خبرنامه سینما انقلاب
2.05K subscribers
4.78K photos
1.69K videos
50 files
1.63K links
رسانه مستقل سینما انقلاب

ارتباط با ادمین : @ce_admin1
Download Telegram
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔰تجلیل از فیلم سینمایی #مصلحت؛ برگزیده جایزه سینمایی ققنوس با حضور محمدرضا شفاه تهیه کننده و حسین دارابی کارگردان این فیلم در آیین اختتامیه جایزه سینمایی ققنوس

@CINEMAENGHELAB
🔰تنزل کیفیت نمایش خانگی با «دراکولا» و «مردم معمولی»

🔸سینما و شبکه نمایش خانگی تا چه میزانی توانسته‌اند فرهنگ مردم را ارتقا دهند؟ اصالت دادن به سرگرمی معطوف به سود و سرمایه با تمرکز روی کمدی‌های ضعیف و سخیف دیگر در جامعه کارکردش را از دست داده است. مصداق گفته‌های بالا را می‌توانید در سریال‌های دراکولای مهران مدیری و مردم معمولی رامبد جوان مشاهده کنید، البته اگر دوام بیاورید و تحمل ۱۰ دقیقه از آن‌ها را داشته باشید. مهران مدیری یا رامبد جوان به عنوان کارگردان کنار قشر سرمایه‌دار ایستاده‌اند، دوربین تحقیرآمیزشان از بالا به پایین است و اثر خود را مقابل قشر متوسط و ضعیف قرار داده‌اند. هر آنچه خودشان از زندگی به اصطلاح لاکچری برداشت می‌کنند در سریال‌شان جا می‌دهند و بعد آن را به عنوان دفاع از شرایط جامعه کنونی و قشر آسیب‌پذیر به مخاطب غالب می‌کنند.

🔸به نظر می‌رسد تمهیدات مهران مدیری در دراکولا در طراحی صحنه و پوشش خلاصه می‌شود. اگر همان قسمت اول را دیده باشید به یاد دارید که جای دوربین کجا قرار می‌گیرد و حرکت‌های دوربین چگونه است، انگار که با یک فیلم تبلیغاتی از خانه و زندگی خانواده‌ای مرفه مواجه هستیم، با دیالوگ‌های سطحی و توخالی تیپ‌های منسوخ شده و تکراری، موقعیت‌های به شدت زرد و تحقیرآمیز که اساساً ربط منطقی به یک سریال کمدی ندارند.

🔸استفاده از حیوانات در قسمت اول و رفت و آمد با هلی کوپتر و در حسرت ماندن مینا شرافت به جایگاه پرزرق و برق زندگی کامران کامروا همان فخرفروشی است که مخاطب را تحت تأثیر شرایط بد روحی در این دوران اقتصادی قرار می‌دهد و مشخص است که هر قدر سریال جلو برود، چیز زیادی برای ارائه ندارد چراکه در دراکولا دیالوگ‌ها بر اساس فضای مجازی شکل گرفته است و البته موقعیت‌های ناآشنایی که تنها کارگردانش آن را زندگی کرده و، چون خودش غرق این سبک زندگی است، نمی‌تواند منتقد خوبی برای آن باشد.

🔸گویا مدیری دیگر حوصله و تمرکز سریال‌سازی ندارد و فقط می‌تواند پشت میز برنامه دورهمی بنشیند، البته دراکولا هم در جایگاه خودش یک دورهمی ساده است که درآمد خوبی برای سازنده‌اش دارد!


🔸«مردم معمولی» وضعیت بهتری نسبت به دراکولا ندارد بلکه با دیدن همین دو قسمت می‌شود فهمید که جوان در کارگردانی ضعف‌های شدیدی دارد. استارت یک سریال باید استاندارد‌های لازم را داشته باشد، اما در قسمت اولِ مردم معمولی شاهد نکته جدیدی نیستیم، انگار این سریال برای دهه ۸۰ است؛ چند بازیگر دور هم جمع شده‌اند و دیالوگ می‌گویند و با آهنگ عربی می‌رقصند، جالب است که در همان قسمت اول برای آمدن امیر عرب چه شوق و ذوقی دارند که این می‌تواند نشانه‌ای از وطن‌فروشی باشد! مردم معمولی نه تنها سریالی معمولی نیست بلکه زننده و تحقیرآمیز و لوس است. بازیگری، چون آتیلا پسیانی با آن همه سابقه جلوی دوربین قر می‌دهد، همگی نه تنها بازی نمی‌کنند بلکه فقط جلوی دوربین قرار گرفته‌اند. شبنم مقدمی مثل همیشه فقط جیغ می‌زند و رامبد جوان هم انگار خندوانه اجرا می‌کند؛ تیپی تصنعی و جلف که به هیچ وجه متقاعدکننده نیست، تمامی آدم‌های سریال از همسرشان جدا شده‌اند و جدایی را فضیلت می‌دانند. تمامی زنان سریال نگاه جنسی به مردان دارند و برعکس، این همه بلاهت در موقعیت‌پردازی و پلان‌های شلخته در یک مکان سربسته مخاطب را پس می‌زند.

🔸این حجم از بهره‌گیری نامناسب در ایجاد موقعیت‌ هایی که به ناکجاآباد می‌رسد، فاجعه است. تا زمانی که مردم معمولی و دراکولا ساخته می‌شود نمی‌توانیم امید به فرهنگ و اخلاق داشته باشیم، در این میان سود مالی را آقایان به جیب می‌زنند، اما سال‌ها طول می‌کشد فرهنگ و اخلاق ترمیم شود.

@CINEMAENGHELAB
🟥اعتراض رسمی خانواده «شهید آوینی» به مستند «آقا مرتضی»؛

🔰همسر شهید آوینی: «برنامه‌ساز سازمان اوج» قرائت جعلی خودش را برای میلیون‌ها مخاطب به نمایش گذاشته!

🔻«مریم امینی» همسر شهید آوینی با انتشار یادداشتی با عنوان «مرحمت فرموده ما را مس کنید» اعتراض رسمی خود و خانواده این شهید را نسبت به پخش مستند «آقا مرتضی» از شبکه سه سیما ابراز داشت و این اثر را «فیلمفارسی آقا مرتضی» نامید.

🔻بدون اطلاع و نظارت خانواده، مستند زندگی‌نامه‌ای ساخته‌اند به نام «آقا مرتضی». در جای‌جای فیلم‌شان از تصویر و کلام بنده و دیگر اعضای خانواده که به برنامه‌ها و فیلم‌های دیگری تعلق دارد، استفاده کرده‌اند. حتی حریم شخصی‌ترین لحظات زندگی‌ام در بهشت زهرا را نگه نمی‌دارند و در تلویزیون نمایشش می‌دهند. از نظرشان، نمایش «بی‌سانسور» زندگی شهید آوینی، یعنی ساختن یک کاریکاتور بی‌وجود عاشق‌پیشه‌ سیگاری مثلا روشنفکر که هزاران‌هزار نمونه‌اش در همه جا پیدا می‌شود. تصویری مشابه زنان بدکاره‌ فیلمفارسی که قرار است با وقوع انقلاب آب توبه سرشان بریزند تا پاک شوند. هرچه بدکاره‌تر جذاب‌تر، توبه‌اش مقبول‌تر و فروش فیلم بیشتر.

🔻اول صبح نامه‌ای می‌فرستم برای آقای شاه‌آبادی، معاون سیما. به نمایندگی از کل خانواده نارضایتی‌ام را اعلام می‌کنم و خواستار توقف پخش برنامه می‌شوم. می‌نویسم شهید آوینی تا زمانی که در قید حیات بود، علاقه‌ای به روایت زندگی خصوصی‌اش نداشت. و حالا که نیست، تشخیص این‌که کدام بخش از زندگی ایشان را می‌شود روایت کرد و چگونه، به عهده‌ خانواده‌اش است. به چه حقی می‌شود در زندگی خصوصی یک شخصیت مشهور تجسس کرد و بعد، بر اساس اطلاعاتی مطلقاً جعلی این زندگی را به تصویر کشید؟ در کجای دنیا، زندگی خصوصی یک شخصیت مشهور را می‌شود بدون اطلاع و نظارت خانواده‌اش ساخت؟ جوابی نمی‌شنوم.

