Forwarded from اتچ بات
🔴چهل سالگی ننگین جمهوری اسلامی
#رها_میشوم_رها_نمیشوی...!
«برای رها، دختر ۱۱ سالهی ایلامی که به عقد مرد ۵۰ ساله درآمد.»😡😭
دخترک فقط ۱۱ سال دارد. او را به عقد مردی ۵۰ ساله درمیآوررند و در واقع او را به آن مرد #میفروشند. مردک یک همسر و هفت فرزند دارد. فرزندانی که احتمالا همسر جدید پدرشان، همسن بچههای آنهاست و چه بسا کوچکتر! احتمالا اگر روزی آنها را با هم ببینی، شاید تصور کنی که رها #نوهی آن مرد است و نه همسر او!
شش ماه پیش، رها در یکی از روستاهای اطراف ایلام به عقد مردی ۵۰ ساله درآمد. یک عقد در ازای دریافت ۱۵ میلیون تومان از داماد مسن! دخترک حتی هنوز به #بلوغ جنسی هم نرسیده و عادت ماهانهی #زنانه را تجربه نکرده اما حالا به گفتهی همسر اول آن مرد، هر شب #رابطهی_جنسی را تجربه میکند؛ رابطهای که از آن #وحشت دارد و مانند یک کودک، هر روز با گریه و زاری، سراغ پدر و مادرش را میگیرد. #گریههایی که در میان صدای پرتوان #مدافعان_ازدواج دختران زیر ۱۳ سال به گوش هیچ کسی نمیرسد و ره به جایی نمیبرد؛ تا رها در بند بماند و یک ایلام و یک ایران را انگشت به دهان بگذارد که مگر این سرزمین از #خردمندان_تهی شده که اینگونه دختر ۱۱ سالهی متولد ۸۵ به جای بازی و شادی در کوی و برزن، باید هر شب به مویه و گریهی رابطه با مردی ۵۰ ساله بنشیند و #قانون نیز راه را بر این مسیر ناصواب نبندد؟ سیل اشکهای دخترک آیا قلعهی #کجاندیشان و #متحجران را خواهد لرزاند یا آنکه تنها جویی باریک خواهد بود که بر دیوارهی محکم و صلب اندیشههایشان خواهد سایید و قربانی شدن رها را نیز نخواهند دید؟
جوهر قلمهایمان شاید اگر به جویبار اشکهایت بپیوندد، صخرهی سخت تحجر را بشکافد، در دل آن راهی بگشاید و تو نیز رها شوی؛ همانند نامت! رها شوی ز بند کژاندیشیها، ناآگاهی و #زشتی که #سایهای_بزرگ_و_سیاه بر این روزهایت افکنده.
#چهل_سال_شکست
#ننگ_نفرین_ابدی_بر_مجاهدین_منفور
#شورشیان۵۷
#نه_به_کودک_همسری😡😭👊
#ایرانو_پس_میگیریم
#اعتصابات_سراسری
#اعتراضات_سراسری
#میدان_میلیونی
#بگوبرگردشاه
@c_b_shahzadeh
#رها_میشوم_رها_نمیشوی...!
«برای رها، دختر ۱۱ سالهی ایلامی که به عقد مرد ۵۰ ساله درآمد.»😡😭
دخترک فقط ۱۱ سال دارد. او را به عقد مردی ۵۰ ساله درمیآوررند و در واقع او را به آن مرد #میفروشند. مردک یک همسر و هفت فرزند دارد. فرزندانی که احتمالا همسر جدید پدرشان، همسن بچههای آنهاست و چه بسا کوچکتر! احتمالا اگر روزی آنها را با هم ببینی، شاید تصور کنی که رها #نوهی آن مرد است و نه همسر او!
