☀️ارزیابی و میراث "میرزا کوچک خان"
#بخش_سوم
🔸بعد از جنگ جهانی اول در بین اعضای هیئت اتحاد اسلام در مورد ضرورت ادامه فعالیت جنبش جنگل، اختلاف جدی پدید آمد. اکثریت اعضای هیئت اتحاد اسلام نظرشان بر اجتناب از رویارویی با دولت مرکزی بود، ولی خود میرزا خواستار ادامه فعالیت جنبش جنگل بود. در نتیجه میرزاهیئت اتحاد اسلام را منحل کرد.
💠 آنچه مسلم است میرزا و باقیمانده یارانش دیگر نمیتوانستند به تنهایی جنبش را حفظ کنند (زیرا عده کثیری از جنگلیها بر اثر شکستهای نظامی کشته یا دستگیرشده بودند و عدهای دیگر مسیر سیاسی خود را از میرزا جدا کرده بودند). لذا میرزا برای ادامه حیات جنبش مجبور بود دست به دامن شوروی شود.
@rakik_nameh
🌞™
#بخش_سوم
🔸بعد از جنگ جهانی اول در بین اعضای هیئت اتحاد اسلام در مورد ضرورت ادامه فعالیت جنبش جنگل، اختلاف جدی پدید آمد. اکثریت اعضای هیئت اتحاد اسلام نظرشان بر اجتناب از رویارویی با دولت مرکزی بود، ولی خود میرزا خواستار ادامه فعالیت جنبش جنگل بود. در نتیجه میرزاهیئت اتحاد اسلام را منحل کرد.
💠 آنچه مسلم است میرزا و باقیمانده یارانش دیگر نمیتوانستند به تنهایی جنبش را حفظ کنند (زیرا عده کثیری از جنگلیها بر اثر شکستهای نظامی کشته یا دستگیرشده بودند و عدهای دیگر مسیر سیاسی خود را از میرزا جدا کرده بودند). لذا میرزا برای ادامه حیات جنبش مجبور بود دست به دامن شوروی شود.
@rakik_nameh
🌞™
Forwarded from [هشدار نامه]
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴بیانیهی جمعی از نواندیشان دینی ایرانی در نقد قانون «توهین به مقدّسات»
🔻 #بخش_سوم
🔸در سال ۱۹۸۹ میلادی، جمعی از مسلمانان بریتانیا رسماً تقاضا کردند که مطابق قانون «کفرگویی» در «نظام رویّه قضایی انگلستان» (common law) سلمان رشدی به خاطر «توهین به مقدّسات اسلام» در رمان «آیات شیطانی» مجازات شود. کمیتهی منتخب مجلس اعیان بریتانیا امّا اعلام کرد که بر اساس قانون «کفرگویی» نمیتوان سلمان رشدی را محاکمه کرد، زیرا این قانون تنها از «مقدّسات» مسیحیّت آن هم صرفاً مطابق اعتقادات «کلیسای انگلستان» (Church of England) حمایت میکند.
🔸پس از این رخداد، گرایشی در بریتانیا پدید آمد که پیشنهاد میکرد دامنهی محافظت از «مقدّسات» در قانون «کفرگویی» به ادیان اقلیّت کشور نیز گسترش یابد. اما گرایش دیگر میگفت توسعهی قانون «کفرگویی» میتواند به تشدید نقض حقّ آزادی بیان منتهی شود. پیشنهاد جایگزین آن بود که این قانون از اساس، حتّی برای مسیحیّت، برچیده شود و در نهایت نیز چنین شد.
🔸ما امضاء کنندگان این بیانیّه معتقدیم «توهین به مقدّسات» اگر معنای محصّل و قبحی داشته باشد این قبح تنها اخلاقی است. قبح اخلاقی «توهین به مقدّسات» نیز شامل «توهین به مقدّساتِ» تمام ادیان و مذاهب میشود و نه صرفاً «مقدّسات» اسلامی. قبح عامّ اخلاقی «توهین» به «مقدّساتِ» همگان ریشه در قبح اخلاقی هر گونه توهین دارد. با این حال، هر امر قبیح اخلاقیای را نمیتوان جرمانگاری کرد. با این همه، جرمزدایی از «توهین به مقدّسات» به معنای روا داشتن «گفتار نفرتزا» (hate speech) و «مروّج خشونت» به ویژه نسبت به گروههای اقلیّت در جامعه نیست.
🔸مسلمانان در بسیاری از حوزههای تمدنی نشان دادهاند که میتوانند با تسامح، کرامت و جدال احسن از عقاید و سبک زیست خویش دفاع کنند و نیاز به عصبانیّت متقابل و بهرهگیری از ابزار طعن، زور و خشونت (ولو قانونی) در برابر مخالفان خود ـــ به ویژه در جوامعی که در اکثریّت هستند ـــ ندارند. به گمان ما این تسامح و بردباری و مواجههی کریمانه، استدلالی و منطقی به خصوص در جوامعی چون ایران بیش از پیش ضروری است ـــ جامعهای که حکومت استبداد دینی بخش قابل توجّهی از جامعه را به عکس العمل در برابر زورگوییها، ستم و تبعیضهای عریان و نهادینهاش وامیدارد.
🔸ما امضاء کنندگان این بیانیّه معتقدیم موادّ مربوط به قانون «توهین به مقدّسات» در قانون کیفری ایران بایستی از اساس برچیده شود. قانون «توهین به مقدّسات» موجب نقض حقوق بنیادی آدمیان از جمله حقّ آزادی بیان انسانها میشود، قانونی تبعیضآمیز است، ایمان اسلامی را از معنای اصیل آن تهی میکند و ریشه در قرآن و سیره مسلّم نبوی ندارد.
💠حسن یوسفی اشکوری، محمّدجواد اکبرین، عبدالعلی بازرگان، محمّد برقعی، سروش دبّاغ، رضا علیجانی، داریوش محمّدپور، مهدی ممکن، یاسر میردامادی، صدّیقه وسمقی.
@rakik_nameh
🌞™
🔻 #بخش_سوم
🔸در سال ۱۹۸۹ میلادی، جمعی از مسلمانان بریتانیا رسماً تقاضا کردند که مطابق قانون «کفرگویی» در «نظام رویّه قضایی انگلستان» (common law) سلمان رشدی به خاطر «توهین به مقدّسات اسلام» در رمان «آیات شیطانی» مجازات شود. کمیتهی منتخب مجلس اعیان بریتانیا امّا اعلام کرد که بر اساس قانون «کفرگویی» نمیتوان سلمان رشدی را محاکمه کرد، زیرا این قانون تنها از «مقدّسات» مسیحیّت آن هم صرفاً مطابق اعتقادات «کلیسای انگلستان» (Church of England) حمایت میکند.
🔸پس از این رخداد، گرایشی در بریتانیا پدید آمد که پیشنهاد میکرد دامنهی محافظت از «مقدّسات» در قانون «کفرگویی» به ادیان اقلیّت کشور نیز گسترش یابد. اما گرایش دیگر میگفت توسعهی قانون «کفرگویی» میتواند به تشدید نقض حقّ آزادی بیان منتهی شود. پیشنهاد جایگزین آن بود که این قانون از اساس، حتّی برای مسیحیّت، برچیده شود و در نهایت نیز چنین شد.
🔸ما امضاء کنندگان این بیانیّه معتقدیم «توهین به مقدّسات» اگر معنای محصّل و قبحی داشته باشد این قبح تنها اخلاقی است. قبح اخلاقی «توهین به مقدّسات» نیز شامل «توهین به مقدّساتِ» تمام ادیان و مذاهب میشود و نه صرفاً «مقدّسات» اسلامی. قبح عامّ اخلاقی «توهین» به «مقدّساتِ» همگان ریشه در قبح اخلاقی هر گونه توهین دارد. با این حال، هر امر قبیح اخلاقیای را نمیتوان جرمانگاری کرد. با این همه، جرمزدایی از «توهین به مقدّسات» به معنای روا داشتن «گفتار نفرتزا» (hate speech) و «مروّج خشونت» به ویژه نسبت به گروههای اقلیّت در جامعه نیست.