🔻با آقای فروغی، مدیر شبکه سه، تماس می‌گیرم، پشت تلفن همان حرف‌ها را تکرار می‌کنم. پاسخ این است که قرائت‌های مختلفی در مورد شهید آوینی وجود دارد! کم‌کم من دارم تبدیل می‌شوم به سانسورچی و ایشان به مدافع آزادی عقیده! توضیح می‌دهم که الان درباره‌ افکار شهید آوینی صحبت نمی‌کنیم که بشود قرائت‌های متفاوتی از آن داشت. البته که هر کسی می‌تواند، به روال مرسوم این ۲۸ سال، نظر خودش را درباره‌ افکار او ابراز کند، فیلمش را بسازد یا نوشته‌اش را منتشر کند. ما می‌شنویم و بعد، نظر خودمان را می‌گوییم، بدیهی است که اگر اختلاف‌نظری شکل بگیرد، اعتراض و شکایت قانونی در پی نخواهد داشت. الان داریم درباره‌ جزئیات زندگی خصوصی یک شهید مشهور صحبت می‌کنیم که تا وقتی در قید حیات بوده، بدون اجازه‌ خودش و بعد از آن هم بدون اجازه‌ و تأیید وارث قانونی‌اش نمی‌شود بر اساس این جزئیات منتشرنشده‌ و خصوصی، فیلم ساخت. چطور می‌شود به حرف‌هایی که شاید کسی نقل کرده اکتفا و استناد کرد؟ شاید هر کسی هر نسبت دروغینی به ایشان بدهد؛ این کفایت می‌کند برای نمایشی‌کردن زندگی خصوصی این شخصیت؟ تازه این یک وجه ماجراست، وجه دیگر موضوع، تعرض به زندگی خصوصی خانواده و تبعات ارائه‌ این چهره‌ جعلی در زندگی تک‌تک اعضای خانواده‌ اوست.

🔻حرف‌هایم فهم نمی‌شود. برایم روشن می‌شود وقتی سازمان اوج، تهیه‌کننده‌ فیلمفارسی شهید آوینی باشد، مرزهای بی‌اخلاقی، بی‌قانونی، پرده‌دری، و ابتذال می‌تواند جابه‌جا شود. تلویزیون هم صرفاً پخش‌کننده است و مدیرانش می‌گویند با وجود احترام بی‌حدوحصری که نه تنها برای شهید آوینی بلکه برای همه‌ خانواده‌های شهدا قائل‌اند، به پخش این برنامه‌ مبتذل ادامه خواهند داد!

🔻در کشوری زندگی می‌کنیم که مرجع تأیید آن‌چه درباره‌ زندگی خصوصی سیدمرتضی آوینی نمایش می‌دهند، من نیستم که همسرش بوده‌ام و صاحب قانونی آن‌چه از او بازمانده. بلکه برنامه‌ساز سازمان اوج است که اجازه دارد قرائت جعلی خودش را برای میلیون‌ها مخاطب به نمایش بگذارد و آنها را به این باور برساند که آوینی همین بوده که ما مقابل چشم‌تان قرار داده‌ایم./سینماپرس

@CINEMAENGHELAB
خبرنامه سینما انقلاب pinned «🟥اعتراض رسمی خانواده «شهید آوینی» به مستند «آقا مرتضی»؛ 🔰همسر شهید آوینی: «برنامه‌ساز سازمان اوج» قرائت جعلی خودش را برای میلیون‌ها مخاطب به نمایش گذاشته! 🔻«مریم امینی» همسر شهید آوینی با انتشار یادداشتی با عنوان «مرحمت فرموده ما را مس کنید» اعتراض رسمی…»
🔸مهدی مطهر، تهیه کننده مستند آقا مرتضی در مصاحبه با #جام_جم:

🔰از تقدس گرایی پرهیز کردیم!

🔻مستندهای قبلی، مقطعی از زندگی شهید آوینی را مدنظر قرار داده اند و معمولا برای ساخت آنها ملاحظات حزبی و جریانی مدنظر بوده است. کارگردان هایی که درباره شهید آوینی مستند ساخته اند یا به خانواده ایشان منتسب بوده اند یا در زمره همکاران ایشان هستند و از همین رو به همان برش و بخشی از زندگی مرتضی آوینی پرداخته اند که با ایشان معاشرت داشتند.

🔻سیدعباس ابراهیمی، کارگردان مستند «آقا مرتضی» از سال ۱۳۸۹ نوشتن کتابی درباره شهید آوینی را آغاز کرد که زندگینامه شهید آوینی را روایت می کند و با همین نگاه کلاسیک از تولد تا مرگ را مدنظر دارد. این فیلم مستند برآمده از این اطلاعات و داشته هاست و به طور طبیعی مقاطع ابتدایی زندگی شهید آوینی را در خود دارد و بخش هایی از قسمت اول این سریال به سال های جوانی و دوران دانشجویی آوینی اختصاص دارد که در این بخش بستر روشنفکری و روزگار آوینی در سال های قبل انقلاب تشریح شده و همان طور که می دانیم آوینی هرگز این بخش از زندگی خود را انکار نکرده و براساس حریتی که داشته، آن را اشتباه نمی دانسته بلکه از دستاوردها و تجربیات این مقطع از زندگی اش تا پایان عمر بهره می گرفته است.

🔻طبیعی است که درباره کسی مانند مرتضی آوینی برخی آثار برای خوشامد جریان روشنفکری تولید شده و برخی دیگر برای مصادره ایشان ساخته شده باشد اما تلاش کردیم ملاحظات هیچ جریان یا حزبی روی کارمان و ارائه مستندات درباره شهید آوینی تاثیری نداشته باشد.

🔻خیلی ها خواستند شهید آوینی را سپر کنند و ما می خواستیم یک بار هم که شده یک مستند کامل و جامع درباره ایشان بسازیم و موضعگیری و نظرات ایشان و زندگی و نگاهش را تبیین کنیم. شهید آوینی هم در تولید و عمل و هم در نظریه و محتوا توانمند بوده و این شاید از ویژگی های کمتر مطرح شده ایشان است. آثار شهید آوینی هم این گفته مرا تایید می کند و نشان می دهد که ایشان صرفا یک منتقد نبوده. ضمن این که شهید آوینی اصلا بدون خواندن و دیدن یک اثر درباره اش اظهارنظر نمی کرد.

🔻دیدن این مستند کمک می کند ما به انسانی به نام مرتضی آوینی نزدیک شویم و او را خوب بشناسیم. ایشان انسانی متفاوت نبوده که در عوالمی خاص زندگی کرده باشد، حتما از اطرافیانش تاثیر پذیرفته و البته بر آنها تاثیر گذاشته است. حتما آقایانی مثل فراستی، افخمی و دیگران که با آوینی معاشرت داشتند از ایشان تاثیر گرفته و بر او تاثیر گذاشته اند.

متن کامل مصاحبه را در لینک زیر بخوانید»:
🔸 magiran.com/article/4163449

@CINEMAENGHELAB
🔰نامه حسین معززی نیا؛ داماد شهید آوینی به ریاست سازمان صداوسیما

💢مستند «آقا مرتضی» با روایتی از شهید مرتضی آوینی در حالی از شبکه سه سیما پخش می‌شود که پس از پخش دو قسمت از این فیلم حواشی پیرامون آن به وجود آمده است. یکی از این حواشی مربوط به نامه‌ای است که حسین معززی‌نیا، مستندساز، روزنامه‌نگار و داماد شهید آوینی به رئیس سازمان صدا و سیما نوشته است.

