♦️عزیز قاسمزاده فعال صنفی معلمان گیلان به انفصال دایم از خدمات دولتی محکوم شد .
این فعال صنفی که با حکم یکسال حبس از فروردین ماه در زندان به سر می برد، با حکم بدوی هیات تخلفات اداری اموزش و پرورش گیلان ، به اخراج از آموزش و پرورش و محرومیت از شغل معلمی محکوم شده
#عزیز_قاسم_زاده
#سالگرد_قیام
#اعتراضات_سراسری
#مرگ_بر_دیکتاتور #مرگ_بر_خامنهای #قیام_تا_پیروزی
♦️تماس با ما :
🆔@CHZIR
@salehamiri1396
@FarhadRa302
این فعال صنفی که با حکم یکسال حبس از فروردین ماه در زندان به سر می برد، با حکم بدوی هیات تخلفات اداری اموزش و پرورش گیلان ، به اخراج از آموزش و پرورش و محرومیت از شغل معلمی محکوم شده
#عزیز_قاسم_زاده
#سالگرد_قیام
#اعتراضات_سراسری
#مرگ_بر_دیکتاتور #مرگ_بر_خامنهای #قیام_تا_پیروزی
♦️تماس با ما :
🆔@CHZIR
@salehamiri1396
@FarhadRa302
♦️عزیز قاسم زاده به مرخصی اعزام شد
♦️بنا به خبری از زندان لاکان رشت #عزیز_قاسم_زاده، فعال صنفی فرهنگیان گیلان از زندان #لاکان_رشت به مرخصی اعزام شد.
#اعتراضات_سراسری
#مرگ_بر_دیکتاتور #مرگ_بر_خامنهای #قیام_تا_پیروزی
♦️تماس با ما :
🆔@CHZIR
@salehamiri1396
@FarhadRa30
♦️بنا به خبری از زندان لاکان رشت #عزیز_قاسم_زاده، فعال صنفی فرهنگیان گیلان از زندان #لاکان_رشت به مرخصی اعزام شد.
#اعتراضات_سراسری
#مرگ_بر_دیکتاتور #مرگ_بر_خامنهای #قیام_تا_پیروزی
♦️تماس با ما :
🆔@CHZIR
@salehamiri1396
@FarhadRa30
♦️رامین صفرنیا وکیل #عزیز_قاسم_زاده در گفتگو با شرق مطرح کرد:
مدت محکومیت عزیز قاسمزاده پایان یافته ولی عدم تجمع پروندهها مانع آزادی او شده است/ او باید تحت نظر پزشک معالج باشد
رامین صفرنیا، وکیل عزیز قاسمزاده، فعال صنفی فرهنگیان بازداشتی در گفتوگو با «شبکه شرق» درباره آخرین وضعیت موکلش اظهار کرد: «آقای قاسم زاده در پرونده ای که مربوط به سال ۱۴۰۰بود، در سال 1401 در شعبه 103 دادگاه کیفری 2 رودسر به اتهام تبلیغ علیه نظام به حبس تعزیری محکوم شد. این حکم با اعتراض ما به شعبه ۱8 دادگاه تجدیدنظر استان گیلان ارسال و در نهایت همان رای دادگاه رودسر، قطعی شد. در سال 1401 هم موکل اینجانب به همراه آقایان انوش عادلی و محمود صدیقی پور در شعبه سوم دادگاه انقلاب رشت به اتهام تبلیغ علیه نظام محاکمه وبه یکسال حبس محکوم شد که با تجدیدنظرخواهی، پرونده به شعبه 18 دادگاه تجدیدنظر ارسال شد که بدون توجه به دفاعیات موکلان، رای بدوی تایید و قطعی شد.»
او ادامه داد: «بعد از قطعی شدن دادنامه شعبه سوم دادگاه انقلاب رشت، پرونده به شعبه پنجم اجرای احکام دادسرای رشت ارجاع شد و آقای قاسمزاده جهت تحمل حبس به زندان لاکان رشت منتقل شد. در این مدت موکل و بنده بارها و بارها خواستار تجمیع پروندهها شدیم. در اواخر سال گذشته و اوایل امسال هم به همراه همکار محترم، مریم خجسته، جهت تجمیع پروندههای اجرایی رودسر و رشت به شعبه پنجم اجرای احکام رشت مراجعه کردیم ولی متوجه شدیم که تاکنون پروندهها به منظور ادغام به آخرین مرجع قطعی شدن دادنامهها که شعبه ۱۸دادگاه تجدیدنظر استان گیلان باشد، ارجاع نشده است.»
این وکیل دادگستری با بیان اینکه «عدم ارجاع پروندهها و تجمیع آنها مانع آزادی موکل به رغم پایان دوران محکومیت شده است»، گفت: «مطالبه ما از مراجع قضائی، تسهیل اعمال ماده 184 قانون آیین دادرسی کیفری و تجمیع احکام موکل به منظور آزادی آقای عزیز قاسمزاده است.»
صفرنیا همچنین درباره وضعیت سلامتی این فعال صنفی فرهنگیان نیز بیان کرد: «آقای قاسمزاده در تماس تلفنیای که از زندان با بنده داشته است، اعلام کرده که با توجه به گواهی پزشک معالج، بابد تحت درمان باشد و در غیر این صورت، عوارض غیرقابل جبران جسمی را در آینده برای او در پی خواهد داشت.»
#اعتراضات_سراسری
#مرگ_بر_دیکتاتور #مرگ_بر_خامنهای #قیام_تا_پیروزی
♦️تماس با ما:
🆔@CHZIR
@salehamiri1396
@FarhadRa30
مدت محکومیت عزیز قاسمزاده پایان یافته ولی عدم تجمع پروندهها مانع آزادی او شده است/ او باید تحت نظر پزشک معالج باشد
رامین صفرنیا، وکیل عزیز قاسمزاده، فعال صنفی فرهنگیان بازداشتی در گفتوگو با «شبکه شرق» درباره آخرین وضعیت موکلش اظهار کرد: «آقای قاسم زاده در پرونده ای که مربوط به سال ۱۴۰۰بود، در سال 1401 در شعبه 103 دادگاه کیفری 2 رودسر به اتهام تبلیغ علیه نظام به حبس تعزیری محکوم شد. این حکم با اعتراض ما به شعبه ۱8 دادگاه تجدیدنظر استان گیلان ارسال و در نهایت همان رای دادگاه رودسر، قطعی شد. در سال 1401 هم موکل اینجانب به همراه آقایان انوش عادلی و محمود صدیقی پور در شعبه سوم دادگاه انقلاب رشت به اتهام تبلیغ علیه نظام محاکمه وبه یکسال حبس محکوم شد که با تجدیدنظرخواهی، پرونده به شعبه 18 دادگاه تجدیدنظر ارسال شد که بدون توجه به دفاعیات موکلان، رای بدوی تایید و قطعی شد.»
