گلوبالیستها کیستند، چه افکاری دارند و ریشهشون کجاست؟!
گلوبالیستها با افکار #جهان_وطنی، سادات و اربابانی هستند که لباس #نوح بر تن کردن، اکثرا به فلسفه #نوافلاطونی معتقدند و از سال 1815 توسط #مترنیخ در #کنگره_وین پایهگذاری و سکان هدایت مردم نشسته در کشتی را به دست گرفتند.
جملهٔ کلیدی در فهم فلسفهٔ رایج در جهان (که در این سالها بارها تکرار کردم):
«هرگز نمیتوانی کسی را برده و بنده کنی مگر اینکه با #فلسفه_بافی و #حکمت_سازی او را متقاعد کنی که خیر و صلاحش در برده و بنده بودن است»
(به جز شما) همهٔ ما ازجمله خودم، هر گرایش و باوری که داریم و آن را از هر راهی که فراگرفتهباشیم (کتاب، تلویزیون و…) همهاش فلسفهبافی بوده؛ و ترامپ آمد و زیر میز بازی #نوح_بازی که همگی بر اساس #فلسفه_بافی و #حکمت_سازی انجام شده، زد و پارادایم ترویج شده از سوی گلوبالیستها را جلوی نگاه شک و تردید انداخت؛ و این گناه کوچکی نیست و اگر احیانا شکست بخوره، به احتمال بالا سر از زندان در خواهد آورد.
گلوبالیسم و گلوبالیستها برای موفقیت، به منبرهای عصر جدید (رسانه، بهعنوان پیامبران و امامان و سلبریتی، بهعنوان مرجع تقلید که واسطه قدرت و مردم است) نیاز داشتند.
و برای اینکه مردم نتوانند خط اصلی را پیدا کنند، به مغشوش کردن ذهن مردم با اخبار انحرافی، هیجانانگیز و گاه رویایی پرداختند.
پ.ن: هر جا که پای مردم و کمک مالی آنها به میان آمده، محال است که مباحث عمیق و اغلب خستهکنندهٔ فلسفی، در آن جایی داشته باشد. زیرا مردم عادی شعارزده و هایوهویطلب که همیشه دنبال جواب یک خطی شستهرفتهاند، زود خسته میشوند و کمک مالی را قطع میکنند؛ پس اغلب قریببهاتفاق تریبونداران (بر فرض باسواد بودن) مجبور میشوند مطابق با سلیقهٔ مخاطب برنامه اجرا کنند و حرفهایی بزنند که مردم دوست دارند همان را بشنوند، تا مبادا کمک مالی قطع بشه.
@KhiresarMotamared
گلوبالیستها با افکار #جهان_وطنی، سادات و اربابانی هستند که لباس #نوح بر تن کردن، اکثرا به فلسفه #نوافلاطونی معتقدند و از سال 1815 توسط #مترنیخ در #کنگره_وین پایهگذاری و سکان هدایت مردم نشسته در کشتی را به دست گرفتند.
جملهٔ کلیدی در فهم فلسفهٔ رایج در جهان (که در این سالها بارها تکرار کردم):
«هرگز نمیتوانی کسی را برده و بنده کنی مگر اینکه با #فلسفه_بافی و #حکمت_سازی او را متقاعد کنی که خیر و صلاحش در برده و بنده بودن است»
(به جز شما) همهٔ ما ازجمله خودم، هر گرایش و باوری که داریم و آن را از هر راهی که فراگرفتهباشیم (کتاب، تلویزیون و…) همهاش فلسفهبافی بوده؛ و ترامپ آمد و زیر میز بازی #نوح_بازی که همگی بر اساس #فلسفه_بافی و #حکمت_سازی انجام شده، زد و پارادایم ترویج شده از سوی گلوبالیستها را جلوی نگاه شک و تردید انداخت؛ و این گناه کوچکی نیست و اگر احیانا شکست بخوره، به احتمال بالا سر از زندان در خواهد آورد.
گلوبالیسم و گلوبالیستها برای موفقیت، به منبرهای عصر جدید (رسانه، بهعنوان پیامبران و امامان و سلبریتی، بهعنوان مرجع تقلید که واسطه قدرت و مردم است) نیاز داشتند.
و برای اینکه مردم نتوانند خط اصلی را پیدا کنند، به مغشوش کردن ذهن مردم با اخبار انحرافی، هیجانانگیز و گاه رویایی پرداختند.
پ.ن: هر جا که پای مردم و کمک مالی آنها به میان آمده، محال است که مباحث عمیق و اغلب خستهکنندهٔ فلسفی، در آن جایی داشته باشد. زیرا مردم عادی شعارزده و هایوهویطلب که همیشه دنبال جواب یک خطی شستهرفتهاند، زود خسته میشوند و کمک مالی را قطع میکنند؛ پس اغلب قریببهاتفاق تریبونداران (بر فرض باسواد بودن) مجبور میشوند مطابق با سلیقهٔ مخاطب برنامه اجرا کنند و حرفهایی بزنند که مردم دوست دارند همان را بشنوند، تا مبادا کمک مالی قطع بشه.
@KhiresarMotamared
فيلسوفان مومن به ادیان ابراهیمی (حکیمان) برای ایجاد جامعهای هدفمند (تو بخوان انسان سیاسی، شهروند مومن) #ذات متمرد انسان را با ذاتی که خداجوی است جایگزین کرده و نامش را #فطرت گذاشتند!
البته انسان همیشه در پی یافتن پرسش از کجا آمدهام، بوده ولی هیچ وقت ذاتش خداجوی نبوده و نیست.
به بیانی نهاد و ذات انسان #خیرهسرمتمرد هست که قوانین حاکم بر اجتماع انسان را مطیع میکنه.
به عبارتی دیگر «انسان آزاد به دنيا میاد و در غل و زنجیر میمیره».
تنها اختلاف با اسپینوزا (و فلسفه #نوافلاطونی) استفاده از واژه #فطرت (طینت) به جای #ذات (نهاد، خمیره و...) است.
پ.ن: در یکی از برنامههای #زوم در #رادیوشهیاد گفتم «خدا سایه اسطورههاست» در حالی که در ادیان ابراهیمی اینگونه قلمداد میشود که پیامبران، قدیسان و ...سایه خدا هستند(اسطوره سایه خدا)!! که البته هیچ وقت موفق به جاانداختن این خبط فلسفی (مگر با زور و #کشتار) در بین جوامع نشدند.
البته انسان همیشه در پی یافتن پرسش از کجا آمدهام، بوده ولی هیچ وقت ذاتش خداجوی نبوده و نیست.
به بیانی نهاد و ذات انسان #خیرهسرمتمرد هست که قوانین حاکم بر اجتماع انسان را مطیع میکنه.
به عبارتی دیگر «انسان آزاد به دنيا میاد و در غل و زنجیر میمیره».
تنها اختلاف با اسپینوزا (و فلسفه #نوافلاطونی) استفاده از واژه #فطرت (طینت) به جای #ذات (نهاد، خمیره و...) است.
پ.ن: در یکی از برنامههای #زوم در #رادیوشهیاد گفتم «خدا سایه اسطورههاست» در حالی که در ادیان ابراهیمی اینگونه قلمداد میشود که پیامبران، قدیسان و ...سایه خدا هستند(اسطوره سایه خدا)!! که البته هیچ وقت موفق به جاانداختن این خبط فلسفی (مگر با زور و #کشتار) در بین جوامع نشدند.