https://t.me/C_B_SHAHZADEH/161525
چرا بازگشت به مشروطه ؟
پاتریک هانری مینویسد ؛ فقط یک چراغ است که مرا هدایت میکند و آن چراغ تجربه است و نگارنده از زاویه ای به تجربه میپردازد که پیش از آنکه سلسله جنبان نظریه های انقلابی باشد سامانگر و آفرینشگر تجربه ی دیگر برای آیندگان باشد.
فراتر از آن پلانک و پوپر بر این نظرند که سلسله جنبان نظریه های انقلابی بیش و پیش از آنکه تنگنای تجربه باشند فراخنای تخیل سامانمند و آفرینشگر تجربه ای دیگر است.
میتوان گفت پلانک و پوپر تخیل را ویرایش کننده تجربه میدانند ، نسل امروز همانند نویسنده ای که براساس تجربه و تخیل مینویسد پیش میرود و از غلط املایی و انشایی و حاشیه ها و چالش های آن باکی ندارد.
پیش رفتن و تن ندادن به واگرایی برای یک پوزیتیویسم مثال ویراستاری مسئولیت پذیر یا پرستاری پرحوصله با درنظر گرفتن تخیل اثبات میکند که نه تنها با چراغ تجربه گرایی بیگانه نیست بلکه زایشگرانه و آفرینشگرانه خریدار و خواهان همه گذشته شیرین با تمام نقدهای وارده بر آن است .
تجربه گرا با محوریت آموخته هایش از گذشته دغدغه اش آینده است ، آینده ای که گذشته را همانگونه که تطهیر نمیکند، تکفیر نیز نمیکند و قصد دارد از آن تاریخی بسازد که در آینده قابل تحقیر و تحریف نباشد.
برای تکمیل نمودن چرایی این تمایل حتی میتوان به نوستالژی های این بازگشت اذعان داشت و آنرا یک فوحش یا تیکه سیاسی ندانست.
نسل تجربه گرا قواعد را اینچنین بهم میزنند که از نوستالژی خاطر ، خاطره ها را میخواهند تا به کابوس های نظریه های انقلابی پایان دهند .
✍ دغدغه مند
چرا بازگشت به مشروطه ؟
پاتریک هانری مینویسد ؛ فقط یک چراغ است که مرا هدایت میکند و آن چراغ تجربه است و نگارنده از زاویه ای به تجربه میپردازد که پیش از آنکه سلسله جنبان نظریه های انقلابی باشد سامانگر و آفرینشگر تجربه ی دیگر برای آیندگان باشد.
فراتر از آن پلانک و پوپر بر این نظرند که سلسله جنبان نظریه های انقلابی بیش و پیش از آنکه تنگنای تجربه باشند فراخنای تخیل سامانمند و آفرینشگر تجربه ای دیگر است.
میتوان گفت پلانک و پوپر تخیل را ویرایش کننده تجربه میدانند ، نسل امروز همانند نویسنده ای که براساس تجربه و تخیل مینویسد پیش میرود و از غلط املایی و انشایی و حاشیه ها و چالش های آن باکی ندارد.
پیش رفتن و تن ندادن به واگرایی برای یک پوزیتیویسم مثال ویراستاری مسئولیت پذیر یا پرستاری پرحوصله با درنظر گرفتن تخیل اثبات میکند که نه تنها با چراغ تجربه گرایی بیگانه نیست بلکه زایشگرانه و آفرینشگرانه خریدار و خواهان همه گذشته شیرین با تمام نقدهای وارده بر آن است .
تجربه گرا با محوریت آموخته هایش از گذشته دغدغه اش آینده است ، آینده ای که گذشته را همانگونه که تطهیر نمیکند، تکفیر نیز نمیکند و قصد دارد از آن تاریخی بسازد که در آینده قابل تحقیر و تحریف نباشد.
برای تکمیل نمودن چرایی این تمایل حتی میتوان به نوستالژی های این بازگشت اذعان داشت و آنرا یک فوحش یا تیکه سیاسی ندانست.
