ایجاد یک #جمهوری جدید پس از جمهوری اسلامی در ایران غیر ممکن است.
#دموکراسی تنها یک شیوهی انتخابی از نمایندگان است، نه بستری که امر سیاسی در آن شکل بگیرد.
بنابراین کلمه دموکراسی نمیتواند جامعه ایران را برای گذار از ج.ا راضی کند.
و خدا را شکر که ملت ایران آنقدر میفهمد.
شکل گیری نظم سیاسی نیازمند یک بستر است که یا باید در عموم موجود باشد یا در یک میراث تاریخی.
تنها بستر موجود در عموم ایرانیان اسلام بود
که میشد بر پایه آن نظم موجود در پابلیک(عموم) یک ریپابلیک(جمهوری) اسلامی ساخت.
چیزی که عمرش به پایان رسیده است
و امروز هیچ هنجار و درک عمومی در جامعه ایران وجود ندارد تا بر پایه آن یک ریپابلیک(جمهوری) پایه گذاری شود تا فضای سیاسی مورد نیاز برای شکل گیری حکومت بدست آید.
این مسئله از همان تفاوت دولت و حکومت میآید؛ فضایی بنام دولت میبایست بوجود آید تا بتوان در آن حکومت کرد.
این دولت نیازمند یک درک و سلسلهای از هنجارهای مشترک عمومی برای برپایی یک ریپابلیک دارد.
چنین فضای عمومی پس از اسلام در جامعه ایران وجود ندارد.
✅ از همین بابت است که مردم سرگردان میپرسند اگر اینها بروند چه کسانی بیایند؟
مردم این را فهمیدهاند که هیچ بستری در عمومیت آنها برای برخاستن عده خاصی تحت قالب بنیانگذاران وجود ندارد.
از این بابت دیگر نمیتوان از پابلیک جامعه ایرانی ریپابلیک استخراج کرد.
تنها فضای باقی مانده #نهاد_پادشاهی و #نظم_مشروطیت است که میتوان ذیل آن امر سیاسی را به جریان درآورد و حکومت تشکیل داده و کشور را اداره کرد.
اگر امروز جمهوری خواهان ایرانی دائما از #فدرالیسم حرف میزنند به این علت است که خوب فهمیدهاند در پابلیک ایران هیچ محتوایی برای برپایی یک ریپابلیک موجود نیست.
ناچارا میبایست این پابلیک را در واحدهای کوچکتری(هویت قومی) جستجو کنند تا بر اساس آن یک ریپابلیک یعنی یک جمهوری فدرال بیرون بکشند که مشخصا این وعدههای فریبنده نیز نمیتواند ایرانیان را به این حماقت راضی سازد.
شاید عدهای در استانهای مرزی ایران از سر حماقت از این حرفها خوششان بیاید؛ اما عموم ایرانیان به خوبی خطر این گزینه را درک و با آنها یاری نخواهند کرد.
در نتیجه با چند کلمه مثل دموکراسی و آزادی نمیتوان یک فضای سیاسی برای شکل گرفتن یک نظم سیاسی برپا کرد.
این فضای سیاسی در جامعه ایرانی موجود نیست و تنها فضای سیاسی موجود نهاد پادشاهی و نظم مشروطه است.
البته این از بخت خوش ماست که به عنوان یک کشور کهنسال این میراث و گزینه تاریخی را داریم.
گرچه در بدسوادی قشر قلم بدست همین بس که با رویکرد سلبی از هیچ گونه بی اعتبار سازی نهاد پادشاهی فروگذار نکرده است.
و همین سبب دو دلی جامعه ایران در وضع موجودش است.
در حالیکه هم و تلاش این طبقه قلم بدست و به ادعای خود منورالفکر میتوانست باززایی و تکامل نظری و حقوقی نهاد پادشاهی برای شکل دهی به یک فضای سیاسی مطلوب برای بوجود آمدن یک نظم سیاسی مطلوب در دل این فضای سیاسی میبود، اما اینکه آنها چه میکنند؛ جز این نه، آن نه!
و اینکه تنها با رویکرد سلبی صرفا منتقد هستند، همان بدبختی جامعه ایرانی است، که علی رغم عیان شدن همه چیز، نمیتواند انرژی جامعه را در یک مسیر هدفمند و خردمندانه کانالیزه کند.
پادشاه ایرانیان سرنگون شد اما پادشاهی ایرانیان برقرار است.
#جاویدشاه
#فتنه۵۷_عامل_هر_فلاکت
@C_B_SHAHZADEH
#دموکراسی تنها یک شیوهی انتخابی از نمایندگان است، نه بستری که امر سیاسی در آن شکل بگیرد.