🔻و در این نامه خطاب به عبدالعلی علی عسکری می‌گوید:

«آقای علی عسکری، ریاست سازمان صدا و سیما

با سلام و احترام

این روزها از شبکه‌ی سه، یکی از شبکه‌های تحت مدیریت شما، مجموعه برنامه‌ای پخش می‌شود به نام «آقا مرتضی».

تکه‌های متعددی از راش‌های یک مجموعه تلویزیونی 30 قسمتی به نام «روایت راوی» که سالها پیش من آن را کارگردانی و تدوین کرده‌ام، درون این برنامه‌ای که اسمش «آقا مرتضی» است گنجانده شده.

امیدوارم به تفاوت میان استفاده از «راش» با قطعه‌هایی از برنامه‌ی مونتاژشده دقت کرده باشید، به طور مشخص آمده‌اند مواد و مصالحی که من تولید کرده‌ام اما به هر دلیل کنار گذاشته‌ام، بدون اجازه من یا طرف مصاحبه‌شونده، در برنامه‌ی خودشان مورد استفاده قرار داده‌اند.»/تسنیم


@CINEMAENGHELAB
🔰 "راش‌های شخصی" باید در اتاق کارتان باشد نه دفتر آرشیو روایت فتح!

🔸#مهدی_مطهر ؛تهیه کننده مستند #آقا_مرتضی درباره تصاویر آرشیوی استفاده شده در این مستند گفت:

🔻ما ارتباط تنگاتنگی با مجموعه روایت فتح داشتیم و این مجموعه دسترسی ما به آرشیوهایی که مرتبط با شهید آوینی بود را باز کرد. صاحبان همه این مستندها یا روایت فتح بوده است، یا تلویزیون و یا سازمان اوج. ما هم از مجموعه این آرشیوها استفاده کردیم و اجازه آن از سرمایه‌گذار و تهیه‌کننده‌هایش گرفته شده است. در تیتراژ هم با ذکر نام اثر و صاحب آن تشکر لازم صورت گرفته است.

🔻وی اضافه کرد: اگر این راش‌ها متعلق به ایشان بود، باید در دفتر کارشان می‌بود. این در حالی است که ایشان اکنون در خارج از ایران است و ما دسترسی به ایشان نداریم. مجموعه این مستندها متعلق به روایت فتح بوده، کارگردان پولی که بابت ساخت باید دریافت می‌کرده را دریافت کرده و در آرشیو روایت فتح گذاشته شده است. آنها هم این آرشیو را در اختیار ما قرار دادند. البته از آنجا که کارگردان این آثار آقای معززی‌نیا یا پوراحمد بوده است، در تیتراژ ازشان تشکر کردیم.

🔻در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه آیا نام مستندی که تصاویر از آن برداشته است، نباید ذکر می‌شد، گفت: با توجه به تراکم زیرنویس‌ها در تصویر فیلم، نمی‌توانستیم بنویسیم که این تصاویر برگرفته از فلان مستند است. در حقیقت با توجه به تراکم نوشته‌ها اگر این نوشته‌ هم اضافه می‌شد، چیزی از تصویر باقی نمی‌ماند. علاوه بر این بسیاری از پلان‌ها در حدود 10 تا 15 ثانیه است و فرصتی نیست که در هر پلان چنین نوشته‌ای ذکر شود. به همین دلیل سعی کردیم این موضوع را در تیتراژ جبران کنیم و ازشان تشکر کنیم.

🔻سیدعباس سیدابراهیمی، کارگردان مستند «آقا مرتضی» نیز در توضیح این اتفاق بیان داشت: مستند «روایت راوی» متعلق به دهه 80 است و مستندی که آقای علی شعبانی تولید کرده، چند سال پیش ساخته شده است. آنان برای ساخت این کارها تهیه‌کننده‌هایی داشتند که شخص نبوده است. برای مثال آقای معززی‌نیا در آن زمان کارمند روایت فتح بوده و این موسسه تصمیم می‌گیرد کاری درباره آقا مرتضی بسازد و سرمایه‌گذاری می‌کند. در نهایت آقای معززی‌نیا به عنوان کارگردان، با پول این مؤسسه که دولتی است مجموعه مستند «روایت راوی» را می‌سازد. در این بین مالکیت راش‌ها با چه کسی است؟ طبیعتاً متعلق به تهیه‌کننده یعنی روایت فتح است.

🔻وی اضافه کرد: بنده در زیر پست آقای معززی نیا در فضای مجازی کامنت گذاشتم و نوشتم که راش‌های شخصی شما قاعدتاً باید در اتاق کار شخصی‌تان می‌بود اما چون راش‌ها متعلق به شما نیست و برای روایت فتح است در آرشیو آنجا قرار دارد. من هم به صورتی قانونی این آرشیوها را زمانی که آقای بختیاری مسئولیت داشتند دریافت کردم.

🔻او در پاسخ به این سوال که نباید از مستندهای ساخته شده قبلی در تصاویر «آقا مرتضی» نامی برده می‌شد، گفت: بستگی به مالک آن اثر دارد. یک زمان هست که از مالک اثر می‌خواهند که برای کار دیگری خروجی فیلمش یا راش‌هایش را در اختیار بگذارد. او مختار است که خروجی همراه با لوگو یا بدون لوگو را به شما بدهد و بستگی به توافقی دارد که صورت گرفته است. روایت فتح، هم راش و هم خروجی را در اختیار ما قرار داد و بدون شرط گفت می‌توانید استفاده کنید.

@CINEMAENGHELAB
💢 بیانیه «روایت فتح» علیه مستند «آقا مرتضی»: نیمی از گفتار مصاحبه شوندگان را از آرشیو ما برداشته اند !

🔸پیرو این اعتراض، بنیاد فرهنگی روایت فتح، بیانیه‌ای را منتشر کرده است. در این بیانیه تایید شده است نیمی از آثار و گفتار به کار رفته در برنامه «آقا مرتضی»، از آرشیو محرمانه این بنیاد خارج شده است که این امر، از طریق پیگیری‌های حقوقی پیگیری خواهد شد.

🔸در این بیانیه تاکید شده است این آرشیو در زمان مدیریت مسئول سازمان اوج بر بنیاد فرهنگی روایت فتح در اختیار سازندگان «آقا مرتضی» قرار داده شده است.

🔺متن کامل بنیاد روایت فتح به شرح زیر است:

🔻«اتفاقات پیش‌آمده پس از پخش سریال مستند «آقا مرتضی» به تهیه‌کنندگی سازمان هنری رسانه‌ای اوج و واکنش‌های خانواده شهید سیدمرتضی آوینی و یاران ایشان در جهت نقد و یا تأیید نوع و محتوای روایت این سریال مستند و اعلام اعتراضی کارگردانان، هنرمندان و مصاحبه‌شوندگان متعدد به عدم رضایت‌شان در استفاده از آثار و گفتارشان در مستند مذکور که متأسفانه نیمی از آن‌ها از آرشیو گروه مستند روایت فتح استخراج شده است، ما را بر آن داشت تا ضمن درخواست از همه دوستان به خویشتنداری و نقد اثربخش در رفع این عارضه بزرگ که قلب بسیاری را از جمله خانواده شهید عزیز را نیز آزرده، اقدامات مؤثری را تدبیر و اجرا نماییم.

🔻ضروری است به استحضار همه دغدغه‌مندان و هنرمندان این عرصه و مخصوصاً پیشکسوتان روایت فتح برسانیم که خروج این حجم بسیار از آرشیو که برخی از آن‌ها به دلایل متقن از سوی مدیران وقت گروه به‌صورت محرمانه نگهداری می‌شده، در زمان تصدی مسئول سازمان اوج در بنیاد فرهنگی روایت فتح در پایان سال ۱۳۹۶ و اوایل سال ۱۳۹۷ و به دستور شخص ایشان از آرشیو بنیاد خارج و در اختیار عوامل مستند مذکور قرار گرفته است.

