🔹 ظرفیت اعتراضی زنان رو به رشد است
حکومت ولیفقیه نادان است. هر گاه بخواهیم بیغرض و مرض و بدون تاثیرپذیری از بسیاری جنایتهای این حکومت، توصیفش کنیم کاملا اغماضگرانه میگوییم چندان سفیه و جاهل است که خود نیاز به «قیم» و «سرپرست» دارد. اگر اینگونه نبود، از نیروی زنان ایرانی که در زمان انقلاب، بیحجاب و باحجاب، عاشقانه (نه عقلانی) «خمینی» و دار و دستهاش را حمایت کردند، نیرویی مهیب بر ضد خود نمیساخت تا پس از سرکوبهای ۴۱ساله، اینک این نیرو در مرکز نگرانیهای امنیتی چند شاخهاش قرار بگیرد.
در هفتههای اخیر ترس نیروهای امنیتی از این که زنان تبدیل به ظرفیتی شوند که کار را بر آنها در روز واقعه سخت کنند، خیلی نمایان شده است.
غول خفته درون بطری جادویی ترکیبی است از نیروی معترض گونهگون زنانی که هر یک از شجرهای خاص آمدهاند و از تکثرگرایی جمعیت زنان ایرانی نشانها دارند. مثل یک اخطار در برابر «تکصدایی» زنان حکومتی موضعگیری کردهاند و از زندان باک ندارند. زندان خانه دوم و چه بسا خانه اصلی آنها شده است. برخی را میشود زود و از بس تیتر خبرها شدهاند شناسایی کرد، مانند زنانی که در زمینههای گوناکون محیط زیست، حقوق بشر، حقوق زن، دموکراسیخواه، مذهبی میانهرو و آگاه به معارف اسلامی، زنانی که خواستار استعفای «علی خامنهای» شدهاند، زنان خواستار حق دوچرخهسواری، زنان خواستار ورود به استادیومهای ورزشی و تماشای مسابقات ورزشی مردان، زنان بیزار از حجاب اجباری، زنان دستفروش از طیف فقیر و دردمند جامعه، زنانی مستاصل از نوع زنی که اخیرا به قیمت همخوابگی با یک مرد به فرزندان تشنهاش آب رسانده و پس از آن از شرم خودکشی کرده است، زنان پرستار و خسته و دردمند از کار در بیمارستانهای کرونایی، زنان داغداری که فرزندشان به عمد در تظاهرات صلحآمیز اعتراضی کشته شده است، زنان داغداری که فرزندشان بدون محاکمه منصفانه اعدام شده است، زنان حاضر در اعتراضهای صنفی کارگری در سراسر کشور، زنان زندانی در «اوین»، «قرچک ورامین»، «فشافویه»، «کارون» و دیگر زندانها، زنان سلسله «دختر آبی» و…، این دستههای زنان را که اغلب تیتر اول خبرهای مطبوعات چاپی و شبکههای اجتماعی شدهاند و میشوند، همه میشناسند و بیش از آنها زنانی که قربانیان خاموش این حکومت فاسد هستند، جمعیت بزرگ و بینامی را تشکیل میدهند. دختران زیبایی هستند که به بهانهای دستگیر و در نظام پرستویی و امنیتی به کار گرفته میشوند؛ کلی قربانی در زندانها داریم که یا پیش از دستگیری یا پس از آن تبدیل به کارگران جنسی شدهاند که از تمام امتیازات بهداشتی، بیمهای، پیری و بازنشستگی بیبهرهاند. اما در کشوری که زنان ناشر و روزنامهنگار برای داشتن تشکل صنفی پیایی سرشان به سنگ خورده است، میشود توقع داشت که کارگران جنسی و زندانی، خارج از زندان حامیان و مدافعانی داشته باشند و پیری و تنهاییشان با فقر مطلق در نیامیزد؟ این قربانیان جمعیت بزرگی را درست میکنند که ما آنها را نمیبینیم. ما از آنها به درستی خبر نداریم. ما از آنها یا اصلا نمیگوییم یا گاهی به صورت اتفاقی میگوییم. ما از آنها که در اختفا زیستن مظلومانه را بیشتر ترجیح میدهند به ندرت میشنویم.
