🔸شرّی به نام عدالت اجتماعی ( سوسیالیسم) ، عامل عقب ماندگی و فقر و دیکتاتوری کشورها
- ارسالی و #یادداشت_مهمان
◾️چیزی شبیه معجزه در آرژانتین رخ داده است .تورم ماهانه که در دسامبر گذشته ، موقع آمدن خاویر میلی لیبرتارین، به ۲۵ درصد رسیده بود، در ماه مه ۲۰۲۴،به زیر پنج درصد رسید. مردم آرژانتین با رأی به خاویر میلی علیه مفهوم «عدالت اجتماعی» و دولت مداخله گر به پا خاستند و نتیجه گرفتند.
◾️دو مفهوم «برابری »و «آزادی» در کانون نزاع سوسیالیست ها و لیبرالها قرار دارد. سوسیالیست ها برابری را بر آزادی ترجیح می دهند و لیبرالها آزادی را برتر از برابری می دانند. از دید سوسیالیست ها برابری یعنی بازتوزیع درآمدها . اما از دید لیبرالها برابری یعنی « برابری در مقابل قانون» نه برابری در درآمد.
◾️زیباترین و گیراترین شعار مخالفان لیبرالیسم ، «عدالت اجتماعی» است. عدالت اجتماعی یعنی قسمتی از درآمد افراد موفق را بگیریم و به افراد ناموفق بدهیم. چنداتفاق مهم می افتد : اولا انگیزه افراد موفق برای تولید ثروت و نو آوری از بین می رود یا کاهش می یابد. دوم اینکه بخشی از جامعه به خدمات دولتی معتاد می شوند . سوم اینکه برای بازتوزیع ثروت نیاز به دولت بزرگ و مداخله گر پیدا می شود و چهارم اینکه فساد و دزدی در سیستم دولتی افزایش می یابد.
◾️علاوه بر کاهش خلاقیت و نو آوری ، ایجاد یک طبقه مفتخوار حامی دولت ، دولت اقتدارگرا و افزایش فساد و رانت در سیستم مبتنی بر عدالت اجتماعی، کارآفرین ها و افراد موفق از این کشورها می گریزند و صاحبان سرمایه، سرمایه خود را خارج می کنند. نتیجه نهایی اجرای عدالت اجتماعی، کاهش تولید ناخالص داخلی ،عقب ماندگی تکنولوژی و انواع محدودیتها از طریق وضع قوانین است.
◾️لیبرالیسم طرفدار آزادی فرد در برابر دولت و احترام به مالکیت است. لیبرالها هم به برابری اعتقاد دارند اما «برابری در برابر قانون» و «برابری فرصت ها »، نه برابری در توزیع ثروت. در لیبرال دمکراسی ها حمایت های اجتماعی شامل حال افرادی می شود که توانایی کارکردن ندارند یا درآمدشان از حدی پایین تر است.
◾️در نظام های لیبرالی دولت کوچک است . وظیفه دولت حفظ فضای رقابتی بین تولید کنندگان و انواع و اقسام حرفه ها و شرکتها از طریق جلوگیری از انحصار و تشکیل کارتل تولید کنندگان و ایجاد امنیت و اجرای قانون است. رقابت بین تولیدکنندگان باعث پایین آمدن قیمت و احترام به مشتری و به سود مصرف کننده است.
◾️اجرای عدالت اجتماعی( توزیع پول و کالا ) توسط دولت ، بدون محدود کردن آزادی افراد، میسر نیست. به همان درجه که اختیارات دولت در توزیع ثروت افزون تر شود، دیکتاتوری و فقر و فساد بیشتر می شود. در نظام های سوسیالیستی و کمونیستی مانند شوروی سابق ، کوبا ، کره شمالی ، ونزوئلا، فقر و فساد و دیکتاتوری بیداد می کرد و می کند. رژیم های کمونیستی و سوسیالیستی به همان درجه که قواعد بازار آزاد و کاپیتالیسم را بپذیرند، از نظر اقتصادی پیشرفت می کنند ( چین و ویتنام )
◾️افزایش قدرت دولت ، کُند شدن پیشرفت و کاهش درآمد و ثروت ملی به زیان همه ، حتی کسانی است که از سوبسید و مزایای اجتماعی نظام استفاده می کنند. نظام های کمونیستی و سوسیالیستی فقر را به مساوات تقسیم می کنند. در ایران دولت با شعار حمایت از مستضعفان چنان گسترش یافته که کل زندگی شهروندان را رقم میزند و همه اسیر دولتیم.مردمی که از اتوپیای دولتگرایی برهند، مزد روشنبینی و عقلانیت خود را زود میستانند. شاید مردم ما هم روزی پذیرفتند که عدالت اجتماعی یعنی سوسیالیسم در همه اشکال آن ایدهای ناعادلانه است.
