🍁 #هیجانات_مثبت
معمولاً فرض بر این است که همه بر اساس تجارب فردیشان، میدانند هیجانات مثبت به چه چیزی اطلاق میشود. اما این نگرش سادهانگارانه موجب مورد اغماض قرارگرفتن جنبههای مختلفی از هیجانات و مؤلفههای مربوط به آنها میشود. بهعلاوه، این تعریف سبب میشود که فرد تصور کند تنها راه ارزیابی هیجانات مثبت، سنجش تجارب فردی از طریق روشهای خودگزارشی است و محدودیتهای این روشها از جمله سوگیری ناشی از ذهنیت فرد و سوگیری مطلوبیت اجتماعی را مدنظر قرار ندهد.
🔰 فردریکسون هیجانات را اینگونه تعریف کرده است:
🔸 تجارب کمعمری که تغییرات هماهنگی در افکار، اعمال و پاسخهای فیزیولوژیکی افراد ایجاد میکنند.
🔸 فردریکسون علاوه بر ارائه این تعریف عملی، هیجانات را از عواطف متمایز ساخته است. وی اظهار کرده هیجانات از رویدادهایی که برای فرد معنادار هستند، نشأت گرفته، بهصورت خودآگاه یا ناخودآگاه ارزیابی شده و طی یک زمان کوتاه بهواسطه مؤلفههای متعددی، تجربه میشوند.
🔰 تأثیرات هیجانات مثبت
🔸 اهمیت این اصطلاح به نظریهپردازی درباره فرایندهای زیربنایی و مسیرهای تأثیرات تجارب مثبت برمیگردد. برای مثال، اگر تجارب مثبت منجر به بهبود سلامت جسمانی میشوند، نظریاتی که در اینباره مطرح میشوند باید مشخص سازند که آیا این اثر در نتیجه وجود نگرشهای مثبتی که بهنوبه خود منجر به استفاده از سبک زندگی سالمتر میشود بهوجود میآید یا پیامد مستقیم مؤلفه فیزیولوژیک است یا هر دوی این عوامل در بهوجودآمدن این تأثیر نقش دارند.
🔸 «پرسمن و کوهن» در سال ۲۰۰۵ با مرور پژوهشهای مرتبط با عاطفه مثبت و پیامدهای مربوط به سلامت به این نتیجه رسیدهاند که این پژوهشها مبنای نظری متفاوتی دارند. بهعلاوه در این پژوهشها از ابزارهای متفاوتی بهمنظور بررسی مسیرهایی که منجر به افزایش سلامتی شدهاند، استفاده شده است.
🔸 بهعلاوه، «لازاروس» در سال ۲۰۰۳ اظهار کرده است که دستهبندی هیجانات به مثبت و منفی موجب بیارزش شدن و یا مورداغماضگرفتن نقش مهم و خاص هریک از هیجانات میشود.
👤 #دکتر_زهره_قربانی
📄 بخشی از مقاله #تاثیرات_مثبت_ها_و_منفی_ها
📙 #ماهنامه_سپیده_دانایی_شماره۱۰۳و۱۰۴
🌱 #روان_شناسی_مثبت
Ⓜ️ @FlourishingCenter
معمولاً فرض بر این است که همه بر اساس تجارب فردیشان، میدانند هیجانات مثبت به چه چیزی اطلاق میشود. اما این نگرش سادهانگارانه موجب مورد اغماض قرارگرفتن جنبههای مختلفی از هیجانات و مؤلفههای مربوط به آنها میشود. بهعلاوه، این تعریف سبب میشود که فرد تصور کند تنها راه ارزیابی هیجانات مثبت، سنجش تجارب فردی از طریق روشهای خودگزارشی است و محدودیتهای این روشها از جمله سوگیری ناشی از ذهنیت فرد و سوگیری مطلوبیت اجتماعی را مدنظر قرار ندهد.
🔰 فردریکسون هیجانات را اینگونه تعریف کرده است:
🔸 تجارب کمعمری که تغییرات هماهنگی در افکار، اعمال و پاسخهای فیزیولوژیکی افراد ایجاد میکنند.
