🔴ریسک بزرگ؛ عبور ایران از مرز تعیین شده غنیسازی اورانیوم در گفتوگو با جلیل روشندل
🔻 #بخش_اول
🔸آژانس بینالمللی انرژی اتمی روز دوشنبه ۱۷ تیر ۱۳۹۸ با انتشار بیانیهای اعلام کرد ایران در خصوص غنی سازی اورانیوم از مرز تعیین شده در توافق سال ۲۰۱۵ که «برجام» خوانده میشود، خارج شده است.
🔸مطابق این بیانیه، کارشناسان آژانس تایید کردهاند که درجه غلظت اورانیوم تولید شده در تاسیسات اتمی ایران بیش از ۳.۶۷ درصد بوده است.
🔸یک روز پیش از بیانیه آژانس انرژی اتمی، «بهروز کمالوندی»، سخنگوی سازمان انرژی اتمی اعلام کرده بود بعد از دو ماه مهلتی که ایران برای اروپا تعیین کرده و از آن جایی که طرف مقابل اقدام شایستهای برای انجام تعهداتش انجام نداده است، آنها سطح غنی سازی را از حد مجاز بالاتر بردهاند.
🔸«جلیل روشندل»، استاد علوم سیاسی «دانشگاه کارولینای شرقی» در گفتوگو با «ایرانوایر» میگوید اگر جامعه بینالمللی امکان بحث و گفتوگو را به ایران نداده و با امریکا همدلی بیشتری داشته باشد، ممکن است رابطه بین ایران و آنها رو به وخامت نهاده و حتی در فاصله کوتاهی، به حملات محدود هوایی منجر شود.
🔸به گفته این استاد دانشگاه، کماکان مشخص نیست که چه میزان اورانیوم با غلظت ۴.۵ یا حتی ۵ درصد در طول این چند روزه تولید شده است: «ممکن است میزان آن بسیار ناچیز و صرفا نمایشی و با این منظور بوده باشد که ایران به عنوان یک امر تحریک آمیز از آن استفاده کند تا زمینه بحث و گفت و گو بر سر موارد اختلاف را فراهم سازد.»
🔸این کارشناس معتقد است در درجه نخست باید ببینیم که بیانیه امروز آژانس چه نوع مسوولیتهایی را بر عهده ایران گذاشته است و در عین حال باید دید که ایران چه پاسخی به این بیانیه خواهد داد.
🔸به باور این استاد دانشگاه، تجاوز از متن توافق برجام نیازمند آن است که در چهارچوب کمیسیون برجام بررسی شود.
«امانوئل مکرون»، رییس جمهوری فرانسه در اجلاس سران «گروه ۲۰» توضیح داد که برجام دارای یک مکانیزم چند مرحلهای برای حل اختلافاتی است که در چهارچوب این توافق ایجاد میشود.
🔸روشندل میگوید: «من فکر میکنم اعضای برجام این اقدام اخیر ایران را در چهارچوب همین مکانیزیم رسیدگی خواهند کرد؛ با این که ما هم میدانیم که این رابطه الزاما به نظر امانوئل مکرون یا ایران وابستگی ندارد و علاوه بر اعضای برجام، یک عضو جدا شده آن به نام ایالات متحده هم وجود دارد که توان و اراده اعمال فشار نامحدود را دارد.»
💠او در پاسخ به این سوال که آیا ممکن است پرونده ایران به شورای امنیت ارجاع داده شود، توضیح میدهد: «همزمان با تحولات اخیر، تقریبا همه کسانی که میتوانند در این رابطه اظهار نظر کنند، تا به حال حرفهای خود را زدهاند، از "مایک پمپئو" وزیر خارجه دولت امریکا گرفته تا سخنگوی اتحادیه اروپا و همچنین سخنگویان دولتهای مختلف اروپایی همچون آلمان، فرانسه، بریتانیا و همچنین چین و روسیه. از بررسی این اظهارات این طور برداشت میشود که چین، روسیه و ایران در محاسبات خود این احتمال را میدهند که ماجرای ایران به شورای امنیت بکشد و در آن جا چیزی به جز آن رخ بدهد که ما از بیرون گود متوجه میشویم.»
@rakik_nameh
🌞™
🔻 #بخش_اول
🔸آژانس بینالمللی انرژی اتمی روز دوشنبه ۱۷ تیر ۱۳۹۸ با انتشار بیانیهای اعلام کرد ایران در خصوص غنی سازی اورانیوم از مرز تعیین شده در توافق سال ۲۰۱۵ که «برجام» خوانده میشود، خارج شده است.
🔸مطابق این بیانیه، کارشناسان آژانس تایید کردهاند که درجه غلظت اورانیوم تولید شده در تاسیسات اتمی ایران بیش از ۳.۶۷ درصد بوده است.
🔸یک روز پیش از بیانیه آژانس انرژی اتمی، «بهروز کمالوندی»، سخنگوی سازمان انرژی اتمی اعلام کرده بود بعد از دو ماه مهلتی که ایران برای اروپا تعیین کرده و از آن جایی که طرف مقابل اقدام شایستهای برای انجام تعهداتش انجام نداده است، آنها سطح غنی سازی را از حد مجاز بالاتر بردهاند.
🔸«جلیل روشندل»، استاد علوم سیاسی «دانشگاه کارولینای شرقی» در گفتوگو با «ایرانوایر» میگوید اگر جامعه بینالمللی امکان بحث و گفتوگو را به ایران نداده و با امریکا همدلی بیشتری داشته باشد، ممکن است رابطه بین ایران و آنها رو به وخامت نهاده و حتی در فاصله کوتاهی، به حملات محدود هوایی منجر شود.
🔸به گفته این استاد دانشگاه، کماکان مشخص نیست که چه میزان اورانیوم با غلظت ۴.۵ یا حتی ۵ درصد در طول این چند روزه تولید شده است: «ممکن است میزان آن بسیار ناچیز و صرفا نمایشی و با این منظور بوده باشد که ایران به عنوان یک امر تحریک آمیز از آن استفاده کند تا زمینه بحث و گفت و گو بر سر موارد اختلاف را فراهم سازد.»
🔸این کارشناس معتقد است در درجه نخست باید ببینیم که بیانیه امروز آژانس چه نوع مسوولیتهایی را بر عهده ایران گذاشته است و در عین حال باید دید که ایران چه پاسخی به این بیانیه خواهد داد.
🔸به باور این استاد دانشگاه، تجاوز از متن توافق برجام نیازمند آن است که در چهارچوب کمیسیون برجام بررسی شود.
«امانوئل مکرون»، رییس جمهوری فرانسه در اجلاس سران «گروه ۲۰» توضیح داد که برجام دارای یک مکانیزم چند مرحلهای برای حل اختلافاتی است که در چهارچوب این توافق ایجاد میشود.
🔸روشندل میگوید: «من فکر میکنم اعضای برجام این اقدام اخیر ایران را در چهارچوب همین مکانیزیم رسیدگی خواهند کرد؛ با این که ما هم میدانیم که این رابطه الزاما به نظر امانوئل مکرون یا ایران وابستگی ندارد و علاوه بر اعضای برجام، یک عضو جدا شده آن به نام ایالات متحده هم وجود دارد که توان و اراده اعمال فشار نامحدود را دارد.»
💠او در پاسخ به این سوال که آیا ممکن است پرونده ایران به شورای امنیت ارجاع داده شود، توضیح میدهد: «همزمان با تحولات اخیر، تقریبا همه کسانی که میتوانند در این رابطه اظهار نظر کنند، تا به حال حرفهای خود را زدهاند، از "مایک پمپئو" وزیر خارجه دولت امریکا گرفته تا سخنگوی اتحادیه اروپا و همچنین سخنگویان دولتهای مختلف اروپایی همچون آلمان، فرانسه، بریتانیا و همچنین چین و روسیه. از بررسی این اظهارات این طور برداشت میشود که چین، روسیه و ایران در محاسبات خود این احتمال را میدهند که ماجرای ایران به شورای امنیت بکشد و در آن جا چیزی به جز آن رخ بدهد که ما از بیرون گود متوجه میشویم.»
@rakik_nameh
🌞™
Telegram
📎
🔴سرنوشت جنگ را سپاه پاسداران رقم خواهد زد. تفسیر سیاسی هفته نوشتـۀ #منشـه_امیـر
🔻 #بخش_اول
🔸حکومت، خود را ظاهرا “جمهوری اسلامی” می نامد، ولی در واقع حکومت مطلقه سپاه پاسداران است که علی خامنه ای و دیگر آخوندهای فرصت طلب را وسیله قرار داده که فرمانروایی را به دست داشته باشد، و در راه رسیدن به هدف های جاه طلبانه خود، به هر اقدامی که لازم بداند دست بزند.
🔸نه تنها اقتصاد کشور را دراختیار گرفته اند، بلکه سیاست خارجی رژیم و اینده جنگ و صلح حکومت را نیز رقم می زنند و هیچکس جز آنان، اختیاری در این زمینه ندارد و علی خامنه ای در مقام ولی مطلقه فقیه، اسیر دست پاسداران است و اجرا کنندۀ نیات و هدف های آنان می باشد.
_جمهوری اسلامی نیست، حکومت سپاه پاسداران، در زیر پوشش رهبری از جانب روحانیون است.
🔸حالا هم با بی صبری در انتظار به آن دنیا رفتن خامنه ای نشسته اند، تا بتوانند کسی را به روی کار آورند که به طور کامل فرمانبردارشان باشد و در راستای تامین منافع دراز مدت و خواسته های آنان رفتار کند.
🔸آیا بحران در روابط ایران با ایالات متحده را کارشناسان سیاست خارجی رژیم رقم می زنند؟
_خیر، در حکومت ایران چنین اختیاری در دست کارشناسان و بلندپایگان وزارت خارجه نیست.
🔸این سیاست، در دفتر خامنه ای تدوین می شود و سپاه پاسداران است که آن را به ولی مطلقه فقیه دیکته می کند و زیر پوشش حکومت روحانیون، بر همه چیز و همه جا تسلط دارد.
🔸حالا هم سرنوشت درگیری جنگی با ایالات متحده و رویارویی امنیتی با بریتانیا را، سپاه پاسداران است که رقم می زند:
_اگر مزاحمتی برای آمد و شد کشتی ها به وجود نیاورد، جنگ رخ نخواهد داد.
🔸ولی اگر جسارت کند و مثلا یک هواپیمای جنگی آمریکایی را با سرنشینان آن ساقط سازد، آنگاه درگیری جنگی حتمی خواهد شد.
🔸حالا به جنگ فرسایشی با ایالات متحده ادامه می دهند و امید دارند که پرزیدنت ترامپ را چنان خسته کنند که بساطش را از خلیج فارس برچیند و به کاخ سفید باز گردد و یا آن که یک سال و اندی باقیمانده دوران نخست او سپری شود و شاید ترامپ در انتخابات بعدی شکست بخورد و دموکرات ها قدرت را به دست گیرند و کشتیبان را سیاستی دگر پیش آید.
🔸دموکرات ها از هم اکنون با گذراندن لایحه ای در مجلس نمایندگان، که در آن جا از اکثریت عددی برخوردار هستند، اعلام کردند که ترامپ حق اعلام جنگ علیه رژیم ایران را ندارد.
🔸ولی اولا، چنین لایحه ای باید از تصویب مجلس سنا نیز بگذرد، که نهادی مهمتر از مجلس نمایندگان است، و در آن جا، حزب جمهوریخواه است که از اکثریت برخوردار می باشد، و به احتمال بسیار، لایحه مجلس نمایندگان را خنثی خواهد کرد.
🔸حالا نوبت سپاه پاسداران است که دست از پا خطا نکند و تنش را افزون نسازد، و آن گاه حادثه ناخوشایندی رخ نخواهد داد، ویا مثلا از عبور یک رزمناو و یا حتی یک نفتکش آمریکایی از تنگه هرمز جلوگیری کند و آنگاه، بازی، دیگر شوخی نخواهد بود.
_ادعا می کنند که رژیمشان جمهوری است، یعنی بازتاب دهنده اراده جمهور و خواست ملت است.
🔸لاف میزنند که رژیمشان اسلامی است، یعنی در راه اعتلای اسلام گام بر می دارد، ولی در حقیقت، حکومت نظامیان، و یا به سخنی بهتر و درست تر، حکومت سپاه پاسداران است.
🔸آن ها در ابتدا یک نیروی کوچک و چریکی، چیزی در حد گارد ریاست جمهوری بودند که ماموریتشان تامین امنیت سران رژیم و خنثی کردن مخالفان حکومت بود.
🔸ولی با گذشت زمان، به طور فزاینده ای فربه گردیدند و اشتهایشان بیشتر شد و توانستند بودجه های کلان تری را در اختیار بگیرند و حالا ارباب حکومت هستند و زمام مملکت را در همه زمینه ها از فرهنگی و هنری، تا اقتصادی و سیاسی، بازرگانی و روابط خارجی به دست دارند.
🔸استدلالشان آن است که ماموریت تعیین شده برای آنان، پاسداری از انقلاب بوده و بدون تسلط بر اقتصاد و سیاست خارجی و نظامیگری و تولید اسلحه و تسلط بر دولت، و هر زمینه دیگر، نمی توان آن گونه که باید و شاید، از انقلاب در برابر آن چه که “دشمن” می نامند، دفاع کرد.
_ظاهرا یک نیروی مسلح دیگر به نام ارتش ملی وجود دارد.
🔸ولی این ارتش شبحی بیش نیست و موجودیتش در واقع فقط روی کاغذ است و همه وظایف نظامی و امنیتی را حزب سپاه پاسداران در دست خود قبضه کرده است و اجازه برپایی هیچ حزب دیگری را در برابر خود نمی دهد.
🔸همه آخوندهای حکومتی نیز مجیزگوی سپاه پاسداران شده اند و آن آخوند معروف در خطبه نماز جمعه می گوید که وضع اقتصاد کشور بسیار خراب است و توصیه می کند که عَنان اقتصاد مملکت به دست آنانی سپرده شود که آن ها را “جوانان متعهد و انقلابی” می نامد، یعنی نوچه های سپاه پاسداران.
💠خودشان بودند که بحران اقتصادی ایران را به وجود آوردند.
@rakik_nameh
🌞™
🔻 #بخش_اول
🔸حکومت، خود را ظاهرا “جمهوری اسلامی” می نامد، ولی در واقع حکومت مطلقه سپاه پاسداران است که علی خامنه ای و دیگر آخوندهای فرصت طلب را وسیله قرار داده که فرمانروایی را به دست داشته باشد، و در راه رسیدن به هدف های جاه طلبانه خود، به هر اقدامی که لازم بداند دست بزند.
🔸نه تنها اقتصاد کشور را دراختیار گرفته اند، بلکه سیاست خارجی رژیم و اینده جنگ و صلح حکومت را نیز رقم می زنند و هیچکس جز آنان، اختیاری در این زمینه ندارد و علی خامنه ای در مقام ولی مطلقه فقیه، اسیر دست پاسداران است و اجرا کنندۀ نیات و هدف های آنان می باشد.
_جمهوری اسلامی نیست، حکومت سپاه پاسداران، در زیر پوشش رهبری از جانب روحانیون است.
🔸حالا هم با بی صبری در انتظار به آن دنیا رفتن خامنه ای نشسته اند، تا بتوانند کسی را به روی کار آورند که به طور کامل فرمانبردارشان باشد و در راستای تامین منافع دراز مدت و خواسته های آنان رفتار کند.
🔸آیا بحران در روابط ایران با ایالات متحده را کارشناسان سیاست خارجی رژیم رقم می زنند؟
_خیر، در حکومت ایران چنین اختیاری در دست کارشناسان و بلندپایگان وزارت خارجه نیست.
🔸این سیاست، در دفتر خامنه ای تدوین می شود و سپاه پاسداران است که آن را به ولی مطلقه فقیه دیکته می کند و زیر پوشش حکومت روحانیون، بر همه چیز و همه جا تسلط دارد.
🔸حالا هم سرنوشت درگیری جنگی با ایالات متحده و رویارویی امنیتی با بریتانیا را، سپاه پاسداران است که رقم می زند:
_اگر مزاحمتی برای آمد و شد کشتی ها به وجود نیاورد، جنگ رخ نخواهد داد.
🔸ولی اگر جسارت کند و مثلا یک هواپیمای جنگی آمریکایی را با سرنشینان آن ساقط سازد، آنگاه درگیری جنگی حتمی خواهد شد.
🔸حالا به جنگ فرسایشی با ایالات متحده ادامه می دهند و امید دارند که پرزیدنت ترامپ را چنان خسته کنند که بساطش را از خلیج فارس برچیند و به کاخ سفید باز گردد و یا آن که یک سال و اندی باقیمانده دوران نخست او سپری شود و شاید ترامپ در انتخابات بعدی شکست بخورد و دموکرات ها قدرت را به دست گیرند و کشتیبان را سیاستی دگر پیش آید.
🔸دموکرات ها از هم اکنون با گذراندن لایحه ای در مجلس نمایندگان، که در آن جا از اکثریت عددی برخوردار هستند، اعلام کردند که ترامپ حق اعلام جنگ علیه رژیم ایران را ندارد.
🔸ولی اولا، چنین لایحه ای باید از تصویب مجلس سنا نیز بگذرد، که نهادی مهمتر از مجلس نمایندگان است، و در آن جا، حزب جمهوریخواه است که از اکثریت برخوردار می باشد، و به احتمال بسیار، لایحه مجلس نمایندگان را خنثی خواهد کرد.
🔸حالا نوبت سپاه پاسداران است که دست از پا خطا نکند و تنش را افزون نسازد، و آن گاه حادثه ناخوشایندی رخ نخواهد داد، ویا مثلا از عبور یک رزمناو و یا حتی یک نفتکش آمریکایی از تنگه هرمز جلوگیری کند و آنگاه، بازی، دیگر شوخی نخواهد بود.
_ادعا می کنند که رژیمشان جمهوری است، یعنی بازتاب دهنده اراده جمهور و خواست ملت است.
🔸لاف میزنند که رژیمشان اسلامی است، یعنی در راه اعتلای اسلام گام بر می دارد، ولی در حقیقت، حکومت نظامیان، و یا به سخنی بهتر و درست تر، حکومت سپاه پاسداران است.
🔸آن ها در ابتدا یک نیروی کوچک و چریکی، چیزی در حد گارد ریاست جمهوری بودند که ماموریتشان تامین امنیت سران رژیم و خنثی کردن مخالفان حکومت بود.
🔸ولی با گذشت زمان، به طور فزاینده ای فربه گردیدند و اشتهایشان بیشتر شد و توانستند بودجه های کلان تری را در اختیار بگیرند و حالا ارباب حکومت هستند و زمام مملکت را در همه زمینه ها از فرهنگی و هنری، تا اقتصادی و سیاسی، بازرگانی و روابط خارجی به دست دارند.
🔸استدلالشان آن است که ماموریت تعیین شده برای آنان، پاسداری از انقلاب بوده و بدون تسلط بر اقتصاد و سیاست خارجی و نظامیگری و تولید اسلحه و تسلط بر دولت، و هر زمینه دیگر، نمی توان آن گونه که باید و شاید، از انقلاب در برابر آن چه که “دشمن” می نامند، دفاع کرد.
_ظاهرا یک نیروی مسلح دیگر به نام ارتش ملی وجود دارد.
🔸ولی این ارتش شبحی بیش نیست و موجودیتش در واقع فقط روی کاغذ است و همه وظایف نظامی و امنیتی را حزب سپاه پاسداران در دست خود قبضه کرده است و اجازه برپایی هیچ حزب دیگری را در برابر خود نمی دهد.
🔸همه آخوندهای حکومتی نیز مجیزگوی سپاه پاسداران شده اند و آن آخوند معروف در خطبه نماز جمعه می گوید که وضع اقتصاد کشور بسیار خراب است و توصیه می کند که عَنان اقتصاد مملکت به دست آنانی سپرده شود که آن ها را “جوانان متعهد و انقلابی” می نامد، یعنی نوچه های سپاه پاسداران.
💠خودشان بودند که بحران اقتصادی ایران را به وجود آوردند.
@rakik_nameh
🌞™
Telegram
📎
🔴براستی در بطن سخن خاتمی چه خوابیده !
🔻 #بخش_اول
🔸براستی در بطن سخن خاتمی که میگوید: اگر مردم از «اصلاحات مأیوس شوند براندازان ممکن است موفق شوند» یا «مطلوب ترین شیوه حکومت مردمی اداره فدرالی است» یا «دیگر دعوت از مردم برای شرکت در انتخابات آینده سخت است» چه خوابیده جز به قرینه تجربه ناموفق اصلاح طلبی دینی، توامان هم احساس تألم کند و هم در نقش سائق نیرومند نجات کشتیِ به گِل نشسته ظاهر شود؟
🔸حقیقت این است حکومت اسلامی ایران در شکننده ترین موقعیت بقای خود بسر میبرد؛ نه دوستی جدی در میان کشورهای جهان دارد و نه اکثریت مردم ایران دوستش دارند. نتیجهء چنین موقعیت آچمز شدهای که جمهوری اسلامی در آن قرار گرفته از ماهیت دینی آن بر میخیزد.
🔸حکومت دینی ایران بحرانهای متعدد را پشت سر نهاده و هر بار دست و دامن اصلاح طلبان دینیاش شده تا برای گرم کردن تنور انتخابات با هر حیله و مکری مردم را به پای صندوقهای رأی آورد. اینبار جمهوری اسلامی در بد تلهای افتاده.
🔸از یکسو فکر آغاز یک قیام ملی از سوى مردم خواب رهبران شیعی را آشفته کرده و از دیگر سو، تحریم و فشار اقتصادی امریکا و همپیمانانش و هم البته سیاسی، حلقومشان را آنچنان فشرده که در بدترین وضعیت خفگی در حال دست و پا زدنند. با چنین اوضاع و احوالی ست که سران اصلاح طلبان دینی برای نجات نظام فرا خوانده شدند.
🔸اصلاح طلبان طرفدار تداوم نظام سیاسی /دینی برای نجات نظام و به طبع خنثی کردنِ نقش براندازانِ سکولار دموکراتها که بعنوان نیروی سوم و مخالف جدی نظام مذهبی خطر محسوب میشوند، با چراغ سبز حاکمیت آزادی کُش عزم را جزم کردند که میدان دار انتخابات شورانگیزی شوند تا بلکه با کسب مقبولیت و حیثیت، نظام را از ورطه سقوط برهانند؛ بهزاد نبوی ذوب شده در قالب نظام دینی در جلسه اصلاح طلبان حکومتی از «شور انتخابات» سخن بر زبان آورده و خاتمی برای کشاندن مردم به پای صندوقهای رأی خصوصاً از مناطق محروم ایران که بطور یکپارچه با حکومت شیعی ایران مخالفند، اذهان را با بیان اینکه «اداره فدرال» کشور مناسبترین مدیریت است، آماده برای مشارکت انتخاباتی مى کنند.