بنابراین کلمه دموکراسی نمیتواند جامعه ایران را برای گذار از ج.ا راضی کند.
و خدا را شکر که ملت ایران آنقدر میفهمد.
شکل گیری نظم سیاسی نیازمند یک بستر است که یا باید در عموم موجود باشد یا در یک میراث تاریخی.
تنها بستر موجود در عموم ایرانیان اسلام بود
که میشد بر پایه آن نظم موجود در پابلیک(عموم) یک ریپابلیک(جمهوری) اسلامی ساخت.
چیزی که عمرش به پایان رسیده است
و امروز هیچ هنجار و درک عمومی در جامعه ایران وجود ندارد تا بر پایه آن یک ریپابلیک(جمهوری) پایه گذاری شود تا فضای سیاسی مورد نیاز برای شکل گیری حکومت بدست آید.
این مسئله از همان تفاوت دولت و حکومت میآید؛ فضایی بنام دولت میبایست بوجود آید تا بتوان در آن حکومت کرد.
این دولت نیازمند یک درک و سلسلهای از هنجارهای مشترک عمومی برای برپایی یک ریپابلیک دارد.
چنین فضای عمومی پس از اسلام در جامعه ایران وجود ندارد.
✅ از همین بابت است که مردم سرگردان میپرسند اگر اینها بروند چه کسانی بیایند؟
مردم این را فهمیدهاند که هیچ بستری در عمومیت آنها برای برخاستن عده خاصی تحت قالب بنیانگذاران وجود ندارد.
از این بابت دیگر نمیتوان از پابلیک جامعه ایرانی ریپابلیک استخراج کرد.
تنها فضای باقی مانده #نهاد_پادشاهی و #نظم_مشروطیت است که میتوان ذیل آن امر سیاسی را به جریان درآورد و حکومت تشکیل داده و کشور را اداره کرد.
اگر امروز جمهوری خواهان ایرانی دائما از #فدرالیسم حرف میزنند به این علت است که خوب فهمیدهاند در پابلیک ایران هیچ محتوایی برای برپایی یک ریپابلیک موجود نیست.
ناچارا میبایست این پابلیک را در واحدهای کوچکتری(هویت قومی) جستجو کنند تا بر اساس آن یک ریپابلیک یعنی یک جمهوری فدرال بیرون بکشند که مشخصا این وعدههای فریبنده نیز نمیتواند ایرانیان را به این حماقت راضی سازد.
شاید عدهای در استانهای مرزی ایران از سر حماقت از این حرفها خوششان بیاید؛ اما عموم ایرانیان به خوبی خطر این گزینه را درک و با آنها یاری نخواهند کرد.
در نتیجه با چند کلمه مثل دموکراسی و آزادی نمیتوان یک فضای سیاسی برای شکل گرفتن یک نظم سیاسی برپا کرد.
این فضای سیاسی در جامعه ایرانی موجود نیست و تنها فضای سیاسی موجود نهاد پادشاهی و نظم مشروطه است.
البته این از بخت خوش ماست که به عنوان یک کشور کهنسال این میراث و گزینه تاریخی را داریم.
گرچه در بدسوادی قشر قلم بدست همین بس که با رویکرد سلبی از هیچ گونه بی اعتبار سازی نهاد پادشاهی فروگذار نکرده است.
و همین سبب دو دلی جامعه ایران در وضع موجودش است.
در حالیکه هم و تلاش این طبقه قلم بدست و به ادعای خود منورالفکر میتوانست باززایی و تکامل نظری و حقوقی نهاد پادشاهی برای شکل دهی به یک فضای سیاسی مطلوب برای بوجود آمدن یک نظم سیاسی مطلوب در دل این فضای سیاسی میبود، اما اینکه آنها چه میکنند؛ جز این نه، آن نه!
و اینکه تنها با رویکرد سلبی صرفا منتقد هستند، همان بدبختی جامعه ایرانی است، که علی رغم عیان شدن همه چیز، نمیتواند انرژی جامعه را در یک مسیر هدفمند و خردمندانه کانالیزه کند.
پادشاه ایرانیان سرنگون شد اما پادشاهی ایرانیان برقرار است.
#جاویدشاه
#فتنه۵۷_عامل_هر_فلاکت
@C_B_SHAHZADEH
Forwarded from خسرو انوشیروان
⚫️ ایجاد یک #جمهوری جدید پس از جمهوری اسلامی در ایران غیر ممکن است.
https://t.me/khosrovanooshiravan/7333
#دموکراسی تنها یک شیوهی انتخابی از نمایندگان است، نه بستری که امر سیاسی در آن شکل بگیرد.
بنابراین کلمه دموکراسی نمیتواند جامعه ایران را برای گذار از ج.ا راضی کند.
