#رسمی
نروژ تمامی محدودیت های کرونایی لغو کرد و اعلام کرد بیماری به نام "کووید ۱۹" هیچ تفاوتی با آنفولانزا ندارد

تقریبا حق #غیوراصلی ادا شد.
غیور نه تنها توانست اهواز را از سقوط حتمی نجات بده که شبیخون او راهگشا در انتخاب نوع استراتژی جنگ شد.

چون بنده افتخار شاگردی این #دلاورارتش را قبل از جنگ داشتم، #بایدبگم غیور از معدود افرادی‌ بود که نامشان با ذات‌شان یکیست. بی‌بدیلی که اصل غیرت بود.

توصیه میکنم ببینید و سعی کنید اسیر کلمات و واژگانی که بار ایدئولوژیک دارن نشوید. واژگانی که از زبان روایت کنندگانی می‌شنوید که راه بعضی از آنها از راه #علی_غیور_اصلی که راه ایران بود، جدا شده.

«سیگار»

تقریبا همین موقع‌ها بود که به هوش آمدم. قبلش هم به هوش آمده بودم ولی بیشتر ناله می‌کردم و آب می‌خواستم اما این‌بار تقاضای سیگار داشتم! معمولا در جیب لباسم سیگار و کبریت بود اما امدادگران پاره‌اش کرده بودند و دست من هم کوتاه؛
- کات -

نزدیک صبح بود که از ناحیه ساق پای چپ زخمی شدم. استخوانم خرد و خاکشیر شده بود. چسبیده به خط عراقی‌ها و دور از دسترس خودی‌ها. آنجا مانند باند فرودگاه صاف و بدون ناهمواری است (یا بهتر است بگویم بود). هوای خوزستان شهرهٔ خاص و عام است و تا اواخر آبان گرما مهمان مردم است چه رسد به پنج مهر که…؛

عراقی‌ها گمان می‌کردند مرده‌ام و من هم تکان نمی‌خوردم. بی‌هوش شده بودم و هر از گاهی به هوش می‌آمدم، ولی می‌دانستم کوچکترین تکانی که بخورم مرا به رگبار گلوله خواهند بست. چون چسبیده به خط عراقی‌ها بودم تمام داد و فریاد آنها به‌آسانی به گوش می‌رسید. صورتم روی خاک سرخ و نمناک حاصل روزهای شرجی گذشته و شور آبادان که در ذات آن است، و کم‌کم عرق بدن، باعث شد دهانم پر از گل و صورتم به‌مانند کسانی که هزار سال است مرده‌اند، شود.

نزدیک غروب صداهایی به گوشم رسید و فهمیدم نیروهای خودی‌اند و تمام توانم را به کار بردم تا بلکه فریادی بزنم که نشد چون دهانم پر از گل بود و خشک شده بود. معمولا خونریزی باعث خشکی دهان می‌شود و ماندن زیر برق آفتاب هم آن را بدتر و تشدید می‌کند. بالاخره تمام توانم را به کار بردم و فقط توانستم دستم را بلند کنم و شنیدم یک نفر گفت بیایید این زنده است…؛ آب خواستم؛ حس انساندوستی یک هموطن گل کرد و گفت آب برای او ضرر دارد و کسانی که مرا می‌شناسند می‌دانند حرفی را بی‌پاسخ نمی‌گذارم ولی آنجا نای جواب دادن نداشتم و فقط به‌اشاره که دقیق به یاد ندارم چگونه، به او فهماندم آب می‌خواهم که دهانم را بشویم و در پایان شستن دهان، از غفلتشان استفاده کردم و شروع کردم قلپ قلپ به خوردن؛ که کشیدن قمقمه از جلوی لبانم هم دور از انتظار نبود.

به یاد دارم خبرنگار و عکاسی در بیمارستان عکس می‌گرفت؛ او یک سیگار به من داد. روز بعد، این عکاس از حادثه سقوط هواپیمای نظامی در تاریخ هفتم مهر جان به در برد اما تمام آن عکس‌ها نابود شد.