🔻در حال حاضر بنیاد فرهنگی روایت فتح در جهت حمایت و صیانت از هویت و اصالت هنرمندان و پیشکسوتان و خانواده‌های شهدای روایت فتح، براساس مستندات موجود، پیگیری‌های خود را از مسیر قانونی (حقوقی و قضایی) تا حصول نتیجه به دور از هیجانات رسانه‌ای در قالب مکاتباتی با رئیس محترم سازمان صداوسیما و برخی مسئولین مرتبط در نیروهای مسلح دنبال کرده و نتایج آن را به اطلاع خواهد رساند.

🔻در خصوص نظام آرشیو گروه مستند روایت فتح و قواعد اجرایی آن، برای دسترسی قاعده‌مند هنرمندان به گنجینه آثار گروه مستند روایت فتح لازم به ذکر است که طی دو سال گذشته ساماندهی دقیقی به همراه تدوین نظام استخراج و استفاده از آرشیو تنظیم شده که در حال حاضر ارائه هرگونه خدمات آرشیوی طبق آیین‌نامه‌های وضع‌شده ارائه می‌گردد. در همین مسیر در سال ۱۳۹۸ بیش از ۱۸۹۶۳ دقیقه در سال ۱۳۹۹ حدود ۲۷۳۷۶ دقیقه خدمات آرشیو به پژوهشگران و مستندسازان و سازمان‌های دولتی در قالب آیین‌نامه‌های مصوب قرارگرفته است.

🔻لازم به یادآوری است، ارائه هرگونه اعلام نظر و بیانیه‌های مرتبط با این موضوع صرفاً از طریق روابط عمومی بنیاد فرهنگی روایت فتح انجام خواهد شد.»

@CINEMAENGHELAB
خبرنامه سینما انقلاب
💢 بیانیه «روایت فتح» علیه مستند «آقا مرتضی»: نیمی از گفتار مصاحبه شوندگان را از آرشیو ما برداشته اند ! 🔸پیرو این اعتراض، بنیاد فرهنگی روایت فتح، بیانیه‌ای را منتشر کرده است. در این بیانیه تایید شده است نیمی از آثار و گفتار به کار رفته در برنامه «آقا مرتضی»،…
🔰هر دم از این باغ، بَری می رسد!/ پاسخ احسان محمدحسنی، مسئول سازمان هنری رسانه‌ای اوج به بیانیه بنیاد روایت فتح درمورد مستند «آقامرتضی»

🔸عزیزان، دوستان، برادران! بنا نداشتم در این هوای غبارآلود و وانفسای کرونا زده و در این سرمای استخوان‌سوزِ وضعیت سیاسی، اقتصادی و روانی کشور و خندق بلای دولت ساخته، وارد حاشیه تکراری و قابل پیش‌بینیِ عده ای از خواص، برای مجموعه‌مستند ماندگار، تأثیرگذار و ارزشمند «آقامرتضی» شوم؛ امّا انتشار بیانیه شتابزده و از سر ذوق و هیجانِ برخی همسنگرانم در بنیاد روایت، علاوه بر غصه و حیرت، ناگزیرم کرد چند خطی را قلمی کرده و در اختیار اصحاب محترم رسانه قرار دهم. اوّلاً؛ اگر انتشار این جنس بیانیه‌های عجولانه و سراسر افترا و ادعا باعثِ دیده شدن و مطرح شدن دوستانم در رسانه‌ها می‌شود و عطشِ بر سر زبان افتادن‌شان را سیراب کرده و برای پوشاندن بی‌عملی‌ها و انفعال و بی‌برنامگی برادرانم در برگزاری هر چه باشکوه‌تر سالگرد سید شهیدان اهل قلم و سالار هنرمندان انقلاب و ناتوانی در نشر عقاید و روایت سرگذشت زندگی سراسر امیدِ آن بزرگمرد، لباسی دوخته می‌شود، پس الخیر فی ما وقع، بسم الله. بیشتر بنویسید و بتازید.

🔸ثانیاً؛ مجموعه‌ای که از آن به عنوان «آرشیو روایت فتح» یاد می‌شود، درسنوات ماضی و در برخی دوره‌ها مورد دستبردهای شخصی و سوء استفاده‌های منفعت‌طلبانه و پنهانی قرار گرفته است و یا للعجب که صدا از دیوار در آمد امّا از همسنگران و مدعیانِ جدید، خبری نبود. هرگونه پیگیری‌های حقوقی! قضایی! نیز پیشکش! عقل سلیم حکم می‌کرد این آثار که در حالِ نابودی، فرسایش و بهره‌برداری‌های شخصی قرار گرفته بود و بیم آن می‌رفت در اثر آتش‌سوزی، حوادث غیرمترقبه در مرکز شهر و یا هر بحران دیگری مورد تهدید واقع شود، در چند نقطه نگهداری و بازسازی شود. در دوره‌ای که این حقیر به پیشنهاد فرمانده محترم وقت سپاه پاسداران و با حکم رییس محترم وقت سازمان بسیج مستضعفین، با حفظ سمت مأمورِ به هم‌افزاییِ شبه‌ادغام و نزدیک کردن دو مجموعه مهم هنری و رسانه‌ای سپاه و بسیج شدم، سلسله اقدامات و تصمیمات مطالعه شده و جامعی را در همه سطوح و عرصه‌ها برنامه‌ریزی و پیگیری کرده‌ام؛ از طرح توسعه شهرک سینمایی دفاع مقدس، تا طراحی ساخت پردیس بزرگ فرهنگی، هنری و سینمایی و نمایشی در میدان فردوسی تهران، تا ساخت و بهره‌برداری از سالن تئاتر مقاومت (تماشاخانه سرو)، و همچنین بازکردن درب‌های قفل شدۀ آرشیو روایت فتح به روی پژوهشگران و مستندسازان که منجر به جهش کمی و کیفی تولید آثار با مضامین مقاومت شد و نیز بازتعریف و احیای انتشارات روایت فتح و ... شد. این تنها بخش‌های کوچکی از عمرِ کوتاهِ مسئولیت این کمترین سرباز با همراهی و مساعدت یاران و همسنگرانم در آن مجموعه عزیز بوده است.
خداوندا مرا به خاطر بر زبان آوردن و شمردن این قلیل اقداماتِ ناچیز که وظیفه‌ام بوده ببخش که اگر کم‌عقلیِ برخی همسنگرانم نبود، لال می‌شدم و این چند جمله را هم پیش از محاسبه در یوم‌الحساب، نمی‌سوزاندم!

🔸ثالثاً؛ سرورانِ عزیزم این برادرشان را تهدید به پیگیری حقوقی و قضایی در دستگاه‌های ذیربط نظامی نموده‌اند! بسیار خوب، اگر چنین قصدی هم داشتند نیاز به بیانیه سرگشاده و دعوا در ملاء عام نبود، باید ظرف این دو سال گذشته که از ریاست‌شان گذشته، به جای سکوت و تملّق، اقدام می‌فرمودند. حالا هم دیر نشده. ما را از چه می‌ترسانند؟! گردن‌مان از مو باریک تر و ارائه اسناد و پاسخگویی حقوقی در دستگاه قضایی را به مراتب آسان‌تر و گواراتر از پاسخگویی در محضر حضرت کرام‌الکاتبین می‌دانیم.

