🔴 #سعید_ملایی در مسابقات #جودو در برابر #رقیب اصلی #اسرائیلی خود به #پیروزی رسید
سعید ملایی، از ورزشکاران #تبعیدی ورزش ایران در رشته جودو که اکنون برای تیم جمهوری آذربایجان مسابقه میدهد، روز شنبه ۱۸ تیر در مسابقات جهانی این رشته در مجارستان در مصاف با جودوکار اسرائیلی پیروز شد.
به گزارش روزنامه «تایمز اسرائیل» رقابت آقای ملایی با ساگی موکی، جودوکار اسرائیلی پس از سه سال امکانپذیر شد و این دو ورزشکار پس از پایان رقابت یکدیگر را در #آغوش گرفتند.
@C_B_SHAHZADEH
سعید ملایی، از ورزشکاران #تبعیدی ورزش ایران در رشته جودو که اکنون برای تیم جمهوری آذربایجان مسابقه میدهد، روز شنبه ۱۸ تیر در مسابقات جهانی این رشته در مجارستان در مصاف با جودوکار اسرائیلی پیروز شد.
به گزارش روزنامه «تایمز اسرائیل» رقابت آقای ملایی با ساگی موکی، جودوکار اسرائیلی پس از سه سال امکانپذیر شد و این دو ورزشکار پس از پایان رقابت یکدیگر را در #آغوش گرفتند.
@C_B_SHAHZADEH
Forwarded from خسرو انوشیروان
۷) بر خلاف ادعای عدالت محوری و کار کردن برای طبقه پایین جامعه و از بین بردن جامعه طبقاتی هر دو ایدئولوژی تنها توانستند #اختلاف_طبقاتی را به جایی وحشتناک برسانند و طبقه پایین جامعه بدبخت تر از پیش شد و ثروتمندان یا اموالشان مصادره شد و جای خود به سران حزب کمونیست یا سران حکومت اسلامی دادند و یا گروه اندکی از آنها بودند که باجها و رشوه های بسیاری دادند.
۸) از بین بردن بخش خصوصی و #دولتی_کردن همه چیز در هر ایدئولوژی که تنها دلیل آن حذف و نابودی قدرت جامعه برای مقابله با آنها و قدرتمند بودن آنها برای دیکتاتوری ایدئولوژیک خود استفاده و با هدف تقویت سرمایه و حسابهای بانکی سران و رهبران خود میباشند و #فساد_حکومتی به بالاترین سطح ممکن رسید و به همین دلیل است که #سیستم_قضایی درست در حکومت هیچیک از این دو مکتب وجود ندارد.چرا که دستگاه قضایی هردو حاکمیت های یاد شده به تنها حزب حاکمیت سیاسی تعلق دارد. و چنین اتصالی یعنی مرگ عدالت . همان عدالتی که برپایی آن بزرگترین شعار آنهاست.
۹) کمونیست های ایرانی و اسلام گرایان ، هیچکدام به کشورهایی که خاستگاه و پایه ایدئولوژی شان هست پناه نمیبرند و کمتر کمونیست ایرانی است که به چین و کوبا و روسیه و کره شمالی و کمتر مسلمانی است که به عربستان یا عراق و دیگر جوامع اسلامی قدم بگذارد. هر دو گروه برای بهتر زیستن به #آغوش_غرب_امپریالیستی می روند که به بهانه برپایی عدالت اجتماعی خواستار نابودی آنها هستند.
این خود نشان از اقرار آنها به موفقیت جوامع لیبرالیستی است که در شعارهایشان ، دشمن بشریت معرفی کردند.
به دلیل همین شباهت ها و نزدیکی هاست که کمونیست و اسلامی همیشه در مواقعی که نیاز داشته اند توانسته اند به سادگی باهم متحد شوند .
شوروی خاستگاه اصلی کمونیسم از زمان خروشچف با اسلامگرایان دست دوستی دادند و حاکمان رژیم آخوندی نیز تثبیت قدرت جاه طلبانه خود را با دولتهای کمونیستی پیوند زدند.