نسل تجربه گرا قواعد را اینچنین بهم میزنند که از نوستالژی خاطر ، خاطره ها را میخواهند تا به کابوس های نظریه های انقلابی پایان دهند .
✍ دغدغه مند
Telegram
کمپین بازگشت شاهزاده
گفتگوی حسین تاجیک با #مهریار_ظفرمهر پژوهشگر و کنشگر سیاسی مشروطهخواه دربارهی اهمیت نظریه بازگشت به مشروطه و ایستادن بر قانون اساسی مشروطه
تماشا در یوتیوب👇
https://youtu.be/-0-qU01kTAE
#بازگشت_به_مشروطه
#سازمان_مشروطه_ایران
@mashrootehorg
تماشا در یوتیوب👇
https://youtu.be/-0-qU01kTAE
#بازگشت_به_مشروطه
#سازمان_مشروطه_ایران
@mashrootehorg
کمپین بازگشت شاهزاده
https://t.me/C_B_SHAHZADEH/161525 چرا بازگشت به مشروطه ؟ پاتریک هانری مینویسد ؛ فقط یک چراغ است که مرا هدایت میکند و آن چراغ تجربه است و نگارنده از زاویه ای به تجربه میپردازد که پیش از آنکه سلسله جنبان نظریه های انقلابی باشد سامانگر و آفرینشگر تجربه ی دیگر…
محال تخیل و مجال تجربه
چندی پیش مطلبی تحت عنوانه چرا بازگشت به مشروطه با تشریح تجربه و تخیل به حضورتان تقدیم نمودم
حال میخواهم به این موضوع مهم کمی بیشتر بپردازم
بهاالدین خرمشاهی در پوزیتیویسم از تجربه به عنوان مجال و از تخیل به عنوان محال یاد میکند !
اگر چنین باشد چرا خرمشاهی پروازگاه تخیل را از دامنه های پیشین میداند که فرودگاهش نقطه پروازش نیست
وی در ادامه تجربه را امری واقع بینانه مینامد و استدلال میکند واقع بینان اراییشان را از کیسه طبیعت (البته به اندازه) خرج میکند.
برای توضیح و تشریح کامل این باید اضافه کنیم تخیل اهل خطر است محال اندیش است گاه بی انکه یادش باشد هرچه در چنته دارد در تقابل با حقیقت بر سر به اصطلاح حقیقتی دیگر قمار میکند، بنابراین ممکن است نتیجه با محال اندیش تخیلگرا با آن همه بی پروایی اش باشد،
نتیجه ای که آن را برد به حساب می آورد و هرگز به باخت هایش نگاهی ندارد و به روندی که پیموده نمینگرد .
موازات آن تخیل محال اندیش ،مجال اندیشان تجربهگرا را داریم که نه تنها باخت هایشان را به حساب می آورند بلکه برد هایشان را دارایی طبیعت میدانند (همینجا مسئله مسئولیت پذیری و مسئولیت گریزی بین دو جمع تخیلگرا و تجربه گرا مشخص میشود)
طبیعت یک واقعگرا به درازای تاریخ چنین است که به محالمجال تجربه شدن را میدهد تا تخیلاتش در همون فرودگاهی
که از آن پریده فرود نیاید .
واقع گرا با تجربیاتش به نزاع و تقابل محال اندیش نمیرود بلکه اورا به پیوستگی و مکمل شدن مجال هایش دعوت میکند ،درواقع میتوان گفت واقعگرا دچار وارونگی اصالت هویت و ظرفیت نشده که به تنازع با تاریخ برآید ، تنازعی که امروزه در عالم سیاست عدهای جمهوریخواه را در سرزمین پادشاهان به دنبال تخیلی دیگر میکشاند
اما نتیجه را در عکس محاسباتش شاهد میشود بنابراین میتوان گفت اگر به تجربه هم باشد با توجه به جغرافیای پیرامونی نظام جمهوری در منطقهی مورد بحث چون ایران مدتهاست ناکارامد شده و نسل امروز از بستر کمای تمدنی خود برای مجال دادن به محال های نیاکانی برخواستهاند.
