خبرنامه سینما انقلاب
2.08K subscribers
4.78K photos
1.69K videos
50 files
1.63K links
رسانه مستقل سینما انقلاب

ارتباط با ادمین : @ce_admin1
Download Telegram
💢فیلم دیدن یک «سرگرمی» است یا یک «مبارزه فرهنگی»؟!

🖊 #امیر_ابیلی

🔹ماجرا این است که در سال‌های اخیر بعد از شکست هر اثر هنری در جذب مخاطب- به‌ویژه در سینما- چهره‌های شناخته‌شده‌تر جریان ارزشی در پاسخ به این مسئله که «چرا این فیلم نفروخت؟» شروع می‌کنند به ایراد سخنرانی‌های پرشور انقلابی درباره‌ی بی‌همتی، بی‌غیرتی، کارنابلدی، دوست‌نشناسی، اولویت‌ نداشتن رسانه‌ها و بدنه فعالان فرهنگی هم‌طیف خود و احتمالا در مرحله بعد مردم، که در واقع با عدم استقبال‌شان علت اصلی شکست آن فیلم بوده‌اند. اما آیا این سلب مسئولیت از فیلمساز و انتقاد از «قصور» مردم در عدم استقبال از یک فیلم و بازخواست آنها افتادن در یک مسیر غلط نیست؟

🔹اوضاع اما وقتی بدتر می‌شود که عده‌ای با ندیدن فاکتورهای بدیهی جذب مخاطب در «سینمای ایران» تصور می‌کنند هر فیلم متوسطی از جبهه‌شان بدون داشتن هیچ عامل جذابی برای مردم لزوما باید پرفروش شود و لابد عدم فروش هر فیلم هم مساوی‌ست با یک شکست «سیاسی» و «ایدئولوژیک». آن‌ها با همین تصور جای آنکه ابتدا از فیلمساز مطالبه‌ی ساخت فیلم جذاب داشته باشند، با سلب مسئولیت کامل از او، شروع می‌کنند به توهین و تحقیر و نقد جبهه خودی که چرا چنین فیلمی نفروخته است. و بعد آدرس غلط بدتری می‌دهند، اینکه؛ کمدی‌هایی مثل «من سالوادور نیستم» با وجود بازی رضا عطاران آن‌هم در برزیل و استفاده تبلیغاتی از بازیگر زن برزیلی- که عوامل مهمی در جذب مخاطب‌اند- یا فیلمی مانند «نهنگ عنبر» باز با بازی رضا عطاران و درصد بالای رقص و آواز، به دلیل همت و غیرت و دغدغه‌مندی جبهه مقابل فروختند و فیلم‌هایی مثل «یتیم‌خانه ایران»، «21 روز بعد»، «اشنوگل»، «اروند»، «دلبری» و ... به دلیل ضعف فعالان فرهنگی هم‌طیف در گیشه شکست خوردند.

🔹این البته اتفاق جدیدی هم نیست. از فیلم‌های شکست‌خورده‌ی طیف انقلابی به همین دلیل استقبال نمی‌شود که از فیلم‌های روشنفکران در «هنر و تجربه». روشنفکران هم از ابتدای انقلاب به جای آنکه به فیلم‌های خود نگاه انتقادی داشته باشند، مردمی را که به جای تماشای فیلم‌های متفرعن آنها در صف آثار عامه‌پسند جریان اصلی می‌ایستادند مورد توهین قرار می‌دادند و آنها را مبتذل می‌دانستند. ظاهرا هر دو گروه هم هنوز پاسخ سول اصلی را نیافته‌اند؛ «سینما رفتن یک سرگرمی است یا یک مبارزه‌ی سیاسی- فرهنگی؟» و آیا ما/مردم قرار است با عذاب تماشای فیلمی را تحمل کنیم که فردی دغدغه‌مند و متفکر به حساب بیائیم؟/نزدیک


goo.gl/yk4QXL

#سینما_انقلاب
telegram.me/joinchat/AAAAADwdg_ziqjaBTL9bkA
🖋سند مظلومیت، نسخه سینمایی

🔻#ماجرای_نیمروز_رد_خون
به قلم #امیر_ابیلی

🔻«ماجرای نیمروز 1» با آنکه دارای یک جمع قهرمان بود و تیم در جایگاه قهرمان قرار داشت، اما فیلمِ «کمال» بود. مخاطب در سینما همواره همراه کاراکتر فعال است، نه منفعل. و در «ماجرای نیمروز 1» تنها شخصیت فعال و کاریزماتیک ماجرا «کمال» است. شخصیتی عملگرا و کمی تندخو که اتفاقا این تندوری‌اش منطق درستی از منظر مخاطب دارد و کاملا توجیه‌پذیر است و دلپذیر. کمال، شمایل «قهرمان» انقلابی است با پایانی کاملا «حماسی». با یک پیروزی مشخص؛ کشته شدن موسی خیابانی، توسط کمال.

