#من_هم_شکنجه_شدم
#ما_شکنجه_شدیم
5 سال پیش در حالی که نوجوانی 16 ساله بودم به جرم سخنرانی ضد دینی در دبیرستان شهید چمران شهر زرقان(استان فارس) توسط سپاه بازداشت شدم و مورد انواع شکنجه های روحی و روانی قرار گرفتم.
برای ساعت ها، سرم را روی یک میز آهنی میگذاشتند. در آن اتاق، یک بشکه آب از سقف آویزان بود. از بشکه، قطره های کوچک آب بر روی میز آهنی می ریخت. من مجبور بودم ساکت باشم و فقط به قطرات آب با زجر گوش کنم.
در آن زمان، من ۱۶ ساله بودم با دیدگاههای آنارشیستی و باورهای خداناباورانه. من به علت دیدگاه های بی خدایی و موضع ضد دولتی که داشتم در حالی که یک دانش آموز در مدرسه شهید چمران در شهر زرقان بودم، شکنجه شدم.
نام فردی که من را شکنجه میکرد، سید جعفری بود. حداقل، این چیزی است که آنها او را می نامیدند.
در طول بازجویی، اغلب زمان ها، یک بطری شیشه ای خالی روی میز بود؛ من انتخاب دیگری نداشتم، مجبور بودم همه چیز را قبول کنم، حتی چیزی که من هرگز انجام نداده بودم؛ آنها به من میگفتند اگر چیزی را که ما به شما می گوییم قبول نکنید، شما را با این بطری خالی مورد تجاوز قرار خواهیم داد یا بقول خودمان ده دقیقه زمان داری که غیبش کنی یا غیبش میکنیم.
ما برای آزادی مبارزه کردیم، برای برابری، ما تحت شکنجه و تهدید قرار گرفتیم؛ من در شانزده سالگی به عنوان زندانی سیاسی آنارشیست در ایران بودم.
بسیاری افراد دیگر نیز آنجا بودند که برخی از آنها دختر بودند؛ مقامات سپاه پاسداران هر روز آنها را مورد تجاوز قرار می دادند؛ هنگامی که من در بازداشتگاه بودم، اتاق من نزدیک شکنجه گاه بود، می توانستم صدای آنها، ناله های آنها را بشنوم.
روحیه من کاملا نابود شده بود، من میخواستم چندین بار خودکشی کنم، اما فکر کردم که باید زنده بمانم تا بگویم در آنجا چه اتفاقی رخ میدهد؛ من باید برای انتقام زنده میماندم.
در حال حاضر من در یونان هستم، اما فراموش نخواهم کرد و نخواهم ببخشید.
آبتین پارسا https://t.me/CHZIR/11875
👇🏻👇🏻👇🏻
🆔 @CHZIR
https://t.me/joinchat/C3oUokkImfphd242skFgpA
#ما_شکنجه_شدیم
5 سال پیش در حالی که نوجوانی 16 ساله بودم به جرم سخنرانی ضد دینی در دبیرستان شهید چمران شهر زرقان(استان فارس) توسط سپاه بازداشت شدم و مورد انواع شکنجه های روحی و روانی قرار گرفتم.
برای ساعت ها، سرم را روی یک میز آهنی میگذاشتند. در آن اتاق، یک بشکه آب از سقف آویزان بود. از بشکه، قطره های کوچک آب بر روی میز آهنی می ریخت. من مجبور بودم ساکت باشم و فقط به قطرات آب با زجر گوش کنم.
در آن زمان، من ۱۶ ساله بودم با دیدگاههای آنارشیستی و باورهای خداناباورانه. من به علت دیدگاه های بی خدایی و موضع ضد دولتی که داشتم در حالی که یک دانش آموز در مدرسه شهید چمران در شهر زرقان بودم، شکنجه شدم.
نام فردی که من را شکنجه میکرد، سید جعفری بود. حداقل، این چیزی است که آنها او را می نامیدند.
در طول بازجویی، اغلب زمان ها، یک بطری شیشه ای خالی روی میز بود؛ من انتخاب دیگری نداشتم، مجبور بودم همه چیز را قبول کنم، حتی چیزی که من هرگز انجام نداده بودم؛ آنها به من میگفتند اگر چیزی را که ما به شما می گوییم قبول نکنید، شما را با این بطری خالی مورد تجاوز قرار خواهیم داد یا بقول خودمان ده دقیقه زمان داری که غیبش کنی یا غیبش میکنیم.
ما برای آزادی مبارزه کردیم، برای برابری، ما تحت شکنجه و تهدید قرار گرفتیم؛ من در شانزده سالگی به عنوان زندانی سیاسی آنارشیست در ایران بودم.
بسیاری افراد دیگر نیز آنجا بودند که برخی از آنها دختر بودند؛ مقامات سپاه پاسداران هر روز آنها را مورد تجاوز قرار می دادند؛ هنگامی که من در بازداشتگاه بودم، اتاق من نزدیک شکنجه گاه بود، می توانستم صدای آنها، ناله های آنها را بشنوم.
روحیه من کاملا نابود شده بود، من میخواستم چندین بار خودکشی کنم، اما فکر کردم که باید زنده بمانم تا بگویم در آنجا چه اتفاقی رخ میدهد؛ من باید برای انتقام زنده میماندم.
در حال حاضر من در یونان هستم، اما فراموش نخواهم کرد و نخواهم ببخشید.
آبتین پارسا https://t.me/CHZIR/11875
👇🏻👇🏻👇🏻
🆔 @CHZIR
https://t.me/joinchat/C3oUokkImfphd242skFgpA
Telegram
در جستجوی بازداشت شدگان