خبرنامه سینما انقلاب
2.05K subscribers
4.78K photos
1.69K videos
50 files
1.63K links
رسانه مستقل سینما انقلاب

ارتباط با ادمین : @ce_admin1
Download Telegram
🔸غفلت آرتیست از مدیوم
🔹درباره هادی مقدمدوست و سریال سرباز

🔻 #سینما_انقلاب | #هادی_مقدم_دوست بی‌شک یک آرتیست است. او را دو سه بار از دور دیدم. چیزی از زندگی شخصیش نمی‌دانم جز اینکه یک تیپ بسیار ساده دارد که اگر کسی نداند تصور می‌کند که با یک کارگر ساختمانی طرف است، نه یک کارگردان سینما! دکمه‌های آستین پیراهنش معمولا باز است و پاچه شلوارش را تو نگذاشته و همینطور دست‌نخورده گرفته و پوشیده است. پیداست که اهل تظاهر نیست و عقده روشنفکری و هنرنمایی ندارد.

🔻 فعلاً کاری به زندگی خصوصیش ندارم اما از فیلم‌ها و سریال‌هایش پیداست که این آدم پر از تجربه‌های ناب انسانی و مملو از رویاهای کودکانه و سرشار از تأملات درونی است. پیداست که به‌واقع «زندگی» کرده و مثل یک حیوان محاسبه‌گر و سوداندیش با انتزاعی ریاضیاتی از پدیده‌ها و روگرفتی قلابی از احساسات سطحی انسانی روبرو نبوده است؛ که همین ویژگی لازمه هنرمند بودن است. اگر فقط سریال بی‌نظیر #وضعیت_سفید را در نظر بگیریم، خواهیم فهمید که مقدمدوست شاخص‌های لازم برای خلق یک اثر ناب هنری را داراست.

🔻 اما لازمه خلق اثر هنری ناب، علاوه بر تجربه‌ها و تخیلات عمیق انسانی، توجه به «مدیوم» است. ما با مدیومی که در دست داریم، تخیلاتمان را تراش می‌دهیم، ناخالصی‌هایش را می‌گیریم، پِرتی‌هایش را سنگدلانه دور می‌ریزیم تا در نهایت آنچه باقی می‌ماند یک اثر خالص و اصیل باشد. این نکته دقیقاً همان چیزی است که در سریال «سرباز» رعایت نشده است.

🔻 فرض را بر این بگذاریم که یک فیلم یا سریال سه بُعد دارد: طول، عرض و عمق. طول، ترتیب و توالی حوادث به‌نحوی است که بیننده مشتاق پیگیری ادامه قصه شود. عرض را می‌توان با اندکی تسامح همان فضاسازی یا موقعیت‌سازی دانست. عمق هم بر نسبت احوالات درونی شخصیت‌ها با فضا و داستان دلالت دارد. بنا بر این تعریف، کارهای مقدمدوست سعی دارد که بیشتر «عمق» و تا حد «عرض» قصه را پیش ببرد و به «طول» بی‌توجه است. به همین دلیل بیننده حس می‌کند اضافات و پِرتی‌های سریال سرباز زیاد است. وضعیت سفید هم با این که در فضاسازی (عرض) و انعکاس وجوه درونی شخصیت‌ها (عمق) یک شاهکار محسوب می‌شد اما رشته طولی داستان از دست فیلمساز و بیننده خارج می‌شد. در «سرباز» که نه‌فقط قصه در طول جلو نمی‌رفت که فضاسازی عرضی درستی هم در کار نبود و حتی در مواردی مانند فضاسازی پادگان و سربازی، به دلیل فاصله زیاد از واقعیت موجب تمسخر و حتی خشم مخاطب می‌شد.

🔻نریشن سرد ناصر طهماسب هم نه کمکی به پیشبرد داستان در طول می‌کرد و نه فضایی می‌ساخت. بلکه صرفا بار عمق بخشیدن به احوالات شخصیت‌ها در موقعیت‌ها را به دوش می‌کشید و روایتی سوم شخص از حدیث نفس شخصیت‌ها بود که گاهی با روایت اول شخص کاراکتر‌ها با صدای خودشان مؤکد می‌شد. دقت وسواس‌گونه روی کلمات نریشن هم با اینکه گاهی برای مخاطب خوشایند است و نوعی آشنایی‌زدایی از کلمات دارد اما هیچ کلیتی نمی‌ساخت و زینتی باقی می‌ماند.

🔻بیننده وقتی با چنین اثر تک‌بعدی‌ای روبه‌رو می‌شود، نمی‌گوید دو بُعد دیگر سریال کم است. می‌گوید به سریال آب بسته‌اند! مقصر اصلی در چنین برداشتی مستقیماً فیلمساز است. بی‌توجهی به بعضی اقتضائات مدیوم فقط هنگامی ممکن و مجاز است که بتوان جایگزینی خلاقانه در ارتباط با مخاطب برایش پیدا کرد. از دشمنی با ساختار قصه‌گویی سنتی و درام‌پردازی کلاسیک چیزی عاید ما نمی‌شود اگر نتوانیم هر سه بُعد یک فیلم؛ یعنی طول و عرض و عمق را تمهید کنیم.

🔻مقدمدوست می‌‌خواهد کمبود طولی داستان را با مضمون پر کند. همه چیز از نسبت شخصیت‌ها با مضمون سرچشمه می‌گیرد. این الگو در چند فیلم اخیر تیم نعمت‌الله/مقدمدوست به وضوح پیداست. مثلا «حسد» را وسط می‌گذارند و برایش نقشه می‌کشند. این حسد، شاخ و برگش زیاد می‌شود و در نهایت به فیلمنامه می‌رسد. عمق بخشیدن به مضمون و نسب شخصیت‌ها با آن در سینمایی که به‌رغم ادعای فراوان فقر مضمونی دارد، بسیار مغتنم و ارزشمند است؛ اما سوال این است که آیا باید «قصه» را فدای «مضمون» کنیم؟ (منظورم از قصه اینجا این است که مخاطب مایل باشد ادامه ماجرا را در «طول» فیلم پیگیری کند)

📸 yun.ir/bxpumf

#سید_علی_سیدان

@CINEMAENGHELAB