🔸رابعاً؛ حسن‌ختام این یادداشت را بهانه‌ای قرار می‌دهم برای فراخوان عمومی به همه پژوهشگرانِ کاربلد و مستندسازان پر تلاشِ حاضر در منظومه فرهنگی انقلاب اسلامی برای مراجعه و بهره‌برداریِ به جا و با برنامه از آرشیو سازمان هنری رسانه‌ای اوج که متعلق به این سرزمین و آب و خاک مقدس است؛ جهت تولید آثار فاخر و ارزشمند با موضوع تاریخ انقلاب اسلامی و دفاع مقدس و عاشورایی ملت سلحشور این کهن بوم و بَر. همچنین با افتخار یک نسخه کامل از کلیه آثار، تولیدات و آرشیو سازمان هنری رسانه‌ای اوج، برای صیانت و امنیت بیشتر و نگهداری در گنجینه ارزشمند سپاه پاسداران، به مرکز اسناد و تحقیقات دفاع‌مقدس سپاه تقدیم می‌گردد.
و آخر اینکه؛ در این باب گفتنی‌ها بسیار است، امّا فعلاً به همین مقدار بسنده کردم...
بماند بقیه‌اش!
والسلام
اگر ناخدا جامه بر تن دَرَد
خدا کشتی آنجا که خواهد بَرَد
برقرار باشید
کوچکترین سرباز جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی | احسان محمّدحسنی

@CINEMAENGHELAB
خبرنامه سینما انقلاب pinned «🔰هر دم از این باغ، بَری می رسد!/ پاسخ احسان محمدحسنی، مسئول سازمان هنری رسانه‌ای اوج به بیانیه بنیاد روایت فتح درمورد مستند «آقامرتضی» 🔸عزیزان، دوستان، برادران! بنا نداشتم در این هوای غبارآلود و وانفسای کرونا زده و در این سرمای استخوان‌سوزِ وضعیت سیاسی، اقتصادی…»
💢جاي خلاقيت در برنامه‌سازي كجاست؟

🔰 #سینما_انقلاب | مهران مديري در اولين قسمت از «مسابقه دورهمي» از كپي بودن جزء به جزء آن سخن گفت و اينكه سعي كرديم خيلي خوب كپي كنيم، كپي درجه يك داشته باشيم، اين مهم است و كپي هم بايد درجه يك باشد!

مهران مديري همزمان با پخش اولين قسمت از سري جديد برنامه «دورهمي» با اعلام كپي بودن برنامه‌اش سعي كرد ضمن فرار به جلو منتقدان را غافلگير كند، اين در حالي است كه اغلب منتقدان به كپي بي‌كم و كاست برنامه‌ها بدون در نظر گرفتن عناصري مانند خلاقيت و نوآوري و پيوست‌هاي فرهنگي مطابق با فرهنگ و هنجارهاي كشورمان انتقاد دارند نه صرفاً كپي كردن از برنامه‌هاي خارجي.

مهران مديري در اولين قسمت از «مسابقه دورهمي» از كپي بودن جزء به جزء آن سخن گفت و اينكه سعي كرديم خيلي خوب كپي كنيم، كپي درجه يك داشته باشيم، اين مهم است و كپي هم بايد درجه يك باشد! اين مهم است و كپي هم بايد درجه يك باشد. مديري با گفتن اين حرف‌ها كه بهره‌گيري از تكنيك‌هاي عمليات رواني محسوب مي‌شود، سعي كرد با برملا كردن نكته‌اي كه ممكن است بعداً رسانه‌ها و منتقدان از آن در نقد برنامه استفاده كنند، ضمن دست پيش گرفتن باب هر گونه نقادي در رابطه با محتواي كپي كاري شده برنامه تازه‌اش را مسدود كند.

مؤلفه «خلاقيت و نوآوري» در عرصه برنامه‌سازي تلويزيوني، چه برنامه‌هايي كه به منظور سرگرم‌سازي مردم و مخاطبان و چه برنامه‌هايي كه در قالب اصول و قواعد تعريف شده در حوزه پدافند غيرعامل طراحي، ساخت و توليد آنها به رشديافتگي جامعه و بالا رفتن سواد رسانه‌اي مردم مي‌انجامند، جزو عناصر اوليه و بديهي در اين ميدان محسوب مي‌شوند. طي سال‌هاي اخير اين شاخصه مهم در اكثر برنامه‌هاي سرگرم‌كننده تلويزيوني ديده نمي‌شود و ظاهراً داشتن اسپانسر پولدار اولين و تنها مسئله‌اي است كه براي ساخت يك برنامه سرگرم‌كننده تلويزيوني مورد نظر قرار مي‌گيرد، در واقع اگر اسپانسر جور بشود محتوا و خلاقيت به كار گرفته شده در آنها يا ارتباط فرهنگي و اجتماعي داشتن با بدنه جامعه برنامه مورد نظر در مراتب انتهايي ليست الزامات ساخت و توليد برنامه‌ها جاي مي‌گيرند./جوان

#مهران_مدیری
#دورهمی
#شبکه_نسیم

@CINEMAENGHELAB
💥نگاهی به سریال «زخم کاری»/ زخمی عمیق‌تر از انزوا
کامبیز حضرتی


🔰برای تماشاگران آثار سینمایی محمدحسین مهدویان - کارگرانی که معمولا با آثار تاریخی معاصر و دفاع مقدس و با حال و هوای فیلم‌های نگاتیو شناخته می‌شود - «زخم‌کاری» یک اثر متفاوت است. این فیلم فضایی شهری و درامی اجتماعی را دنبال می‌کند که روابط یک خانواده مافیایی را به تصویر می‌کشد و در آن آدم‌کشی و قانون‌شکنی دست‌ بالا را دارد.

🔰اگر چه مهدویان نشان داده است که دلبستگی به یک سوژه و دغدغه یک دوران تنها دلمشغولی او نیست و ژانرهای مختلف مانند کمدی، جنگ و درام برای او بخشی از ساختار کلی سینما محسوب می‌شود، با این حال اما ساخت «زخم‌کاری» در کارنامه این فیلمساز خودنمایی می‌کند و اساسا ساخت یک سریال و پرداختن به یک خانواده مافیایی از جانب او  تصمیم پیش‌بینی‌پذیری نبود.

🔰تاکنون سه قسمت نخست این سریال منتشر شده است. در پرداختن به قسمت‌های اولیه آن می‌توان به گره‌افکنی، موسیقی، کارگردانی، بازی‌ها و... مواردی از این دست اشاره کرد، اما باید نقد پیرنگ داستان و ادامه روند بازی‌ها را به ادامه روند آن منوط کرد تا فضا و سمت و سوی فیلم شکل کامل‌تری به خود بگیرد.

🔰«زخم‌کاری» برای پیش بردن داستان خود کندی به خرج نمی‌دهد و ما را مستقیم به دل وقایع داستانی می‌برد، اکثر کاراکترها را بدون فوت وقت معرفی می‌کند، دیالوگ‌های آن طبیعی است و موسیقی نسبتا خوبی دارد. این ویژگی‌ها باعث شده است تا در «زخم‌کاری» با اثر خوش ساخت با ریتم مناسب مواجه شویم که البته در جاهایی ریتم فیلم و فضای موسیقی ناهمخوان است.

🔰سریال بر مبنای رمان «بیست زخم‌کاری» محمود‌حسینی‌زاد ساخته شده که در واقع مبتنی بر نمایشنامه «مکبث» شکسپیر است. این اقتباس در اقتباس باعث شده تا روح داستانی از شکسپیر به رمان حسینی‌زاد و از آن‌ به سریال «زخم‌کاری» منتقل شود و این نقل و انتقال و متناسب‌ شدن با حال و هوای جامعه ایران، اثر را به کاری قابل توجه از نظر شیوه داستان‌گویی و اقتباس تبدیل کند. رخدادی که بهتر است به جای اقتباس از آن با عنوان انتقال روح داستان  یا ترجمه نشانه‌های داستانی از یک اثر به اثر دیگر از آن یاد کنیم.