شش ماه پیش، رها در یکی از روستاهای اطراف ایلام به عقد مردی ۵۰ ساله درآمد. یک عقد در ازای دریافت ۱۵ میلیون تومان از داماد مسن! دخترک حتی هنوز به #بلوغ جنسی هم نرسیده و عادت ماهانهی #زنانه را تجربه نکرده اما حالا به گفتهی همسر اول آن مرد، هر شب #رابطهی_جنسی را تجربه میکند؛ رابطهای که از آن #وحشت دارد و مانند یک کودک، هر روز با گریه و زاری، سراغ پدر و مادرش را میگیرد. #گریههایی که در میان صدای پرتوان #مدافعان_ازدواج دختران زیر ۱۳ سال به گوش هیچ کسی نمیرسد و ره به جایی نمیبرد؛ تا رها در بند بماند و یک ایلام و یک ایران را انگشت به دهان بگذارد که مگر این سرزمین از #خردمندان_تهی شده که اینگونه دختر ۱۱ سالهی متولد ۸۵ به جای بازی و شادی در کوی و برزن، باید هر شب به مویه و گریهی رابطه با مردی ۵۰ ساله بنشیند و #قانون نیز راه را بر این مسیر ناصواب نبندد؟ سیل اشکهای دخترک آیا قلعهی #کجاندیشان و #متحجران را خواهد لرزاند یا آنکه تنها جویی باریک خواهد بود که بر دیوارهی محکم و صلب اندیشههایشان خواهد سایید و قربانی شدن رها را نیز نخواهند دید؟
جوهر قلمهایمان شاید اگر به جویبار اشکهایت بپیوندد، صخرهی سخت تحجر را بشکافد، در دل آن راهی بگشاید و تو نیز رها شوی؛ همانند نامت! رها شوی ز بند کژاندیشیها، ناآگاهی و #زشتی که #سایهای_بزرگ_و_سیاه بر این روزهایت افکنده.
#چهل_سال_شکست
#ننگ_نفرین_ابدی_بر_مجاهدین_منفور
#شورشیان۵۷
#نه_به_کودک_همسری😡😭👊
#ایرانو_پس_میگیریم
#اعتصابات_سراسری
#اعتراضات_سراسری
#میدان_میلیونی
#بگوبرگردشاه
@c_b_shahzadeh
Telegram
attach 📎
#بلوغ_سیاسی و #سرنوشت #فروپاشی
🌱 مقدمه
من همیشه کار اصلیم خوانندگی بوده، اما شرایط زندگیم بهعنوان یک ایرانی خارج از کشور باعث شده خیلی نزدیکتر از همیشه سیاست ایران و جهان رو دنبال کنم. این چند سال اخیر بیشتر از هر زمان دیگهای حس کردم که باید دیدگاههام، برداشتهام و چیزهایی که مطالعه کردم یا تجربه کردم رو با شما درمیون بذارم.
اما این نوشتهها قرار نیست فقط «حرفهای من» باشه. من اینجا رو مثل یک فضای باز میبینم؛ مثل یک اوپن سورس فکری که هر کسی بتونه نظرش رو اضافه کنه، نقد کنه و ایدههاش رو شریک بشه. چون باور دارم آیندهی ایران با همفکری و کنار هم بودن ساخته میشود.
پس بیاید این متنها رو فقط یه شروع بدونیم؛ شروع یه گفتوگو. من چیزی که حس میکنم مینویسم، شما هم فکر و نظر خودتون رو اضافه کنید. همین تعاملهاست که میتونه ما رو به درک عمیقتر و راهحلهای روشنتر برسونه.
#بلوغ_سیاسی و #سرنوشت #فروپاشی
آیا مردم ایران در حال رسیدن به بلوغ سیاسی هستند؟
نشانههای بیداری سیاسی در ایران بیش از هر زمان دیگر آشکار است. مردم با عقل و تحلیل شرایط را میسنجند. گزارشها و ویدیوهایی که شهروندان شجاع از دل خیابانها ثبت میکنند و به رسانههایی چون ایراناینترنشنال و منوتو میرسانند، تصویر واقعی جامعه را بازتاب میدهند..
در مقابل، دستگاه تبلیغاتی جمهوری اسلامی با وحشتی عریان، حجم عظیمی از پروپاگاندا را روانه پخش از صدا و سیما میکند؛
از تکرار توهینها و دروغها علیه شاهزاده رضا پهلوی و خانوادهی پهلوی،
از بازتولید همان حرفهای پوسیدهی «بیعرضگی»، «وابستگی» یا «بیحرمتی»— همان کلیشههایی که نسل پنجاهوهفتی با نوارهای کاست و وعدههای پوچ شنیدند، و همان بیاحترامیهایی که آن زمان حتی دامن شهبانو فرح پهلوی را گرفت و امروز نیز به همسر شاهزاده میرسد—
اما امروز مردم دیگر آن مردم سال ۵۷ نیستند. حقیقت را با زبان امروز سیاست میفهمند، و مقایسه میکنند
جامعه ایران هرچه بیشتر به بلوغ سیاسی نزدیک میشود، انرژی خیابانی برای یک انفجار نهایی آمادهتر خواهد شد.
چون ما بیرون از ایران دسترسی بیشتر به تحلیلها و روایتهای پیدرپی داریم، انتظار داریم خیابان هم با همین سرعت جلو بره.
اما خیابان تابع ریتم دیگریست: امنیت جانی، معیشت. مردم داخل هر بار که میخواهند شعله را بلند کنند، باید هزینه را بسنجند.