🔸مسلمانان در بسیاری از حوزههای تمدنی نشان دادهاند که میتوانند با تسامح، کرامت و جدال احسن از عقاید و سبک زیست خویش دفاع کنند و نیاز به عصبانیّت متقابل و بهرهگیری از ابزار طعن، زور و خشونت (ولو قانونی) در برابر مخالفان خود ـــ به ویژه در جوامعی که در اکثریّت هستند ـــ ندارند. به گمان ما این تسامح و بردباری و مواجههی کریمانه، استدلالی و منطقی به خصوص در جوامعی چون ایران بیش از پیش ضروری است ـــ جامعهای که حکومت استبداد دینی بخش قابل توجّهی از جامعه را به عکس العمل در برابر زورگوییها، ستم و تبعیضهای عریان و نهادینهاش وامیدارد.
🔸ما امضاء کنندگان این بیانیّه معتقدیم موادّ مربوط به قانون «توهین به مقدّسات» در قانون کیفری ایران بایستی از اساس برچیده شود. قانون «توهین به مقدّسات» موجب نقض حقوق بنیادی آدمیان از جمله حقّ آزادی بیان انسانها میشود، قانونی تبعیضآمیز است، ایمان اسلامی را از معنای اصیل آن تهی میکند و ریشه در قرآن و سیره مسلّم نبوی ندارد.
💠حسن یوسفی اشکوری، محمّدجواد اکبرین، عبدالعلی بازرگان، محمّد برقعی، سروش دبّاغ، رضا علیجانی، داریوش محمّدپور، مهدی ممکن، یاسر میردامادی، صدّیقه وسمقی.
@rakik_nameh
🌞™
Telegram
📎
🔴کتاب جک استرا درباره ایران؛ از نقل قول مکارم شیرازی تا مجادله در قطار یزد
🔻 #بخش_سوم
🔸استرا می گوید با اینکه سال ها از پایان دوره وزارت اش گذشته بود و دیگر نماینده مجلس هم محسوب نمی شد، در سفر تفریحی به ایران مردم و مقامهای ایرانی او را نماینده بریتانیا فرض می کردند.
🔸عصر روز بازدید از تخت جمشید، جک استرا و دوستش برای شنا به استخر هتل میروند. جایی که میگوید «دو مقام دولتی در آب منتظرم بودند». استرا در استخر از آنها به خاطر کمک و مهمان نوازیشان تشکر کرده بود و در کتابش نوشته «یکی از ماموران به من گفت این کمکها را به خاطر این کرده که حمایتی اساسی از توافق هستهای برجام داشتم».
🔸اما این تنها جنبه سفر او به ایران نیست. دیدار تفریحی اش جزئیات عجیب تری هم برای جک استرا داشته است. او در این سفر با رقابت نهادهای موازی اطلاعاتی در ایران به طور عملی رو به رو و آشنا شد که در برابر وزیر خارجه اسبق بریتانیا و همسرش، رفتار متفاوتی در پیش گرفته بودند. یک سازمان اطلاعاتی تلاش می کرد در گردش روزانه او و جزئیات سفرش اخلال ایجاد کند و دیگری او را از مخمصههایی که گرفتار میشد، نجات می داد. یکی از این مخمصهها حضور بسیجیها در برابر هتل محل اقامت او در اصفهان و شعار علیه سیاستهای بریتانیا بود.
🔸چیزی که استرا در کتاب میخواهد نشان دهد نوعی تضاد در قضات ایرانیان نسبت به غرب و بریتانیاست: علاقمندی شدید با سوظنی مداوم. او شناخت عمیق تر خود از ایران را مدیون شماری از ایرانشناسان در دانشگاههای بریتانیا از جمله «علی انصاری» تاریخدان دانشگاه سنت اندروز در اسکاتلند میداند و همسرش که با او به سفری پرماجرا به ایران رفت.
🔸جک استرا هر فصلی از کتابش را با نقل قولی از از یکی از چهره های جمهوری اسلامی ایران شروع کرده و تلاش کرده با این انتخاب، تصویری که از ایران به خواننده می دهد را کامل تر کند. یکی از این نقل قول ها از ناصر مکارم شیرازی، از مراجع تقلید قم است: «اعتقاد بنده این است که اسلام، انقلاب و نظام به وسیله دشمنان از بین نخواهد رفت، اما ممکن است به وسیله دوستان ضربه خورده و از بین برود».
💠این احتمالا تنها نقل قولی از آیت الله ساکن قم باشد که به سرفصل کتابی انگلیسی زبان راه پیدا کرده آن هم کتابی به قلم وزیر سابق خارجه انگلیس. احتمالا نویسنده کتاب «کار، کار انگلیسی هاست» حدس نمی زند که این کار او چقدر میتواند به سوتفاهمی که عنوان کتاب اوست، بیشتر دامن بزند.
@rakik_nameh
🌞™
🔻 #بخش_سوم
🔸استرا می گوید با اینکه سال ها از پایان دوره وزارت اش گذشته بود و دیگر نماینده مجلس هم محسوب نمی شد، در سفر تفریحی به ایران مردم و مقامهای ایرانی او را نماینده بریتانیا فرض می کردند.
🔸عصر روز بازدید از تخت جمشید، جک استرا و دوستش برای شنا به استخر هتل میروند. جایی که میگوید «دو مقام دولتی در آب منتظرم بودند». استرا در استخر از آنها به خاطر کمک و مهمان نوازیشان تشکر کرده بود و در کتابش نوشته «یکی از ماموران به من گفت این کمکها را به خاطر این کرده که حمایتی اساسی از توافق هستهای برجام داشتم».
🔸اما این تنها جنبه سفر او به ایران نیست. دیدار تفریحی اش جزئیات عجیب تری هم برای جک استرا داشته است. او در این سفر با رقابت نهادهای موازی اطلاعاتی در ایران به طور عملی رو به رو و آشنا شد که در برابر وزیر خارجه اسبق بریتانیا و همسرش، رفتار متفاوتی در پیش گرفته بودند. یک سازمان اطلاعاتی تلاش می کرد در گردش روزانه او و جزئیات سفرش اخلال ایجاد کند و دیگری او را از مخمصههایی که گرفتار میشد، نجات می داد. یکی از این مخمصهها حضور بسیجیها در برابر هتل محل اقامت او در اصفهان و شعار علیه سیاستهای بریتانیا بود.
🔸چیزی که استرا در کتاب میخواهد نشان دهد نوعی تضاد در قضات ایرانیان نسبت به غرب و بریتانیاست: علاقمندی شدید با سوظنی مداوم. او شناخت عمیق تر خود از ایران را مدیون شماری از ایرانشناسان در دانشگاههای بریتانیا از جمله «علی انصاری» تاریخدان دانشگاه سنت اندروز در اسکاتلند میداند و همسرش که با او به سفری پرماجرا به ایران رفت.
🔸جک استرا هر فصلی از کتابش را با نقل قولی از از یکی از چهره های جمهوری اسلامی ایران شروع کرده و تلاش کرده با این انتخاب، تصویری که از ایران به خواننده می دهد را کامل تر کند. یکی از این نقل قول ها از ناصر مکارم شیرازی، از مراجع تقلید قم است: «اعتقاد بنده این است که اسلام، انقلاب و نظام به وسیله دشمنان از بین نخواهد رفت، اما ممکن است به وسیله دوستان ضربه خورده و از بین برود».
💠این احتمالا تنها نقل قولی از آیت الله ساکن قم باشد که به سرفصل کتابی انگلیسی زبان راه پیدا کرده آن هم کتابی به قلم وزیر سابق خارجه انگلیس. احتمالا نویسنده کتاب «کار، کار انگلیسی هاست» حدس نمی زند که این کار او چقدر میتواند به سوتفاهمی که عنوان کتاب اوست، بیشتر دامن بزند.
@rakik_nameh
🌞™
Telegram
📎
🔴روایت مرکز پژوهشهای مجلس از ۳۰ سال فساد در ایران
🔻 #بخش_سوم
🔸۲- آثار و پیامدهای فساد
مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی با بررسی ۳۰۵ مقاله،از مجموع ۲۵۰ گزاره این محور، ۲۱ گویه استخراج کرده است که مهمترین آنها، گویههای علل و عوامل اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و حقوقی، دارای بیشترین گزارههای علمی هستند.