او ادامه داد: «بعد از قطعی شدن دادنامه شعبه سوم دادگاه انقلاب رشت، پرونده به شعبه پنجم اجرای احکام دادسرای رشت ارجاع شد و آقای قاسمزاده جهت تحمل حبس به زندان لاکان رشت منتقل شد. در این مدت موکل و بنده بارها و بارها خواستار تجمیع پروندهها شدیم. در اواخر سال گذشته و اوایل امسال هم به همراه همکار محترم، مریم خجسته، جهت تجمیع پروندههای اجرایی رودسر و رشت به شعبه پنجم اجرای احکام رشت مراجعه کردیم ولی متوجه شدیم که تاکنون پروندهها به منظور ادغام به آخرین مرجع قطعی شدن دادنامهها که شعبه ۱۸دادگاه تجدیدنظر استان گیلان باشد، ارجاع نشده است.»
این وکیل دادگستری با بیان اینکه «عدم ارجاع پروندهها و تجمیع آنها مانع آزادی موکل به رغم پایان دوران محکومیت شده است»، گفت: «مطالبه ما از مراجع قضائی، تسهیل اعمال ماده 184 قانون آیین دادرسی کیفری و تجمیع احکام موکل به منظور آزادی آقای عزیز قاسمزاده است.»
صفرنیا همچنین درباره وضعیت سلامتی این فعال صنفی فرهنگیان نیز بیان کرد: «آقای قاسمزاده در تماس تلفنیای که از زندان با بنده داشته است، اعلام کرده که با توجه به گواهی پزشک معالج، بابد تحت درمان باشد و در غیر این صورت، عوارض غیرقابل جبران جسمی را در آینده برای او در پی خواهد داشت.»
#اعتراضات_سراسری
#مرگ_بر_دیکتاتور #مرگ_بر_خامنهای #قیام_تا_پیروزی
♦️تماس با ما:
🆔@CHZIR
@salehamiri1396
@FarhadRa30
یادداشت #عزیز_قاسم_زاده از زندان لاکان برای #امیرحسین_مرادی و #علی_یونسی
♦️ در طریق عشقبازی امن و آسایش بلاست...
♦️ در طریق عشقبازی امن و آسایش بلاست...
یادداشت #عزیز_قاسم_زاده از زندان لاکان برای #امیرحسین_مرادی و #علی_یونسی
♦️ در طریق عشقبازی امن و آسایش بلاست...
هر گلی کاندر درون بویا بود
آن گل از اسرار کل گویا بود
بوی ایشان رغم اَنف منکِران
گِرد عالم می رود پرده دران
♦️امیر حسین مرادی و علی یونسی دو جوان نخبه المپیادی متولد اواخر دهه هفتاد هستند که ۲۲ فروروردین امسال چهارمین سال حبس و زندان خود را سپری کردند. جوانانی با مدال طلای علمی در حالی که سنشان هنوز به بیست سال نرسیده بود، به ناگهان با انفرادیهای بسیار طولانی و بازجوییهای پی در پی مواجه شدند. آنان در یاداشتی که به مناسبت چهارمین سالروز دستگیریشان منتشر کردهاند، نوشتهاند: «ما در چهارمین سالگرد دستگیریمان تکرار میکنیم انتخاب ما، مقاومت کردن است هرچه قدرهم که این زندان ادامه پیدا کند.» امیر حسین مرادی و علی یونسی در توصیف لحظه دستگیری خود چنین مینویسند: «لحظه دستگیری، لحظه ورود به دنیایی جدید، لحظه انتخاب بود، مقاوت یا تسلیم. انتخابی میان دانشگاه و موفقیت شغلی و تحصیلی و مسیر هموار تا دانشگاههای برتر اروپا و آمریکا و یا زندان و سپری شدن سالهای جوانی و از دست دادن موقعیتهای علمی و تحصیلی. اما چگونه میتوان موقعیت تحصیلی را انتخاب کرد در حالی که هستند کودکانی که بدون آنکه هرگز انتخابی کرده باشند از تحصیل محروم ماندهاند و چگونه میتوان به زندگی در رفاه و شغل پردرآمد فکر کرد در حالی که بسیارند کسانی که درآمدشان کفاف تهیه غذای روزانه را نمیدهد. با نگاه به آنچه که مردم از دست میدهند، آنچه ما از دست میدادیم دیگر بزرگ نبود و غلبه بر شرایط دیگر سخت نبود. زندان بهای این انتخاب و سنگ محک آن است.»
♦️متن پر از دغدغههای انسانی و انتخابگری زندگی فضیلتمندانه این دو جوان به رغم کم سن و سالی درسی بزرگ و معلمانه است که باید صمیمانه و فروتنانه از این دو سرفراز آموخت.
♦️اینک پس از مرارتهای بسیار و انفرادیهای طولانی و چهار سال زندان، نه تنها اثری از خلل و شکست در اراده و ایمان آنها پیدا نشده بلکه استوارتر و محکمتر روی مواضع خود ایستادهاند. امیر حسین مرادی و علی یونسی اکنون ائتلافی از نجابتِ توأم با صلابت و استقامتند. میان کسانی که ناکام از آرزوهای بزرگ به حق یا نا حق، جامعه و مدیریت و سیاست حکومت را مسئول سرنوشت غمبار خود میدانند و ای بسا جز نق زدنی در پستوی خانه، صدایی از آنها شنیده نمیشود، بسیار فرق است با امیر حسین مرادی و علی یونسی که آگاهانه دست به انتخابی از میان محرومیت و ریاضت در راه آرمان متعالی و انسانی و یا نجات زندگی شخصی زدهاند. نه تنها بسیاری از هم سن و سالهای این دو در این سن انواع خیالها در حوصله بحر میپزند و رسیدن به تک تک تعلقات و آرزوهایشان را شماره میکنند که اکثر استادان آنها نیز اغلب میخواهند آکادمیسینی صرف باقی بمانند و نه روشنفکری دردمند و حقیقت خواه از همین رو جز توزیع مفاهیم درسی، هیچ رسالتی و شأنیتی برای خویش قائل نیستند اما امیر حسین مرادی و علی یونسی که هنوز مرز میان دبیرستان و دانشگاه را تازه میپیمودند، کوله باری سنگین و سهمگین از رنج و شکنج را بر شانههای نحیف خود هموار کردند و نه چون خستهای از طلب و بی قوت که رستهای از چنگ تعلقات و هوسها و آرزوهای جوانی، دلیریها و دلبریها کردند و بر آنها مرارتی سخت و شرارتی تلخ چنان بارید که ازنهفتنش دیگ سینه میجوشد. آنان از صورت گذشتهاند و از گلخن جَستهاند و جنّت معنا، گزیدهاند. نقد خویش را دیدهاند که مردانه فسونها و فسانهها را رها کردهاند و خود فسانهای جاودان شدهاند:
گر زصورت بگذرید ای دوستان
جنّتست و گلسِتان در گلسِتان
دزد و قلابست خصم نور کس بس
زین دو ای فریادرس، فریاد رس
هرکِش افسانه بخواند افسانه است
وآنکه دیدش نقد خود، مردانه است
برای این دو جوان دردمند که عافیت طلبی اختیار نکردند و از تیر طعنه و آه گوشه نشینان عافیت طلب حذر نکردند، حافظانه دعا میکنم:
یارب تو آن جوان دلاور نگاه دار
کز تیر آه گوشه نشینان حذر نکرد
عزیز قاسمزاده
سهشنبه ۲٨ /۱ /۱۴۰٣
زندان لاکان رشت – بند میثاق
https://t.me/CHZIR/43068
#اعتراضات_سراسری
#مرگ_بر_دیکتاتور #مرگ_بر_خامنهای #قیام_تا_پیروزی
♦️تماس با ما :
🆔@CHZIR
@salehamiri1396
@FarhadRa30
♦️ در طریق عشقبازی امن و آسایش بلاست...