با چنین جمعبندی میتوان گفت مجال اندیشان محال را برای تکرار تاریخ به تنهایی کافی نمیدانند.
و این اصل را برای بازگرداندن بازگشت هایش ضروری میداند.
✍️ دغدغه مند
https://t.me/mashrootehorg/184
چندی پیش مطلبی تحت عنوانه چرا بازگشت به مشروطه با تشریح تجربه و تخیل به حضورتان تقدیم نمودم
حال میخواهم به این موضوع مهم کمی بیشتر بپردازم
بهاالدین خرمشاهی در پوزیتیویسم از تجربه به عنوان مجال و از تخیل به عنوان محال یاد میکند !
اگر چنین باشد چرا خرمشاهی پروازگاه تخیل را از دامنه های پیشین میداند که فرودگاهش نقطه پروازش نیست
وی در ادامه تجربه را امری واقع بینانه مینامد و استدلال میکند واقع بینان اراییشان را از کیسه طبیعت (البته به اندازه) خرج میکند.
برای توضیح و تشریح کامل این باید اضافه کنیم تخیل اهل خطر است محال اندیش است گاه بی انکه یادش باشد هرچه در چنته دارد در تقابل با حقیقت بر سر به اصطلاح حقیقتی دیگر قمار میکند، بنابراین ممکن است نتیجه با محال اندیش تخیلگرا با آن همه بی پروایی اش باشد،
نتیجه ای که آن را برد به حساب می آورد و هرگز به باخت هایش نگاهی ندارد و به روندی که پیموده نمینگرد .
موازات آن تخیل محال اندیش ،مجال اندیشان تجربهگرا را داریم که نه تنها باخت هایشان را به حساب می آورند بلکه برد هایشان را دارایی طبیعت میدانند (همینجا مسئله مسئولیت پذیری و مسئولیت گریزی بین دو جمع تخیلگرا و تجربه گرا مشخص میشود)
طبیعت یک واقعگرا به درازای تاریخ چنین است که به محالمجال تجربه شدن را میدهد تا تخیلاتش در همون فرودگاهی
که از آن پریده فرود نیاید .
واقع گرا با تجربیاتش به نزاع و تقابل محال اندیش نمیرود بلکه اورا به پیوستگی و مکمل شدن مجال هایش دعوت میکند ،درواقع میتوان گفت واقعگرا دچار وارونگی اصالت هویت و ظرفیت نشده که به تنازع با تاریخ برآید ، تنازعی که امروزه در عالم سیاست عدهای جمهوریخواه را در سرزمین پادشاهان به دنبال تخیلی دیگر میکشاند
اما نتیجه را در عکس محاسباتش شاهد میشود بنابراین میتوان گفت اگر به تجربه هم باشد با توجه به جغرافیای پیرامونی نظام جمهوری در منطقهی مورد بحث چون ایران مدتهاست ناکارامد شده و نسل امروز از بستر کمای تمدنی خود برای مجال دادن به محال های نیاکانی برخواستهاند.
با چنین جمعبندی میتوان گفت مجال اندیشان محال را برای تکرار تاریخ به تنهایی کافی نمیدانند.
و این اصل را برای بازگرداندن بازگشت هایش ضروری میداند.
✍️ دغدغه مند
https://t.me/mashrootehorg/184
Telegram
سازمان مشروطه ایران
سخنرانی #شیدا_تهرانی در همایش «اصول و چشمانداز جنبش ملی و گرامیداشت زندانیان مشروطهخواه» با موضوع: جنبش ملی، سازنده ایران فردا
🔹۱۸ فرودین / ۶ آوریل ۲۰۲۴
🔻هامبورگ
▪️تماشا در یوتیوب👇
https://www.youtube.com/live/NbEIoqjceWM?si=HHPIiRGT_x3Lo51q
…
🔹۱۸ فرودین / ۶ آوریل ۲۰۲۴
🔻هامبورگ
▪️تماشا در یوتیوب👇
https://www.youtube.com/live/NbEIoqjceWM?si=HHPIiRGT_x3Lo51q
…