یادداشت مهرانگیز کار را بخوانید 👇
#اخبار_ایران #اطلاع_رسانی #تبعیض_علیه_زنان #سرکوب_زنان #اعتراضات_زنان
@Farsi_Iranwire
حکومت ولیفقیه نادان است. هر گاه بخواهیم بیغرض و مرض و بدون تاثیرپذیری از بسیاری جنایتهای این حکومت، توصیفش کنیم کاملا اغماضگرانه میگوییم چندان سفیه و جاهل است که خود نیاز به «قیم» و «سرپرست» دارد. اگر اینگونه نبود، از نیروی زنان ایرانی که در زمان انقلاب، بیحجاب و باحجاب، عاشقانه (نه عقلانی) «خمینی» و دار و دستهاش را حمایت کردند، نیرویی مهیب بر ضد خود نمیساخت تا پس از سرکوبهای ۴۱ساله، اینک این نیرو در مرکز نگرانیهای امنیتی چند شاخهاش قرار بگیرد.
در هفتههای اخیر ترس نیروهای امنیتی از این که زنان تبدیل به ظرفیتی شوند که کار را بر آنها در روز واقعه سخت کنند، خیلی نمایان شده است.
غول خفته درون بطری جادویی ترکیبی است از نیروی معترض گونهگون زنانی که هر یک از شجرهای خاص آمدهاند و از تکثرگرایی جمعیت زنان ایرانی نشانها دارند. مثل یک اخطار در برابر «تکصدایی» زنان حکومتی موضعگیری کردهاند و از زندان باک ندارند. زندان خانه دوم و چه بسا خانه اصلی آنها شده است. برخی را میشود زود و از بس تیتر خبرها شدهاند شناسایی کرد، مانند زنانی که در زمینههای گوناکون محیط زیست، حقوق بشر، حقوق زن، دموکراسیخواه، مذهبی میانهرو و آگاه به معارف اسلامی، زنانی که خواستار استعفای «علی خامنهای» شدهاند، زنان خواستار حق دوچرخهسواری، زنان خواستار ورود به استادیومهای ورزشی و تماشای مسابقات ورزشی مردان، زنان بیزار از حجاب اجباری، زنان دستفروش از طیف فقیر و دردمند جامعه، زنانی مستاصل از نوع زنی که اخیرا به قیمت همخوابگی با یک مرد به فرزندان تشنهاش آب رسانده و پس از آن از شرم خودکشی کرده است، زنان پرستار و خسته و دردمند از کار در بیمارستانهای کرونایی، زنان داغداری که فرزندشان به عمد در تظاهرات صلحآمیز اعتراضی کشته شده است، زنان داغداری که فرزندشان بدون محاکمه منصفانه اعدام شده است، زنان حاضر در اعتراضهای صنفی کارگری در سراسر کشور، زنان زندانی در «اوین»، «قرچک ورامین»، «فشافویه»، «کارون» و دیگر زندانها، زنان سلسله «دختر آبی» و…، این دستههای زنان را که اغلب تیتر اول خبرهای مطبوعات چاپی و شبکههای اجتماعی شدهاند و میشوند، همه میشناسند و بیش از آنها زنانی که قربانیان خاموش این حکومت فاسد هستند، جمعیت بزرگ و بینامی را تشکیل میدهند. دختران زیبایی هستند که به بهانهای دستگیر و در نظام پرستویی و امنیتی به کار گرفته میشوند؛ کلی قربانی در زندانها داریم که یا پیش از دستگیری یا پس از آن تبدیل به کارگران جنسی شدهاند که از تمام امتیازات بهداشتی، بیمهای، پیری و بازنشستگی بیبهرهاند. اما در کشوری که زنان ناشر و روزنامهنگار برای داشتن تشکل صنفی پیایی سرشان به سنگ خورده است، میشود توقع داشت که کارگران جنسی و زندانی، خارج از زندان حامیان و مدافعانی داشته باشند و پیری و تنهاییشان با فقر مطلق در نیامیزد؟ این قربانیان جمعیت بزرگی را درست میکنند که ما آنها را نمیبینیم. ما از آنها به درستی خبر نداریم. ما از آنها یا اصلا نمیگوییم یا گاهی به صورت اتفاقی میگوییم. ما از آنها که در اختفا زیستن مظلومانه را بیشتر ترجیح میدهند به ندرت میشنویم.