🔻«ماجرای نیمروز 2» اما فیلم «صادق»(جواد عزتی) است. اینجا البته به معنای قبل، از تیم هم خبری نیست، اما با وجود چند کاراکتر اصلی در فیلم، شخصیتی که بار اصلی اثر را بر دوش دارد «صادق» است. او، با بازی کم‌نظیر جواد عزتی، یکی از یکه‌ترین شخصیت‌های تاریخ سینمای ایران است. یک اطلاعاتی صورت سنگی که ظاهرا هیچ عاطفه‌ای در وجودش نیست. به نزدیک‌ترین رفقایش هم مشکوک است و تنها به وظیفه‌اش توجه می‌کند نه چیز دیگر.
با این وجود، فیلم لایه‌های امنیتی پیچیده‌تری هم نسبت به فیلم اول دارد. این می‌تواند از سویی برای مخاطب پیگیرتر سینما اتفاقی مثبت و هیجان‌انگیز باشد و از سوی برای مخاطب عام عامل ابهام و گنگی اثر. در «ماجرای نیمروز 1» یک هدف مشخص وجود دارد؛ یافتن خانه تیمی که موسی خیابانی در آن حضور دارد و حمله به آن. «رد خون» اما پلات پیچیده‌تری دارد. سیر ماجراهای پیش از پذیرش قطعنامه و احتمال حمله منافقین تا عملیات مرصاد و... روایتی که از قضا روایتش از منظر یک نیروی اطلاعاتی- و نه عملیاتی- تحلیل و فهم سیر اتفاقات را در بسیاری از لحظات برای مخاطب عام ممکن است با مشکل روبه‌رو کند.

🔻تفاوت مهم‌تر اما این است که در اینجا برخلاف قسمت اول که ما/مخاطب، هیچ‌چیز از جبهه مقابل- منافقین- نمی‌دیدیم بخش عمده‌ای از ماجرا در میان آن‌ها می‌گذرد و همین هم ظاهرا فرصت را برای مصادره کردن فیلم از سوی برخی محافل بیش از نسخه اول مهیا کرده است. عده‌ای فیلم را نمایش تقابل ایرانی با ایرانی می‌دانند و می‌خواهند مفاهیم مطلوب خود را به فیلم حقنه کنند، انگار که قسمت نخست تقابل ایرانی با غیر ایرانی بود. و گروهی دیگر سخت طرفدار کاراکتر اصلی زن فیلم و شخصیت‌پردازی خاکستری آن شده‌اند، انگار که این ارائه تصویری مثبت از منافقین است.

🔻برخلاف این‌ها اما حسن بزرگ فیلم آخر مهدویان/رضوی این است که تکلیفش با هر دو طرف ماجرا مشخص است. فیلمساز هیچ ابایی از به تصویرکشیدن عمق سبوعیت منافقین ندارد و در بسیاری از لحظات بسیار عریان- فراتر از استانداردهای خشونت در سینمای ایران- آن را به مخاطب نمایش می‌دهد. به همین دلیل «رد خون» نیز مانند فیلم اول و حتی بسیار پررنگ‌تر از آن سند مظلومیت است. اینجا برخلاف قسمت اول خبری از حس حماسه نیست، اما غم انتهای کار اگر ارزشی بیش از آن نداشته باشد، کمتر ندارد./نقدروز

📸 yon.ir/DZKDa

💠 به #سینما_انقلاب بپیوندید:
👇👇
https://telegram.me/joinchat/AAAAADwdg_xxInYsZOgf8A
🔻نقدهای کوتاه بر آثار جشنواره فیلم فجر / #شبی_که_ماه_کامل_شد

🖋 #امیر_ابیلی

🔹"شبی که ماه کامل شد" #نرگس_آبیار
نه‌تنها بهترین اثر کارنامه او و یکی از بهترین آثار چند سال اخیر از منظر داستان‌گویی و همچنین تکنیک است، بلکه یک الگوست برای تمام کسانی که می‌خواهند دست روی موضوعات -البته با عنوان دستمالی شده- استراتژیک بگذارند. الگویی برای شعار ندادن و قصه‌گویی حتی وقتی پای سوژه‌ای مانند #عبدالمالک_ریگی وسط است.

🔹آبیار در فیلمی که اساسا قابل قیاس با هیچکدام از آثار پیشین او نیست، نشان می‌دهد چطور با دست گذاشتن روی سوژه‌ لو رفته‌ای مانند ریگی هم با انتخاب یک منظر نگاه درست می‌توان درام خلق کرد و تا اخر تعلیق را حفظ کرد.

🔸پ.ن یک: بدون دیدن همه فیلم‌های حاضر در فجر و صرفا در مقایسه با نُرم بازی‌های دوره‌های پیشین، بازی "فرشته صدرعرفایی" قطعا یکی از بهترین بازی‌های جشنواره خواهد بود.

🔸پ.ن دو: باز هم در قیاس با سطح فعلی آثار سینمای ایران و بدون دیدن همه آثار جشنواره پیش‌رو، "شبی که ماه کامل شد" به جز در بازی، در هر سه رشته اصلی بهترین فیلم، فیلمنامه و کارگردانی از بهترین‌های جشنواره خواهد بود./هفتراه

@CINEMAENGHELAB