این شباهت فقط مختص اسلامگران شیعه نیست بلکه نقاط تشابه اسلامگران #اهل_سنت و جنایت کار ترین آنها یعنی #داعش را نیز در بر گرفته است:
در کتاب #سازمان_داعش نوشته "حسن ابوهنیه" و "محمد ابورمان" ضمن ارائه نظریه خشونت و هرجومرج، موضوع اقتصاد را به عنوان یک هدف اساسی به حساب آورده و متذکر میشود:
"بر ما واجب است به منظور دستیابی و رسیدن به اهدافی که شرعا حائز هستند، خط بکشیم و اهداف اقتصادی مخصوصا نفت را نصبالعین قرار دهیم تا به شکوه و قدرت و توانایی و برپایی دولت برسیم. اموالی که در مقابل فروش نفت مسلمین بدست میآید از این به بعد وارد خزانههای سوراخشده رژیمها و در نتیجه راهی بانکهای سوئیس نخواهد شد، بلکه کمیتههای مردمی آنها را تحویل میگیرند تا بعد از پرداخت حقوق کارکنان نفت، بر ملتهای محتاج تقسیم و توزیع شود. این کمیتهها از افرادی تشکیل مییابند که امانتداری آنان باید به ثبوت رسیده باشد."
بنابراین متوجه میشویم که هدف اقتصادی مخصوصا نفت از ایدئولوژی آنان جدا نیست و جالب اینکه شباهت با کمونیسم در اینجا نیز مشهود است؛ چون آنها نیز بر توزیع ثروت و محو فاصله طبقاتی جامعه و ایجاد یک طبقه انقلابی از اعضاء حزب کمونیست، پافشاری میکنند.
#اختلافات:
اما هرکدام از آنها وجه تمایزی برای خود قائل اند که این بیشتر بهانه ای ست برای موضع گیری و جدال جهت کسب قدرت انحصاری :
کمونیست ها ، دشمنی خود را با همه ادیان اعلام داشته اند. اما در میان ادیان، دین یهودیت را استثناء نموده، می گویند که یهود یک طبقه مظلوم بوده و یهودیان به دین خود نیاز دارند تا حقوق غصب شده خویش را دوباره اعاده نمایند.
کمونیستهای اسلامی معتقدند که اسلام نیازهای جامعه را برآورده میکند و میتواند تغییرات اجتماعی را که مارکسیسم امیدوار است انجام دهد، سازگار یا هدایت کند. کمونیستهای اسلامی همچنین دیدگاههای سنتی مارکسیستی در مورد ماتریالیسم و مذهب را هم نادیده میگیرند.
با دقت در مطالب یاد شده ، بخوبی میتوان پی برد که تفاوت و اختلاف آنها در ماهیت حکمرانی چندان تاثیری ندارد و این اختلاف جزئی ، شاید تنها نقطه تقابل برای جاه طلبی و قدرت سیاسی بود و الا شباهت های یاد شده برای دشمنی جامعه لیبرالیستی و دموکراسی خواهی کاملا واضح و روشن و البته قابل تامل است....!!!
🔺 پایان🔺
۸) از بین بردن بخش خصوصی و #دولتی_کردن همه چیز در هر ایدئولوژی که تنها دلیل آن حذف و نابودی قدرت جامعه برای مقابله با آنها و قدرتمند بودن آنها برای دیکتاتوری ایدئولوژیک خود استفاده و با هدف تقویت سرمایه و حسابهای بانکی سران و رهبران خود میباشند و #فساد_حکومتی به بالاترین سطح ممکن رسید و به همین دلیل است که #سیستم_قضایی درست در حکومت هیچیک از این دو مکتب وجود ندارد.چرا که دستگاه قضایی هردو حاکمیت های یاد شده به تنها حزب حاکمیت سیاسی تعلق دارد. و چنین اتصالی یعنی مرگ عدالت . همان عدالتی که برپایی آن بزرگترین شعار آنهاست.
