#روزنامه_فیگارو چاپ #فرانسه:
#ایران، آتشبس بر روی #بشکه_باروت است🔥
عاملان اجتماعی اعتراضهای اخیر ایران، #تودههای محرومی هستند که از این پس علیه #حکومت_مذهبی به پاخاستهاند.
@sokhangoyehaghi
#ایران، آتشبس بر روی #بشکه_باروت است🔥
عاملان اجتماعی اعتراضهای اخیر ایران، #تودههای محرومی هستند که از این پس علیه #حکومت_مذهبی به پاخاستهاند.
@sokhangoyehaghi
🔷 خبرنگاری به شرط کارت هدیه
(✍: اجلال قوامی)
روزهای ناخوش روزنامه نویسی در کردستان را پایانی نیست. بارها راقم این سطور از دردها و رنجهای این حوزهی بلازده ذکر مصیبت کردهام. از تکرار آنها پرهیز میکنم و انگشت شماتت را بر دو نکته که آفت خبرنویسی و خبرنگاری است، میگذارم.
نکته اول: خبرنگاری در این اوضاع و احوال بیشتر به بازار شام شبیه است و هر کس از راه میرسد مفتخر به این صفت میشود. کارمند این اداره و آن نهاد، توزیع کننده روزنامه، سبزی فروش محله و... در چشم به هم زدنی شانه به شانهی اوریانا فالاچی میزنند.
بیشتر کسانی که با نام خبرنگار در نشستهای خبری برای دریافت کارت هدیه سر از پا نمیشناسند، خبرنگاری در اوقات فراغت هستند و برخی دیگر هم از سازمانها و نهادهای دولتی امرار معاش میکنند و برای خالی نبودن عریضه لباس خبرنگاری هم بر تن میکنند.
نکته دوم: نشستهای خبری بهترین گواه و شاهد خبرنگاری به شرط کارت هدیه است. نشست خبری استاندار کردستان در ۱۰ بهمن و سایر نشستها که جای سوزن انداختن نیست، حال و هوای کارت هدیه دادن دارد.
هفته نامههای سالی یک بار منتشر شده تا ماهنامه و فصلنامههایی که محلی از اعراب ندارند، حاضران همیشگی این نشستها هستند، که برای گرفتن کارت هدیه از هر نشریه مجهول تا معلوم چندین نفر به صف میایستند و عکس یادگاری هم میگیرند.
سوالهای کهنه و کلیشهای پرسیدن هم، عادت مالوف این کارت بگیران و سنت همیشگی این نشستهای بی خبری است. اینان خبرنگاری را مترادف با گرفتن کارت هدیه میدانند، هر چند که الفبای خبر و گزارشنویسی را هم اندکی از آنان میدانند و مابقی از نعمت کپیبرداری بهره میبرند.
این آشفته بازار کی به ساحل امن میرسد، خدا داند.
حکایت همچنان باقی ست...
#خبر #روزنامه
@HaghNewss
(✍: اجلال قوامی)
روزهای ناخوش روزنامه نویسی در کردستان را پایانی نیست. بارها راقم این سطور از دردها و رنجهای این حوزهی بلازده ذکر مصیبت کردهام. از تکرار آنها پرهیز میکنم و انگشت شماتت را بر دو نکته که آفت خبرنویسی و خبرنگاری است، میگذارم.
نکته اول: خبرنگاری در این اوضاع و احوال بیشتر به بازار شام شبیه است و هر کس از راه میرسد مفتخر به این صفت میشود. کارمند این اداره و آن نهاد، توزیع کننده روزنامه، سبزی فروش محله و... در چشم به هم زدنی شانه به شانهی اوریانا فالاچی میزنند.
بیشتر کسانی که با نام خبرنگار در نشستهای خبری برای دریافت کارت هدیه سر از پا نمیشناسند، خبرنگاری در اوقات فراغت هستند و برخی دیگر هم از سازمانها و نهادهای دولتی امرار معاش میکنند و برای خالی نبودن عریضه لباس خبرنگاری هم بر تن میکنند.
نکته دوم: نشستهای خبری بهترین گواه و شاهد خبرنگاری به شرط کارت هدیه است. نشست خبری استاندار کردستان در ۱۰ بهمن و سایر نشستها که جای سوزن انداختن نیست، حال و هوای کارت هدیه دادن دارد.
هفته نامههای سالی یک بار منتشر شده تا ماهنامه و فصلنامههایی که محلی از اعراب ندارند، حاضران همیشگی این نشستها هستند، که برای گرفتن کارت هدیه از هر نشریه مجهول تا معلوم چندین نفر به صف میایستند و عکس یادگاری هم میگیرند.
سوالهای کهنه و کلیشهای پرسیدن هم، عادت مالوف این کارت بگیران و سنت همیشگی این نشستهای بی خبری است. اینان خبرنگاری را مترادف با گرفتن کارت هدیه میدانند، هر چند که الفبای خبر و گزارشنویسی را هم اندکی از آنان میدانند و مابقی از نعمت کپیبرداری بهره میبرند.
این آشفته بازار کی به ساحل امن میرسد، خدا داند.
حکایت همچنان باقی ست...
#خبر #روزنامه
@HaghNewss
💢 چه جای شادباش گفتن !