آن سیگار خیلی چسبید و این نوشته فقط به‌خاطر آن سیگار است که هنوز که هنوز است هیچ سیگاری مانند آن به من نچسبیده. این را گفتم تا کسی نخواهد از آن استفاده ابزاری کند و احیانا بگوید جنگ کجایی که دلم تنگ توست.
@KhiresarMotamared

«ترس از مرگ»

اگر در همان پست دنباله‌اش را می‌نوشتم، حرف تو حرف می‌شد؛ پس در اینجا و از یک منظر دیگر می‌نویسم:

نوشتم که در پنج مهر، آن‌هم در آبادان و زیر تابش خورشید افتاده بودم و نوشتم که گاهی از لج نیروهای ایرانی، عراقی‌ها به سمت جنازه‌ها تیراندازی می‌کردند و…؛ نمی‌دانم چه موقعی از نیمه شب بود که یک تیر درست خورد به محل اتصال ساق پا و روی پایم. دیگر مسئلهٔ مرگ و زندگی بود و من که به کوچکترین دردی واکنش نشان می‌دهم و داد و فریادم به آسمان می‌رود، در این لحظه نه‌تنها سکوت مطلق کردم، که به‌درستی نقش یک مرده را هم بازی کردم.
- کات -

در روزها و ماه‌های نخست جنگ، سازماندهی وجود نداشت و نیروها در دسته‌های کوچک به‌طور خودجوش علیه عراقی‌ها می‌جنگیدند. فراموش نکنید که آشفتگی و به‌اصطلاح بلبشو، جزء لاینفکی از همهٔ بحران‌هاست. دوستی داشتم به نام نعمت که گمان می‌کردیم در شکستن محاصرهٔ سوسنگرد کشته شده و عکس او چاپ شد و بعد هم نامش در لیست شهدا رفت، در حالی که او در یکی از بیمارستان‌های اصفهان بستری بوده است. تا اینکه چند ماه از سال ۶۰ گذشته بود و نعمت سروکله‌اش پیدا شد و همه دورش جمع شدیم و با شادی از او استقبال کردیم. البته عکس‌های شهادتش را هم به او با خنده هدیه دادیم. علاوه بر پای مجروحش روی گونهٔ سمت چپش جای تیری آشکار بود.

نعمت تعریف کرد پس از اینکه عراقی‌ها در موضعی اطراف سوسنگرد (دِه ابوهمیزه در ۵ کیلومتری سوسنگرد) پیشروی کردند، آمدند بالای سر ما و شروع کردند به زدن تیر خلاص به کسانی که کشته و یا زخمی شده بودند. و به نعمت که تیری به پایش خورده بود و خودش را به مردن زده بود رسیده بودند و یک تیر خلاص هم به او زده بودند که به گونهٔ چپش خورده بود. تنها واکنش نعمت، همان واکنش طبیعی خوردن تیری بود که به گونهٔ انسان برخورد می‌کند. و اگر صدا از سنگ در آمد، از او هم در آمده بود.
- کات -

نعمت که عراقی‌ها و همچنین ما (بنا بر شواهد) گمان می‌کردند و می‌کردیم در اواخر آبان ماه سال ۵۹ مرده باشد، عمرش تا اول اردیبهشت سال بعد ادامه داشت. تا روزی که در ذوالفقاری آبادان چند ترکش کوچک که معمولا (طبق تجربه‌های بعدی) کسی را نمی‌کشت، او را کشت. و به جرئت می‌توانم بگویم «ترس از مردن» باعث مردن او شد. هنوز بی‌تابی‌های او را به یاد دارم. بی‌تابی‌هایی که رنگش، رنگ ناشی از زخم و درد نبود، بلکه ناشی از ترسی بود که تجربه کرده بود. او یک بار مرگ را تجربه کرده بود و هنگامی که ترکش خورد و ما بنا بر تجربه گمان می‌کردیم این‌بار هم جان سالم به در خواهد بود، به‌خاطر «ترس از مردن» و فکر کردن به آن، برای همیشه مرد؛ اما یادش همیشه حداقل در نزد من زنده است.
- کات -

در عملیات خیبر در سال ۶۲ گلولهٔ توپ افتاد وسط چند نفر و…؛ شاید روزی تعریف کردم که چه دردها و رنج‌هایی از این مجروحیت کشیدم، اما فقط بگویم که من هم مانند دوستمان نعمت، بی‌تابی‌هایم رنگ دیگری پیدا کرده بود و ترس از مرگ را کمابیش آنجا تجربه کردم. تنها شانسی که آوردم این بود که چون شرایط عملیات بود و امدادگران حضور کافی داشتند، نیروهای امداد در طول راه برگشت تا می‌توانستند به من مرفین تزریق کردند. و اگر یک نفر در آن لحظه مثل آن همرزم که تشخیص داده بود آب برای من مضر است تشخیص می‌داد مرفین برای سلامتی من مضر است، به احتمال زیاد من هم امروز قادر به نوشتن این خاطره‌ها نبودم و زیر خروارها خاک پوسیده بودم.

