کامنت یکی از همراهان تلگرام:
#غارت_به_شرط_چاقو
تشیع را به سر نیزه کردند. امان از بی زور عربده کش. امان از چلغوز چاقوکش. امان از بره بیرون و گرگ خانه.
لیکن، یا بقول علما "لاکن" عدو شود سبب خیر گر خدا خواهد.
حکومت برای تقویت امت لنین، ناسیونالیسم را بهدست ملت داد و تشیع را از ایشان گرفت تا بدون اعتراض قانونی یا همان قانون خودش که برآمده از آن بود، ملت ایران را بهکام امت چپ غارت کند. همچنین با این کار فلسفه وجودی هوو و بدیل حکومت -که مجاهدین بودند- را نابود میکرد. فلسفهای که همچون شمشیر ذوالفقار بالای سرشان میچرخید و امکان تعویض آنان توسط عمو سبیلوهای بی اغماض را فراهم میکرد.
امان از گدای با کلاس. امان از بی پول سفره دار.
به خیال خام خود با این ناسیونالیسم پلاستیکی و نمایش سر بریده ابوتراب، راحت میتوانند پشت ملت را به خاک بنشانند و با استعمار خانگی و غارت زن و بچه خودی، سفرهدار امت لنین شوند. در شرایطی که ملت رفته بر پل ورسک مشغول دست و پا زدن و بهجای مقاومت به سر بریده علی دلخوش بودند و داور این بازی کثیف آماده زدن سوت پایان بازی بود، ناگهان ستارهای بدرخشید و ماه مجلس شد.
ستارگان لنین رنگ باختند. آری پاتک های آن شاهزاده فریدون تبار، بازی را تغییر داد. جنس بنجل و مفرق را از دست ملت گرفت و اوریجینال را به ایشان هبه کرد. معامله ای که زیان در زیان بود، به معجزه آن خدا، سود خالص شد.
این سیاست پیشگان تخیلی که شبیه سیاستمداران سریال های ضیاالدین دری هستند، طوری مات حرکات اعلاحضرتند که انگشت نه به دهان بلکه باید به ماتحت فرو کنند. از یک طرف روح میهن پرستی واقعی –که ریشه در قلم حکیم توس و تک سواری رضا شاه بزرگ دارد– زنده و از طرفی گردن کلفت داماد قلچماق محمد، بر تشت ولایت نشانده شد.
اگر رضا شاه با انگلیس، و آریامهر با متفقین کشتی گرفتند، رضا شاه دوم با چپ دنیا گلاویز و پشت آنها و نوچه هایشان را به خاک مالید. این اقدام اعلاحضرت آن زمان بهتر فهمیده و درک خواهد شد که بدانیم آن خدا –در لحظاتی که این شیاطین احساس پیروزی میکردند– همواره حاضر و مانع این حرکت شوم شد.
شخصی که برای اثبات اخلاص خود به آرمان های چپ، بهجای ژست چپ دستی، عمدا و با طیب خاطر دست راست خود را ناقص نمود، امروز از این پاتک ها مغزش هم ناقص شده است.
این بت که روزگاری کعبه آمال چپ بود توسط آن خدا شکسته شد. فردی که هر روز صبح با درد دست راست بیدار و عهد خود با رفقا را مرهم آن میکرد، امروز بهتر است برای کاهش دردش به مرام زیگموند فروید پناه ببرد.
@KhiresarMotamared
#غارت_به_شرط_چاقو
تشیع را به سر نیزه کردند. امان از بی زور عربده کش. امان از چلغوز چاقوکش. امان از بره بیرون و گرگ خانه.
لیکن، یا بقول علما "لاکن" عدو شود سبب خیر گر خدا خواهد.
حکومت برای تقویت امت لنین، ناسیونالیسم را بهدست ملت داد و تشیع را از ایشان گرفت تا بدون اعتراض قانونی یا همان قانون خودش که برآمده از آن بود، ملت ایران را بهکام امت چپ غارت کند. همچنین با این کار فلسفه وجودی هوو و بدیل حکومت -که مجاهدین بودند- را نابود میکرد. فلسفهای که همچون شمشیر ذوالفقار بالای سرشان میچرخید و امکان تعویض آنان توسط عمو سبیلوهای بی اغماض را فراهم میکرد.
امان از گدای با کلاس. امان از بی پول سفره دار.
به خیال خام خود با این ناسیونالیسم پلاستیکی و نمایش سر بریده ابوتراب، راحت میتوانند پشت ملت را به خاک بنشانند و با استعمار خانگی و غارت زن و بچه خودی، سفرهدار امت لنین شوند. در شرایطی که ملت رفته بر پل ورسک مشغول دست و پا زدن و بهجای مقاومت به سر بریده علی دلخوش بودند و داور این بازی کثیف آماده زدن سوت پایان بازی بود، ناگهان ستارهای بدرخشید و ماه مجلس شد.
ستارگان لنین رنگ باختند. آری پاتک های آن شاهزاده فریدون تبار، بازی را تغییر داد. جنس بنجل و مفرق را از دست ملت گرفت و اوریجینال را به ایشان هبه کرد. معامله ای که زیان در زیان بود، به معجزه آن خدا، سود خالص شد.
این سیاست پیشگان تخیلی که شبیه سیاستمداران سریال های ضیاالدین دری هستند، طوری مات حرکات اعلاحضرتند که انگشت نه به دهان بلکه باید به ماتحت فرو کنند. از یک طرف روح میهن پرستی واقعی –که ریشه در قلم حکیم توس و تک سواری رضا شاه بزرگ دارد– زنده و از طرفی گردن کلفت داماد قلچماق محمد، بر تشت ولایت نشانده شد.
اگر رضا شاه با انگلیس، و آریامهر با متفقین کشتی گرفتند، رضا شاه دوم با چپ دنیا گلاویز و پشت آنها و نوچه هایشان را به خاک مالید. این اقدام اعلاحضرت آن زمان بهتر فهمیده و درک خواهد شد که بدانیم آن خدا –در لحظاتی که این شیاطین احساس پیروزی میکردند– همواره حاضر و مانع این حرکت شوم شد.
شخصی که برای اثبات اخلاص خود به آرمان های چپ، بهجای ژست چپ دستی، عمدا و با طیب خاطر دست راست خود را ناقص نمود، امروز از این پاتک ها مغزش هم ناقص شده است.
این بت که روزگاری کعبه آمال چپ بود توسط آن خدا شکسته شد. فردی که هر روز صبح با درد دست راست بیدار و عهد خود با رفقا را مرهم آن میکرد، امروز بهتر است برای کاهش دردش به مرام زیگموند فروید پناه ببرد.
@KhiresarMotamared