Forwarded from آموزشکده توانا
ورزشکارانی که جمهوری اسلامی اعدام و زندانی کرد
تونیا ولیاوغلی، عضو پیشین تیم ملی شنای ایران، از ورزشکارانی میگوید که پس از رویکارآمدن جمهوری اسلامی به نام انقلاب فرهنگی و دیگر سیاستهای حکومت، زندانی یا کشته شدند.
این بخشی است از برنامهای که ۱۱ مرداد۱۴۰۰ در کلابهاوس تواناتک برگزار شده است.
https://youtu.be/xWa-xEpbcQc
در ساندکلاد
https://soundcloud.com/tavaana/1box
#لایو_ایونت #کلاب_هاوس #تونیا_ولی_اوغلی #ورزش_ایران #اعدام #دهه۶۰ #زنذانی_سیاسی
@Tavaana_TavaanaTech
تونیا ولیاوغلی، عضو پیشین تیم ملی شنای ایران، از ورزشکارانی میگوید که پس از رویکارآمدن جمهوری اسلامی به نام انقلاب فرهنگی و دیگر سیاستهای حکومت، زندانی یا کشته شدند.
این بخشی است از برنامهای که ۱۱ مرداد۱۴۰۰ در کلابهاوس تواناتک برگزار شده است.
https://youtu.be/xWa-xEpbcQc
در ساندکلاد
https://soundcloud.com/tavaana/1box
#لایو_ایونت #کلاب_هاوس #تونیا_ولی_اوغلی #ورزش_ایران #اعدام #دهه۶۰ #زنذانی_سیاسی
@Tavaana_TavaanaTech
YouTube
ورزشکارانی که جمهوری اسلامی اعدام و زندانی کرد
تونیا ولیاوغلی، عضو پیشین تیم ملی شنای ایران، از ورزشکارانی میگوید که پس از رویکارآمدن جمهوری اسلامی به نام انقلاب فرهنگی و دیگر سیاستهای حکومت، زندانی یا کشته شدند.
این بخشی است از برنامهای که ۱۱ مرداد۱۴۰۰ در کلابهاوس آموزشکده توانا برگزار شده است.…
این بخشی است از برنامهای که ۱۱ مرداد۱۴۰۰ در کلابهاوس آموزشکده توانا برگزار شده است.…
Forwarded from آموزشکده توانا
دادخواهی؛ آتشی که خاموش نمیشود
طی سالهای اخیر دادخواهی خانوادههای قربانیان سیاسی عقیدتی در ایران جان تازهای گرفته است. البته که پیشینه جنبش دادخواهی در ایران را میتوان به خانوادههایی که در دهه شصت، عزیزان خود را از دست دادند برگرداند.
«رضا معینی» - که در سازمان گزارشگران بدون مرز - فعالیت میکند در یادداشتی به پیشینه جنبش دادخواهی میپردازد و با اشاره به دادخواهی «مادران خاوران» مینویسد: «مادرانی که در زیر سایه سنگین سرکوب بیرحم و همگانی پاسداران، نامه نوشتند و دادخواهی کردند و از همان دادگستری جمهوری اسلامی دادخواهی کردند. نامه به حسن حبیبی، وزیر دادگستری رژیم، در سال ۱۳۶۷ امروز سندی تاریخساز شده است.»
ولی نکته این است که از پس از دی ۹۶ و شعلهکشیدن جنبش ملی که گرانیگاههایی چون آبان ۹۸ و تیر ۱۴۰۰ را از سر گذرانده است و تا کنون ادامه دارد، نیروهای بسیاری به جنبش دیرین دادخواهی پیوستهاند. به عنوان نمونه خانوادههای قربانیان هواپیمای اوکراینی خود یک نمونه از گروههایی هستند که به صورت چشمگیری ابعاد کمی و کیفی جنبش دادخواهی را گسترش دادهاند.