🔸۲-۱- گویههای پیامدهای اقتصادی: مهمترین پیامدهای اقتصادی فساد در ایران طی ۳۰ سال اخیر براساس یافتههای این پژوهش عبارتند از:
- اثر بر درآمدها، هزینهها و تركیب مخارج دولت
- اثر بر رشد و توسعه
- اثر بر سرمایهگذاری
- اثر بر فقر و عدالت توزیعی
- اثر بر انحراف منابع و استعدادها
🔸۲-۲- گویههای پیامدهای سیاسی: جمعبندی ۳۰۵ مقاله مورد بررسی قرار گرفته نشان میدهد که طی ۳۰ سال گذشته فساد در چه بخشهایی از سیاست در ایران تاثیر گذاشته است:
- اثر بر ساختار و مشروعیت نظام سیاسی
- اثر بر ثبات سیاسی
- اثر بر حوزه بینالمللی
- اثر بر عملکرد و كارآیی دولت
- اثر بر رسانهها و مطبوعات
- اثر بر عملکرد سازمانها
🔸۲-۳- گویههای پیامدهای فرهنگی: این مقالات در بخش فرهنگی هم تاثیر فساد را چنین برشمردهاند:
- تأثیرات اخلاقی و دینی
- اثر بر متغیرها و ارزشهای اجتماعی
- اثر بر متغیرها و ارزشهای فردی
🔸۲-۴- گویههای پیامدهای حقوقی: در بخش حقوقی نیز این مقالات نشان دادهاند که فساد میتواند چنین تاثیراتی بر جا بگذارد:
- اثر بر قوانین و مقررات
- اثر بر جرایم و تخلفات
- اثر بر حقوق اجتماع و دولت
*راهکارهای پیشگیری از بروز فساد
🔸این فراتحلیل در بخش راهکارهای پیشگیری از بروز فساد در چهار حوزه حقوقی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی به ۵۰ گویه رسیده است که اجرای هر یک از آنها میتواند در اجرای چنین طرحی مثمر ثمر باشد.
🔸در بعد اقتصادی، ارتقای شفافیت و دسترسی به اطلاعات، رفع انحصار و تبعیض و افزایش رقابت از مهمترین گویههای استخراج شده در این بخش به منظور جلوگیری از شکلگیری فساد است.
🔸در بخش گویههای سیاسی هم اصلاحات ساختاری و توزیع قدرت، افزایش پاسخگویی و ارایه گزارش عملکرد، سیاستزدایی و كاهش وابستگی از عوامل پیشگیری از فساد عنوان شدهاند.
💠در بخش گویههای حقوقی، مواردی همچون اصلاح قوانین و مقررات، شفافسازی و كاهش ابهام قوانین و مقررات، تدوین و تنقیح قوانین و مقررات و الزامات قانونگذاری به عنوان راهکارهای پیشگیری از بروز دیده میشود./ایران وایر
@rakik_nameh
🌞™
🔻 #بخش_سوم
🔸۲- آثار و پیامدهای فساد
مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی با بررسی ۳۰۵ مقاله،از مجموع ۲۵۰ گزاره این محور، ۲۱ گویه استخراج کرده است که مهمترین آنها، گویههای علل و عوامل اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و حقوقی، دارای بیشترین گزارههای علمی هستند.
🔸۲-۱- گویههای پیامدهای اقتصادی: مهمترین پیامدهای اقتصادی فساد در ایران طی ۳۰ سال اخیر براساس یافتههای این پژوهش عبارتند از:
- اثر بر درآمدها، هزینهها و تركیب مخارج دولت
- اثر بر رشد و توسعه
- اثر بر سرمایهگذاری
- اثر بر فقر و عدالت توزیعی
- اثر بر انحراف منابع و استعدادها
🔸۲-۲- گویههای پیامدهای سیاسی: جمعبندی ۳۰۵ مقاله مورد بررسی قرار گرفته نشان میدهد که طی ۳۰ سال گذشته فساد در چه بخشهایی از سیاست در ایران تاثیر گذاشته است:
- اثر بر ساختار و مشروعیت نظام سیاسی
- اثر بر ثبات سیاسی
- اثر بر حوزه بینالمللی
- اثر بر عملکرد و كارآیی دولت
- اثر بر رسانهها و مطبوعات
- اثر بر عملکرد سازمانها
🔸۲-۳- گویههای پیامدهای فرهنگی: این مقالات در بخش فرهنگی هم تاثیر فساد را چنین برشمردهاند:
- تأثیرات اخلاقی و دینی
- اثر بر متغیرها و ارزشهای اجتماعی
- اثر بر متغیرها و ارزشهای فردی
🔸۲-۴- گویههای پیامدهای حقوقی: در بخش حقوقی نیز این مقالات نشان دادهاند که فساد میتواند چنین تاثیراتی بر جا بگذارد:
- اثر بر قوانین و مقررات
- اثر بر جرایم و تخلفات
- اثر بر حقوق اجتماع و دولت
*راهکارهای پیشگیری از بروز فساد
🔸این فراتحلیل در بخش راهکارهای پیشگیری از بروز فساد در چهار حوزه حقوقی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی به ۵۰ گویه رسیده است که اجرای هر یک از آنها میتواند در اجرای چنین طرحی مثمر ثمر باشد.
🔸در بعد اقتصادی، ارتقای شفافیت و دسترسی به اطلاعات، رفع انحصار و تبعیض و افزایش رقابت از مهمترین گویههای استخراج شده در این بخش به منظور جلوگیری از شکلگیری فساد است.
🔸در بخش گویههای سیاسی هم اصلاحات ساختاری و توزیع قدرت، افزایش پاسخگویی و ارایه گزارش عملکرد، سیاستزدایی و كاهش وابستگی از عوامل پیشگیری از فساد عنوان شدهاند.
💠در بخش گویههای حقوقی، مواردی همچون اصلاح قوانین و مقررات، شفافسازی و كاهش ابهام قوانین و مقررات، تدوین و تنقیح قوانین و مقررات و الزامات قانونگذاری به عنوان راهکارهای پیشگیری از بروز دیده میشود./ایران وایر
@rakik_nameh
🌞™
Telegram
📎
🔴اهدای منطقه مرزی فیروزه از سوی ناصرالدین شاه به امپراتور روسیه!!
🔻 #بخش_سوم
🔸• فصل نهم
دولت شوروی روسیه نظر به اعلان نفی سیاست مستعمراتی سرمایه داری که باعث بدبختیها و خون ریزیهای بیشمار بوده و میباشند از انتفاع از کارهای اقتصادی روسیه تزاری که قصد از آنها اسارت اقتصادی ایران بوده صرف نظر مینماید. بنابراین دولت شوروی روسیه تمام نقدینه و اشیاء قیمتی و کلیه مطالبات و بدهی بانک استقراضی ایران را و همچنین کلیه دارایی منقول و غیرمنقول بانک مزبور را در خاک ایران به ملکیت کامل ایران واگذار مینماید. توضیح آنکه در شهرهایی که مقرر است قونسولگریهای روسیه تاسیس شوند و در آنجاها خانههای متعلقه به بانک استقراضی ایران وجود داشته و مطابق همین فصل منتقل به دولت ایران میشود دولت ایران رضایت میدهد که یکی از خانهها را مجانا برای استفاده مطابق انتخاب دولت شوروی روسیه برای محل قونسولگری روسیه واگذار نماید.
🔸• فصل یازدهم
نظر به اینکه مطابق اصول بیان شده در فصل هشتم این عهدنامه منعقده در دهم فورال ۱۸۲۸ مابین ایران و روسیه در ترکمان چای نیز که فصل هشتم آن حق داشتن بحریه(نیروی دریایی) را در بحر خزر از ایران سلب نموده بود از درجه اعتبار ساقط است لهذا طرفین معظمتین متعاهدتین رضایت میدهند که از زمان امضاء این معاهده هر دو بالسویه حق کشتی رانی آزاد در زیر بیرقهای خود در دریای کاسپین داشته باشند.
🔸• فصل دوازدهم
دولت شوروی روسیه پس از آنکه رسما از استفاده از فواید اقتصادی که مبتنی بر تفوق نظامی بوده صرف نظر نمود اعلان مینماید که علاوه بر آنچه در فصول نه و ده ذکر شد سایر امتیازات نیز که دولت سابق تزاری عنقا برای خود و اتباع خود از دولت ایران گرفته بود از درجه اعتبار ساقط میباشند. دولت شوروی روسیه از زمان امضاء این عهدنامه تمام امتیازات مذکوره را اعم از آنکه به موقع اجرا گذارده شده باشند و تمام اراضی را که به واسطه آن امتیازات تحصیل شدهاند به دولت ایران که نماینده ملت ایران است واگذار مینماید. از اراضی و مایملکی که در ایران متعلق به دولت تزاری سابق بوده محوطه سفارت روس در طهران و در زرگنده با تمام ابنیه و اثاثیه موجوده در آنها و همچنین محوطهها و ابنیه و اثاثیه جنرال قونسولگریها و قونسول گریها و ویس قونسول گریهای سابق روسیه در ایران در تصرف روسیه باقی بماند. توضیح آنکه دولت شوروی روسیه از حق اداره کردن قریه زرگنده که متعلق بده دولت سابق تزاری بود صرف نظر مینماید.