🔸در همین رابطه مذاکره نمایندگان چهار حزب کردی با نمایندگان جمهوری اسلامی بر اساس سخن عمر ایلخانی زاده دبیرکل حزب کومله کردستان با دویچه وله، ادامه همان تلاش خاتمی ست در راستای وعده «اداره فدرالی» کشور.
🔸سخنان دیگر خاتمی که پیشتر گفته بود «بسیار مشکل است تا شهروندان را بار دیگر راضی به مشارکت در انتخابات کرد» یا «ممکن است براندازان موفق شوند» همگی دلالت بر این داردکه حاکمان شیعی تمام امکانات و ظرفیتهای سیاسی را بکار گرفته و بتدریج نیروهاى نجات دهنده را وارد کارزار مى کنند.
🔸حتا با نگاه سطحی میتوان به خوشنمایی و ظاهر آراستهء سخنان وی (همچون «اداره فدرالی» کشور با نیت جمع آوری آراء از مناطق کرد و بلوچ و ترک نشین) که در واقع جز پریشانگویی و فریبندگی و همچنین اعتراف به شکست نیست، پی بُرد. اعتراف به موقعیت شکننده جمهوری اسلامی پس از چهل سال و ناکارآمدی اصلاح طلبی دینی در تجاربی بیست ساله.
🔸بیست سال در تذوق چنین طعمی از اصلاح طلبی دینی که جز تداوم نظام دینی و به موازات آن پریشانی و دلمردگی در درون جامعه ارمغان دیگری نداشته اما با این وجود خاتمی با مأموریت و کارزار مفرح و ملیح توام با قدرت نمایی که همان نجات نظام است، میدان داری اصلاح طلبی دینی را اینبار با شعار «اداره فدرالی» کشور کسب میکند.
💠فحوای سخن وی در عین حال هشدارگونه و تلاش مذبوحانه ایست برای کشاندن مردم به پای صندوقهای رأی تا آبروی رفته نظام در انظار داخلی و خارجی، بازگردد. بی تردید جان کلام سخنان خاتمی در راستای مأموریت وی برای «حفظ نظام» اسلامی است و نه بیش از این.
@rakik_nameh
🌞™
🔻 #بخش_اول
🔸براستی در بطن سخن خاتمی که میگوید: اگر مردم از «اصلاحات مأیوس شوند براندازان ممکن است موفق شوند» یا «مطلوب ترین شیوه حکومت مردمی اداره فدرالی است» یا «دیگر دعوت از مردم برای شرکت در انتخابات آینده سخت است» چه خوابیده جز به قرینه تجربه ناموفق اصلاح طلبی دینی، توامان هم احساس تألم کند و هم در نقش سائق نیرومند نجات کشتیِ به گِل نشسته ظاهر شود؟
🔸حقیقت این است حکومت اسلامی ایران در شکننده ترین موقعیت بقای خود بسر میبرد؛ نه دوستی جدی در میان کشورهای جهان دارد و نه اکثریت مردم ایران دوستش دارند. نتیجهء چنین موقعیت آچمز شدهای که جمهوری اسلامی در آن قرار گرفته از ماهیت دینی آن بر میخیزد.
🔸حکومت دینی ایران بحرانهای متعدد را پشت سر نهاده و هر بار دست و دامن اصلاح طلبان دینیاش شده تا برای گرم کردن تنور انتخابات با هر حیله و مکری مردم را به پای صندوقهای رأی آورد. اینبار جمهوری اسلامی در بد تلهای افتاده.
🔸از یکسو فکر آغاز یک قیام ملی از سوى مردم خواب رهبران شیعی را آشفته کرده و از دیگر سو، تحریم و فشار اقتصادی امریکا و همپیمانانش و هم البته سیاسی، حلقومشان را آنچنان فشرده که در بدترین وضعیت خفگی در حال دست و پا زدنند. با چنین اوضاع و احوالی ست که سران اصلاح طلبان دینی برای نجات نظام فرا خوانده شدند.
🔸اصلاح طلبان طرفدار تداوم نظام سیاسی /دینی برای نجات نظام و به طبع خنثی کردنِ نقش براندازانِ سکولار دموکراتها که بعنوان نیروی سوم و مخالف جدی نظام مذهبی خطر محسوب میشوند، با چراغ سبز حاکمیت آزادی کُش عزم را جزم کردند که میدان دار انتخابات شورانگیزی شوند تا بلکه با کسب مقبولیت و حیثیت، نظام را از ورطه سقوط برهانند؛ بهزاد نبوی ذوب شده در قالب نظام دینی در جلسه اصلاح طلبان حکومتی از «شور انتخابات» سخن بر زبان آورده و خاتمی برای کشاندن مردم به پای صندوقهای رأی خصوصاً از مناطق محروم ایران که بطور یکپارچه با حکومت شیعی ایران مخالفند، اذهان را با بیان اینکه «اداره فدرال» کشور مناسبترین مدیریت است، آماده برای مشارکت انتخاباتی مى کنند.
🔸در همین رابطه مذاکره نمایندگان چهار حزب کردی با نمایندگان جمهوری اسلامی بر اساس سخن عمر ایلخانی زاده دبیرکل حزب کومله کردستان با دویچه وله، ادامه همان تلاش خاتمی ست در راستای وعده «اداره فدرالی» کشور.
🔸سخنان دیگر خاتمی که پیشتر گفته بود «بسیار مشکل است تا شهروندان را بار دیگر راضی به مشارکت در انتخابات کرد» یا «ممکن است براندازان موفق شوند» همگی دلالت بر این داردکه حاکمان شیعی تمام امکانات و ظرفیتهای سیاسی را بکار گرفته و بتدریج نیروهاى نجات دهنده را وارد کارزار مى کنند.
🔸حتا با نگاه سطحی میتوان به خوشنمایی و ظاهر آراستهء سخنان وی (همچون «اداره فدرالی» کشور با نیت جمع آوری آراء از مناطق کرد و بلوچ و ترک نشین) که در واقع جز پریشانگویی و فریبندگی و همچنین اعتراف به شکست نیست، پی بُرد. اعتراف به موقعیت شکننده جمهوری اسلامی پس از چهل سال و ناکارآمدی اصلاح طلبی دینی در تجاربی بیست ساله.
🔸بیست سال در تذوق چنین طعمی از اصلاح طلبی دینی که جز تداوم نظام دینی و به موازات آن پریشانی و دلمردگی در درون جامعه ارمغان دیگری نداشته اما با این وجود خاتمی با مأموریت و کارزار مفرح و ملیح توام با قدرت نمایی که همان نجات نظام است، میدان داری اصلاح طلبی دینی را اینبار با شعار «اداره فدرالی» کشور کسب میکند.
💠فحوای سخن وی در عین حال هشدارگونه و تلاش مذبوحانه ایست برای کشاندن مردم به پای صندوقهای رأی تا آبروی رفته نظام در انظار داخلی و خارجی، بازگردد. بی تردید جان کلام سخنان خاتمی در راستای مأموریت وی برای «حفظ نظام» اسلامی است و نه بیش از این.
@rakik_nameh
🌞™
Telegram
📎
🔴زنگنه: رئیس حراست محلی، با حفر چاه ۵ متری نفت میدزدید!
🔻 #بخش_اول
🔸وزیر نفت با بیان اینکه حتی جایی بود که رئیس حراست اقدام به نفتدزدی میکرد و با حفر چاهی پنج متری از لوله اصلی نفت را میدزدید، گفت: اخیراً در فروش نفت شاهد نفتخواری با برند بابک زنجانی هستیم و وقتی ما اسم ایشان را میآوریم یک عده رسانه جیرهخوار به ما حمله میکنند.
🔸بیژن زنگنه در جلسه هماندیشی کارگروه ارتقای سلامت اداری و مبارزه با مفاسد اقتصادی و هیاتهای رسیدگی به تخلفات اداری کارمندان وزارت نفت در مورد مبارزه با فساد گفت: اصل تشکیل این جلسه بسیار خوب است و موضوع آن هم اهمیت بالایی دارد.
🔸مبارزه با فساد وظیفه یک دستگاه نیست و باید همه اجزا و واحدهای سازمان به آن توجه داشته باشند. شاید در این میان برخی دستگاهها نقش مهمتری داشته باشند. باید توجه داشت که اکثر افراد سازمان، افراد خدومی هستند که برای صیانت از کرامت آنها باید با فساد مبارزه کنیم.
_هیچ لکه کوچکی را نمیتوان به مقامهای عالی نظام چسباند
🔸وی ادامه داد: از نظر من هیچکس مبارزه با فساد را قبول نخواهد کرد مگر اینکه این موضوع از بالا درست شود. البته هیچ لکه کوچکی را نمیتوان به مقامات عالی نظام چسباند.
🔸وزیر نفت تصریح کرد: چرا من همیشه به مبارزه با فساد در بخش نفت اصرار دارم؟ چون افراد ناسالم و دزد به دنبال پول هستند و کمتر جایی هم به اندازه نفت پول دارد؛ بنابراین تمرکز مفاسد روی دزدی پول است و ما نیز باید برای مبارزه با آن تمرکز کنیم.
_وقتی ما اسم بابک زنجانی را میآوریم یک عده جیرهخوار به ما حمله میکنند
🔸وی در مورد زمینههای فساد در بخش نفت گفت: یکی از این زمینهها بخش فرآوردههای نفتی است. همچنین در مناقصهها و واگذاری یک قرارداد شاید فساد وجود داشته باشد. ما باید بر اساس قانون عمل کنیم و ابلاغیهها و بخشنامهها را رعایت کنیم، نه اینکه قانونی که به نفع ما باشد را فقط رعایت کنیم.
🔸زنگنه با بیان اینکه زمینه دیگر فساد در واگذاری قراردادها است، اظهار داشت: در این قراردادها یک مشکل اساسی داریم بنده نیز دستور دادم تا مناقصات به خوبی اجرا شوند تا هر کس به حق خود برسد و این مهمتر از اجرای قراردادها است. در پرداختها و حل اختلافها نیز باید اسناد قراردادی درست باشد و عاری از ابهام بوده و سریعاً به آنها رسیدگی شود.
🔸وی زمینه دیگر فساد را در فروش اموال دانست و ادامه داد: اخیراً در فروش نفت شاهد نفتخواری با برند بابک زنجانی هستیم و وقتی ما اسم ایشان را میآوریم یک عده رسانه جیرهخوار به ما حمله میکنند.
_رئیس حراست جایی اقدام به نفتدزدی میکرد
🔸وزیر نفت با بیان اینکه مهمترین مسئله در مبارزه با فساد عزم و اراده مدیران یک سیستم است، گفت: ما باید تلاش کنیم تا رخنههای فساد را افشا کنیم و کسانی که گزارشهایی در این مورد ارائه میکنند را لو ندهیم و از آنها حمایت کنیم. اگر موضوعی مطرح است، باید حتما اثبات شود و باید بازرسی، بررسی و تحقیق شود.
💠وقتی در مورد موضوعی حرف و حدیث زیاد است باید آن را بررسی کرد. بنده خود مشاهده کردم که وقتی برای کسی حرفهای زیادی زده میشود، بعداً فساد او نیز افشا میشود.
@rakik_nameh
🌞™
🔻 #بخش_اول
🔸وزیر نفت با بیان اینکه حتی جایی بود که رئیس حراست اقدام به نفتدزدی میکرد و با حفر چاهی پنج متری از لوله اصلی نفت را میدزدید، گفت: اخیراً در فروش نفت شاهد نفتخواری با برند بابک زنجانی هستیم و وقتی ما اسم ایشان را میآوریم یک عده رسانه جیرهخوار به ما حمله میکنند.
🔸بیژن زنگنه در جلسه هماندیشی کارگروه ارتقای سلامت اداری و مبارزه با مفاسد اقتصادی و هیاتهای رسیدگی به تخلفات اداری کارمندان وزارت نفت در مورد مبارزه با فساد گفت: اصل تشکیل این جلسه بسیار خوب است و موضوع آن هم اهمیت بالایی دارد.
🔸مبارزه با فساد وظیفه یک دستگاه نیست و باید همه اجزا و واحدهای سازمان به آن توجه داشته باشند. شاید در این میان برخی دستگاهها نقش مهمتری داشته باشند. باید توجه داشت که اکثر افراد سازمان، افراد خدومی هستند که برای صیانت از کرامت آنها باید با فساد مبارزه کنیم.
_هیچ لکه کوچکی را نمیتوان به مقامهای عالی نظام چسباند
🔸وی ادامه داد: از نظر من هیچکس مبارزه با فساد را قبول نخواهد کرد مگر اینکه این موضوع از بالا درست شود. البته هیچ لکه کوچکی را نمیتوان به مقامات عالی نظام چسباند.
🔸وزیر نفت تصریح کرد: چرا من همیشه به مبارزه با فساد در بخش نفت اصرار دارم؟ چون افراد ناسالم و دزد به دنبال پول هستند و کمتر جایی هم به اندازه نفت پول دارد؛ بنابراین تمرکز مفاسد روی دزدی پول است و ما نیز باید برای مبارزه با آن تمرکز کنیم.
_وقتی ما اسم بابک زنجانی را میآوریم یک عده جیرهخوار به ما حمله میکنند
🔸وی در مورد زمینههای فساد در بخش نفت گفت: یکی از این زمینهها بخش فرآوردههای نفتی است. همچنین در مناقصهها و واگذاری یک قرارداد شاید فساد وجود داشته باشد. ما باید بر اساس قانون عمل کنیم و ابلاغیهها و بخشنامهها را رعایت کنیم، نه اینکه قانونی که به نفع ما باشد را فقط رعایت کنیم.
🔸زنگنه با بیان اینکه زمینه دیگر فساد در واگذاری قراردادها است، اظهار داشت: در این قراردادها یک مشکل اساسی داریم بنده نیز دستور دادم تا مناقصات به خوبی اجرا شوند تا هر کس به حق خود برسد و این مهمتر از اجرای قراردادها است. در پرداختها و حل اختلافها نیز باید اسناد قراردادی درست باشد و عاری از ابهام بوده و سریعاً به آنها رسیدگی شود.
🔸وی زمینه دیگر فساد را در فروش اموال دانست و ادامه داد: اخیراً در فروش نفت شاهد نفتخواری با برند بابک زنجانی هستیم و وقتی ما اسم ایشان را میآوریم یک عده رسانه جیرهخوار به ما حمله میکنند.
_رئیس حراست جایی اقدام به نفتدزدی میکرد
🔸وزیر نفت با بیان اینکه مهمترین مسئله در مبارزه با فساد عزم و اراده مدیران یک سیستم است، گفت: ما باید تلاش کنیم تا رخنههای فساد را افشا کنیم و کسانی که گزارشهایی در این مورد ارائه میکنند را لو ندهیم و از آنها حمایت کنیم. اگر موضوعی مطرح است، باید حتما اثبات شود و باید بازرسی، بررسی و تحقیق شود.
💠وقتی در مورد موضوعی حرف و حدیث زیاد است باید آن را بررسی کرد. بنده خود مشاهده کردم که وقتی برای کسی حرفهای زیادی زده میشود، بعداً فساد او نیز افشا میشود.
@rakik_nameh
🌞™
Telegram
📎
🔴کتاب جک استرا درباره ایران؛ از نقل قول مکارم شیرازی تا مجادله در قطار یزد
🔻 #بخش_اول
🔸«پس از اولین سفرم به ایران به عنوان وزیر خارجه در اوایل مهر ۱۳۸۰ فکر کردم که ایران کشور بسیار مهمی برای صلح و امنیت بین المللی است که در غرب درک چندانی از آن وجود ندارد اما من احتیاج دارم بیشتر آن را بفهم. بر اساس پیشنهاد همسرم «آلیس پرکینز»، وزارت امور خارجه بریتانیا برای من یک سری سمینار به راه انداخت و من در جریان آن با شمار گسترده ای از متخصصان ایران و تاریخ این کشور در بریتانیا آشنا شدم که باعث علاقه مندی بیشتر من به ایران و منجر به تولد این کتاب شد».
🔸این کتاب یعنی «کار، کار انگلیسیهاست» نوشته «جک استرا» وزیر خارجه اسبق بریتانیا که اولین مقام بلندپایه این کشور است که بعد از تاسیس جمهوری اسلامی ایران به تهران رفت و بارها این سفر را تکرار کرد در میان دیپلماتهای بریتانیا جوکی به تعبیر جک استرا وزیر خارجه پیشین «زهرآگین» وجود دارد که می گوید «ایران تنها کشور جهان است که هنوز بریتانیا را ابرقدرت میداند».
🔸«ایرج پزشکزاد» نویسنده نام آور ایرانی اصطلاح «کار، کار انگلیسیهاست» را وارد داستان «دایی جان ناپلئون» کرد. این تعبیر چنان قوتی داشت که از مرزهای ایران و زبان فارسی فراتر رفت و حالا عنوان کتاب وزیر خارجه پیشین بریتانیا درباره ایران است: «کار، کار انگلیسی هاست و فهم ایران و چرایی بیاعتمادی به بریتانیا». این کتاب تیرماه ۱۳۹۸ در بریتانیا منتشر شده و دوباره موضوع تاریخی شک سنتی ایرانی به انگلیسی ها را به کتابفروشیها و برنامه های تلویزیونی کشانده است.
🔸استرا در این کتاب نوشته است بیاعتمادی تاریخی ایرانیان به بریتانیا که اوج آن شرکت در کودتا علیه محمد مصدق بود، در دوره معاصر وقتی بیشتر شد که در زمان حمله عراق به ایران و جنگ خونینی که به راه افتاد، بریتانیا در کنار صدام ایستاد و مانع ادامه تجاوز او به خاک ایران نشد.
🔸جک استرا در کتاب قبلیاش، که زندگینامه اوست فصلی را به ایران اختصاص داده بود اما حالا یک کتاب چهارصد صفحه ای صرفا درباره ایران و بریتانیا نوشته که با شرح چگونگی گرفتن ویزای توریستی ایران آغاز میشود.
🔸استرا هشت ماه پیش از سفر به ایران درخواست ویزا کرده بود. بخش صدور ویزای سفارت ایران به دلیل حمله دانشجویان بسیجی به سفارت بریتانیا در تهران و کاهش روابط دو کشور تعطیل بود اما کاردار موقت ایران در لندن به استرا قول پیگیری صدور ویزا داده بود و به تعبیر خودش هربار که از آن سراغ میگرفت جواب می شنید که «انشاءالله درست می شود».
🔸عاقبت چند روز پیش از رسیدن موعد پرواز به تهران، سفارت ایران به او اطلاع داد که با صدور ویزا موافقت شده اما چون بخش کنسولی سفارت ایران تعطیل است، ویزا از جای دیگری باید صادر شود.
🔸سفارت ایران به او یک کد داده بود که مربوط به ویزا میشد. استرا با قطار عازم بروکسل و سفارت ایران در بلژیک شد. جایی که به سرعت ویزای او را صادر کردند و گذرنامه اش را تحویل دادند.
_«جک تو نمی دانی که کار در دولت ایران چقدر سخت است»
🔸«به کمال خرازی وزیر خارجه ایران که مورد اعتماد آیتالله خامنه ای است گفتم کمال تو نمی دانی که کار با دولت ایران چقدر دشوار است. او به پشتم زد و با زبان انگلیسی روانی گفت جک هیچ خبر نداری که کار کردن در درون دولت ایران چقدر دشوارتر است» (از متن کتاب کار، کار انگلیسیها ست نوشته جک استرا).
🔸استرا در کتاب «کار، کار انگلیس هاست» شناخت خود از مقامهای جمهوری اسلامی را هم با خوانندگانش به اشتراک گذاشته است. انتقادهایی متوجه آیتالله «علی خامنه ای» و سیاستهایش کرده و او را کسی خوانده که اولین سفیر پیشنهادی بریتانیا پس از فتوای قتل «سلمان رشدی» را «جاسوس» خواند و مانع ماموریت اش در تهران شد. از «محمد خاتمی» رییس جمهور پیشین ایران به عنوان فردی که فلسفه اسلامی خوانده و خواهان روابط بهتر با غرب بود تمجید می کند، «محمدجواد ظریف» وزیر خارجه ایران را فردی موفق و موثر در دیپلماسی ایران معرفی و «کمال خرازی» وزیر خارجه پیشین را دوست نزدیک اش خطاب می کند.
💠یکی از عوامل موفقیت توافق هسته ای موسوم به برجام را قدرت داشتن همزمان «کاترین اشتون» سیاستمداری انگلیسی در اتحادیه اروپا همزمان با وزارت ظریف در ایران و «جان کری» در آمریکا دانسته است. او در زمان وزارت خارجه بارها تلاش کرده بود که به توافق اتمی با ایران دست پیدا کند اما روایت کرده که چطور مقام های آمریکایی در دولت «جورج بوش» مانع آن شدند. او از «جان بولتون» که با ریاست جمهوری ترامپ به قدرت برگشته، از جمله موانع توافق اتمی با ایران در زمان ریاست جمهوری خاتمی نام برده است.
@rakik_nameh
🌞™
🔻 #بخش_اول
🔸«پس از اولین سفرم به ایران به عنوان وزیر خارجه در اوایل مهر ۱۳۸۰ فکر کردم که ایران کشور بسیار مهمی برای صلح و امنیت بین المللی است که در غرب درک چندانی از آن وجود ندارد اما من احتیاج دارم بیشتر آن را بفهم. بر اساس پیشنهاد همسرم «آلیس پرکینز»، وزارت امور خارجه بریتانیا برای من یک سری سمینار به راه انداخت و من در جریان آن با شمار گسترده ای از متخصصان ایران و تاریخ این کشور در بریتانیا آشنا شدم که باعث علاقه مندی بیشتر من به ایران و منجر به تولد این کتاب شد».
🔸این کتاب یعنی «کار، کار انگلیسیهاست» نوشته «جک استرا» وزیر خارجه اسبق بریتانیا که اولین مقام بلندپایه این کشور است که بعد از تاسیس جمهوری اسلامی ایران به تهران رفت و بارها این سفر را تکرار کرد در میان دیپلماتهای بریتانیا جوکی به تعبیر جک استرا وزیر خارجه پیشین «زهرآگین» وجود دارد که می گوید «ایران تنها کشور جهان است که هنوز بریتانیا را ابرقدرت میداند».
🔸«ایرج پزشکزاد» نویسنده نام آور ایرانی اصطلاح «کار، کار انگلیسیهاست» را وارد داستان «دایی جان ناپلئون» کرد. این تعبیر چنان قوتی داشت که از مرزهای ایران و زبان فارسی فراتر رفت و حالا عنوان کتاب وزیر خارجه پیشین بریتانیا درباره ایران است: «کار، کار انگلیسی هاست و فهم ایران و چرایی بیاعتمادی به بریتانیا». این کتاب تیرماه ۱۳۹۸ در بریتانیا منتشر شده و دوباره موضوع تاریخی شک سنتی ایرانی به انگلیسی ها را به کتابفروشیها و برنامه های تلویزیونی کشانده است.