در سال ۱۳۹۹ بود که «حامد اسماعیلیون»، که همسر و فرزند خود را در جنایت سرنگونی هواپیمای اوکراینی از دست داده است، از تشکیل انجمنی متشکل از خانوادههای قربانیان این جنایت خبر داد و هدف آن را «دادخواهی» این جنایت اعلام کرد. او پیش از این نیز گفته بود: «هیچ آرزو و هدفی جز دادخواهی ندارد و این آرزو و هدف را از سال ۹۸ به سال ۹۹ میبرد.»
نکته آنکه در این سالها حمایت عمومی ایرانیان از جنبش دادخواهی نیز بسیار فراگیر شده است. به عنوان نمونه میتوان به این اشاره کرد که وقتی در اسفند ۱۳۹۸ حامد اسماعیلیون خواستار حمایت عمومی ایرانیان از کمپین دادخواهی شد، صرفا در چهار روز نخست، بیش از ۷۰ هزار تن اولین نامه دادخواهی خانوادههای قربانیان هواپیمای اوکراینی را امضا کردند.
نباید فراموش کرد که جمهوری اسلامی نیز از در واکنش برآمده است و تلاش کرده است با صرف بودجه حقیقت جنایتهایی که انجام شده را زیر سوال ببرد و با خلق روایتهایی جعلی، خود را در جای پرسشگر و مظلوم بنشاند. این رویکرد نسبتا جدید حمایت خامنهای را نیز به دنبال دارد که وقتی پرسشگری از کشتار تابستان ۱۳۶۷ بالا گرفت، در خرداد ۱۳۹۶، طی یک سخنرانی، صراحتا جمهوری اسلامی را «شهید» خواند و کشتهشدگان و قربانیان حکومت را «جلاد» خواند و گفت نباید جای شهید و جلاد عوض شود.
ادامه را بخوانید:
https://tavaana.org/fa/Litigation_Mvement
#دادخواهی #جنبش_دادخواهی #آبان۹۸ #کشتار۶۷ #دهه۶۰ #هواپیمای_اوکراینی #دی۹۶
@Tavaana_TavaanaTech
طی سالهای اخیر دادخواهی خانوادههای قربانیان سیاسی عقیدتی در ایران جان تازهای گرفته است. البته که پیشینه جنبش دادخواهی در ایران را میتوان به خانوادههایی که در دهه شصت، عزیزان خود را از دست دادند برگرداند.
«رضا معینی» - که در سازمان گزارشگران بدون مرز - فعالیت میکند در یادداشتی به پیشینه جنبش دادخواهی میپردازد و با اشاره به دادخواهی «مادران خاوران» مینویسد: «مادرانی که در زیر سایه سنگین سرکوب بیرحم و همگانی پاسداران، نامه نوشتند و دادخواهی کردند و از همان دادگستری جمهوری اسلامی دادخواهی کردند. نامه به حسن حبیبی، وزیر دادگستری رژیم، در سال ۱۳۶۷ امروز سندی تاریخساز شده است.»
ولی نکته این است که از پس از دی ۹۶ و شعلهکشیدن جنبش ملی که گرانیگاههایی چون آبان ۹۸ و تیر ۱۴۰۰ را از سر گذرانده است و تا کنون ادامه دارد، نیروهای بسیاری به جنبش دیرین دادخواهی پیوستهاند. به عنوان نمونه خانوادههای قربانیان هواپیمای اوکراینی خود یک نمونه از گروههایی هستند که به صورت چشمگیری ابعاد کمی و کیفی جنبش دادخواهی را گسترش دادهاند.
در سال ۱۳۹۹ بود که «حامد اسماعیلیون»، که همسر و فرزند خود را در جنایت سرنگونی هواپیمای اوکراینی از دست داده است، از تشکیل انجمنی متشکل از خانوادههای قربانیان این جنایت خبر داد و هدف آن را «دادخواهی» این جنایت اعلام کرد. او پیش از این نیز گفته بود: «هیچ آرزو و هدفی جز دادخواهی ندارد و این آرزو و هدف را از سال ۹۸ به سال ۹۹ میبرد.»