🔰«زخم‌کاری» یکی از نمونه‌های موفق اقتباس در حوزه آثار بصری ایرانی محسوب می‌شود. چرا که بر اثری تکیه زده که روح اثر دیگری را در خود دارد. این نگاه و ترجمه نشانه‌های داستانی از نمایشنامه شکسپیر به رمان و سپس به سریال باعث شده است تا اقتباس از معادل‌سازی یک به ‌یک برای اثر مورد اقتباس خود خارج شود و روح داستان را در یک بدن تازه به جنبش در بیاورد.

🔰یکی از مشکلات جدی در زمینه اقتباس این است که در سینما معادل‌سازی بصری برای اثر ادبی کار شاخصی نیست بلکه اقتباس درست باید به انتقال روح یک اثر در یک اثر دیگر منجر شود. بنابراین معمولا آثاری که صرفا داستانی را به تصویر می‌کشند شکست می‌خورند، چرا که اقتباس فن برداشت بخشی از یک اثر و روح تازه به آن دمیدن در اثر دیگر است.

🔰به همین دلیل است که «ناخدا خورشید» ناصر تقوایی همچنان یک نمونه شاخص در انتقال روح داستان همینگوی در داستانی در جنوب ایران است. «زخم‌کاری» نیز به سبب ویژگی اقتباس در اقتباس خود باعث شده که روح از یک اثر

به اثر دیگر دمیده شود و برخی نشانه‌های اثر شکسپیر به اثر بعدی منتقل شود تا با یک اقتباس موفق - لااقل تا سه قسمت کنونی - روبرو شویم.


ادامه این مطلب را در INSTANT VIEW مطالعه نمایید.

@CINEMAENGHELAB
🔰سیدمحمدعلی صدری‌نیا، کارگردان مستند «غیررسمی»:
💢اعتقاد به استعداد ایرانی باور عمیق رهبری است

#سینما_انقلاب | سومین قسمت از مستند «غیررسمی» روی آنتن شبکه سوم سیما رفت. این قسمت از فیلم، دیدار نخبگان با رهبر انقلاب را روایت کرد و البته با بازخوردهای زیادی در فضای مجازی رو‌به‌رو شد.محمد علی صدری نیا، کارگردان این مجموعه مستند در گفت و گو با تسنیم:

🔻«هر قسمت از این مجموعه به‌دلیل آنکه سراغ یکی از دیدارها رفته و با دریچه نگاه جدیدی این جلسات را روایت کرده، منحصربه‌فرد است.»

🔻«این قسمت دیدار نخبگان با رهبر انقلاب را روایت کرده بود و به همین دلیل از اهمیت بالاتری برخوردار بود و البته سختی‌های زیادی داشت. اهمیت این مستند از این منظر بود که روایت صحیح و دقیق پیشرفت‌های علمی، دستاوردها و... از اهمیت بسیار زیادی برخوردار بود.»

🔻«موضوع اصلی که باید به آن توجه می‌کردیم روایت 2موضوع اصلی بود: اولا می‌بینید که بسیاری از این نخبگان در شرایط تحریمی کشور دست به کارهای بزرگی زده و قطعات مهم و حساسی را که به‌دلیل تحریم‌ها وارد نمی‌شد بومی‌سازی و تولید داخل کردند. این موضوع را حتما باید نمایش می‌دادیم. مورد دوم که از زبان این نخبگان روایت می‌شود، ‌کارشکنی ‌هایی است که ازسوی عده‌ای صورت می‌گرفت و این مسیر را پرزحمت می‌کردند، بنابراین برای روایت دقیق باید به‌گونه‌ای پیش می‌رفتیم که به هر دو موضوع اشاره دقیقی شود.»

🔻«پیشرفت‌های علمی و نخبگان همواره دغدغه رهبر معظم انقلاب بوده و اعتقاد به استعداد ایرانی باور عمیق ایشان است. گاهی اوقات می‌بینید شخصیتی سیاسی دیداری را با نخبگان برگزار کرده و تنها می‌خواهد حرف‌های آنان را بشنود اما جلسه‌ای که رهبر انقلاب با نخبگان دارند دارای سابقه‌ای عمیق است.

🔻 «یکی از بخش‌های مستند که بسیار هم مورد توجه قرار گرفت و در فضای مجازی دست‌به‌دست شد اشاره رهبر انقلاب به توانمندی موشکی کشور بود. رهبری اشاره کردند این توان در کشور وجود دارد که برد موشک‌هایمان را تا 5هزار کیلومتر افزایش دهیم اما من خواستم که این عدد فعلا تا 2هزار کیلومتر بماند

@CINEMAENGHELAB
🔰جواد عزتی، قله بازیگری تاریخ سینمای ایران

یادداشتی از امیرابیلی؛ منتقد سینما
b2n.ir/y18694

🔰در تاریخ سینمای ایران تعداد بازیگرانی که همزمان در نقش‌های کمدی و کاراکترهای جدی به قله‌های بازیگری رسیده باشند به تعداد انگشتان یک دست هم نیست. اکثر ستارگان سینمای ایران عموما بازیگرانی تک‌نقش‌اند و در آثاری مشابه در حال تکرار یک تیپ ثابت‌اند. پس از انقلاب شاید عزت‌الله انتظامی با «اجاره‌نشین‌ها»، «ناصرالدین‌شاه آکتور سینما»، «روسری آبی» و... پرویز پرستویی با «مارمولک»، «لیلی با من است»، «آژانس شیشه‌ای» و... و اکبر عبدی با «مادر»، «هنرپیشه»، «آدم برفی» و... همزمان به اوج نقش‌آفرینی‌های جدی و کمدی دست‌یافتند و بارقه‌هایی از نبوغ را به نمایش گذاشتند. مرتبه‌ای از بازیگری که در دهه نود تنها در اختیار جواد عزتی بود.

🔰باقی ستاره‌های سینمای ایران در دهه‌های مختلف از جمشید هاشم‌پور تا ابوالفضل پورعرب و فریبرز عرب‌نیا و محمدرضا فروتن و رضا عطاران و شهاب حسینی و امین حیایی و حامد بهداد تا نوید محمدزاده و پیمان معادی و امیر آقایی و... همگی در یک گونه از سینما درخشیدند و در این بین حتی عطاران و حیایی با وجود تجربه‌هایی قابل قبول در آثار جدی همواره با کمدی به یاد آمده‌اند.

🔰بنابراین جواد عزتی نه‌تنها مهمترین بازیگر دهه 90، بلکه یکی از مهمترین استعدادهای بازیگری تاریخ سینمای ایران است. یکی از انگشت‌شمار هنرپیشه‌هایی که هم توانسته‌اند محبوب عامه‌ی مردم باشند و حضورشان تضمین فروش باشد، هم به اعتباری بسیار بالا در میان روشنفکران و منتقدان و طبقه‌ی الیت برسند.

🔰بازیگری که با «آینه بغل» و «هزارپا» دو بار رکورد فروش سینمای ایران را جابجا و در عین حال در «ماجرای نیمروز» مهمترین شمایل امنیتی در سینمای ایران را خلق کرد. با «بابا اِتی» قهوه‌ی تلخ با ذوق کمدی کم‌نظیرش یکی از محبوب‌ترین کاراکترهای شبکه‌ی خانگی را ارائه داد و با «شنای پروانه» و «آتابای» در اوج نقش‌آفرینی درام‌های اجتماعی ایران ایستاد و با «تنگه ابوقریب» در سینمای دفاع مقدس هم حضوری به یاد ماندنی داشت. عجیب اینکه چنین بازیگری هنوز دستش از جوایز فجر خالی‌ست؛ شاید چون نه اهل شوآف با لباس‌های عجیب است نه اهل گنگ و پارتی و نه حاشیه های سیاسی.

🔰تنوع بازی عزتی در ژانرهای مختلف در سینمای ایران کم‌نظیر و کیفیت بالای حضور او در تمام این آثار قطعا در سینمای دهه نود بی‌نظیر است. او در کمدی هم‌تراز رضا عطاران است و در درام‌های اجتماعی هم‌تراز نوید محمدزاده و طبعا رسیدن به این میزان از کیفیت و تبحر او را تبدیل به بازیگری یکه میکند، به خصوص وقتی به دلیل خلقیات و مردم‌داری ویژه‌ی او با محبوبیتی بالا هم همراه باشد.

