🔸 #مصادره، فیلمی که هیچچیز در آن محور نبود!
مصادره در فضاهای مختلفی روایتشده از ایران قبل از انقلاب تا آمریکای اوایل دهه هشتاد و امریکای معاصر، خط سیری که از آب درآوردن آن برای کارگردانی فیلم اولی چندان ساده نیست ، آنهم در شرایطی که فیلمنامهنویس از چیزی محاکات میکند که خود شناخت درستی از آن ندارد گویا!
http://yon.ir/Xnirx
فیلم نه مضمون واضحی دارد و نه موضوع مشخصی! قرار بوده فیلم قصه یک کارمند سابق ساواک باشد که از بد حادثه با انقلاب آواره میشود، اما همین پیرنگ ساده در فیلم چنان در هم و گنگ است که بیننده برای رسیدن به آن باید بسیاری از قسمتهای فیلم را حذف کند.
میتوان چندین خرده پیرنگ که هموزن پیرنگ اصلی هستند را برای این فیلم برشمرد مانند : داستان بازگشت پسر یکی از ساواکیهای زمان شاه به ایران چهل سال پس از پیروزی انقلاب، یا داستان رنگ عوض کردنهای یک آدم در طول زمان برای جلب منافع و نفوذی بودن او، و یا نقد عملکرد حاکمیت جمهوری اسلامی در قبال کسانی که بدون انگیزههای قوی رفتارهای سیاسی علیه نظام انجام میدهند.
تمام این خرده #پیرنگ ها در فیلم هستند و نیستند! اساساً برای کارگردانی که به قوام لازم در روایت سینمایی نرسیده روایت داستانی که چند خرده پیرنگ دارد بسیار مشکل است، کما اینکه بسیاری از کارگردانان سینما داستانهای بسیار سرراستی را روایت میکنند تا باقدرت هرچه بیشتری بتوانند پرداخت غنیتری داشته باشند.
فیلم #مهران_احمدی هرچند خوشرنگ و لعاب است اما چیزی فراتر از کلاژ چند آیتم با محتوای شوخیهای جنسی نیست، گویی احمدی میخواسته برنامهای ترکیبی برای نوروز آماده کند تا مخاطبانی که مشمول فرآیند انقلاب جنسی حال حاضر بخشی از جامعه ایرانیاند را راضی کند، و با فروش میلیاردی بتواند مسیر خود برای ساختن فیلمهای بعدی را باز کند.
ناپایداری فیلم تنها در گمشدن پیرنگ خلاصه نمیشود، حتی کاراکترها نیز همینگونه بیثباتاند، به صورتی که مثلاً وقتی زن خواننده وارد قصه میشود سرنوشت #قهرمان را دچار تغییر میکند ولی در سکانی پایانی نه از او خبری هست و نه قهرمان ، این غیبت کاراکترها نه از سر محاسبات تشکیل درام که از ناشی از ضعف تکنیکی سازندگان اثر است.
مهران احمدی با ساختن مصادره هیچچیز جدیدی ارائه نکرده است حتی اگر او قصد هجو فضاهای گذشته را داشته چندین پله از آثاری مانند #نهنگ_عنبر عقبتر است.
@cinemaenghelab
مصادره در فضاهای مختلفی روایتشده از ایران قبل از انقلاب تا آمریکای اوایل دهه هشتاد و امریکای معاصر، خط سیری که از آب درآوردن آن برای کارگردانی فیلم اولی چندان ساده نیست ، آنهم در شرایطی که فیلمنامهنویس از چیزی محاکات میکند که خود شناخت درستی از آن ندارد گویا!
http://yon.ir/Xnirx
فیلم نه مضمون واضحی دارد و نه موضوع مشخصی! قرار بوده فیلم قصه یک کارمند سابق ساواک باشد که از بد حادثه با انقلاب آواره میشود، اما همین پیرنگ ساده در فیلم چنان در هم و گنگ است که بیننده برای رسیدن به آن باید بسیاری از قسمتهای فیلم را حذف کند.
میتوان چندین خرده پیرنگ که هموزن پیرنگ اصلی هستند را برای این فیلم برشمرد مانند : داستان بازگشت پسر یکی از ساواکیهای زمان شاه به ایران چهل سال پس از پیروزی انقلاب، یا داستان رنگ عوض کردنهای یک آدم در طول زمان برای جلب منافع و نفوذی بودن او، و یا نقد عملکرد حاکمیت جمهوری اسلامی در قبال کسانی که بدون انگیزههای قوی رفتارهای سیاسی علیه نظام انجام میدهند.
تمام این خرده #پیرنگ ها در فیلم هستند و نیستند! اساساً برای کارگردانی که به قوام لازم در روایت سینمایی نرسیده روایت داستانی که چند خرده پیرنگ دارد بسیار مشکل است، کما اینکه بسیاری از کارگردانان سینما داستانهای بسیار سرراستی را روایت میکنند تا باقدرت هرچه بیشتری بتوانند پرداخت غنیتری داشته باشند.
فیلم #مهران_احمدی هرچند خوشرنگ و لعاب است اما چیزی فراتر از کلاژ چند آیتم با محتوای شوخیهای جنسی نیست، گویی احمدی میخواسته برنامهای ترکیبی برای نوروز آماده کند تا مخاطبانی که مشمول فرآیند انقلاب جنسی حال حاضر بخشی از جامعه ایرانیاند را راضی کند، و با فروش میلیاردی بتواند مسیر خود برای ساختن فیلمهای بعدی را باز کند.
ناپایداری فیلم تنها در گمشدن پیرنگ خلاصه نمیشود، حتی کاراکترها نیز همینگونه بیثباتاند، به صورتی که مثلاً وقتی زن خواننده وارد قصه میشود سرنوشت #قهرمان را دچار تغییر میکند ولی در سکانی پایانی نه از او خبری هست و نه قهرمان ، این غیبت کاراکترها نه از سر محاسبات تشکیل درام که از ناشی از ضعف تکنیکی سازندگان اثر است.
مهران احمدی با ساختن مصادره هیچچیز جدیدی ارائه نکرده است حتی اگر او قصد هجو فضاهای گذشته را داشته چندین پله از آثاری مانند #نهنگ_عنبر عقبتر است.
@cinemaenghelab