#دکتر_محمود_سریعالقلم
#ایران و #ژاپن دو کشور غیرغربی بودند که هم زمان در سال 1860 میلادی به توسعه و مدرنیته علاقهمند شدند و تنها دو کشوری هم بودند که در آنزمان خارج از آمریکای شمالی و اروپا به سوی مدرنیته رفتند .
🏷 ژاپنیها چه کردند؟
اولین کاری که ژاپنیها انجام دادند این بود که سراغ اروپا رفتند و لیستی از نهادهای آنها را شناسایی کردند، به آمریکاییها گفتند شما در دبستان چه درس میدهید ؟ به انگلیسیها گفتند شما نیروی دریاییتان را چگونه اداره میکنید ؟ از فرانسویها دانشگاه را گرفتند، از بلژیکیها نظام بانکی را گرفتند و از آلمانها نظام صنعتی را ... بعد همان نهادها را آوردند، از تجارب آنها بهره بردند، رویهها را آموختند بعد با تحقیق و مطالعه آن را به گونهای با فرهنگ بومیشان تلفیق کردند که با وجود رسیدن به قلههای توسعه همچنان نام ژاپن کلماتی مانند #سامورایی یا #اژدها را در ذهن ما تداعی میکند.
🏷 ما چه کردیم؟؟
گفتیم برای رسیدن به مدرنیته آزادی میخواهیم و حکومت مشروطه را مطرح کردیم ... ایران در آن زمان حدود ۱۰میلیون نفر جمعیت داشت که در خوشبینانه ترین حالت ۱۰هزار نفرشان سواد داشتند ، وقتی شما با نه میلیون و نهصد هزاز نفر بیسواد و ده هزار نفر باسواد به دنبال آزادی بروید طبیعیست که آن آزادیخواهی به هرجومرج منتهی خواهد شد اما چون ذهن ما ایرانیها تدریجی و فرآیندی نیست و همیشه دنبال پرش هستیم بجای تعریف نهاد حکمرانی خواستیم با آزادی ره صدساله را یک شبه طی کنیم ، حکمرانی در نهاد تعریف میشود و اصلاح نهادهاست که پایداری میآورد پس ما اگر دنبال ثبات و توسعه هستیم باید نهاد ایجاد کنیم یعنی همان مسیری که ژاپن رفت.
‼️ اگر ما توسعه میخواستیم از جهانی شدن فرار نمیکردیم چون اگر ما عضو سازمان تجارت جهانی شویم آنگاه مجبوریم که شفاف عمل کنیم، اگر نظام بانکی ما با دنیا کار کند مجبور است شفاف عمل کند که این به صورت خودکار جلوی تمام فسادها را میگیرد, فساد با تشکیل همایش و سخنرانی درمان نمیشود.
‼️ باز تاکید میکنم که بزرگترین چالش ما رسیدن به یک #قرارداد_اجتماعی ست، قرارداد اجتماعی یعنی مجموعۀ نخبگان، روشنفکران، نویسندگان، خبرنگاران و جریانهای سیاسی مسلط در کشور به یک جمعبندی برسند که چه کنیم تا کشور خوب اداره شود، ثروت ایجاد گردد و مردم خوب زندگی کنند نه اینکه هر هشتسال مسیر کشور را عوض کنیم و یک جهانبینی جدید را مبنای عملمان قرار دهیم تا نظام بینالملل اصلا تکلیف خودش را با ما نداند.
‼️ نگرانی و آگاهی نسل بین ۲۵ تا ۴۵ سال امروز ما نسبت به ایران و آیندۀ آن از نسلهای قبلشان بسیار بیشتر است و این نسل با تشکل پیدا کردن میتواند آغازگر جریان فکری توسعه باشد و روند دموکراتیک شدن کشور زودتر محقق گردد البته اگر مسئولان بالای ٨٠ سال فعلی مملکت به آنها میدان دهند.
@Library_Telegram
#ایران و #ژاپن دو کشور غیرغربی بودند که هم زمان در سال 1860 میلادی به توسعه و مدرنیته علاقهمند شدند و تنها دو کشوری هم بودند که در آنزمان خارج از آمریکای شمالی و اروپا به سوی مدرنیته رفتند .
🏷 ژاپنیها چه کردند؟
اولین کاری که ژاپنیها انجام دادند این بود که سراغ اروپا رفتند و لیستی از نهادهای آنها را شناسایی کردند، به آمریکاییها گفتند شما در دبستان چه درس میدهید ؟ به انگلیسیها گفتند شما نیروی دریاییتان را چگونه اداره میکنید ؟ از فرانسویها دانشگاه را گرفتند، از بلژیکیها نظام بانکی را گرفتند و از آلمانها نظام صنعتی را ... بعد همان نهادها را آوردند، از تجارب آنها بهره بردند، رویهها را آموختند بعد با تحقیق و مطالعه آن را به گونهای با فرهنگ بومیشان تلفیق کردند که با وجود رسیدن به قلههای توسعه همچنان نام ژاپن کلماتی مانند #سامورایی یا #اژدها را در ذهن ما تداعی میکند.
🏷 ما چه کردیم؟؟
گفتیم برای رسیدن به مدرنیته آزادی میخواهیم و حکومت مشروطه را مطرح کردیم ... ایران در آن زمان حدود ۱۰میلیون نفر جمعیت داشت که در خوشبینانه ترین حالت ۱۰هزار نفرشان سواد داشتند ، وقتی شما با نه میلیون و نهصد هزاز نفر بیسواد و ده هزار نفر باسواد به دنبال آزادی بروید طبیعیست که آن آزادیخواهی به هرجومرج منتهی خواهد شد اما چون ذهن ما ایرانیها تدریجی و فرآیندی نیست و همیشه دنبال پرش هستیم بجای تعریف نهاد حکمرانی خواستیم با آزادی ره صدساله را یک شبه طی کنیم ، حکمرانی در نهاد تعریف میشود و اصلاح نهادهاست که پایداری میآورد پس ما اگر دنبال ثبات و توسعه هستیم باید نهاد ایجاد کنیم یعنی همان مسیری که ژاپن رفت.
‼️ اگر ما توسعه میخواستیم از جهانی شدن فرار نمیکردیم چون اگر ما عضو سازمان تجارت جهانی شویم آنگاه مجبوریم که شفاف عمل کنیم، اگر نظام بانکی ما با دنیا کار کند مجبور است شفاف عمل کند که این به صورت خودکار جلوی تمام فسادها را میگیرد, فساد با تشکیل همایش و سخنرانی درمان نمیشود.
‼️ باز تاکید میکنم که بزرگترین چالش ما رسیدن به یک #قرارداد_اجتماعی ست، قرارداد اجتماعی یعنی مجموعۀ نخبگان، روشنفکران، نویسندگان، خبرنگاران و جریانهای سیاسی مسلط در کشور به یک جمعبندی برسند که چه کنیم تا کشور خوب اداره شود، ثروت ایجاد گردد و مردم خوب زندگی کنند نه اینکه هر هشتسال مسیر کشور را عوض کنیم و یک جهانبینی جدید را مبنای عملمان قرار دهیم تا نظام بینالملل اصلا تکلیف خودش را با ما نداند.
‼️ نگرانی و آگاهی نسل بین ۲۵ تا ۴۵ سال امروز ما نسبت به ایران و آیندۀ آن از نسلهای قبلشان بسیار بیشتر است و این نسل با تشکل پیدا کردن میتواند آغازگر جریان فکری توسعه باشد و روند دموکراتیک شدن کشور زودتر محقق گردد البته اگر مسئولان بالای ٨٠ سال فعلی مملکت به آنها میدان دهند.
@Library_Telegram
#دکتر_محمود_سریعالقلم
چند سال پیش وقتی مهمان یک دانشگاه نروژی بودم یک استاد ایرانی الاصل آن دانشگاه بازدیدی از دانشگاه را به من پیشنهاد کرد و طی ٣ ساعت بازدید پیاده ، او با اشتیاق بسیار زیادی برای من دربارۀ دانشگاه ، کتابخانه ، اهداف و سایر چیزها توضیح داد . در انتهای بازدید که به ناهار ختم شد از او دلیل این همه اشتیاقش را جویا شدم گفت : راستش محیط و فضای آموزشی این دانشگاه به من آرامش میدهد ، با آنکه ایرانی الاصل هستم اما همه به من احترام می گذارند ، دانشگاه مرا در سه کمیته عضو کرده تا مشارکت کنم ، دانشجو و استاد میخواهند بیاموزند ، نمیخواهم بگویم ایران وطنم نیست اما اینجا خانۀ اصلی من است
محبت میکنم محبت میبینم ، راست میگویم راست میگویند ، بد کسی را نمیخواهم بد مرا نمیخواهند ، وظایفم را انجام میدهم وظایفشان را انجام میدهند ، مشورت میکنم مشورت میکنند ، خیانت نمیکنم خیانت نمیکنند ، منظم هستم منظم هستند ، بدگویی نمیکنم بدگویی نمیکنند ، با حرفم آزارشان نمیدهم با حرفشان آزارم نمیدهند ، همکاری میکنم و همکاری میکنند
✅ تلقی و حسی که از این گفتوگو پیدا کردم این بود که چقدر این انسان نرمال است . فرد نرمال خوبی ببیند خوبی میکند اما اگر همان فرد بکبار #حذف شد دیگر احتیاط میکند ، وقتی به او خیانت شد فاصله میگیرد ، وقتی دروغ گفتند بدبین میشود ، وقتی از او سوء استفاده کردند درمحبت کردن تردید میکند ، اگر شخصی در قبال محبت کردن ، احترام گذاشتن و وظیفه شناس بودن واکنشهای منفی و مخرب ببیند چه روحیهای برای همکاری خواهد داشت ؟ همکاری و یا عدم همکاری معمولا در مقام عکسالعمل به رفتارهای دیگران انجام میپذیرد
تابه حال تجربه کردهاید که وقتی در ترافیک آرام رانندگی میکنید ناگهان اتومبیلی در شانۀ خاکی جاده سعی میکند از دیگران سبقت بگیرد ، معمولا در آن لحظه در ذهن انسان نرمال این اندیشه شکل میگیرد که چرا من باید ساعتها در ترافیک قانون را رعایت کنم اما دیگری این کار را نمیکند ؟ افراد در برابر رفتارهای بدی که انجام میدهند نباید مصونیت داشته باشند ، در چارچوبی که شایسته سالاری نباشد دروغ گفتن بدون مجازات بماند و غرور برتر از مصلحت باشد نرمالها فرار میکنند
✅ بحرانها در جامعه انباشته میشود ، وقتی عدهای نور چشمی از حاشیۀ خاکی حرکت میکنند و بدون ترس از مجازات حقوق سایرین را نادیده میگیرند!!
@Library_Telegram
چند سال پیش وقتی مهمان یک دانشگاه نروژی بودم یک استاد ایرانی الاصل آن دانشگاه بازدیدی از دانشگاه را به من پیشنهاد کرد و طی ٣ ساعت بازدید پیاده ، او با اشتیاق بسیار زیادی برای من دربارۀ دانشگاه ، کتابخانه ، اهداف و سایر چیزها توضیح داد . در انتهای بازدید که به ناهار ختم شد از او دلیل این همه اشتیاقش را جویا شدم گفت : راستش محیط و فضای آموزشی این دانشگاه به من آرامش میدهد ، با آنکه ایرانی الاصل هستم اما همه به من احترام می گذارند ، دانشگاه مرا در سه کمیته عضو کرده تا مشارکت کنم ، دانشجو و استاد میخواهند بیاموزند ، نمیخواهم بگویم ایران وطنم نیست اما اینجا خانۀ اصلی من است
محبت میکنم محبت میبینم ، راست میگویم راست میگویند ، بد کسی را نمیخواهم بد مرا نمیخواهند ، وظایفم را انجام میدهم وظایفشان را انجام میدهند ، مشورت میکنم مشورت میکنند ، خیانت نمیکنم خیانت نمیکنند ، منظم هستم منظم هستند ، بدگویی نمیکنم بدگویی نمیکنند ، با حرفم آزارشان نمیدهم با حرفشان آزارم نمیدهند ، همکاری میکنم و همکاری میکنند
✅ تلقی و حسی که از این گفتوگو پیدا کردم این بود که چقدر این انسان نرمال است . فرد نرمال خوبی ببیند خوبی میکند اما اگر همان فرد بکبار #حذف شد دیگر احتیاط میکند ، وقتی به او خیانت شد فاصله میگیرد ، وقتی دروغ گفتند بدبین میشود ، وقتی از او سوء استفاده کردند درمحبت کردن تردید میکند ، اگر شخصی در قبال محبت کردن ، احترام گذاشتن و وظیفه شناس بودن واکنشهای منفی و مخرب ببیند چه روحیهای برای همکاری خواهد داشت ؟ همکاری و یا عدم همکاری معمولا در مقام عکسالعمل به رفتارهای دیگران انجام میپذیرد
تابه حال تجربه کردهاید که وقتی در ترافیک آرام رانندگی میکنید ناگهان اتومبیلی در شانۀ خاکی جاده سعی میکند از دیگران سبقت بگیرد ، معمولا در آن لحظه در ذهن انسان نرمال این اندیشه شکل میگیرد که چرا من باید ساعتها در ترافیک قانون را رعایت کنم اما دیگری این کار را نمیکند ؟ افراد در برابر رفتارهای بدی که انجام میدهند نباید مصونیت داشته باشند ، در چارچوبی که شایسته سالاری نباشد دروغ گفتن بدون مجازات بماند و غرور برتر از مصلحت باشد نرمالها فرار میکنند
✅ بحرانها در جامعه انباشته میشود ، وقتی عدهای نور چشمی از حاشیۀ خاکی حرکت میکنند و بدون ترس از مجازات حقوق سایرین را نادیده میگیرند!!