🔸استرا در این کتاب نوشته است بیاعتمادی تاریخی ایرانیان به بریتانیا که اوج آن شرکت در کودتا علیه محمد مصدق بود، در دوره معاصر وقتی بیشتر شد که در زمان حمله عراق به ایران و جنگ خونینی که به راه افتاد، بریتانیا در کنار صدام ایستاد و مانع ادامه تجاوز او به خاک ایران نشد.
🔸جک استرا در کتاب قبلیاش، که زندگینامه اوست فصلی را به ایران اختصاص داده بود اما حالا یک کتاب چهارصد صفحه ای صرفا درباره ایران و بریتانیا نوشته که با شرح چگونگی گرفتن ویزای توریستی ایران آغاز میشود.
🔸استرا هشت ماه پیش از سفر به ایران درخواست ویزا کرده بود. بخش صدور ویزای سفارت ایران به دلیل حمله دانشجویان بسیجی به سفارت بریتانیا در تهران و کاهش روابط دو کشور تعطیل بود اما کاردار موقت ایران در لندن به استرا قول پیگیری صدور ویزا داده بود و به تعبیر خودش هربار که از آن سراغ میگرفت جواب می شنید که «انشاءالله درست می شود».
🔸عاقبت چند روز پیش از رسیدن موعد پرواز به تهران، سفارت ایران به او اطلاع داد که با صدور ویزا موافقت شده اما چون بخش کنسولی سفارت ایران تعطیل است، ویزا از جای دیگری باید صادر شود.
🔸سفارت ایران به او یک کد داده بود که مربوط به ویزا میشد. استرا با قطار عازم بروکسل و سفارت ایران در بلژیک شد. جایی که به سرعت ویزای او را صادر کردند و گذرنامه اش را تحویل دادند.
_«جک تو نمی دانی که کار در دولت ایران چقدر سخت است»
🔸«به کمال خرازی وزیر خارجه ایران که مورد اعتماد آیتالله خامنه ای است گفتم کمال تو نمی دانی که کار با دولت ایران چقدر دشوار است. او به پشتم زد و با زبان انگلیسی روانی گفت جک هیچ خبر نداری که کار کردن در درون دولت ایران چقدر دشوارتر است» (از متن کتاب کار، کار انگلیسیها ست نوشته جک استرا).
🔸استرا در کتاب «کار، کار انگلیس هاست» شناخت خود از مقامهای جمهوری اسلامی را هم با خوانندگانش به اشتراک گذاشته است. انتقادهایی متوجه آیتالله «علی خامنه ای» و سیاستهایش کرده و او را کسی خوانده که اولین سفیر پیشنهادی بریتانیا پس از فتوای قتل «سلمان رشدی» را «جاسوس» خواند و مانع ماموریت اش در تهران شد. از «محمد خاتمی» رییس جمهور پیشین ایران به عنوان فردی که فلسفه اسلامی خوانده و خواهان روابط بهتر با غرب بود تمجید می کند، «محمدجواد ظریف» وزیر خارجه ایران را فردی موفق و موثر در دیپلماسی ایران معرفی و «کمال خرازی» وزیر خارجه پیشین را دوست نزدیک اش خطاب می کند.
💠یکی از عوامل موفقیت توافق هسته ای موسوم به برجام را قدرت داشتن همزمان «کاترین اشتون» سیاستمداری انگلیسی در اتحادیه اروپا همزمان با وزارت ظریف در ایران و «جان کری» در آمریکا دانسته است. او در زمان وزارت خارجه بارها تلاش کرده بود که به توافق اتمی با ایران دست پیدا کند اما روایت کرده که چطور مقام های آمریکایی در دولت «جورج بوش» مانع آن شدند. او از «جان بولتون» که با ریاست جمهوری ترامپ به قدرت برگشته، از جمله موانع توافق اتمی با ایران در زمان ریاست جمهوری خاتمی نام برده است.
@rakik_nameh
🌞™
Telegram
📎
🔴تا ورود زنان آزاد نشود، مردها هم پشت در ورزشگاهها خواهند ماند
🔻 #بخش_اول
🔸فدراسیون فوتبال ایران و شورای امنیت ملی کشور از ماه قبل پشت درهای بسته، کمی دور از چشمها و گوشها، وارد شور شدهاند. بارها بحث کرده، گاهی برافروخته شده و در برخی جلسهها به یک قدمی راه حل و توافق رسیدهاند. روزهایی هم زیر میز زده، بلند شده و رفتهاند. داستان بر سر یک فوریت است؛ ورود قطعی زنان به ورزشگاهها.
🔸دوم تیر امسال، «حیدر بهاروند»، رییس سازمان لیگ فوتبال ایران از احتمال برگزار نشدن رقابتهای «لیگ برتر» خبر داد. او گفت: «اگر ایرادهای زیرساختی ورزشگاههای کشور حل نشوند، قادر به برگزاری لیگ برتر نخواهیم بود.»
🔸نگرانی فدراسیون فوتبال و سازمان لیگ از تکرار اتفافات فینال «جام حذفی» بود. آنچه در اهواز و در جریان بازی تیمهای «پرسپولیس» و «داماش گیلانیان» رخ داد، حتی منجر به حکم تعلیق و منع فعالیت مدیران سازمان لیگ از سوی «کمیته اخلاق» فدراسیون فوتبال کشور شد.
🔸روز پنجم تیر، «مهدی تاج» گفت: «شورای امنیت ملی کشور برای ایجاد استانداردهای مورد نیاز در ورزشگاهها ورود کرده است و تاکیدهایی ویژه دارد.»
🔸تاج پای مهمترین نهاد امنیتی کشور را وسط کشید. پیش از این هم با استفاده از نام ارکان و ارگانهای دولتی و نظامی، سعی کرده بود فدراسیون جهانی فوتبال را متوجه برخی اتفاقات داخلی کشور کند؛ برای نمونه، وقتی مجلس شورای اسلامی «قانون منع به کارگیری بازنشستهها» را تصویب کرد، مهدی تاج در مصاحبه با خبرگزاریهای رسمی ایران، آن را نمونهای از دخالت «سیاست در ورزش» دانست.
🔸این بار بازی او در کدگذاری برای فیفا، به شورای امنیت ملی کشور رسیده است. تاج اشارهای نکرد که دقیقا دغدغه احتمالی این نهاد امنیتی چیست اما به صورت روشن گفت: «تعویق در شروع مسابقات لیگ و بحرانهای احتمالی، پیآمد ورود شورای امنیت کشور به فوتبال ایران است.»
🔸در همان بازه زمانی، سازمان لیگ فهرستی از کاستیهای موجود در زیرساختهای فوتبال ایران که از سوی شورای امنیت ملی کشور ارایه شده بود را منتشر کرد؛ یک فهرست پنجگانه که مشتمل بود بر «فروش بلیت الکترونیک»، «شماره دار شدن صندلیهای تمامی ورزشگاههای کشور»، «اصلاح گذرگاههای ورزشگاهها»، «نصب دوربینهای مداربسته و ایجاد اتاق کنترل در تمامی شهرها» و «توجه به نیازهای رفاهی هواداران».
🔸دو روز بعد، سازمان لیگ به صورت رسمی به ۱۶ باشگاه لیگ برتر فوتبال ایران اعلام میکند که هم زمان قرعهکشی مسابقات و هم زمان آغاز رقابتهای لیگ برتر به تعویق افتاده است. چند روز؟ چند هفته؟ چند ماه؟ به صورت دقیق مشخص نیست.
🔸«یحیی گلمحمدی»، سرمربی «پدیده» مشهد نخستین معترض بود: «تاسف برانگیز است که حتی نمیدانیم بازیها چه زمانی شروع میشوند.»
او اما آخرین شکایت کننده از وضعیت لیگ برتر ایران نبود؛ «امیر قلعهنویی»، سرمربی «سپاهان» هم تعویق در لیگ را مایه خجالت خواند: «از این وضعیت سرگیجه گرفتهایم.»
🔸اما روز دوازدهم تیرماه، بعد از آخرین جلسهای که بین فدراسیون فوتبال و شورای امنیت ملی برگزار شد، شرایط عوض شد. فدراسیون ایران به صراحت اعلام کرد که در صورت محقق نشدن درخواست فدراسیون جهانی فوتبال و باز نشدن درهای ورزشگاههای ایران به روی زنان، نه تنها رقابتهای لیگ برتر و جام حذفی را برگزار نخواهد کرد که از هر بازی ملی با حضور تماشاگران خودداری میکند.
🔸برای درک ماجرا، باید به زمستان سال ۱۳۹۶ و سفر ۲۰ساعته «جیانی اینفانتینو»، رییس فدراسیون جهانی فوتبال به ایران برگشت. او شرط حضور کوتاه مدت خود در تهران و قبول دعوت مهدی تاج برای تماشای دربی تهران را دیدار با «حسن روحانی» اعلام کرده بود. اینفانتینو در بازگشت به سوییس، به «گاردین» گفت: «مسلما اولین راه حل ما تحریم و تعلیق نیست.»
🔸او در مورد معضل ورود زنان به ورزشگاههای ایران حرف میزد؛ قانونی نانوشته که حضور زنان در ورزشگاهها را منع میکند. اینفانتینو به گاردین گفت: «ابتدا برای حضور دختران ایرانی در ورزشگاهها مذاکره میکنیم. اگر به نتیجه نرسیم، قطعا از راههای سخت وارد خواهیم شد.»
🔸فیفا اولتیماتومی یک ساله برای ایران تعیین کرد. سال ۱۳۹۷، «دختران گزینشی» در روز بازی ایران و بولیوی به ورزشگاه رفتند تا به فدراسیون جهانی فوتبال نشان دهند که ورود و حضور بانوان برای دیدن بازی تیم دلخواه خود آزاد شده است. کمی بعد همین اتفاق در بازی فینال لیگ قهرمانان آسیا در بازی «پرسپولیس» و «کاشیما» ژاپن افتاد.
💠اما پس از آن، درها باز هم به روی زنان قفل خوردند. سیزدهم اسفندماه ۱۳۹۷، «غلامحسین اسماعیلی»، رییس کل دادگستری استان تهران در جمع خبرنگاران آب پاکی را روی دست همه ریخت: «حضور بانوان در ورزشگاهها مشکل امروز مردم نیست، به مشکلات دیگر برسید!»
@rakik_nameh
🌞™
🔻 #بخش_اول
🔸فدراسیون فوتبال ایران و شورای امنیت ملی کشور از ماه قبل پشت درهای بسته، کمی دور از چشمها و گوشها، وارد شور شدهاند. بارها بحث کرده، گاهی برافروخته شده و در برخی جلسهها به یک قدمی راه حل و توافق رسیدهاند. روزهایی هم زیر میز زده، بلند شده و رفتهاند. داستان بر سر یک فوریت است؛ ورود قطعی زنان به ورزشگاهها.
🔸دوم تیر امسال، «حیدر بهاروند»، رییس سازمان لیگ فوتبال ایران از احتمال برگزار نشدن رقابتهای «لیگ برتر» خبر داد. او گفت: «اگر ایرادهای زیرساختی ورزشگاههای کشور حل نشوند، قادر به برگزاری لیگ برتر نخواهیم بود.»
🔸نگرانی فدراسیون فوتبال و سازمان لیگ از تکرار اتفافات فینال «جام حذفی» بود. آنچه در اهواز و در جریان بازی تیمهای «پرسپولیس» و «داماش گیلانیان» رخ داد، حتی منجر به حکم تعلیق و منع فعالیت مدیران سازمان لیگ از سوی «کمیته اخلاق» فدراسیون فوتبال کشور شد.
🔸روز پنجم تیر، «مهدی تاج» گفت: «شورای امنیت ملی کشور برای ایجاد استانداردهای مورد نیاز در ورزشگاهها ورود کرده است و تاکیدهایی ویژه دارد.»
🔸تاج پای مهمترین نهاد امنیتی کشور را وسط کشید. پیش از این هم با استفاده از نام ارکان و ارگانهای دولتی و نظامی، سعی کرده بود فدراسیون جهانی فوتبال را متوجه برخی اتفاقات داخلی کشور کند؛ برای نمونه، وقتی مجلس شورای اسلامی «قانون منع به کارگیری بازنشستهها» را تصویب کرد، مهدی تاج در مصاحبه با خبرگزاریهای رسمی ایران، آن را نمونهای از دخالت «سیاست در ورزش» دانست.
🔸این بار بازی او در کدگذاری برای فیفا، به شورای امنیت ملی کشور رسیده است. تاج اشارهای نکرد که دقیقا دغدغه احتمالی این نهاد امنیتی چیست اما به صورت روشن گفت: «تعویق در شروع مسابقات لیگ و بحرانهای احتمالی، پیآمد ورود شورای امنیت کشور به فوتبال ایران است.»
🔸در همان بازه زمانی، سازمان لیگ فهرستی از کاستیهای موجود در زیرساختهای فوتبال ایران که از سوی شورای امنیت ملی کشور ارایه شده بود را منتشر کرد؛ یک فهرست پنجگانه که مشتمل بود بر «فروش بلیت الکترونیک»، «شماره دار شدن صندلیهای تمامی ورزشگاههای کشور»، «اصلاح گذرگاههای ورزشگاهها»، «نصب دوربینهای مداربسته و ایجاد اتاق کنترل در تمامی شهرها» و «توجه به نیازهای رفاهی هواداران».
🔸دو روز بعد، سازمان لیگ به صورت رسمی به ۱۶ باشگاه لیگ برتر فوتبال ایران اعلام میکند که هم زمان قرعهکشی مسابقات و هم زمان آغاز رقابتهای لیگ برتر به تعویق افتاده است. چند روز؟ چند هفته؟ چند ماه؟ به صورت دقیق مشخص نیست.
🔸«یحیی گلمحمدی»، سرمربی «پدیده» مشهد نخستین معترض بود: «تاسف برانگیز است که حتی نمیدانیم بازیها چه زمانی شروع میشوند.»
او اما آخرین شکایت کننده از وضعیت لیگ برتر ایران نبود؛ «امیر قلعهنویی»، سرمربی «سپاهان» هم تعویق در لیگ را مایه خجالت خواند: «از این وضعیت سرگیجه گرفتهایم.»
🔸اما روز دوازدهم تیرماه، بعد از آخرین جلسهای که بین فدراسیون فوتبال و شورای امنیت ملی برگزار شد، شرایط عوض شد. فدراسیون ایران به صراحت اعلام کرد که در صورت محقق نشدن درخواست فدراسیون جهانی فوتبال و باز نشدن درهای ورزشگاههای ایران به روی زنان، نه تنها رقابتهای لیگ برتر و جام حذفی را برگزار نخواهد کرد که از هر بازی ملی با حضور تماشاگران خودداری میکند.
🔸برای درک ماجرا، باید به زمستان سال ۱۳۹۶ و سفر ۲۰ساعته «جیانی اینفانتینو»، رییس فدراسیون جهانی فوتبال به ایران برگشت. او شرط حضور کوتاه مدت خود در تهران و قبول دعوت مهدی تاج برای تماشای دربی تهران را دیدار با «حسن روحانی» اعلام کرده بود. اینفانتینو در بازگشت به سوییس، به «گاردین» گفت: «مسلما اولین راه حل ما تحریم و تعلیق نیست.»
🔸او در مورد معضل ورود زنان به ورزشگاههای ایران حرف میزد؛ قانونی نانوشته که حضور زنان در ورزشگاهها را منع میکند. اینفانتینو به گاردین گفت: «ابتدا برای حضور دختران ایرانی در ورزشگاهها مذاکره میکنیم. اگر به نتیجه نرسیم، قطعا از راههای سخت وارد خواهیم شد.»
🔸فیفا اولتیماتومی یک ساله برای ایران تعیین کرد. سال ۱۳۹۷، «دختران گزینشی» در روز بازی ایران و بولیوی به ورزشگاه رفتند تا به فدراسیون جهانی فوتبال نشان دهند که ورود و حضور بانوان برای دیدن بازی تیم دلخواه خود آزاد شده است. کمی بعد همین اتفاق در بازی فینال لیگ قهرمانان آسیا در بازی «پرسپولیس» و «کاشیما» ژاپن افتاد.
💠اما پس از آن، درها باز هم به روی زنان قفل خوردند. سیزدهم اسفندماه ۱۳۹۷، «غلامحسین اسماعیلی»، رییس کل دادگستری استان تهران در جمع خبرنگاران آب پاکی را روی دست همه ریخت: «حضور بانوان در ورزشگاهها مشکل امروز مردم نیست، به مشکلات دیگر برسید!»
@rakik_nameh
🌞™
Telegram
📎
🔴سرگذشت عجیب یک رقابت در ایران!
🔻 #بخش_اول
🔸ایرانیها از چه زمانی پشتکنکوری شدند؟
تا دهه ۴۰ شمسی هر دانشگاهی در ایران، شیوهای متفاوت برای گزینش دانشجو داشت؛ امتحان یا مصاحبه علمی. دانشگاهها محدود بودند و البته متقاضیان تحصیل هم محدود؛ دانشگاه تهران، دانشگاه پلی تکنیک (امیرکبیر فعلی)، دانشگاه ملی (شهید بهشتی فعلی)، فردوسی مشهد، جندیشاپور اهواز (شهید چمران فعلی) و دانشگاه پهلوی (دانشگاه شیراز فعلی) بودند و ظرفیتهایی که تکمیل نمیشد. تا اینکه بهتدریج تقاضای ورود به دانشگاه افزایش یافت و شرایط تغییر کرد. کنکور آمد و ماندگار شد. بزرگترین رویداد علمی کشور رقابتی است همگانی که استعدادها را در دورافتادهترین نقاط ایران نیز شناسایی میکند و شاید مزیت مهم و دلیل ماندگاریاش همین باشد. این روزها که داوطلبان ورود به دانشگاهها منتظر اعلام نتایج هستند مروری کردهایم بر کارنامه ۵۶ ساله کنکور!
🔸سال 42 نخستین کنکور ایرانی:
پزشکی اولین رشتهای بود که در دانشگاههای ایران پرطرفدار شد. نخستین بار در دانشکده پزشکی دانشگاه تهران به دلیل تعداد زیاد متقاضیان امتحانی هماهنگ برگزار شد. بعد دانشکدههای حقوق و فنی نیز امتحان ورودی برگزار کردند. شرایط چنین بود که اغلب متقاضیان ورود به دانشگاه ابتدا در امتحان دانشکده پزشکی شرکت میکردند و اگر قبول نمیشدند، میرفتند سروقت باقی رشتهها و دانشکدهها. سالها وضعیت بر همین منوال بود تا اینکه در سال ۱۳۴۱ قرار شد امتحانی سراسری برای دانشگاهها برگزار شود. مشکل این بود که متقاضیان باید بارها از سراسر ایران به تهران و سایر شهرها سفر میکردند تا در امتحانات دانشکدههای مختلف شرکت کنند. برای رفع این مشکل و با ایده برگزاری امتحانی با کیفیت بالاتر برای تعیین دقیقتر سطح علمی افراد نخستین امتحان سراسری دانشگاهها در سال ۱۳۴۲ برگزار شد؛ نخستین کنکور ایرانی. این کنکور را هیات مسابقات وردی دانشگاهها برگزار میکردند؛ هیاتی تازه تأسیس از اساتید و مسئولان دانشگاههای ایران. اما شیوه برگزاری کنکور و مشکلاتی که برای هماهنگیها پیش آمد با انتقاد جامعه علمی مواجه شد و دوباره وضعیت به روال سابق بازگشت.
🔸کنکور با سوالات جواب کوتاه!
در دهه ۴۰ دانشگاههای جدیدی از راه رسیدند؛ ازجمله دانشگاه صنعتی آریامهر (شریف فعلی) و دانشگاه رضائیه (ارومیه فعلی). تب تحصیلات دانشگاهی هم در جامعه مدام بالا میرفت و کنکور سراسری همچنان روشی مناسب برای پذیرش دانشجو به نظر میرسید. با تأسیس وزارت علوم و راهاندازی واحدی با نام مرکز آزمونشناسی در سال ۱۳۴۷ دوباره برگزاری کنکور سراسری در دستور کار قرار گرفت؛ اتفاقی که سال ۱۳۴۸ رخ داد. صبح چهارشنبه ۱۵ مرداد سال ۴۸ کنکوری با شرکت ۴۷ هزار و ۷۰۳ نفر برگزار شد؛ ۱۲ دانشگاه بود با ۳۰ رشته تحصیلی. این آزمون بهصورت سؤالات پاسخ کوتاه (به جای تستی) برگزار شد و داوطلبان همزمان با آزمون ۱۰ رشته را انتخاب کردند. نکته مهم اینکه منابع سؤالات ناشناخته بود و داوطلبانی که از امتحان بیرون آمدند نخستین نسل ایرانیهایی بودند که سختی کنکور را درک کردند! ازآنپس کنکور بهطور مرتب برگزار شد و به همین دلیل آزمون سراسری سال ۴۸ نخستین کنکور ایران معرفی میشود.
💠کنکور 57:
سال ۱۳۵۴ به جای مرکز آزمونشناسی، سازمان سنجش آموزش کشور تأسیس شد تا کنکور وارد مرحلهای جدید شود. از آن سال معدل امتحانات نهایی ششم متوسطه و نوع مدرک (دیپلم ریاضی، طبیعی و ادبی)، جنسیت، وضعیت نظاموظیفه و سهمیه منطقه نیز در قبولی کنکور تأثیر داشت. البته در سال ۵۷ این شرایط دیگر اعمال نشد. کنکور آن سال کنکوری بود در بحبوحه تحولات انقلابی. آن سالها ۱۷۰ هزار دانشجو داشتیم که در 150 رشته، تحصیل می کردند. کنکور در سال ۵۸ هم اجرا شد ولی پسازآن برای انقلاب فرهنگی، دانشگاهها تعطیل شدند و کنکور هم.
