🔹آخرین مصاحبه با «امید»؛ درنای سپید سیبری!
در خبرها آمده بود که «امید»، درنای نر جوانی که هر سال برای گذراندن فصل زمستان پس از طی هزاران کیلومتر به شمال ایران می آمده، امسال نیز در تالابهای فریدونکنار فرود آمده است. «امید» نامی ست که رسانه ها و خبرنگاران به این پرنده بزرگ و زیبا داده اند چرا که این پرنده هر بار که به ایران میآید این امید در دل ایرانیان زنده میشود که هنوز موجود زنده ای هست که ایران را با میل و اراده خود برای سکونت (ولو موقت) انتخاب کند.
نوشته زیر متن مصاحبه با این پرنده است که به دست ایران وایر رسیده است. این متن را بدون دخل و تصرف جهت استحضار عموم منتشر میکنیم. در انتهای این مصاحبه روایتی نقل میشود که صحت و سقم آن در دست بررسی ست. به محض رسیدن اخبار تکمیلی شما را در جریان قرار خواهیم داد:
مصاحبه گر: سلام... خیلی ممنون که وقتتون رو در اختیار ما قرار دادید و خیلی خوشحالیم که باز هم کشور عزیز ما رو به عنوان اقامتگاه زمستانی خودتون انتخاب کردین.
امید: نوکرتم داداش. واقعا باورم نمیشه دارین باهام مصاحبه میکنین! دوربین مخفیه؟
مصاحبه گر: نفرمایید قربان. شما «امید» یک ملت هستید.
امید: شما لطف دارید. امیدتون به خدا باشه. راستش اینکه چرا هر سال میام ایران یه بخشش مربوط به این میشه که در سیبری هوا تا چهل درجه میره زیر صفر. یعنی واقعا نمیشه موند! وگرنه خب بنده نوکخل نیستم و راه قرض ندارم هر سال چند هزار کیلومتر پرواز کنم بیام اینجا مزاحم شما بشم.
مصاحبه گر: نفرمایید! شما مراحم هستید. یه مقدار نزدیکتر میآیید؟ چون این میکروفون ما ضعیفه. از احساس خودتون بگید. وقتی وارد کشور عزیزمون شدین چه احساسی داشتید؟
امید: والا فقط احساس گرسنگی و ضعف داشتم و یه مقداری هم راستش نگران بودم.
مصاحبه گر: نگران چی؟
ادامه این طنزنوشته از شراگیم زند را اینجا بخوانید👇
#اخبار_ایران #طنز #درنای_سیبری #امید
@Farsi_Iranwire
در خبرها آمده بود که «امید»، درنای نر جوانی که هر سال برای گذراندن فصل زمستان پس از طی هزاران کیلومتر به شمال ایران می آمده، امسال نیز در تالابهای فریدونکنار فرود آمده است. «امید» نامی ست که رسانه ها و خبرنگاران به این پرنده بزرگ و زیبا داده اند چرا که این پرنده هر بار که به ایران میآید این امید در دل ایرانیان زنده میشود که هنوز موجود زنده ای هست که ایران را با میل و اراده خود برای سکونت (ولو موقت) انتخاب کند.
نوشته زیر متن مصاحبه با این پرنده است که به دست ایران وایر رسیده است. این متن را بدون دخل و تصرف جهت استحضار عموم منتشر میکنیم. در انتهای این مصاحبه روایتی نقل میشود که صحت و سقم آن در دست بررسی ست. به محض رسیدن اخبار تکمیلی شما را در جریان قرار خواهیم داد:
مصاحبه گر: سلام... خیلی ممنون که وقتتون رو در اختیار ما قرار دادید و خیلی خوشحالیم که باز هم کشور عزیز ما رو به عنوان اقامتگاه زمستانی خودتون انتخاب کردین.
امید: نوکرتم داداش. واقعا باورم نمیشه دارین باهام مصاحبه میکنین! دوربین مخفیه؟
مصاحبه گر: نفرمایید قربان. شما «امید» یک ملت هستید.
امید: شما لطف دارید. امیدتون به خدا باشه. راستش اینکه چرا هر سال میام ایران یه بخشش مربوط به این میشه که در سیبری هوا تا چهل درجه میره زیر صفر. یعنی واقعا نمیشه موند! وگرنه خب بنده نوکخل نیستم و راه قرض ندارم هر سال چند هزار کیلومتر پرواز کنم بیام اینجا مزاحم شما بشم.
مصاحبه گر: نفرمایید! شما مراحم هستید. یه مقدار نزدیکتر میآیید؟ چون این میکروفون ما ضعیفه. از احساس خودتون بگید. وقتی وارد کشور عزیزمون شدین چه احساسی داشتید؟
امید: والا فقط احساس گرسنگی و ضعف داشتم و یه مقداری هم راستش نگران بودم.
مصاحبه گر: نگران چی؟
ادامه این طنزنوشته از شراگیم زند را اینجا بخوانید👇
#اخبار_ایران #طنز #درنای_سیبری #امید
@Farsi_Iranwire
IranWire | خانه
آخرین مصاحبه با «امید»؛ درنای سپید سیبری!
در خبرها آمده بود که «امید»، درنای نر جوانی که هر سال برای گذراندن فصل زمستان پس از طی هزاران کیلومتر به شمال ایران می آمده، امسال نیز در تالابهای فریدونکنار فرود آمده است. «امید» نامی ست که رسانه ها و خبرنگاران به این پرنده بزرگ و زیبا داده اند چرا که این…
Forwarded from Iranwire
🔹آخرین مصاحبه با «امید»؛ درنای سپید سیبری!