و خدا را شکر که ملت ایران آنقدر میفهمد.
شکل گیری نظم سیاسی نیازمند یک بستر است که یا باید در عموم موجود باشد یا در یک میراث تاریخی.
تنها بستر موجود در عموم ایرانیان اسلام بود
که میشد بر پایه آن نظم موجود در پابلیک(عموم) یک ریپابلیک(جمهوری) اسلامی ساخت.
چیزی که عمرش به پایان رسیده است
و امروز هیچ هنجار و درک عمومی در جامعه ایران وجود ندارد تا بر پایه آن یک ریپابلیک(جمهوری) پایه گذاری شود تا فضای سیاسی مورد نیاز برای شکل گیری حکومت بدست آید.
این مسئله از همان تفاوت دولت و حکومت میآید؛ فضایی بنام دولت میبایست بوجود آید تا بتوان در آن حکومت کرد.
این دولت نیازمند یک درک و سلسلهای از هنجارهای مشترک عمومی برای برپایی یک ریپابلیک دارد.
چنین فضای عمومی پس از اسلام در جامعه ایران وجود ندارد.
✅ از همین بابت است که مردم سرگردان میپرسند اگر اینها بروند چه کسانی بیایند؟
مردم این را فهمیدهاند که هیچ بستری در عمومیت آنها برای برخاستن عده خاصی تحت قالب بنیانگذاران وجود ندارد.
از این بابت دیگر نمیتوان از پابلیک جامعه ایرانی ریپابلیک استخراج کرد.
تنها فضای باقی مانده #نهاد_پادشاهی و #نظم_مشروطیت است که میتوان ذیل آن امر سیاسی را به جریان درآورد و حکومت تشکیل داده و کشور را اداره کرد.
اگر امروز جمهوری خواهان ایرانی دائما از #فدرالیسم حرف میزنند به این علت است که خوب فهمیدهاند در پابلیک ایران هیچ محتوایی برای برپایی یک ریپابلیک موجود نیست.
ناچارا میبایست این پابلیک را در واحدهای کوچکتری(هویت قومی) جستجو کنند تا بر اساس آن یک ریپابلیک یعنی یک جمهوری فدرال بیرون بکشند که مشخصا این وعدههای فریبنده نیز نمیتواند ایرانیان را به این حماقت راضی سازد.
شاید عدهای در استانهای مرزی ایران از سر حماقت از این حرفها خوششان بیاید؛ اما عموم ایرانیان به خوبی خطر این گزینه را درک و با آنها یاری نخواهند کرد.
در نتیجه با چند کلمه مثل دموکراسی و آزادی نمیتوان یک فضای سیاسی برای شکل گرفتن یک نظم سیاسی برپا کرد.
این فضای سیاسی در جامعه ایرانی موجود نیست و تنها فضای سیاسی موجود نهاد پادشاهی و نظم مشروطه است.
البته این از بخت خوش ماست که به عنوان یک کشور کهنسال این میراث و گزینه تاریخی را داریم.
گرچه در بدسوادی قشر قلم بدست همین بس که با رویکرد سلبی از هیچ گونه بی اعتبار سازی نهاد پادشاهی فروگذار نکرده است.
و همین سبب دو دلی جامعه ایران در وضع موجودش است.
در حالیکه هم و تلاش این طبقه قلم بدست و به ادعای خود منورالفکر میتوانست باززایی و تکامل نظری و حقوقی نهاد پادشاهی برای شکل دهی به یک فضای سیاسی مطلوب برای بوجود آمدن یک نظم سیاسی مطلوب در دل این فضای سیاسی میبود، اما اینکه آنها چه میکنند؛ جز این نه، آن نه!
و اینکه تنها با رویکرد سلبی صرفا منتقد هستند، همان بدبختی جامعه ایرانی است، که علی رغم عیان شدن همه چیز، نمیتواند انرژی جامعه را در یک مسیر هدفمند و خردمندانه کانالیزه کند.
پادشاه ایرانیان سرنگون شد اما پادشاهی ایرانیان برقرار است.
https://t.me/khosrovanooshiravan
#جاویدشاه
#فتنه۵۷_عامل_هر_فلاکت
https://t.me/khosrovanooshiravan/7333
#دموکراسی تنها یک شیوهی انتخابی از نمایندگان است، نه بستری که امر سیاسی در آن شکل بگیرد.
بنابراین کلمه دموکراسی نمیتواند جامعه ایران را برای گذار از ج.ا راضی کند.
و خدا را شکر که ملت ایران آنقدر میفهمد.
شکل گیری نظم سیاسی نیازمند یک بستر است که یا باید در عموم موجود باشد یا در یک میراث تاریخی.