#جواد_عزتی
🔻«گاندو 2»؛ نزدیک به استاندارد جهانی

آرش فهیم

🔰#سینما_انقلاب | سوژه فصل دوم گاندو نسبت به فصل اول آن سختی بیشتری دارد؛ فعالیت‌های خرابکارانه سرویس جاسوسی انگلیس از یک طرف و نفوذ در تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای، اتفاقات پیچیده‌ای بوده‌اند که به طور طبیعی نمایش آنها در یک سریال تلویزیونی نیز دشواری‌های خاص خودش را دارد. روایت سریال در قسمت‌های اول نیز تحت تأثیر این پیچیدگی قرار گرفت و انسجام و پویایی لازم را نداشت و به نظر می‌رسید که شاهد یک پسرفت نسبت به فصل اول «گاندو» در پرداختن به سوژه هستیم. اما بعد از گذشت چند قسمت، همه چیز تغییر کرد و دیدیم که برخلاف بسیاری از سریال‌های دنباله دار، «گاندو ۲» نسبت به فصل اول آن، از قوت تکنیکی و روایی بیشتری برخوردار شد.

🔻روایت این سریال بعد از گذشت سه چهار قسمت، هم پاسخگوی نیاز فرهنگی و سرگرمی مخاطب عام تلویزیون شد و هم اینکه به فرم استاندارد سریال‌های جاسوسی نزدیک‌تر گردید؛ معما و تعلیق، اکشن و تعقیب و‌گریز و ضرباهنگ، متناسب با موضوع و فضای داستان در این سریال شد. هر چه داستان گاندو ۲» جلوتر آمد، نحوه پرداختن به سوژه و کارگردانی أثر نیز پخته‌تر شد و سه چهار قسمت پایانی، شاهد یک جهش در ساختار این سریال بودیم، به طوری که در آن قسمت پخش شده مربوط به ماجرای خنثی سازی ترور در بزنگاه سفر وزیر خارجه روسیه به تهران، سریال نمره بالایی می‌گیرد. همچنین دو قسمت پایانی، تعلیقی نفس‌گیر دارد.

🔻یکی از ملاک‌های سنجش موفقیت آثار سیاسی و یا با مضامین جاسوسی و امنیتی، نوع واکنش‌ها و بازتاب‌ها است. به نظر «گاندو ۲» سریال بسیار موفقی است و یکی از سند‌های این موفقیت هم درگیر شدن جامعه با داستان و محتوای این سریال است. در روزهایی که این سریال برای بار اول پخش شد، همه از عموم مردم تا مسئولان عالی رتبه و مشاور رئیس‌جمهور و فضای مجازی و رسانه‌های خارجی، درباره «گاندو» حرف می‌زدند و نظرات مثبت و منفی داشتند. البته باید به این مسئله هم‌اشاره کرد که یک اتفاق خوب محتوایی هم در فصل دوم «گاندو» رخ داد و آن هم پاسداشت وحدت و غرور ملی است. وقتی در یک أثر هنری، دولت انگلیس در جایگاه آنتاگونیست قرار دارد، مفهوم مقابل آن باید مخالفت با تفرقه و تقویت اتحاد باشد.

🔻توجه به مناطق حاشیه‌ای و فقیر و همچنین نمایش اهل سنت و بازگویی درد‌ها و مشکلات معیشتی و اقتصادی آنها نیز خودش یک رفتار در جهت تقویت امنیت ملی است. همراهی و همدوشی ارتش و سپاه در این سریال هم تلقین‌کننده حس وحدت است. صحنه پایین آمدن پرچم استعمار پیر و برافراشته شدن پرچم زیبای ایران، یک لحظه به یاد ماندنی و زیبا در این سریال بود.

🔻در «گاندو ۲» انجام همه کار‌های امنیتی به چند شخصیت محدود شده است. از آنجایی که یک سریال دراماتیک را می‌بینیم، چنین مسئله‌ای یک ایراد نیست؛ هر چند که «گاندو ۲» براساس واقعیت ساخته شده، اما درواقع ما درحال تماشای یک فیلم که با تخیل نویسنده و کارگردان شکل گرفته هستیم؛ بنابراین محدود شدن داستان به یک گروه چند نفره، ایراد نیست، همچنانکه در برخی از نمونه‌های مطرح خارجی، بعضا دیده می‌شود که یک فرد به تنهایی به تقابل به دشمن می‌رود.

🔻سریال‌های امنیتی، یک ظرفیت کم نظیر به شمار می‌روند، چرا که این نوع سریال‌ها در عین اینکه به شدت دراماتیک و دارای جاذبه روایی هستند، می‌توانند اهداف استراتژیک را هم در سطح و عمق جامعه پیش ببرند. همچنین یکی از کارکرد‌های این نوع سریال‌ها این است که ذهن مخاطب را درگیر پیدا کردن مابه ازا‌های بیرونی شخصیت‌ها و وقایع داستان سریال می‌کنند. به طور مثال در همین سریال «گاندو» وقتی یک جاسوس مطرح می‌شود ذهن مخاطب به طور ناخودآگاه دنبال فردی واقعی که شبیه به آن است می‌رود. این خودش به افزایش حساسیت مخاطب نسبت به دنیای سیاسی اطرافش کمک می‌کند.

🔻خوشبختانه سریال‌های امنیتی سال‌های اخیر سیما، روند رو به رشدی دارند. یکی از خوبی‌های آثار اخیری که دیده‌ایم، نزدیک‌تر شدن به مسائل زندگی روزمره مردم است. به طور مثال زمانی که در این سریال‌ها از مشکلات معیشتی و اقتصادی مردم و مبارزه با مفسدان اقتصادی و تلاش نیرو‌های امنیتی برای حمایت از منافع مردم صحبت می‌شود، طبیعتا مخاطب نیز احساس نزدیکی و همراهی بیشتری با این آثار می‌کند. اما نکته مهم این است که مسئولان صداوسیما نیز باید پشتیبان چنین سریال‌هایی باشند و مقهور جوسازی‌ها و فشار‌های بیرونی برای ممانعت از ساخت سریال‌های امنیتی نشوند.

@CINEMAENGHELAB
❇️ مخاطب با دیدن «دل» و «گیسو» دیگر فریب نمی‌خورد

🔻سریال «گیسو» بعد از ۲۲ قسمت به پایان رسید. دو ماه قبل در همین ستون درباره ضعف‌های این سریال نوشتم، اما پایان نیمه تمام این سریال و متن کارگردان این مجموعه که بر پایان اجباری گیسو تأکید داشت، موجب نوشتن این متن شد. اساساً منوچهر هادی با ساخت فیلم‌های سینمایی‌اش یا سریال‌های شبکه خانگی‌اش مانند «عاشقانه»، «دل» یا «گیسو» نشان داده است در محتوا و اجرا تسلط کافی ندارد. آنچه ما در آثار هادی مشاهده می‌کنیم هیچ ربط منطقی به هنر یا سینما ندارد. چگونه می‌شود کارگردانی فصل دوم از یک سریال را بسازد و در انتهای آن که با کامنت‌های منفی مخاطبانش مواجه شده با نوشتن یک بیانیه چند خطی بگوید این پایان اجباری است و دیگر مسئولیت ادامه گیسو با بنده نیست، این دقیقاً همان شانه خالی کردن به دلیل عدم تسلط در کیفیت یک مجموعه است.