به بهانه ی روز خبرنگار
اجلال قوامی
هر سال در این روزها، روزی برای ما هست. روزی که از خود بگوییم و بنویسیم. آن قدر گفته ایم و نوشته ایم و گوش شنوایی نبوده که عطای آن را به لقایش بخشیده ایم.
روز خبرنگار در تقویم رسمی ایران ۱۷ مرداد ماه است. بهانه ای برای درددل کردن، در طول سال از همه می نویسیم و این روز شاید فرصتی باشد اندکی از خود بنویسیم. درد و رنج های مان یکی دوتا که نیستند؛ در این باب گفتنی ها را گفته ایم و نوشته ایم.
دیگری چیزی نمانده که از آن بنویسیم، مشکلات و محدودیت ها دایره شان آن چنان فراخ است، که نه امیدی مانده و نه روزنه ای. در این فضای بهت آور که کرونا نفس ها را به شماره انداخته هر روز خبرهای ناخوش چونان آواری بر سرمان فرو می ریزد. از حال و روز این روزهای ناخوش و تلخ بچه های روزنامه ی " شهروند" بنویسیم یا حال ناخوش هفته نامه های " کرمانشاه" که در رنج نامه شان به سران سه قوا اندکی از آلام های خود را نوشته اند.
مصایب روزنامه نگاری در این دیار محنت زده بماند،از آن طرف هم شرمنده مردمی هستیم که روزهای سخت و پر مشقت کمرشان را خم کرده و ما هم نمی توانیم صدای شان باشیم. این روز جامه ای نیست که به قامت ما دوخته باشند. روزنامه نگاری اصولی دارد و شرایطی می طلبد که ما از آن محروم هستیم. پس هم شرمنده روزنامه ایم و همه شرمنده مردم. جز شرمندگی چه می توان نوشت!
عصر، عصر عسرت است.
#رسانه
#روزنامه
@HaghNewss
به بهانه ی روز خبرنگار
اجلال قوامی
هر سال در این روزها، روزی برای ما هست. روزی که از خود بگوییم و بنویسیم. آن قدر گفته ایم و نوشته ایم و گوش شنوایی نبوده که عطای آن را به لقایش بخشیده ایم.
روز خبرنگار در تقویم رسمی ایران ۱۷ مرداد ماه است. بهانه ای برای درددل کردن، در طول سال از همه می نویسیم و این روز شاید فرصتی باشد اندکی از خود بنویسیم. درد و رنج های مان یکی دوتا که نیستند؛ در این باب گفتنی ها را گفته ایم و نوشته ایم.
دیگری چیزی نمانده که از آن بنویسیم، مشکلات و محدودیت ها دایره شان آن چنان فراخ است، که نه امیدی مانده و نه روزنه ای. در این فضای بهت آور که کرونا نفس ها را به شماره انداخته هر روز خبرهای ناخوش چونان آواری بر سرمان فرو می ریزد. از حال و روز این روزهای ناخوش و تلخ بچه های روزنامه ی " شهروند" بنویسیم یا حال ناخوش هفته نامه های " کرمانشاه" که در رنج نامه شان به سران سه قوا اندکی از آلام های خود را نوشته اند.
مصایب روزنامه نگاری در این دیار محنت زده بماند،از آن طرف هم شرمنده مردمی هستیم که روزهای سخت و پر مشقت کمرشان را خم کرده و ما هم نمی توانیم صدای شان باشیم. این روز جامه ای نیست که به قامت ما دوخته باشند. روزنامه نگاری اصولی دارد و شرایطی می طلبد که ما از آن محروم هستیم. پس هم شرمنده روزنامه ایم و همه شرمنده مردم. جز شرمندگی چه می توان نوشت!
عصر، عصر عسرت است.
#رسانه
#روزنامه
@HaghNewss
💢رئیسی و نمایش انسان بودن
#ابراهیم_رئیسی رئیس #قوه_قضائیه در سفری تبلیغاتی به منطقه زلزله زده سی سخت رفته است و #روزنامه_جوان هم این سفر را در تیتر اصلی خود پوشش داده است.
#رئیسی اگر ذره ای حس انسان دوستی داشت، به جای سفر به #سیسخت که در حوزه کاری او نیست ، سری به #زندان_رجائی_شهر می زد، تا ببیند چرا در حوزه مسؤلیتش جنازه را به دار می کشند؟
سری به بیمارستان لقمان می زد تا ببیند چرا در حوزه مسؤلیتش زندگی یک جوان و احساسات خانواده اش بازیچه دست #ضابطان و قاضیان مطیع ضابطان قرار گرفته است؟
انسانیت را که دفن کردید
@HaghNewss
#ابراهیم_رئیسی رئیس #قوه_قضائیه در سفری تبلیغاتی به منطقه زلزله زده سی سخت رفته است و #روزنامه_جوان هم این سفر را در تیتر اصلی خود پوشش داده است.
#رئیسی اگر ذره ای حس انسان دوستی داشت، به جای سفر به #سیسخت که در حوزه کاری او نیست ، سری به #زندان_رجائی_شهر می زد، تا ببیند چرا در حوزه مسؤلیتش جنازه را به دار می کشند؟
سری به بیمارستان لقمان می زد تا ببیند چرا در حوزه مسؤلیتش زندگی یک جوان و احساسات خانواده اش بازیچه دست #ضابطان و قاضیان مطیع ضابطان قرار گرفته است؟
انسانیت را که دفن کردید
@HaghNewss