#نجات_بهرامی
@C_B_SHAHZADEH
- ارسالی و #یادداشت_مهمان
◾️چیزی شبیه معجزه در آرژانتین رخ داده است .تورم ماهانه که در دسامبر گذشته ، موقع آمدن خاویر میلی لیبرتارین، به ۲۵ درصد رسیده بود، در ماه مه ۲۰۲۴،به زیر پنج درصد رسید. مردم آرژانتین با رأی به خاویر میلی علیه مفهوم «عدالت اجتماعی» و دولت مداخله گر به پا خاستند و نتیجه گرفتند.
◾️دو مفهوم «برابری »و «آزادی» در کانون نزاع سوسیالیست ها و لیبرالها قرار دارد. سوسیالیست ها برابری را بر آزادی ترجیح می دهند و لیبرالها آزادی را برتر از برابری می دانند. از دید سوسیالیست ها برابری یعنی بازتوزیع درآمدها . اما از دید لیبرالها برابری یعنی « برابری در مقابل قانون» نه برابری در درآمد.
◾️زیباترین و گیراترین شعار مخالفان لیبرالیسم ، «عدالت اجتماعی» است. عدالت اجتماعی یعنی قسمتی از درآمد افراد موفق را بگیریم و به افراد ناموفق بدهیم. چنداتفاق مهم می افتد : اولا انگیزه افراد موفق برای تولید ثروت و نو آوری از بین می رود یا کاهش می یابد. دوم اینکه بخشی از جامعه به خدمات دولتی معتاد می شوند . سوم اینکه برای بازتوزیع ثروت نیاز به دولت بزرگ و مداخله گر پیدا می شود و چهارم اینکه فساد و دزدی در سیستم دولتی افزایش می یابد.
◾️علاوه بر کاهش خلاقیت و نو آوری ، ایجاد یک طبقه مفتخوار حامی دولت ، دولت اقتدارگرا و افزایش فساد و رانت در سیستم مبتنی بر عدالت اجتماعی، کارآفرین ها و افراد موفق از این کشورها می گریزند و صاحبان سرمایه، سرمایه خود را خارج می کنند. نتیجه نهایی اجرای عدالت اجتماعی، کاهش تولید ناخالص داخلی ،عقب ماندگی تکنولوژی و انواع محدودیتها از طریق وضع قوانین است.
◾️لیبرالیسم طرفدار آزادی فرد در برابر دولت و احترام به مالکیت است. لیبرالها هم به برابری اعتقاد دارند اما «برابری در برابر قانون» و «برابری فرصت ها »، نه برابری در توزیع ثروت. در لیبرال دمکراسی ها حمایت های اجتماعی شامل حال افرادی می شود که توانایی کارکردن ندارند یا درآمدشان از حدی پایین تر است.
◾️در نظام های لیبرالی دولت کوچک است . وظیفه دولت حفظ فضای رقابتی بین تولید کنندگان و انواع و اقسام حرفه ها و شرکتها از طریق جلوگیری از انحصار و تشکیل کارتل تولید کنندگان و ایجاد امنیت و اجرای قانون است. رقابت بین تولیدکنندگان باعث پایین آمدن قیمت و احترام به مشتری و به سود مصرف کننده است.
◾️اجرای عدالت اجتماعی( توزیع پول و کالا ) توسط دولت ، بدون محدود کردن آزادی افراد، میسر نیست. به همان درجه که اختیارات دولت در توزیع ثروت افزون تر شود، دیکتاتوری و فقر و فساد بیشتر می شود. در نظام های سوسیالیستی و کمونیستی مانند شوروی سابق ، کوبا ، کره شمالی ، ونزوئلا، فقر و فساد و دیکتاتوری بیداد می کرد و می کند. رژیم های کمونیستی و سوسیالیستی به همان درجه که قواعد بازار آزاد و کاپیتالیسم را بپذیرند، از نظر اقتصادی پیشرفت می کنند ( چین و ویتنام )
◾️افزایش قدرت دولت ، کُند شدن پیشرفت و کاهش درآمد و ثروت ملی به زیان همه ، حتی کسانی است که از سوبسید و مزایای اجتماعی نظام استفاده می کنند. نظام های کمونیستی و سوسیالیستی فقر را به مساوات تقسیم می کنند. در ایران دولت با شعار حمایت از مستضعفان چنان گسترش یافته که کل زندگی شهروندان را رقم میزند و همه اسیر دولتیم.مردمی که از اتوپیای دولتگرایی برهند، مزد روشنبینی و عقلانیت خود را زود میستانند. شاید مردم ما هم روزی پذیرفتند که عدالت اجتماعی یعنی سوسیالیسم در همه اشکال آن ایدهای ناعادلانه است.