و به‌مرور تجربه کردم که تنها راه گریز از ترس ناشی از افتادن از اسب، نشستن دوباره بر روی زین اسب است. تجربه کردم هرگاه دنبال مرگ بدوی، مرگ است که از تو می‌ترسد. و من «مرگ اگر مَرد است گو نزد من آی - تا در آغوشش بگیرم تنگِ تنگ» را با گوشت و پوست خودم تجربه کردم و باور دارم.
@KhiresarMotamared


پی‌نوشت:
انسان «زنده» هرگز به مرگ فکر نمی‌کند. ادیان و مذاهب تلاش بسیاری کردند که انسان را از مردن بترسانند و البته موفق هم شدند، ولی هنوز نتوانسته‌اند انسان را وادار کنند که لحظه‌لحظهٔ زندگی خود، به نبودن، به نیستی، به عدم و به مرگ فکر کند. تجربه کردم که در جوامع غیرمذهبی، عنصر «شجاعت» نمود بیشتری دارد و در جوامع مذهبی «ترس از خدا» باعث زندگی برده‌وار در جامعه می‌شود.

برای شیربچهء بختیاری مان ، علی لندی 😢😢😢
هی هی هی علی
علی لندی
من آب قناتهای خون
در زیر دشتهای سترون را کشیده ام
هی هی علی
من ابرهای سیاه عزا را
برفراز کوههای مضطرب بختیاری بارانده ام
من اشکهای سرد را
بر رّد داغ و پرخاشجوی چهرهء خود
چشیده ام
صبر کن پسر
ای شیربچهء غریب دلاور
آتش چه باشد آخر
تا آنهمه شگفتی و عشق و اراده را بسوزاند
ای رود رود رود غیورم
پس دستهای مرعوب و مستاصل بشر به چه کار میایند ...
پس تو ، آه ، اما :
ما پشته های هیمهء عقوبت را
بر گُرده های آز و تکبر قاتلان تو
بار میکنیم
با
آتشزنهء خشم و خروش سیاوشان در مشت ...
پنجم مهرماه 2580 شاهنشاهی
محبوبه مهراردشیر ( حسینپور )

‏نماینده مجلس انگلیس وجود میکنه علنی جدایی طلبی رو در مجلس جار بزنه ؟؟

اما نماینده مجلس گاوداری جمهوری اسلامی علنی دشمنی خودش رو با ایران و ایرانی عنوان میکنه و هیچکس هیچ حرکتی نمیکنه!!!!!
چون تمامی عوامل جمهوری اسلامی از سال ۵۷ تا به امروز دشمن ایران و ایرانی بوده و هستند،،،

در تاریخ کدام کشور #هم‌آوازی_با_دشمنان را دیدید؟!
هر قومی که به سرزمینی چیره میشه، حتی مغول، حداقل این فهم را داره که در مقابل دشمنان مشترک با سرزمین تصرف شده، تا پای جان از آن سرزمین دفاع کند نه اینکه #هم‌نوایی_با_دشمن کند!
دشمنی #انقلابیون۵۷ و ملا با ایران بدون‌ نمونه و مثاله!

چش؛ خوب شد اظهار فضل کردی آقای #توماج_صالحی

اگه خدا بیاد پایین و بگه زمان پادشاهی تموم شده، اگه دنیا دشمنی‌ش را با ایران و تمدن و فرهنگ ایران ادامه بده، سنگ از آسمان بباره و قطعش بستگی به بریدن از پهلوی و شاه باشه، تمکین نخواهیم کرد و با صدای بلند فریاد میزنیم #جاویدشاه

باریکلا. دقیقا اصل جنسی 😁😘😍
اول ی جاوید شاه بگو که تذکره (پاسپورت) توهین های بعدیت باشه.

