📸 آتش شاهکرمی خاله #نیکا_شاکرمی، ضمن انتشار عکسی از نیکا در حال نقاشی، در حساب اینستاگرام خود نوشت:
«نقاشی کشیدناش مرا یاد آنوقتهای خودم مینداخت (با یک تفاوت دردناک که از گذشتهاش میامد.) … آنوقتها که با اعتمادی غریزی کار میکردم و هنوز در ابتدای راه بودم … تکتکشان را بهیاد دارم که با چه حالوهوایی میکشیدشان … عصبانی، غمگین، آرام، کلافه … خیلی وقتها کلافه بهم میگفت خالههههههه گند زدم، دیگه نمیدونم چیکار کنم باهاش!!!! (قربان آن لحن پرهیجان و شاکیاش بشوم که همیشه فکر میکرد یه گند بزرگ زده) و من میرفتم سراغاش و میدیدم که چقدر آن کار ویژگیهای خوب دارد، و اصلن گند زدنی درکار نبوده … نکات درست و اشتباهش را بهش میگفتم و آرام دستم را روی سرش میگذاشتم و با شیطنت موهایش را بهم میریختم … همیشه هم بهم میگفت خاله چهجوری میتونی همیشه انقد آروم و باثبات باشی، من همش دارم بالبال میزنم … بهخنده میگفتم چون تو شونزده سالته و اگه بالبال نزنی غیرعادیه … اغلب با آن نگاه پرسشگرش که حریص یاد گرفتن و بلعیدن ِ اطلاعات بود میگفت چرا تو کار همهی شاگردات دست میبری یهکم، اما تو کار من دست نمیبری و درستش نمیکنی؟ و من هربار بهش میگفتم چون حیفه، چون کارات روش شخصی داره، خطوط و ضرب قلمهات مال خودته، و این فوقالعادهس ... و تو اول راهی، نباید تو کارت دخالت کرد و اون ویژگی ناب و عصیانگر رو رام کرد … من فقط نکاتی رو زبونی بهت میگم …
و کم پیش نمیآمد درمورد مسالهای اجتماعی یا تاریخی یا حقوق بشری حرف بزنیم، و فردای آنروز میامد بهم میگفت خاله دیشب تا دیروقت داشتم سرچ میکردم مقاله میخوندم درمورد حرف دیروزمون … و اطلاعاتی که بهدست آورده بود شگفت زدهام میکرد …
جوجو دردت به جونم
تشنه زندگی و دونستن و قویتر شدن بودی
تشنهی دیدن رشد و درخشیدنت بودم …
روله، رولهی شجاع و فهیمم من تو همون عطش موندم، خاله آتشت مث یه کوره تا ابد میسوزه ...»
#اعتراضات_سراسری #اعتصابات_سراسری #مهسا_امینی
@Farsi_Iranwire
«نقاشی کشیدناش مرا یاد آنوقتهای خودم مینداخت (با یک تفاوت دردناک که از گذشتهاش میامد.) … آنوقتها که با اعتمادی غریزی کار میکردم و هنوز در ابتدای راه بودم … تکتکشان را بهیاد دارم که با چه حالوهوایی میکشیدشان … عصبانی، غمگین، آرام، کلافه … خیلی وقتها کلافه بهم میگفت خالههههههه گند زدم، دیگه نمیدونم چیکار کنم باهاش!!!! (قربان آن لحن پرهیجان و شاکیاش بشوم که همیشه فکر میکرد یه گند بزرگ زده) و من میرفتم سراغاش و میدیدم که چقدر آن کار ویژگیهای خوب دارد، و اصلن گند زدنی درکار نبوده … نکات درست و اشتباهش را بهش میگفتم و آرام دستم را روی سرش میگذاشتم و با شیطنت موهایش را بهم میریختم … همیشه هم بهم میگفت خاله چهجوری میتونی همیشه انقد آروم و باثبات باشی، من همش دارم بالبال میزنم … بهخنده میگفتم چون تو شونزده سالته و اگه بالبال نزنی غیرعادیه … اغلب با آن نگاه پرسشگرش که حریص یاد گرفتن و بلعیدن ِ اطلاعات بود میگفت چرا تو کار همهی شاگردات دست میبری یهکم، اما تو کار من دست نمیبری و درستش نمیکنی؟ و من هربار بهش میگفتم چون حیفه، چون کارات روش شخصی داره، خطوط و ضرب قلمهات مال خودته، و این فوقالعادهس ... و تو اول راهی، نباید تو کارت دخالت کرد و اون ویژگی ناب و عصیانگر رو رام کرد … من فقط نکاتی رو زبونی بهت میگم …
و کم پیش نمیآمد درمورد مسالهای اجتماعی یا تاریخی یا حقوق بشری حرف بزنیم، و فردای آنروز میامد بهم میگفت خاله دیشب تا دیروقت داشتم سرچ میکردم مقاله میخوندم درمورد حرف دیروزمون … و اطلاعاتی که بهدست آورده بود شگفت زدهام میکرد …
جوجو دردت به جونم
تشنه زندگی و دونستن و قویتر شدن بودی
تشنهی دیدن رشد و درخشیدنت بودم …
روله، رولهی شجاع و فهیمم من تو همون عطش موندم، خاله آتشت مث یه کوره تا ابد میسوزه ...»
