🔹 پس از ۴ سال فهمیدم همسرم همجنسگرا است
پیامش را با دقت خواندم. برایم درد و دل کرده بود. کمک میخواست و نیاز به راهنمایی داشت. میخواست از این احساسی که درگیرش است، راحت شود. میخواست بتواند با واقعیت کنار بیاید و به زندگی برگردد؛ بتواند غم بزرگ تنهایی که همه زندگی او را تحت تاثیر قرار داده است، از خود دور کند. میگفت عاشق است؛ عاشق زنی که تمایلی به او ندارد: «من و همسرم چهار سالی است که ازدواج کردهایم. کنار هم بسیار خوب و خوشحال بودیم. البته همیشه نسبت به رابطه جنسی بیتمایل بود اما من فکر میکردم شاید سرد مزاج است و انسان گرمی در رابطه جنسی نیست. اما از اوایل امسال کمکم تغییراتی را در رفتارش احساس کردم. کنجکاو شدم و رفتارش را زیر نظر گرفتم. متوجه شدم که با دوستش که خانمی همسن و سال خودش است، در ارتباط است. مانده بودم چهطور درباره این موضوع صحبت کنم. خلاصه یک ماهی طول کشید که با گوشه و کنایههایی که در حرفهایم بود، خودش اعتراف کرد و گفت "لزبین" است (زن همجنسگرا). میگفت خودش هم مطمئن نبوده اما رفته رفته خودش را شناخته و به این نتیجه رسیده و حالا دیگر از گرایش جنسی خود مطمئن است.»
ادامه گزارش شایا گلدوست را بخوانید 👇
#اخبار_ایران #اقلیتهای_جنسی #اقلیتهای_جنسیتی #همجنسگرایان #زنان_همجنسگرا #رنگین_کمان_ایران #رنگین_کمان_ایرانی #گرایش_جنسی #هویت_جنسیتی #رنگین_کمانی
@Farsi_Iranwire
پیامش را با دقت خواندم. برایم درد و دل کرده بود. کمک میخواست و نیاز به راهنمایی داشت. میخواست از این احساسی که درگیرش است، راحت شود. میخواست بتواند با واقعیت کنار بیاید و به زندگی برگردد؛ بتواند غم بزرگ تنهایی که همه زندگی او را تحت تاثیر قرار داده است، از خود دور کند. میگفت عاشق است؛ عاشق زنی که تمایلی به او ندارد: «من و همسرم چهار سالی است که ازدواج کردهایم. کنار هم بسیار خوب و خوشحال بودیم. البته همیشه نسبت به رابطه جنسی بیتمایل بود اما من فکر میکردم شاید سرد مزاج است و انسان گرمی در رابطه جنسی نیست. اما از اوایل امسال کمکم تغییراتی را در رفتارش احساس کردم. کنجکاو شدم و رفتارش را زیر نظر گرفتم. متوجه شدم که با دوستش که خانمی همسن و سال خودش است، در ارتباط است. مانده بودم چهطور درباره این موضوع صحبت کنم. خلاصه یک ماهی طول کشید که با گوشه و کنایههایی که در حرفهایم بود، خودش اعتراف کرد و گفت "لزبین" است (زن همجنسگرا). میگفت خودش هم مطمئن نبوده اما رفته رفته خودش را شناخته و به این نتیجه رسیده و حالا دیگر از گرایش جنسی خود مطمئن است.»
ادامه گزارش شایا گلدوست را بخوانید 👇
#اخبار_ایران #اقلیتهای_جنسی #اقلیتهای_جنسیتی #همجنسگرایان #زنان_همجنسگرا #رنگین_کمان_ایران #رنگین_کمان_ایرانی #گرایش_جنسی #هویت_جنسیتی #رنگین_کمانی
@Farsi_Iranwire
IranWire | خانه
پس از ۴ سال فهمیدم همسرم همجنسگرا است
شایا گلدوست
🔹 به پلیس تعهد دادم که خود حقیقیام نباشم
وقتی در ایران زندگی میکردم، تجربههای متفاوتی در برخورد با پلیس و مراجع قانونی داشتم. به خاطر میآورم روزی که به همراه دوستانم در خیابانی در رشت دستگیر و به کلانتری برده شدیم. آنها پسر بودند و من لباس منتسب به زنانه، منطبق با هویت جنسیتی خود پوشیده بودم. من بیشتر ترسیده بودم؛ چون «ترنس» بودم؛ چون هویت قانونی من با هویت جنسیتی زنانهام منطبق نبود؛ چون خانوادهام نمیدانستند گاهی با پوششی که دلخواهم است، بیرون میروم؛ چون میدانستم اگر ماموران بفهمند یک زن ترنس هستم، بیشتر اذیتم میکنند. این ترس در کلانتری چندین برابر شد وقتی ماموران شک کردند و از همدیگر میپرسیدند پسر است یا دختر؟ عرق سرد روی تنم نشست وقتی شنیدم که گفتند او را بازرسی بدنی میکنیم.