#نجات_بهرامی
@C_B_SHAHZADEH
🔸چپهای ایرانی، سوسیال دمکراسی اروپایی را ادامه و جانشین مارکسیسم -لنینیسم میدانند
#یادداشت_مهمان
◾️بر خلاف تصور چپیها، نظام سوسیال دمکراسی اروپایی شکلی از نظام کاپیتالیستی است. کمونیستها از جنگ جهانی اول (۱۹۱۴)به بعد همواره سوسیال دمکراتها و بنیانگذاران سوسیال دمکراسی اروپایی از جمله برنشتاین و کائوتسکی را خائن به طبقه کارگر میدانستند. حتی لنین کتابی پر از دشنام به نام «انقلاب پرولتری و کائوتسکی مرتد» علیه کارل کائوتسکی از رهبران سوسیال دمکراسی آلمان نوشت.
◾️بعد از سقوط کمونیسم در دهه ۹۰ قرن بیستم، برخی از کمونیستها، با بریدن نصفه و نیمه از گذشته (حفظ مواضع ضدامپریالیستی و ضد کاپیتالیستی) از دیکتاتوری پرولتاریا و ضدیت با آزادی و مخالفت با مالکیت خصوصی (البته مشروط)صرف نظر کردند، اما برای ادامه ضدیت با لیبرال دمکراسیهای غربی، سوسیال دمکراسی اروپایی(سوئد و نروژ و فنلاند)را به عنوان نظام مطلوب خود معرفیکردند.
◾️ چپهای سابق مانند فرج سرکوهی، فرخ نگهدار، محمدرضا نیکفر و بسیاری از مبارزان چریک دهه ۵۰ که همچنان احساسات ضد امپریالیستی و ضد کاپیتالیستی خود را حفظ کردهاند، این افسانه را دامن میزنند که گویا سوسیال دمکراسی از نوع آلمان و سوئد و دانمارک و فنلاند، شاخهای از مارکسیسم و آلترناتیو نظامهای لیبرال دمکراسی غربی مخصوصا آمریکا است.
◾️تصور برخی چپهای سابق از سوسیال دمکراسی اروپایی، اشتباه و یا حداقل قدیمی است. نظامهای سوسیال دمکراسی در اصول با لیبرال دمکراسیها یکسانند و بر خلاف مارکسیست -لنینیستها مالکیت خصوصی را محترم میدانند و مانند لیبرال دمکراسیها به آزادیهای فردی، حکومت قانون، دمکراسی و تعدد احزاب و گردش قدرت معتقدند. جالب اینکه سوئد و دانمارک و فنلاند رسما عضو پیمان نظامی ناتو هستند.
◾️تفاوت سوسیال دمکراتها با لیبرال دمکراتها این است که سوسیال دمکراتها مالیات بیشتری از مردم به صورت تصاعدی میگیرند و خدمات عمومی بیشتری به شهروندان ارائه میدهند. یعنی هر کسی سود بیشتری میبرد باید مالیات بیشتری بپردازد. مالیات تصاعدی و دریافت مالیات بیشتر از سود ِ بیشتر، یعنی شما هر چقدر موفقتر و خلاقتر باشید، بیشتر جریمه میشوید. این شیوه دخالت دولت، مزاحم توسعه و پیشرفت است.
◾️پیامد اخذ مالیات تصاعدی، فرار سرمایه، کاهش نوآوری و افزایش بودجه دولتی و اتلاف منابع در سوسیال دمکراسیها و دولتهای رفاه بعد از جنگ جهانی دوم بوده. هرچند سرمایهداران و کارآفرینان موتور محرکه پیشرفت اقتصادی جوامع هستند اما مالیات بر سود، عادلانه است. با این حال حالت افراطی آن یعنی مالیات تصاعدی بر سود، حامل این پیام است که کارآفرین به خاطر نوآوریهایش، به خاطر خلاقیتش باید تنبیه شود . او هم در واکنش سرمایهاش را بر میدارد و به جایی میگریزد که به خاطر نوآوری تشویق شود و نه تنبیه.