🔻حالا که ماحصل کار اینچنین شده است و قرار نیست چند بازیگر این سریال با هادی همکاری داشته باشند، نوشتن یک یادداشت چند خطی مشخص می‌کند ما با کارگردانی طرف هستیم که با اختیار داشتن امکانات اجرایی نتوانسته است سریالی درخور سلیقه مخاطب بسازد، در این میان گناه مخاطب چیست که باید هزینه کند و ۲۵ قسمت را ببیند و در آخر با یادداشت کارگردانش مواجه شود و با پایان نیمه تمامی که همه چیزش روی هوا مانده است و کارگردانش قصد ساختن ادامه‌اش را ندارد. به سریال برگردیم؛ به سریالی که آنقدر ضعف محتوایی و اجرایی دارد که نمی‌شود همه آن را در این یادداشت گنجاند. آنچه در سریال گیسو قابل مشاهده است نداشتن یک قصه منسجم و سرراست است و این به دلیل نابلدی کارگردانش در ایجاد قصه و روایت و اجرا می‌باشد.

🔻هادی با در اختیار داشتن چند بازیگر شبه‌ستاره سعی داشته سریالی عامه‌پسند بسازد، اما شکست خورده است چرا که آثار عامه‌پسند هم حتماً باید قواعدی را در خود داشته باشند. گیسو به هیچ وجه نمی‌تواند حتی یک سریال عامه‌پسند باشد چرا که کارگردانش به هیچ وجه اجرا و چگونگی روایت برایش مهم نبوده است، به همین جهت ما با یکسری کاراکتر‌های بی‌هویت مواجهیم که نه شغلی دارند و نه زندگی مرسومی. کارگردان کوشیده آدم‌های تک‌بعدی خلق کند. حاج یونس/ پیمان/ رضا / سهیل/ هوشنگ و مابقی آدم‌های داستان هیچ کدام مصداق خارجی ندارند، حتی پیمان که از نظر رفتاری شباهت به جوانان نسل امروز دارد به دلیل ویژگی‌های شخصیتی نمی‌تواند باورپذیر باشد.

🔻اوج نابلدی در روایت توسط کارگردان در دو قسمت پایانی به طور واضح مشخص می‌شود؛ اینکه بازیگر نقش گیسو مهاجرت کرده و حالا با استفاده از جراحی پلاستیک مهناز افشار شده هانیه توسلی فاجعه است. چطور جراحی پلاستیک باعث تغییر صدا می‌شود که این می‌تواند حاصل ذهن فانتزی هادی باشد، حاج یونس در شهر می‌چرخد و پلیس او را دستگیر نمی‌کند. اینکه آدرس افرا و پدر و مادر درسا را می‌داند به شدت تعجب‌آور است، کاملاً مشخص است که هادی در قصه نیم‌بندش کم‌آورده که توسط پیمان و درسا خواسته به مخاطبش رکب بزند که اساساً پیگیری هم نمی‌شود و همه چیز موکول می‌شود به فصل بعدی که ساخته نمی‌شود.

🔻این همه نابلدی در سریال‌سازی چگونه در یک کارگردان جمع شده است؟ چرا فکر می‌کند مخاطبش نمی‌فهمد؟ در بخش اجرایی هم با نما‌های به شدت نادرست و شلخته مواجهیم؛ میزانسن‌هایی که اساساً ضعف‌های بیشماری دارند، بازی‌های سرد و بی‌روح و البته به شدت مصنوعی که این از ضعف کارگردان و نداشتن شخصیت‌ پردازی در فیلمنامه می‌آید! چرا باید این همه بودجه صرف چنین اثری بشود که در آخر هم کارگردانش نتواند از سریالش دفاع کند، سریال ناموفق دل و پایان نیمه‌تمام گیسو دلیل خوبی برای مخاطب است که دیگر فیلم‌ها و سریال این کارگردان را دنبال نکند./روزنامه جوان

@CINEMAENGHELAB
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔻تیزر قسمت اول برنامه اینترنتی هزارتوی سلامت

در هزارتوی سلامت در مورد مسائل مختلف و ناگفته های نظام سلامت از بیان دست اندرکاران این حوزه خواهیم شنید

دغدغه ما در این برنامه مسئله پیشرفت است ،این که نظام سلامت بر مدار پیشرفت قرار دارد ؟

هزارتوی سلامت را در کانال ها و پیج های فضای مجازی به آدرس @hezartooyesalamat دنبال کنید .
خبرنامه سینما انقلاب pinned «❇️ مخاطب با دیدن «دل» و «گیسو» دیگر فریب نمی‌خورد 🔻سریال «گیسو» بعد از ۲۲ قسمت به پایان رسید. دو ماه قبل در همین ستون درباره ضعف‌های این سریال نوشتم، اما پایان نیمه تمام این سریال و متن کارگردان این مجموعه که بر پایان اجباری گیسو تأکید داشت، موجب نوشتن این…»
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔞 ترویج افراطی خشونت در تولیدات شبکه نمایش خانگی

🔺قطعا به تصویر کشیدن این حجم از خشونت در این نمایش ها منجر به عادی سازی این امر در جامعه خواهد شد.

اما سوال اصلی اینجاست که چه سازمان یا شخصی مجوز این محتوا را صادر می کند؟

آیا ساترا به طور کامل به وظایف خود عمل کرده است؟/مثبت‌هجده

@CINEMAENGHELAB
🔰بابک غفوری آذر؛ همکار سینمایی سازمان سیا را بهتر بشناسید!
@CINEMAENGHELAB
💢بابک غفوری آذر خبرنگار رادیو فردا پیش از حضور برجسته در رسانه‌های اصلاح‌طلبان از جمله روزنامه اعتماد، شرق، به عنوان خبرنگار آزاد و بسیار معمولی روزنامه اقتصادی حیات نو فعالیت می‌کرد.

💢دستگیری او در شهریور منجر به تغییر موقعیت غفوری‌آذر می‌شود و خبرنگار بسیار معمولی روزنامه حیات‌نو اقتصادی از آن پس در اغلب نشریاتی که فعالیت می‌کند از موقعیت خبرنگار معمولی به دبیر سرویس و دبیر فرهنگی ارتقاء پیدا می‌کند.

💢خبرنگار رادیو ناگهان در ابتدای سال ۱۳۸۸ و قبل از انتخابات، پیش از تعطیلی برخی رسانه‌های اصلاح‌طلب در هفته‌ نامه پرطرفدار اصولگرایی به عنوان دبیر فرهنگی مشغول کار می‌شود.در این یکسال یعنی سال ۱۳۸۸ به گواه همکاران او در نشریه رویکرد سیاسی و متفاوت غفوری‌آذر عیان می‌شود.

💢در هفته‌نامه‌ای نظیر مثلث؛ هیئت تحریریه روی انتخاب سوژه اصلی و طرح روی جلد نقش بسزایی دارد و بابک غفوری‌آذر به گواه همکاران، جلدهای بسیار جنجالی شاخصی را پیشنهاد می‌دهد.

💢انتشار ویژه‌ای نامه‌ ای درباره چهره‌هایی نظیر علیرضا نوری زاده، محسن سازگارا، عطاالله مهاجرانی، عبدالکریم سروش و اکبر نبوی که در شماره اسفند ۱۳۸۸ منتشر شده از نقاط عطف نشریه‌ای است که غفوری‌آذر در آن مشغول به کار است.

💢او علاوه بر فعالیت در حوزه سینما در انتشار و جمع‌آوری چنین پرونده‌هایی درباره اپوزیسیون خارج‌نشین، در سایر نشریات اصولگرا بدون درج نام نقش بسزایی داشته است.

💢غفوری آذر در صفحات مجازی بارها اصغر فرهادی را به نداشتن موضع صریح درباره حاکمیت متهم کرده است در صورتیکه او در سال 1388 در یک رسانه اصولگرا با رویکردی انقلابی مشغول به فعالیت بود.

🔻🔻بیشتر بخوانید🔻🔻
mshrgh.ir/1248471

#خبرنامه_سینما_انقلاب
@CINEMAENGHELAB