هر گلی کاندر درون بویا بود
آن گل از اسرار کل گویا بود
بوی ایشان رغم اَنف منکِران
گِرد عالم می رود پرده دران
♦️امیر حسین مرادی و علی یونسی دو جوان نخبه المپیادی متولد اواخر دهه هفتاد هستند که ۲۲ فروروردین امسال چهارمین سال حبس و زندان خود را سپری کردند. جوانانی با مدال طلای علمی در حالی که سنشان هنوز به بیست سال نرسیده بود، به ناگهان با انفرادیهای بسیار طولانی و بازجوییهای پی در پی مواجه شدند. آنان در یاداشتی که به مناسبت چهارمین سالروز دستگیریشان منتشر کردهاند، نوشتهاند: «ما در چهارمین سالگرد دستگیریمان تکرار میکنیم انتخاب ما، مقاومت کردن است هرچه قدرهم که این زندان ادامه پیدا کند.» امیر حسین مرادی و علی یونسی در توصیف لحظه دستگیری خود چنین مینویسند: «لحظه دستگیری، لحظه ورود به دنیایی جدید، لحظه انتخاب بود، مقاوت یا تسلیم. انتخابی میان دانشگاه و موفقیت شغلی و تحصیلی و مسیر هموار تا دانشگاههای برتر اروپا و آمریکا و یا زندان و سپری شدن سالهای جوانی و از دست دادن موقعیتهای علمی و تحصیلی. اما چگونه میتوان موقعیت تحصیلی را انتخاب کرد در حالی که هستند کودکانی که بدون آنکه هرگز انتخابی کرده باشند از تحصیل محروم ماندهاند و چگونه میتوان به زندگی در رفاه و شغل پردرآمد فکر کرد در حالی که بسیارند کسانی که درآمدشان کفاف تهیه غذای روزانه را نمیدهد. با نگاه به آنچه که مردم از دست میدهند، آنچه ما از دست میدادیم دیگر بزرگ نبود و غلبه بر شرایط دیگر سخت نبود. زندان بهای این انتخاب و سنگ محک آن است.»
♦️متن پر از دغدغههای انسانی و انتخابگری زندگی فضیلتمندانه این دو جوان به رغم کم سن و سالی درسی بزرگ و معلمانه است که باید صمیمانه و فروتنانه از این دو سرفراز آموخت.
♦️اینک پس از مرارتهای بسیار و انفرادیهای طولانی و چهار سال زندان، نه تنها اثری از خلل و شکست در اراده و ایمان آنها پیدا نشده بلکه استوارتر و محکمتر روی مواضع خود ایستادهاند. امیر حسین مرادی و علی یونسی اکنون ائتلافی از نجابتِ توأم با صلابت و استقامتند. میان کسانی که ناکام از آرزوهای بزرگ به حق یا نا حق، جامعه و مدیریت و سیاست حکومت را مسئول سرنوشت غمبار خود میدانند و ای بسا جز نق زدنی در پستوی خانه، صدایی از آنها شنیده نمیشود، بسیار فرق است با امیر حسین مرادی و علی یونسی که آگاهانه دست به انتخابی از میان محرومیت و ریاضت در راه آرمان متعالی و انسانی و یا نجات زندگی شخصی زدهاند. نه تنها بسیاری از هم سن و سالهای این دو در این سن انواع خیالها در حوصله بحر میپزند و رسیدن به تک تک تعلقات و آرزوهایشان را شماره میکنند که اکثر استادان آنها نیز اغلب میخواهند آکادمیسینی صرف باقی بمانند و نه روشنفکری دردمند و حقیقت خواه از همین رو جز توزیع مفاهیم درسی، هیچ رسالتی و شأنیتی برای خویش قائل نیستند اما امیر حسین مرادی و علی یونسی که هنوز مرز میان دبیرستان و دانشگاه را تازه میپیمودند، کوله باری سنگین و سهمگین از رنج و شکنج را بر شانههای نحیف خود هموار کردند و نه چون خستهای از طلب و بی قوت که رستهای از چنگ تعلقات و هوسها و آرزوهای جوانی، دلیریها و دلبریها کردند و بر آنها مرارتی سخت و شرارتی تلخ چنان بارید که ازنهفتنش دیگ سینه میجوشد. آنان از صورت گذشتهاند و از گلخن جَستهاند و جنّت معنا، گزیدهاند. نقد خویش را دیدهاند که مردانه فسونها و فسانهها را رها کردهاند و خود فسانهای جاودان شدهاند:
گر زصورت بگذرید ای دوستان
جنّتست و گلسِتان در گلسِتان
دزد و قلابست خصم نور کس بس
زین دو ای فریادرس، فریاد رس
هرکِش افسانه بخواند افسانه است
وآنکه دیدش نقد خود، مردانه است
برای این دو جوان دردمند که عافیت طلبی اختیار نکردند و از تیر طعنه و آه گوشه نشینان عافیت طلب حذر نکردند، حافظانه دعا میکنم:
یارب تو آن جوان دلاور نگاه دار
کز تیر آه گوشه نشینان حذر نکرد
عزیز قاسمزاده
سهشنبه ۲٨ /۱ /۱۴۰٣
زندان لاکان رشت – بند میثاق
https://t.me/CHZIR/43068
#اعتراضات_سراسری
#مرگ_بر_دیکتاتور #مرگ_بر_خامنهای #قیام_تا_پیروزی
♦️تماس با ما :
🆔@CHZIR
@salehamiri1396
@FarhadRa30
Telegram
فریاد زندانیان
یادداشت #عزیز_قاسم_زاده از زندان لاکان برای #امیرحسین_مرادی و #علی_یونسی
♦️ در طریق عشقبازی امن و آسایش بلاست...
♦️ در طریق عشقبازی امن و آسایش بلاست...
