Forwarded from LGBTQ+ رنگین کمانان ایرانی
«پیام ارسالی یک دختر ترنس از ایران؛ روایتی از تبعیض و رنج و ترنسفوبیا»
تصمیم دارم بخشی از داستان تلخ و دردناک زندگیم را به عنوان یک ترنس بازگو کنم، هر چند که یادآوری تمام آن روزها و خاطرات آزاردهنده، لرزه به دستانم می اندازد ،اما میخواهم که انجامش بدهم.
من یک نوجوان سیزده ساله بودم که، از یک جایی به بعد،متوجه شدم مسیر زندگیم بدون کنترل خودم در حال تغییر است و یک سری مسائل راجع به خودم ،بدنم، گرایشاتم، افکارم و هویتم به سرعت برایم روشنتر و ملموس تر میشدند و با همان سرعت مسیر زندگیم هر روز تیره و تاریکتر میشد،
شاید خیلی احمقانه به نظر برسد، اما من تا سن ۱۳ سالگی نمیدانستم که در واقع بدن زن و مرد چه تفاوت هایی باهم دارند ، تا روزی که خواهر کوچکترم به دنیا آمد و من برای بار اول بدن یک دختربچه را از نزدیک دیدم ، آن شب تا صبح خوابم نبرد و چند روز بعدش، من از مادرم راجع به اینکه چرا شکل بدن من با خواهرم متفاوت است، سوال پرسیدم، او هم که دید سنم به حدی رسیده که یکسری چیزها را باید بدانم ، برایم سربسته توضیحاتی داد و آنجا بود که علت اینکه چرا من در بسیاری از مسائل با پسرهای هم سن خودم تفاوتهایی دارم را فهمیدم.
من سیزده ساله بودم و به سرعت بدنم روبه بلوغ بود و تغییرات جسمانی ناشناخته و افکار عجیب و غریب، مثل هر آدم دیگری در من نمود پیدا میکرد، اما با این تفاوت که من حس میکردم بجای اینکه بالغ شوم در حال از بین رفتن هستم، صدایم ماه به ماه کلفت تر و بم تر میشد، روی پوست بدن و صورتم، موهای ضخیم رشد میکرد و تحولات هورمونی داشتند در بدنم کار خودشان را انجام میدادند.
به مرور زمان از بدنم متنفر شده بودم و هر روز با خودم غریبه تر میشدم.
انگار این جایگاه واقعی من نبود و یک تناقض از درون مرا آزار میداد؛
من داشتم از تغییرات دوران بلوغ زجر میکشیدم...
ادامه در لینک زیر👇👇👇
https://bit.ly/3eM2W06
🏳️🌈🚩 #حکومت_هموفوب_سرنگون_سرنگون
🏳️🌈🚩 #نه_به_هموفوبیا
🚩 لینک امضای کیفرخواست جهت حمایت از جنبش دفاع از رنگینکمانیهای ایرانی
http://tinyurl.com/y5ml82he
✍️فرم عضویت و فعالیت در کانال رنگینکمانان ایرانی
https://t.me/iranianLGBTQrights/15390
🏳️🌈 راه ارتباط، درخواست عضویت و فعالیت از طریق پیامگیر تلگرام @sjktamas
کانال تلگرام:
https://telegram.me/iranianLGBTQrights
تصمیم دارم بخشی از داستان تلخ و دردناک زندگیم را به عنوان یک ترنس بازگو کنم، هر چند که یادآوری تمام آن روزها و خاطرات آزاردهنده، لرزه به دستانم می اندازد ،اما میخواهم که انجامش بدهم.
من یک نوجوان سیزده ساله بودم که، از یک جایی به بعد،متوجه شدم مسیر زندگیم بدون کنترل خودم در حال تغییر است و یک سری مسائل راجع به خودم ،بدنم، گرایشاتم، افکارم و هویتم به سرعت برایم روشنتر و ملموس تر میشدند و با همان سرعت مسیر زندگیم هر روز تیره و تاریکتر میشد،
شاید خیلی احمقانه به نظر برسد، اما من تا سن ۱۳ سالگی نمیدانستم که در واقع بدن زن و مرد چه تفاوت هایی باهم دارند ، تا روزی که خواهر کوچکترم به دنیا آمد و من برای بار اول بدن یک دختربچه را از نزدیک دیدم ، آن شب تا صبح خوابم نبرد و چند روز بعدش، من از مادرم راجع به اینکه چرا شکل بدن من با خواهرم متفاوت است، سوال پرسیدم، او هم که دید سنم به حدی رسیده که یکسری چیزها را باید بدانم ، برایم سربسته توضیحاتی داد و آنجا بود که علت اینکه چرا من در بسیاری از مسائل با پسرهای هم سن خودم تفاوتهایی دارم را فهمیدم.
من سیزده ساله بودم و به سرعت بدنم روبه بلوغ بود و تغییرات جسمانی ناشناخته و افکار عجیب و غریب، مثل هر آدم دیگری در من نمود پیدا میکرد، اما با این تفاوت که من حس میکردم بجای اینکه بالغ شوم در حال از بین رفتن هستم، صدایم ماه به ماه کلفت تر و بم تر میشد، روی پوست بدن و صورتم، موهای ضخیم رشد میکرد و تحولات هورمونی داشتند در بدنم کار خودشان را انجام میدادند.
به مرور زمان از بدنم متنفر شده بودم و هر روز با خودم غریبه تر میشدم.
انگار این جایگاه واقعی من نبود و یک تناقض از درون مرا آزار میداد؛
من داشتم از تغییرات دوران بلوغ زجر میکشیدم...
ادامه در لینک زیر👇👇👇
https://bit.ly/3eM2W06
🏳️🌈🚩 #حکومت_هموفوب_سرنگون_سرنگون
🏳️🌈🚩 #نه_به_هموفوبیا
🚩 لینک امضای کیفرخواست جهت حمایت از جنبش دفاع از رنگینکمانیهای ایرانی
http://tinyurl.com/y5ml82he
✍️فرم عضویت و فعالیت در کانال رنگینکمانان ایرانی
https://t.me/iranianLGBTQrights/15390
🏳️🌈 راه ارتباط، درخواست عضویت و فعالیت از طریق پیامگیر تلگرام @sjktamas
کانال تلگرام:
https://telegram.me/iranianLGBTQrights
Telegraph
«پیام ارسالی یک دختر ترنس از ایران؛ روایتی از تبعیض و رنج و ترنسفوبیا»
تصمیم دارم بخشی از داستان تلخ و دردناک زندگیم را به عنوان یک ترنس بازگو کنم، هر چند که یادآوری تمام آن روزها و خاطرات آزاردهنده، لرزه به دستانم می اندازد ،اما میخواهم که انجامش بدهم. من یک نوجوان سیزده ساله بودم که، از یک جایی به بعد،متوجه شدم مسیر زندگیم…
Forwarded from Azadi | آزادی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#از_قسم_به_پرچم_آمریکا_تا_مرگ_بر_آمریکا
گندم نما و جو فروش!
فراموش نکنید؛ ریا در حد #تیم_ملی رو !!!
#حکومت_ریا_پرور
@SepehrAzadi
گندم نما و جو فروش!
فراموش نکنید؛ ریا در حد #تیم_ملی رو !!!
#حکومت_ریا_پرور
@SepehrAzadi