۹) کمونیست های ایرانی و اسلام گرایان ، هیچکدام به کشورهایی که خاستگاه و پایه ایدئولوژی شان هست پناه نمیبرند و کمتر کمونیست ایرانی است که به چین و کوبا و روسیه و کره شمالی و کمتر مسلمانی است که به عربستان یا عراق و دیگر جوامع اسلامی قدم بگذارد. هر دو گروه برای بهتر زیستن به #آغوش_غرب_امپریالیستی می روند که به بهانه برپایی عدالت اجتماعی خواستار نابودی آنها هستند.
این خود نشان از اقرار آنها به موفقیت جوامع لیبرالیستی است که در شعارهایشان ، دشمن بشریت معرفی کردند.
به دلیل همین شباهت ها و نزدیکی هاست که کمونیست و اسلامی همیشه در مواقعی که نیاز داشته اند توانسته اند به سادگی باهم متحد شوند .
شوروی خاستگاه اصلی کمونیسم از زمان خروشچف با اسلامگرایان دست دوستی دادند و حاکمان رژیم آخوندی نیز تثبیت قدرت جاه طلبانه خود را با دولتهای کمونیستی پیوند زدند.
این شباهت فقط مختص اسلامگران شیعه نیست بلکه نقاط تشابه اسلامگران #اهل_سنت و جنایت کار ترین آنها یعنی #داعش را نیز در بر گرفته است:
در کتاب #سازمان_داعش نوشته "حسن ابوهنیه" و "محمد ابورمان" ضمن ارائه نظریه خشونت و هرجومرج، موضوع اقتصاد را به عنوان یک هدف اساسی به حساب آورده و متذکر میشود:
"بر ما واجب است به منظور دستیابی و رسیدن به اهدافی که شرعا حائز هستند، خط بکشیم و اهداف اقتصادی مخصوصا نفت را نصبالعین قرار دهیم تا به شکوه و قدرت و توانایی و برپایی دولت برسیم. اموالی که در مقابل فروش نفت مسلمین بدست میآید از این به بعد وارد خزانههای سوراخشده رژیمها و در نتیجه راهی بانکهای سوئیس نخواهد شد، بلکه کمیتههای مردمی آنها را تحویل میگیرند تا بعد از پرداخت حقوق کارکنان نفت، بر ملتهای محتاج تقسیم و توزیع شود. این کمیتهها از افرادی تشکیل مییابند که امانتداری آنان باید به ثبوت رسیده باشد."
بنابراین متوجه میشویم که هدف اقتصادی مخصوصا نفت از ایدئولوژی آنان جدا نیست و جالب اینکه شباهت با کمونیسم در اینجا نیز مشهود است؛ چون آنها نیز بر توزیع ثروت و محو فاصله طبقاتی جامعه و ایجاد یک طبقه انقلابی از اعضاء حزب کمونیست، پافشاری میکنند.
#اختلافات:
اما هرکدام از آنها وجه تمایزی برای خود قائل اند که این بیشتر بهانه ای ست برای موضع گیری و جدال جهت کسب قدرت انحصاری :
کمونیست ها ، دشمنی خود را با همه ادیان اعلام داشته اند. اما در میان ادیان، دین یهودیت را استثناء نموده، می گویند که یهود یک طبقه مظلوم بوده و یهودیان به دین خود نیاز دارند تا حقوق غصب شده خویش را دوباره اعاده نمایند.
کمونیستهای اسلامی معتقدند که اسلام نیازهای جامعه را برآورده میکند و میتواند تغییرات اجتماعی را که مارکسیسم امیدوار است انجام دهد، سازگار یا هدایت کند. کمونیستهای اسلامی همچنین دیدگاههای سنتی مارکسیستی در مورد ماتریالیسم و مذهب را هم نادیده میگیرند.
با دقت در مطالب یاد شده ، بخوبی میتوان پی برد که تفاوت و اختلاف آنها در ماهیت حکمرانی چندان تاثیری ندارد و این اختلاف جزئی ، شاید تنها نقطه تقابل برای جاه طلبی و قدرت سیاسی بود و الا شباهت های یاد شده برای دشمنی جامعه لیبرالیستی و دموکراسی خواهی کاملا واضح و روشن و البته قابل تامل است....!!!
🔺 پایان🔺