یادداشت #عزیز_قاسم_زاده از زندان لاکان برای #امیرحسین_مرادی و #علی_یونسی
🔴 در طریق عشقبازی امن و آسایش بلاست...
هر گلی کاندر درون بویا بود
آن گل از اسرار کل گویا بود
بوی ایشان رغم اَنف منکِران
گِرد عالم می رود پرده دران
امیر حسین مرادی و علی یونسی دو جوان نخبه المپیادی متولد اواخر دهه هفتاد هستند که ۲۲ فروردین امسال چهارمین سال حبس و زندان خود را سپری کردند. جوانانی با مدال طلای علمی در حالی که سنشان هنوز به بیست سال نرسیده بود، به ناگهان با انفرادیهای بسیار طولانی و بازجوییهای پی در پی مواجه شدند. آنان در یاداشتی که به مناسبت چهارمین سالروز دستگیریشان منتشر کردهاند، نوشتهاند: «ما در چهارمین سالگرد دستگیریمان تکرار میکنیم انتخاب ما، مقاومت کردن است هر چقدر هم که این زندان ادامه پیدا کند.» امیر حسین مرادی و علی یونسی در توصیف لحظه دستگیری خود چنین مینویسند: «لحظه دستگیری، لحظه ورود به دنیایی جدید، لحظه انتخاب بود، مقاومت یا تسلیم. انتخابی میان دانشگاه و موفقیت شغلی و تحصیلی و مسیر هموار تا دانشگاههای برتر اروپا و آمریکا و یا زندان و سپری شدن سالهای جوانی و از دست دادن موقعیتهای علمی و تحصیلی. اما چگونه میتوان موقعیت تحصیلی را انتخاب کرد در حالی که هستند کودکانی که بدون آنکه هرگز انتخابی کرده باشند از تحصیل محروم ماندهاند و چگونه میتوان به زندگی در رفاه و شغل پردرآمد فکر کرد در حالی که بسیارند کسانی که درآمدشان کفاف تهیه غذای روزانه را نمیدهد. با نگاه به آنچه که مردم از دست میدهند، آنچه ما از دست میدادیم دیگر بزرگ نبود و غلبه بر شرایط دیگر سخت نبود. زندان بهای این انتخاب و سنگ محک آن است.»
متن پر از دغدغههای انسانی و انتخابگری زندگی فضیلتمندانه این دو جوان به رغم کم سن و سالی درسی بزرگ و معلمانه است که باید صمیمانه و فروتنانه از این دو سرفراز آموخت.
اینک پس از مرارتهای بسیار و انفرادیهای طولانی و چهار سال زندان، نه تنها اثری از خلل و شکست در اراده و ایمان آنها پیدا نشده بلکه استوارتر و محکمتر روی مواضع خود ایستادهاند. امیر حسین مرادی و علی یونسی اکنون ائتلافی از نجابتِ توأم با صلابت و استقامتند. میان کسانی که ناکام از آرزوهای بزرگ به حق یا نا حق، جامعه و مدیریت و سیاست حکومت را مسئول سرنوشت غمبار خود میدانند و ای بسا جز نق زدنی در پستوی خانه، صدایی از آنها شنیده نمیشود، بسیار فرق است با امیر حسین مرادی و علی یونسی که آگاهانه دست به انتخابی از میان محرومیت و ریاضت در راه آرمان متعالی و انسانی و یا نجات زندگی شخصی زدهاند. نه تنها بسیاری از هم سن و سالهای این دو در این سن انواع خیالها در حوصله بحر میپزند و رسیدن به تک تک تعلقات و آرزوهایشان را شماره میکنند که اکثر استادان آنها نیز اغلب میخواهند آکادمیسینی صرف باقی بمانند و نه روشنفکری دردمند و حقیقت خواه از همین رو جز توزیع مفاهیم درسی، هیچ رسالتی و شأنیتی برای خویش قائل نیستند اما امیر حسین مرادی و علی یونسی که هنوز مرز میان دبیرستان و دانشگاه را تازه میپیمودند، کوله باری سنگین و سهمگین از رنج و شکنج را بر شانههای نحیف خود هموار کردند و نه چون خستهای از طلب و بی قوت که رستهای از چنگ تعلقات و هوسها و آرزوهای جوانی، دلیریها و دلبریها کردند و بر آنها مرارتی سخت و شرارتی تلخ چنان بارید که از نهفتنش دیگ سینه میجوشد. آنان از صورت گذشتهاند و از گلخن جَستهاند و جنّت معنا، گزیدهاند. نقد خویش را دیدهاند که مردانه فسونها و فسانهها را رها کردهاند و خود فسانهای جاودان شدهاند:
گر زصورت بگذرید ای دوستان
جنّتست و گلسِتان در گلسِتان
دزد و قلابست خصم نور کس بس
زین دو ای فریادرس، فریاد رس
هرکِش افسانه بخواند افسانه است
وآنکه دیدش نقد خود، مردانه است
برای این دو جوان دردمند که عافیت طلبی اختیار نکردند و از تیر طعنه و آه گوشه نشینان عافیت طلب حذر نکردند، حافظانه دعا میکنم:
یارب تو آن جوان دلاور نگاه دار
کز تیر آه گوشه نشینان حذر نکرد
عزیز قاسمزاده
سهشنبه ۲٨ /۱ /۱۴۰٣
زندان لاکان رشت – بند میثاق
#اعتراضات_سراسری
#مرگ_بر_دیکتاتور #مرگ_بر_خامنهای #قیام_تا_پیروزی
♦️تماس با ما :
🆔@CHZIR
@salehamiri1396
@FarhadRa30
🔴 در طریق عشقبازی امن و آسایش بلاست...
هر گلی کاندر درون بویا بود
آن گل از اسرار کل گویا بود
بوی ایشان رغم اَنف منکِران
گِرد عالم می رود پرده دران
امیر حسین مرادی و علی یونسی دو جوان نخبه المپیادی متولد اواخر دهه هفتاد هستند که ۲۲ فروردین امسال چهارمین سال حبس و زندان خود را سپری کردند. جوانانی با مدال طلای علمی در حالی که سنشان هنوز به بیست سال نرسیده بود، به ناگهان با انفرادیهای بسیار طولانی و بازجوییهای پی در پی مواجه شدند. آنان در یاداشتی که به مناسبت چهارمین سالروز دستگیریشان منتشر کردهاند، نوشتهاند: «ما در چهارمین سالگرد دستگیریمان تکرار میکنیم انتخاب ما، مقاومت کردن است هر چقدر هم که این زندان ادامه پیدا کند.» امیر حسین مرادی و علی یونسی در توصیف لحظه دستگیری خود چنین مینویسند: «لحظه دستگیری، لحظه ورود به دنیایی جدید، لحظه انتخاب بود، مقاومت یا تسلیم. انتخابی میان دانشگاه و موفقیت شغلی و تحصیلی و مسیر هموار تا دانشگاههای برتر اروپا و آمریکا و یا زندان و سپری شدن سالهای جوانی و از دست دادن موقعیتهای علمی و تحصیلی. اما چگونه میتوان موقعیت تحصیلی را انتخاب کرد در حالی که هستند کودکانی که بدون آنکه هرگز انتخابی کرده باشند از تحصیل محروم ماندهاند و چگونه میتوان به زندگی در رفاه و شغل پردرآمد فکر کرد در حالی که بسیارند کسانی که درآمدشان کفاف تهیه غذای روزانه را نمیدهد. با نگاه به آنچه که مردم از دست میدهند، آنچه ما از دست میدادیم دیگر بزرگ نبود و غلبه بر شرایط دیگر سخت نبود. زندان بهای این انتخاب و سنگ محک آن است.»