ترجمه: یعنی شنیدی ما پوستمون کلفته ولی خر خودتی که فکر کردی با گفتن ی جاوید شاه میتونی فریبمون بدی

به کوری چشم دشمنان ایران #جاویدشاه

🔔اردشیرثابت
این چگونه نظرسنجی ای است؟
طرح این پرسش شک انداختن در بدیهیات است
انگار که بگویند اگر به مادرتان تجاوز کنند طرف مادرتان را میگیرید یا متجاوز را؟!
هُشیارباشید، برخی از این نظرسنجی ها هدفمند و برای بهم ریختن مفاهیم بدیهی در ذهن شما طراحی میشوند
صدها و بلکه هزاران کانال تلگرامی توسط سایبری های اسراییل و ایرانستیزان گروه لمپارت و پان ترک ها راهبری و پیام ها به دقت توسط آنها در راستای ضربه زدن به ایران طراحی میشوند، هر پیامی را بدون دقت و بررسی پراکنده نکنید
این پیام شوربختانه توسط یکی از دوستان ملی گرا که متوجه شیطنت پنهان در آن نبوده است پخش شده بود

جستار ۱۶۲

🆔 @Manafe_melli_iran

درود بر شما دوستان
و سپاس از جناب محمدیان که همچون ما کارشان مبارزه با نادانی است
ایشان میدانند و درد اکنون من از این انگ های ناجوانمردانه و بی بنیان را درک میکنند زیرا میدانم در جاهای دیگر چه انگها و تهمت های بی بنیانی برایشان زده اند و بدترین درد برای یک میهن پرست همین انگهاست که از هر زخمی دردناک تر است
من اردشیرثابت هستم
وقتی نگرتان را درباره خودم خواندم شگفت زده نشدم
ازاینکه بسیجی هم شدم شگفت زده نشدم، چندین سال است این انگها را به عشق ایران تاب میاورم
از دید ذهن های کلیشه ای شما دوستان آدم قهرمان همونیه که همه چیز را بیندازد گردن جمهوری اسلامی و چهارتا فحش هم به مُلایان بدهد و چهارتا تحلیل آبدوغ خیاری خوشایند شما بکند
همین است که تاریخ تکرارمیشود
همین شمایان اگرزمان به گذشته بازمیگشت و زمان شاه هم بودید و خمینی را نمیشناختید دشمن درجه یک شاه و ملیگرایی و هوادار درجه یک خمینی بودید
زیرا قضاوت های تان توده وار و همیشه از روی ظواهر است، زیرا نمیخواهید بپذیرید سیاست یک دانش بربنیان مطالعات گسترده است نه دورهمی و میهمانی تلگرامی و گردآوری چهارتا معلومات طراحی شده مجازی برای مهندسی ذهن شما
جمهوری اسلامی راخودشما برسرخویش گماشتید و اکنون برای گریز از تاوان و نفرینی که محمدرضاشاه برشما کرده میخواهید همه گناهان تان را گردن حکومتی بیندازید که برخاسته از باورهای دگماتیسمی خودتان است
یه وقت نگویید ما نسل تازه ایم به ماربطی نداشته، نه، یک ملت مانند یک انسان است، همین ما بودیم که ۱۴۰۰سال پیش دروازه های تیسپون را بر روی لشگر عمربن خطاب گشودیم و تا امروز تاوان آن بزدلی مان را میپردازیم
من چه دفاعی ازخود دربرابرشما دارم وقتی هنوز انقدر کوچک میندیشید که به نقش اسراییل در سرنگونی شاه و لزوم داشتن دشمنی مانند جمهوری اسلامی برای بقاء اسراییل پی نبرده اید
من در همین تهران هستم و اکنون با قید تعهد آزاد هستم
من نه بسیجی ام نه هوادار این نظام
من همینکه در این شرایط زندگی ام را به خطر انداخته ام دربرابر ایرانستیزان لمپارت که از اطلاعات جمهوری اسلامی خطرناک ترند از منافع ملی ایران در یک نگاه فراحکومتی دفاع میکنم وظیفه ام را دربرابر مادرم ایران به انجام رسانده ام
من اگر مزدور جایی بودم اعضاء کانالم چهارصدتا نبود بلکه دستکم چندهزارتا ممبر فیک و غیر فیک برای خودم دست و پا میکردم
از انگ ها و تهمت های سخیف و زشت تان که بدون شناخت من برمن روا کردید کینه ای بردل نمیگیرم
فقط از خدای ایران میخواهم به ما دانایی ببخشد که دانایی مهمترین و بهترین گنج برای پیشرفت یک ملت است
ایدون باد

در گروه نظرات‌ خیره‌سر متمرد حمله به آقای ارشیر ثابت کردن و البته ایشان از خودشان دفاع کردند.(مطلب بالا 👆) و این وویس در جواب آقای ثابت است که متاسفانه نتوانستم حق مطلب را ادا کنم.