🔸 فردریکسون علاوه بر ارائه این تعریف عملی، هیجانات را از عواطف متمایز ساخته است. وی اظهار کرده هیجانات از رویدادهایی که برای فرد معنادار هستند، نشأت گرفته، بهصورت خودآگاه یا ناخودآگاه ارزیابی شده و طی یک زمان کوتاه بهواسطه مؤلفههای متعددی، تجربه میشوند.
🔰 تأثیرات هیجانات مثبت
🔸 اهمیت این اصطلاح به نظریهپردازی درباره فرایندهای زیربنایی و مسیرهای تأثیرات تجارب مثبت برمیگردد. برای مثال، اگر تجارب مثبت منجر به بهبود سلامت جسمانی میشوند، نظریاتی که در اینباره مطرح میشوند باید مشخص سازند که آیا این اثر در نتیجه وجود نگرشهای مثبتی که بهنوبه خود منجر به استفاده از سبک زندگی سالمتر میشود بهوجود میآید یا پیامد مستقیم مؤلفه فیزیولوژیک است یا هر دوی این عوامل در بهوجودآمدن این تأثیر نقش دارند.
🔸 «پرسمن و کوهن» در سال ۲۰۰۵ با مرور پژوهشهای مرتبط با عاطفه مثبت و پیامدهای مربوط به سلامت به این نتیجه رسیدهاند که این پژوهشها مبنای نظری متفاوتی دارند. بهعلاوه در این پژوهشها از ابزارهای متفاوتی بهمنظور بررسی مسیرهایی که منجر به افزایش سلامتی شدهاند، استفاده شده است.
🔸 بهعلاوه، «لازاروس» در سال ۲۰۰۳ اظهار کرده است که دستهبندی هیجانات به مثبت و منفی موجب بیارزش شدن و یا مورداغماضگرفتن نقش مهم و خاص هریک از هیجانات میشود.
👤 #دکتر_زهره_قربانی
📄 بخشی از مقاله #تاثیرات_مثبت_ها_و_منفی_ها
📙 #ماهنامه_سپیده_دانایی_شماره۱۰۳و۱۰۴
🌱 #روان_شناسی_مثبت
Ⓜ️ @FlourishingCenter
🍁 تعریف مثبت
یکی از مفاهیم ابهامبرانگیز در نظریات مطرحشده مربوط به هیجانات، مفهوم مثبت است. دلیل شبههبرانگیزبودن مفهوم مثبت این است که در نظریات مختلف تعاریف متفاوتی از مثبت و منفی ارائه شده است. «داینر» در سال ۲۰۰۵ با نگرشی خوشبینانه این احتمال را مطرح کرده است که اصولی برای زیر یک چتر واحد قراردادن انواع مثبت کشف شود. با این وجود، باید خاطرنشان سازیم که سادهسازی هیجانات و تقسیم آنها به دو دسته بزرگ هیجانات مثبت و منفی بدون درنظرگرفتن بافتی که آن هیجان قرارمیگیرد، کار درستی نیست.
♦ هیجانات مثبت و منفی
🔘 از زمانهای دور مناقشهای درباره اینکه آیا هیجانات مثبت و منفی دو سر یک طیف هستند یا اینکه میتوان بهطور همزمان آنها را تجربه کرد، وجود دارد. درصورتیکه هیجانات مثبت و منفی دو سر یک طیف باشند، تأثیرات مطلوب هیجانات مثبت منوط به وجودنداشتن هیجانات منفی است.
🔘 نتایج پژوهشها نشان داده است که حتی در صورت وجود هیجانات منفی، هیجانات مثبت میتوانند تأثیرات خود را بر جای بگذارند. بهعلاوه، نتایج مطالعات عصبشناختی حاکی از آن است که سمت چپ کورتکس پیشانی با فعالسازی هیجانات مثبت و سمت راست کورتکس پیشانی با فعالسازی هیجانات منفی ارتباط دارد که حاکی از متمایز بودن هیجانات مثبت و منفی است. نتایج پژوهشهای فردریکسون و لوزادا نیز نشان داده است هیجانهای مثبت و منفی میتوانند برای مدتی کوتاه به صورت همزمان تجربه شده و موجب افزایش یا کاهش اثرات همدیگر شوند.