تنها بستر موجود در عموم ایرانیان اسلام بود
که میشد بر پایه آن نظم موجود در پابلیک(عموم) یک ریپابلیک(جمهوری) اسلامی ساخت.
چیزی که عمرش به پایان رسیده است
و امروز هیچ هنجار و درک عمومی در جامعه ایران وجود ندارد تا بر پایه آن یک ریپابلیک(جمهوری) پایه گذاری شود تا فضای سیاسی مورد نیاز برای شکل گیری حکومت بدست آید.
این مسئله از همان تفاوت دولت و حکومت میآید؛ فضایی بنام دولت میبایست بوجود آید تا بتوان در آن حکومت کرد.
این دولت نیازمند یک درک و سلسلهای از هنجارهای مشترک عمومی برای برپایی یک ریپابلیک دارد.
چنین فضای عمومی پس از اسلام در جامعه ایران وجود ندارد.
✅ از همین بابت است که مردم سرگردان میپرسند اگر اینها بروند چه کسانی بیایند؟
مردم این را فهمیدهاند که هیچ بستری در عمومیت آنها برای برخاستن عده خاصی تحت قالب بنیانگذاران وجود ندارد.
از این بابت دیگر نمیتوان از پابلیک جامعه ایرانی ریپابلیک استخراج کرد.
تنها فضای باقی مانده #نهاد_پادشاهی و #نظم_مشروطیت است که میتوان ذیل آن امر سیاسی را به جریان درآورد و حکومت تشکیل داده و کشور را اداره کرد.
اگر امروز جمهوری خواهان ایرانی دائما از #فدرالیسم حرف میزنند به این علت است که خوب فهمیدهاند در پابلیک ایران هیچ محتوایی برای برپایی یک ریپابلیک موجود نیست.
ناچارا میبایست این پابلیک را در واحدهای کوچکتری(هویت قومی) جستجو کنند تا بر اساس آن یک ریپابلیک یعنی یک جمهوری فدرال بیرون بکشند که مشخصا این وعدههای فریبنده نیز نمیتواند ایرانیان را به این حماقت راضی سازد.
شاید عدهای در استانهای مرزی ایران از سر حماقت از این حرفها خوششان بیاید؛ اما عموم ایرانیان به خوبی خطر این گزینه را درک و با آنها یاری نخواهند کرد.
در نتیجه با چند کلمه مثل دموکراسی و آزادی نمیتوان یک فضای سیاسی برای شکل گرفتن یک نظم سیاسی برپا کرد.
این فضای سیاسی در جامعه ایرانی موجود نیست و تنها فضای سیاسی موجود نهاد پادشاهی و نظم مشروطه است.
البته این از بخت خوش ماست که به عنوان یک کشور کهنسال این میراث و گزینه تاریخی را داریم.
گرچه در بدسوادی قشر قلم بدست همین بس که با رویکرد سلبی از هیچ گونه بی اعتبار سازی نهاد پادشاهی فروگذار نکرده است.
و همین سبب دو دلی جامعه ایران در وضع موجودش است.
در حالیکه هم و تلاش این طبقه قلم بدست و به ادعای خود منورالفکر میتوانست باززایی و تکامل نظری و حقوقی نهاد پادشاهی برای شکل دهی به یک فضای سیاسی مطلوب برای بوجود آمدن یک نظم سیاسی مطلوب در دل این فضای سیاسی میبود، اما اینکه آنها چه میکنند؛ جز این نه، آن نه!
و اینکه تنها با رویکرد سلبی صرفا منتقد هستند، همان بدبختی جامعه ایرانی است، که علی رغم عیان شدن همه چیز، نمیتواند انرژی جامعه را در یک مسیر هدفمند و خردمندانه کانالیزه کند.
پادشاه ایرانیان سرنگون شد اما پادشاهی ایرانیان برقرار است.
https://t.me/khosrovanooshiravan
#جاویدشاه
#فتنه۵۷_عامل_هر_فلاکت
Telegram
خسرو انوشیروان
⚫️ بیگمان تنها جریان سیاسی توانا در ارائه ی #الترناتیو به #ملت_ایران ، #سامانه_پادشاهیخواه_درون_مرز است .
ما خواستار #باز_تاسیس_دولت_ایران در اسرع وقت هستیم .
دولتی که تعیین و تامین کننده #منافع_ملی ، قانونمدار ؛ مدافع #حقوق_شهروندی سپس باورمند بر…
ما خواستار #باز_تاسیس_دولت_ایران در اسرع وقت هستیم .
دولتی که تعیین و تامین کننده #منافع_ملی ، قانونمدار ؛ مدافع #حقوق_شهروندی سپس باورمند بر…