#بهزاد_مهرانی
از بسیجی دهنگشاد تا تاجزاده، تا خامنهای، نیکفر، خلجی، علیجانی و روزنامهنگاران اصولگرا و اصلاحطلب تا قاآنی و پرهام و نهضت آزادی و کمونیستها و دیگران بسیاری که این روزها میبینید از لانههایشان بیرون آمدند، برای آخرین تلاشها در آخرین روزها آمدهاند.
تا نرگس محمدی از زندان اوین در گفتگو با یک روزنامه ایتالیایی همه و همه…
چه کسی باورش میشود که این جماعت که هر کدام نوشتهها و گفتهها و اعمال بسیار در کوبیدن ایران (نه جمهوریاسلامی) در کارنامههاشان دارند و وطن برایشان نه خاک که ایدئولوژی است، (علی شریعتی میگفت: وطن آدمی، ایمان آدمی است نه خاک آدمی) ناگهان ملیگرا و ایرانگرا شده باشند و فیلشان یاد هندوستان وطن کرده باشد؟
یک بار پیش از این، اتحاد این جماعت و اسلافشان را برای «نجات ایران از چنگال شاه» دیدیم. میگفتند چه جنگ بشود چه هرج و مرج، شاه باید برود.
میرفتند از جنایتکارترین تروریستهای منطقه و جهان همه جور امکانات مادی و نظامی میگرفتند (خاطرات خودشان را بخوانید) تا شاه را براندازند.
اینها ناگهان چه شدهاند؟
امروز هم همان است. جبهه همان است.
عدهای میگویند خامنهای و رژیمش بماند، اما اگر ایران بخواهد پهلوی را پذیرا باشد باید از روی نعش امثال منظرپور و مخملباف و یک دو جین موجود هپروتی دیگر رد شود. (باز هم خودشان گفتهاند)
اینها هنوز در نبرد با پهلوی است که زندگی و اموراتشان میگذرد.
دشمن شماره یک آنها هنوز محمدرضاشاه فقید است.
اینبار اما مردمانی دیگر از آن روزها با تلنباری از تجربه از «ایراندوستی» نهضتی، کمونیست، مجاهد، ملیمذهبی و مشتی انیرانی دیگر، راه خود به رهایی را یافتهاند.
هیچ چیز موجب نمیشود، تاکید میکنم، هیچ چیز موجب نمیشود که یک نیروی ایرانگرا و وطندوست، پشت خامنهای و سپاه و اعوان و انصارش بایستد.
آنها که ایران را تا لبه جنگ بردهاند و وضعیت معیشت مردمانی که بر گنج نشستهاند را به فقر و فلاکت و نیستی کشاندهاند، نمیتوانند وطن را حفظ کنند. آنها از ایران چیزی باقی نخواهند گذاشت. ایستادن پشت این جنایتکاران، مشارکت در جنایت است.
@C_B_SHAHZADEH
از بسیجی دهنگشاد تا تاجزاده، تا خامنهای، نیکفر، خلجی، علیجانی و روزنامهنگاران اصولگرا و اصلاحطلب تا قاآنی و پرهام و نهضت آزادی و کمونیستها و دیگران بسیاری که این روزها میبینید از لانههایشان بیرون آمدند، برای آخرین تلاشها در آخرین روزها آمدهاند.
تا نرگس محمدی از زندان اوین در گفتگو با یک روزنامه ایتالیایی همه و همه…
چه کسی باورش میشود که این جماعت که هر کدام نوشتهها و گفتهها و اعمال بسیار در کوبیدن ایران (نه جمهوریاسلامی) در کارنامههاشان دارند و وطن برایشان نه خاک که ایدئولوژی است، (علی شریعتی میگفت: وطن آدمی، ایمان آدمی است نه خاک آدمی) ناگهان ملیگرا و ایرانگرا شده باشند و فیلشان یاد هندوستان وطن کرده باشد؟
یک بار پیش از این، اتحاد این جماعت و اسلافشان را برای «نجات ایران از چنگال شاه» دیدیم. میگفتند چه جنگ بشود چه هرج و مرج، شاه باید برود.
میرفتند از جنایتکارترین تروریستهای منطقه و جهان همه جور امکانات مادی و نظامی میگرفتند (خاطرات خودشان را بخوانید) تا شاه را براندازند.
اینها ناگهان چه شدهاند؟
امروز هم همان است. جبهه همان است.
عدهای میگویند خامنهای و رژیمش بماند، اما اگر ایران بخواهد پهلوی را پذیرا باشد باید از روی نعش امثال منظرپور و مخملباف و یک دو جین موجود هپروتی دیگر رد شود. (باز هم خودشان گفتهاند)
اینها هنوز در نبرد با پهلوی است که زندگی و اموراتشان میگذرد.
دشمن شماره یک آنها هنوز محمدرضاشاه فقید است.
اینبار اما مردمانی دیگر از آن روزها با تلنباری از تجربه از «ایراندوستی» نهضتی، کمونیست، مجاهد، ملیمذهبی و مشتی انیرانی دیگر، راه خود به رهایی را یافتهاند.
هیچ چیز موجب نمیشود، تاکید میکنم، هیچ چیز موجب نمیشود که یک نیروی ایرانگرا و وطندوست، پشت خامنهای و سپاه و اعوان و انصارش بایستد.
آنها که ایران را تا لبه جنگ بردهاند و وضعیت معیشت مردمانی که بر گنج نشستهاند را به فقر و فلاکت و نیستی کشاندهاند، نمیتوانند وطن را حفظ کنند. آنها از ایران چیزی باقی نخواهند گذاشت. ایستادن پشت این جنایتکاران، مشارکت در جنایت است.
@C_B_SHAHZADEH
✍ #بهزاد_مهرانی :
اینکه مشتی کمونیست شورایی و چپ بیوطن و عاشقان «محور مقاومت» از مردم ایران نا امید شده باشند نشان از قوت و قدرت گرفتن گفتمان ملیگرایی، ایرانگرایی و وطندوستی است.
«انقلاب ملی» رو به گسترش است.
@C_B_SHAHZADEH
اینکه مشتی کمونیست شورایی و چپ بیوطن و عاشقان «محور مقاومت» از مردم ایران نا امید شده باشند نشان از قوت و قدرت گرفتن گفتمان ملیگرایی، ایرانگرایی و وطندوستی است.
«انقلاب ملی» رو به گسترش است.
@C_B_SHAHZADEH