متن پر از دغدغههای انسانی و انتخابگری زندگی فضیلتمندانه این دو جوان به رغم کم سن و سالی درسی بزرگ و معلمانه است که باید صمیمانه و فروتنانه از این دو سرفراز آموخت.
اینک پس از مرارتهای بسیار و انفرادیهای طولانی و چهار سال زندان، نه تنها اثری از خلل و شکست در اراده و ایمان آنها پیدا نشده بلکه استوارتر و محکمتر روی مواضع خود ایستادهاند. امیر حسین مرادی و علی یونسی اکنون ائتلافی از نجابتِ توأم با صلابت و استقامتند. میان کسانی که ناکام از آرزوهای بزرگ به حق یا نا حق، جامعه و مدیریت و سیاست حکومت را مسئول سرنوشت غمبار خود میدانند و ای بسا جز نق زدنی در پستوی خانه، صدایی از آنها شنیده نمیشود، بسیار فرق است با امیر حسین مرادی و علی یونسی که آگاهانه دست به انتخابی از میان محرومیت و ریاضت در راه آرمان متعالی و انسانی و یا نجات زندگی شخصی زدهاند. نه تنها بسیاری از هم سن و سالهای این دو در این سن انواع خیالها در حوصله بحر میپزند و رسیدن به تک تک تعلقات و آرزوهایشان را شماره میکنند که اکثر استادان آنها نیز اغلب میخواهند آکادمیسینی صرف باقی بمانند و نه روشنفکری دردمند و حقیقت خواه از همین رو جز توزیع مفاهیم درسی، هیچ رسالتی و شأنیتی برای خویش قائل نیستند اما امیر حسین مرادی و علی یونسی که هنوز مرز میان دبیرستان و دانشگاه را تازه میپیمودند، کوله باری سنگین و سهمگین از رنج و شکنج را بر شانههای نحیف خود هموار کردند و نه چون خستهای از طلب و بی قوت که رستهای از چنگ تعلقات و هوسها و آرزوهای جوانی، دلیریها و دلبریها کردند و بر آنها مرارتی سخت و شرارتی تلخ چنان بارید که از نهفتنش دیگ سینه میجوشد. آنان از صورت گذشتهاند و از گلخن جَستهاند و جنّت معنا، گزیدهاند. نقد خویش را دیدهاند که مردانه فسونها و فسانهها را رها کردهاند و خود فسانهای جاودان شدهاند:
گر زصورت بگذرید ای دوستان
جنّتست و گلسِتان در گلسِتان
دزد و قلابست خصم نور کس بس
زین دو ای فریادرس، فریاد رس
هرکِش افسانه بخواند افسانه است
وآنکه دیدش نقد خود، مردانه است
برای این دو جوان دردمند که عافیت طلبی اختیار نکردند و از تیر طعنه و آه گوشه نشینان عافیت طلب حذر نکردند، حافظانه دعا میکنم:
یارب تو آن جوان دلاور نگاه دار
کز تیر آه گوشه نشینان حذر نکرد
عزیز قاسمزاده
سهشنبه ۲٨ /۱ /۱۴۰٣
زندان لاکان رشت – بند میثاق
#اعتراضات_سراسری
#مرگ_بر_دیکتاتور #مرگ_بر_خامنهای #قیام_تا_پیروزی
♦️تماس با ما :
🆔@CHZIR
@salehamiri1396
@FarhadRa30
♦️با پایان ایام مرخصی؛ و در آستانه روز معلم، عزیز قاسم زاده به زندان لاکان رشت بازگشت
♦️بنا بر همین خبر امروز سه شنبه یازدهم اردیبهشت ماه، #عزیز_قاسم زاده ، فعال صنفی فرهنگیان #گیلان، با پایان ایام مرخصی به زندان# لاکان_رشت بازگشت.
این فعال صنفی معلمان در تاریخ یکم اردیبهشت ماه، به مرخصی درمانی اعزام شده بود.
#اعتراضات_سراسری
#مرگ_بر_دیکتاتور #مرگ_بر_خامنهای #قیام_تا_پیروزی
♦️تماس با ما :
🆔@CHZIR
@salehamiri1396
@FarhadRa30
♦️بنا بر همین خبر امروز سه شنبه یازدهم اردیبهشت ماه، #عزیز_قاسم زاده ، فعال صنفی فرهنگیان #گیلان، با پایان ایام مرخصی به زندان# لاکان_رشت بازگشت.
این فعال صنفی معلمان در تاریخ یکم اردیبهشت ماه، به مرخصی درمانی اعزام شده بود.
#اعتراضات_سراسری
#مرگ_بر_دیکتاتور #مرگ_بر_خامنهای #قیام_تا_پیروزی
♦️تماس با ما :
🆔@CHZIR
@salehamiri1396
@FarhadRa30
♦️صبح امروز سه شنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۳ #عزیز_قاسم_زاده خواننده و #معلم_زندانی در بیمارستان آریا رشت مورد عمل نمونه برداری پروستات قرار گرفت و اکنون حال عمومی این خواننده و فعال صنفی معلمان مساعد است. #شورای_هماهنگی_تشکلهای_صنفی_فرهنگیان_ایران با تاکید بر ضرورت آزادی کامل و همیشگی ایشان که علیرغم پایان مدت محکومیت یک سال حبس، همچنان محقق نشده و با مرخصی درمانی موفق به ادامه درمان خود شدند؛ برای ایشان آرزوی سلامتی و بهبودی دارد.