◾️بر خلاف تصور ما در کشوری مانند سوئد، اکثریت مردم در سالهای اخیر از سوسیال دمکراتها رویگردان شدهاند و هم اکنون ائتلافی از احزاب راست دولت را اداره میکنند. در واقع اروپا نه تنها از مارکسیسم لنینیسم عبور کرده ، بلکه به ناکارآمدی نظام سوسیال دمکراسی و دولت نیز رفاه پیبرده است. فرانسه یک استثنا است. فرانسه بیش از همه با میراث انقلابی و سوسیالیستی خود دست به گریبان و گرفتار چپگرایی است. نتیجه چپگرایی بالا آمدن حزب راست افراطی جبهه ملی ماری لوپن است.
◾️اما در ایران نمادهای آکادمیک چپ غیر مارکسیست - لنینیست مانند یوسف اباذری، محمد مالجو، کمال اطهاری و سلف درگذشته اینها فریبرز رییس دانا و… تبلیغ میکردند و میکنند که در ایران نظام اقتصادی کاپیتالیسم آن هم از نوع نولیبرالیسم حاکم است. یعنی در کشوری که ۸۰ درصد اقتصاد آن دولتی یا متعلق به نهادهای غیردولتی مانند سپاه و بیت است، آزادی سرمایه و بخش خصوصی، آن هم در سطح جهانی و بدون رعایت مرزها وجود دارد!
◾️واقعیت اقتصاد ایران، تحریم، تورم ۴۰ درصدی، انزوا، سیاست خودکفایی و اقتصاد مقاومتی است. اقتصاد ایران لیبرال نو نیست بلکه از نوع کلپتوکراسی (kleptocracy) یا دزد سالاری است. حکومتی که به ظاهر با رای مردم انتخابشده اما هدف کارگزاران آن چپاول و غارت اموال عمومی است.
◾️معرفی نظام کلپتوکراسی با عنوان نئولیبرالیسم از سوی چپگرایان، توهین به واژهها و مفاهیم علمی و نوعی غرضورزی ایدئولوژیک است. چپهای سابق در هم آوایی عجیبی با جمهوری اسلامی، هنوز غرب را امپریالیسم می دانند و در انتظار طلوع خورشید رهایی از پکن و مسکو و افول آمریکا و غرب هستند. آنها نظام «مشتری سالار» کاپیتالیسم را استثمارگر تودهها معرفی می کنند، در حالی که در نظامهای لیبرالی منافع و رضایت مصرف کننده، مهمترین عامل در اقتصاد تولیدی و مصرفی است.
#نجات_بهرامی
@C_B_SHAHZADEH
#یادداشت_مهمان
◾️بر خلاف تصور چپیها، نظام سوسیال دمکراسی اروپایی شکلی از نظام کاپیتالیستی است. کمونیستها از جنگ جهانی اول (۱۹۱۴)به بعد همواره سوسیال دمکراتها و بنیانگذاران سوسیال دمکراسی اروپایی از جمله برنشتاین و کائوتسکی را خائن به طبقه کارگر میدانستند. حتی لنین کتابی پر از دشنام به نام «انقلاب پرولتری و کائوتسکی مرتد» علیه کارل کائوتسکی از رهبران سوسیال دمکراسی آلمان نوشت.
◾️بعد از سقوط کمونیسم در دهه ۹۰ قرن بیستم، برخی از کمونیستها، با بریدن نصفه و نیمه از گذشته (حفظ مواضع ضدامپریالیستی و ضد کاپیتالیستی) از دیکتاتوری پرولتاریا و ضدیت با آزادی و مخالفت با مالکیت خصوصی (البته مشروط)صرف نظر کردند، اما برای ادامه ضدیت با لیبرال دمکراسیهای غربی، سوسیال دمکراسی اروپایی(سوئد و نروژ و فنلاند)را به عنوان نظام مطلوب خود معرفیکردند.
◾️ چپهای سابق مانند فرج سرکوهی، فرخ نگهدار، محمدرضا نیکفر و بسیاری از مبارزان چریک دهه ۵۰ که همچنان احساسات ضد امپریالیستی و ضد کاپیتالیستی خود را حفظ کردهاند، این افسانه را دامن میزنند که گویا سوسیال دمکراسی از نوع آلمان و سوئد و دانمارک و فنلاند، شاخهای از مارکسیسم و آلترناتیو نظامهای لیبرال دمکراسی غربی مخصوصا آمریکا است.