✅ حق مطلب اینه که اکثر مردم دنبال #جواب_یک_خطی هستند و رسانه‌ها و برنامه سازان رسانه‌ای با هنرمندی توانستند خلا کمبود مرجع تقلید و گفتن حلال و حرام (البته شیک و امروزی) در تمام زمینه ها را پر کنند.


به همین دلیل توییتر محبوب شد چون در توييتر بیشتر از دو سه خط نمیتونی بنویسی. و به همین دلیل تمام سیاستمداران خاصه در غرب مشاور هنری و رسانه‌ای دارن که معمولا برای جذب مخاطب (شما بخوان مشتری) توییت‌هایی که میزنن بیشتر تیتر هست تا مطلبی که خواننده را به فکر کردن وادار کنه.

✅ حق مطلب اینه که چندین بار به مخاطبان گفتم که هر آنچه که باور دارید، حتی کلمات و واژگانی که استفاده می‌کنید را دیگران به ما چپاندند.
و تاکید کردم که اگر شمای مخاطب قادر باشید فقط یک جمله، تاکید می‌کنم فقط #یک_جمله از خودتان بگویید، شما خود خدایید!! بازم تکرار میکنم شما خود خود خدایید، شما خالق هستید.
و متاسفانه اکثرا ماها مخلوق هستیم.

وقتی در بحث یکی پرسشی مطرح میکنه که جوابش کوبیدن سرت به دیواره و تو اشتباه میکنی و برای طرف استدلال میکنی😀
برای خیلی ها استدلال ی چیزی تو مایه های تخمه برای شکستنه
@KhiresarMotamared

در میان نیروهای نظامی، امنیتی و انتظامی، میهن‌پرستان بسیاری داریم.

و به‌مصداق "یک بز گر، گله را گر می‌کند"، نیروهایی که مغزشان را به ولی وقیح عاریه داده‌اند، با اینکه خیلی کم‌اند ولی (به پشتوانهٔ قانون اساسی جمهوری اسلامی) باعث جلوگیری از پیوستن آن اکثریت میهن‌پرست به مردم شده‌اند.
#پیمان_نوین
@KhiresarMotamared

فقط #براندازی نظام جهل و جنونه پاسخ معضلات سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی هست
دوای درد بیکاری ⬅ رژیم چنج
دوای درد فساد ⬅ رژیم چنج
دوای درد تبعیض ⬅ رژیم چنج
دوای درد پارتی بازی ⬅رژیم چنج
دوای درد گرسنگی ⬅ رژیم چنج
دوای درد فقر ⬅ رژیم چنج
دوای درد فحشا ⬅ رژیم چنج
دوای درد حقارت ⬅ رژیم چنج
دوای درد پارازیت ⬅ رژیم چنج
دوای درد سرطان ⬅ رژیم چنج
دوای درد آلودگی هوا ⬅ رژیم چنج
آب ⬅ رژیم چنج
هوا ⬅ رژیم چنج
عزت نفس ⬅ رژیم چنج
آزادی ⬅ رژیم چنج
ریال ⬅ رژیم چنج
دلار ⬅ رژیم چنج
ازدواج ⬅ رژیم چنج
حرمت خانواده ⬅ رژیم چنج
اعتیاد ⬅ رژیم چنج
تروریسم ⬅ رژیم چنج
بردگی و بندگی ⬅ رژیم چنج
لغو دستبوسی ⬅ رژیم چنج
لغو برده داری ⬅ رژیم چنج
ژن مرغوب ⬅ رژیم چنج
زنان ⬅ رژیم چنج
کودکان کار ⬅ رژیم چنج

⬅⬅⬅⬅⬅
فقط رژیم چنج
دست روی هر چی بزاری غیر از رژیم چنج هیچ راهی نداریم
هیچ راه حل، راه میانبر، راه ساده‌تر... دیگه ای وجود نداره
⬅رژیم چنج ➡
@KhiresarMotamared

اگر دنباله روی گوسفندان باشی چیزی جز پشکل گیرت نمیاد.

توصیه به رئیسی و جناح حاکم:

من نمیدونم جنگ زرگریه یا نه (شواهد میگه جنگ زرگری نیست ولی منم مثل خیلی‌ها که مار گزیده هستیم احتمال ضعیفی از زرگری بودن میدم) ولی اگر اطلاعات شما میگه جنگ حتمیه، بهتره همین الان با دشمنان درون مرز تصفیه حساب کنید. اگر اینکار را نکنید شکست حتمیه.
لازم به گفتن نیست زیرا همه می‌دانیم که این شکست درست همانند شکست از اعراب در ١۴٠٠سال پیش هست و بالای ٩٠% این شکست منجر به فروپاشی تمدنی ایران میشه و این بشدت نگران کننده هست.
اگر از الان به فکر تصویه درون حاکمیت نباشید، شک نکنید که همزمان شاهد جنگ داخلی و جنگ خارجی خواهیم بود.