@Library_Telegram
#دکتر_محمود_سریعالقلم
حدود ۲۰ سال است که این توهم در حکومت و نظام سیاسی ما وجود دارد که میتوانیم اروپا را از آمریکا جدا کنیم و این نشاندهندۀ آن است که ما اصلا جهان را نمیشناسیم که بدانیم سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (OECD) چه تشکلیست و اقتصاد ، سیاست و امنیت اروپا و آمریکا تا چه میزان به یکدیگر پیوسته است !!
سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (OECD) یک بلوک عظیم تجاریست که بیش از ۷۰ درصد اقتصاد جهان را در اختیار دارد که برای فهم بهتر جهان بد نیست برخی از ارقام آن را بخوانیم :
#ایالت_متحده_آمریکا :
با اتحادیه اروپا ۶۸۶ میلیارد دلار
با چین ۶۳۶ میلیارد دلار
با مکزیک ۶۱۶ میلیارد دلار
با کانادا ۵۸۲ میلیارد دلار
با برزیل ٣٧١ میلیارد دلار
با کره جنوبی ٢۵٣ میلیارد دلار
با ژاپن ۲۰۴ میلیارد دلار
و با ویتنام ١٧۵ میلیارد دلار تجارت دارد
پس با یک نگاه آماری به این ارقام میتوان نتیجه گرفت که ما در جایگاهی نیستیم که روی سیاست سایر کشورها با آمریکا تاثیری بگذاریم چون نظام مالی ، فنآوری و بازار آمریکا تقریبا برای همۀ کشورهای جهان [بجز ایران و کرهشمالی] مهم و جذاب است و روسیه ، چین و اروپا تجارتشان را با آمریکا میکنند و شاید قهوۀ خود را با ما بخورند
اگر دولت ترامپ با بهبود وضع اقتصادی که در آمریکا شاهد هستیم دوباره انتخاب شود این سیاست در ششسال آینده ادامه خواهد داشت پس باید بر اساس دانش و شناخت سراغ مسئله برویم تا یک بار برای همیشه چارهای برای این بحران دراز مدت بیندیشیم
ما ایرانیان ۱۷۰ سال است به اشتباه ، سرنوشت و جهتگیریهای خود را به سیاست قدرتهای بزرگ گره زدهایم و منابع باارزش کشور را با این استراتژی تلف کردیم تا زندگی مردم ما همواره سینوسی و همراه با فراز و نشیبهای فراوان باشد ، باید بیندیشیم که چگونه کشور هم امنیت خود را حفظ کند و هم رشد کند ، الان ما امنیت داریم ولی تراز رشد کشور مدتهاست نزولیست . موضوع اصلی این دولت یا آن دولت نیست موضوع اصلی حیات آینده مردم و این سرزمین است که درحال نابودی تدریجیست .
@Library_Telegram
حدود ۲۰ سال است که این توهم در حکومت و نظام سیاسی ما وجود دارد که میتوانیم اروپا را از آمریکا جدا کنیم و این نشاندهندۀ آن است که ما اصلا جهان را نمیشناسیم که بدانیم سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (OECD) چه تشکلیست و اقتصاد ، سیاست و امنیت اروپا و آمریکا تا چه میزان به یکدیگر پیوسته است !!
سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (OECD) یک بلوک عظیم تجاریست که بیش از ۷۰ درصد اقتصاد جهان را در اختیار دارد که برای فهم بهتر جهان بد نیست برخی از ارقام آن را بخوانیم :
#ایالت_متحده_آمریکا :
با اتحادیه اروپا ۶۸۶ میلیارد دلار
با چین ۶۳۶ میلیارد دلار
با مکزیک ۶۱۶ میلیارد دلار
با کانادا ۵۸۲ میلیارد دلار
با برزیل ٣٧١ میلیارد دلار
با کره جنوبی ٢۵٣ میلیارد دلار
با ژاپن ۲۰۴ میلیارد دلار
و با ویتنام ١٧۵ میلیارد دلار تجارت دارد
پس با یک نگاه آماری به این ارقام میتوان نتیجه گرفت که ما در جایگاهی نیستیم که روی سیاست سایر کشورها با آمریکا تاثیری بگذاریم چون نظام مالی ، فنآوری و بازار آمریکا تقریبا برای همۀ کشورهای جهان [بجز ایران و کرهشمالی] مهم و جذاب است و روسیه ، چین و اروپا تجارتشان را با آمریکا میکنند و شاید قهوۀ خود را با ما بخورند
اگر دولت ترامپ با بهبود وضع اقتصادی که در آمریکا شاهد هستیم دوباره انتخاب شود این سیاست در ششسال آینده ادامه خواهد داشت پس باید بر اساس دانش و شناخت سراغ مسئله برویم تا یک بار برای همیشه چارهای برای این بحران دراز مدت بیندیشیم
ما ایرانیان ۱۷۰ سال است به اشتباه ، سرنوشت و جهتگیریهای خود را به سیاست قدرتهای بزرگ گره زدهایم و منابع باارزش کشور را با این استراتژی تلف کردیم تا زندگی مردم ما همواره سینوسی و همراه با فراز و نشیبهای فراوان باشد ، باید بیندیشیم که چگونه کشور هم امنیت خود را حفظ کند و هم رشد کند ، الان ما امنیت داریم ولی تراز رشد کشور مدتهاست نزولیست . موضوع اصلی این دولت یا آن دولت نیست موضوع اصلی حیات آینده مردم و این سرزمین است که درحال نابودی تدریجیست .
@Library_Telegram
#دکتر_محمود_سریعالقلم
کشورهایی که از سه عنصر عبور نکنند هرگز نمیتوانند به رشد و توسعه اقتصادی برسند :
#اول عبور از تاریخ است یعنی اتفاقاتی که در تاریخ یک کشور رخ داده نباید مبنایی برای سیاستگذاری آن در آینده باشد مثلا اگر ژاپنیها بخواهند تاریخ را مبنا قرار دهند هرگز نباید با چینیها به خاطر سالها ظلم در حقشان ارتباط برقرار کنند یا اگر تاریخ مبنا بود ویتنام هم نباید امروز با آمریکا ١٧۵ میلیون دلار تجارت میداشت
#دوم عبور از موضوع هویت است یعنی کشورها باید دربارۀ هویت خود اعتماد بنفس داشته باشند ولی نه آنقدر که ارتباطات جهانی با سایر کشورها را مضر برای هویت و فرهنگشان بدانند و همه چیز را بومیسازی و ملیسازی کنند
#سوم حل مساله امنیت است یعنی نباید امنیت خود را در تضاد با ارتباطات جهانی تعریف کرد ، نخستوزیر هند در داووس میگفت (Take-off) اقتصادی هند از زمانی شروع شد که نظم جهانی را پذیرفت اما آیا میتوانیم بگوییم که هندیها هویت خود را از دست دادهاند یا امنیت ملیشان را به بیگانگان سپردهاند ؟ قطعا اینطور نیست
🏷 ولی ما تکلیفمان را با این سه عنصر روشن نکردهایم و از این حیث به روسیه شباهت زیادی داریم یعنی همچنان در تاریخ پرشکوه گذشته جا ماندیم و برای حفظ آن آینده را نابود میکنیم ... بدون ثروت و امکانات مالی ، زبان فارسی و همان فرهنگ ایرانشهری و اسلامی هم که به آن مینازیم دچار مشکل میشود و ایران هر روز ضعیف و ضعیفتر میشود
جامعهای که فقیر باشد چگونه میتواند دنبال حقوق شهروندی برود ؟ جامعهای که از حل مسائل اولیه و اساسی زندگی عبور نکرده چگونه میتواند جامعهای متمدن بسازد ؟ تمدن امکانات میخواهد آیا کرهجنوبی میتوانست در دهه ۶۰ میلادی جامعه مدنی بسازد ؟ من از افزایش ثروت ملی با بهرهبرداری اقتصادی از نظام بینالملل صحبت میکنم ، این که کشور به اندازهای پسانداز داشته باشد که بتواند به مسائلش برسد نه اینکه ٩٠درصد بودجه جاری آن صرف حقوق کارکنان دولت شود
درک سیاستمداران ما از اقتصاد بینالملل محدود است ، مثلا نمیدانیم در دنیای امروز چین چه نقشی دارد یا اینکه عربستان از ۹ موسسه معتبر بینالمللی درخواست کرده تا وضعیت این کشور در ۲۰ سال آینده را مورد مطالعه قرار دهند و بررسی کنند برای حفظ و ارتقای کیفیت زندگی در این کشور و افزایش درآمدهای ملی آن چه باید کرد ، چرا و چطور کرهجنوبی یا برزیل با این سرعت در اقتصاد جهانی نقشآفرین شدند ؟ نمیدانیم اندونزی با بیش از دویست میلیون نفر جمعیت چطور توانست نرخ فقر را در ۱۵سال ریشهکن کند ، چرا نمیدانیم؟ چون اکثریت سیاستگذاران ما متون بینالمللی نمیخوانند و جهان را صرفا از دریچه مسائلامنیتی تحلیل میکنند و نمیاندیشند که اگر بیست سال دیگر با همین سیاستگذاریها حرکت کنیم ایران چه موقعیتی خواهد داشت و مردم ایران چه جایگاهی در دنیا پیدا خواهند کرد.
@Library_Telegram
کشورهایی که از سه عنصر عبور نکنند هرگز نمیتوانند به رشد و توسعه اقتصادی برسند :
#اول عبور از تاریخ است یعنی اتفاقاتی که در تاریخ یک کشور رخ داده نباید مبنایی برای سیاستگذاری آن در آینده باشد مثلا اگر ژاپنیها بخواهند تاریخ را مبنا قرار دهند هرگز نباید با چینیها به خاطر سالها ظلم در حقشان ارتباط برقرار کنند یا اگر تاریخ مبنا بود ویتنام هم نباید امروز با آمریکا ١٧۵ میلیون دلار تجارت میداشت
#دوم عبور از موضوع هویت است یعنی کشورها باید دربارۀ هویت خود اعتماد بنفس داشته باشند ولی نه آنقدر که ارتباطات جهانی با سایر کشورها را مضر برای هویت و فرهنگشان بدانند و همه چیز را بومیسازی و ملیسازی کنند
#سوم حل مساله امنیت است یعنی نباید امنیت خود را در تضاد با ارتباطات جهانی تعریف کرد ، نخستوزیر هند در داووس میگفت (Take-off) اقتصادی هند از زمانی شروع شد که نظم جهانی را پذیرفت اما آیا میتوانیم بگوییم که هندیها هویت خود را از دست دادهاند یا امنیت ملیشان را به بیگانگان سپردهاند ؟ قطعا اینطور نیست
🏷 ولی ما تکلیفمان را با این سه عنصر روشن نکردهایم و از این حیث به روسیه شباهت زیادی داریم یعنی همچنان در تاریخ پرشکوه گذشته جا ماندیم و برای حفظ آن آینده را نابود میکنیم ... بدون ثروت و امکانات مالی ، زبان فارسی و همان فرهنگ ایرانشهری و اسلامی هم که به آن مینازیم دچار مشکل میشود و ایران هر روز ضعیف و ضعیفتر میشود
جامعهای که فقیر باشد چگونه میتواند دنبال حقوق شهروندی برود ؟ جامعهای که از حل مسائل اولیه و اساسی زندگی عبور نکرده چگونه میتواند جامعهای متمدن بسازد ؟ تمدن امکانات میخواهد آیا کرهجنوبی میتوانست در دهه ۶۰ میلادی جامعه مدنی بسازد ؟ من از افزایش ثروت ملی با بهرهبرداری اقتصادی از نظام بینالملل صحبت میکنم ، این که کشور به اندازهای پسانداز داشته باشد که بتواند به مسائلش برسد نه اینکه ٩٠درصد بودجه جاری آن صرف حقوق کارکنان دولت شود
درک سیاستمداران ما از اقتصاد بینالملل محدود است ، مثلا نمیدانیم در دنیای امروز چین چه نقشی دارد یا اینکه عربستان از ۹ موسسه معتبر بینالمللی درخواست کرده تا وضعیت این کشور در ۲۰ سال آینده را مورد مطالعه قرار دهند و بررسی کنند برای حفظ و ارتقای کیفیت زندگی در این کشور و افزایش درآمدهای ملی آن چه باید کرد ، چرا و چطور کرهجنوبی یا برزیل با این سرعت در اقتصاد جهانی نقشآفرین شدند ؟ نمیدانیم اندونزی با بیش از دویست میلیون نفر جمعیت چطور توانست نرخ فقر را در ۱۵سال ریشهکن کند ، چرا نمیدانیم؟ چون اکثریت سیاستگذاران ما متون بینالمللی نمیخوانند و جهان را صرفا از دریچه مسائلامنیتی تحلیل میکنند و نمیاندیشند که اگر بیست سال دیگر با همین سیاستگذاریها حرکت کنیم ایران چه موقعیتی خواهد داشت و مردم ایران چه جایگاهی در دنیا پیدا خواهند کرد.