#اعتراضات_سراسری
#مرگ_بر_دیکتاتور #مرگ_بر_خامنهای #قیام_تا_پیروزی
♦️تماس با ما :
🆔@CHZIR
@salehamiri1396
@FarhadRa30
#اعتراضات_سراسری
#مرگ_بر_دیکتاتور #مرگ_بر_خامنهای #قیام_تا_پیروزی
♦️تماس با ما :
🆔@CHZIR
@salehamiri1396
@FarhadRa30
#خبرفوری
♦️با اعمال قانون تجمیع و مجازات اشد، زندان #عزیز_قاسم_زاده خواننده و معلم که هم اکنون در مرخصی درمانی به سر میبرد، به پایان رسید. عزیز قاسمزاده که به اتهام «تبلیغ علیه نظام» از ۱۹ فروردین ۱۴۰۲ محکومیت یک سال حبس خود را در زندان لاکان سپری نموده، در صورت اعمال شدن قانون تجمیع و احتساب ایام بازداشت موقت در دو نوبت، میبایست ۱۷ اسفند ۱۴۰۲ از زندان آزاد میشد که علیرغم بیماری و نیاز به درمان تا ۱۸ اردیبهشت از این حق قانونی محروم بوده؛ البته اعمال تجمیع نیز با تأخیر و در تاریخ ۲۸ اردیبهشت به وکلای پروندهی وی، آقای رامین صفرنیا و سرکار خانم خجسته ابلاغ شده است.
#اعتراضات_سراسری
#مرگ_بر_دیکتاتور #مرگ_بر_خامنهای #قیام_تا_پیروزی
♦️تماس با ما :
🆔@CHZIR
@salehamiri1396
@FarhadRa30
♦️با اعمال قانون تجمیع و مجازات اشد، زندان #عزیز_قاسم_زاده خواننده و معلم که هم اکنون در مرخصی درمانی به سر میبرد، به پایان رسید. عزیز قاسمزاده که به اتهام «تبلیغ علیه نظام» از ۱۹ فروردین ۱۴۰۲ محکومیت یک سال حبس خود را در زندان لاکان سپری نموده، در صورت اعمال شدن قانون تجمیع و احتساب ایام بازداشت موقت در دو نوبت، میبایست ۱۷ اسفند ۱۴۰۲ از زندان آزاد میشد که علیرغم بیماری و نیاز به درمان تا ۱۸ اردیبهشت از این حق قانونی محروم بوده؛ البته اعمال تجمیع نیز با تأخیر و در تاریخ ۲۸ اردیبهشت به وکلای پروندهی وی، آقای رامین صفرنیا و سرکار خانم خجسته ابلاغ شده است.
#اعتراضات_سراسری
#مرگ_بر_دیکتاتور #مرگ_بر_خامنهای #قیام_تا_پیروزی
♦️تماس با ما :
🆔@CHZIR
@salehamiri1396
@FarhadRa30
♦️در دادگاه تجدیدنظر عزیز قاسم زاده به یک سال حبس محکوم شد
♦️بنا بر همین خبر محکومیت #عزیز_قاسم_زاده ، فعال صنفی فرهنگیان توسط شعبه ۱۸ دادگاه تجدیدنظر استان #گیلان به یک سال حبس کاهش یافت.
#اعتراضات_سراسری
#مرگ_بر_دیکتاتور #مرگ_بر_خامنهای #قیام_تا_پیروزی
♦️تماس با ما :
🆔@CHZIR
@salehamiri1396
@FarhadRa30
♦️بنا بر همین خبر محکومیت #عزیز_قاسم_زاده ، فعال صنفی فرهنگیان توسط شعبه ۱۸ دادگاه تجدیدنظر استان #گیلان به یک سال حبس کاهش یافت.
#اعتراضات_سراسری
#مرگ_بر_دیکتاتور #مرگ_بر_خامنهای #قیام_تا_پیروزی
♦️تماس با ما :
🆔@CHZIR
@salehamiri1396
@FarhadRa30
♦️پاسورهایی با تصاویر زندانیان سیاسی لاکان رشت
♦️زندانی سیاسی عیسی چولاندیم که به تازگی از بند میثاق زندان لاکان رشت به مرخصی آمده در صفحه شخصی خود در اینستاگرام، تصاویری از هم بندیان خود بر روی ورق های پاسور طراحی کرد.
او در این اثر هنری طرح هم بندیان خود با ذکر زمان بازداشت ایشان را ترسیم کرده است.
آقای چولاندیم پس از انتشار این تصویر چنین نوشت:
♦️«در #بند_امنیتی #زندان_لاکان_رشت که مخصوص کنشگران #سیاسی است، وجود هواخوری بسیار کوچک که امکان قدم زدن به زندانی را نمیدهند تا مشکلات آب گرم و عدم دسترسی به کارگاههایی که دیگر بندها در اختیار دارند چارهای جز سرگرمیهای کوچک، مطالعه یا ورزش با ابزارهای بسیار ابتدایی که افراد خودشان ساختهاند، نمیدهد.
سال ۱۴۰۱ هم یک دست #پاسور ساخته بودم که هنوز با آنها بازی میکردیم. تلاش کردم یک دست دیگر بسازم و افرادی که در این بند هستند را در کارتهای تصویری بگنجانم. کنار این تصاویر تاریخ زندانی شدن آنان را نوشتم. البته یک مجموعه نقاشی روی باکسهای سیگار کار کردم که امیدورام در زمان لازم ارایه کنم.
♦️افرادی چون #حافظ_فروحی #آرمان_صدقی #مهدی_میرزایی از ۲۸ دیماه ۱۴۰۱ بازداشت و در بند هستند و بخشی از پروندهی آنان بلاتکلیف است.
#منوچهر_فلاح که ۲۷ خرداد ۱۴۰۲ دستگیر شده است یکسال بلاتکلیف میباشد.
#جمشید_عزیزی ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۲ دستگیر و از #آستارا به #رشت آورده شد.
#عباس_حقگو، #عزیز_قاسم_زاده و #عیسا_چولاندیم هم در مرخصی هستیم.
https://t.me/iranhrs98/55135
#اعتراضات_سراسری
#مرگ_بر_دیکتاتور #مرگ_بر_خامنهای #قیام_تا_پیروزی
♦️تماس با ما :
🆔@CHZIR
@salehamiri1396
@f_soltani2019
♦️زندانی سیاسی عیسی چولاندیم که به تازگی از بند میثاق زندان لاکان رشت به مرخصی آمده در صفحه شخصی خود در اینستاگرام، تصاویری از هم بندیان خود بر روی ورق های پاسور طراحی کرد.
او در این اثر هنری طرح هم بندیان خود با ذکر زمان بازداشت ایشان را ترسیم کرده است.
آقای چولاندیم پس از انتشار این تصویر چنین نوشت:
♦️«در #بند_امنیتی #زندان_لاکان_رشت که مخصوص کنشگران #سیاسی است، وجود هواخوری بسیار کوچک که امکان قدم زدن به زندانی را نمیدهند تا مشکلات آب گرم و عدم دسترسی به کارگاههایی که دیگر بندها در اختیار دارند چارهای جز سرگرمیهای کوچک، مطالعه یا ورزش با ابزارهای بسیار ابتدایی که افراد خودشان ساختهاند، نمیدهد.