🔸• فصل سیزدهم
دولت ایران از طرف خود وعده میدهد که امتیازات و مایملکی که را که مطابق این عهدنامه به ایران مسترد شدهاست به تصرف و اختیار و یا استفاده هیچ دولت ثالث و اتباع دولت ثالثی واگذار ننموده و تمام حقوق مذکوره را برای رفاه ملت ایران محفوظ بدارد.
💠همان گونه که مشاهده می شود، اين قرارداد در واقع حق از دست رفته ايران را در دريای کاسپین بازگرداند و استفاده مشاع ،مشترک و به طور مساوی بين دو کشور را مدنظر قرار داد. در اين معاهده بدون اينکه درياي کاسپین به مناطق تحت حاکميت ملي تقسيم شود، آزادي کشتيراني براي هر دو کشور در پهنه درياي کاسپین به رسميت شناخته شد و حاکميت مشترک و حق تصميم گيري مشترک دو کشور ساحلي نسبت به سرنوشت دريا ، واقعيت پيدا کرد.
@rakik_nameh
🌞™
🔻 #بخش_سوم
🔸• فصل نهم
دولت شوروی روسیه نظر به اعلان نفی سیاست مستعمراتی سرمایه داری که باعث بدبختیها و خون ریزیهای بیشمار بوده و میباشند از انتفاع از کارهای اقتصادی روسیه تزاری که قصد از آنها اسارت اقتصادی ایران بوده صرف نظر مینماید. بنابراین دولت شوروی روسیه تمام نقدینه و اشیاء قیمتی و کلیه مطالبات و بدهی بانک استقراضی ایران را و همچنین کلیه دارایی منقول و غیرمنقول بانک مزبور را در خاک ایران به ملکیت کامل ایران واگذار مینماید. توضیح آنکه در شهرهایی که مقرر است قونسولگریهای روسیه تاسیس شوند و در آنجاها خانههای متعلقه به بانک استقراضی ایران وجود داشته و مطابق همین فصل منتقل به دولت ایران میشود دولت ایران رضایت میدهد که یکی از خانهها را مجانا برای استفاده مطابق انتخاب دولت شوروی روسیه برای محل قونسولگری روسیه واگذار نماید.
🔸• فصل یازدهم
نظر به اینکه مطابق اصول بیان شده در فصل هشتم این عهدنامه منعقده در دهم فورال ۱۸۲۸ مابین ایران و روسیه در ترکمان چای نیز که فصل هشتم آن حق داشتن بحریه(نیروی دریایی) را در بحر خزر از ایران سلب نموده بود از درجه اعتبار ساقط است لهذا طرفین معظمتین متعاهدتین رضایت میدهند که از زمان امضاء این معاهده هر دو بالسویه حق کشتی رانی آزاد در زیر بیرقهای خود در دریای کاسپین داشته باشند.
🔸• فصل دوازدهم
دولت شوروی روسیه پس از آنکه رسما از استفاده از فواید اقتصادی که مبتنی بر تفوق نظامی بوده صرف نظر نمود اعلان مینماید که علاوه بر آنچه در فصول نه و ده ذکر شد سایر امتیازات نیز که دولت سابق تزاری عنقا برای خود و اتباع خود از دولت ایران گرفته بود از درجه اعتبار ساقط میباشند. دولت شوروی روسیه از زمان امضاء این عهدنامه تمام امتیازات مذکوره را اعم از آنکه به موقع اجرا گذارده شده باشند و تمام اراضی را که به واسطه آن امتیازات تحصیل شدهاند به دولت ایران که نماینده ملت ایران است واگذار مینماید. از اراضی و مایملکی که در ایران متعلق به دولت تزاری سابق بوده محوطه سفارت روس در طهران و در زرگنده با تمام ابنیه و اثاثیه موجوده در آنها و همچنین محوطهها و ابنیه و اثاثیه جنرال قونسولگریها و قونسول گریها و ویس قونسول گریهای سابق روسیه در ایران در تصرف روسیه باقی بماند. توضیح آنکه دولت شوروی روسیه از حق اداره کردن قریه زرگنده که متعلق بده دولت سابق تزاری بود صرف نظر مینماید.
🔸• فصل سیزدهم
دولت ایران از طرف خود وعده میدهد که امتیازات و مایملکی که را که مطابق این عهدنامه به ایران مسترد شدهاست به تصرف و اختیار و یا استفاده هیچ دولت ثالث و اتباع دولت ثالثی واگذار ننموده و تمام حقوق مذکوره را برای رفاه ملت ایران محفوظ بدارد.
💠همان گونه که مشاهده می شود، اين قرارداد در واقع حق از دست رفته ايران را در دريای کاسپین بازگرداند و استفاده مشاع ،مشترک و به طور مساوی بين دو کشور را مدنظر قرار داد. در اين معاهده بدون اينکه درياي کاسپین به مناطق تحت حاکميت ملي تقسيم شود، آزادي کشتيراني براي هر دو کشور در پهنه درياي کاسپین به رسميت شناخته شد و حاکميت مشترک و حق تصميم گيري مشترک دو کشور ساحلي نسبت به سرنوشت دريا ، واقعيت پيدا کرد.
@rakik_nameh
🌞™
Telegram
📎
🔴پایمال شدن حقوق ملی ایرانیان پس از تجزیه شوروی سابق
🔻 #بخش_سوم
_الزام به کارگیری اصل جانشيني دولت ها دررژيم حقوقي دريای کاسپین
🔸در شرايطي که ایران از تقسیم کشور شوروی و ایجاد کشور های جدید در ساحل دریای کاسپین بسیار متضرر شده است و این کشورها بی اعتنا به حقوق ملت ایران راه خود را می روند و ایران را از صحنه دور نگاه داشته اند،«اصل جانشيني دولت ها» در حقوق بین الملل پاسخ بسياري از ابهامات را مي دهد.
🔸منظور از جانشيني دولت ها، بررسي آثار حقوقي تغيير حاکميت بر روي سرزمين است که ممکن است دو حالت به خود بگيرد.
🔸در حال اول يک دولت ممکن است بخش يا تمام سرزمين خود را از دست بدهد و در حالت دوم ممکن است به صورت جزيي از سرزمين يک يا چند دولت موجود درآيد يا به ايجاد يک يا چند دولت جديد (مانند فروپاشي اتحاد شوروي و امپراتوري عثماني) منجر شود.
🔸در مورد معاهداتي که حقوقي را در رابطه با يک سرزمين تعيين مي کنند (معاهدات مربوط به حقوق عيني)، جانشيني حقوق و تکاليف هميشه صورت مي گيرد.
🔸اين گونه معاهدات همراه سرزمين حرکت مي کنند و تغيير حاکميت، تاثيري در وضع آنها ندارد. مواد 11 و 12 کنوانسيون وين (1978) درباره جانشيني معاهدات به صراحت اعلام مي دارد که معاهدات مرزي و معاهدات مربوط به حق ارتفاع از اين جمله اند. چنانچه سرزمين واقع در يک طرف مرز به دولت ثاني منتقل شود، دولت ثالث ملتزم به رعايت معاهده مرزي (گذشته)است.
🔸نخستين اجلاس سران کشورهاي ساحلي درياي کاسپین، به ابتکار ايران در 16 فوريه 1992 در تهران تشکيل شد تا مابين کشورهاي جديد و دولت هاي ايران و روسيه هماهنگي هاي مختلف صورت پذيرد. آن زمان خيال تهران از آينده رژيم حقوقي درياي کاسپین به مراتب آسوده تر از امروز بود، چرا که هر چهار کشور قزاقستان، روسيه، آذربايجان و ترکمنستان در يک گردهمايي در آلماتي متعهد شده بودند که به قراردادهاي شوروي سابق وفادار بمانند.
🔸برمبناي اين کنفرانس که در آلماتي قزاقستان در 21 دسامبر 1991 و در پي فروپاشي اتحاد جماهير شوروي برپا شده بود، کشورهاي جايگزين شوروي سابق متعهد شدند که تمام معاهدات شوروي سابق و از جمله معاهدات 1921 و 1940 را بپذيرند و بر اجراي آنها پايبند باشند.