یادداشت مهرانگیز کار را بخوانید 👇
#اخبار_ایران #اطلاع_رسانی #تبعیض_علیه_زنان #سرکوب_زنان #اعتراضات_زنان
@Farsi_Iranwire
IranWire | خانه
ظرفیت اعتراضی زنان رو به رشد است
حکومت ولیفقیه نادان است. هر گاه بخواهیم بیغرض و مرض و بدون تاثیرپذیری از بسیاری جنایتهای این حکومت، توصیفش کنیم کاملا اغماضگرانه میگوییم چندان سفیه و جاهل است که خود نیاز به «قیم» و «سرپرست» دارد. اگر اینگونه نبود، از نیروی زنان ایرانی که در زمان انقلاب،…
🔹 ظرفیت اعتراضی زنان رو به رشد است
دستهای نیروهای متعدد امنیتی و اطلاعاتی در کشور، ۲۴ ساعته در کارند تا از اثرگذاری تیترهای ویژه متهمین و محکومین سیاسی زن (که به عمد و با حقهبازی نام امنیتی بر آنها نهادهاند) بکاهند و از آنها جاسوسهای گردنکلفت، مادران بیعاطفه، همسران بیاخلاق، و ترویجگر به قول خودشان بیبندوباری غربی بسازند و افکار عمومی دستساز خودشان را به کمک امام جمعههای حقوقبگیر، همچنان مطابق میل خود تربیت کنند؛ تربیت برای تحقیر زنان والای کشور و به نسیان سپردن زنان فقیر و غرقشده در منجلاب اعتیاد و فسادی که حکومت بیبرنامه و غیرپاسخگو برای آنها درست کرده است.
حجم خبرهایی که نارضایتی و مطالبات وسیع و رنجهای عمیق زنان را از وضع موجود علنی میکند، خیلی بالا و فزاینده است و نشان میدهد سرکوب زنان در آغاز انقلاب و تداوم آن به صورت سیستماتیک، فنر جهندهای شده است که سنگ تیرکمان آن، به سمت سیاست سرکوب ۴۱ ساله و درست روی پیشانی سرکوبگران برمیگردد و مینشیند.
یادداشت مهرانگیز کار را اینجا بخوانید👇
#اخبار_ایران #اطلاع_رسانی #تبعیض_علیه_زنان #سرکوب_زنان #اعتراضات_زنان #مهرانگیز_کار
@Farsi_Iranwire
دستهای نیروهای متعدد امنیتی و اطلاعاتی در کشور، ۲۴ ساعته در کارند تا از اثرگذاری تیترهای ویژه متهمین و محکومین سیاسی زن (که به عمد و با حقهبازی نام امنیتی بر آنها نهادهاند) بکاهند و از آنها جاسوسهای گردنکلفت، مادران بیعاطفه، همسران بیاخلاق، و ترویجگر به قول خودشان بیبندوباری غربی بسازند و افکار عمومی دستساز خودشان را به کمک امام جمعههای حقوقبگیر، همچنان مطابق میل خود تربیت کنند؛ تربیت برای تحقیر زنان والای کشور و به نسیان سپردن زنان فقیر و غرقشده در منجلاب اعتیاد و فسادی که حکومت بیبرنامه و غیرپاسخگو برای آنها درست کرده است.
حجم خبرهایی که نارضایتی و مطالبات وسیع و رنجهای عمیق زنان را از وضع موجود علنی میکند، خیلی بالا و فزاینده است و نشان میدهد سرکوب زنان در آغاز انقلاب و تداوم آن به صورت سیستماتیک، فنر جهندهای شده است که سنگ تیرکمان آن، به سمت سیاست سرکوب ۴۱ ساله و درست روی پیشانی سرکوبگران برمیگردد و مینشیند.
یادداشت مهرانگیز کار را اینجا بخوانید👇
#اخبار_ایران #اطلاع_رسانی #تبعیض_علیه_زنان #سرکوب_زنان #اعتراضات_زنان #مهرانگیز_کار
@Farsi_Iranwire
IranWire | خانه
ظرفیت اعتراضی زنان رو به رشد است
حکومت ولیفقیه نادان است. هر گاه بخواهیم بیغرض و مرض و بدون تاثیرپذیری از بسیاری جنایتهای این حکومت، توصیفش کنیم کاملا اغماضگرانه میگوییم چندان سفیه و جاهل است که خود نیاز به «قیم» و «سرپرست» دارد. اگر اینگونه نبود، از نیروی زنان ایرانی که در زمان انقلاب،…
Forwarded from Iranwire
🔹 ظرفیت اعتراضی زنان رو به رشد است
حکومت ولیفقیه نادان است. هر گاه بخواهیم بیغرض و مرض و بدون تاثیرپذیری از بسیاری جنایتهای این حکومت، توصیفش کنیم کاملا اغماضگرانه میگوییم چندان سفیه و جاهل است که خود نیاز به «قیم» و «سرپرست» دارد. اگر اینگونه نبود، از نیروی زنان ایرانی که در زمان انقلاب، بیحجاب و باحجاب، عاشقانه (نه عقلانی) «خمینی» و دار و دستهاش را حمایت کردند، نیرویی مهیب بر ضد خود نمیساخت تا پس از سرکوبهای ۴۱ساله، اینک این نیرو در مرکز نگرانیهای امنیتی چند شاخهاش قرار بگیرد.