@Library_Telegram
#دکتر_محمود_سریعالقلم
میگویند چرا شهروندان ایرانی به این فکر افتادهاند که داراییهای خود را به ارز تبدیل کنند و در کشورهای همسایه مانند ترکیه و آذربایجان مستغلات بخرند ؟ آیا اماراتیها ، گرجستانیها و مردم ترکیه پول و سرمایه خود را به بانکهای ایرانی منتقل میکنند ؟ و پرسش اصلیتر اینکه چرا مسئولان گرجستان ویزا برای ایرانیها را لغو کردهاند تا زمینه برای سرمایهگذاری میلیاردی آنها را در کشور خود فراهم کنند ؟؟
این سوال و دهها سوال مشابه به اصول حکمرانی بر میگردد ، اگر شخصی روزی چهار پاکت سیگار مصرف کند و نیم کیلو چربی وارد بدن خود کند و با هر چای دوازده حبه قند بخورد نمیتواند وقتی در CCU بستری شد روزگار و اطرافیانش را سرزنش کند ، حکمرانی هم مانند سلامتی جسم انسان اصول مشخصی دارد که اگر رعایت نشوند کارآمدی حکومت دچار اختلال میشود ، وقتی شهروندان یک کشور شب بخوابند و صبح متوجه شوند ۴٠%ارزش داراییهای آنها کاسته شده به طور طبیعی در پی چارهاندیشی خواهند بود !!
حکمرانی مانند پزشکی و معماری یک تخصص است و متونی در حد چند هزار کتاب دارد ، آیا آمریکا میتواند در امور نروژ دخالت کند ؟ آیا آمریکا ، روسیه ، انگلستان ، آلمان و چین میتوانند نروژ هراسی به راه اندازند ؟ خیر نمیتوانند چون نروژ ثبات دارد و اولین شرط حکمرانی ایجاد ثبات و تأمین امنیت اقتصادی مدنی و اجتماعی برای شهروندان است
تا زمانی که ایران رابطۀ خود با آمریکا را عادی نکند سیاست خارجیاش ، امنیتی و نظامی باقی خواهد ماند و تا زمانی که سیاست خارجی ایران امنیتی و نظامی باشد ادغام ایران در سیستم جهانی غیر ممکن خواهد بود و بدون ورود به سیستم جهانی نیز ایران نمیتواند از قابلیتها و پتانسیلهای بینظیر اقتصادی خود بهرهای ببرد . در جنگ سردی که بین ایران و آمریکا در جریان است ما آسیب بسیار دیده و خواهیم دید پس عادی کردن رابطه با منافع ملی ایرانیان همسوتر است.
@Library_Telegram
میگویند چرا شهروندان ایرانی به این فکر افتادهاند که داراییهای خود را به ارز تبدیل کنند و در کشورهای همسایه مانند ترکیه و آذربایجان مستغلات بخرند ؟ آیا اماراتیها ، گرجستانیها و مردم ترکیه پول و سرمایه خود را به بانکهای ایرانی منتقل میکنند ؟ و پرسش اصلیتر اینکه چرا مسئولان گرجستان ویزا برای ایرانیها را لغو کردهاند تا زمینه برای سرمایهگذاری میلیاردی آنها را در کشور خود فراهم کنند ؟؟
این سوال و دهها سوال مشابه به اصول حکمرانی بر میگردد ، اگر شخصی روزی چهار پاکت سیگار مصرف کند و نیم کیلو چربی وارد بدن خود کند و با هر چای دوازده حبه قند بخورد نمیتواند وقتی در CCU بستری شد روزگار و اطرافیانش را سرزنش کند ، حکمرانی هم مانند سلامتی جسم انسان اصول مشخصی دارد که اگر رعایت نشوند کارآمدی حکومت دچار اختلال میشود ، وقتی شهروندان یک کشور شب بخوابند و صبح متوجه شوند ۴٠%ارزش داراییهای آنها کاسته شده به طور طبیعی در پی چارهاندیشی خواهند بود !!
حکمرانی مانند پزشکی و معماری یک تخصص است و متونی در حد چند هزار کتاب دارد ، آیا آمریکا میتواند در امور نروژ دخالت کند ؟ آیا آمریکا ، روسیه ، انگلستان ، آلمان و چین میتوانند نروژ هراسی به راه اندازند ؟ خیر نمیتوانند چون نروژ ثبات دارد و اولین شرط حکمرانی ایجاد ثبات و تأمین امنیت اقتصادی مدنی و اجتماعی برای شهروندان است
تا زمانی که ایران رابطۀ خود با آمریکا را عادی نکند سیاست خارجیاش ، امنیتی و نظامی باقی خواهد ماند و تا زمانی که سیاست خارجی ایران امنیتی و نظامی باشد ادغام ایران در سیستم جهانی غیر ممکن خواهد بود و بدون ورود به سیستم جهانی نیز ایران نمیتواند از قابلیتها و پتانسیلهای بینظیر اقتصادی خود بهرهای ببرد . در جنگ سردی که بین ایران و آمریکا در جریان است ما آسیب بسیار دیده و خواهیم دید پس عادی کردن رابطه با منافع ملی ایرانیان همسوتر است.
@Library_Telegram
#دکتر_محمود_سریعالقلم
اگر مسئولان یک کشور یکدهم از وقت روزانهشان را صرف تعامل جهانی کنند نکات بسیار بیشتری میآموزند تا اینکه فقط در فضاهای بسته درون کشور با هم تعامل داشته باشند . ما برای این تصور میکنیم که پدیده خاصی هستیم و افکار ما در صحنه جهانی خاص است که هیچ کشور جهان با این سیاستها حاضر به ارتباط ما نیست
واقعگرایی یک فضیلت است و اینکه شما شجاعت مواجهه و درک این واقعیتها را داشته باشید فضیلتی بزرگتر ، جهان امروز با جهان دهه ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ که مبارزه سیاسی میشد به شدت تغییر کرده و ایدۀ تقابل با نظم و استکبار جهانی دیگر در هیچ کجای دنیا اعتبار ندارد نه در اندونزی و مالزی اعتبار دارد و نه در مصر و تونس و عراق و نه در آمریکای لاتین و جاهای دیگر دنیا ...
مجموعه مديران ما حدود سه چهارهزار نفر هستند با انديشههايی كه در حصار بستۀ خودشان در حال گردش است و آدمها وقتی در حصار باشند گمان میکنند خیلی خاص هستند اما آموختن حاصل تعامل با جهان است و هر چه انسان در محافل علمی و سیاسی جهانی بیشتری شرکت کند بیشتر میآموزد و بیشتر در مفروضات خود تشکیک میکند ... مسأله اصلی سیاستمداران ما تعامل نداشتن با جهان است.
گاهی فکر میکنم اگر #تایوان مثال این است که انسانها با وجود نداشتن منابع چه کارهایی که نمیتوانند کنند ایران ما هم انگار قرار است مثال این باشد که این همه منابع ، فرصت و موقعیتهای سوقالجیشی ولی بدون ارتباط با جهان به هیچ دردش نخورد . ما کشوری هستیم در چهارراه هوایی و زمینی جهان ِ غرب و شرق اما تعداد مسافران ترانزیت هواپیمایی ما از تعداد مسافران پایتختهای درجه سوم جهان هم کمتر است ... وقتی کشوری در میان نزدیک به ۲۰کشور قرار دارد ولی به دلیل نداشتن بازار منطقهای و عدم احتیاج سایر کشور به محصولات آن ، تحریم کردنش آسان است نباید تقصیر را جز خودش متوجه کس دیگری بداند
@Library_Telegram
اگر مسئولان یک کشور یکدهم از وقت روزانهشان را صرف تعامل جهانی کنند نکات بسیار بیشتری میآموزند تا اینکه فقط در فضاهای بسته درون کشور با هم تعامل داشته باشند . ما برای این تصور میکنیم که پدیده خاصی هستیم و افکار ما در صحنه جهانی خاص است که هیچ کشور جهان با این سیاستها حاضر به ارتباط ما نیست
واقعگرایی یک فضیلت است و اینکه شما شجاعت مواجهه و درک این واقعیتها را داشته باشید فضیلتی بزرگتر ، جهان امروز با جهان دهه ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ که مبارزه سیاسی میشد به شدت تغییر کرده و ایدۀ تقابل با نظم و استکبار جهانی دیگر در هیچ کجای دنیا اعتبار ندارد نه در اندونزی و مالزی اعتبار دارد و نه در مصر و تونس و عراق و نه در آمریکای لاتین و جاهای دیگر دنیا ...
مجموعه مديران ما حدود سه چهارهزار نفر هستند با انديشههايی كه در حصار بستۀ خودشان در حال گردش است و آدمها وقتی در حصار باشند گمان میکنند خیلی خاص هستند اما آموختن حاصل تعامل با جهان است و هر چه انسان در محافل علمی و سیاسی جهانی بیشتری شرکت کند بیشتر میآموزد و بیشتر در مفروضات خود تشکیک میکند ... مسأله اصلی سیاستمداران ما تعامل نداشتن با جهان است.
گاهی فکر میکنم اگر #تایوان مثال این است که انسانها با وجود نداشتن منابع چه کارهایی که نمیتوانند کنند ایران ما هم انگار قرار است مثال این باشد که این همه منابع ، فرصت و موقعیتهای سوقالجیشی ولی بدون ارتباط با جهان به هیچ دردش نخورد . ما کشوری هستیم در چهارراه هوایی و زمینی جهان ِ غرب و شرق اما تعداد مسافران ترانزیت هواپیمایی ما از تعداد مسافران پایتختهای درجه سوم جهان هم کمتر است ... وقتی کشوری در میان نزدیک به ۲۰کشور قرار دارد ولی به دلیل نداشتن بازار منطقهای و عدم احتیاج سایر کشور به محصولات آن ، تحریم کردنش آسان است نباید تقصیر را جز خودش متوجه کس دیگری بداند
@Library_Telegram
Telegram
attach 📎
.