🔸بر اين مبنا تمامي کشورهاي ساحلي درياي کاسپین، بحث جانشيني دول را مطابق با حقوق بين الملل پذيرفتند، اما توافق بر سر بهره برداري از منابع درياي مازندران سرنوشت متفاوتي يافت زيرا کشف منابع نفت و گاز در درياي کاسپین، چشم پوشي از درآمدهاي پيش رو را براي کشورهاي تازه استقلال يافته دشوار مي ساخت.
🔸اين کشورها که پس از استقلال با ميراث ناگوار اقتصاد کمونيستي دست و پنجه نرم مي کردند و به شدت آسيب پذير شده بودند، بهره برداري از نفت و گاز دریای کاسپین را تنها چشم انداز ترميم وضعيت اقتصادي خود ديدند.
🔸بي شک ارتباط رژيم حقوقي درياي کاسپین با مساله جانشيني دول يک ارتباط اساسي و ساختاري است، چرا که درياي کاسپین تا پيش از فروپاشي شوروي سابق، تحت حاکميت مشترک ايران و شوروي بود و در عمل ميان اين دو کشور از نظر حقوقي مشکلي وجود نداشت. مطابق با موازين حقوق بين الملل عمومي، تجزيه اتحاد جماهير شوروي و افزايش تعداد اعضاي دولت هاي ساحلي درياي کاسپین نيز هيچ گونه تغييري در وضعيت حقوقي اين دريا ايجاد نکرده است. در واقع جمهوري هاي استقلال يافته حوزه این دريا، جانشين اتحاد جماهير شوروي سابق هستند و بايد به مفاد معاهدات 1921 و 1940 و رژيم حقوقي درياي کاسپین پايبند باشند زيرا معاهدات 1921 و 1940 در زمره معاهدات مربوط به حقوق عيني به شمار مي آيند که همراه سرزمين حرکت مي کنند و تغيير حاکميت، تاثيري در وضع آنها ندارد.
🔸مساله جالب تر اين است که کشورهاي استقلال يافته از اتحاد جماهير شوروي در کنفرانس آلماتي تمام تعهدات رسمي و موازين حقوقي فوق را پذيرفته اند، با اين حال خود را نسبت به رژيم حقوقي موجود و معاهدات منعقد ميان ايران و شوروي متعهد نمي دانند.
💠دليل اصلي چنين امري را بايد در منافع ملي هر يک از کشورهاي ساحلي جست، چرا که تعيين رژيم حقوقي جدید برای دریای کاسپین با منافع ملي تمامي کشورهاي ساحلي پيوند ناگسستني دارد و لذا هر راه حلي در اين زمينه، صرف نظر از ابعاد حقوقي، با مسائل ژئوپولتيکي منطقه و شرايط داخلي کشورهاي نوظهور ارتباط مستقيمي دارد.
@rakik_nameh
🌞™
🔻 #بخش_سوم
_الزام به کارگیری اصل جانشيني دولت ها دررژيم حقوقي دريای کاسپین
🔸در شرايطي که ایران از تقسیم کشور شوروی و ایجاد کشور های جدید در ساحل دریای کاسپین بسیار متضرر شده است و این کشورها بی اعتنا به حقوق ملت ایران راه خود را می روند و ایران را از صحنه دور نگاه داشته اند،«اصل جانشيني دولت ها» در حقوق بین الملل پاسخ بسياري از ابهامات را مي دهد.
🔸منظور از جانشيني دولت ها، بررسي آثار حقوقي تغيير حاکميت بر روي سرزمين است که ممکن است دو حالت به خود بگيرد.
🔸در حال اول يک دولت ممکن است بخش يا تمام سرزمين خود را از دست بدهد و در حالت دوم ممکن است به صورت جزيي از سرزمين يک يا چند دولت موجود درآيد يا به ايجاد يک يا چند دولت جديد (مانند فروپاشي اتحاد شوروي و امپراتوري عثماني) منجر شود.
🔸در مورد معاهداتي که حقوقي را در رابطه با يک سرزمين تعيين مي کنند (معاهدات مربوط به حقوق عيني)، جانشيني حقوق و تکاليف هميشه صورت مي گيرد.
🔸اين گونه معاهدات همراه سرزمين حرکت مي کنند و تغيير حاکميت، تاثيري در وضع آنها ندارد. مواد 11 و 12 کنوانسيون وين (1978) درباره جانشيني معاهدات به صراحت اعلام مي دارد که معاهدات مرزي و معاهدات مربوط به حق ارتفاع از اين جمله اند. چنانچه سرزمين واقع در يک طرف مرز به دولت ثاني منتقل شود، دولت ثالث ملتزم به رعايت معاهده مرزي (گذشته)است.
🔸نخستين اجلاس سران کشورهاي ساحلي درياي کاسپین، به ابتکار ايران در 16 فوريه 1992 در تهران تشکيل شد تا مابين کشورهاي جديد و دولت هاي ايران و روسيه هماهنگي هاي مختلف صورت پذيرد. آن زمان خيال تهران از آينده رژيم حقوقي درياي کاسپین به مراتب آسوده تر از امروز بود، چرا که هر چهار کشور قزاقستان، روسيه، آذربايجان و ترکمنستان در يک گردهمايي در آلماتي متعهد شده بودند که به قراردادهاي شوروي سابق وفادار بمانند.
🔸برمبناي اين کنفرانس که در آلماتي قزاقستان در 21 دسامبر 1991 و در پي فروپاشي اتحاد جماهير شوروي برپا شده بود، کشورهاي جايگزين شوروي سابق متعهد شدند که تمام معاهدات شوروي سابق و از جمله معاهدات 1921 و 1940 را بپذيرند و بر اجراي آنها پايبند باشند.
🔸بر اين مبنا تمامي کشورهاي ساحلي درياي کاسپین، بحث جانشيني دول را مطابق با حقوق بين الملل پذيرفتند، اما توافق بر سر بهره برداري از منابع درياي مازندران سرنوشت متفاوتي يافت زيرا کشف منابع نفت و گاز در درياي کاسپین، چشم پوشي از درآمدهاي پيش رو را براي کشورهاي تازه استقلال يافته دشوار مي ساخت.
🔸اين کشورها که پس از استقلال با ميراث ناگوار اقتصاد کمونيستي دست و پنجه نرم مي کردند و به شدت آسيب پذير شده بودند، بهره برداري از نفت و گاز دریای کاسپین را تنها چشم انداز ترميم وضعيت اقتصادي خود ديدند.
🔸بي شک ارتباط رژيم حقوقي درياي کاسپین با مساله جانشيني دول يک ارتباط اساسي و ساختاري است، چرا که درياي کاسپین تا پيش از فروپاشي شوروي سابق، تحت حاکميت مشترک ايران و شوروي بود و در عمل ميان اين دو کشور از نظر حقوقي مشکلي وجود نداشت. مطابق با موازين حقوق بين الملل عمومي، تجزيه اتحاد جماهير شوروي و افزايش تعداد اعضاي دولت هاي ساحلي درياي کاسپین نيز هيچ گونه تغييري در وضعيت حقوقي اين دريا ايجاد نکرده است. در واقع جمهوري هاي استقلال يافته حوزه این دريا، جانشين اتحاد جماهير شوروي سابق هستند و بايد به مفاد معاهدات 1921 و 1940 و رژيم حقوقي درياي کاسپین پايبند باشند زيرا معاهدات 1921 و 1940 در زمره معاهدات مربوط به حقوق عيني به شمار مي آيند که همراه سرزمين حرکت مي کنند و تغيير حاکميت، تاثيري در وضع آنها ندارد.
🔸مساله جالب تر اين است که کشورهاي استقلال يافته از اتحاد جماهير شوروي در کنفرانس آلماتي تمام تعهدات رسمي و موازين حقوقي فوق را پذيرفته اند، با اين حال خود را نسبت به رژيم حقوقي موجود و معاهدات منعقد ميان ايران و شوروي متعهد نمي دانند.
💠دليل اصلي چنين امري را بايد در منافع ملي هر يک از کشورهاي ساحلي جست، چرا که تعيين رژيم حقوقي جدید برای دریای کاسپین با منافع ملي تمامي کشورهاي ساحلي پيوند ناگسستني دارد و لذا هر راه حلي در اين زمينه، صرف نظر از ابعاد حقوقي، با مسائل ژئوپولتيکي منطقه و شرايط داخلي کشورهاي نوظهور ارتباط مستقيمي دارد.