در هفتههای اخیر ترس نیروهای امنیتی از این که زنان تبدیل به ظرفیتی شوند که کار را بر آنها در روز واقعه سخت کنند، خیلی نمایان شده است.
غول خفته درون بطری جادویی ترکیبی است از نیروی معترض گونهگون زنانی که هر یک از شجرهای خاص آمدهاند و از تکثرگرایی جمعیت زنان ایرانی نشانها دارند. مثل یک اخطار در برابر «تکصدایی» زنان حکومتی موضعگیری کردهاند و از زندان باک ندارند. زندان خانه دوم و چه بسا خانه اصلی آنها شده است. برخی را میشود زود و از بس تیتر خبرها شدهاند شناسایی کرد، مانند زنانی که در زمینههای گوناکون محیط زیست، حقوق بشر، حقوق زن، دموکراسیخواه، مذهبی میانهرو و آگاه به معارف اسلامی، زنانی که خواستار استعفای «علی خامنهای» شدهاند، زنان خواستار حق دوچرخهسواری، زنان خواستار ورود به استادیومهای ورزشی و تماشای مسابقات ورزشی مردان، زنان بیزار از حجاب اجباری، زنان دستفروش از طیف فقیر و دردمند جامعه، زنانی مستاصل از نوع زنی که اخیرا به قیمت همخوابگی با یک مرد به فرزندان تشنهاش آب رسانده و پس از آن از شرم خودکشی کرده است، زنان پرستار و خسته و دردمند از کار در بیمارستانهای کرونایی، زنان داغداری که فرزندشان به عمد در تظاهرات صلحآمیز اعتراضی کشته شده است، زنان داغداری که فرزندشان بدون محاکمه منصفانه اعدام شده است، زنان حاضر در اعتراضهای صنفی کارگری در سراسر کشور، زنان زندانی در «اوین»، «قرچک ورامین»، «فشافویه»، «کارون» و دیگر زندانها، زنان سلسله «دختر آبی» و…، این دستههای زنان را که اغلب تیتر اول خبرهای مطبوعات چاپی و شبکههای اجتماعی شدهاند و میشوند، همه میشناسند و بیش از آنها زنانی که قربانیان خاموش این حکومت فاسد هستند، جمعیت بزرگ و بینامی را تشکیل میدهند. دختران زیبایی هستند که به بهانهای دستگیر و در نظام پرستویی و امنیتی به کار گرفته میشوند؛ کلی قربانی در زندانها داریم که یا پیش از دستگیری یا پس از آن تبدیل به کارگران جنسی شدهاند که از تمام امتیازات بهداشتی، بیمهای، پیری و بازنشستگی بیبهرهاند. اما در کشوری که زنان ناشر و روزنامهنگار برای داشتن تشکل صنفی پیایی سرشان به سنگ خورده است، میشود توقع داشت که کارگران جنسی و زندانی، خارج از زندان حامیان و مدافعانی داشته باشند و پیری و تنهاییشان با فقر مطلق در نیامیزد؟ این قربانیان جمعیت بزرگی را درست میکنند که ما آنها را نمیبینیم. ما از آنها به درستی خبر نداریم. ما از آنها یا اصلا نمیگوییم یا گاهی به صورت اتفاقی میگوییم. ما از آنها که در اختفا زیستن مظلومانه را بیشتر ترجیح میدهند به ندرت میشنویم.
یادداشت مهرانگیز کار را بخوانید 👇
#اخبار_ایران #اطلاع_رسانی #تبعیض_علیه_زنان #سرکوب_زنان #اعتراضات_زنان
@Farsi_Iranwire
حکومت ولیفقیه نادان است. هر گاه بخواهیم بیغرض و مرض و بدون تاثیرپذیری از بسیاری جنایتهای این حکومت، توصیفش کنیم کاملا اغماضگرانه میگوییم چندان سفیه و جاهل است که خود نیاز به «قیم» و «سرپرست» دارد. اگر اینگونه نبود، از نیروی زنان ایرانی که در زمان انقلاب، بیحجاب و باحجاب، عاشقانه (نه عقلانی) «خمینی» و دار و دستهاش را حمایت کردند، نیرویی مهیب بر ضد خود نمیساخت تا پس از سرکوبهای ۴۱ساله، اینک این نیرو در مرکز نگرانیهای امنیتی چند شاخهاش قرار بگیرد.