نکته آنکه در این سالها حمایت عمومی ایرانیان از جنبش دادخواهی نیز بسیار فراگیر شده است. به عنوان نمونه میتوان به این اشاره کرد که وقتی در اسفند ۱۳۹۸ حامد اسماعیلیون خواستار حمایت عمومی ایرانیان از کمپین دادخواهی شد، صرفا در چهار روز نخست، بیش از ۷۰ هزار تن اولین نامه دادخواهی خانوادههای قربانیان هواپیمای اوکراینی را امضا کردند.
نباید فراموش کرد که جمهوری اسلامی نیز از در واکنش برآمده است و تلاش کرده است با صرف بودجه حقیقت جنایتهایی که انجام شده را زیر سوال ببرد و با خلق روایتهایی جعلی، خود را در جای پرسشگر و مظلوم بنشاند. این رویکرد نسبتا جدید حمایت خامنهای را نیز به دنبال دارد که وقتی پرسشگری از کشتار تابستان ۱۳۶۷ بالا گرفت، در خرداد ۱۳۹۶، طی یک سخنرانی، صراحتا جمهوری اسلامی را «شهید» خواند و کشتهشدگان و قربانیان حکومت را «جلاد» خواند و گفت نباید جای شهید و جلاد عوض شود.
ادامه را بخوانید:
https://tavaana.org/fa/Litigation_Mvement
#دادخواهی #جنبش_دادخواهی #آبان۹۸ #کشتار۶۷ #دهه۶۰ #هواپیمای_اوکراینی #دی۹۶
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from آموزشکده توانا
راحله راحمیپور و بیش از ۴۰ سال دادخواهی
راحله راحمیپور یکی از هزاران شهروند ایرانی است که عزیزانشان در دهه شصت در زندانهای جمهوری اسلامی کشته شدهاند. برادرش، حسین راحمیپور و همسر باردار او، از جمله هزاران فعال عقیدتی-سیاسی بودند که توسط جمهوری اسلامی در دهه ۶۰ بازداشت و در اوین زندانی شدند. همسر حسین در زندان دختری به نام «گلرو» به دنیا آورد اما چندی بعد مقامات زندان نوزاد را از والدینش جدا کردند و پس از مدتی اعلام کردند که او مرده است اما هرگز سند و برگهای مبتنی بر گواهی فوت یا حتی جنازه این نوزاد ۷روزه را به خانواده بازنگرداندند.
حسین راحمیپور دندانپزشک بود و در سال ۱۳۶۳ به اتهام عضویت در سازمان راه کارگر، از گروههای سیاسی مخالف جمهوری اسلامی، اعدام شد. همسر او، که کارمند تامین اجتماعی بود، نیز به دلیل صدمات روحی و ابتلا به عارضه شدید قلبی در دیماه ۶۳ از زندان آزاد شد. جمهوری اسلامی نه پیکر حسین را به خانواده تحویل داد و نه نشانی از محل دفن او را. تنها پاسخی که پس از اعدام، از سوی مقامات به خانواده داده شد این بود: «به درک واصل شده، بیایید وسایلش را بگیرید.»
راحله راحمیپور اما بیش از ۴۰ سال است که به دادخواهی خون برادر و نوزاد مفقودشدهاش از پا ننشسته است.
راحله از همان روزهای ابتدای پس از اعدام برادرش در زندان، خواستار روشنشدن سرنوشت دو عزیزش بود. او بهویژه پس از اعتراضات سراسری شهروندان به نتایج انتخابات در سال ۱۳۸۸ در اعتراضات مختلف شرکت کرد و همچنین با تحصن در مقابل زندان اوین، کانون وکلای تهران و کارخانه لاستیک دنا برای پیگیری و پاسخگوکردن حکومت نسبت به روشنشدن وضعیت برادرش و نوزاد او اعتراض کرده و به دادخواهی پرداخته است. او همواره در این اعتراضها پلاکاردی با تصویر برادر به دست میگرفت که بر آن نوشته شده بود: «برادرم را کشتید! با فرزندش چه کردید؟»
فریاد دادخواهی راحله راحمیپور همچون دیگر خانوادههای اعدامشدگان دهه ۶۰ به گوش مقامات جمهوری اسلامی میرسد اما کسی پاسخگو نیست. او چندین بار طی نامههای رسمی به مقامات قضایی جمهوری اسلامی از جمله «دادستان انقلاب و عمومی تهران»، «رئیس مجلس شورای اسلامی» و «رئیس دفتر حقوق بشر قوه قضاییه» خواستار پاسخگویی آنها شد اما پاسخی دریافت نکرد.