◾️تصور برخی چپهای سابق از سوسیال دمکراسی اروپایی، اشتباه و یا حداقل قدیمی است. نظامهای سوسیال دمکراسی در اصول با لیبرال دمکراسیها یکسانند و بر خلاف مارکسیست -لنینیستها مالکیت خصوصی را محترم میدانند و مانند لیبرال دمکراسیها به آزادیهای فردی، حکومت قانون، دمکراسی و تعدد احزاب و گردش قدرت معتقدند. جالب اینکه سوئد و دانمارک و فنلاند رسما عضو پیمان نظامی ناتو هستند.
◾️تفاوت سوسیال دمکراتها با لیبرال دمکراتها این است که سوسیال دمکراتها مالیات بیشتری از مردم به صورت تصاعدی میگیرند و خدمات عمومی بیشتری به شهروندان ارائه میدهند. یعنی هر کسی سود بیشتری میبرد باید مالیات بیشتری بپردازد. مالیات تصاعدی و دریافت مالیات بیشتر از سود ِ بیشتر، یعنی شما هر چقدر موفقتر و خلاقتر باشید، بیشتر جریمه میشوید. این شیوه دخالت دولت، مزاحم توسعه و پیشرفت است.
◾️پیامد اخذ مالیات تصاعدی، فرار سرمایه، کاهش نوآوری و افزایش بودجه دولتی و اتلاف منابع در سوسیال دمکراسیها و دولتهای رفاه بعد از جنگ جهانی دوم بوده. هرچند سرمایهداران و کارآفرینان موتور محرکه پیشرفت اقتصادی جوامع هستند اما مالیات بر سود، عادلانه است. با این حال حالت افراطی آن یعنی مالیات تصاعدی بر سود، حامل این پیام است که کارآفرین به خاطر نوآوریهایش، به خاطر خلاقیتش باید تنبیه شود . او هم در واکنش سرمایهاش را بر میدارد و به جایی میگریزد که به خاطر نوآوری تشویق شود و نه تنبیه.
◾️بر خلاف تصور ما در کشوری مانند سوئد، اکثریت مردم در سالهای اخیر از سوسیال دمکراتها رویگردان شدهاند و هم اکنون ائتلافی از احزاب راست دولت را اداره میکنند. در واقع اروپا نه تنها از مارکسیسم لنینیسم عبور کرده ، بلکه به ناکارآمدی نظام سوسیال دمکراسی و دولت نیز رفاه پیبرده است. فرانسه یک استثنا است. فرانسه بیش از همه با میراث انقلابی و سوسیالیستی خود دست به گریبان و گرفتار چپگرایی است. نتیجه چپگرایی بالا آمدن حزب راست افراطی جبهه ملی ماری لوپن است.
◾️اما در ایران نمادهای آکادمیک چپ غیر مارکسیست - لنینیست مانند یوسف اباذری، محمد مالجو، کمال اطهاری و سلف درگذشته اینها فریبرز رییس دانا و… تبلیغ میکردند و میکنند که در ایران نظام اقتصادی کاپیتالیسم آن هم از نوع نولیبرالیسم حاکم است. یعنی در کشوری که ۸۰ درصد اقتصاد آن دولتی یا متعلق به نهادهای غیردولتی مانند سپاه و بیت است، آزادی سرمایه و بخش خصوصی، آن هم در سطح جهانی و بدون رعایت مرزها وجود دارد!
◾️واقعیت اقتصاد ایران، تحریم، تورم ۴۰ درصدی، انزوا، سیاست خودکفایی و اقتصاد مقاومتی است. اقتصاد ایران لیبرال نو نیست بلکه از نوع کلپتوکراسی (kleptocracy) یا دزد سالاری است. حکومتی که به ظاهر با رای مردم انتخابشده اما هدف کارگزاران آن چپاول و غارت اموال عمومی است.
◾️معرفی نظام کلپتوکراسی با عنوان نئولیبرالیسم از سوی چپگرایان، توهین به واژهها و مفاهیم علمی و نوعی غرضورزی ایدئولوژیک است. چپهای سابق در هم آوایی عجیبی با جمهوری اسلامی، هنوز غرب را امپریالیسم می دانند و در انتظار طلوع خورشید رهایی از پکن و مسکو و افول آمریکا و غرب هستند. آنها نظام «مشتری سالار» کاپیتالیسم را استثمارگر تودهها معرفی می کنند، در حالی که در نظامهای لیبرالی منافع و رضایت مصرف کننده، مهمترین عامل در اقتصاد تولیدی و مصرفی است.
#نجات_بهرامی
@C_B_SHAHZADEH