This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تابستانهای سالهای کودکی اینقدر گرم نبود .طالبی ها عطرش بیشتر بود
مادرم در آن لباس حریر سفیدش غروبهای تابستان که حیاط را آب پاشی می کرد عجیب زیبا می نمود.
نمیدانم آیا مغزم در حال خاطره سازی ست یا واقعا آن سالها همه چیز زیباتر بود .
من بی وقفه در حال دور شدن از کودکی هستم در حالی که کودکی من و مزه ی سالهایش هر روزم را می سازد .
این تناقض مرا در برگرفته ست .
بهترین تابستان من
هنوز هم نمیدانم بهترین تابستان من،کدام بود.
👤#عادله_زمانی
💟 کانال هوای حوا @Havaye_Havva
مادرم در آن لباس حریر سفیدش غروبهای تابستان که حیاط را آب پاشی می کرد عجیب زیبا می نمود.
نمیدانم آیا مغزم در حال خاطره سازی ست یا واقعا آن سالها همه چیز زیباتر بود .
من بی وقفه در حال دور شدن از کودکی هستم در حالی که کودکی من و مزه ی سالهایش هر روزم را می سازد .
این تناقض مرا در برگرفته ست .
بهترین تابستان من
هنوز هم نمیدانم بهترین تابستان من،کدام بود.
👤#عادله_زمانی
💟 کانال هوای حوا @Havaye_Havva
📝
راستش دنیا دیگر عوض شده است .سخت میشود مردانگی واقعی را پیدا کرد خیلی از پسرها در پرنده آبی سابق هشتگ من هم یکپرنسسم را ترند میکنند و بی محابا از اینکه لازم ست کسی ناز و قهرشان را بخرد حرف می زنند .
حالا خیلی از پسرها روتین پوستی دارند ،لاک زدن را یک موضوع عادی می دانند و میتوانند با گفتن واقعا برات متاسفم هانی تلفن را قطع کنند و به قهری طولانی بروند .
راستش قصدم نقد نیست،اصلا مارا چه به نقد آنچه دیگران می کنند.برچسب خوب یا بد بودن زدن هم کار من یکی نیست. قصه،قصه ی این است که برای یکی مثل من این دسته مردها غریبه اند .انگار که آدم فضایی دیده باشم .
حالا وسط این بازار مکاره چشمم میخورد به تصویر طهماسب،پسر کوهستان
طهماسب که صورتش پر از بوسه ی آفتاب ست و چشمانش کندوی عسل های زاگرس
لبخندش را نگویم .
اینگونه که ایستاده و سه عموزاده اش را زیر پرهای کوچکش میگیرد و به نوبت می بوسدشان آنطور که هیچ کدام جا نمانند .
و لحن گفتارش،آن بیایید عزیزانمی که می گوید ..انگار با همین سن کم ذاتا پدر خلق شده است .
ذاتا"مرد"آفریده شده است .
طهماسب همان پسری ست که یکی مثل من آرزو دارد بزرگش کند .که قطعا وقتی بیست ساله شد و سبیل های نازک پشت لبش سبز شد مرد واقعی میشود.
از آن مردهایی که کار میکند تا خواهر کوچیکه مدرسه برود ،مادر النگویی تازه بخرد و یک معشوق که او را برای ابد برمی گزیند و از جوار گیسویش قدمی دور نمیشود.
آخ که وسط این دنیای پر از پرنسس های ریشو من چقدر دلم میخواهد همه ی مادرها طهماسب تربیت کنند .
با دلی که بوی دریا می دهد با مرامی که شبیه هیچکس نیست .
طهماسبی که مرد است.
یکمرد واقعی
راستش جهان عوض شده ولی یادمان نمی رود جهان در هر حالش به مرد های واقعی همنیاز دارد .
مردانی که کودکی شان شبیه طهماسب باشد .
👤#عادله_زمانی
💟 کانال هوای حوا @Havaye_Havva
راستش دنیا دیگر عوض شده است .سخت میشود مردانگی واقعی را پیدا کرد خیلی از پسرها در پرنده آبی سابق هشتگ من هم یکپرنسسم را ترند میکنند و بی محابا از اینکه لازم ست کسی ناز و قهرشان را بخرد حرف می زنند .
حالا خیلی از پسرها روتین پوستی دارند ،لاک زدن را یک موضوع عادی می دانند و میتوانند با گفتن واقعا برات متاسفم هانی تلفن را قطع کنند و به قهری طولانی بروند .
راستش قصدم نقد نیست،اصلا مارا چه به نقد آنچه دیگران می کنند.برچسب خوب یا بد بودن زدن هم کار من یکی نیست. قصه،قصه ی این است که برای یکی مثل من این دسته مردها غریبه اند .انگار که آدم فضایی دیده باشم .
حالا وسط این بازار مکاره چشمم میخورد به تصویر طهماسب،پسر کوهستان
طهماسب که صورتش پر از بوسه ی آفتاب ست و چشمانش کندوی عسل های زاگرس
لبخندش را نگویم .
اینگونه که ایستاده و سه عموزاده اش را زیر پرهای کوچکش میگیرد و به نوبت می بوسدشان آنطور که هیچ کدام جا نمانند .
و لحن گفتارش،آن بیایید عزیزانمی که می گوید ..انگار با همین سن کم ذاتا پدر خلق شده است .
ذاتا"مرد"آفریده شده است .
طهماسب همان پسری ست که یکی مثل من آرزو دارد بزرگش کند .که قطعا وقتی بیست ساله شد و سبیل های نازک پشت لبش سبز شد مرد واقعی میشود.
از آن مردهایی که کار میکند تا خواهر کوچیکه مدرسه برود ،مادر النگویی تازه بخرد و یک معشوق که او را برای ابد برمی گزیند و از جوار گیسویش قدمی دور نمیشود.
آخ که وسط این دنیای پر از پرنسس های ریشو من چقدر دلم میخواهد همه ی مادرها طهماسب تربیت کنند .
با دلی که بوی دریا می دهد با مرامی که شبیه هیچکس نیست .
طهماسبی که مرد است.
یکمرد واقعی
راستش جهان عوض شده ولی یادمان نمی رود جهان در هر حالش به مرد های واقعی همنیاز دارد .
مردانی که کودکی شان شبیه طهماسب باشد .
👤#عادله_زمانی
💟 کانال هوای حوا @Havaye_Havva
Telegram
attach 📎