این فاصله بین «هیجان ما» و «ریتم آنها» باعث توهم «کم شدن شعله آتش» میشود، در حالی که در واقعیت، آتش زیر خاکستر با هر بحران جدید دوباره زبانه میکشد.
هنوز تعداد انگشتشماری از ایدئولوژیستهای دایناسوری جمهوری اسلامی یا همون سیاستمداران قالتاق, استاد دانشگاه یا کارشناس سیاسی، باقی ماندهاند؛ همان نسل اول جنایتکارانی که با لبخندهای چرک و داستانسراییهای نخنما سالها گوش مردم را پر کردهاند. اینها هنوز برای جمعی کوچک خریدار دارند،
آنها نه ایدهای تازه دارند، نه پایگاهی جدی در جامعه؛ تنها با چسبیدن به نظام و نشستن بر صندلیهای دانشگاهی یا منابر رسانهای، روزگار میگذرانند.
گاه از سوی نظام یا جریانهای بهاصطلاح ارزشی، «تکاستخوانی» به سمتشان پرتاب میشود؛ تا همچنان در صف مدافعان ظاهری باقی بمانند.
اما حتی این گروه نیز بهتدریج رنگ میبازند؛ چرا که جامعه، دیگر بهخوبی آنها را میشناسد و سخنانشان نه شور میآفریند و نه اعتماد برمیانگیزد.
سقوط فرهنگی و تهوع رسانهای
در همین میان، دیدن گویندههای تلویزیونی و هنرمندانی که از سکوهای رسمی جمهوری اسلامی، حرفهای خجالتآور و احمقانه میزنند، خود سند دیگری بر عمق زوال فرهنگی است. در هر جامعه، هنرمندان و چهرههای رسانهای باید الهامبخش باشند، جامعه را به جلو هدایت کنند. اما در ایران امروز، افرادی که خود را «هنرمند» یا «گوینده» مینامند، جملات پوچ و لاتی حرف زدن و دعوا گرفتن تصویری شده ریالیتی شو جدید صدا و سیما. این واقعاً گریهدار است. گریهدار که کشوری با تاریخ و فرهنگ ایران، اسیر چنین چهرههایی شده باشد. چهرههاای که هیچ نسبتی با شأن مردم ایران ندارند.
با این حال همیشه درصدی منفعت طلب, ذینفع یا حتی منفعل و منزوی وجود دارند که زیر چتر اصلاح طلب یا مذهبیون افراطی جا خوش میکنند؛
کسانی که با داستانها, یارانه , کوپن، غذای مجانی و وعدههای پوچ، بهسادگی فریب میخورند یا جنایات را نادیده میگیرند و همه زندگیشان را به دست همان کسانی میسپارند که سالها تحقیرشان کردهاند. اما امروز، مردم تکتکشان را شناختهاند . این بار، برخلاف ۵۷، مردم ایران فریب وعدههای پوچ را نخواهند خورد. این بار، مردم ایران میدانند چه نمیخواهند، و مهمتر از آن، فهمیدن که چه میخواهند. تغییرنظام با کمک و مدیریت شاهزاده رضا پهلوی
🌱 مقدمه
من همیشه کار اصلیم خوانندگی بوده، اما شرایط زندگیم بهعنوان یک ایرانی خارج از کشور باعث شده خیلی نزدیکتر از همیشه سیاست ایران و جهان رو دنبال کنم. این چند سال اخیر بیشتر از هر زمان دیگهای حس کردم که باید دیدگاههام، برداشتهام و چیزهایی که مطالعه کردم یا تجربه کردم رو با شما درمیون بذارم.
اما این نوشتهها قرار نیست فقط «حرفهای من» باشه. من اینجا رو مثل یک فضای باز میبینم؛ مثل یک اوپن سورس فکری که هر کسی بتونه نظرش رو اضافه کنه، نقد کنه و ایدههاش رو شریک بشه. چون باور دارم آیندهی ایران با همفکری و کنار هم بودن ساخته میشود.
پس بیاید این متنها رو فقط یه شروع بدونیم؛ شروع یه گفتوگو. من چیزی که حس میکنم مینویسم، شما هم فکر و نظر خودتون رو اضافه کنید. همین تعاملهاست که میتونه ما رو به درک عمیقتر و راهحلهای روشنتر برسونه.
#بلوغ_سیاسی و #سرنوشت #فروپاشی
آیا مردم ایران در حال رسیدن به بلوغ سیاسی هستند؟
نشانههای بیداری سیاسی در ایران بیش از هر زمان دیگر آشکار است. مردم با عقل و تحلیل شرایط را میسنجند. گزارشها و ویدیوهایی که شهروندان شجاع از دل خیابانها ثبت میکنند و به رسانههایی چون ایراناینترنشنال و منوتو میرسانند، تصویر واقعی جامعه را بازتاب میدهند..