@rakik_nameh
🌞™
🔻 #بخش_اول
🔸ایرانیها از چه زمانی پشتکنکوری شدند؟
تا دهه ۴۰ شمسی هر دانشگاهی در ایران، شیوهای متفاوت برای گزینش دانشجو داشت؛ امتحان یا مصاحبه علمی. دانشگاهها محدود بودند و البته متقاضیان تحصیل هم محدود؛ دانشگاه تهران، دانشگاه پلی تکنیک (امیرکبیر فعلی)، دانشگاه ملی (شهید بهشتی فعلی)، فردوسی مشهد، جندیشاپور اهواز (شهید چمران فعلی) و دانشگاه پهلوی (دانشگاه شیراز فعلی) بودند و ظرفیتهایی که تکمیل نمیشد. تا اینکه بهتدریج تقاضای ورود به دانشگاه افزایش یافت و شرایط تغییر کرد. کنکور آمد و ماندگار شد. بزرگترین رویداد علمی کشور رقابتی است همگانی که استعدادها را در دورافتادهترین نقاط ایران نیز شناسایی میکند و شاید مزیت مهم و دلیل ماندگاریاش همین باشد. این روزها که داوطلبان ورود به دانشگاهها منتظر اعلام نتایج هستند مروری کردهایم بر کارنامه ۵۶ ساله کنکور!
🔸سال 42 نخستین کنکور ایرانی:
پزشکی اولین رشتهای بود که در دانشگاههای ایران پرطرفدار شد. نخستین بار در دانشکده پزشکی دانشگاه تهران به دلیل تعداد زیاد متقاضیان امتحانی هماهنگ برگزار شد. بعد دانشکدههای حقوق و فنی نیز امتحان ورودی برگزار کردند. شرایط چنین بود که اغلب متقاضیان ورود به دانشگاه ابتدا در امتحان دانشکده پزشکی شرکت میکردند و اگر قبول نمیشدند، میرفتند سروقت باقی رشتهها و دانشکدهها. سالها وضعیت بر همین منوال بود تا اینکه در سال ۱۳۴۱ قرار شد امتحانی سراسری برای دانشگاهها برگزار شود. مشکل این بود که متقاضیان باید بارها از سراسر ایران به تهران و سایر شهرها سفر میکردند تا در امتحانات دانشکدههای مختلف شرکت کنند. برای رفع این مشکل و با ایده برگزاری امتحانی با کیفیت بالاتر برای تعیین دقیقتر سطح علمی افراد نخستین امتحان سراسری دانشگاهها در سال ۱۳۴۲ برگزار شد؛ نخستین کنکور ایرانی. این کنکور را هیات مسابقات وردی دانشگاهها برگزار میکردند؛ هیاتی تازه تأسیس از اساتید و مسئولان دانشگاههای ایران. اما شیوه برگزاری کنکور و مشکلاتی که برای هماهنگیها پیش آمد با انتقاد جامعه علمی مواجه شد و دوباره وضعیت به روال سابق بازگشت.
🔸کنکور با سوالات جواب کوتاه!
در دهه ۴۰ دانشگاههای جدیدی از راه رسیدند؛ ازجمله دانشگاه صنعتی آریامهر (شریف فعلی) و دانشگاه رضائیه (ارومیه فعلی). تب تحصیلات دانشگاهی هم در جامعه مدام بالا میرفت و کنکور سراسری همچنان روشی مناسب برای پذیرش دانشجو به نظر میرسید. با تأسیس وزارت علوم و راهاندازی واحدی با نام مرکز آزمونشناسی در سال ۱۳۴۷ دوباره برگزاری کنکور سراسری در دستور کار قرار گرفت؛ اتفاقی که سال ۱۳۴۸ رخ داد. صبح چهارشنبه ۱۵ مرداد سال ۴۸ کنکوری با شرکت ۴۷ هزار و ۷۰۳ نفر برگزار شد؛ ۱۲ دانشگاه بود با ۳۰ رشته تحصیلی. این آزمون بهصورت سؤالات پاسخ کوتاه (به جای تستی) برگزار شد و داوطلبان همزمان با آزمون ۱۰ رشته را انتخاب کردند. نکته مهم اینکه منابع سؤالات ناشناخته بود و داوطلبانی که از امتحان بیرون آمدند نخستین نسل ایرانیهایی بودند که سختی کنکور را درک کردند! ازآنپس کنکور بهطور مرتب برگزار شد و به همین دلیل آزمون سراسری سال ۴۸ نخستین کنکور ایران معرفی میشود.
💠کنکور 57:
سال ۱۳۵۴ به جای مرکز آزمونشناسی، سازمان سنجش آموزش کشور تأسیس شد تا کنکور وارد مرحلهای جدید شود. از آن سال معدل امتحانات نهایی ششم متوسطه و نوع مدرک (دیپلم ریاضی، طبیعی و ادبی)، جنسیت، وضعیت نظاموظیفه و سهمیه منطقه نیز در قبولی کنکور تأثیر داشت. البته در سال ۵۷ این شرایط دیگر اعمال نشد. کنکور آن سال کنکوری بود در بحبوحه تحولات انقلابی. آن سالها ۱۷۰ هزار دانشجو داشتیم که در 150 رشته، تحصیل می کردند. کنکور در سال ۵۸ هم اجرا شد ولی پسازآن برای انقلاب فرهنگی، دانشگاهها تعطیل شدند و کنکور هم.
@rakik_nameh
🌞™
Telegram
📎
🔴پرچمهای مصلحتی روی کشتیهای ایران چیست و چرا پاناما آن را پس میگیرد؟
🔻 #بخش_اول
🔸پاناما میگوید پرچم خود را از کشتیها و نفتکشهای ایران و دیگر کشتیهایی که مقررات تحریمهای ایالات متحده را نقض کنند، پس خواهد گرفت.
🔸در ماجرای توقیف نفتکش «گریس۱» که نفت ایران را حمل میکرد و توسط دولت جبلالطارق به ظن نقض تحریمهای اتحادیه اروپا علیه سوریه توقیف شده است، مشخص شد که نام پاناما روی این نفتکش قرار داشته و از پرچم این کشور برای عبور و مرور استفاده میکرده است. اما پاناما پس از اطلاع از موضوع، اعلام کرد که هفتهها است اجازه استفاده از پرچم خود را از این کشتی پس گرفته است. پرچم پاناما روی کشتیهای ایرانی چه میکند؟
🔸ایران یکی از فعالترین کشورها در حمل و نقل دریایی و استفاده از کشتیرانی بازرگانی در جهان است. عمده صادرات و واردات ایران از طریق خطوط کشتیرانی انجام میشود و کل صادرات نفت خام و میعانات گازی که پیش از تحریمهای امریکا به بیش از دو میلیون و ۷۰۰ هزار بشکه در روز رسیده بود، با نفتکش انجام میشود.
🔸هر کشتی تجاری مثل نفتکش، برای عبور و مرور بینالمللی باید دارای مالک، اداره کننده و کشور صاحب پرچم باشد. به طور معمول، اغلب کشتیها و نفتکشهای ایرانی در خود ایران و بخش کوچکتری در دیگر کشورها ثبت میشدند و عمدتا با پرچم جمهوری اسلامی ایران در آبها حرکت میکردند. اما تحریمهای اتمی این وضعیت را به هم زد.
🔸در دوره تحریمهای بینالمللی علیه برنامه اتمی جمهوری اسلامی که فروش نفت خام و دیگر مراودات تجاری دریایی ایران را هدف گرفته بود، کشتیها و شناورهای ایرانی که با پرچم جمهوری اسلامی حرکت میکردند، فوری شناسایی میشدند. این شناسایی به آن معنا بود که بنادر از پذیرش آنها خودداری میکردند و خدمات مورد نیاز کشتیها همچون بیمه و خدمات بندری را برایشان تامین نمیکردند.
🔸ایران که دارای شبکه گستردهای از کشتیها است، خدمات حمل و نقل دریایی بینالمللی هم ارایه میکرد اما با پرچم جمهوری اسلامی ایران ادامه این کار غیرممکن بود.
🔸هر وقت یک کشتی پرچم کشوری غیر از پرچم کشور مالک خود را نصب و با آن در آبهای بینالمللی تردد کند، اصطلاحا به آن پرچم، «پرچم مصلحتی» میگویند. استفاده از پرچم مصلحتی، اقدام رایجی در صنعت حمل و نقل دریایی است. بیشتر از ۷۰درصد ناوگان کشتیرانی در جهان با پرچم مصلحتی، یعنی با پرچم کشوری غیر از کشور خود حرکت می کنند.
🔸پاناما، تانزانیا، لیبریا و جزایر مارشال از کشورهایی هستند که روی کاغذ دارای بزرگترین ناوگان دریایی جهان هستند اما در واقع پرچم خود را به کشتیهای خارجی اجاره میدهند.
🔸کشتیها با هر پرچمی که در جهان حرکت کنند، تا زمانی که در آبهای بین المللی قرار دارند، تحت قوانین همان پرچم هستند؛ مثلا نفتکش ایرانی که با پرچم پاناما حرکت میکند، تا زمانی که وارد ساحل ایران نشده باشد، تحت قوانین داخلی پاناما است. به همین دلیل، زمانی که نفتکش «سانچی» دچار سانحه آتش سوزی و غرق شد، مدارک آن، از جمله جعبه سیاه این نفتکش به پاناما، یعنی کشور صاحب پرچم آن و ایران، یعنی مالک نفتکش تحویل شد.
🔸کشورهای دارای پرچم مصلحتی دارای شرایط آسانتری برای ثبت و قوانین داخلی برای کشتیرانی یا استخدام خدمه هستند. به طور عمده، از مالکان کشتیها مالیات دریافت نمیشود. برای همین شرکتهای بینالمللی کشتیرانی در کشورهای توسعه یافته هم تمایل بیشتری به استفاده از پرچم مصلحتی دارند تا مالیات کمتری پرداخت کنند. هزینه اجاره پرچم در برابر قانونی بودن مالیات ندادن، برای این شرکتها از نظر اقتصادی به صرفه است.
🔸کشورهای مالک کشتی گرچه با پرچم کشور دیگری ممکن است حرکت کنند اما مالک کشتی و خدمه آن موظف به رعایت قوانین بینالمللی و مقررات دریانوردی هستند و در صورتی که تخلف کنند، کشور صاحب پرچم پاسخگوی اصلی نیست.
💠ایران هم به طور معمول از پرچمهای مصلحتی به روی کشتیها و نفتکشهایش استفاده میکرده است اما پس از شروع تحریمهای اتمی امریکا، این کار برای دولت ایران تبدیل به ضرورت شده بود.
@rakik_nameh
🌞™
🔻 #بخش_اول
🔸پاناما میگوید پرچم خود را از کشتیها و نفتکشهای ایران و دیگر کشتیهایی که مقررات تحریمهای ایالات متحده را نقض کنند، پس خواهد گرفت.
🔸در ماجرای توقیف نفتکش «گریس۱» که نفت ایران را حمل میکرد و توسط دولت جبلالطارق به ظن نقض تحریمهای اتحادیه اروپا علیه سوریه توقیف شده است، مشخص شد که نام پاناما روی این نفتکش قرار داشته و از پرچم این کشور برای عبور و مرور استفاده میکرده است. اما پاناما پس از اطلاع از موضوع، اعلام کرد که هفتهها است اجازه استفاده از پرچم خود را از این کشتی پس گرفته است. پرچم پاناما روی کشتیهای ایرانی چه میکند؟
🔸ایران یکی از فعالترین کشورها در حمل و نقل دریایی و استفاده از کشتیرانی بازرگانی در جهان است. عمده صادرات و واردات ایران از طریق خطوط کشتیرانی انجام میشود و کل صادرات نفت خام و میعانات گازی که پیش از تحریمهای امریکا به بیش از دو میلیون و ۷۰۰ هزار بشکه در روز رسیده بود، با نفتکش انجام میشود.
🔸هر کشتی تجاری مثل نفتکش، برای عبور و مرور بینالمللی باید دارای مالک، اداره کننده و کشور صاحب پرچم باشد. به طور معمول، اغلب کشتیها و نفتکشهای ایرانی در خود ایران و بخش کوچکتری در دیگر کشورها ثبت میشدند و عمدتا با پرچم جمهوری اسلامی ایران در آبها حرکت میکردند. اما تحریمهای اتمی این وضعیت را به هم زد.
🔸در دوره تحریمهای بینالمللی علیه برنامه اتمی جمهوری اسلامی که فروش نفت خام و دیگر مراودات تجاری دریایی ایران را هدف گرفته بود، کشتیها و شناورهای ایرانی که با پرچم جمهوری اسلامی حرکت میکردند، فوری شناسایی میشدند. این شناسایی به آن معنا بود که بنادر از پذیرش آنها خودداری میکردند و خدمات مورد نیاز کشتیها همچون بیمه و خدمات بندری را برایشان تامین نمیکردند.
🔸ایران که دارای شبکه گستردهای از کشتیها است، خدمات حمل و نقل دریایی بینالمللی هم ارایه میکرد اما با پرچم جمهوری اسلامی ایران ادامه این کار غیرممکن بود.
🔸هر وقت یک کشتی پرچم کشوری غیر از پرچم کشور مالک خود را نصب و با آن در آبهای بینالمللی تردد کند، اصطلاحا به آن پرچم، «پرچم مصلحتی» میگویند. استفاده از پرچم مصلحتی، اقدام رایجی در صنعت حمل و نقل دریایی است. بیشتر از ۷۰درصد ناوگان کشتیرانی در جهان با پرچم مصلحتی، یعنی با پرچم کشوری غیر از کشور خود حرکت می کنند.
🔸پاناما، تانزانیا، لیبریا و جزایر مارشال از کشورهایی هستند که روی کاغذ دارای بزرگترین ناوگان دریایی جهان هستند اما در واقع پرچم خود را به کشتیهای خارجی اجاره میدهند.
🔸کشتیها با هر پرچمی که در جهان حرکت کنند، تا زمانی که در آبهای بین المللی قرار دارند، تحت قوانین همان پرچم هستند؛ مثلا نفتکش ایرانی که با پرچم پاناما حرکت میکند، تا زمانی که وارد ساحل ایران نشده باشد، تحت قوانین داخلی پاناما است. به همین دلیل، زمانی که نفتکش «سانچی» دچار سانحه آتش سوزی و غرق شد، مدارک آن، از جمله جعبه سیاه این نفتکش به پاناما، یعنی کشور صاحب پرچم آن و ایران، یعنی مالک نفتکش تحویل شد.
🔸کشورهای دارای پرچم مصلحتی دارای شرایط آسانتری برای ثبت و قوانین داخلی برای کشتیرانی یا استخدام خدمه هستند. به طور عمده، از مالکان کشتیها مالیات دریافت نمیشود. برای همین شرکتهای بینالمللی کشتیرانی در کشورهای توسعه یافته هم تمایل بیشتری به استفاده از پرچم مصلحتی دارند تا مالیات کمتری پرداخت کنند. هزینه اجاره پرچم در برابر قانونی بودن مالیات ندادن، برای این شرکتها از نظر اقتصادی به صرفه است.
🔸کشورهای مالک کشتی گرچه با پرچم کشور دیگری ممکن است حرکت کنند اما مالک کشتی و خدمه آن موظف به رعایت قوانین بینالمللی و مقررات دریانوردی هستند و در صورتی که تخلف کنند، کشور صاحب پرچم پاسخگوی اصلی نیست.
💠ایران هم به طور معمول از پرچمهای مصلحتی به روی کشتیها و نفتکشهایش استفاده میکرده است اما پس از شروع تحریمهای اتمی امریکا، این کار برای دولت ایران تبدیل به ضرورت شده بود.
@rakik_nameh
🌞™
Telegram
📎
☀️ #عدالت_قضایی در زمان #هخامنشیان
🔻 #بخش_اول
🔸عدالت و قانون در زمان هخامنشیان
در زمان هخامنشیان به داوری و احقاق حق اهمیت داده میشد، چنانچه به نقل از هرودت مورخ نامی آورده شده است:
«بیش از هر چیز دادگستری مورد توجه ایرانیان بوده است . چنانچه مردی بسیار بزرگ و باهوش که دیوکیس نام داشت میان قوم ماد قد برافراشت.
مادها او را در دهکده خود به عنوان قاضی برگزیدند. ساکنان دهکده های دیگر نیز به سوی او شتافتند و دعاوی خود را به داوری او واگذار نمودند. روزی رسید که مردم به هیچکس جز او برای مرافعات خود رو نمیآوردند. سرانجام در یک انجمن همگانی به پادشاهی انتخاب شد.» و او کسی نبود جز کورش بنیادگذار سلسله هخامنشی.
🔸در عهد هخامنشی قضاوت و داوری زیر نظر شاه انجام می گرفت. مغان و پیشوایان مذهبی مجری قانون و مسئول صدور احکام بودند. مغانها نزد ایرانیان از فرزانگان بشمار می رفتند بطوریکه حتی کسی پیش از آموختن تعالیم مغان به پادشاهی نمی رسید. تمام قدرت و اختیارات منجمله امر قضاوت زیر نفوذ شاه بود شاه امر قضاوت و انتخاب قضاوت را به یکی از دانشمندان سالخورده واگذار می کرد. محاکم به دو دسته عالی و محلی تقسیم می شدند محاکم عالی از 7 نفر قاضی تشکیل می شد.
🔸قوانین توسط کاهنان وضع می گردید محاکمات از روند خاصی پیروی می کرد که یکی از روندها پیشنهاد سازش از طریق داوری بوده با افزایش حجم امور قضایی گروه خاصی بنام سخنگویان قانون (وکیل امروزی) پیدا شدند که مردم را در کارهای قضایی راهنمایی و ارشاد می کردند روندهای دیگر محاکمات یکی سوگند دادن و اجرای احکام الهی بود.
🔸در محاکمات ، سوگند دادن ، و واگذاشتن متهم به حکم الهی نیز مرسوم بود ، و آن چنان بود که متهم را به کار سختی چون انداختن خویش در رودخانه یا نظیر آن وا می داشتند تا در صورتی که بی گناه باشد از خطر برهد و گرنه جان خود را از دست بدهد....رشوه دادن و گرفتن را از جنایتهای بزرگ می شمردند و مجازات دهنده و گیرنده رشوه ، هردو ، اعدام می شدند.کمبوجیه فرمان داد تا پوست قاضی فاسدی را زنده زنده کندند و برجای نشستن قاضی در محکمه گستردند.آنگاه فرزند همان قاضی را بر مسند قضا نشانید تا پیوسته داستان پدر را به خاطر داشته باشد و از راه راست منحرف نشود.
🔸و آن چنان بود که متهم را به کار سختی چون انداختن خویش در رودخانه یا نظیر آن وا می داشتند تا در صورتی که بی گناه باشد از خطر برهد و گرنه جان خود را از دست بدهد...
شاهنشاهان هخانشی مایل بودند بیشتر دعاوی مردم به طریق داوری خاتمه پیدا کند. چنانکه کوروش مقرر داشت بود که اگر کسی محاکمه با دیگری داشته یا نزاعی میان دو نفر روی دهند طرفین با توافق داورانی معین کنند تا به دعوای آنان رسیدگی و پایان دهد.
تنظیم قانون در دولت هخامنشی
💠در مورد جمع آوری قانون در زمان هخامنشی گفته شده است که:
«در زمان سلطنت داریوش، وی دستور داد که یک قانون مدنی کامل از روی قوانین کشورهای تابعه و قوانین ایران تهیه و مورد عمل قرار دهند که بعدها همان قانون پایه گذار قانونگذاران روم و سایر کشورهای جهان گردید.»
چنانچه افلاطون، قانون ایرانی بعنوان نمونه ای عقل و درایت توصیف شده است.
@rakik_nameh
🌞™
🔻 #بخش_اول
🔸عدالت و قانون در زمان هخامنشیان
در زمان هخامنشیان به داوری و احقاق حق اهمیت داده میشد، چنانچه به نقل از هرودت مورخ نامی آورده شده است:
«بیش از هر چیز دادگستری مورد توجه ایرانیان بوده است . چنانچه مردی بسیار بزرگ و باهوش که دیوکیس نام داشت میان قوم ماد قد برافراشت.
مادها او را در دهکده خود به عنوان قاضی برگزیدند. ساکنان دهکده های دیگر نیز به سوی او شتافتند و دعاوی خود را به داوری او واگذار نمودند. روزی رسید که مردم به هیچکس جز او برای مرافعات خود رو نمیآوردند. سرانجام در یک انجمن همگانی به پادشاهی انتخاب شد.» و او کسی نبود جز کورش بنیادگذار سلسله هخامنشی.
🔸در عهد هخامنشی قضاوت و داوری زیر نظر شاه انجام می گرفت. مغان و پیشوایان مذهبی مجری قانون و مسئول صدور احکام بودند. مغانها نزد ایرانیان از فرزانگان بشمار می رفتند بطوریکه حتی کسی پیش از آموختن تعالیم مغان به پادشاهی نمی رسید. تمام قدرت و اختیارات منجمله امر قضاوت زیر نفوذ شاه بود شاه امر قضاوت و انتخاب قضاوت را به یکی از دانشمندان سالخورده واگذار می کرد. محاکم به دو دسته عالی و محلی تقسیم می شدند محاکم عالی از 7 نفر قاضی تشکیل می شد.
🔸قوانین توسط کاهنان وضع می گردید محاکمات از روند خاصی پیروی می کرد که یکی از روندها پیشنهاد سازش از طریق داوری بوده با افزایش حجم امور قضایی گروه خاصی بنام سخنگویان قانون (وکیل امروزی) پیدا شدند که مردم را در کارهای قضایی راهنمایی و ارشاد می کردند روندهای دیگر محاکمات یکی سوگند دادن و اجرای احکام الهی بود.
🔸در محاکمات ، سوگند دادن ، و واگذاشتن متهم به حکم الهی نیز مرسوم بود ، و آن چنان بود که متهم را به کار سختی چون انداختن خویش در رودخانه یا نظیر آن وا می داشتند تا در صورتی که بی گناه باشد از خطر برهد و گرنه جان خود را از دست بدهد....رشوه دادن و گرفتن را از جنایتهای بزرگ می شمردند و مجازات دهنده و گیرنده رشوه ، هردو ، اعدام می شدند.کمبوجیه فرمان داد تا پوست قاضی فاسدی را زنده زنده کندند و برجای نشستن قاضی در محکمه گستردند.آنگاه فرزند همان قاضی را بر مسند قضا نشانید تا پیوسته داستان پدر را به خاطر داشته باشد و از راه راست منحرف نشود.
🔸و آن چنان بود که متهم را به کار سختی چون انداختن خویش در رودخانه یا نظیر آن وا می داشتند تا در صورتی که بی گناه باشد از خطر برهد و گرنه جان خود را از دست بدهد...
شاهنشاهان هخانشی مایل بودند بیشتر دعاوی مردم به طریق داوری خاتمه پیدا کند. چنانکه کوروش مقرر داشت بود که اگر کسی محاکمه با دیگری داشته یا نزاعی میان دو نفر روی دهند طرفین با توافق داورانی معین کنند تا به دعوای آنان رسیدگی و پایان دهد.
تنظیم قانون در دولت هخامنشی
💠در مورد جمع آوری قانون در زمان هخامنشی گفته شده است که:
«در زمان سلطنت داریوش، وی دستور داد که یک قانون مدنی کامل از روی قوانین کشورهای تابعه و قوانین ایران تهیه و مورد عمل قرار دهند که بعدها همان قانون پایه گذار قانونگذاران روم و سایر کشورهای جهان گردید.»