در هفتههای اخیر ترس نیروهای امنیتی از این که زنان تبدیل به ظرفیتی شوند که کار را بر آنها در روز واقعه سخت کنند، خیلی نمایان شده است.
غول خفته درون بطری جادویی ترکیبی است از نیروی معترض گونهگون زنانی که هر یک از شجرهای خاص آمدهاند و از تکثرگرایی جمعیت زنان ایرانی نشانها دارند. مثل یک اخطار در برابر «تکصدایی» زنان حکومتی موضعگیری کردهاند و از زندان باک ندارند. زندان خانه دوم و چه بسا خانه اصلی آنها شده است. برخی را میشود زود و از بس تیتر خبرها شدهاند شناسایی کرد، مانند زنانی که در زمینههای گوناکون محیط زیست، حقوق بشر، حقوق زن، دموکراسیخواه، مذهبی میانهرو و آگاه به معارف اسلامی، زنانی که خواستار استعفای «علی خامنهای» شدهاند، زنان خواستار حق دوچرخهسواری، زنان خواستار ورود به استادیومهای ورزشی و تماشای مسابقات ورزشی مردان، زنان بیزار از حجاب اجباری، زنان دستفروش از طیف فقیر و دردمند جامعه، زنانی مستاصل از نوع زنی که اخیرا به قیمت همخوابگی با یک مرد به فرزندان تشنهاش آب رسانده و پس از آن از شرم خودکشی کرده است، زنان پرستار و خسته و دردمند از کار در بیمارستانهای کرونایی، زنان داغداری که فرزندشان به عمد در تظاهرات صلحآمیز اعتراضی کشته شده است، زنان داغداری که فرزندشان بدون محاکمه منصفانه اعدام شده است، زنان حاضر در اعتراضهای صنفی کارگری در سراسر کشور، زنان زندانی در «اوین»، «قرچک ورامین»، «فشافویه»، «کارون» و دیگر زندانها، زنان سلسله «دختر آبی» و…، این دستههای زنان را که اغلب تیتر اول خبرهای مطبوعات چاپی و شبکههای اجتماعی شدهاند و میشوند، همه میشناسند و بیش از آنها زنانی که قربانیان خاموش این حکومت فاسد هستند، جمعیت بزرگ و بینامی را تشکیل میدهند. دختران زیبایی هستند که به بهانهای دستگیر و در نظام پرستویی و امنیتی به کار گرفته میشوند؛ کلی قربانی در زندانها داریم که یا پیش از دستگیری یا پس از آن تبدیل به کارگران جنسی شدهاند که از تمام امتیازات بهداشتی، بیمهای، پیری و بازنشستگی بیبهرهاند. اما در کشوری که زنان ناشر و روزنامهنگار برای داشتن تشکل صنفی پیایی سرشان به سنگ خورده است، میشود توقع داشت که کارگران جنسی و زندانی، خارج از زندان حامیان و مدافعانی داشته باشند و پیری و تنهاییشان با فقر مطلق در نیامیزد؟ این قربانیان جمعیت بزرگی را درست میکنند که ما آنها را نمیبینیم. ما از آنها به درستی خبر نداریم. ما از آنها یا اصلا نمیگوییم یا گاهی به صورت اتفاقی میگوییم. ما از آنها که در اختفا زیستن مظلومانه را بیشتر ترجیح میدهند به ندرت میشنویم.
یادداشت مهرانگیز کار را بخوانید 👇
#اخبار_ایران #اطلاع_رسانی #تبعیض_علیه_زنان #سرکوب_زنان #اعتراضات_زنان
@Farsi_Iranwire
IranWire | خانه
ظرفیت اعتراضی زنان رو به رشد است
حکومت ولیفقیه نادان است. هر گاه بخواهیم بیغرض و مرض و بدون تاثیرپذیری از بسیاری جنایتهای این حکومت، توصیفش کنیم کاملا اغماضگرانه میگوییم چندان سفیه و جاهل است که خود نیاز به «قیم» و «سرپرست» دارد. اگر اینگونه نبود، از نیروی زنان ایرانی که در زمان انقلاب،…