#دکتر_محمود_سریعالقلم
نزدیک به ١٣٠ سال پیش در سال 1875 میلادی ، ژاپنیها یکبار به این نتیجه رسیدند که توسعهیافتگی در بخش خصوصی حاصل میشود و این را یک بار روی کاغذ نوشتند و امروز هم در حال اجرای آن هستند ولی ما از مشروطه تا امروز مرتب سمینار و همایش برگزار میکنیم تا مشخص کنیم توسعهیافتگی خوب است یا بد ... دلیلش هم این است که با جهان ارتباط نداریم در نتیجه نمیتوانیم از دیگر کشورها بیاموزیم . اگر قرار باشد فردی را چند سال به کلاس ببرند و درباره شنا کردن با او صحبت کنند اما هیچگاه به استخر نرود و شنا نکند هرگز نمیتواند شنا را یاد بگیرد
ژاپن از ایران یک بشکه نفت میخرد به قیمت 60 دلار و آن را تبدیل به 600 دلار میکند و به دنیا میفروشد اما ما در ایران راحتتر میتوانیم همین کار را انجام دهیم چون ما هم خودمان تا یک قرن سوخت فسیلی در اختیار داریم هم به آبهای بینالمللی دسترسی مستقیم داریم بنابراین اگر توسعه هدفمان باشد این همه سمینار و برنامه نیاز نداریم چون همۀ مسائل تقریبا مشخص هستند
ولی سوال اصلی این است آیا ما ایرانیها واقعا میخواهیم پیشرفت کنیم ؟؟ #پیشرفت یعنی #تغییر ... ما چقدر علاقهمندیم تغییر کنیم ؟ همه میدانیم که کره جنوبی 40 سال پیش چه وضعی داشت ولی وضع امروزش به این خاطر است که هم مردمش و هم حکومتش خواستند تغییر کنند در نتیجه این کشور 40 میلیونی امروز 800 میلیون دلار تولید ناخالص ملی دارد و ایران ٨٠ میلیونی ۴٠٠ میلیون تولید ناخالص دارد که اگر نفت نبود به ١٠٠ میلیون دلار میرسید !!
باور کنید نمیتوان گفت که ما میخواهیم پیشرفت کنیم ولی نرخ مطالعه در افغانستان از ایران بیشتر باشد ، دموکراسی در کشوری به وجود میآید که طبقه متوسط آن به آگاهی رسیده باشند ، مشروطه شکست خورد چون از ده میلیون نفر مردم ایران در آن زمان فقط 10 هزار نفر سواد داشتند اما جمهوری چک به این دلیل ۶ ماه بعد از فروپاشی شوروی به دموکراسی رسید که جامعه آمادگی پذیرش آن را داشت و وقتی واسلاو هاول از دموکراسی حرف زد مردم همه میدانستند یعنی چه و آنرا پذیرفتند ... تا این آگاهی به خصوص در قشر متوسط وجود نداشته باشد یقین بدانید هیچ حرکت رو به جلویی انجام نخواهد شد .
@Library_Telegram
#دکتر_محمود_سریعالقلم
نزدیک به ١٣٠ سال پیش در سال 1875 میلادی ، ژاپنیها یکبار به این نتیجه رسیدند که توسعهیافتگی در بخش خصوصی حاصل میشود و این را یک بار روی کاغذ نوشتند و امروز هم در حال اجرای آن هستند ولی ما از مشروطه تا امروز مرتب سمینار و همایش برگزار میکنیم تا مشخص کنیم توسعهیافتگی خوب است یا بد ... دلیلش هم این است که با جهان ارتباط نداریم در نتیجه نمیتوانیم از دیگر کشورها بیاموزیم . اگر قرار باشد فردی را چند سال به کلاس ببرند و درباره شنا کردن با او صحبت کنند اما هیچگاه به استخر نرود و شنا نکند هرگز نمیتواند شنا را یاد بگیرد
ژاپن از ایران یک بشکه نفت میخرد به قیمت 60 دلار و آن را تبدیل به 600 دلار میکند و به دنیا میفروشد اما ما در ایران راحتتر میتوانیم همین کار را انجام دهیم چون ما هم خودمان تا یک قرن سوخت فسیلی در اختیار داریم هم به آبهای بینالمللی دسترسی مستقیم داریم بنابراین اگر توسعه هدفمان باشد این همه سمینار و برنامه نیاز نداریم چون همۀ مسائل تقریبا مشخص هستند
ولی سوال اصلی این است آیا ما ایرانیها واقعا میخواهیم پیشرفت کنیم ؟؟ #پیشرفت یعنی #تغییر ... ما چقدر علاقهمندیم تغییر کنیم ؟ همه میدانیم که کره جنوبی 40 سال پیش چه وضعی داشت ولی وضع امروزش به این خاطر است که هم مردمش و هم حکومتش خواستند تغییر کنند در نتیجه این کشور 40 میلیونی امروز 800 میلیون دلار تولید ناخالص ملی دارد و ایران ٨٠ میلیونی ۴٠٠ میلیون تولید ناخالص دارد که اگر نفت نبود به ١٠٠ میلیون دلار میرسید !!
باور کنید نمیتوان گفت که ما میخواهیم پیشرفت کنیم ولی نرخ مطالعه در افغانستان از ایران بیشتر باشد ، دموکراسی در کشوری به وجود میآید که طبقه متوسط آن به آگاهی رسیده باشند ، مشروطه شکست خورد چون از ده میلیون نفر مردم ایران در آن زمان فقط 10 هزار نفر سواد داشتند اما جمهوری چک به این دلیل ۶ ماه بعد از فروپاشی شوروی به دموکراسی رسید که جامعه آمادگی پذیرش آن را داشت و وقتی واسلاو هاول از دموکراسی حرف زد مردم همه میدانستند یعنی چه و آنرا پذیرفتند ... تا این آگاهی به خصوص در قشر متوسط وجود نداشته باشد یقین بدانید هیچ حرکت رو به جلویی انجام نخواهد شد .
@Library_Telegram
.
#دکتر_محمود_سریعالقلم
به تاریخ معاصر ایران پیش از جمهوری اسلامی که نگاه میکنیم دونفر را میشناسیم : پدر و پسر ، رضا شاه و محمدرضا شاه ...
با وجود تمام تلاشها و خدماتی که آن دو برای مدرنیته و صنعتی شدن ایران انجام دادند اما آنان هم به خصوص در نیمه دوم حکمرانیشان شخصا تصمیمگیرندۀ همه چیز بودند یعنی از ١٣١۴ در حکومت رضاشاه و از ١٣۴٨ در حکومت محمدرضاشاه تصمیمگیرنده در کشور فقط یکنفر بود و اگر افرادی مانند فروغی ، قوام یا مصدق بودند که مشورتی دهند خیلی زود کنار گذاشته میشدند ولی آیا در حکمرانی مدرن میتوان تصمیمسازی و تصمیمگیری دربارۀ صدها موضوع را به یک نفر یا گروه بسیار کوچک معطوف کرد ؟؟
شاید این داستان را شنیده باشید که به دستور محمدرضاشاه اقتصاددانان کشور در رامسر جمع شده بودند تا دربارۀ آینده اقتصادی ایران صحبت کنند و ابتدا قرار بود ٣روز بحث و مناظره و دیالوگ بین آنها باشد اما شاه در همان ابتدای جلسه به حاضران گفت : من شما را اینجا جمع کردم تا بگویم چکار کنید نه اینکه شما به من بگویید چکار کنم !! در نتیجه به یک ساعت هم نکشید که شاه جمعبندی فرمود و تمام ...
بنابراین ما هرگز نهادهای تصمیمگیرنده نداشتیم و این درحالیست که حکومت یعنی #نهاد ... مگر میشود بدون دهها کمیته ، کمیسیون و سیستم های نظارتی حکمرانی معقول و منطقی را اِعمال کرد ؟! مگر میتوان بدون پارلمانی با دانش و با استقلال فکری به حسن اجرای قوانین و سیاستگزاریها امید بست ؟ مگر میتوان بدون رسانه های آزاد و مستقل که ناظر بر عملکرد مسئولان ، مدیران و تصمیم گیرندگان یک کشورند ، سلامت سیاسی جامعه را نهادینه کرد ؟ مگر میتوان به تصمیمی منطقی رسید درحالی که فرصت طرح دیدگـاههای مختلف نباشد ؟؟
نسخۀ #دردهای_ایران چنان پیچیده نیست که در درمان آنها عاجز ماندهایم ، سرزمین تکگویی تنها نیاز به گفت و گو دارد ... #جامعه_زنده جامعهای است که یک اشتباه دوبار تکرار نشود نه اینکه هزاران متخصص تربیت کنید و مستقیم و غیرمستقیم به آنها بگویید شماها در کشور کارهای نیستید ، يک كشور نمیتواند ١۵٠ سال فکر كند که آيا غرب خوب است يا بد ؟ آیا بايد از آن فاصله گرفت یا نه ؟ آیا بايد با آن اتحاد داشت یا نه زیرا تجربه بشری میگوید اگر نان برای زنده ماندن لازم است , دموکراسی و چرخش قدرت هم برای زندگی ضروری است ...
برای توسعه باید برخلاف سخن و باور #استالین عمل کرد که گفته بود کسانی را بهکار گمارید که هر کاری بکنند ولی هرگز هیچ نظری ندهند.
@Library_Telegram
#دکتر_محمود_سریعالقلم
به تاریخ معاصر ایران پیش از جمهوری اسلامی که نگاه میکنیم دونفر را میشناسیم : پدر و پسر ، رضا شاه و محمدرضا شاه ...
با وجود تمام تلاشها و خدماتی که آن دو برای مدرنیته و صنعتی شدن ایران انجام دادند اما آنان هم به خصوص در نیمه دوم حکمرانیشان شخصا تصمیمگیرندۀ همه چیز بودند یعنی از ١٣١۴ در حکومت رضاشاه و از ١٣۴٨ در حکومت محمدرضاشاه تصمیمگیرنده در کشور فقط یکنفر بود و اگر افرادی مانند فروغی ، قوام یا مصدق بودند که مشورتی دهند خیلی زود کنار گذاشته میشدند ولی آیا در حکمرانی مدرن میتوان تصمیمسازی و تصمیمگیری دربارۀ صدها موضوع را به یک نفر یا گروه بسیار کوچک معطوف کرد ؟؟
شاید این داستان را شنیده باشید که به دستور محمدرضاشاه اقتصاددانان کشور در رامسر جمع شده بودند تا دربارۀ آینده اقتصادی ایران صحبت کنند و ابتدا قرار بود ٣روز بحث و مناظره و دیالوگ بین آنها باشد اما شاه در همان ابتدای جلسه به حاضران گفت : من شما را اینجا جمع کردم تا بگویم چکار کنید نه اینکه شما به من بگویید چکار کنم !! در نتیجه به یک ساعت هم نکشید که شاه جمعبندی فرمود و تمام ...
بنابراین ما هرگز نهادهای تصمیمگیرنده نداشتیم و این درحالیست که حکومت یعنی #نهاد ... مگر میشود بدون دهها کمیته ، کمیسیون و سیستم های نظارتی حکمرانی معقول و منطقی را اِعمال کرد ؟! مگر میتوان بدون پارلمانی با دانش و با استقلال فکری به حسن اجرای قوانین و سیاستگزاریها امید بست ؟ مگر میتوان بدون رسانه های آزاد و مستقل که ناظر بر عملکرد مسئولان ، مدیران و تصمیم گیرندگان یک کشورند ، سلامت سیاسی جامعه را نهادینه کرد ؟ مگر میتوان به تصمیمی منطقی رسید درحالی که فرصت طرح دیدگـاههای مختلف نباشد ؟؟
نسخۀ #دردهای_ایران چنان پیچیده نیست که در درمان آنها عاجز ماندهایم ، سرزمین تکگویی تنها نیاز به گفت و گو دارد ... #جامعه_زنده جامعهای است که یک اشتباه دوبار تکرار نشود نه اینکه هزاران متخصص تربیت کنید و مستقیم و غیرمستقیم به آنها بگویید شماها در کشور کارهای نیستید ، يک كشور نمیتواند ١۵٠ سال فکر كند که آيا غرب خوب است يا بد ؟ آیا بايد از آن فاصله گرفت یا نه ؟ آیا بايد با آن اتحاد داشت یا نه زیرا تجربه بشری میگوید اگر نان برای زنده ماندن لازم است , دموکراسی و چرخش قدرت هم برای زندگی ضروری است ...
برای توسعه باید برخلاف سخن و باور #استالین عمل کرد که گفته بود کسانی را بهکار گمارید که هر کاری بکنند ولی هرگز هیچ نظری ندهند.
@Library_Telegram
Telegram
attach 📎
.
#دکتر_محمود_سریعالقلم
حدود ۲۰ سال است که این توهم در حکومت و نظام سیاسی ما وجود دارد که میتوانیم اروپا را از آمریکا جدا کنیم و این نشاندهندۀ آن است که ما اصلا جهان را نمیشناسیم که بدانیم سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (OECD) چه تشکلیست و اقتصاد ، سیاست و امنیت اروپا و آمریکا تا چه میزان به یکدیگر پیوسته است !!
سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (OECD) یک بلوک عظیم تجاریست که بیش از ۷۰ درصد اقتصاد جهان را در اختیار دارد که برای فهم بهتر جهان بد نیست برخی از ارقام آن را بخوانیم :
#ایالت_متحده_آمریکا :
با اتحادیه اروپا ۶۸۶ میلیارد دلار
با چین ۶۳۶ میلیارد دلار
با مکزیک ۶۱۶ میلیارد دلار
با کانادا ۵۸۲ میلیارد دلار
با برزیل ٣٧١ میلیارد دلار
با کره جنوبی ٢۵٣ میلیارد دلار
با ژاپن ۲۰۴ میلیارد دلار
و با ویتنام ١٧۵ میلیارد دلار تجارت دارد
پس با یک نگاه آماری به این ارقام میتوان نتیجه گرفت که ما در جایگاهی نیستیم که روی سیاست سایر کشورها با آمریکا تاثیری بگذاریم چون نظام مالی ، فنآوری و بازار آمریکا تقریبا برای همۀ کشورهای جهان [بجز ایران و کرهشمالی] مهم و جذاب است و روسیه ، چین و اروپا تجارتشان را با آمریکا میکنند و شاید قهوۀ خود را با ما بخورند
اگر دولت ترامپ با بهبود وضع اقتصادی که در آمریکا شاهد هستیم دوباره انتخاب شود این سیاست در ششسال آینده ادامه خواهد داشت پس باید بر اساس دانش و شناخت سراغ مسئله برویم تا یک بار برای همیشه چارهای برای این بحران دراز مدت بیندیشیم
ما ایرانیان ۱۷۰ سال است به اشتباه ، سرنوشت و جهتگیریهای خود را به سیاست قدرتهای بزرگ گره زدهایم و منابع باارزش کشور را با این استراتژی تلف کردیم تا زندگی مردم ما همواره سینوسی و همراه با فراز و نشیبهای فراوان باشد ، باید بیندیشیم که چگونه کشور هم امنیت خود را حفظ کند و هم رشد کند ، الان ما امنیت داریم ولی تراز رشد کشور مدتهاست نزولیست . موضوع اصلی این دولت یا آن دولت نیست موضوع اصلی حیات آینده مردم و این سرزمین است که درحال نابودی تدریجیست .
@Library_Telegram
#دکتر_محمود_سریعالقلم
حدود ۲۰ سال است که این توهم در حکومت و نظام سیاسی ما وجود دارد که میتوانیم اروپا را از آمریکا جدا کنیم و این نشاندهندۀ آن است که ما اصلا جهان را نمیشناسیم که بدانیم سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (OECD) چه تشکلیست و اقتصاد ، سیاست و امنیت اروپا و آمریکا تا چه میزان به یکدیگر پیوسته است !!
سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (OECD) یک بلوک عظیم تجاریست که بیش از ۷۰ درصد اقتصاد جهان را در اختیار دارد که برای فهم بهتر جهان بد نیست برخی از ارقام آن را بخوانیم :
#ایالت_متحده_آمریکا :
با اتحادیه اروپا ۶۸۶ میلیارد دلار
با چین ۶۳۶ میلیارد دلار
با مکزیک ۶۱۶ میلیارد دلار
با کانادا ۵۸۲ میلیارد دلار
با برزیل ٣٧١ میلیارد دلار
با کره جنوبی ٢۵٣ میلیارد دلار
با ژاپن ۲۰۴ میلیارد دلار
و با ویتنام ١٧۵ میلیارد دلار تجارت دارد
پس با یک نگاه آماری به این ارقام میتوان نتیجه گرفت که ما در جایگاهی نیستیم که روی سیاست سایر کشورها با آمریکا تاثیری بگذاریم چون نظام مالی ، فنآوری و بازار آمریکا تقریبا برای همۀ کشورهای جهان [بجز ایران و کرهشمالی] مهم و جذاب است و روسیه ، چین و اروپا تجارتشان را با آمریکا میکنند و شاید قهوۀ خود را با ما بخورند
اگر دولت ترامپ با بهبود وضع اقتصادی که در آمریکا شاهد هستیم دوباره انتخاب شود این سیاست در ششسال آینده ادامه خواهد داشت پس باید بر اساس دانش و شناخت سراغ مسئله برویم تا یک بار برای همیشه چارهای برای این بحران دراز مدت بیندیشیم
ما ایرانیان ۱۷۰ سال است به اشتباه ، سرنوشت و جهتگیریهای خود را به سیاست قدرتهای بزرگ گره زدهایم و منابع باارزش کشور را با این استراتژی تلف کردیم تا زندگی مردم ما همواره سینوسی و همراه با فراز و نشیبهای فراوان باشد ، باید بیندیشیم که چگونه کشور هم امنیت خود را حفظ کند و هم رشد کند ، الان ما امنیت داریم ولی تراز رشد کشور مدتهاست نزولیست . موضوع اصلی این دولت یا آن دولت نیست موضوع اصلی حیات آینده مردم و این سرزمین است که درحال نابودی تدریجیست .
@Library_Telegram
Telegram
attach 📎
#دکتر_محمود_سریعالقلم
📗 بزرگترین سرمایه که یک حکومت میتواند داشته باشد این است که #عموم مردم نسبت به آیندۀ جامعه و کشورشان امیدوار باشند ، چندسال قبل تحقیقی در رابطه با دانشجویان مالزی در کشور آمریکا انجام شد که نتیجۀ آن این بود که حتی یک دانشجوی مالزیایی پس از اتمام تحصیل در آمریکا نمیماند و همه به مالزی برمیگردند . چرا ؟؟ چون مسئولان در مالزی کشورشان را با یک عقلانیت استاندارد ، منطقی و جهانشمول مدیریت میکنند در نتیجه جوانان مالزیایی نسبت به وضعیتی که امروز دارند و آیندهای که پیش روی این کشور است بسیار امیدوارند در نتیجه کار و زندگی در کشور خودشان را بهترین انتخاب میدانند
📗 انسان نخست برای آیندۀ خویش به تأمین نیازهای اولیه فکر میکند لااقل اکثریت اینگونه هستند ، حفظ ارزشهایی همچون انسانیت ، معنویت و عدالت در سایۀ تورم دو رقمی و فقر قابل تصور نیست و دیانت و درستکاری انسان در گرو سلامت و آرامش اقتصادی اوست پس در شرایط بد اقتصادی نباید انتظار داشت که همه را زاهد کنیم
📗 مردم آن زمانی همراه مسئولین خود خواهند شد که آنها را همراه خود ببینند ، وقتی هوا سالم باشد ، ادارات کارآمد باشند ، نرخ تورم حداکثر تک رقمی باشد ، بتوان با گذرنامه ایرانی مانند مالزی به ١٣۵ کشور سفر کرد ، وقتی ورود به فروردگاههای بینالمللی برای یک شهروند ایرانی دو ساعت و نیم طول نکشد ، وقتی جادهها امن باشند ، وقتی بیتالمال حساب و کتاب داشته باشد ، وقتی امور با آییننامه اداره شود ، وقتی رسانۀ ملی خودی و غیرخودی نداشته باشد ، وقتی اخذ وام برای همه مراحل مشترکی داشته باشد آنگاه میتوان نسبت به آینده امیدوار بود
📗 در نهایت ما مسئول مسائل ایران هستیم که باید آنها را حل کنیم بعد برویم سراغ حل مسائل جهان چون قاعدتا کسی با حل مسائل در سطح جهان مخالف نیست ، بحث صرفا بحث اولویت بندی ست ، بحث سنجیدن مقدورات با اهداف است ، ما در طی یک دهه آینده نیاز به نرخ رشد اقتصادی پنج درصدی داریم تا اینکه هم جمعیت کشور بیشتر شود و هم مردم خوب زندگی کنند در غیر این صورت احتمالا باید برای بحرانهای اجتماعی و زیستی بزرگی آماده باشیم . خداوند در فیزیک انسان جایگاه عقل را بالاتر از سایر اعضای بدن قرار داده پس قطعا ما هم باید از این موهبت الهی استفاده کنیم!!
@Library_Telegram
📗 بزرگترین سرمایه که یک حکومت میتواند داشته باشد این است که #عموم مردم نسبت به آیندۀ جامعه و کشورشان امیدوار باشند ، چندسال قبل تحقیقی در رابطه با دانشجویان مالزی در کشور آمریکا انجام شد که نتیجۀ آن این بود که حتی یک دانشجوی مالزیایی پس از اتمام تحصیل در آمریکا نمیماند و همه به مالزی برمیگردند . چرا ؟؟ چون مسئولان در مالزی کشورشان را با یک عقلانیت استاندارد ، منطقی و جهانشمول مدیریت میکنند در نتیجه جوانان مالزیایی نسبت به وضعیتی که امروز دارند و آیندهای که پیش روی این کشور است بسیار امیدوارند در نتیجه کار و زندگی در کشور خودشان را بهترین انتخاب میدانند
📗 انسان نخست برای آیندۀ خویش به تأمین نیازهای اولیه فکر میکند لااقل اکثریت اینگونه هستند ، حفظ ارزشهایی همچون انسانیت ، معنویت و عدالت در سایۀ تورم دو رقمی و فقر قابل تصور نیست و دیانت و درستکاری انسان در گرو سلامت و آرامش اقتصادی اوست پس در شرایط بد اقتصادی نباید انتظار داشت که همه را زاهد کنیم
📗 مردم آن زمانی همراه مسئولین خود خواهند شد که آنها را همراه خود ببینند ، وقتی هوا سالم باشد ، ادارات کارآمد باشند ، نرخ تورم حداکثر تک رقمی باشد ، بتوان با گذرنامه ایرانی مانند مالزی به ١٣۵ کشور سفر کرد ، وقتی ورود به فروردگاههای بینالمللی برای یک شهروند ایرانی دو ساعت و نیم طول نکشد ، وقتی جادهها امن باشند ، وقتی بیتالمال حساب و کتاب داشته باشد ، وقتی امور با آییننامه اداره شود ، وقتی رسانۀ ملی خودی و غیرخودی نداشته باشد ، وقتی اخذ وام برای همه مراحل مشترکی داشته باشد آنگاه میتوان نسبت به آینده امیدوار بود
📗 در نهایت ما مسئول مسائل ایران هستیم که باید آنها را حل کنیم بعد برویم سراغ حل مسائل جهان چون قاعدتا کسی با حل مسائل در سطح جهان مخالف نیست ، بحث صرفا بحث اولویت بندی ست ، بحث سنجیدن مقدورات با اهداف است ، ما در طی یک دهه آینده نیاز به نرخ رشد اقتصادی پنج درصدی داریم تا اینکه هم جمعیت کشور بیشتر شود و هم مردم خوب زندگی کنند در غیر این صورت احتمالا باید برای بحرانهای اجتماعی و زیستی بزرگی آماده باشیم . خداوند در فیزیک انسان جایگاه عقل را بالاتر از سایر اعضای بدن قرار داده پس قطعا ما هم باید از این موهبت الهی استفاده کنیم!!
@Library_Telegram
#دکتر_محمود_سریعالقلم
چند سال پیش وقتی مهمان یک دانشگاه نروژی بودم یک استاد ایرانی الاصل آن دانشگاه بازدیدی از دانشگاه را به من پیشنهاد کرد و طی ٣ ساعت بازدید پیاده ، او با اشتیاق بسیار زیادی برای من دربارۀ دانشگاه ، کتابخانه ، اهداف و سایر چیزها توضیح داد . در انتهای بازدید که به ناهار ختم شد از او دلیل این همه اشتیاقش را جویا شدم گفت : راستش محیط و فضای آموزشی این دانشگاه به من آرامش میدهد ، با آنکه ایرانی الاصل هستم اما همه به من احترام می گذارند ، دانشگاه مرا در سه کمیته عضو کرده تا مشارکت کنم ، دانشجو و استاد میخواهند بیاموزند ، نمیخواهم بگویم ایران وطنم نیست اما اینجا خانۀ اصلی من است
محبت میکنم محبت میبینم ، راست میگویم راست میگویند ، بد کسی را نمیخواهم بد مرا نمیخواهند ، وظایفم را انجام میدهم وظایفشان را انجام میدهند ، مشورت میکنم مشورت میکنند ، خیانت نمیکنم خیانت نمیکنند ، منظم هستم منظم هستند ، بدگویی نمیکنم بدگویی نمیکنند ، با حرفم آزارشان نمیدهم با حرفشان آزارم نمیدهند ، همکاری میکنم و همکاری میکنند
✅ تلقی و حسی که از این گفتوگو پیدا کردم این بود که چقدر این انسان نرمال است . فرد نرمال خوبی ببیند خوبی میکند اما اگر همان فرد یک بار #حذف شد دیگر احتیاط میکند ، وقتی به او خیانت شد فاصله میگیرد ، وقتی دروغ گفتند بدبین میشود ، وقتی از او سوء استفاده کردند درمحبت کردن تردید میکند ، اگر شخصی در قبال محبت کردن ، احترام گذاشتن و وظیفه شناس بودن واکنشهای منفی و مخرب ببیند چه روحیهای برای همکاری خواهد داشت ؟ همکاری و یا عدم همکاری معمولا در مقام عکسالعمل به رفتارهای دیگران انجام میپذیرد
تابه حال تجربه کردهاید که وقتی در ترافیک آرام رانندگی میکنید ناگهان اتومبیلی در شانۀ خاکی جاده سعی میکند از دیگران سبقت بگیرد ، معمولا در آن لحظه در ذهن انسان نرمال این اندیشه شکل میگیرد که چرا من باید ساعتها در ترافیک قانون را رعایت کنم اما دیگری این کار را نمیکند ؟ افراد در برابر رفتارهای بدی که انجام میدهند نباید مصونیت داشته باشند ، در چارچوبی که شایسته سالاری نباشد دروغ گفتن بدون مجازات بماند و غرور برتر از مصلحت باشد نرمالها فرار میکنند
✅ بحرانها در جامعه انباشته میشود ، وقتی عدهای نور چشمی از حاشیۀ خاکی حرکت میکنند و بدون ترس از مجازات حقوق سایرین را نادیده میگیرند !!