چنانچه افلاطون، قانون ایرانی بعنوان نمونه ای عقل و درایت توصیف شده است.
@rakik_nameh
🌞™
Telegram
📎
🔴روایت مرکز پژوهشهای مجلس از ۳۰ سال فساد در ایران
🔻 #بخش_اول
🔸بررسی ۳۰۵ مقاله پژوهشی به عنوان ذخیره دانایی كشور در موضوع فساد نشان میدهد فساد در ایران از سال ۱۳۶۸ چه گونه جوانه زد و در سال ۱۳۹۶ به درختی تنومند تبدیل شد.
🔸مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی یک متن فراتحلیلی ۳۴۵ صفحهای از وضعیت ذخایر مقالات پژوهشی در زمینه مطالعات فساد در ایران منتشر کرده است که تصویر روشنی از ۳۰ سال فساد در کشور ارایه میدهد.
🔸تجزیه و تحلیل این مقالات پژوهشی و علمی در سه بخش «علل و عوامل شکلگیری فساد»، «پیامدهای فساد» و «راهکارهای پیشگیری و مبارزه با فساد» انجام شده است.
🔸نخستین یافته از فراتحلیل وضعیت مطالعات فساد در ایران مربوط به جدول فراوانی مقالات با توجه به سال چاپ آنها است.
🔸این جدول شروع انتشار مقالات علمی با مفهوم انواع فساد اقتصادی، اداری، مالی و سیاسی در ایران از سال ۱۳۶۸ را نشان میدهد.
🔸دادههای این جدول به روشنی نشانگر بازتاب پدیده فساد در مقالات علمی و پژوهشی کشور طی حدود ۳۰ سال هستند.
🔸سال ۱۳۶۸ که مبدا این فراتحلیل است، تنها یک مقاله در تمام نشریات علمی و پژوهشی در زمینه فساد منتشر شده که این وضعیت در سالهای ۱۳۶۹ و ۱۳۷۴ هم تکرار شده است.
🔸بین سالهای ۱۳۷۰ تا ۱۳۷۳ اما هیچ مقالهای در زمینه فساد در مجلات علمی پژوهشی به چشم نمیخورد و در آخرین سال ریاست جمهوری اکبر هاشمی رفسنجانی است که تعداد مقالات مربوط به فساد به عدد دو میرسد.
🔸این روند تا سال ۱۳۸۰ ادامه داشته است؛ زمانی که دوره اول ریاست جمهوری «محمد خاتمی» به پایان میرسد و همزمان با آن، تعداد مقالات در این زمینه به سه عنوان افزایش مییابد.
🔸نخستین جهش آماری مقالات در مورد فساد، از سال ۱۳۸۲ رقم میخورد و به عدد شش میرسد. در سال ۱۳۸۴، یعنی پایان ریاست جمهوری خاتمی، تعداد این مقالات تا ۱۴ مورد بالا میرود.
🔸از سال ۱۳۸۴ تا سال ۱۳۹۲، در دوره ریاست جمهوری «محمود احمدینژاد»، حدود ۱۶۰ مقاله در مورد فساد در مجلات مختلف علمی و پژوهشی منتشر شده است.
🔸رشد چشمگیر این مقالات در شرایطی رخ میدهد که بسیاری از تحلیلگران و برخی مقامهای مسوول از دولت محمود احمدینژاد با عنوان فاسدترین دولت در تاریخ ایران نام میبرند.
🔸از سال ۱۳۹۳ تا ۱۳۹۶، دوره نخست ریاست جمهوری «حسن روحانی»، حدود ۱۱۰ مقاله منتشر شده که بیشترین آنها مربوط به سال ۱۳۹۵ با ۴۶ مورد بوده است.
🔸تعداد مقالات چاپ شده از سال ۱۳۹۰ به بعد، ۲۰۸ مورد بوده است. به عبارت دیگر، بیش از ۶۸ درصد مقالات منتشر شده در رابطه با فساد در نشریههای علمی پژوهشی، از سال ۱۳۹۰ به بعد چاپ شدهاند.
💠زمینهها و شاخههایی که این ۳۰۵ مقاله موضوع فساد را درآن بررسی کردهاند هم قابل توجه است.
@rakik_nameh
🌞™
🔻 #بخش_اول
🔸بررسی ۳۰۵ مقاله پژوهشی به عنوان ذخیره دانایی كشور در موضوع فساد نشان میدهد فساد در ایران از سال ۱۳۶۸ چه گونه جوانه زد و در سال ۱۳۹۶ به درختی تنومند تبدیل شد.
🔸مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی یک متن فراتحلیلی ۳۴۵ صفحهای از وضعیت ذخایر مقالات پژوهشی در زمینه مطالعات فساد در ایران منتشر کرده است که تصویر روشنی از ۳۰ سال فساد در کشور ارایه میدهد.
🔸تجزیه و تحلیل این مقالات پژوهشی و علمی در سه بخش «علل و عوامل شکلگیری فساد»، «پیامدهای فساد» و «راهکارهای پیشگیری و مبارزه با فساد» انجام شده است.
🔸نخستین یافته از فراتحلیل وضعیت مطالعات فساد در ایران مربوط به جدول فراوانی مقالات با توجه به سال چاپ آنها است.
🔸این جدول شروع انتشار مقالات علمی با مفهوم انواع فساد اقتصادی، اداری، مالی و سیاسی در ایران از سال ۱۳۶۸ را نشان میدهد.
🔸دادههای این جدول به روشنی نشانگر بازتاب پدیده فساد در مقالات علمی و پژوهشی کشور طی حدود ۳۰ سال هستند.
🔸سال ۱۳۶۸ که مبدا این فراتحلیل است، تنها یک مقاله در تمام نشریات علمی و پژوهشی در زمینه فساد منتشر شده که این وضعیت در سالهای ۱۳۶۹ و ۱۳۷۴ هم تکرار شده است.
🔸بین سالهای ۱۳۷۰ تا ۱۳۷۳ اما هیچ مقالهای در زمینه فساد در مجلات علمی پژوهشی به چشم نمیخورد و در آخرین سال ریاست جمهوری اکبر هاشمی رفسنجانی است که تعداد مقالات مربوط به فساد به عدد دو میرسد.
🔸این روند تا سال ۱۳۸۰ ادامه داشته است؛ زمانی که دوره اول ریاست جمهوری «محمد خاتمی» به پایان میرسد و همزمان با آن، تعداد مقالات در این زمینه به سه عنوان افزایش مییابد.
🔸نخستین جهش آماری مقالات در مورد فساد، از سال ۱۳۸۲ رقم میخورد و به عدد شش میرسد. در سال ۱۳۸۴، یعنی پایان ریاست جمهوری خاتمی، تعداد این مقالات تا ۱۴ مورد بالا میرود.
🔸از سال ۱۳۸۴ تا سال ۱۳۹۲، در دوره ریاست جمهوری «محمود احمدینژاد»، حدود ۱۶۰ مقاله در مورد فساد در مجلات مختلف علمی و پژوهشی منتشر شده است.
🔸رشد چشمگیر این مقالات در شرایطی رخ میدهد که بسیاری از تحلیلگران و برخی مقامهای مسوول از دولت محمود احمدینژاد با عنوان فاسدترین دولت در تاریخ ایران نام میبرند.
🔸از سال ۱۳۹۳ تا ۱۳۹۶، دوره نخست ریاست جمهوری «حسن روحانی»، حدود ۱۱۰ مقاله منتشر شده که بیشترین آنها مربوط به سال ۱۳۹۵ با ۴۶ مورد بوده است.
🔸تعداد مقالات چاپ شده از سال ۱۳۹۰ به بعد، ۲۰۸ مورد بوده است. به عبارت دیگر، بیش از ۶۸ درصد مقالات منتشر شده در رابطه با فساد در نشریههای علمی پژوهشی، از سال ۱۳۹۰ به بعد چاپ شدهاند.
💠زمینهها و شاخههایی که این ۳۰۵ مقاله موضوع فساد را درآن بررسی کردهاند هم قابل توجه است.
@rakik_nameh
🌞™
Telegram
📎
🔴نخستین قرارداد ایران و روسیه(1732 میلادی)
🔻 #بخش_اول
🔸قديمي ترين قراردادي که بين ايران و روسيه منعقد شده و به مسائل درياي کاسپین اشاره دارد، مربوط به 1732 ميلادي است که مقرر مي کند: «چنانچه کشتي تجاري متعلق به اتباع روسيه در درياي کاسپین آسيب ديده و بيم آن مي رود که خساراتي به اموال آن وارد شود، از دولت ايران انتظار مي رود امکانات خود را به کار گيرد تا اموال مورد دستبرد قرار نگيرد و در حد امکان براي نجات کشتي کمک کند.»
🔸از طرف ديگر در اين قرارداد از ايران خواسته شده است که اجازه توقف کشتي هاي تجاري روسي در بنادر خود را جهت تخليه کالاو بارگيري قائل شود. این قرارداد گویای استیلا و هژمونی آن روز نیروی دریایی ایران در دریای کاسپین است که روس ها را ناگزیر از استمداد از ایران کرده است.
_گلستان و ترکمانچای آغاز از دست رفتن سرزمین های چهار سوی ایران
🔸کشته شدن آقا محمد خان نخستین و تنها پادشاه مقتدر قاجار آغازی بود بر آشفتگی های داخل کشور که در پی آن سلطنت فتحعلی شاه، پادشاه بی کفایت قاجار، تسلط بیگانگان و از دست رفتن بسیاری از سرزمین های ایرانی شرق،غرب،شمال و جنوب ایران زمین را در پی داشت به گونه ای که تا پایان دوره قاجار وسعت سرزمین کهن ایران زمین به یک سوم مساحت واقعی آن کاهش یافت.پس از برپایی دو جنگ خانمانسوز و نابرابر ،دو قرارداد شوم گلستان ( در 29 شوال 1228 ه.ق. / 12 اکتبر 1813 م. ) و ترکمانچای ( پنجم شعبان 1243 ه.ق. / 22 فوریه 1828 م. ) به ایران تحمیل شد که بخش عمده ای از سرزمین های ایرانی در ناحیه قفقاز از پیکره حکومتی ایران زمین جدا شد و به اشغال روس ها در آمد.
🔸جنگ های روس با ایران در هفتمین سال سلطنت فتحعلی شاه ( 1228 – 1218 ه.ق. / 1813 – 1804 م. ) آغاز شد و بر اساس معاهده گلستان که در سال) ۱۸۱۳ (میلادی بین ایران و روسیه در قریه گلستان از محال قره باغ منعقد شد مناطق بسیاری از ایران به اشغال روس ها در آمد.
🔸از جمله مناطقی که از ایران جدا شدند عبارتند از:
قره باغ، گنجه، خانات شکی، شیروان، قوبا شماخی، دربند، باکو، هر جا از ولایات مغان و تالش را که بالفعل در تصرف روسیه بود. داغستان، گرجستان
🔸این قرارداد ايران را از داشتن نيروي دريايي در دریای کاسپین نیز محروم و حقوق مسلم ايران را در این دریا پايمال کرد.
💠در جنگ های دوم ایران وروسیه که به دنبال اعتراض روحانیان شیعه و مردم استقلال خواه ایرانی علیه روسها به وقوع پیوست ( 1243 – 1241 ه.ق. / 1828 – 1826 م. ) پس از شکست دوباره ایران و تحمیل معاهده دیگری در شانزده فصل و یک قرارداد الحاقی در سه فصل عهدنامه ترکمانچای در ۲۱ فوریه ۱۸۲۸ منعقد گردید.
@rakik_nameh
🌞™
🔻 #بخش_اول
🔸قديمي ترين قراردادي که بين ايران و روسيه منعقد شده و به مسائل درياي کاسپین اشاره دارد، مربوط به 1732 ميلادي است که مقرر مي کند: «چنانچه کشتي تجاري متعلق به اتباع روسيه در درياي کاسپین آسيب ديده و بيم آن مي رود که خساراتي به اموال آن وارد شود، از دولت ايران انتظار مي رود امکانات خود را به کار گيرد تا اموال مورد دستبرد قرار نگيرد و در حد امکان براي نجات کشتي کمک کند.»
🔸از طرف ديگر در اين قرارداد از ايران خواسته شده است که اجازه توقف کشتي هاي تجاري روسي در بنادر خود را جهت تخليه کالاو بارگيري قائل شود. این قرارداد گویای استیلا و هژمونی آن روز نیروی دریایی ایران در دریای کاسپین است که روس ها را ناگزیر از استمداد از ایران کرده است.
_گلستان و ترکمانچای آغاز از دست رفتن سرزمین های چهار سوی ایران
🔸کشته شدن آقا محمد خان نخستین و تنها پادشاه مقتدر قاجار آغازی بود بر آشفتگی های داخل کشور که در پی آن سلطنت فتحعلی شاه، پادشاه بی کفایت قاجار، تسلط بیگانگان و از دست رفتن بسیاری از سرزمین های ایرانی شرق،غرب،شمال و جنوب ایران زمین را در پی داشت به گونه ای که تا پایان دوره قاجار وسعت سرزمین کهن ایران زمین به یک سوم مساحت واقعی آن کاهش یافت.پس از برپایی دو جنگ خانمانسوز و نابرابر ،دو قرارداد شوم گلستان ( در 29 شوال 1228 ه.ق. / 12 اکتبر 1813 م. ) و ترکمانچای ( پنجم شعبان 1243 ه.ق. / 22 فوریه 1828 م. ) به ایران تحمیل شد که بخش عمده ای از سرزمین های ایرانی در ناحیه قفقاز از پیکره حکومتی ایران زمین جدا شد و به اشغال روس ها در آمد.
🔸جنگ های روس با ایران در هفتمین سال سلطنت فتحعلی شاه ( 1228 – 1218 ه.ق. / 1813 – 1804 م. ) آغاز شد و بر اساس معاهده گلستان که در سال) ۱۸۱۳ (میلادی بین ایران و روسیه در قریه گلستان از محال قره باغ منعقد شد مناطق بسیاری از ایران به اشغال روس ها در آمد.
🔸از جمله مناطقی که از ایران جدا شدند عبارتند از:
قره باغ، گنجه، خانات شکی، شیروان، قوبا شماخی، دربند، باکو، هر جا از ولایات مغان و تالش را که بالفعل در تصرف روسیه بود. داغستان، گرجستان
🔸این قرارداد ايران را از داشتن نيروي دريايي در دریای کاسپین نیز محروم و حقوق مسلم ايران را در این دریا پايمال کرد.
💠در جنگ های دوم ایران وروسیه که به دنبال اعتراض روحانیان شیعه و مردم استقلال خواه ایرانی علیه روسها به وقوع پیوست ( 1243 – 1241 ه.ق. / 1828 – 1826 م. ) پس از شکست دوباره ایران و تحمیل معاهده دیگری در شانزده فصل و یک قرارداد الحاقی در سه فصل عهدنامه ترکمانچای در ۲۱ فوریه ۱۸۲۸ منعقد گردید.
@rakik_nameh
🌞™
Telegram
📎
🔴اهدای منطقه مرزی فیروزه از سوی ناصرالدین شاه به امپراتور روسیه!!
🔻 #بخش_اول
🔸پس از اشغال و جدا سازی مناطق شمال شرقی ایران، دولت روسیه در مورد تصاحب مناطق فیروزه و حصار دولت ضعیف ایران را تحت فشار قرار داد که سرانجام به امضای قرارداد جدیدی با امضای میرزا علی اصغرخان امین السلطان ( صدر اعظم ایران ) وپوتزف ( Potzev ) ( وزیر مختار روسیه ) در 23 ذیقعده سال 1310 ه.ق. ( 27 مه 1893 م. ) ، منجر شد که بر اساس فصول سه گانه اول قرارداد ، " اعلیحضرت شاهنشاه ایران ( ناصرالدین شاه ) ، از طرف خود و از طرف وارث خود منطقه فیروزه را کلا" به اعلیحضرت امپراتور کل ممالک روسیه واگذار کرده و در منطقه حصار نیز ، دگرگونی هایی را به سود روسیه پدید آوردند ."((؟؟!!))
_قرارداد 1921 ایران و شوروی
🔸پس از پیروزی بلشویک ها در انقلاب کمونیستی 1917 آنان براي حفظ و اشاعه انقلاب کمونيستي خود دست به اقداماتي سياسي زدند تا اعتماد کشور های همسایه را به خود جلب نمایند.
🔸از جمله این اقدامات مي توان به عهدنامه مودت و دوستي 1921 با ايران اشاره کرد. پس از این که دولت ایران تصمیم گرفت که با همسایه شمالی خود به مذاکره بپردازد، بر این اساس یک هیأت ایرانی به مسکو رفت و سرانجام مذاکرات مربوط به مسائل ارضی، مالی، اقتصادی، نظامی و سیاسی بین ایران و شوروی به نتیجه رسید و به قرارداد ژانویه ۱۹۲۱منجر شد.
🔸این قرارداد معاهده ترکمانچاي را ملغي و از درجه اعتبار ساقط شده اعلان کرد و جزيره آشوراده و ساير جزاير مجاور استرآباد که در اشغال روس ها بود و قصبه فيروزه می بایست به ایران باز می گشت ( که متاسفانه تا امروز بعد از گذشت 88 سال هنوز بازگشت فیروزه عملی نشده است؟؟!!)و ايران حق بحر پيماني آزاد در درياي کاسپین را پيدا کرد.
🔸اين قرارداد در واقع حق از دست رفته ايران را در درياي کاسپین بازگرداند و استفاده مشاع و مشترك بين دو كشور را مورد نظر قرار داد.
💠در اين معاهده بدون اين كه درياي کاسپین به مناطق تحت حاكميت ملي تقسيم شود آزادي كشتيراني براي هر دو كشور در پهنه دريا به رسميت شناخته شد و حاكميت مشترك و حق تصميم گيري مشترك دو كشور ساحلي نسبت به سرنوشت درياي کاسپین واقعيت پيدا كرد. با توجه به اهمیت محتوای حقوقی قرارداد1921 در تامین منافع ملی و تمامیت ارضی ایران در زیر بخش هایی از آن را مرور می کنیم.
@rakik_nameh
🌞™
🔻 #بخش_اول
🔸پس از اشغال و جدا سازی مناطق شمال شرقی ایران، دولت روسیه در مورد تصاحب مناطق فیروزه و حصار دولت ضعیف ایران را تحت فشار قرار داد که سرانجام به امضای قرارداد جدیدی با امضای میرزا علی اصغرخان امین السلطان ( صدر اعظم ایران ) وپوتزف ( Potzev ) ( وزیر مختار روسیه ) در 23 ذیقعده سال 1310 ه.ق. ( 27 مه 1893 م. ) ، منجر شد که بر اساس فصول سه گانه اول قرارداد ، " اعلیحضرت شاهنشاه ایران ( ناصرالدین شاه ) ، از طرف خود و از طرف وارث خود منطقه فیروزه را کلا" به اعلیحضرت امپراتور کل ممالک روسیه واگذار کرده و در منطقه حصار نیز ، دگرگونی هایی را به سود روسیه پدید آوردند ."((؟؟!!))
_قرارداد 1921 ایران و شوروی
🔸پس از پیروزی بلشویک ها در انقلاب کمونیستی 1917 آنان براي حفظ و اشاعه انقلاب کمونيستي خود دست به اقداماتي سياسي زدند تا اعتماد کشور های همسایه را به خود جلب نمایند.
🔸از جمله این اقدامات مي توان به عهدنامه مودت و دوستي 1921 با ايران اشاره کرد. پس از این که دولت ایران تصمیم گرفت که با همسایه شمالی خود به مذاکره بپردازد، بر این اساس یک هیأت ایرانی به مسکو رفت و سرانجام مذاکرات مربوط به مسائل ارضی، مالی، اقتصادی، نظامی و سیاسی بین ایران و شوروی به نتیجه رسید و به قرارداد ژانویه ۱۹۲۱منجر شد.
🔸این قرارداد معاهده ترکمانچاي را ملغي و از درجه اعتبار ساقط شده اعلان کرد و جزيره آشوراده و ساير جزاير مجاور استرآباد که در اشغال روس ها بود و قصبه فيروزه می بایست به ایران باز می گشت ( که متاسفانه تا امروز بعد از گذشت 88 سال هنوز بازگشت فیروزه عملی نشده است؟؟!!)و ايران حق بحر پيماني آزاد در درياي کاسپین را پيدا کرد.
🔸اين قرارداد در واقع حق از دست رفته ايران را در درياي کاسپین بازگرداند و استفاده مشاع و مشترك بين دو كشور را مورد نظر قرار داد.
💠در اين معاهده بدون اين كه درياي کاسپین به مناطق تحت حاكميت ملي تقسيم شود آزادي كشتيراني براي هر دو كشور در پهنه دريا به رسميت شناخته شد و حاكميت مشترك و حق تصميم گيري مشترك دو كشور ساحلي نسبت به سرنوشت درياي کاسپین واقعيت پيدا كرد. با توجه به اهمیت محتوای حقوقی قرارداد1921 در تامین منافع ملی و تمامیت ارضی ایران در زیر بخش هایی از آن را مرور می کنیم.
@rakik_nameh
🌞™
Telegram
📎
🔴پایمال شدن حقوق ملی ایرانیان پس از تجزیه شوروی سابق
🔻 #بخش_اول
🔸فروپاشي اتحاد جماهير شوروي تحولات گسترده اي را در سطوح جهاني و منطقه اي در پي داشت . يكي از اين تحولات تقسيم كشورهاي ساحلي درياي کاسپین از دو كشور به پنج كشور بود كه به عنوان مساله اي چالش ساز از آن ياد مي شود; زيرا مساله تقسيم درياي کاسپین و تعيين رژيم حقوقي حاكم بر آن علي رغم كوشش هاي صورت گرفته به دليل كم سابقه بودن تغيير رژيم حقوقي يك درياي بسته از تقسيم دو جانبه به تقسيم پنج جانبه و تشتت آرا ميان كشورهاي ساحلي نامشخص و مبهم باقي مانده است .
🔸در حال حاضر نحوه تقسيم دريا تعيين مرزها تخصيص منابع چگونگي عبور لوله هاي نفت و گاز حفاظت از محيط زيست و مباحث مربوط به سرمايه گذاري هاي خارجي از جمله مهم ترين مسائل چالش بر انگيزي به شمار مي آيند كه تعيين رژيم حقوقي این دریا را از يك مساله حقوقي و منطقه اي به يك موضوع ژئو اكونوميكي و ژئوپوليتكي جهاني مبدل كرده اند
درياي کاسپین كه با وسعتي حدود 407300 كيلومتر مربع به عنوان بزرگترين درياچه كره زمين شناسايي شده است .پيش از فروپاشي اتحاد جماهير شوروي در سال 1991 طبق معاهدات 1921 و 1940 به صورت مساوي ميان دو كشور ايران و روسيه تقسيم شده بود و هر دو كشور بر برابري حاكميت و اصل تساوي حقوق يكديگر تاكيد كرده بودند.