سال ۱۴۰۱ هم یک دست #پاسور ساخته بودم که هنوز با آنها بازی میکردیم. تلاش کردم یک دست دیگر بسازم و افرادی که در این بند هستند را در کارتهای تصویری بگنجانم. کنار این تصاویر تاریخ زندانی شدن آنان را نوشتم. البته یک مجموعه نقاشی روی باکسهای سیگار کار کردم که امیدورام در زمان لازم ارایه کنم.
♦️افرادی چون #حافظ_فروحی #آرمان_صدقی #مهدی_میرزایی از ۲۸ دیماه ۱۴۰۱ بازداشت و در بند هستند و بخشی از پروندهی آنان بلاتکلیف است.
#منوچهر_فلاح که ۲۷ خرداد ۱۴۰۲ دستگیر شده است یکسال بلاتکلیف میباشد.
#جمشید_عزیزی ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۲ دستگیر و از #آستارا به #رشت آورده شد.
#عباس_حقگو، #عزیز_قاسم_زاده و #عیسا_چولاندیم هم در مرخصی هستیم.
https://t.me/iranhrs98/55135
#اعتراضات_سراسری
#مرگ_بر_دیکتاتور #مرگ_بر_خامنهای #قیام_تا_پیروزی
♦️تماس با ما :
🆔@CHZIR
@salehamiri1396
@f_soltani2019
♦️پاسخ #عزیز_قاسم_زاده به دیوان عدالت اداری در رد شکایت از آموزش و پرورش گیلان
تو کی بشنوی نالهٔ دادخواه
به کیوان برت کلهٔ خوابگاه؟
چنان خسب کآید فغانت به گوش
اگر دادخواهی برآرد خروش
که نالد ز ظالم که در دور توست
که هر جور کاو میکند جور توست
دیوان عدالت اداری که باید بی طرفانه و عادلانه ملجایی برای کسانی باشد که بر آنها ستمی روا شده،در اقدامی عجیب و شگرف به جای بررسی شواهد متقن و محکم و داوری بی طرفانه و غیر جانبدارانه، با مبنا قرار دادن یک مدعای مضحک و دروغین از مدیری مطیع که خود را از سینه چاکان ولایت و از وفاداران حکومت می خواند، در رای صادر شده پیرامون حذف رتبه بندی اینجانب، به استناد نامه این مدیر از قول او آورده که اینجانب علاقه ای به رتبه بندی نداشته ام!!! چگونه است دیوان نامه ی اعتراضی اینجانب به اداره آموزش و پرورش چابکسر مبنی بر اعمال نشدن رتبه بندی در حق اینجانب و پیگیری و شکایت این مطالبه را از طریق اداره کل در عدم برقراری رتبه بندی و ادله های حقوقی و قانونی ذکر شده در نامه را برای داوری عادلانه و رای علیه قانون شکنی آشکار آموزش و پرورش را ملاک تصمیم خود قرار نداده است؟ قانون رتبه بندی به سان همه قوانین مصوب مجلس با سیر مراحل دیگر و ابلاغ آن از سوی دولت برای برنامه و بودجه رفت. یعنی عملیاتی شدن آن برای همه کارکنان شاغل در آموزش و پرورش. ظاهرا در حالی که حقوقدانانی معتقدند حتی شورای نگهبان نمی تواند مفسر قانون باشد،دیوان عدالت اداری بر آن است که آموزش و پرورش به طور سلیقه ای می تواند مفسر قانون باشد و به میل خود و بدون ضابطه و قانون حقوق مصرحه قانونی برخی از پرسنل خود را مسدود و محروم نماید. از شگفتی های عجیب دیگر رای دیوان در موجه دانستن عدم اعمال رتبه بندی اینجانب،اشاره به اخراجم از آموزش و پرورش است که قید گردیده: «طبق رای شماره ۶۴۶ مورخ ۱۴۰۲/۹/۱۳ صادره از هیئت تجدید نظر رسیدگی به تخلفات اداری وزارت مطبوع نام برده از دستگاه اخراج گردیده است،لهذا نظر به اینکه شاکی در جهت اثبات خواسته خود دلیل موجهی اقامه ننموده و مدرک مستندی که مثبت مدعای خود و تضییع حقوق قانونی وی باشد،ارائه نکرده و تخلفی در اقدامات و تصمیمات مشتکی عنه احراز نشد».
پرسش اینجاست که آیا می توان شکایت درباره عدم رتبه بندی که تاریخش به ۱۴۰۱ و دورانی است که اینجانب شاغل در آموزش و پرورش بودم را به ایام پس از اخراج یعنی یک سال بعد از آن مرتبط دانست؟ مگر موضوع شکایت اینجانب حذف رتبه بندی پس از اخراج است یا پیش از آن؟ دیوان که مدعی است اینجانب برای ادعای خود مدرک مستندی ارائه نکرده ام چگونه است، به لایحه دفاعی اینجانب که به زودی برای تنویر افکار عمومی منتشر می شود و نامه های اعتراضی و ادله های حقوقی اینجانب در تاریخ های ۳۰ آذر ۱۴۰۱ به آموزش و پرورش و ۲۵ دی ۱۴۰۱ به اداره کل آموزش و پرورش استان گیلان، کمترین وقعی ننهاده است؟
این دیوان همچنین در قسمتی از رای خود با فهرست کردن صفاتی چون دانش،مهارت،نگرش،بینش،خلاقیت،نوآوری و.....چنین نتیجه گرفته که «رتبه بندی بر خلاف افزایش حقوق سالانه نمی باشد که بدون استثنا شامل همه کارمندان و معلمان شود.»
متاسفانه صادر کننده رای هنوز نمی داند که رتبه بندی شمولیتی عمومی برای همه معلمان دارد و نمی توان معلمی را از آن محروم کرد آنچه که بر اساس ضوابط و آیین نامه رتبه بندی(فارغ از نقدهای محتوایی و شیوه های اجرایی آن) انجام می گیرد و شامل همه معلمان به یکسانی نمی شود،تقسیم بندی رتبه های پنجگانه آن :آموزشیار معلم، مربی معلم، استادیار معلم، دانشیار معلم و استاد معلم است که از رتبه یک تا رتبه ۵ را شامل می شود. ضمن اینکه باید پرسید ملاک و معیار تعیین شایستگی ها و ارزیابی آن چگونه است؟ آیا غیر از حاکمیت سلیقه ،امر دیگری هم در این میان، ملاک و مبنای داوری درست و اصولی قرار گرفته است؟ روزگاری اینجانب برای سرگروه های ادبیات در سطح استان تدریس داشته ام و اکنون بر طبق این رای و انشا کردن تنسیق الصفات، می خواهند نتیجه بگیرند که شایسته رتبه بندی هم در دورانی شاغلی و معلمیم،نبوده ام. نگارنده به زودی با انتشار داد خواست و لایحه دفاعی ارائه شده به دیوان عدالت اداری، عمق عدم رعایت بی طرفی و جانبداری این نهاد و عدم توجه به مستندات را نشان خواهم داد که تا چه حد بوده است.