@rakik_nameh
🌞™
Telegram
📎
🔴اجارهنشینی چه حسی دارد؟
🔻مستأجران فقیر در چرخهای گرفتار میشوند که هر روز آنها را پایینتر میکشد
#بخش_سوم
🔸هزینههای اجتماعی بیخانمانی چیست؟ این شرایط باعث ایجاد تنشی باورنکردنی در خانوادهها میشود و افراد را از پسانداز مناسب برای تثبیت زندگی خود باز میدارد. چنین مردمانی همیشه از صفر شروع میکنند، دارایی خود را در هرجومرج ناشی از بیخانمانی از دست میدهند یا آنها را در انبار میگذارند و در ادامه با ناتوانی در پرداخت هزینههای مرتبط با نگهداری، به ناچار دارایی خود را به مالک انبار واگذار میکنند. بهعلاوه، یکبار بیرون انداخته شدن از خانه باعث میشود که یافتن آپارتمان بعدی دشوارتر شود.
🔸بیخانمانی به کودکان هم آسیب میرساند، چراکه همیشه در حال تغییر مدرسه و ازدستدادن دوستان، اسباببازیها و حیوانات خانگی خود هستند و با خستگی و افسردگی والدینشان روزگار میگذرانند. در کتاب دزموند تصویری از یوری به ما نشان داده میشود که از برادری بزرگتر، مهربان و حمایتگر به پسری خشمگین، عصبی تبدیل شد که چیزی به اخراجش از مدرسه نمانده بود.
🔸در کنار این موارد، بیخانمانی رسیدن به جلسات ضروری و پرتعداد دادگاهها و سیستم پرپیچوخم رفاهی آمریکا را نیز دشوار میکند. بهعنوان نمونه چندین شخصیت این کتاب مزایای خود را صرفاً به دلیل ارسال به آدرسهای نادرست از دست میدهند. بیخانمانی اجتماعات را نیز نابود میکند؛ چرا که وقتی افراد به طور پیوسته جابجا میشوند، فرصتی برای شکلدهی به پیوندهای اجتماعی و انسجام جمعی، برای حفاظت از گروه و حمایت از هممحلهها باقی نمیماند.
💠دزموند در پایان نتیجه میگیرد که «در این سرزمین ثروتمند، حجم انبوهی از درد و فقر وجود دارد». بیان چنین سخنی آسان است و بسیاری از کتابهای منتشرشده توسط روزنامهنگاران و دانشگاهیان این کار را انجام دادهاند. با این حال، دزموند با بررسی شهر با لنزی میکروسکوپی و متمرکز بر مسئلۀ مسکن، به ما نشان میدهد که نظام مولد این درد و فقر چگونه ایجاد میشود و به چه شیوه ادامه مییابد. من شخصاً به یاد نمیآورم که پژوهشی قومشناختی درک مرا از زندگی آمریکایی تا این حد ژرفا بخشیده باشد./ اقتصادوجامعه / بررسی کتاب - چهارشنبه ۱۳ شهريور ۱۳۹۸ - ۰۸:۱۲
@rakik_nameh
🌞™
🔻مستأجران فقیر در چرخهای گرفتار میشوند که هر روز آنها را پایینتر میکشد
#بخش_سوم
🔸هزینههای اجتماعی بیخانمانی چیست؟ این شرایط باعث ایجاد تنشی باورنکردنی در خانوادهها میشود و افراد را از پسانداز مناسب برای تثبیت زندگی خود باز میدارد. چنین مردمانی همیشه از صفر شروع میکنند، دارایی خود را در هرجومرج ناشی از بیخانمانی از دست میدهند یا آنها را در انبار میگذارند و در ادامه با ناتوانی در پرداخت هزینههای مرتبط با نگهداری، به ناچار دارایی خود را به مالک انبار واگذار میکنند. بهعلاوه، یکبار بیرون انداخته شدن از خانه باعث میشود که یافتن آپارتمان بعدی دشوارتر شود.
🔸بیخانمانی به کودکان هم آسیب میرساند، چراکه همیشه در حال تغییر مدرسه و ازدستدادن دوستان، اسباببازیها و حیوانات خانگی خود هستند و با خستگی و افسردگی والدینشان روزگار میگذرانند. در کتاب دزموند تصویری از یوری به ما نشان داده میشود که از برادری بزرگتر، مهربان و حمایتگر به پسری خشمگین، عصبی تبدیل شد که چیزی به اخراجش از مدرسه نمانده بود.
🔸در کنار این موارد، بیخانمانی رسیدن به جلسات ضروری و پرتعداد دادگاهها و سیستم پرپیچوخم رفاهی آمریکا را نیز دشوار میکند. بهعنوان نمونه چندین شخصیت این کتاب مزایای خود را صرفاً به دلیل ارسال به آدرسهای نادرست از دست میدهند. بیخانمانی اجتماعات را نیز نابود میکند؛ چرا که وقتی افراد به طور پیوسته جابجا میشوند، فرصتی برای شکلدهی به پیوندهای اجتماعی و انسجام جمعی، برای حفاظت از گروه و حمایت از هممحلهها باقی نمیماند.
💠دزموند در پایان نتیجه میگیرد که «در این سرزمین ثروتمند، حجم انبوهی از درد و فقر وجود دارد». بیان چنین سخنی آسان است و بسیاری از کتابهای منتشرشده توسط روزنامهنگاران و دانشگاهیان این کار را انجام دادهاند. با این حال، دزموند با بررسی شهر با لنزی میکروسکوپی و متمرکز بر مسئلۀ مسکن، به ما نشان میدهد که نظام مولد این درد و فقر چگونه ایجاد میشود و به چه شیوه ادامه مییابد. من شخصاً به یاد نمیآورم که پژوهشی قومشناختی درک مرا از زندگی آمریکایی تا این حد ژرفا بخشیده باشد./ اقتصادوجامعه / بررسی کتاب - چهارشنبه ۱۳ شهريور ۱۳۹۸ - ۰۸:۱۲
@rakik_nameh
🌞™
Telegram
📎
🔴نظریه اجتماعی #چارلز_تیلی
🔻 #بخش_سوم(بخش پایانی)
🔸فرصت های کنش جمعی: مجموعه عناصری که پیشتر توضیح داده شد، عوامل «درونی» تاثیرگذار بر کنش جمعی یک مدعی هستند؛ پیکربندی فرصت ها (یعنی فرصت/تهدید، سرکوب/تسهیل، و قدرت) نیز مجموعه عوامل «بیرونی» تاثیرگذار بر کنش جمعی به شمار می آیند که در ادامه توضیح داده می شوند. لازم به ذکر است که منشاء این عناصر بیرونی را می توان در «مدل سیاسی» جستجو کرد. یعنی، پیکربندی فرصت ها بر اساس برآیند راوبط میان مدعیان و حکومت مشخص می شود.
🔸فرصت / تهدید: میزان تغییر منابع و منافع با وضعیت محیطی را می توان فرصت/تهدید دانست. به این معنی که، هر قدر معادلات محیطی بگونه ای باشد که با منابع کمتری بتوان به منافع بیشتری دسترسی داشت، آنگاه فرصت فراهم شده است، و در حالت عکس این وضعیت، تهدید ایجاد می گردد. به عبارت دیگر، فرصت/تهدید دو روی یک سکه هستند، «در سوی فرصت، این وضعیت را داریم که هر قدر دیگر گروهها، شامل حکومت ها، در مقابل ادعاهای جدید آسیب پذیر باشند، امکان تحقق منافع مدعی افزایش می یابد. در سوی تهدید، به میزانی که دیگر گروه ها تهدید به ارایه ادعاهایی کنند، در صورت موفقیت آمیز بودن، امکان تحقق منافع مدعی را کاهش می دهد». در ادامه، تیلی استدلال می کند که پاسخگویی و واکنش گروه ها در قبال تهدید ها بسیار موثرتر است تا نسبت به فرصت ها. در واقع، تهدید به بسیجی تدافعی می انجامد، درحالیکه بهره گیری از فرصت نیازمند بسیجی تهاجمی یا تدارکی است.
🔸عموماً، ایجاد تهدید علیه یک مدعی باعث تقویت بسیج برای کنش می شود، تا جایی که ممکن است این بسیج از بسیج در حالت کنش عادی نیز بیشتر باشد. در مقابل، در مواقعی که فرصتی برای کسب منافع فراهم می شود، اکثر گروه ها احتیاج دارند که تاحدودی الگوی سازمان و بسیج خود را تغییر دهند (تدارک ببینند) تا بتوانند از فرصت استفاده کنند، و عموماً این انعطاف پذیری با مقاومت هایی درونی همراه است.