🔸ايران و اتحاد شوروي سوسياليستي در اين معاهدات اعلام كرده بودند كه درياي کاسپین يك فضاي آبي متعلق به دولت هاي ساحلي آن (ايران و اتحاد شوروي ) است و به روي كشورهاي ثالث بسته خواهد بود . از اين رو تا سال 1991 درياي کاسپین محل مناقشه ميان تهران و مسكو نبود.
🔸اما پس از فروپاشي اتحاد جماهير شوروي آن بخش از سرزمين كه تحت حاكميت شوروي قرار داشت تحت حاكميت چهار كشور قرار گرفت و حاكميت دوگانه ي ايران و شوروي به حاكميت پنج گانه تبديل گرديد.
🔸بنابراین منطق حقوقی حکم می کند 50درصد سهم شوروی سابق است که باید بین چهار کشور ،ده کشور یا هر تعداد محتمل در آینده تقسیم شود و حق ایران نمی تواند کاهش یابد.
🔸بدين ترتيب با اضافه شدن قزاقستان آذربايجان و تركمنستان به عنوان کشور های ساحلی جدید و پيشرفت هاي علمي در زمينه بهره برداري منابع نفتي علاوه بر اين كه اين كشورها را تشويق به آغاز عمليات اكتشاف و بهره برداري كرد بازيگران فرامنطقه اي را نيز به حضور در منطقه ترغيب نمود.
🔸فقدان يك موافقت نامه همه جانبه در مورد بهره برداري از منابع درياي خزر مشكلات ناشي از دريانوردي و كشتيراني آزاد مسايل مربوط به ماهيگيري (شيلات ) معضلات مربوط به محيط زيست و حفاظت از منابع بيولوژي درياي کاسپین از جمله مواردي است كه كشورهاي ساحلي دریای کاسپین را با چالش مواجه كرده است و چشم انداز آينده ي منطقه را در هاله اي از ابهام فرو برده است .
🔸در این میان قابل ذکر است که اگر کاسپین را در زمره ي درياها به حساب آوريم آنگاه مقررات كنوانسيون ملل متحد در مورد حقوق دريا (1982 ) در خصوص این دریا نيز قابل اعمال خواهد بود.اگر چه درياي کاسپین را از نظر تاريخي به دليل وسعت و بزرگي آن دريا مي نامند ولي در حقيقت در تعريف دريا نمي گنجد و عاري از ويژگي هاي دريا است . از منظر حقوق بين الملل و كنوانسيون وين در مورد حقوق درياها به درياهايي بسته گویند كه:
1 ـ كاملا توسط سرزمين دو يا چند كشور بدون راه به درياي ديگري احاطه شده باشد.
2 ـ توسط چند كشور محدود احاطه شده و به وسيله يك يا چند تنگه باريك به ساير درياها متصل باشد و رژيم حقوقي آن بر اساس معاهدات بين المللي تنظيم شده باشد.
3 ـ نوع سوم مانند درياي نوع دوم است اما بدون يك رژيم حقوقي قراردادي بر اساس معاهدات بين المللي.
💠 #درياي_کاسپین را بند يك اين قوانين شامل مي شود و علاوه بر اينكه به آبهاي آزاد جهان مرتبط نيست اگر چه تنها از طريق كانالها و راه هاي آبي در قلمرو فدراسيون روسيه قابل دسترسي است از اين جهت كه به طور انحصاري متعلق به دول ساحلي است و هيچگونه حق دسترسي براي ديگر دولتها وجود ندارد دريا محسوب نمي شود و درياچه قلمداد مي گردد.
@rakik_nameh
🌞™
🔻 #بخش_اول
🔸فروپاشي اتحاد جماهير شوروي تحولات گسترده اي را در سطوح جهاني و منطقه اي در پي داشت . يكي از اين تحولات تقسيم كشورهاي ساحلي درياي کاسپین از دو كشور به پنج كشور بود كه به عنوان مساله اي چالش ساز از آن ياد مي شود; زيرا مساله تقسيم درياي کاسپین و تعيين رژيم حقوقي حاكم بر آن علي رغم كوشش هاي صورت گرفته به دليل كم سابقه بودن تغيير رژيم حقوقي يك درياي بسته از تقسيم دو جانبه به تقسيم پنج جانبه و تشتت آرا ميان كشورهاي ساحلي نامشخص و مبهم باقي مانده است .
🔸در حال حاضر نحوه تقسيم دريا تعيين مرزها تخصيص منابع چگونگي عبور لوله هاي نفت و گاز حفاظت از محيط زيست و مباحث مربوط به سرمايه گذاري هاي خارجي از جمله مهم ترين مسائل چالش بر انگيزي به شمار مي آيند كه تعيين رژيم حقوقي این دریا را از يك مساله حقوقي و منطقه اي به يك موضوع ژئو اكونوميكي و ژئوپوليتكي جهاني مبدل كرده اند
درياي کاسپین كه با وسعتي حدود 407300 كيلومتر مربع به عنوان بزرگترين درياچه كره زمين شناسايي شده است .پيش از فروپاشي اتحاد جماهير شوروي در سال 1991 طبق معاهدات 1921 و 1940 به صورت مساوي ميان دو كشور ايران و روسيه تقسيم شده بود و هر دو كشور بر برابري حاكميت و اصل تساوي حقوق يكديگر تاكيد كرده بودند.
🔸ايران و اتحاد شوروي سوسياليستي در اين معاهدات اعلام كرده بودند كه درياي کاسپین يك فضاي آبي متعلق به دولت هاي ساحلي آن (ايران و اتحاد شوروي ) است و به روي كشورهاي ثالث بسته خواهد بود . از اين رو تا سال 1991 درياي کاسپین محل مناقشه ميان تهران و مسكو نبود.
🔸اما پس از فروپاشي اتحاد جماهير شوروي آن بخش از سرزمين كه تحت حاكميت شوروي قرار داشت تحت حاكميت چهار كشور قرار گرفت و حاكميت دوگانه ي ايران و شوروي به حاكميت پنج گانه تبديل گرديد.
🔸بنابراین منطق حقوقی حکم می کند 50درصد سهم شوروی سابق است که باید بین چهار کشور ،ده کشور یا هر تعداد محتمل در آینده تقسیم شود و حق ایران نمی تواند کاهش یابد.
🔸بدين ترتيب با اضافه شدن قزاقستان آذربايجان و تركمنستان به عنوان کشور های ساحلی جدید و پيشرفت هاي علمي در زمينه بهره برداري منابع نفتي علاوه بر اين كه اين كشورها را تشويق به آغاز عمليات اكتشاف و بهره برداري كرد بازيگران فرامنطقه اي را نيز به حضور در منطقه ترغيب نمود.
🔸فقدان يك موافقت نامه همه جانبه در مورد بهره برداري از منابع درياي خزر مشكلات ناشي از دريانوردي و كشتيراني آزاد مسايل مربوط به ماهيگيري (شيلات ) معضلات مربوط به محيط زيست و حفاظت از منابع بيولوژي درياي کاسپین از جمله مواردي است كه كشورهاي ساحلي دریای کاسپین را با چالش مواجه كرده است و چشم انداز آينده ي منطقه را در هاله اي از ابهام فرو برده است .
🔸در این میان قابل ذکر است که اگر کاسپین را در زمره ي درياها به حساب آوريم آنگاه مقررات كنوانسيون ملل متحد در مورد حقوق دريا (1982 ) در خصوص این دریا نيز قابل اعمال خواهد بود.اگر چه درياي کاسپین را از نظر تاريخي به دليل وسعت و بزرگي آن دريا مي نامند ولي در حقيقت در تعريف دريا نمي گنجد و عاري از ويژگي هاي دريا است . از منظر حقوق بين الملل و كنوانسيون وين در مورد حقوق درياها به درياهايي بسته گویند كه:
1 ـ كاملا توسط سرزمين دو يا چند كشور بدون راه به درياي ديگري احاطه شده باشد.
2 ـ توسط چند كشور محدود احاطه شده و به وسيله يك يا چند تنگه باريك به ساير درياها متصل باشد و رژيم حقوقي آن بر اساس معاهدات بين المللي تنظيم شده باشد.
3 ـ نوع سوم مانند درياي نوع دوم است اما بدون يك رژيم حقوقي قراردادي بر اساس معاهدات بين المللي.
💠 #درياي_کاسپین را بند يك اين قوانين شامل مي شود و علاوه بر اينكه به آبهاي آزاد جهان مرتبط نيست اگر چه تنها از طريق كانالها و راه هاي آبي در قلمرو فدراسيون روسيه قابل دسترسي است از اين جهت كه به طور انحصاري متعلق به دول ساحلي است و هيچگونه حق دسترسي براي ديگر دولتها وجود ندارد دريا محسوب نمي شود و درياچه قلمداد مي گردد.
@rakik_nameh
🌞™
Telegram
📎
🔴ایران از جمله کشورهایی است که اعتماد بین افراد در آن سیر نزولی دارد!
🔻مولانا جامعه بدگمان را جامعهای رو به سقوط اخلاقی توصیف میکند.
#بخش_اول
🔸آیا از آن دسته افرادی هستید که به سختی به دیگران اعتماد میکنید؟ یا تصور میکنید در روابط خودتان با دیگران زیاده از حد احتیاط میکنید تا در آینده از آن رابطه احساس پشیمانی نکنید؟ مصداقی برای تمثیل «مارگزیده از ریسمان سیاه و سفید میترسد».
🔸معمولا بدبینی و بدگمانی از تجارب قبلی فرد در ارتباط با افراد دیگر یا دقیقتر بگوییم، از شکستهای فرد در زندگی اجتماعی و فردی ناشی میشود. گاهی اوقات تجارب تلخ گذشته فرد چنان تاثیر منفی در روح و روان او میگذارد که نه تنها به فراموشی سپرده نمیشود، بلکه روی رفتار و خلق و خوی او نیز تاثیر میگذارد. در چنین موقعیتی فرد نگرش و افکار منفیاش در ارتباط با افراد دیگر را به محیط خانواده و اجتماع تعمیم میدهد. این مساله به مرور زمان در تصمیمگیریهای فرد تاثیر منفی میگذارد، به نحوی که مدام در پی کسب اطمینان از رفتارهای دیگران است و میزان شک و بدبینی به آنان را افزایش داده و محتاطتر و بدگمانتر میشود. در واقع باورها و نگرشهای فرد غیرواقعی و اغراقآمیز میشود، به اندازهای که فرد تصور میکند افراد دیگر در صدد آسیبرسانی به او هستند. در حالیکه این برداشت و ذهنیت، ساخته و پرداخته ذهن او و حاصل تعمیم تجارب قبلیاش به روابطش با افراد دیگر است.
_فرد بدبین و بدگمان کیست؟
🔸معمولا افراد بدبین به علت میزان پایین اعتماد بنفس، بسیار حساستر از افراد دیگر هستند. با کوچکترین مسالهای به هم میریزند و احساس میکنند به شخصیت آنها توهین شده و مورد تحقیر دیگران قرار گرفتهاند و لذا سعی میکنند برای کمکردن فشار درونی، با واکنش آنی و پرخاشگرانهای از خود دفاع کنند. این گونه افراد برای رفتار و واکنش پرخاشگرانهشان نمیتوانند دلیلی بیاورند و تنها به احساس اکتفا میکنند. در محاورات روزانه با برخی از نزدیکان احتمالا با این گزاره «من صداقتی در فرد نمیبینم و ممکن است از پشت به من خنجر بزند» روبرو شدهاید. گزارهای که متاسفانه دلیل واقعی ندارد و بر حسادت و تکیه بر احساس و هیجانات غیرمنطقی بنا شده که اغلب زندگی شخصی فرد را خدشهدار میکند. بدگمانی توام با حسادت، به روابط زناشویی فرد آسیب میزند. در بیشتر مواقع افراد بدبین و بدگمان در محیط کاری خود، مشکلات زیادی در روابط بین فردی دارند و همیشه از شرایط ناراضیاند و شکایت میکنند.
🔸دکتر فریمن، روانشناس در دانشگاه آکسفورد (۲۰۱۵)، معتقد است اغلب افراد به طور موقت، اما در حد اعتدال، افکار توام با بدبینی و سوءظن را تجربه کردهاند. از هر ۴ نفر یک نفر افکار بدبینی شدید را تجربه میکند.در برخی از افراد بدبینی و بد گمانی شدیدتر و پررنگتر از افراد دیگر است که در روانشناسی به آن توهمات آزاردهنده لقب میدهند که فرد رفتار و سبک پارانوییدی از خود نشان میدهد که به اضطراب و افسردگی در فرد میانجامد و حتی افکار خودکشی را در فرد ایجاد میکند.
_رفتار پارانوییدی(بدگمانانه) در آمریکا و ایران
🔸رفتار و سبک پارانویید، در همه نقاط مختلف جهان مشاهده میشود. برای نمونه میزان شیوع اختلالات شخصیت پارانویید در آمریکا بین ۲.۳ تا ۴.۴ درصد و در مردان معمولا شایعتر از زنان است.در ایران و در سطح روابط بین افراد آمار قابل اعتنایی درباره بدگمانی و بدبینی در دست نیست.
🔸از آنجاییکه افراد بدبین معمولا بسیار سخت به اطرافیان خود اعتماد میکنند و بدگمانی ارتباط نزدیکی با بیاعتمادی دارد میتوان اشارهای به تحقیق انجام شده در زمینه میزان اعتماد در ایران کرد که از برآیند نتایج آن تحقیقات، میتوان تا حدودی میزان بدبینی و بدگمانی در میان ایرانیان را حدس زد. «نتایج پژوهش ملی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی درباره ارزشها و نگرشهای ایرانیان در سال ۱۳۸۳ در ۲۸ استان ایران نشان داد، میزان اعتماد اجتماعی در بین زنان کمتر از مردان است. همچنین مردم در بین مشاغل مختلف به معلمان، ورزشکاران و استادان دانشگاه اعتماد بیشتری دارند.
💠بر اساس نتایج این پژوهش میزان اعتماد کلی مردم در سطح پایینی است». همچنین بر اساس نتایج «بررسی ارزشهای جهانی»، «ایران از جمله کشورهایی است که میزان اعتماد بین فردی در سال ۱۹۸۴ (۱۳۶۳) بالای حد متوسط (۵۵.۴۳ درصد) بوده است اما در سال ۲۰۰۹ (۱۳۸۸) میزان اعتماد بین فردی در ایران به ۵۴/۱۰ درصد رسیده است که سیر نزولی چشمگیری را نشان میدهد».
@rakik_nameh
🌞™
🔻مولانا جامعه بدگمان را جامعهای رو به سقوط اخلاقی توصیف میکند.
#بخش_اول
🔸آیا از آن دسته افرادی هستید که به سختی به دیگران اعتماد میکنید؟ یا تصور میکنید در روابط خودتان با دیگران زیاده از حد احتیاط میکنید تا در آینده از آن رابطه احساس پشیمانی نکنید؟ مصداقی برای تمثیل «مارگزیده از ریسمان سیاه و سفید میترسد».
🔸معمولا بدبینی و بدگمانی از تجارب قبلی فرد در ارتباط با افراد دیگر یا دقیقتر بگوییم، از شکستهای فرد در زندگی اجتماعی و فردی ناشی میشود. گاهی اوقات تجارب تلخ گذشته فرد چنان تاثیر منفی در روح و روان او میگذارد که نه تنها به فراموشی سپرده نمیشود، بلکه روی رفتار و خلق و خوی او نیز تاثیر میگذارد. در چنین موقعیتی فرد نگرش و افکار منفیاش در ارتباط با افراد دیگر را به محیط خانواده و اجتماع تعمیم میدهد. این مساله به مرور زمان در تصمیمگیریهای فرد تاثیر منفی میگذارد، به نحوی که مدام در پی کسب اطمینان از رفتارهای دیگران است و میزان شک و بدبینی به آنان را افزایش داده و محتاطتر و بدگمانتر میشود. در واقع باورها و نگرشهای فرد غیرواقعی و اغراقآمیز میشود، به اندازهای که فرد تصور میکند افراد دیگر در صدد آسیبرسانی به او هستند. در حالیکه این برداشت و ذهنیت، ساخته و پرداخته ذهن او و حاصل تعمیم تجارب قبلیاش به روابطش با افراد دیگر است.
_فرد بدبین و بدگمان کیست؟
🔸معمولا افراد بدبین به علت میزان پایین اعتماد بنفس، بسیار حساستر از افراد دیگر هستند. با کوچکترین مسالهای به هم میریزند و احساس میکنند به شخصیت آنها توهین شده و مورد تحقیر دیگران قرار گرفتهاند و لذا سعی میکنند برای کمکردن فشار درونی، با واکنش آنی و پرخاشگرانهای از خود دفاع کنند. این گونه افراد برای رفتار و واکنش پرخاشگرانهشان نمیتوانند دلیلی بیاورند و تنها به احساس اکتفا میکنند. در محاورات روزانه با برخی از نزدیکان احتمالا با این گزاره «من صداقتی در فرد نمیبینم و ممکن است از پشت به من خنجر بزند» روبرو شدهاید. گزارهای که متاسفانه دلیل واقعی ندارد و بر حسادت و تکیه بر احساس و هیجانات غیرمنطقی بنا شده که اغلب زندگی شخصی فرد را خدشهدار میکند. بدگمانی توام با حسادت، به روابط زناشویی فرد آسیب میزند. در بیشتر مواقع افراد بدبین و بدگمان در محیط کاری خود، مشکلات زیادی در روابط بین فردی دارند و همیشه از شرایط ناراضیاند و شکایت میکنند.
🔸دکتر فریمن، روانشناس در دانشگاه آکسفورد (۲۰۱۵)، معتقد است اغلب افراد به طور موقت، اما در حد اعتدال، افکار توام با بدبینی و سوءظن را تجربه کردهاند. از هر ۴ نفر یک نفر افکار بدبینی شدید را تجربه میکند.در برخی از افراد بدبینی و بد گمانی شدیدتر و پررنگتر از افراد دیگر است که در روانشناسی به آن توهمات آزاردهنده لقب میدهند که فرد رفتار و سبک پارانوییدی از خود نشان میدهد که به اضطراب و افسردگی در فرد میانجامد و حتی افکار خودکشی را در فرد ایجاد میکند.
_رفتار پارانوییدی(بدگمانانه) در آمریکا و ایران
🔸رفتار و سبک پارانویید، در همه نقاط مختلف جهان مشاهده میشود. برای نمونه میزان شیوع اختلالات شخصیت پارانویید در آمریکا بین ۲.۳ تا ۴.۴ درصد و در مردان معمولا شایعتر از زنان است.در ایران و در سطح روابط بین افراد آمار قابل اعتنایی درباره بدگمانی و بدبینی در دست نیست.
🔸از آنجاییکه افراد بدبین معمولا بسیار سخت به اطرافیان خود اعتماد میکنند و بدگمانی ارتباط نزدیکی با بیاعتمادی دارد میتوان اشارهای به تحقیق انجام شده در زمینه میزان اعتماد در ایران کرد که از برآیند نتایج آن تحقیقات، میتوان تا حدودی میزان بدبینی و بدگمانی در میان ایرانیان را حدس زد. «نتایج پژوهش ملی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی درباره ارزشها و نگرشهای ایرانیان در سال ۱۳۸۳ در ۲۸ استان ایران نشان داد، میزان اعتماد اجتماعی در بین زنان کمتر از مردان است. همچنین مردم در بین مشاغل مختلف به معلمان، ورزشکاران و استادان دانشگاه اعتماد بیشتری دارند.
💠بر اساس نتایج این پژوهش میزان اعتماد کلی مردم در سطح پایینی است». همچنین بر اساس نتایج «بررسی ارزشهای جهانی»، «ایران از جمله کشورهایی است که میزان اعتماد بین فردی در سال ۱۹۸۴ (۱۳۶۳) بالای حد متوسط (۵۵.۴۳ درصد) بوده است اما در سال ۲۰۰۹ (۱۳۸۸) میزان اعتماد بین فردی در ایران به ۵۴/۱۰ درصد رسیده است که سیر نزولی چشمگیری را نشان میدهد».
@rakik_nameh
🌞™
Telegram
📎
🔴اجارهنشینی چه حسی دارد؟
🔻مستأجران فقیر در چرخهای گرفتار میشوند که هر روز آنها را پایینتر میکشد
#بخش_اول
🔸کاتا پالیت، گاردین — اگر کلِ گفتمان غالب امروز دربارۀ فقر سراپا نادرست باشد چه؟ اگر مسئله به عادتهای اخلاقی آدمهای فقیر، تنبلی آنها، بیفکری و فقدان ارزشهای خانوادگی یا نداشتنِ مهارتها و زیرکی متناسب با اقتصاد قرن بیستویکم هیچ ربطی نداشته باشد چه؟ چه میشود اگر بدانیم که موضوع فقط این است که فقر برای گروهی دیگر از انسانها سودآور است؟ اینها پرسشهایی است که متیو دزموند در پژوهش قومنگارانۀ فوقالعاده خود، دربهدرشده به آنها پرداخته است. این قومنگاری روی اجارهنشینان کمدرآمدی انجام شده که در شهر متوسط و صنعتزداییشدۀ میلواکی در ایالات ویسکانسین زندگی میکنند.
🔸احتمالاً تصور نمیکنید که پارکینگی مخروبه که محل سکونت خانهبهدوشان شده، یا محلهای سیاهپوستنشین با «خانههای روی هم ساختهشدۀ نیمه ویران، نقاشیهای دیواری و مراکز نگهداری ۲۴ ساعته» قابلیت پولسازی زیادی داشته باشد، اما این تصور چندان درست نیست. تابین چرنی در طول یک سال، ۴۰۰ هزار دلار از ۱۳۱ تریلر مسکونی به دست آورد که برخی از آنها اندکی از یک چادر محقر بزرگتر بودند. شرنا تارور نیز به عنوان معلم سابق مدرسه، یکی از معدود مالکان زن سیاهپوست شهر است که با اجارۀ خانههای قابل سکونت و اغلب ویرانۀ خود، به اندازۀ کافی پول به جیب میزند تا برای تعطیلات به جامائیکا برود یا در همایشهای املاک و مستغلات شرکت کند.