متن کامل و تصویر دادنامه در لینک زیر
https://bit.ly/3XEyvR5
#اعتراضات_سراسری
#مرگ_بر_دیکتاتور #مرگ_بر_خامنهای #قیام_تا_پیروزی
♦️تماس با ما :
🆔@CHZIR
@salehamiri1396
@f_soltani2019
تو کی بشنوی نالهٔ دادخواه
به کیوان برت کلهٔ خوابگاه؟
چنان خسب کآید فغانت به گوش
اگر دادخواهی برآرد خروش
که نالد ز ظالم که در دور توست
که هر جور کاو میکند جور توست
دیوان عدالت اداری که باید بی طرفانه و عادلانه ملجایی برای کسانی باشد که بر آنها ستمی روا شده،در اقدامی عجیب و شگرف به جای بررسی شواهد متقن و محکم و داوری بی طرفانه و غیر جانبدارانه، با مبنا قرار دادن یک مدعای مضحک و دروغین از مدیری مطیع که خود را از سینه چاکان ولایت و از وفاداران حکومت می خواند، در رای صادر شده پیرامون حذف رتبه بندی اینجانب، به استناد نامه این مدیر از قول او آورده که اینجانب علاقه ای به رتبه بندی نداشته ام!!! چگونه است دیوان نامه ی اعتراضی اینجانب به اداره آموزش و پرورش چابکسر مبنی بر اعمال نشدن رتبه بندی در حق اینجانب و پیگیری و شکایت این مطالبه را از طریق اداره کل در عدم برقراری رتبه بندی و ادله های حقوقی و قانونی ذکر شده در نامه را برای داوری عادلانه و رای علیه قانون شکنی آشکار آموزش و پرورش را ملاک تصمیم خود قرار نداده است؟ قانون رتبه بندی به سان همه قوانین مصوب مجلس با سیر مراحل دیگر و ابلاغ آن از سوی دولت برای برنامه و بودجه رفت. یعنی عملیاتی شدن آن برای همه کارکنان شاغل در آموزش و پرورش. ظاهرا در حالی که حقوقدانانی معتقدند حتی شورای نگهبان نمی تواند مفسر قانون باشد،دیوان عدالت اداری بر آن است که آموزش و پرورش به طور سلیقه ای می تواند مفسر قانون باشد و به میل خود و بدون ضابطه و قانون حقوق مصرحه قانونی برخی از پرسنل خود را مسدود و محروم نماید. از شگفتی های عجیب دیگر رای دیوان در موجه دانستن عدم اعمال رتبه بندی اینجانب،اشاره به اخراجم از آموزش و پرورش است که قید گردیده: «طبق رای شماره ۶۴۶ مورخ ۱۴۰۲/۹/۱۳ صادره از هیئت تجدید نظر رسیدگی به تخلفات اداری وزارت مطبوع نام برده از دستگاه اخراج گردیده است،لهذا نظر به اینکه شاکی در جهت اثبات خواسته خود دلیل موجهی اقامه ننموده و مدرک مستندی که مثبت مدعای خود و تضییع حقوق قانونی وی باشد،ارائه نکرده و تخلفی در اقدامات و تصمیمات مشتکی عنه احراز نشد».
پرسش اینجاست که آیا می توان شکایت درباره عدم رتبه بندی که تاریخش به ۱۴۰۱ و دورانی است که اینجانب شاغل در آموزش و پرورش بودم را به ایام پس از اخراج یعنی یک سال بعد از آن مرتبط دانست؟ مگر موضوع شکایت اینجانب حذف رتبه بندی پس از اخراج است یا پیش از آن؟ دیوان که مدعی است اینجانب برای ادعای خود مدرک مستندی ارائه نکرده ام چگونه است، به لایحه دفاعی اینجانب که به زودی برای تنویر افکار عمومی منتشر می شود و نامه های اعتراضی و ادله های حقوقی اینجانب در تاریخ های ۳۰ آذر ۱۴۰۱ به آموزش و پرورش و ۲۵ دی ۱۴۰۱ به اداره کل آموزش و پرورش استان گیلان، کمترین وقعی ننهاده است؟
این دیوان همچنین در قسمتی از رای خود با فهرست کردن صفاتی چون دانش،مهارت،نگرش،بینش،خلاقیت،نوآوری و.....چنین نتیجه گرفته که «رتبه بندی بر خلاف افزایش حقوق سالانه نمی باشد که بدون استثنا شامل همه کارمندان و معلمان شود.»
متاسفانه صادر کننده رای هنوز نمی داند که رتبه بندی شمولیتی عمومی برای همه معلمان دارد و نمی توان معلمی را از آن محروم کرد آنچه که بر اساس ضوابط و آیین نامه رتبه بندی(فارغ از نقدهای محتوایی و شیوه های اجرایی آن) انجام می گیرد و شامل همه معلمان به یکسانی نمی شود،تقسیم بندی رتبه های پنجگانه آن :آموزشیار معلم، مربی معلم، استادیار معلم، دانشیار معلم و استاد معلم است که از رتبه یک تا رتبه ۵ را شامل می شود. ضمن اینکه باید پرسید ملاک و معیار تعیین شایستگی ها و ارزیابی آن چگونه است؟ آیا غیر از حاکمیت سلیقه ،امر دیگری هم در این میان، ملاک و مبنای داوری درست و اصولی قرار گرفته است؟ روزگاری اینجانب برای سرگروه های ادبیات در سطح استان تدریس داشته ام و اکنون بر طبق این رای و انشا کردن تنسیق الصفات، می خواهند نتیجه بگیرند که شایسته رتبه بندی هم در دورانی شاغلی و معلمیم،نبوده ام. نگارنده به زودی با انتشار داد خواست و لایحه دفاعی ارائه شده به دیوان عدالت اداری، عمق عدم رعایت بی طرفی و جانبداری این نهاد و عدم توجه به مستندات را نشان خواهم داد که تا چه حد بوده است.
متن کامل و تصویر دادنامه در لینک زیر
https://bit.ly/3XEyvR5
#اعتراضات_سراسری
#مرگ_بر_دیکتاتور #مرگ_بر_خامنهای #قیام_تا_پیروزی
♦️تماس با ما :
🆔@CHZIR
@salehamiri1396
@f_soltani2019
Telegraph
پاسخی به دیوان عدالت اداری در رد شکایت از آموزش و پرورش گیلان
تو کی بشنوی نالهٔ دادخواه به کیوان برت کلهٔ خوابگاه؟ چنان خسب کآید فغانت به گوش اگر دادخواهی برآرد خروش که نالد ز ظالم که در دور توست که هر جور کاو میکند جور توست دیوان عدالت اداری که باید بی طرفانه و عادلانه ملجایی برای کسانی باشد که بر آنها ستمی روا شده،در…