👤 #دکتر_زهره_قربانی
📄 بخشی از مقاله #تاثیرات_مثبت_ها_و_منفی_ها
📙 #ماهنامه_سپیده_دانایی_شماره۱۰۳و۱۰۴
🌱 #روان_شناسی_مثبت
Ⓜ️ @FlourishingCenter
یکی از مفاهیم ابهامبرانگیز در نظریات مطرحشده مربوط به هیجانات، مفهوم مثبت است. دلیل شبههبرانگیزبودن مفهوم مثبت این است که در نظریات مختلف تعاریف متفاوتی از مثبت و منفی ارائه شده است. «داینر» در سال ۲۰۰۵ با نگرشی خوشبینانه این احتمال را مطرح کرده است که اصولی برای زیر یک چتر واحد قراردادن انواع مثبت کشف شود. با این وجود، باید خاطرنشان سازیم که سادهسازی هیجانات و تقسیم آنها به دو دسته بزرگ هیجانات مثبت و منفی بدون درنظرگرفتن بافتی که آن هیجان قرارمیگیرد، کار درستی نیست.
♦ هیجانات مثبت و منفی
🔘 از زمانهای دور مناقشهای درباره اینکه آیا هیجانات مثبت و منفی دو سر یک طیف هستند یا اینکه میتوان بهطور همزمان آنها را تجربه کرد، وجود دارد. درصورتیکه هیجانات مثبت و منفی دو سر یک طیف باشند، تأثیرات مطلوب هیجانات مثبت منوط به وجودنداشتن هیجانات منفی است.
🔘 نتایج پژوهشها نشان داده است که حتی در صورت وجود هیجانات منفی، هیجانات مثبت میتوانند تأثیرات خود را بر جای بگذارند. بهعلاوه، نتایج مطالعات عصبشناختی حاکی از آن است که سمت چپ کورتکس پیشانی با فعالسازی هیجانات مثبت و سمت راست کورتکس پیشانی با فعالسازی هیجانات منفی ارتباط دارد که حاکی از متمایز بودن هیجانات مثبت و منفی است. نتایج پژوهشهای فردریکسون و لوزادا نیز نشان داده است هیجانهای مثبت و منفی میتوانند برای مدتی کوتاه به صورت همزمان تجربه شده و موجب افزایش یا کاهش اثرات همدیگر شوند.
👤 #دکتر_زهره_قربانی
📄 بخشی از مقاله #تاثیرات_مثبت_ها_و_منفی_ها
📙 #ماهنامه_سپیده_دانایی_شماره۱۰۳و۱۰۴
🌱 #روان_شناسی_مثبت
Ⓜ️ @FlourishingCenter
🍁 نظریه ساخت و گسترش هیجانات مثبت
🔹 نظریه ساخت و گسترش هیجانات مثبت که توسط باربارا فردریکسون در سال 1998 وضع شده تا به امروز جامعترین نظریهای است که بهمنظور مشخص ساختن تأثیرات هیجانات مثبت مطرح شده است. فردریکسون عقیده دارد هیجانات مثبت علاوه بر اینکه به ما حس خوبی میدهند، دارای ارزش انطباقی هستند.
🔹 براساس نظریات پیشین، هیجانات منفی بهمنظور آماده ساختن ما برای رفتارهای خودمحافظتی مبتنی بر جنگ یا گریز، هم دامنه افکار و هم دامنه اعمالمان را محدود میسازند. فردریکسون از این فراتر رفته و اظهار کرده است در مقابل هیجانات مثبت طیف پاسخهای رفتاری و فکری ما را افزایش میدهند. این گسترش آنی پاسخها، فرصتهای کشف و ساختن منابع دائمی فردی را تسهیل میسازد. پژوهشهای انجام شده نیز از فرضیه گسترش حمایت میکنند.
🔹 تجربه هیجانات مثبت همیشه هم موجب افزایش دامنه تفکر و عمل نمیشود. برای مثال، فردی که عاشق است، ممکن است بهدلیل فکرکردن زیاد به فرد موردعلاقهاش تمرکزش را از دست داده و فرصتهای شغلی جدید را نبیند.
🔹 فردریکسون و «جوینر» در سال ۲۰۰۲ با استفاده از تحلیل رگرسیون، شواهدی مبتنی بر وجود حلقههای صعودی ارائه دادهاند که به موجب آن هیجانات مثبت میتوانند افزایش بهباشی فرد در آینده را پیشبینی کنند. شواهدی که تا به امروز از این فرضیه حمایت میکنند، بیشتر غیرمستقیم بودهاند.