@Library_Telegram
چند سال پیش وقتی مهمان یک دانشگاه نروژی بودم یک استاد ایرانی الاصل آن دانشگاه بازدیدی از دانشگاه را به من پیشنهاد کرد و طی ٣ ساعت بازدید پیاده ، او با اشتیاق بسیار زیادی برای من دربارۀ دانشگاه ، کتابخانه ، اهداف و سایر چیزها توضیح داد . در انتهای بازدید که به ناهار ختم شد از او دلیل این همه اشتیاقش را جویا شدم گفت : راستش محیط و فضای آموزشی این دانشگاه به من آرامش میدهد ، با آنکه ایرانی الاصل هستم اما همه به من احترام می گذارند ، دانشگاه مرا در سه کمیته عضو کرده تا مشارکت کنم ، دانشجو و استاد میخواهند بیاموزند ، نمیخواهم بگویم ایران وطنم نیست اما اینجا خانۀ اصلی من است
محبت میکنم محبت میبینم ، راست میگویم راست میگویند ، بد کسی را نمیخواهم بد مرا نمیخواهند ، وظایفم را انجام میدهم وظایفشان را انجام میدهند ، مشورت میکنم مشورت میکنند ، خیانت نمیکنم خیانت نمیکنند ، منظم هستم منظم هستند ، بدگویی نمیکنم بدگویی نمیکنند ، با حرفم آزارشان نمیدهم با حرفشان آزارم نمیدهند ، همکاری میکنم و همکاری میکنند
✅ تلقی و حسی که از این گفتوگو پیدا کردم این بود که چقدر این انسان نرمال است . فرد نرمال خوبی ببیند خوبی میکند اما اگر همان فرد یک بار #حذف شد دیگر احتیاط میکند ، وقتی به او خیانت شد فاصله میگیرد ، وقتی دروغ گفتند بدبین میشود ، وقتی از او سوء استفاده کردند درمحبت کردن تردید میکند ، اگر شخصی در قبال محبت کردن ، احترام گذاشتن و وظیفه شناس بودن واکنشهای منفی و مخرب ببیند چه روحیهای برای همکاری خواهد داشت ؟ همکاری و یا عدم همکاری معمولا در مقام عکسالعمل به رفتارهای دیگران انجام میپذیرد
تابه حال تجربه کردهاید که وقتی در ترافیک آرام رانندگی میکنید ناگهان اتومبیلی در شانۀ خاکی جاده سعی میکند از دیگران سبقت بگیرد ، معمولا در آن لحظه در ذهن انسان نرمال این اندیشه شکل میگیرد که چرا من باید ساعتها در ترافیک قانون را رعایت کنم اما دیگری این کار را نمیکند ؟ افراد در برابر رفتارهای بدی که انجام میدهند نباید مصونیت داشته باشند ، در چارچوبی که شایسته سالاری نباشد دروغ گفتن بدون مجازات بماند و غرور برتر از مصلحت باشد نرمالها فرار میکنند
✅ بحرانها در جامعه انباشته میشود ، وقتی عدهای نور چشمی از حاشیۀ خاکی حرکت میکنند و بدون ترس از مجازات حقوق سایرین را نادیده میگیرند !!
@Library_Telegram
#دکتر_محمود_سریعالقلم
📕 دنیای معاصر دنیای #ارتباطات است نه قطع مراودات و این نکته به قدری واضح و روشن است که حتی کشورهایی که تنش و تضادهای عمیق با یکدیگر دارند هم ارتباطات دیپلماتیک خود را حفظ میکنند ... به عنوان مثال همین آمریکا و ونزوئلا که در تقابل کامل با یکدیگر قرار گرفتهاند در خاک هم سفارتخانه فعال دارند و هیچکس از دیوارهای آن بالا نمیرود این در حالیست که اگر قرار بود دولت ونزوئلا به راهی برود که برخی در ایران میروند باید سفارتخانه آمریکا تا امروز ده بار با خاک یکسان میشد
📕 يک كشور نمیتواند ١۵٠ سال فکر كند که آيا غرب خوب است يا بد ؟ آیا بايد از آن فاصله گرفت یا نه ؟ آیا بايد با آن اتحاد داشت یا نه زیرا تجربه بشری میگوید اگر نان برای زنده ماندن لازم است , دموکراسی و چرخش قدرت هم برای زندگی ضروری است ...
📕 شاید بزرگترین مزیت #دموکراسی این باشد که از غالب شدن یک تفکر و یک راه حل جلوگیری میکند ، دموکراسی در هر دورۀ ٨ یا ١٠ ساله به عدهای متخصص فرصت میدهد تا افکارشان را در معرضِ سنجش عمومی قرار دهند و بحث و بررسی دیدگاههای مختلف باعث جلوگیری از تکرار مداوم اشتباهات خواهد شد اما وقتی در یک گروه همه مثل هم فکر میکنند دیگر دیالوگی میان آنها برقرار نمیشود
📕 توسعهیافتگی مثل پزشکی اصول ثابتی دارد و اصول این استراتژی در سطح جهانی آنقدر روشن است که حتی قابلیت گوگل شدن را دارند : ورود در اقتصاد بینالملل ( مانند اقتصاد چین) ، تعیین سود نسبی ( مانند صنعت خودرو کره جنوبی ) ، نظام بانکداری کارآمد و شفاف ( مانند سنگاپور ) ، آزادی فعالیت اقتصادی ( مانند مالزی ) ، تخصصی شدن تولید ( مانند برزیل ) ، تسهیل فعالیت اقتصادی ( مانند ترکیه ) و سیاست خارجی در خدمت اقتصاد (مانند هند).
📕 برای توسعه باید برخلاف #استالین عمل کرد که میگفت : کسانی را بهکار گمارید که هر کاری شما بگویید بکنند ولی هرگز هیچ نظری ندهند.
@Library_Telegram
📕 دنیای معاصر دنیای #ارتباطات است نه قطع مراودات و این نکته به قدری واضح و روشن است که حتی کشورهایی که تنش و تضادهای عمیق با یکدیگر دارند هم ارتباطات دیپلماتیک خود را حفظ میکنند ... به عنوان مثال همین آمریکا و ونزوئلا که در تقابل کامل با یکدیگر قرار گرفتهاند در خاک هم سفارتخانه فعال دارند و هیچکس از دیوارهای آن بالا نمیرود این در حالیست که اگر قرار بود دولت ونزوئلا به راهی برود که برخی در ایران میروند باید سفارتخانه آمریکا تا امروز ده بار با خاک یکسان میشد
📕 يک كشور نمیتواند ١۵٠ سال فکر كند که آيا غرب خوب است يا بد ؟ آیا بايد از آن فاصله گرفت یا نه ؟ آیا بايد با آن اتحاد داشت یا نه زیرا تجربه بشری میگوید اگر نان برای زنده ماندن لازم است , دموکراسی و چرخش قدرت هم برای زندگی ضروری است ...
📕 شاید بزرگترین مزیت #دموکراسی این باشد که از غالب شدن یک تفکر و یک راه حل جلوگیری میکند ، دموکراسی در هر دورۀ ٨ یا ١٠ ساله به عدهای متخصص فرصت میدهد تا افکارشان را در معرضِ سنجش عمومی قرار دهند و بحث و بررسی دیدگاههای مختلف باعث جلوگیری از تکرار مداوم اشتباهات خواهد شد اما وقتی در یک گروه همه مثل هم فکر میکنند دیگر دیالوگی میان آنها برقرار نمیشود
📕 توسعهیافتگی مثل پزشکی اصول ثابتی دارد و اصول این استراتژی در سطح جهانی آنقدر روشن است که حتی قابلیت گوگل شدن را دارند : ورود در اقتصاد بینالملل ( مانند اقتصاد چین) ، تعیین سود نسبی ( مانند صنعت خودرو کره جنوبی ) ، نظام بانکداری کارآمد و شفاف ( مانند سنگاپور ) ، آزادی فعالیت اقتصادی ( مانند مالزی ) ، تخصصی شدن تولید ( مانند برزیل ) ، تسهیل فعالیت اقتصادی ( مانند ترکیه ) و سیاست خارجی در خدمت اقتصاد (مانند هند).
📕 برای توسعه باید برخلاف #استالین عمل کرد که میگفت : کسانی را بهکار گمارید که هر کاری شما بگویید بکنند ولی هرگز هیچ نظری ندهند.
@Library_Telegram
Telegram
attach 📎
#دکتر_محمود_سریعالقلم
دولت ترامپ به مدت ٣ روز چند نفر ترکیهای را تحریم کرده بود و در مقابل اردوغان هم آمریکا را تهدید کرد که اگر تحریم ادامه پیدا کند بانکهای آمریکایی در ترکیه بسته خواهند شد بهاینترتیب ترامپ تحریمها را پس گرفت .
این اتفاق اصلا برای ما معنایی دارد ؟؟
ما ایرانیها تحریم میشویم چون ارتباط جهانی نداریم اگر ارتباط جهانی داشتیم و با بانکهای جهانی و شرکتهای بزرگ همکاری میکردیم به خاطر حضور آنان قطعا کسی جرات تحریم ما را نداشت ... لزومی ندارد که سالی چند کنفرانس برگزار کنیم تا درباره علل فساد و روشهای مبارزه با آن سخن بگوییم اگر از من بپرسند با فساد در ایران چه باید کرد میگویم هرچقدر ایران با دنیا بیشتر کار کند فساد کمتر میشود پس اگر میخواهیم اختلاس و دزدی از بین برود باید سیستم بانکی ایران جهانی و شفاف شود در آن صورت اگر یک نفر یک دلار جابجا کرد برای مردم مشخص خواهد بود که چه ساعتی و از کجا به کجا آنرا منتقل کرده است . اگر جهانی شویم آنگاه خواهیم دید که فساد از میان خواهد رفت ولی تا وقتی یک کشور با دنیا ارتباط ندارد در داخل آن ممکن است هر اتفاقی بیفتد !!
@Library_Telegram
دولت ترامپ به مدت ٣ روز چند نفر ترکیهای را تحریم کرده بود و در مقابل اردوغان هم آمریکا را تهدید کرد که اگر تحریم ادامه پیدا کند بانکهای آمریکایی در ترکیه بسته خواهند شد بهاینترتیب ترامپ تحریمها را پس گرفت .
این اتفاق اصلا برای ما معنایی دارد ؟؟
ما ایرانیها تحریم میشویم چون ارتباط جهانی نداریم اگر ارتباط جهانی داشتیم و با بانکهای جهانی و شرکتهای بزرگ همکاری میکردیم به خاطر حضور آنان قطعا کسی جرات تحریم ما را نداشت ... لزومی ندارد که سالی چند کنفرانس برگزار کنیم تا درباره علل فساد و روشهای مبارزه با آن سخن بگوییم اگر از من بپرسند با فساد در ایران چه باید کرد میگویم هرچقدر ایران با دنیا بیشتر کار کند فساد کمتر میشود پس اگر میخواهیم اختلاس و دزدی از بین برود باید سیستم بانکی ایران جهانی و شفاف شود در آن صورت اگر یک نفر یک دلار جابجا کرد برای مردم مشخص خواهد بود که چه ساعتی و از کجا به کجا آنرا منتقل کرده است . اگر جهانی شویم آنگاه خواهیم دید که فساد از میان خواهد رفت ولی تا وقتی یک کشور با دنیا ارتباط ندارد در داخل آن ممکن است هر اتفاقی بیفتد !!