میدانم که دوستان همین احساس را در برخورد با پلیس یا ماموران امنیتی به دفعات تجربه کردهاند؛ مثل «طاها»، مرد ترنسی که از تجربه خود میگوید:«در ارومیه زندگی میکردم. هنوز مراحل قانونی برای تایید ترنس بودن و اخذ مجوز برای ترنزیشن و جراحی از دادگاه را شروع نکرده بودم اما خیلی درگیر شناخت خودم و هویتم بودم. چند وقتی بود که اگر فرصتی پیش میآمد، با لباس منتسب به مردانه در اجتماع ظاهر میشدم. دوست داشتم به خود واقعیام نزدیکتر باشم. حدود ساعت هفت شب بود. با دو تا از دوستان دخترم بیرون از خانه بودیم. قدم میزدیم و صحبت میکردیم که دو خانم محجبه به سمت ما آمدند و به پوشش و حجاب دوستانم ایراد گرفتند.
ادامه گزارش شایا گلدوست را اینجا بخوانید👇
#اخبار_ایران #اقلیتهای_جنسی #اقلیتهای_جنسیتی #همجنسگرایان #زنان_همجنسگرا #رنگین_کمان_ایران #رنگین_کمان_ایرانی #گرایش_جنسی #هویت_جنسیتی #رنگین_کمانی #ترنس #ترنس_جندر
@Farsi_Iranwire
وقتی در ایران زندگی میکردم، تجربههای متفاوتی در برخورد با پلیس و مراجع قانونی داشتم. به خاطر میآورم روزی که به همراه دوستانم در خیابانی در رشت دستگیر و به کلانتری برده شدیم. آنها پسر بودند و من لباس منتسب به زنانه، منطبق با هویت جنسیتی خود پوشیده بودم. من بیشتر ترسیده بودم؛ چون «ترنس» بودم؛ چون هویت قانونی من با هویت جنسیتی زنانهام منطبق نبود؛ چون خانوادهام نمیدانستند گاهی با پوششی که دلخواهم است، بیرون میروم؛ چون میدانستم اگر ماموران بفهمند یک زن ترنس هستم، بیشتر اذیتم میکنند. این ترس در کلانتری چندین برابر شد وقتی ماموران شک کردند و از همدیگر میپرسیدند پسر است یا دختر؟ عرق سرد روی تنم نشست وقتی شنیدم که گفتند او را بازرسی بدنی میکنیم.
میدانم که دوستان همین احساس را در برخورد با پلیس یا ماموران امنیتی به دفعات تجربه کردهاند؛ مثل «طاها»، مرد ترنسی که از تجربه خود میگوید:«در ارومیه زندگی میکردم. هنوز مراحل قانونی برای تایید ترنس بودن و اخذ مجوز برای ترنزیشن و جراحی از دادگاه را شروع نکرده بودم اما خیلی درگیر شناخت خودم و هویتم بودم. چند وقتی بود که اگر فرصتی پیش میآمد، با لباس منتسب به مردانه در اجتماع ظاهر میشدم. دوست داشتم به خود واقعیام نزدیکتر باشم. حدود ساعت هفت شب بود. با دو تا از دوستان دخترم بیرون از خانه بودیم. قدم میزدیم و صحبت میکردیم که دو خانم محجبه به سمت ما آمدند و به پوشش و حجاب دوستانم ایراد گرفتند.
ادامه گزارش شایا گلدوست را اینجا بخوانید👇
#اخبار_ایران #اقلیتهای_جنسی #اقلیتهای_جنسیتی #همجنسگرایان #زنان_همجنسگرا #رنگین_کمان_ایران #رنگین_کمان_ایرانی #گرایش_جنسی #هویت_جنسیتی #رنگین_کمانی #ترنس #ترنس_جندر
@Farsi_Iranwire
IranWire | خانه
به پلیس تعهد دادم که خود حقیقیام نباشم
شایا گلدوست