🔸دزموند سرنوشت درهمتنیدۀ هشت خانواده و شماری از شخصیتهای فرعی را در کتاب خود پی گرفته است. آرلین بل و دورین هینکستون مادران سیاهپوستی که در حاشیۀ پایینی مشاغل کمدرآمد گرفتار شدهاند؛ کریستال و تریشا زنان جوان و آسیبپذیر سیاهپوستی که در خشونت و آشوب بزرگ شدهاند؛ لامار پدری سیاهپوست و مهربان که هر دوتا پایش را در حادثۀ ریزش یک خانۀ متروک از دست داده؛ اسکات پرستارِ سفید پوستی که پس از دزدیدن داروهای آرامبخش از بیمارانش گواهینامۀ کاری خود را از دست داده؛ و لارین که او هم سفیدپوستی است شیرین عقل، با روحیهای مهربان و دلنشین. پیگیری داستان این کتاب گاهی دشوار است و درون متن و خارج از آن در هم تنیده میشود؛ اما این دشواری هیچ اهمیتی ندارد. نکتۀ مهم این است که دزموند مردمانی را که به طور معمول بیارزش قلمداد میشوند (و حتی ساکن یکی از این تریلرها که اسمش را سوزی هروئین گذاشتهاند) مورد توجه قرار میدهد و انسانیت و مبارزۀ سخت آنها برای حفظ شأن و اصالت انسانی خودشان را در کنار شوخطبعی و مهربانیشان تصویر میکند. مبارزهای که در شرایط دشواری انجام میگیرد که پیوسته در حال پایینتر کشیدن این آدمهاست.
🔸بر اساس استدلال دزموند، عامل اصلی و مانع پیشرفت این افراد اجاره بها است. معیار استاندارد اجارۀ خانه مسکونی این است که نباید از ۳۰ درصد درآمد هر خانواده بیشتر باشد؛ اما این درصد برای فقرا ممکن است به ۷۰ درصد یا حتی بیشتر برسد. لامار پس از پرداخت ۵۵۰ دلار از چک رفاهی خود بابت اجاره، برای بقیۀ ماه فقط ۲ دلار و ۱۹ سنت داشت و زمانی که مجبور به بازپرداخت چکی سنگین شد که به اشتباه در اختیار کسی قرار داده بود، ناچار شد برای تهیۀ اجارۀ عقبافتادهاش کوپنهای غذای خود را به نصف قیمت بفروشد و آپارتمان طبقۀ بالایی را رنگ بزند؛ هرچند که در نهایت این کارها نیز کافی نبود. آدمهایی مثلِ لامار با بدهیهای تلمبارشده به صاحبخانهها زندگی میکنند و به همین دلیل صاحبخانه هر زمان که بخواهد، برای مثال اگر مثل دورین تقاضای تعمیرات خانه را داشته باشند، یا مستأجر بهتری پیدا شود، آنها را پرت میکنند بیرون. شرنا مایل است خانههای خود را به مشتریان یک آژانس تجاری اجاره بدهد که در ازای دریافت مبلغی، امور اسکان افراد معلولی را بر عهده میگیرد که خود قادر به انجام این کار نیستند.
💠به این ترتیب پول اسکان این افراد از برنامههای دولت برای کمک به فقرا (بودجه رفاهی، حمایت از معلولان و اعتبارات ناشی از مالیات بر درآمد)، مستقیماً وارد جیب صاحبخانه میشود و به نحو کنایهآمیزی موجب افزایش هزینۀ مسکن میگردد. از سوی دیگر، خانههای عمومی و یارانۀ مسکن نیز به ندرت ارائه میشود و از هر چهار فرد نیازمند و واجد شرایط برای دریافت خدمات اسکان، سه نفر هیچ کمکی دریافت نمیکنند.
@rakik_nameh
🌞™
🔻مستأجران فقیر در چرخهای گرفتار میشوند که هر روز آنها را پایینتر میکشد
#بخش_اول
🔸کاتا پالیت، گاردین — اگر کلِ گفتمان غالب امروز دربارۀ فقر سراپا نادرست باشد چه؟ اگر مسئله به عادتهای اخلاقی آدمهای فقیر، تنبلی آنها، بیفکری و فقدان ارزشهای خانوادگی یا نداشتنِ مهارتها و زیرکی متناسب با اقتصاد قرن بیستویکم هیچ ربطی نداشته باشد چه؟ چه میشود اگر بدانیم که موضوع فقط این است که فقر برای گروهی دیگر از انسانها سودآور است؟ اینها پرسشهایی است که متیو دزموند در پژوهش قومنگارانۀ فوقالعاده خود، دربهدرشده به آنها پرداخته است. این قومنگاری روی اجارهنشینان کمدرآمدی انجام شده که در شهر متوسط و صنعتزداییشدۀ میلواکی در ایالات ویسکانسین زندگی میکنند.
🔸احتمالاً تصور نمیکنید که پارکینگی مخروبه که محل سکونت خانهبهدوشان شده، یا محلهای سیاهپوستنشین با «خانههای روی هم ساختهشدۀ نیمه ویران، نقاشیهای دیواری و مراکز نگهداری ۲۴ ساعته» قابلیت پولسازی زیادی داشته باشد، اما این تصور چندان درست نیست. تابین چرنی در طول یک سال، ۴۰۰ هزار دلار از ۱۳۱ تریلر مسکونی به دست آورد که برخی از آنها اندکی از یک چادر محقر بزرگتر بودند. شرنا تارور نیز به عنوان معلم سابق مدرسه، یکی از معدود مالکان زن سیاهپوست شهر است که با اجارۀ خانههای قابل سکونت و اغلب ویرانۀ خود، به اندازۀ کافی پول به جیب میزند تا برای تعطیلات به جامائیکا برود یا در همایشهای املاک و مستغلات شرکت کند.
🔸دزموند سرنوشت درهمتنیدۀ هشت خانواده و شماری از شخصیتهای فرعی را در کتاب خود پی گرفته است. آرلین بل و دورین هینکستون مادران سیاهپوستی که در حاشیۀ پایینی مشاغل کمدرآمد گرفتار شدهاند؛ کریستال و تریشا زنان جوان و آسیبپذیر سیاهپوستی که در خشونت و آشوب بزرگ شدهاند؛ لامار پدری سیاهپوست و مهربان که هر دوتا پایش را در حادثۀ ریزش یک خانۀ متروک از دست داده؛ اسکات پرستارِ سفید پوستی که پس از دزدیدن داروهای آرامبخش از بیمارانش گواهینامۀ کاری خود را از دست داده؛ و لارین که او هم سفیدپوستی است شیرین عقل، با روحیهای مهربان و دلنشین. پیگیری داستان این کتاب گاهی دشوار است و درون متن و خارج از آن در هم تنیده میشود؛ اما این دشواری هیچ اهمیتی ندارد. نکتۀ مهم این است که دزموند مردمانی را که به طور معمول بیارزش قلمداد میشوند (و حتی ساکن یکی از این تریلرها که اسمش را سوزی هروئین گذاشتهاند) مورد توجه قرار میدهد و انسانیت و مبارزۀ سخت آنها برای حفظ شأن و اصالت انسانی خودشان را در کنار شوخطبعی و مهربانیشان تصویر میکند. مبارزهای که در شرایط دشواری انجام میگیرد که پیوسته در حال پایینتر کشیدن این آدمهاست.
🔸بر اساس استدلال دزموند، عامل اصلی و مانع پیشرفت این افراد اجاره بها است. معیار استاندارد اجارۀ خانه مسکونی این است که نباید از ۳۰ درصد درآمد هر خانواده بیشتر باشد؛ اما این درصد برای فقرا ممکن است به ۷۰ درصد یا حتی بیشتر برسد. لامار پس از پرداخت ۵۵۰ دلار از چک رفاهی خود بابت اجاره، برای بقیۀ ماه فقط ۲ دلار و ۱۹ سنت داشت و زمانی که مجبور به بازپرداخت چکی سنگین شد که به اشتباه در اختیار کسی قرار داده بود، ناچار شد برای تهیۀ اجارۀ عقبافتادهاش کوپنهای غذای خود را به نصف قیمت بفروشد و آپارتمان طبقۀ بالایی را رنگ بزند؛ هرچند که در نهایت این کارها نیز کافی نبود. آدمهایی مثلِ لامار با بدهیهای تلمبارشده به صاحبخانهها زندگی میکنند و به همین دلیل صاحبخانه هر زمان که بخواهد، برای مثال اگر مثل دورین تقاضای تعمیرات خانه را داشته باشند، یا مستأجر بهتری پیدا شود، آنها را پرت میکنند بیرون. شرنا مایل است خانههای خود را به مشتریان یک آژانس تجاری اجاره بدهد که در ازای دریافت مبلغی، امور اسکان افراد معلولی را بر عهده میگیرد که خود قادر به انجام این کار نیستند.
💠به این ترتیب پول اسکان این افراد از برنامههای دولت برای کمک به فقرا (بودجه رفاهی، حمایت از معلولان و اعتبارات ناشی از مالیات بر درآمد)، مستقیماً وارد جیب صاحبخانه میشود و به نحو کنایهآمیزی موجب افزایش هزینۀ مسکن میگردد. از سوی دیگر، خانههای عمومی و یارانۀ مسکن نیز به ندرت ارائه میشود و از هر چهار فرد نیازمند و واجد شرایط برای دریافت خدمات اسکان، سه نفر هیچ کمکی دریافت نمیکنند.
@rakik_nameh
🌞™
Telegram
📎
🔴نظریه اجتماعی #چارلز_تیلی
🔻 #بخش_اول
🔸مجموعه آراء چارلز تیلی در قالب نظریه هایی که تحت عنوان «بسیج منابع» شهرت یافته است، قابل دسته بندی هستند. همانگونه که خود در مقدمه کتاب از بسیج تا انقلاب اذعان می دارد، تلاش وی در جهت تدوین نظریه ای برای تبیین و توصیف «کنش های جمعی» هدف گیری شده است.
🔸به عقیده وی، پدیده هایی همچون انقلاب ها، شورش ها، جنبش های اجتماعی، توطئه های سیاسی، و حتی بسیاری از کودتاها، انواع مختلفی از کنش های جمعی هستند که با هدف ایجاد تغییر یا ممانعت از تغییری در جامعه اتفاق می افتند. بدین منظور نظریه پردازی درباره کنش های اجتماعی برای نیل به شناخت درباره این پدیده ها بسیار ضروری است. مجموعه نظریه های نظام یافته تیلی در زمینه کنش جمعی را می توان در کتاب مشهور وی، «از بسیج تا انقلاب» جستجو کرد. وی در این کتاب نخست به ضرورت مطالعه جنبش های اجتماعی می پردازد و پس از آن مروری مفصل و نقادانه بر نظریه ها کلاسیک و متاخر ماقبل خود انجام می دهد. پس از آن اصول کلی نظریه کنش جمعی خود را مطرح می سازد و در ادامه کتاب به تشریح جزییات آن می پردازد.
🔸پیش از پرداختن به نظریه اصلی تیلی در خصوص کنش جمعی ابتدا لازم است الگوی مبنایی وی در تحلیل جامعه سیاسی توضیح داده شود. وی این الگو را، «الگوی سیاسی» نام می نهد که ماهیتی ایستا دارد. پس از آن، وی «الگوی بسیج» را مطرح می کند که در واقع توضیح دهنده چگونگی کنش جمعی و تغییر در جامعه سیاسی است. عناصر تشکیل دهنده الگوی سیاسی عبارتند از: جمعیت، حکومت، یک یا چند مدعی، یک جامعه سیاسی، و یک یا چند ائتلاف. مدعیان قدرت سیاسی را می توان به دو گروه تقسیم کرد، نخست اعضای حکومت، و سپس چالشگران حکومت. در واقع، رقابت اصلی و منشاء پویایی در الگوی سیاسی ناشی از رقابتی است که میان مدعیان (اعضاء و چالشگران) جریان دارد تا سهم بیشتری از قدرت حکومتی را در اختیار داشته باشند. از نظر تیلی، حکومت سازمانی است که ابزار متمرکز و اساسی را در درون جمعیت در اختیار دارد. روابط و چالش های میان حکومت، اعضاء و چالشگران، شکل دهنده فضای جامعه سیاسی است. گاهی اوقات ائتلاف هایی میان اعضاء و چالشگران نیز بوجود می آید که هدف آنها هماهنگ سازی کنش جمعی با اهدافی مشترک است.
🔸الگوی بسیج: پویایی رقابت میان مدعیان قدرت سیاسی ایجاب می کند که برای توضیح دادن تغییرات جامعه سیاسی، بویژه توضیح کنش جمعی هر یک از مدعیان، از الگوی دیگری استفاده شود. تیلی، برای توضیح کنش جمعی از الگوی بسیج استفاده می کند. عناصر این الگو عبارتند از: منافع، سازمان، بسیج، فرصت، و کنش جمعی. منافع، مجموعه امتیازات و محرومیت های مشترکی است که ممکن است در اثر تعاملات مختلف با دیگر جمعیت ها بر جمعیت مورد بحث وارد آید. سازمان، میزان هویت مشترک و ساختار وحدت بخش افراد در درون یک جمعیت است. بسیج، میزان منابعی است که تحت کنترل جمعی یک مدعی قرار دارد. کنش جمعی، میزان اقدامات جمعی یک مدعی در جهت نیل به هدف مشخصی است. و فرصت، رابطه میان منافع جمعیت و وضعیت جهان اطراف است. از نظر تیلی، عناصر شکل دهنده فرصت را می توان به سه بخش تقسیم کرد: الف. فرصت/تهدید (رابطه منابع و منافع با وضعیت محیطی)، ب. سرکوب/تسهیل (هزینه و منابع مصرفی عمل جمعی)، و ج. قدرت (بازده عمل جمعی).
فرضیه اصلی در کار تیلی، رابطه میان «بسیج» و «کنش جمعی» است. بدین معنی که هرچه میزان بسیج در یک جمعیت یا سازمان مطبوع یک مدعی بیشتر باشد، میزان کنش جمعی آن بیشتر می شود. به عبارت دیگر، قدرت آن افزایش یافته، منابعی که هزینه می کند، کمتر شده، و در نهایت منافعی که به دست می آورد بیشتر می گردد.
💠اما، در این میان متغیرها و عوامل دیگری نیز هستند که بر میزان بسیج و کنش جمعی تاثیر دارند، که تیلی سعی دارد، در قالب نظریه جامعی، تمامی فرایندی را که به کنش جمعی منتهی می شود را توضیح دهد. به عقیده وی، «عناصر عمده تعیین کننده بسیج یک گروه، سازمان آن، منافع آن در تعاملات ممکن با دیگر مدعیان، فرصت / تهدید کنونی آن تعاملات و در معرض سرکوب بودن گروه هستند». در واقع، الگوی بسیج تیلی، میزان کنش جمعی یک مدعی را برآیندی از قدرت، بسیج و فرصت های کنونی و تهدیدات متوجه منافع آن گروه می داند. در ادامه، تعاریف مشخص تری در خصوص هر یک از عناصر اصلی مدل بسیج ارایه می شود.
@rakik_nameh
🌞™
🔻 #بخش_اول
🔸مجموعه آراء چارلز تیلی در قالب نظریه هایی که تحت عنوان «بسیج منابع» شهرت یافته است، قابل دسته بندی هستند. همانگونه که خود در مقدمه کتاب از بسیج تا انقلاب اذعان می دارد، تلاش وی در جهت تدوین نظریه ای برای تبیین و توصیف «کنش های جمعی» هدف گیری شده است.
🔸به عقیده وی، پدیده هایی همچون انقلاب ها، شورش ها، جنبش های اجتماعی، توطئه های سیاسی، و حتی بسیاری از کودتاها، انواع مختلفی از کنش های جمعی هستند که با هدف ایجاد تغییر یا ممانعت از تغییری در جامعه اتفاق می افتند. بدین منظور نظریه پردازی درباره کنش های اجتماعی برای نیل به شناخت درباره این پدیده ها بسیار ضروری است. مجموعه نظریه های نظام یافته تیلی در زمینه کنش جمعی را می توان در کتاب مشهور وی، «از بسیج تا انقلاب» جستجو کرد. وی در این کتاب نخست به ضرورت مطالعه جنبش های اجتماعی می پردازد و پس از آن مروری مفصل و نقادانه بر نظریه ها کلاسیک و متاخر ماقبل خود انجام می دهد. پس از آن اصول کلی نظریه کنش جمعی خود را مطرح می سازد و در ادامه کتاب به تشریح جزییات آن می پردازد.
🔸پیش از پرداختن به نظریه اصلی تیلی در خصوص کنش جمعی ابتدا لازم است الگوی مبنایی وی در تحلیل جامعه سیاسی توضیح داده شود. وی این الگو را، «الگوی سیاسی» نام می نهد که ماهیتی ایستا دارد. پس از آن، وی «الگوی بسیج» را مطرح می کند که در واقع توضیح دهنده چگونگی کنش جمعی و تغییر در جامعه سیاسی است. عناصر تشکیل دهنده الگوی سیاسی عبارتند از: جمعیت، حکومت، یک یا چند مدعی، یک جامعه سیاسی، و یک یا چند ائتلاف. مدعیان قدرت سیاسی را می توان به دو گروه تقسیم کرد، نخست اعضای حکومت، و سپس چالشگران حکومت. در واقع، رقابت اصلی و منشاء پویایی در الگوی سیاسی ناشی از رقابتی است که میان مدعیان (اعضاء و چالشگران) جریان دارد تا سهم بیشتری از قدرت حکومتی را در اختیار داشته باشند. از نظر تیلی، حکومت سازمانی است که ابزار متمرکز و اساسی را در درون جمعیت در اختیار دارد. روابط و چالش های میان حکومت، اعضاء و چالشگران، شکل دهنده فضای جامعه سیاسی است. گاهی اوقات ائتلاف هایی میان اعضاء و چالشگران نیز بوجود می آید که هدف آنها هماهنگ سازی کنش جمعی با اهدافی مشترک است.
🔸الگوی بسیج: پویایی رقابت میان مدعیان قدرت سیاسی ایجاب می کند که برای توضیح دادن تغییرات جامعه سیاسی، بویژه توضیح کنش جمعی هر یک از مدعیان، از الگوی دیگری استفاده شود. تیلی، برای توضیح کنش جمعی از الگوی بسیج استفاده می کند. عناصر این الگو عبارتند از: منافع، سازمان، بسیج، فرصت، و کنش جمعی. منافع، مجموعه امتیازات و محرومیت های مشترکی است که ممکن است در اثر تعاملات مختلف با دیگر جمعیت ها بر جمعیت مورد بحث وارد آید. سازمان، میزان هویت مشترک و ساختار وحدت بخش افراد در درون یک جمعیت است. بسیج، میزان منابعی است که تحت کنترل جمعی یک مدعی قرار دارد. کنش جمعی، میزان اقدامات جمعی یک مدعی در جهت نیل به هدف مشخصی است. و فرصت، رابطه میان منافع جمعیت و وضعیت جهان اطراف است. از نظر تیلی، عناصر شکل دهنده فرصت را می توان به سه بخش تقسیم کرد: الف. فرصت/تهدید (رابطه منابع و منافع با وضعیت محیطی)، ب. سرکوب/تسهیل (هزینه و منابع مصرفی عمل جمعی)، و ج. قدرت (بازده عمل جمعی).
فرضیه اصلی در کار تیلی، رابطه میان «بسیج» و «کنش جمعی» است. بدین معنی که هرچه میزان بسیج در یک جمعیت یا سازمان مطبوع یک مدعی بیشتر باشد، میزان کنش جمعی آن بیشتر می شود. به عبارت دیگر، قدرت آن افزایش یافته، منابعی که هزینه می کند، کمتر شده، و در نهایت منافعی که به دست می آورد بیشتر می گردد.
💠اما، در این میان متغیرها و عوامل دیگری نیز هستند که بر میزان بسیج و کنش جمعی تاثیر دارند، که تیلی سعی دارد، در قالب نظریه جامعی، تمامی فرایندی را که به کنش جمعی منتهی می شود را توضیح دهد. به عقیده وی، «عناصر عمده تعیین کننده بسیج یک گروه، سازمان آن، منافع آن در تعاملات ممکن با دیگر مدعیان، فرصت / تهدید کنونی آن تعاملات و در معرض سرکوب بودن گروه هستند». در واقع، الگوی بسیج تیلی، میزان کنش جمعی یک مدعی را برآیندی از قدرت، بسیج و فرصت های کنونی و تهدیدات متوجه منافع آن گروه می داند. در ادامه، تعاریف مشخص تری در خصوص هر یک از عناصر اصلی مدل بسیج ارایه می شود.
@rakik_nameh
🌞™
Telegram
📎
Forwarded from نهضت جنگل
☑️ درگذشت "میرزا کوچک خان جنگلی"
#بخش_اول
▪️در پایان قوای قزاق از فرصت استفاده کرده و طی شبیخونهای متعدد نیروهای جنگل را وادار به عقبنشینی کردند و بعضی از سران تسلیم یا کشته شدند. میرزا همراه با تنها یار وفادارش، گائوک آلمانی معروف به هوشنگ، جهت رفتن به نزد عظمت خانم فولادلو (حاکم خلخال)، که همیشه از میرزا حمایت میکرد، به طرف کوههای تالش حرکت کردند، ولی گرفتار بوران و طوفان گردیدند و سرانجام زیر فشار سرما و برف در ۱۱ آذر ۱۳۰۰، درحالی که میرزا، هوشنگ را به کول گرفته بود، از پای درآمد.
◾️خبر درگذشت میرزا به گوش محمدخان سالارشجاع برادر امیر مقتدر طالش که از بدخواهان میرزا بود، رسید. نامبرده به همراه شماری تفنگچی به خانقاه گیلوان خلخال رفت و اهالی را از دفن اجساد منع کرد. سپس دستور داد یکی از همراه وی به نام رضا اسکستانی از اهالی روستای اسکستان خلخال، سر یخ زده میرزا را از بدنش جدا کند. محمدخان سپس سر را نزد برادرش امیر مقتدر در ماسال و از آنجا به رشت برده و تسلیم فرماندهان نظامی کرد. جسد بدون سر میرزا کوچک خان در میان زاری و شیون زنان روستایی در گورستان دهکده به خاک سپرده شد.
🆔 @Nehzate_Jangal
#بخش_اول
▪️در پایان قوای قزاق از فرصت استفاده کرده و طی شبیخونهای متعدد نیروهای جنگل را وادار به عقبنشینی کردند و بعضی از سران تسلیم یا کشته شدند. میرزا همراه با تنها یار وفادارش، گائوک آلمانی معروف به هوشنگ، جهت رفتن به نزد عظمت خانم فولادلو (حاکم خلخال)، که همیشه از میرزا حمایت میکرد، به طرف کوههای تالش حرکت کردند، ولی گرفتار بوران و طوفان گردیدند و سرانجام زیر فشار سرما و برف در ۱۱ آذر ۱۳۰۰، درحالی که میرزا، هوشنگ را به کول گرفته بود، از پای درآمد.