@Library_Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#دکتر_محمود_سریعالقلم
چند سال پيش در عربستان با رئيس يكی از دانشگاهها صحبت ميكردم و به ايشان گفتم که شما در اين دانشگاه و با این همه امکانات عمدتا دورههای ليسانس داريد و در يكی دو رشته هم دانشجوی فوقليسانس ميگيريد ، چرا از این امكانات برای پذیرفتن دانشجویان دكتری استفاده نمیکنید ؟؟
رئيس دانشگاه جواب داد ما به اين نتيجه رسيدهايم كه با توجه به شرایط موجود کشور دورۀ دكتری را خراب نكنيم چرا كه گرفتن دكترا مساوی با مدرک نيست و كسانی كه ميخواهند دكترا بگيرند بايد در فضاهای گفتوگو محور و در يک جامعۀ پيچيده قرار بگيرند تا سطح فكرشان رشد كند ....
@Library_Telegram
چند سال پيش در عربستان با رئيس يكی از دانشگاهها صحبت ميكردم و به ايشان گفتم که شما در اين دانشگاه و با این همه امکانات عمدتا دورههای ليسانس داريد و در يكی دو رشته هم دانشجوی فوقليسانس ميگيريد ، چرا از این امكانات برای پذیرفتن دانشجویان دكتری استفاده نمیکنید ؟؟
رئيس دانشگاه جواب داد ما به اين نتيجه رسيدهايم كه با توجه به شرایط موجود کشور دورۀ دكتری را خراب نكنيم چرا كه گرفتن دكترا مساوی با مدرک نيست و كسانی كه ميخواهند دكترا بگيرند بايد در فضاهای گفتوگو محور و در يک جامعۀ پيچيده قرار بگيرند تا سطح فكرشان رشد كند ....
@Library_Telegram
#دکتر_محمود_سریعالقلم ( وطنپرستی )
شواهد زیادی داریم که نشان میدهد منافع گروههایی خاص در بسیاری از محافل سیاسی کشور بر منافع ملی اولویت پیدا کردهاند اما اینکه ما مدیریت اقتصادی و سیاسی سالمی نداریم خیلی ارتباطی به #دموکراسی ندارد بلکه به #عدم احساس تعلق تصمیمگیران و سیاستمداران ما به ایران دارد . اینکه چرا من باید نسبت به اهواز تعهد بسیار بیشتری در مقایسه با بصرۀ عراق داشته باشم یا چرا باید در برابر کرمانشاه بیش از فلسطین و در برابر زاهدان بیش از لبنان یا در برابر ارومیه بیش از سوریه متعهد باشم در قدم نخست به این برمیگردد که من ایران را به عنوان واحد ملی خودم نه تنها دوست بدارم بلکه در برابر آن احساس تعهد کنم
وقتی که صاحبمنصبی اختلاس میکند یا اینکه نقدینگی کشور را هفتبرابر میکند تا تورم قابلتوجهی در جامعه ایجاد شود به این علت است که پیامدهای این تصمیم برای افراد تصمیمگیرنده مهم نیست ... خانم #مرکل هر تصمیمی میگیرد یک نگاهش به آینده آلمان است اما آیا برای مسئولان ما مهم است که ایرانی نباید در کشتی حمل مسافر قاچاق از اندونزی به استرالیا غرق شود ؟ آیا برایشان اهمیت دارد که ایرانی نباید با خانوادهاش بهطور مخفیانه در تریلی حامل بار از ترکیه به صورت غیرقانونی به یک کشور اروپایی برود ؟؟ آیا مهم است که ایران در فرار مغزها مقام اول جهانی را دارد ؟؟ آیا اهمیت دارد که اتومبیل قابل اتکاتری در اختیار ایرانی بجای پراید قرار دهد تا سالانه 25هزار نفر در جادهها نمیرند ؟؟ آیا نمایندگان گیلان و مازندران در مجلس از وضعیت سواحل دریای خزر آگاهی دارند ؟؟؟ از این نمونه مسائل میتوانیم تا چند صد مورد فهرست کنیم.
سالهاست در علم اقتصاد و علم سیاست ثابت شده مادامی که مدیران و مجریان کلیدی یک مملکت از طبقه #متوسط ، انتخاب و انتصاب نشوند : فکر کلان و ملی ، مدیریت سیستمی ، توسعه پایدار و خیلی چیزهای دیگر شکل نخواهد گرفت چرا کا طبقۀ متوسط اقتصادی و فرهنگی در #تمام_جوامع معمولا بالاترین احساس تعلق و عشق به کشورشان را دارند ، به آینده و ثبات آن اهمیت میدهند ، اکثر آنان چون بااصالت تربیت شدهاند حلال و حرام را میفهمند و منافع مردم را قربانی منافع شخصی نمیکنند ، چون هم قدرت را درک میكنند و هم محدودیتهای آن را به پیامد سخنان و تصمیمات خود آگاهند و ...
سیاستمدار كسی ست كه میخواهد مسائل و مشکلات مردم را حل كند نه آنكه با جهل و بیدانشی و حُبّ نفس خود، مشكلات مردم را تصاعدی گسترش دهد . سیاستمدار فردی ایدئولوژیك و جزمی نیست كه در ذهنیتهای بسته و غیرواقعی محصور بماند ... تنها چنین سیاستمداری در صورت اشتباه و خطا حاضر به عذرخواهی یا استعفاست چون میداند اگر این کار را نکند چهرۀ کشورش در دنیا تخریب میشود . به کارگیری رای ، آرامش و عقلانیت طبقه متوسط در مدیریت مهمترین رکن مملکتداری درازمدت است و درست در مقابل پوپولیسم و مدیریت فیالبداهه قرار میگیرد
@Library_Telegram
شواهد زیادی داریم که نشان میدهد منافع گروههایی خاص در بسیاری از محافل سیاسی کشور بر منافع ملی اولویت پیدا کردهاند اما اینکه ما مدیریت اقتصادی و سیاسی سالمی نداریم خیلی ارتباطی به #دموکراسی ندارد بلکه به #عدم احساس تعلق تصمیمگیران و سیاستمداران ما به ایران دارد . اینکه چرا من باید نسبت به اهواز تعهد بسیار بیشتری در مقایسه با بصرۀ عراق داشته باشم یا چرا باید در برابر کرمانشاه بیش از فلسطین و در برابر زاهدان بیش از لبنان یا در برابر ارومیه بیش از سوریه متعهد باشم در قدم نخست به این برمیگردد که من ایران را به عنوان واحد ملی خودم نه تنها دوست بدارم بلکه در برابر آن احساس تعهد کنم
وقتی که صاحبمنصبی اختلاس میکند یا اینکه نقدینگی کشور را هفتبرابر میکند تا تورم قابلتوجهی در جامعه ایجاد شود به این علت است که پیامدهای این تصمیم برای افراد تصمیمگیرنده مهم نیست ... خانم #مرکل هر تصمیمی میگیرد یک نگاهش به آینده آلمان است اما آیا برای مسئولان ما مهم است که ایرانی نباید در کشتی حمل مسافر قاچاق از اندونزی به استرالیا غرق شود ؟ آیا برایشان اهمیت دارد که ایرانی نباید با خانوادهاش بهطور مخفیانه در تریلی حامل بار از ترکیه به صورت غیرقانونی به یک کشور اروپایی برود ؟؟ آیا مهم است که ایران در فرار مغزها مقام اول جهانی را دارد ؟؟ آیا اهمیت دارد که اتومبیل قابل اتکاتری در اختیار ایرانی بجای پراید قرار دهد تا سالانه 25هزار نفر در جادهها نمیرند ؟؟ آیا نمایندگان گیلان و مازندران در مجلس از وضعیت سواحل دریای خزر آگاهی دارند ؟؟؟ از این نمونه مسائل میتوانیم تا چند صد مورد فهرست کنیم.
سالهاست در علم اقتصاد و علم سیاست ثابت شده مادامی که مدیران و مجریان کلیدی یک مملکت از طبقه #متوسط ، انتخاب و انتصاب نشوند : فکر کلان و ملی ، مدیریت سیستمی ، توسعه پایدار و خیلی چیزهای دیگر شکل نخواهد گرفت چرا کا طبقۀ متوسط اقتصادی و فرهنگی در #تمام_جوامع معمولا بالاترین احساس تعلق و عشق به کشورشان را دارند ، به آینده و ثبات آن اهمیت میدهند ، اکثر آنان چون بااصالت تربیت شدهاند حلال و حرام را میفهمند و منافع مردم را قربانی منافع شخصی نمیکنند ، چون هم قدرت را درک میكنند و هم محدودیتهای آن را به پیامد سخنان و تصمیمات خود آگاهند و ...
سیاستمدار كسی ست كه میخواهد مسائل و مشکلات مردم را حل كند نه آنكه با جهل و بیدانشی و حُبّ نفس خود، مشكلات مردم را تصاعدی گسترش دهد . سیاستمدار فردی ایدئولوژیك و جزمی نیست كه در ذهنیتهای بسته و غیرواقعی محصور بماند ... تنها چنین سیاستمداری در صورت اشتباه و خطا حاضر به عذرخواهی یا استعفاست چون میداند اگر این کار را نکند چهرۀ کشورش در دنیا تخریب میشود . به کارگیری رای ، آرامش و عقلانیت طبقه متوسط در مدیریت مهمترین رکن مملکتداری درازمدت است و درست در مقابل پوپولیسم و مدیریت فیالبداهه قرار میگیرد
@Library_Telegram
#دکتر_محمود_سریعالقلم
🔻 #هنری_كيسينجر دربارۀ سياست خارجی به نكته مهمی اشاره ميكند او ميگويد : حکومت یک کشور زمانی میتواند اعلام کند سياست خارجیاش موفق است كه سیاستی را که دنبال میکند در تناقض با خواستهها ، آرزوها , انتظارات و فهم عموم مردم جامعه نباشد
🔻 به عنوان مثال آمريكا به عراق حمله كرد و طبیعتا از متحدین خود انتظار حمایت داشت اما آلمان اعلام كرد كه کشور ما در اين جنگ مشاركت نمیكند چرا ؟؟ چون جامعۀ آلمان راضی به اين موضوع نيست و ما به عنوان حکومت برخلاف خواست جامعه حركت نمیکنیم . به طور کلی در سرتاسر جهان تمام کشورها به دنبال تامین بهترین شرایط برای مردم خود هستند زیرا بالاتر از این هدف در حکمرانی و به طور مشخص در حوزۀ سیاست خارجی وجود ندارد . برای درک بهتر نتایج و پیامدهای این نوع حکمرانی کافیست بدانیم مثلا در آلمان طی 43 سال گذشته نرخ تورم همواره بین یک تا دو درصد بوده یعنی برای حکومت آلمان سرنوشت و زندگی مردمش بیش از هرچیز دیگری حائز اهمیت است پس در این مسیر باید دائما در حال اصلاح کردن خود باشد
🔻 من دانشجوی سال دوم دانشگاه بودم که انقلاب شد و تلقی ما از انقلاب این بود که با جامعهای روبرو خواهیم شد که در آن آحاد مردم میتوانند یک زندگی معقول داشته باشند چون اصلا هدف از انقلاب همین است که یک سیستم بهتر ، یک جامعه معقولتر ، یک انسان پیشرفتهتر و معنویتر به وجود بیاید یعنی نسلی که در معرض انقلاب قرار گرفت همه در پی کیفیتها بودند ، کیفیت زندگی بهتر چه از نظر مادی ، معنوی ، انسانی و خیلی مسائل دیگر یعنی انقلابیگری خارج از این مبانی نیست مگر اینکه ما از انقلابی گری تعریف دیگری داشته باشیم ، کسی نمیگوید که پیاده کردن عدالت و اخلاق در جهان امری ناپسند است اما باید امکانپذیر باشد
🔻 نظام سیاسی ما در سطح جهان به دنبال #عدالت و #اخلاق است اما اگر همین ارزشها را در داخل کشور خودمان حاکم میکردیم شاید آنگاه میشد دنبال اخلاق در سطح جهان باشيم ولی وقتی در خارج از مرزها به دنبال اهدافی هستیم که مردم ایران از آن محروم ماندهاند طبیعتا هیچ کشوری حاضر به همراهی با شعارهایمان نیست زیرا چنین دیدگاهی با حقیقت و روح جامعه در تضاد است و هرگز به فرمول پیشرفت و موفقیت بدل نخواهد شد
@Library_Telegram
🔻 #هنری_كيسينجر دربارۀ سياست خارجی به نكته مهمی اشاره ميكند او ميگويد : حکومت یک کشور زمانی میتواند اعلام کند سياست خارجیاش موفق است كه سیاستی را که دنبال میکند در تناقض با خواستهها ، آرزوها , انتظارات و فهم عموم مردم جامعه نباشد
🔻 به عنوان مثال آمريكا به عراق حمله كرد و طبیعتا از متحدین خود انتظار حمایت داشت اما آلمان اعلام كرد كه کشور ما در اين جنگ مشاركت نمیكند چرا ؟؟ چون جامعۀ آلمان راضی به اين موضوع نيست و ما به عنوان حکومت برخلاف خواست جامعه حركت نمیکنیم . به طور کلی در سرتاسر جهان تمام کشورها به دنبال تامین بهترین شرایط برای مردم خود هستند زیرا بالاتر از این هدف در حکمرانی و به طور مشخص در حوزۀ سیاست خارجی وجود ندارد . برای درک بهتر نتایج و پیامدهای این نوع حکمرانی کافیست بدانیم مثلا در آلمان طی 43 سال گذشته نرخ تورم همواره بین یک تا دو درصد بوده یعنی برای حکومت آلمان سرنوشت و زندگی مردمش بیش از هرچیز دیگری حائز اهمیت است پس در این مسیر باید دائما در حال اصلاح کردن خود باشد
🔻 من دانشجوی سال دوم دانشگاه بودم که انقلاب شد و تلقی ما از انقلاب این بود که با جامعهای روبرو خواهیم شد که در آن آحاد مردم میتوانند یک زندگی معقول داشته باشند چون اصلا هدف از انقلاب همین است که یک سیستم بهتر ، یک جامعه معقولتر ، یک انسان پیشرفتهتر و معنویتر به وجود بیاید یعنی نسلی که در معرض انقلاب قرار گرفت همه در پی کیفیتها بودند ، کیفیت زندگی بهتر چه از نظر مادی ، معنوی ، انسانی و خیلی مسائل دیگر یعنی انقلابیگری خارج از این مبانی نیست مگر اینکه ما از انقلابی گری تعریف دیگری داشته باشیم ، کسی نمیگوید که پیاده کردن عدالت و اخلاق در جهان امری ناپسند است اما باید امکانپذیر باشد
🔻 نظام سیاسی ما در سطح جهان به دنبال #عدالت و #اخلاق است اما اگر همین ارزشها را در داخل کشور خودمان حاکم میکردیم شاید آنگاه میشد دنبال اخلاق در سطح جهان باشيم ولی وقتی در خارج از مرزها به دنبال اهدافی هستیم که مردم ایران از آن محروم ماندهاند طبیعتا هیچ کشوری حاضر به همراهی با شعارهایمان نیست زیرا چنین دیدگاهی با حقیقت و روح جامعه در تضاد است و هرگز به فرمول پیشرفت و موفقیت بدل نخواهد شد
@Library_Telegram
Telegram
attach 📎
.