در مقابل، دستگاه تبلیغاتی جمهوری اسلامی با وحشتی عریان، حجم عظیمی از پروپاگاندا را روانه پخش از صدا و سیما میکند؛
از تکرار توهینها و دروغها علیه شاهزاده رضا پهلوی و خانوادهی پهلوی،
از بازتولید همان حرفهای پوسیدهی «بیعرضگی»، «وابستگی» یا «بیحرمتی»— همان کلیشههایی که نسل پنجاهوهفتی با نوارهای کاست و وعدههای پوچ شنیدند، و همان بیاحترامیهایی که آن زمان حتی دامن شهبانو فرح پهلوی را گرفت و امروز نیز به همسر شاهزاده میرسد—
اما امروز مردم دیگر آن مردم سال ۵۷ نیستند. حقیقت را با زبان امروز سیاست میفهمند، و مقایسه میکنند
جامعه ایران هرچه بیشتر به بلوغ سیاسی نزدیک میشود، انرژی خیابانی برای یک انفجار نهایی آمادهتر خواهد شد.
چون ما بیرون از ایران دسترسی بیشتر به تحلیلها و روایتهای پیدرپی داریم، انتظار داریم خیابان هم با همین سرعت جلو بره.
اما خیابان تابع ریتم دیگریست: امنیت جانی، معیشت. مردم داخل هر بار که میخواهند شعله را بلند کنند، باید هزینه را بسنجند.
این فاصله بین «هیجان ما» و «ریتم آنها» باعث توهم «کم شدن شعله آتش» میشود، در حالی که در واقعیت، آتش زیر خاکستر با هر بحران جدید دوباره زبانه میکشد.
هنوز تعداد انگشتشماری از ایدئولوژیستهای دایناسوری جمهوری اسلامی یا همون سیاستمداران قالتاق, استاد دانشگاه یا کارشناس سیاسی، باقی ماندهاند؛ همان نسل اول جنایتکارانی که با لبخندهای چرک و داستانسراییهای نخنما سالها گوش مردم را پر کردهاند. اینها هنوز برای جمعی کوچک خریدار دارند،
آنها نه ایدهای تازه دارند، نه پایگاهی جدی در جامعه؛ تنها با چسبیدن به نظام و نشستن بر صندلیهای دانشگاهی یا منابر رسانهای، روزگار میگذرانند.
گاه از سوی نظام یا جریانهای بهاصطلاح ارزشی، «تکاستخوانی» به سمتشان پرتاب میشود؛ تا همچنان در صف مدافعان ظاهری باقی بمانند.
اما حتی این گروه نیز بهتدریج رنگ میبازند؛ چرا که جامعه، دیگر بهخوبی آنها را میشناسد و سخنانشان نه شور میآفریند و نه اعتماد برمیانگیزد.
سقوط فرهنگی و تهوع رسانهای
در همین میان، دیدن گویندههای تلویزیونی و هنرمندانی که از سکوهای رسمی جمهوری اسلامی، حرفهای خجالتآور و احمقانه میزنند، خود سند دیگری بر عمق زوال فرهنگی است. در هر جامعه، هنرمندان و چهرههای رسانهای باید الهامبخش باشند، جامعه را به جلو هدایت کنند. اما در ایران امروز، افرادی که خود را «هنرمند» یا «گوینده» مینامند، جملات پوچ و لاتی حرف زدن و دعوا گرفتن تصویری شده ریالیتی شو جدید صدا و سیما. این واقعاً گریهدار است. گریهدار که کشوری با تاریخ و فرهنگ ایران، اسیر چنین چهرههایی شده باشد. چهرههاای که هیچ نسبتی با شأن مردم ایران ندارند.
با این حال همیشه درصدی منفعت طلب, ذینفع یا حتی منفعل و منزوی وجود دارند که زیر چتر اصلاح طلب یا مذهبیون افراطی جا خوش میکنند؛
کسانی که با داستانها, یارانه , کوپن، غذای مجانی و وعدههای پوچ، بهسادگی فریب میخورند یا جنایات را نادیده میگیرند و همه زندگیشان را به دست همان کسانی میسپارند که سالها تحقیرشان کردهاند. اما امروز، مردم تکتکشان را شناختهاند . این بار، برخلاف ۵۷، مردم ایران فریب وعدههای پوچ را نخواهند خورد. این بار، مردم ایران میدانند چه نمیخواهند، و مهمتر از آن، فهمیدن که چه میخواهند. تغییرنظام با کمک و مدیریت شاهزاده رضا پهلوی
👍124❤18🔥1