🔸سرکوب / تسهیل: به بیان تیلی، «ستیز برای کسب قدرت همیشه دربردارنده حداقل دو طرف است، رفتار طرف دوم دامنه ای را از سرکوب تا تسهیل در بر می گیرد. … سرکوب، هرگونه کنشی توسط گروه دیگر است که هزینه کنش جمعی مدعی را افزایش می دهد. کنشی که هزینه کنش جمعی یک گروه را کاهش دهد، شکلی از تسهیل است». سرکوب/تسهیل می تواند در دو سطح انجام شود، یا در سطح بسیج (یعنی تاثیر گذاری بر بسیج منابع توسط یک گروه)، و/یا در سطح کنش جمعی (لحظه انجام کنش توسط گروه). تیلی معتقد است که سرکوب/تسهیلی در مرحله بسیج انجام می شود، تاثیرات بلندمدت دارد و کارایی بیشتری دارد، در حالی که سرکوب/تسهیلی که در لحظه کنش روی می دهد، کوتاه مدت است.
🔸تیلی، سرکوب سیاسی را عمدتاً منتسب به دولت ها می داند. «از دیدگاه یک دولت، افزایش هزینه های بسیج نسبت به افزایش هزینه های کنش جمعی به تنهایی، راهبرد سرکوبگرانه اطمینان بخش تری است. راهبرد ضد بسیج هم کنشگر و هم کنش را خنثی می سازد، و این احتمال را کاهش می دهد که به هنگام آسیب پذیر شدن سریع حکومت، ظهور شریک ایتلافی جدید، یا چیز دیگری که باعث جابجایی هزینه ها و سودهای محتمل کنش جمعی شوند، کنشگر بتواند به اقدام سریع مبادرت ورزد». تسهیل نیز عموماً بخشی از سیاست متعارف است که در بین مدعیان مختلف می تواند به ایجاد «ایتلاف» های مختلف کمک کند. تیلی در ادامه بحث درباره سرکوب/تسهیل با وارد کردن دو مفهوم دیگر یعنی «تساهل» و «اجبار»، به دسته بندی چهارگانه ای از انواع حکومت ها بر اساس نحوه برخورد با مدعیان می رسد. وی، حکومت های «سرکوبگر»، «توتالیتر»، «متساهل»، و «ضعیف» را شناسایی می کند.
💠قدرت: میزان قدرت با میزان سرکوب رابطه ای عکس دارد، یعنی هر قدر که میزان قدرت یک گروه بیشتر باشد، میزان سرکوب آن کمتر است. اما تیلی در تعریف مفهوم قدرت اذعان می دارد که این مفهوم بسیار نسبی است. وی، قدرت یک مدعی را بر اساس «طرف ها»، «منافع»، و «تعاملات» متغیر می داند. شاید بتوان گفت که قدرت از نظر تیلی بازده داد و ستدهای میان مدعیان و حکومت است. وی بیان می دارد که «اعضاء جامعه سیاسی نسبت به چالشگران از قدرت بیشتری برخوردارند و کمتر مورد سرکوب قرار می گیرند. چالشگران از طریق کنش جمعی به عضویت جامعه سیاسی در می آیند و اعضاء نیز با استفاده از کنش جمعی در مقابل از دست دادن قدرت به دفاع از خود می پردازند».
@rakik_nameh
🌞™
🔻 #بخش_سوم(بخش پایانی)
🔸فرصت های کنش جمعی: مجموعه عناصری که پیشتر توضیح داده شد، عوامل «درونی» تاثیرگذار بر کنش جمعی یک مدعی هستند؛ پیکربندی فرصت ها (یعنی فرصت/تهدید، سرکوب/تسهیل، و قدرت) نیز مجموعه عوامل «بیرونی» تاثیرگذار بر کنش جمعی به شمار می آیند که در ادامه توضیح داده می شوند. لازم به ذکر است که منشاء این عناصر بیرونی را می توان در «مدل سیاسی» جستجو کرد. یعنی، پیکربندی فرصت ها بر اساس برآیند راوبط میان مدعیان و حکومت مشخص می شود.
🔸فرصت / تهدید: میزان تغییر منابع و منافع با وضعیت محیطی را می توان فرصت/تهدید دانست. به این معنی که، هر قدر معادلات محیطی بگونه ای باشد که با منابع کمتری بتوان به منافع بیشتری دسترسی داشت، آنگاه فرصت فراهم شده است، و در حالت عکس این وضعیت، تهدید ایجاد می گردد. به عبارت دیگر، فرصت/تهدید دو روی یک سکه هستند، «در سوی فرصت، این وضعیت را داریم که هر قدر دیگر گروهها، شامل حکومت ها، در مقابل ادعاهای جدید آسیب پذیر باشند، امکان تحقق منافع مدعی افزایش می یابد. در سوی تهدید، به میزانی که دیگر گروه ها تهدید به ارایه ادعاهایی کنند، در صورت موفقیت آمیز بودن، امکان تحقق منافع مدعی را کاهش می دهد». در ادامه، تیلی استدلال می کند که پاسخگویی و واکنش گروه ها در قبال تهدید ها بسیار موثرتر است تا نسبت به فرصت ها. در واقع، تهدید به بسیجی تدافعی می انجامد، درحالیکه بهره گیری از فرصت نیازمند بسیجی تهاجمی یا تدارکی است.
🔸عموماً، ایجاد تهدید علیه یک مدعی باعث تقویت بسیج برای کنش می شود، تا جایی که ممکن است این بسیج از بسیج در حالت کنش عادی نیز بیشتر باشد. در مقابل، در مواقعی که فرصتی برای کسب منافع فراهم می شود، اکثر گروه ها احتیاج دارند که تاحدودی الگوی سازمان و بسیج خود را تغییر دهند (تدارک ببینند) تا بتوانند از فرصت استفاده کنند، و عموماً این انعطاف پذیری با مقاومت هایی درونی همراه است.
🔸سرکوب / تسهیل: به بیان تیلی، «ستیز برای کسب قدرت همیشه دربردارنده حداقل دو طرف است، رفتار طرف دوم دامنه ای را از سرکوب تا تسهیل در بر می گیرد. … سرکوب، هرگونه کنشی توسط گروه دیگر است که هزینه کنش جمعی مدعی را افزایش می دهد. کنشی که هزینه کنش جمعی یک گروه را کاهش دهد، شکلی از تسهیل است». سرکوب/تسهیل می تواند در دو سطح انجام شود، یا در سطح بسیج (یعنی تاثیر گذاری بر بسیج منابع توسط یک گروه)، و/یا در سطح کنش جمعی (لحظه انجام کنش توسط گروه). تیلی معتقد است که سرکوب/تسهیلی در مرحله بسیج انجام می شود، تاثیرات بلندمدت دارد و کارایی بیشتری دارد، در حالی که سرکوب/تسهیلی که در لحظه کنش روی می دهد، کوتاه مدت است.
🔸تیلی، سرکوب سیاسی را عمدتاً منتسب به دولت ها می داند. «از دیدگاه یک دولت، افزایش هزینه های بسیج نسبت به افزایش هزینه های کنش جمعی به تنهایی، راهبرد سرکوبگرانه اطمینان بخش تری است. راهبرد ضد بسیج هم کنشگر و هم کنش را خنثی می سازد، و این احتمال را کاهش می دهد که به هنگام آسیب پذیر شدن سریع حکومت، ظهور شریک ایتلافی جدید، یا چیز دیگری که باعث جابجایی هزینه ها و سودهای محتمل کنش جمعی شوند، کنشگر بتواند به اقدام سریع مبادرت ورزد». تسهیل نیز عموماً بخشی از سیاست متعارف است که در بین مدعیان مختلف می تواند به ایجاد «ایتلاف» های مختلف کمک کند. تیلی در ادامه بحث درباره سرکوب/تسهیل با وارد کردن دو مفهوم دیگر یعنی «تساهل» و «اجبار»، به دسته بندی چهارگانه ای از انواع حکومت ها بر اساس نحوه برخورد با مدعیان می رسد. وی، حکومت های «سرکوبگر»، «توتالیتر»، «متساهل»، و «ضعیف» را شناسایی می کند.