.
بیشتر بخوانید:
https://tavaana.org/fa/Raheleh_Rahemipuor
#پروفایل #دادخواهی #دهه۶۰ #اعدام #راحله_راحمی_پور
@Tavaana_TavaanaTech
راحله راحمیپور یکی از هزاران شهروند ایرانی است که عزیزانشان در دهه شصت در زندانهای جمهوری اسلامی کشته شدهاند. برادرش، حسین راحمیپور و همسر باردار او، از جمله هزاران فعال عقیدتی-سیاسی بودند که توسط جمهوری اسلامی در دهه ۶۰ بازداشت و در اوین زندانی شدند. همسر حسین در زندان دختری به نام «گلرو» به دنیا آورد اما چندی بعد مقامات زندان نوزاد را از والدینش جدا کردند و پس از مدتی اعلام کردند که او مرده است اما هرگز سند و برگهای مبتنی بر گواهی فوت یا حتی جنازه این نوزاد ۷روزه را به خانواده بازنگرداندند.
حسین راحمیپور دندانپزشک بود و در سال ۱۳۶۳ به اتهام عضویت در سازمان راه کارگر، از گروههای سیاسی مخالف جمهوری اسلامی، اعدام شد. همسر او، که کارمند تامین اجتماعی بود، نیز به دلیل صدمات روحی و ابتلا به عارضه شدید قلبی در دیماه ۶۳ از زندان آزاد شد. جمهوری اسلامی نه پیکر حسین را به خانواده تحویل داد و نه نشانی از محل دفن او را. تنها پاسخی که پس از اعدام، از سوی مقامات به خانواده داده شد این بود: «به درک واصل شده، بیایید وسایلش را بگیرید.»
راحله راحمیپور اما بیش از ۴۰ سال است که به دادخواهی خون برادر و نوزاد مفقودشدهاش از پا ننشسته است.
راحله از همان روزهای ابتدای پس از اعدام برادرش در زندان، خواستار روشنشدن سرنوشت دو عزیزش بود. او بهویژه پس از اعتراضات سراسری شهروندان به نتایج انتخابات در سال ۱۳۸۸ در اعتراضات مختلف شرکت کرد و همچنین با تحصن در مقابل زندان اوین، کانون وکلای تهران و کارخانه لاستیک دنا برای پیگیری و پاسخگوکردن حکومت نسبت به روشنشدن وضعیت برادرش و نوزاد او اعتراض کرده و به دادخواهی پرداخته است. او همواره در این اعتراضها پلاکاردی با تصویر برادر به دست میگرفت که بر آن نوشته شده بود: «برادرم را کشتید! با فرزندش چه کردید؟»
فریاد دادخواهی راحله راحمیپور همچون دیگر خانوادههای اعدامشدگان دهه ۶۰ به گوش مقامات جمهوری اسلامی میرسد اما کسی پاسخگو نیست. او چندین بار طی نامههای رسمی به مقامات قضایی جمهوری اسلامی از جمله «دادستان انقلاب و عمومی تهران»، «رئیس مجلس شورای اسلامی» و «رئیس دفتر حقوق بشر قوه قضاییه» خواستار پاسخگویی آنها شد اما پاسخی دریافت نکرد.
.
بیشتر بخوانید:
https://tavaana.org/fa/Raheleh_Rahemipuor
#پروفایل #دادخواهی #دهه۶۰ #اعدام #راحله_راحمی_پور
@Tavaana_TavaanaTech