🔹 هیجانات مثبت با شدت کمتر و تکرارشوندگی بیشتر، در مقایسه با هیجانات مثبت شدیدتر و تکرارشوندگی کمتر، رابطه نیرومندتری با بهباشی ذهنی دارند. این مطلب باز هم خاطرنشان میسازد که هیجانات مثبت باید در بافتی که روی میدهند بررسی شوند؛ موردی که در نظریه ساخت و گسترش
هیجانات مثبت لحاظ نشده است. اگرچه نظریه ساخت و گسترش هیجانات مثبت با استفاده از روشهای مختلف پژوهشی درک ما را از تأثیرات هیجانات مثبت افزایش داده است، اما متأسفانه بهحد کافی به نقش هیجانات منفی در زندگی نپرداخته است.
👤 #دکتر_زهره_قربانی
📄 بخشی از مقاله #تاثیرات_مثبت_ها_و_منفی_ها
📙 #ماهنامه_سپیده_دانایی_شماره۱۰۳و۱۰۴
🌱 #روان_شناسی_مثبت
Ⓜ️ @FlourishingCenter
🔹 نظریه ساخت و گسترش هیجانات مثبت که توسط باربارا فردریکسون در سال 1998 وضع شده تا به امروز جامعترین نظریهای است که بهمنظور مشخص ساختن تأثیرات هیجانات مثبت مطرح شده است. فردریکسون عقیده دارد هیجانات مثبت علاوه بر اینکه به ما حس خوبی میدهند، دارای ارزش انطباقی هستند.
🔹 براساس نظریات پیشین، هیجانات منفی بهمنظور آماده ساختن ما برای رفتارهای خودمحافظتی مبتنی بر جنگ یا گریز، هم دامنه افکار و هم دامنه اعمالمان را محدود میسازند. فردریکسون از این فراتر رفته و اظهار کرده است در مقابل هیجانات مثبت طیف پاسخهای رفتاری و فکری ما را افزایش میدهند. این گسترش آنی پاسخها، فرصتهای کشف و ساختن منابع دائمی فردی را تسهیل میسازد. پژوهشهای انجام شده نیز از فرضیه گسترش حمایت میکنند.
🔹 تجربه هیجانات مثبت همیشه هم موجب افزایش دامنه تفکر و عمل نمیشود. برای مثال، فردی که عاشق است، ممکن است بهدلیل فکرکردن زیاد به فرد موردعلاقهاش تمرکزش را از دست داده و فرصتهای شغلی جدید را نبیند.
🔹 فردریکسون و «جوینر» در سال ۲۰۰۲ با استفاده از تحلیل رگرسیون، شواهدی مبتنی بر وجود حلقههای صعودی ارائه دادهاند که به موجب آن هیجانات مثبت میتوانند افزایش بهباشی فرد در آینده را پیشبینی کنند. شواهدی که تا به امروز از این فرضیه حمایت میکنند، بیشتر غیرمستقیم بودهاند.
🔹 هیجانات مثبت با شدت کمتر و تکرارشوندگی بیشتر، در مقایسه با هیجانات مثبت شدیدتر و تکرارشوندگی کمتر، رابطه نیرومندتری با بهباشی ذهنی دارند. این مطلب باز هم خاطرنشان میسازد که هیجانات مثبت باید در بافتی که روی میدهند بررسی شوند؛ موردی که در نظریه ساخت و گسترش
هیجانات مثبت لحاظ نشده است. اگرچه نظریه ساخت و گسترش هیجانات مثبت با استفاده از روشهای مختلف پژوهشی درک ما را از تأثیرات هیجانات مثبت افزایش داده است، اما متأسفانه بهحد کافی به نقش هیجانات منفی در زندگی نپرداخته است.
👤 #دکتر_زهره_قربانی
📄 بخشی از مقاله #تاثیرات_مثبت_ها_و_منفی_ها
📙 #ماهنامه_سپیده_دانایی_شماره۱۰۳و۱۰۴
🌱 #روان_شناسی_مثبت
Ⓜ️ @FlourishingCenter