🔹ساعتی در عمارت فرهنگ و غذا؛ از روزنامهنگاری و رماننویسی تا کافهداری
بیرون عمارت با آجرهای سنتی، طاقچه و سایبان و نقاشیهای روی دیوار تزیین شده است. میز و صندلیها دور تا دور حوض و زیر سایبانهای سبز قرار گرفتهاند و کنار شمعدانیها و گلدانهای سرسبز حال و هوای نوستالژیکی رقم زدهاند، درست شبیه فضاهایی که در «رمان گود» ترسیم شدهاند و بازارچهها و محلههای قدیمی تهران را مثل پرده سینما جلوی چشم میآورند. اینجا عمارت فرهنگ و غذای «گود» است. «مهدی افشارنیک» یکی از موسسین این عمارت جذاب است، روزنامهنگاری که رماننویس شد و حالا کافهدار شده است، کافهاش هم همنام زمان محبوبش است؛ کافه گود.
***
رمان گود سال ۱۳۹۵ توسط «نشر چشمه» منتشر شده است. در زمان انتشار علیرغم بیمیلی مخاطب امروز به کتاب، مورد اقبال و استقبال قرار گرفت و به گفته منتقدان دلیل اصلی استقبال از این رمان، سابقه روزنامهنگاری مهدی افشارنیک و زمان روایت رمان است. بر خلاف رمانهای امروزی که در حال و هوای این روزها میگذرند، افشارنیک در رمانش به سراغ شکافهایی رفته است که در سالهای قبل از کودتای سال هزاروسیصدوسیودو آغاز شدهاند و تا به امروز ادامه دارند. در خلال این روایت توجه نویسنده به محلههای خاص و قدیمی تهران به چشم میآید؛ از بازارچه نایبالسلطنه تا محله آبمنگل و ادیب. اگر رمان گود را خوانده باشید اثر انگشت مشترک نویسنده کتاب و طراح کافه که خودشان آن را عمارت فرهنگ و غذای گود مینامند به وضوح برایتان مشخص میشود.
«ندا» روزنامهنگار است و با مهدی افشارنیک همکار است. او در مورد کافه عمارت گود میگوید: «اول از خودم باید برایتان بگویم. بیشتر ما روزنامهنگارها مثل تئاتریها و و بعضی از مجسمهسازها شغلمان با پول در آوردن در تضاد است؛ یعنی خودمان هم باور نداریم که باید از شغلمان پول زیادی در بیاوریم، به همین دلیل آرزوها و خواستهها و تفریحات و عشق و کیفمان هیچ وقت سمت شاسی بلند و پنت هاوس و اسکی و دیزین نمیرود. اما وجه اشتراک بیشترمان علاقه به تاریخ و خواندن است. کافه جایی است که اگر حالش خوب باشد و انرژی خوبی داشته باشد، عیش ما را کامل میکند و از آنجایی که مهدی افشارنیک روحیه ما را خوب میشناسد و یا بهتر بگوییم خودش هم همچنین روحیهای دارد، فضای کافه عمارت گود خیلی با روحیه و حال و هوای ما جور در میآید.»
#شهروندخبرنگاری #اطلاع_رسانی #کافه_عمارت_گود
ادامه گزارش سهیل علی نیا را در ایران وایر بخوانید:👇
@Farsi_Iranwire
بیرون عمارت با آجرهای سنتی، طاقچه و سایبان و نقاشیهای روی دیوار تزیین شده است. میز و صندلیها دور تا دور حوض و زیر سایبانهای سبز قرار گرفتهاند و کنار شمعدانیها و گلدانهای سرسبز حال و هوای نوستالژیکی رقم زدهاند، درست شبیه فضاهایی که در «رمان گود» ترسیم شدهاند و بازارچهها و محلههای قدیمی تهران را مثل پرده سینما جلوی چشم میآورند. اینجا عمارت فرهنگ و غذای «گود» است. «مهدی افشارنیک» یکی از موسسین این عمارت جذاب است، روزنامهنگاری که رماننویس شد و حالا کافهدار شده است، کافهاش هم همنام زمان محبوبش است؛ کافه گود.
***
رمان گود سال ۱۳۹۵ توسط «نشر چشمه» منتشر شده است. در زمان انتشار علیرغم بیمیلی مخاطب امروز به کتاب، مورد اقبال و استقبال قرار گرفت و به گفته منتقدان دلیل اصلی استقبال از این رمان، سابقه روزنامهنگاری مهدی افشارنیک و زمان روایت رمان است. بر خلاف رمانهای امروزی که در حال و هوای این روزها میگذرند، افشارنیک در رمانش به سراغ شکافهایی رفته است که در سالهای قبل از کودتای سال هزاروسیصدوسیودو آغاز شدهاند و تا به امروز ادامه دارند. در خلال این روایت توجه نویسنده به محلههای خاص و قدیمی تهران به چشم میآید؛ از بازارچه نایبالسلطنه تا محله آبمنگل و ادیب. اگر رمان گود را خوانده باشید اثر انگشت مشترک نویسنده کتاب و طراح کافه که خودشان آن را عمارت فرهنگ و غذای گود مینامند به وضوح برایتان مشخص میشود.
«ندا» روزنامهنگار است و با مهدی افشارنیک همکار است. او در مورد کافه عمارت گود میگوید: «اول از خودم باید برایتان بگویم. بیشتر ما روزنامهنگارها مثل تئاتریها و و بعضی از مجسمهسازها شغلمان با پول در آوردن در تضاد است؛ یعنی خودمان هم باور نداریم که باید از شغلمان پول زیادی در بیاوریم، به همین دلیل آرزوها و خواستهها و تفریحات و عشق و کیفمان هیچ وقت سمت شاسی بلند و پنت هاوس و اسکی و دیزین نمیرود. اما وجه اشتراک بیشترمان علاقه به تاریخ و خواندن است. کافه جایی است که اگر حالش خوب باشد و انرژی خوبی داشته باشد، عیش ما را کامل میکند و از آنجایی که مهدی افشارنیک روحیه ما را خوب میشناسد و یا بهتر بگوییم خودش هم همچنین روحیهای دارد، فضای کافه عمارت گود خیلی با روحیه و حال و هوای ما جور در میآید.»
#شهروندخبرنگاری #اطلاع_رسانی #کافه_عمارت_گود
ادامه گزارش سهیل علی نیا را در ایران وایر بخوانید:👇
@Farsi_Iranwire
IranWire | خانه
ساعتی در عمارت فرهنگ و غذا؛ از روزنامهنگاری و رماننویسی تا کافهداری
سهیل علینیا، شهروندخبرنگار، تهران