◾️خبر درگذشت میرزا به گوش محمدخان سالارشجاع برادر امیر مقتدر طالش که از بدخواهان میرزا بود، رسید. نامبرده به همراه شماری تفنگچی به خانقاه گیلوان خلخال رفت و اهالی را از دفن اجساد منع کرد. سپس دستور داد یکی از همراه وی به نام رضا اسکستانی از اهالی روستای اسکستان خلخال، سر یخ زده میرزا را از بدنش جدا کند. محمدخان سپس سر را نزد برادرش امیر مقتدر در ماسال و از آنجا به رشت برده و تسلیم فرماندهان نظامی کرد. جسد بدون سر میرزا کوچک خان در میان زاری و شیون زنان روستایی در گورستان دهکده به خاک سپرده شد.
🆔 @Nehzate_Jangal
Forwarded from نهضت جنگل
☑️ #ماسوله در اشغال قوای #عثمانی
از کتاب:
من و آزادی، به اهتمام: مهدی نور محمدی ۱۳۸۸، تهران
میرزا حسین خیاط ( فرنیا ) قزوینی از رجال برجسته و آزادیخواه ایران است، او در جریان انقلاب مشروطه و فتح تهران دوشادوش مبارزان و آزادیخواهان جنگیده است. خاطرات او پس از یک قرن توسط محقق و مورخ برجسته قزوینی جناب مهدی نورمحمدی انتشار یافته، که از لحاظ تاریخی بسیار ارزنده و مفید میباشد. آن بخش از خاطرات او که مربوط به حضورش در گیلان و در کنار میرزا کوچک خان است حاوی نکات و مطالب بسیار جالبی است.
🔳 #بخش_اول :
میرزا حسین خیاط پس از آغاز جنگ اول جهانی از طرف حزب دموکرات ایران مأمور فعالیت علیه روسها در گیلان و زنجان و قزوین شده و به همین منظور نخست به گیلان رفته و با میرزا کوچک خان دیدار میکند...
و از آنجا به زنجان رفته و به همراه عدهای از مجاهدین مسلح عازم همدان میشود. ناگفته نماند که همدان محل نبرد قشون ایران و روسها بود، پساز شکست ایران او مخفیانه به قزوین و سپس به تهران میرود؛ پس از تصرف رشت توسط قوای جنگل برحسب تلگراف #میرزا_کوچک_خان به اتفاق #سید_علی_مجابی مدیر روزنامه #رعد عازم گیلان شد و در #کسما با میرزا دیدار کرد و بعد از آن به نمایندگی از نهضت جنگل به قزوین بازگشت. او در این زمان جنگلیها را از اقدامات و عملیات روسها و انگلیسیها آگاه میکرد و اسلحه و مهمات از روسها خریداری کرده و به گیلان میفرستاد.
در سال ۱۳۳۵ هجری قمری ( مصادف با سال ۱۲۹۶ هجری شمسی ) که قحطی سراسر ایران را فرا گرفت، او با توجه به ارتباط نزدیکش با شخص میرزاکوچک جنگلی پانصد خروار برنج را با نرخ مناسب خریداری کرده و مردم قزوین را از خطر گرسنگی و هلاکت حتمی نجات داد.
و چون از طریق مأمورین مخفی خود اخبار و اطلاعات انگلیسیها را گرفته و در اختیار میرزاکوچک خان جنگلی قرار میداد، انگلیسی ها در صدد دستگیری وی برآمدند بدین سبب میرزا حسن خیاط در رمضان سال ۱۳۳۶ هجری قمری ( مصادف با خرداد سال ۱۲۹۷ هجری شمسی ) به گیلان گریخته و در #کسما به میرزاکوچک( #یونس_استادسرایی) پیوست و به ریاست مجلس مشاوره عالی جنگل منصوب شد.
پس از مدتی از طرف میرزاکوچک خان جنگلی به #بادکوبه یا #باکو فعلی رفته و درآنجا با فرمانده عالی قشون عثمانی ملاقات کرده و او را در جريان وقایع جنگ جهانی قرار داد.
پس از انعقاد قرارداد صلح میان نهضت جنگل و انگلیس او بهمراه #دکتر_ابوالقاسم_خان و #میرزا_رضاخان مأمور تدوین مرامنامه نهضت جنگل شدند.
https://t.me/Nehzate_Jangal/910
🆔 @Nehzate_Jangal
از کتاب:
من و آزادی، به اهتمام: مهدی نور محمدی ۱۳۸۸، تهران
میرزا حسین خیاط ( فرنیا ) قزوینی از رجال برجسته و آزادیخواه ایران است، او در جریان انقلاب مشروطه و فتح تهران دوشادوش مبارزان و آزادیخواهان جنگیده است. خاطرات او پس از یک قرن توسط محقق و مورخ برجسته قزوینی جناب مهدی نورمحمدی انتشار یافته، که از لحاظ تاریخی بسیار ارزنده و مفید میباشد. آن بخش از خاطرات او که مربوط به حضورش در گیلان و در کنار میرزا کوچک خان است حاوی نکات و مطالب بسیار جالبی است.
🔳 #بخش_اول :
میرزا حسین خیاط پس از آغاز جنگ اول جهانی از طرف حزب دموکرات ایران مأمور فعالیت علیه روسها در گیلان و زنجان و قزوین شده و به همین منظور نخست به گیلان رفته و با میرزا کوچک خان دیدار میکند...
و از آنجا به زنجان رفته و به همراه عدهای از مجاهدین مسلح عازم همدان میشود. ناگفته نماند که همدان محل نبرد قشون ایران و روسها بود، پساز شکست ایران او مخفیانه به قزوین و سپس به تهران میرود؛ پس از تصرف رشت توسط قوای جنگل برحسب تلگراف #میرزا_کوچک_خان به اتفاق #سید_علی_مجابی مدیر روزنامه #رعد عازم گیلان شد و در #کسما با میرزا دیدار کرد و بعد از آن به نمایندگی از نهضت جنگل به قزوین بازگشت. او در این زمان جنگلیها را از اقدامات و عملیات روسها و انگلیسیها آگاه میکرد و اسلحه و مهمات از روسها خریداری کرده و به گیلان میفرستاد.
در سال ۱۳۳۵ هجری قمری ( مصادف با سال ۱۲۹۶ هجری شمسی ) که قحطی سراسر ایران را فرا گرفت، او با توجه به ارتباط نزدیکش با شخص میرزاکوچک جنگلی پانصد خروار برنج را با نرخ مناسب خریداری کرده و مردم قزوین را از خطر گرسنگی و هلاکت حتمی نجات داد.
و چون از طریق مأمورین مخفی خود اخبار و اطلاعات انگلیسیها را گرفته و در اختیار میرزاکوچک خان جنگلی قرار میداد، انگلیسی ها در صدد دستگیری وی برآمدند بدین سبب میرزا حسن خیاط در رمضان سال ۱۳۳۶ هجری قمری ( مصادف با خرداد سال ۱۲۹۷ هجری شمسی ) به گیلان گریخته و در #کسما به میرزاکوچک( #یونس_استادسرایی) پیوست و به ریاست مجلس مشاوره عالی جنگل منصوب شد.
پس از مدتی از طرف میرزاکوچک خان جنگلی به #بادکوبه یا #باکو فعلی رفته و درآنجا با فرمانده عالی قشون عثمانی ملاقات کرده و او را در جريان وقایع جنگ جهانی قرار داد.
پس از انعقاد قرارداد صلح میان نهضت جنگل و انگلیس او بهمراه #دکتر_ابوالقاسم_خان و #میرزا_رضاخان مأمور تدوین مرامنامه نهضت جنگل شدند.
https://t.me/Nehzate_Jangal/910
🆔 @Nehzate_Jangal
Telegram
نهضت جنگل
☑️ #ماسوله در اشغال قوای #عثمانی
از کتاب:
من و آزادی، به اهتمام: مهدی نور محمدی ۱۳۸۸، تهران
میرزا حسین خیاط ( فرنیا ) قزوینی از رجال برجسته و آزادیخواه ایران است، او در جریان انقلاب مشروطه و فتح تهران دوشادوش مبارزان و آزادیخواهان جنگیده است. خاطرات…
از کتاب:
من و آزادی، به اهتمام: مهدی نور محمدی ۱۳۸۸، تهران
میرزا حسین خیاط ( فرنیا ) قزوینی از رجال برجسته و آزادیخواه ایران است، او در جریان انقلاب مشروطه و فتح تهران دوشادوش مبارزان و آزادیخواهان جنگیده است. خاطرات…
🔴سایه سنگین ایدئولوژی بر سر معلمان
#بخش_اول
«دو سال در نیمه دهه ۶۰، معلم حقالتدریسی بودم. بدون بیمه و دریافت دستمزد هر سه ماه، یک بار. زیر نگاه و بار ایدئولوژیک. اینکه مدیر مدرسه گوش بایستد و درسدادنت را گوش کند. چرا؟ چون از کتابهای غیرحکومتی برای دانشآموزان میخواندم. روز معلم بر همه معلمان میهنم مبارک».
این توییتی است که «روزبه بوالهری» – خبرنگار و روزنامهنگار شاغل در رادیو فردا – در توییتر خود به عنوان خاطرهای تلخ منعکس کرده است. دهه ۶۰ دهه غریب تاریخ ایران است که حجم سرکوب حکومتی در آن قابل مقایسه با هیچ دوره دیگری نیست ولی به جرئت میتوان گفت که سیاستهای کلی آن دوره و سرفصلهای حکومتی که در آن زمان اجرا میشدند، در دهههای بعد نیز تداوم خود را حفظ کردند.
به عنوان نمونه میتوان به همین حضور ایدئولوژی در مدارس اشاره کرد. اکنون در سال ۱۴۰۰ به سر میبریم و در بیانیهای که کانون صنفی معلمان در اردیبهشت ۱۴۰۰ صادر کرده است به خوبی میتوان این دغدغه را نیز مشاهده کرد. این بیانیه «ترویج تفکر علمی و دوریگزیدن از القائات ایدئولوژیک»، «ایجاد فرصت برای تجربهکردن نظریههای نوین آموزشی مطرح در سطح جهان» را از جمله لازمههای تغییرات بنیادی در وضعیت فاجعهبار کنونی آموزش در ایران میداند. نامبردن از این مسائل در بیانیه کانون در روزی که به نام معلم نامیده شده است بهخوبی عمق فاجعه را نشان میدهد.
در واقع در بیشتر بحثهایی که پیرامون حضور ایدئولوژی در مدارس ایجاد شده است، به تاثیر ایدئولوژی بر دانشآموزان اشاره شده است و نگرانیها از این بابت بوده است و در نسبت با این بحث، کمتر به حضور سنگین ایدئولوژی حکومتی بالای سر معلمان اشاره شده است. در حالی که این بحث نیز خود بحثی حاد و قابل پرداخت است و نباید گذاشت زیر ساطور عادت خرد شده و به فراموشی سپرده شود.
«مینو امامی» – که خود یک دبیر بازنشسته است – در یادداشتی به پدیده دوگانگی ارزشی اشاره میکند که بر اثر حاکمیت ایدئولوژیک بر مدارس در رفتار معلمان نیز تجلی پیدا میکند. او در بیان تجربیات خود میگوید: «به خاطر دارم که کارمندان اداره آموزش و پرورش میگفتند ما به خوبی میدانیم کدام یک از همکاران زن، چادری واقعی هستند و کدام یک صرفا به دلیل رعایت ملاحظات اداری، چادر سر کردهاند.»
https://t.me/Hoshdar_Nameh/54603
@hoshdar_nameh77
@Hoshdar_Nameh
🌞™
#بخش_اول
«دو سال در نیمه دهه ۶۰، معلم حقالتدریسی بودم. بدون بیمه و دریافت دستمزد هر سه ماه، یک بار. زیر نگاه و بار ایدئولوژیک. اینکه مدیر مدرسه گوش بایستد و درسدادنت را گوش کند. چرا؟ چون از کتابهای غیرحکومتی برای دانشآموزان میخواندم. روز معلم بر همه معلمان میهنم مبارک».
این توییتی است که «روزبه بوالهری» – خبرنگار و روزنامهنگار شاغل در رادیو فردا – در توییتر خود به عنوان خاطرهای تلخ منعکس کرده است. دهه ۶۰ دهه غریب تاریخ ایران است که حجم سرکوب حکومتی در آن قابل مقایسه با هیچ دوره دیگری نیست ولی به جرئت میتوان گفت که سیاستهای کلی آن دوره و سرفصلهای حکومتی که در آن زمان اجرا میشدند، در دهههای بعد نیز تداوم خود را حفظ کردند.
به عنوان نمونه میتوان به همین حضور ایدئولوژی در مدارس اشاره کرد. اکنون در سال ۱۴۰۰ به سر میبریم و در بیانیهای که کانون صنفی معلمان در اردیبهشت ۱۴۰۰ صادر کرده است به خوبی میتوان این دغدغه را نیز مشاهده کرد. این بیانیه «ترویج تفکر علمی و دوریگزیدن از القائات ایدئولوژیک»، «ایجاد فرصت برای تجربهکردن نظریههای نوین آموزشی مطرح در سطح جهان» را از جمله لازمههای تغییرات بنیادی در وضعیت فاجعهبار کنونی آموزش در ایران میداند. نامبردن از این مسائل در بیانیه کانون در روزی که به نام معلم نامیده شده است بهخوبی عمق فاجعه را نشان میدهد.
در واقع در بیشتر بحثهایی که پیرامون حضور ایدئولوژی در مدارس ایجاد شده است، به تاثیر ایدئولوژی بر دانشآموزان اشاره شده است و نگرانیها از این بابت بوده است و در نسبت با این بحث، کمتر به حضور سنگین ایدئولوژی حکومتی بالای سر معلمان اشاره شده است. در حالی که این بحث نیز خود بحثی حاد و قابل پرداخت است و نباید گذاشت زیر ساطور عادت خرد شده و به فراموشی سپرده شود.
«مینو امامی» – که خود یک دبیر بازنشسته است – در یادداشتی به پدیده دوگانگی ارزشی اشاره میکند که بر اثر حاکمیت ایدئولوژیک بر مدارس در رفتار معلمان نیز تجلی پیدا میکند. او در بیان تجربیات خود میگوید: «به خاطر دارم که کارمندان اداره آموزش و پرورش میگفتند ما به خوبی میدانیم کدام یک از همکاران زن، چادری واقعی هستند و کدام یک صرفا به دلیل رعایت ملاحظات اداری، چادر سر کردهاند.»
https://t.me/Hoshdar_Nameh/54603
@hoshdar_nameh77
@Hoshdar_Nameh
🌞™
Telegram
[هشدار نامه]
❌سایه سنگین ایدئولوژی بر سر معلمان
«دو سال در نیمه دهه ۶۰، معلم حقالتدریسی بودم. بدون بیمه و دریافت دستمزد هر سه ماه، یک بار. زیر نگاه و بار ایدئولوژیک. اینکه مدیر مدرسه گوش بایستد و درسدادنت را گوش کند. چرا؟ چون از کتابهای غیرحکومتی برای دانشآموزان…
«دو سال در نیمه دهه ۶۰، معلم حقالتدریسی بودم. بدون بیمه و دریافت دستمزد هر سه ماه، یک بار. زیر نگاه و بار ایدئولوژیک. اینکه مدیر مدرسه گوش بایستد و درسدادنت را گوش کند. چرا؟ چون از کتابهای غیرحکومتی برای دانشآموزان…
🔴شاهزاده رضا پهلوی: با شکلگیری دولت ملی، نقش ایران در ایجاد ثبات منطقهای احیا میشود.
شاهزاده رضا پهلوی در گفتوگو با صدای آمریکا، ضمن بر شمردن مواردی از تجهیزات ناوگان نیروی هوایی ایران پیش از انقلاب ۵۷ که ارتش شاهنشاهی را به قدرت منطقهای حافظ امنیت و ثبات تبدیل کرده بود، تأکید کرد که برای احیای آن علاوه بر استقرار یک دولت ملی، خواست عمومی مردم نیز لازم است.
در این گفتوگوی اختصاصی که در حاشیه برگزاری یکصدمین سالگرد تشکیل نیروی هوایی ارتش ایران در کتابخانه و موزه ریچارد نیکسون در شهر یوربا لیندا در ایالت کالیفرنیا انجام شد، شاهزاده رضا پهلوی گفت نیروی هوایی ایران با «حدود ۱۰۰ هزار تن پرسنل و ۴۶۰ فروند هواپیما» در جایگاه «پنجمین نیروی قدرتمند هوایی در جهان» قرار داشت و مانند کشورهایی از جمله «آلمان و انگلیس و فرانسه» بود که «حدودا همان میزان هواپیما داشتند.»
او با بیان این که «در منطقه رقیبی به پای ما نمیرسید»، یادآوری کرد که ایران در آن زمان «هواپیمای اف ۱۴ و موشک فینیکس» داشت و «این وضعیت ثبات و آرامش را در منطقه ایجاد» کرده بود، چنان که «صدام حسین دیگر به فکر حمله به ایران نبود.»
شاهزاده رضا پهلوی تاکید کرد که ناوگان هوایی ایران «نسل به نسل» در حال مدرنتر شدن بود، و در توضیح گفت: «سری اول هواپیماهای اف ۱۴ به ایران آمدند و قرار بود همان موقع که من دوره خلبانی را در آمریکا میدیدم، هواپیماهای اف ۱۶ هم برسند که متأسفانه برخورد کرد به انقلاب و همه این برنامهها کنسل شد.»
او افزود، «شاید اگر این اتفاق نمیافتاد، در سال ۶۰ خورشیدی ایران یک نیروی هوایی با ۸۰۰ فروند هواپیما داشت. یعنی ۷۰ تا اف ۱۴ بیشتر و ۳۰۰ تا اف ۱۶. یعنی واقعا یکی از مجهزترین نیروهای هوایی»؛ اما با استقرار جمهوری اسلامی در ایران و لغو قراردادها، «آواکسهایی که داشتیم را به سعودیها دادند و اف۱۶های ایران را اسرائیلیها گرفتند و متأسفانه از آن زمان همه چیز شروع شد به فروکش کردن.»
شاهزاده رضا پهلوی در ادامه گفتوگوی اختصاصی خود با بخش فارسی صدای آمریکا تأکید کرد که ایران در آن زمان «واقعا یکی از قویترین نیروهای هوایی» را داشت که «نهتنها یک عامل امنیت برای کشورمان بود، در عین حال عامل ثبات برای منطقه هم بود.»
او همچنین گفت به محض سر کار آمدن نظام جمهوری اسلامی، علاوه بر «شمار زیادی از پاکسازیها و اعدامهای بسیاری از افسران نیروی هوایی و کنسل کردن سفارشهایی که قرار بود ایران تحویل بگیرد»، از سوی دیگر «مسئله گروگانگیری» موجب شد «خیلی از لوازم یدکی که قرار بود به ایران برسد، نرسید.»
#بخش_اول
https://t.me/Hoshdar_Nameh/60145
@hoshdar_nameh77
@Hoshdar_Nameh
🌞™
شاهزاده رضا پهلوی در گفتوگو با صدای آمریکا، ضمن بر شمردن مواردی از تجهیزات ناوگان نیروی هوایی ایران پیش از انقلاب ۵۷ که ارتش شاهنشاهی را به قدرت منطقهای حافظ امنیت و ثبات تبدیل کرده بود، تأکید کرد که برای احیای آن علاوه بر استقرار یک دولت ملی، خواست عمومی مردم نیز لازم است.
در این گفتوگوی اختصاصی که در حاشیه برگزاری یکصدمین سالگرد تشکیل نیروی هوایی ارتش ایران در کتابخانه و موزه ریچارد نیکسون در شهر یوربا لیندا در ایالت کالیفرنیا انجام شد، شاهزاده رضا پهلوی گفت نیروی هوایی ایران با «حدود ۱۰۰ هزار تن پرسنل و ۴۶۰ فروند هواپیما» در جایگاه «پنجمین نیروی قدرتمند هوایی در جهان» قرار داشت و مانند کشورهایی از جمله «آلمان و انگلیس و فرانسه» بود که «حدودا همان میزان هواپیما داشتند.»
او با بیان این که «در منطقه رقیبی به پای ما نمیرسید»، یادآوری کرد که ایران در آن زمان «هواپیمای اف ۱۴ و موشک فینیکس» داشت و «این وضعیت ثبات و آرامش را در منطقه ایجاد» کرده بود، چنان که «صدام حسین دیگر به فکر حمله به ایران نبود.»
شاهزاده رضا پهلوی تاکید کرد که ناوگان هوایی ایران «نسل به نسل» در حال مدرنتر شدن بود، و در توضیح گفت: «سری اول هواپیماهای اف ۱۴ به ایران آمدند و قرار بود همان موقع که من دوره خلبانی را در آمریکا میدیدم، هواپیماهای اف ۱۶ هم برسند که متأسفانه برخورد کرد به انقلاب و همه این برنامهها کنسل شد.»
او افزود، «شاید اگر این اتفاق نمیافتاد، در سال ۶۰ خورشیدی ایران یک نیروی هوایی با ۸۰۰ فروند هواپیما داشت. یعنی ۷۰ تا اف ۱۴ بیشتر و ۳۰۰ تا اف ۱۶. یعنی واقعا یکی از مجهزترین نیروهای هوایی»؛ اما با استقرار جمهوری اسلامی در ایران و لغو قراردادها، «آواکسهایی که داشتیم را به سعودیها دادند و اف۱۶های ایران را اسرائیلیها گرفتند و متأسفانه از آن زمان همه چیز شروع شد به فروکش کردن.»
شاهزاده رضا پهلوی در ادامه گفتوگوی اختصاصی خود با بخش فارسی صدای آمریکا تأکید کرد که ایران در آن زمان «واقعا یکی از قویترین نیروهای هوایی» را داشت که «نهتنها یک عامل امنیت برای کشورمان بود، در عین حال عامل ثبات برای منطقه هم بود.»
او همچنین گفت به محض سر کار آمدن نظام جمهوری اسلامی، علاوه بر «شمار زیادی از پاکسازیها و اعدامهای بسیاری از افسران نیروی هوایی و کنسل کردن سفارشهایی که قرار بود ایران تحویل بگیرد»، از سوی دیگر «مسئله گروگانگیری» موجب شد «خیلی از لوازم یدکی که قرار بود به ایران برسد، نرسید.»
#بخش_اول
https://t.me/Hoshdar_Nameh/60145
@hoshdar_nameh77
@Hoshdar_Nameh
🌞™
Telegram
[هشدار نامه]
🔴شاهزاده رضا پهلوی: با شکلگیری دولت ملی، نقش ایران در ایجاد ثبات منطقهای احیا میشود.
@hoshdar_nameh77
@Hoshdar_Nameh
🌞™
@hoshdar_nameh77
@Hoshdar_Nameh
🌞™