#اعتراضات_سراسری #اعتصابات_سراسری #مهسا_امینی
@Farsi_Iranwire
📸 آتش شاهکرمی خاله #نیکا_شاکرمی، در حساب اینستاگرام خود نوشت:
«جوجوی قشنگم
دلیرِ بادپا
عزیزِ دلِ خاله، رولهی پر از رویا، کشتهشده روی این زمین ِ سخت!
خاله از یاد نبرده که باورت بر این بود که اگر کسی بهستم کشته شود و با دلشکستگی زمین را ترک کند روحاش روی زمین میمانَد و تا زندهها آراماش نکنند و با حرمت او را بدرقه نکنند او آرام نخواهد گرفت و زندگی را به تمامی ترک نخواهد کرد.
و این باوری کهن در شرق دور بودهست. و تو همیشه فکر میکردی این نگاهی درست به مرگ است.
همهاش را انجام میدهم جوجو، همهی آنچه از من میخواهی را انجام میدهم. و شاید وقتاش که برسد و کار که تمام شود هردو باهم زمین را ترک کنیم.
تمام ِ ترا ثبت خواهم کرد، تمام ِ تو که نوری بودی گاه لرزان و گاه یاغی و سرکش، که نوری بودی زادهشده از ظلمتی و کشته شده به توسط ِ ظلمتی، و از نو زادهشده در هیئت ِ ستارهای درخشان در دل ِ ظلمتی …
ثبت ِ زندگی ِ تو، آن ارادهی شکستناپذیر ِ آمیخته به آسیبپذیری ِ عمیقن انسانی و ژرفات، و آن تقلا و غرور زیبایت در زیست ِ کوتاهات …
و این ثبت مهمترین ِ آنهاست.
و کارهای دیگر
کارهای دیگر که قدم به قدم انجامشان میهم …»
#اعتراضات_سراسری #اعتصابات_سراسری #مهسا_امینی
@Farsi_Iranwire
«جوجوی قشنگم
دلیرِ بادپا
عزیزِ دلِ خاله، رولهی پر از رویا، کشتهشده روی این زمین ِ سخت!
خاله از یاد نبرده که باورت بر این بود که اگر کسی بهستم کشته شود و با دلشکستگی زمین را ترک کند روحاش روی زمین میمانَد و تا زندهها آراماش نکنند و با حرمت او را بدرقه نکنند او آرام نخواهد گرفت و زندگی را به تمامی ترک نخواهد کرد.
و این باوری کهن در شرق دور بودهست. و تو همیشه فکر میکردی این نگاهی درست به مرگ است.
همهاش را انجام میدهم جوجو، همهی آنچه از من میخواهی را انجام میدهم. و شاید وقتاش که برسد و کار که تمام شود هردو باهم زمین را ترک کنیم.
تمام ِ ترا ثبت خواهم کرد، تمام ِ تو که نوری بودی گاه لرزان و گاه یاغی و سرکش، که نوری بودی زادهشده از ظلمتی و کشته شده به توسط ِ ظلمتی، و از نو زادهشده در هیئت ِ ستارهای درخشان در دل ِ ظلمتی …
ثبت ِ زندگی ِ تو، آن ارادهی شکستناپذیر ِ آمیخته به آسیبپذیری ِ عمیقن انسانی و ژرفات، و آن تقلا و غرور زیبایت در زیست ِ کوتاهات …
و این ثبت مهمترین ِ آنهاست.
و کارهای دیگر
کارهای دیگر که قدم به قدم انجامشان میهم …»
#اعتراضات_سراسری #اعتصابات_سراسری #مهسا_امینی
@Farsi_Iranwire