در خبرها آمده بود که «امید»، درنای نر جوانی که هر سال برای گذراندن فصل زمستان پس از طی هزاران کیلومتر به شمال ایران می آمده، امسال نیز در تالابهای فریدونکنار فرود آمده است. «امید» نامی ست که رسانه ها و خبرنگاران به این پرنده بزرگ و زیبا داده اند چرا که این پرنده هر بار که به ایران میآید این امید در دل ایرانیان زنده میشود که هنوز موجود زنده ای هست که ایران را با میل و اراده خود برای سکونت (ولو موقت) انتخاب کند.
نوشته زیر متن مصاحبه با این پرنده است که به دست ایران وایر رسیده است. این متن را بدون دخل و تصرف جهت استحضار عموم منتشر میکنیم. در انتهای این مصاحبه روایتی نقل میشود که صحت و سقم آن در دست بررسی ست. به محض رسیدن اخبار تکمیلی شما را در جریان قرار خواهیم داد:
مصاحبه گر: سلام... خیلی ممنون که وقتتون رو در اختیار ما قرار دادید و خیلی خوشحالیم که باز هم کشور عزیز ما رو به عنوان اقامتگاه زمستانی خودتون انتخاب کردین.
امید: نوکرتم داداش. واقعا باورم نمیشه دارین باهام مصاحبه میکنین! دوربین مخفیه؟
مصاحبه گر: نفرمایید قربان. شما «امید» یک ملت هستید.
امید: شما لطف دارید. امیدتون به خدا باشه. راستش اینکه چرا هر سال میام ایران یه بخشش مربوط به این میشه که در سیبری هوا تا چهل درجه میره زیر صفر. یعنی واقعا نمیشه موند! وگرنه خب بنده نوکخل نیستم و راه قرض ندارم هر سال چند هزار کیلومتر پرواز کنم بیام اینجا مزاحم شما بشم.
مصاحبه گر: نفرمایید! شما مراحم هستید. یه مقدار نزدیکتر میآیید؟ چون این میکروفون ما ضعیفه. از احساس خودتون بگید. وقتی وارد کشور عزیزمون شدین چه احساسی داشتید؟
امید: والا فقط احساس گرسنگی و ضعف داشتم و یه مقداری هم راستش نگران بودم.
مصاحبه گر: نگران چی؟
ادامه این طنزنوشته از شراگیم زند را اینجا بخوانید👇
#اخبار_ایران #طنز #درنای_سیبری #امید
@Farsi_Iranwire
در خبرها آمده بود که «امید»، درنای نر جوانی که هر سال برای گذراندن فصل زمستان پس از طی هزاران کیلومتر به شمال ایران می آمده، امسال نیز در تالابهای فریدونکنار فرود آمده است. «امید» نامی ست که رسانه ها و خبرنگاران به این پرنده بزرگ و زیبا داده اند چرا که این پرنده هر بار که به ایران میآید این امید در دل ایرانیان زنده میشود که هنوز موجود زنده ای هست که ایران را با میل و اراده خود برای سکونت (ولو موقت) انتخاب کند.
نوشته زیر متن مصاحبه با این پرنده است که به دست ایران وایر رسیده است. این متن را بدون دخل و تصرف جهت استحضار عموم منتشر میکنیم. در انتهای این مصاحبه روایتی نقل میشود که صحت و سقم آن در دست بررسی ست. به محض رسیدن اخبار تکمیلی شما را در جریان قرار خواهیم داد:
مصاحبه گر: سلام... خیلی ممنون که وقتتون رو در اختیار ما قرار دادید و خیلی خوشحالیم که باز هم کشور عزیز ما رو به عنوان اقامتگاه زمستانی خودتون انتخاب کردین.
امید: نوکرتم داداش. واقعا باورم نمیشه دارین باهام مصاحبه میکنین! دوربین مخفیه؟
مصاحبه گر: نفرمایید قربان. شما «امید» یک ملت هستید.
امید: شما لطف دارید. امیدتون به خدا باشه. راستش اینکه چرا هر سال میام ایران یه بخشش مربوط به این میشه که در سیبری هوا تا چهل درجه میره زیر صفر. یعنی واقعا نمیشه موند! وگرنه خب بنده نوکخل نیستم و راه قرض ندارم هر سال چند هزار کیلومتر پرواز کنم بیام اینجا مزاحم شما بشم.
مصاحبه گر: نفرمایید! شما مراحم هستید. یه مقدار نزدیکتر میآیید؟ چون این میکروفون ما ضعیفه. از احساس خودتون بگید. وقتی وارد کشور عزیزمون شدین چه احساسی داشتید؟
امید: والا فقط احساس گرسنگی و ضعف داشتم و یه مقداری هم راستش نگران بودم.
مصاحبه گر: نگران چی؟
ادامه این طنزنوشته از شراگیم زند را اینجا بخوانید👇
#اخبار_ایران #طنز #درنای_سیبری #امید
@Farsi_Iranwire
IranWire | خانه
آخرین مصاحبه با «امید»؛ درنای سپید سیبری!
در خبرها آمده بود که «امید»، درنای نر جوانی که هر سال برای گذراندن فصل زمستان پس از طی هزاران کیلومتر به شمال ایران می آمده، امسال نیز در تالابهای فریدونکنار فرود آمده است. «امید» نامی ست که رسانه ها و خبرنگاران به این پرنده بزرگ و زیبا داده اند چرا که این…