شما که همکیشان سابق‌تان را بهتر از من و امثال من می‌شناسید که اشتهای سیری ناپذیر قدرت و ثروت، و زدن رقبا را دارند، لذا شک نکنید که از این تهدید (با کمک دشمن خارجی) فرصت سازی خواهند کرد.
فعلا باند رئیسی و سپاه سوار خر مراد شدند و صد البته که رقبای اسهال طلب و تحول خواهان که زیر مجموعه باند بابا اکبر و حسنی هستند بیکار نمی‌نشینند. لذا برای اینکه مثل سال ۶٠ شاهد جنگ داخلی درون حاکمیت نباشیم و متعاقب آن کشتار ۶٧ که به نظر من ی جورایی گریز ناپذیر بود، از همین الان به فکر آینده باشید و آنها را محاکمه کنید و در حصر خانگی نگه دارید.

ناگفته نماند که اگر رقبای شما امروز ارکان اصلی قدرت را در دست داشتن، و شما دشمن داخلی آنها بودید، حتما همین توصیه را به آنها می‌کردم. به عبارتی همه انقلابیون۵۷ سروته یک کرباسید و برای من و امثال من ایران مهمه نه باندهای درون حاکمیت.

بعنوان شاهدی که از قبل جنگ در جنگ بودم میگم: یکی از بزرگترین دلایلی که عراق توانست خیلی سریع خاک ایران را اشغال کنه، جنگ درون حاکمیت در آن زمان بود.
همه سردمداران جمهوری اسلامی بدون استثنا یا در حال جدال با رقبا بودن، یا نمایش تلويزيونی ميدادند یا بيانيه میخوندن!!

علیرغم هشدارها هیچکس به فکر مقابله با عراق نبود.
و متاسفانه الان هم تکرار تاریخ را می‌بینم. میبینم یا همچنان در حال روکم کنی رقبای داخلی هستید، یا در حال #نمایش_جنگاوری و رجزخوانی‌ هستید، یا #نمایش_دلاپواسی میدید (اینو کارشناسان رسانه‌های لندنی هنرمندانه به نمایش می‌گذارند)

خلاصه اینکه اگر میدانید که دیر یا زود جنگ حتمیه، حتما حسنی و اسهال طلبان را محاکمه کنید قبل از اینکه دیر بشه. چون ایندفعه هیچ چیز مثل قبل نیست که مثلا بشه خرمشهر آزاد کرد. ایندفه با توجه به شرایط اقتصادی و اینکه مردم چشم دیدنتون را ندارند، لاشخورها ایران را تکه پاره می‌کنند.

و اگر جنگ زرگری باشه بازم به نفع خودتون هست، زیرا هنگامی که خامنه‌ای در حال احتضاره، و بزودی کپه مرگش را میزاره بهتره رقیبان شما در زندان باشند.

شایدم این جنگ زرگری یک نقشه ماهرانه برای حذف رقبا باشه که اونوقت مثل نقشه خبیثانه #پایان_دادن به جنگ هست نه مثل شروع جنگ! و البته همانند پایان جنگ حتما با قدرت‌های بزرگی چون روسیه و حتی آمریکا هماهنگ شدید که اگر خطری برای ایران نداشته باشد هر غلطی میخواهید بکنید بکنید.

پ.ن: چون از نتایج بلوای۵٧ دور خود چرخیدنه، و چون دنيا باصطلاح متمدن پشتیبان گروه‌های شکست خورده در جنگ قدرت دهه اول انقلاب هست، که به رانده شدگان از سفره انقلاب مشهور هستند و هرگز پشتیبان اپوزيسيون ملی‌گرا -و میهن پرستی که طبیعت آن قطع دست اجنبی و اجنبی پرسته، نبودن و نیستند، لذا دور از ذهن نیست که روزی برای بقای ایران و ایرانی بگیم خدایا خدبا تا انقلاب مهدی خامنه‌ای را نگهدار!!
@KhiresarMotamared

کسی میدونه چرا فیسبوک از دسترس خارج شده؟!