💠قدرت: میزان قدرت با میزان سرکوب رابطه ای عکس دارد، یعنی هر قدر که میزان قدرت یک گروه بیشتر باشد، میزان سرکوب آن کمتر است. اما تیلی در تعریف مفهوم قدرت اذعان می دارد که این مفهوم بسیار نسبی است. وی، قدرت یک مدعی را بر اساس «طرف ها»، «منافع»، و «تعاملات» متغیر می داند. شاید بتوان گفت که قدرت از نظر تیلی بازده داد و ستدهای میان مدعیان و حکومت است. وی بیان می دارد که «اعضاء جامعه سیاسی نسبت به چالشگران از قدرت بیشتری برخوردارند و کمتر مورد سرکوب قرار می گیرند. چالشگران از طریق کنش جمعی به عضویت جامعه سیاسی در می آیند و اعضاء نیز با استفاده از کنش جمعی در مقابل از دست دادن قدرت به دفاع از خود می پردازند».
@rakik_nameh
🌞™
Telegram
📎
🔴شاهزاده رضا پهلوی: با شکلگیری دولت ملی، نقش ایران در ایجاد ثبات منطقهای احیا میشود.
🔻شاهزاده رضا پهلوی همچنین با اشاره به نقش جمهوری اسلامی در بیثباتی منطقهای، گفت: «الآن ببینید تمام نگرانی جهان از بیثباتی منطقه و یک نظام تروریستپروری که میخواهد به سلاح اتمی دست پیدا کند چه وضعیتی را در ذهنیت منطقه و جهان ایجاد کرده تا یک کشوری که آن زمان امنیت منطقه را حفظ میکرد؛ و خب این یک نقشی است که یک کشور کلیدی در منطقه مثل ایران میتواند قطعا ایفا کند و یک ثبات منطقهای به نفع منافع ملی و مسائل امنیت ملی خودمان مجددا احیا شود.»
او درباره نگرش نسل جدید ایرانیان درباره تاریخ معاصر و وقایع ملی و منطقهای، گفت «جوانان امروز با این طرز نگاه، قطعا بررسی و مقایسه میکنند و میبینند کجا بودیم و کجا هستیم» و درباره احتمال احیای قدرت نظامی نیروی هوایی ارتش، ضمن تأکید بر ضرورت استقرار یک حاکمیت ملی، افزود: «این ذهنیت مردم را هم میخواهد. فقط دولت نیست که بیاید و یک سری تصمیمات بگیرد. خود جامعه هم باید پشتیبان و مدافع این برنامه باشد.»
شاهزاده رضا پهلوی همچنین درباره بمباران پایتخت در دوره جنگ ایران و عراق گفت: «یادم میآید در شروع جنگ وقتی شنیدم مردم در تهران باید به کوه و کمر بزنند از ترس بمبارانها و بمبهایی که تا بالای تهران میآمد، میگفتم مگر ممکن است عراقی که اصلا جرأت نمیکرد آن سوی اروندرود را نگاه بکند، حالا توانستهاند خودشان را برسانند به این که شهر تهران را بمباران بکنند، چه برسد به منطقه. این جور چیزها است که در حافظه ملی باقی مانده و هر کشور قدرتمند در جهان ارتش قدرتمند هم دارد.»
او با تأکید بر اهمیت داشتن تجهیزات نظامی علاوه بر تجهیز صنایع دیگر، گفت که ایران میتواند در آینده «همکاری منطقهای» با کشورهای دیگر داشته باشد؛ شاهزاده توضیح داد: «وقتی میگوییم ناتو، خب به جای این که عربستان سعودی، مصر، ایران، عراق یا کشورهای دیگر هر کدام بخواهند از دید نظامی و مسائل دیگر تمام مخارج را به عهده بگیرند، ما میتوانیم قراردادهای منطقهای داشته باشیم.»
به تأکید شاهزاده رضا پهلوی، میتوان با کاهش هزینهها از طریق این همکاریهای منطقهای، بودجه را صرف مسائل دیگر مثل بهداشت و آموزش کرد؛ هرچند «نمیشود فراموش کرد که بالأخره مسئله پدافند هر کشوری مهم است؛ حالا چه هوایی، چه دریایی و چه زمینی. برای هر کشوری لازم است علیالخصوص برای کشوری مثل ایران.»
او در ادامه خاطرنشان کرد که «ایران میتوانست یک هاب جهانی برای تمام شرکتهای هوایی کشورهای مختلف» و «یکی از مراکز عمده منطقه از دید فرودگاهها و تأسیسات مربوطه» باشد، اما «از این لحاظ عقب افتادیم و کشورهای دیگر جایش را پر کردند.»
#بخش_سوم
https://t.me/Hoshdar_Nameh/60145
@hoshdar_nameh77
@Hoshdar_Nameh
🌞™
🔻شاهزاده رضا پهلوی همچنین با اشاره به نقش جمهوری اسلامی در بیثباتی منطقهای، گفت: «الآن ببینید تمام نگرانی جهان از بیثباتی منطقه و یک نظام تروریستپروری که میخواهد به سلاح اتمی دست پیدا کند چه وضعیتی را در ذهنیت منطقه و جهان ایجاد کرده تا یک کشوری که آن زمان امنیت منطقه را حفظ میکرد؛ و خب این یک نقشی است که یک کشور کلیدی در منطقه مثل ایران میتواند قطعا ایفا کند و یک ثبات منطقهای به نفع منافع ملی و مسائل امنیت ملی خودمان مجددا احیا شود.»
او درباره نگرش نسل جدید ایرانیان درباره تاریخ معاصر و وقایع ملی و منطقهای، گفت «جوانان امروز با این طرز نگاه، قطعا بررسی و مقایسه میکنند و میبینند کجا بودیم و کجا هستیم» و درباره احتمال احیای قدرت نظامی نیروی هوایی ارتش، ضمن تأکید بر ضرورت استقرار یک حاکمیت ملی، افزود: «این ذهنیت مردم را هم میخواهد. فقط دولت نیست که بیاید و یک سری تصمیمات بگیرد. خود جامعه هم باید پشتیبان و مدافع این برنامه باشد.»
شاهزاده رضا پهلوی همچنین درباره بمباران پایتخت در دوره جنگ ایران و عراق گفت: «یادم میآید در شروع جنگ وقتی شنیدم مردم در تهران باید به کوه و کمر بزنند از ترس بمبارانها و بمبهایی که تا بالای تهران میآمد، میگفتم مگر ممکن است عراقی که اصلا جرأت نمیکرد آن سوی اروندرود را نگاه بکند، حالا توانستهاند خودشان را برسانند به این که شهر تهران را بمباران بکنند، چه برسد به منطقه. این جور چیزها است که در حافظه ملی باقی مانده و هر کشور قدرتمند در جهان ارتش قدرتمند هم دارد.»
او با تأکید بر اهمیت داشتن تجهیزات نظامی علاوه بر تجهیز صنایع دیگر، گفت که ایران میتواند در آینده «همکاری منطقهای» با کشورهای دیگر داشته باشد؛ شاهزاده توضیح داد: «وقتی میگوییم ناتو، خب به جای این که عربستان سعودی، مصر، ایران، عراق یا کشورهای دیگر هر کدام بخواهند از دید نظامی و مسائل دیگر تمام مخارج را به عهده بگیرند، ما میتوانیم قراردادهای منطقهای داشته باشیم.»
به تأکید شاهزاده رضا پهلوی، میتوان با کاهش هزینهها از طریق این همکاریهای منطقهای، بودجه را صرف مسائل دیگر مثل بهداشت و آموزش کرد؛ هرچند «نمیشود فراموش کرد که بالأخره مسئله پدافند هر کشوری مهم است؛ حالا چه هوایی، چه دریایی و چه زمینی. برای هر کشوری لازم است علیالخصوص برای کشوری مثل ایران.»
او در ادامه خاطرنشان کرد که «ایران میتوانست یک هاب جهانی برای تمام شرکتهای هوایی کشورهای مختلف» و «یکی از مراکز عمده منطقه از دید فرودگاهها و تأسیسات مربوطه» باشد، اما «از این لحاظ عقب افتادیم و کشورهای دیگر جایش را پر کردند.»
#بخش_سوم
https://t.me/Hoshdar_Nameh/60145
@hoshdar_nameh77
@Hoshdar_Nameh
🌞™
Telegram
[هشدار نامه]
🔴شاهزاده رضا پهلوی: با شکلگیری دولت ملی، نقش ایران در ایجاد ثبات منطقهای احیا میشود.
@hoshdar_nameh77
@Hoshdar_Nameh
🌞™
@hoshdar_nameh77
@Hoshdar_Nameh
🌞™