#دکتر_محمود_سریعالقلم
🔹 ما در دنیا کشوری پیدا نمیکنیم که توسعه یافته اما هیات حاکمۀ منسجم ندارد ، هرجایی که ما میبینیم به جایی رسیده هیئت حاکمۀ آن مسنجم بودهاند یعنی نشستهاند ، بحث کردهاند ، گفتهاند کجا میخواهیم برویم ، چگونه میخواهیم برویم ، با چه ابزاری میخواهیم این راه طی کنیم بعد همۀ سیستم آن را پذیرفته و به آن پایبند ماندهاند و تغییر دولتها فقط برای این است که مدیرانی جدید کشور را مدیریت کنند نه اینکه همۀ مفاهیم را هر ۴سال یا ۸ سال از نو تعریف کنند
🔹 توسعه ، پیشرفت و تولید ثروت نیاز به دمکراسی ندارد اما نیاز به قاعده و قانون دارد . به عنوان مثال کشور سنگاپور هرگز هیچ ادعایی بر دموکراتیک بودن نداشته و کوانیو بنیانگذار سنگاپور نیز فردی دموکرات و هوادار دموکراسی نبود و تا آخر عمرش هم در پست رهبری حزب حاکم باقی ماند اما وقتی او در سال 1959 به قدرت رسید درآمد سرانه سنگاپور کمتر از ۵۰۰ دلار بود و وقتی در سال 2015 از دنیا رفت درآمد سرانه این کشور بیش از ۷۵۰۰۰ هزار دلار گزارش شد , یعنی جزیرۀ کوچکی که وسعت آن نصف وسعت جزیرۀ قشم خودمان است با ۶ میلیون جمعیت بدون هرگونه منابع زیر زمینی ، آبی و خاکی در سال 2019 حدود ۳۶۴ میلیارد دلار تولید ناخالص داشته که حدود صد میلیارد دلار از ایران با ٨۵ میلیون جمعیت و انواع منابع زیرزمینی کمتر است
🔹 کوانیو و حکومتی که در سنگاپور پایه گذاری کرد نه تنها از بدو استقلال تاکنون بدون کوچکترین نشانهای از نارضایتی شهروندان به کار خود ادامه داده بلکه حتی از فساد رایجی که در حکومتهای مشابه به چشم میخورد هم دور مانده است زیرا اندک گروه ِ راس هرم قدرت را رهبرانی استثنایی تشکیل دادهاند که همه از پیشگامان و نخبگان جامعهاند ، کوانیو در سخنرانی سال 2012 خود میگوید : ما در تجربه آسیایی خویش به این نتیجه رسیدیم برای داشتن یک حکومت خوب شما باید مردان خوبی برای ادارۀ جامعه داشته باشید و نه حکومتی ضعیف برآمده از صندوق رای ، در این لحظه میتوانم بگویم این دولت بر پایۀ لیاقت ، دانش و فداکاریهای ٣٠٠ نفر میچرخد که شرایط ایدهآل آحاد جامعه حاصل عملکرد ایشان است پس اگر میخواهید سنگاپور را نابود کنید این ٣٠٠ نفر را برکنار کنید
🔹 بنابراین به این نتیجه میرسیم مسئولیت راس هرم در یک نظام سیاسی غیردموکراتیک چقدر تعیین کننده است یعنی اینکه او چگونه فکر میکند از کدام طبقه نشات گرفته و در نهایت چه تلقی از آیندۀ کشورش دارد و آیا اصلا توسعهیافتگی در چارچوب فکری او میگنجد یا خیر ؟! مالزیاییها کسی مانند #ماهاتیر_محمد داشتند که با توجه بهشناختش از جهان توانست جامعه را متحول کند ، دن شائوپینگ همین کار را در چین انجام داد یا اوزال در ترکیه هم چنین نقشی را ایفا کرد ولی ما در ایران بجای اینگونه نخبگان سیاسی انبوهی از قبیلههای سیاسی داریم
🔸 نخبهگرایی سیاسی یعنی بهترینها ، سالمترینها و عاقلترینها بتوانند بیاندیشند ، تصمیم بگیرند و اجرا کنند اما قبیلههای سیاسی یعنی افرادی که سالها با هم بودهاند با هم انس گرفتند و یکدیگر را خوب میشناسند در نتیجه با هم کار میکنند پس از نظرشان اوضاع فعلی ما خیلی هم مطلوب است چون داریم نفت میفروشیم و زندگیمان را میکنیم اما آیا در نظام سیاسی پدرسالار ایران به راستی هیچکس نیست که #بخواهد با فراهم کردن آیندهای مطمئنتر برای ایرانیان نامی بزرگ و ماندگار در تاریخ هزاران سالۀ این کشور داشته باشد ؟!
@Library_Telegram
#دکتر_محمود_سریعالقلم
🔹 ما در دنیا کشوری پیدا نمیکنیم که توسعه یافته اما هیات حاکمۀ منسجم ندارد ، هرجایی که ما میبینیم به جایی رسیده هیئت حاکمۀ آن مسنجم بودهاند یعنی نشستهاند ، بحث کردهاند ، گفتهاند کجا میخواهیم برویم ، چگونه میخواهیم برویم ، با چه ابزاری میخواهیم این راه طی کنیم بعد همۀ سیستم آن را پذیرفته و به آن پایبند ماندهاند و تغییر دولتها فقط برای این است که مدیرانی جدید کشور را مدیریت کنند نه اینکه همۀ مفاهیم را هر ۴سال یا ۸ سال از نو تعریف کنند
🔹 توسعه ، پیشرفت و تولید ثروت نیاز به دمکراسی ندارد اما نیاز به قاعده و قانون دارد . به عنوان مثال کشور سنگاپور هرگز هیچ ادعایی بر دموکراتیک بودن نداشته و کوانیو بنیانگذار سنگاپور نیز فردی دموکرات و هوادار دموکراسی نبود و تا آخر عمرش هم در پست رهبری حزب حاکم باقی ماند اما وقتی او در سال 1959 به قدرت رسید درآمد سرانه سنگاپور کمتر از ۵۰۰ دلار بود و وقتی در سال 2015 از دنیا رفت درآمد سرانه این کشور بیش از ۷۵۰۰۰ هزار دلار گزارش شد , یعنی جزیرۀ کوچکی که وسعت آن نصف وسعت جزیرۀ قشم خودمان است با ۶ میلیون جمعیت بدون هرگونه منابع زیر زمینی ، آبی و خاکی در سال 2019 حدود ۳۶۴ میلیارد دلار تولید ناخالص داشته که حدود صد میلیارد دلار از ایران با ٨۵ میلیون جمعیت و انواع منابع زیرزمینی کمتر است
🔹 کوانیو و حکومتی که در سنگاپور پایه گذاری کرد نه تنها از بدو استقلال تاکنون بدون کوچکترین نشانهای از نارضایتی شهروندان به کار خود ادامه داده بلکه حتی از فساد رایجی که در حکومتهای مشابه به چشم میخورد هم دور مانده است زیرا اندک گروه ِ راس هرم قدرت را رهبرانی استثنایی تشکیل دادهاند که همه از پیشگامان و نخبگان جامعهاند ، کوانیو در سخنرانی سال 2012 خود میگوید : ما در تجربه آسیایی خویش به این نتیجه رسیدیم برای داشتن یک حکومت خوب شما باید مردان خوبی برای ادارۀ جامعه داشته باشید و نه حکومتی ضعیف برآمده از صندوق رای ، در این لحظه میتوانم بگویم این دولت بر پایۀ لیاقت ، دانش و فداکاریهای ٣٠٠ نفر میچرخد که شرایط ایدهآل آحاد جامعه حاصل عملکرد ایشان است پس اگر میخواهید سنگاپور را نابود کنید این ٣٠٠ نفر را برکنار کنید
🔹 بنابراین به این نتیجه میرسیم مسئولیت راس هرم در یک نظام سیاسی غیردموکراتیک چقدر تعیین کننده است یعنی اینکه او چگونه فکر میکند از کدام طبقه نشات گرفته و در نهایت چه تلقی از آیندۀ کشورش دارد و آیا اصلا توسعهیافتگی در چارچوب فکری او میگنجد یا خیر ؟! مالزیاییها کسی مانند #ماهاتیر_محمد داشتند که با توجه بهشناختش از جهان توانست جامعه را متحول کند ، دن شائوپینگ همین کار را در چین انجام داد یا اوزال در ترکیه هم چنین نقشی را ایفا کرد ولی ما در ایران بجای اینگونه نخبگان سیاسی انبوهی از قبیلههای سیاسی داریم
🔸 نخبهگرایی سیاسی یعنی بهترینها ، سالمترینها و عاقلترینها بتوانند بیاندیشند ، تصمیم بگیرند و اجرا کنند اما قبیلههای سیاسی یعنی افرادی که سالها با هم بودهاند با هم انس گرفتند و یکدیگر را خوب میشناسند در نتیجه با هم کار میکنند پس از نظرشان اوضاع فعلی ما خیلی هم مطلوب است چون داریم نفت میفروشیم و زندگیمان را میکنیم اما آیا در نظام سیاسی پدرسالار ایران به راستی هیچکس نیست که #بخواهد با فراهم کردن آیندهای مطمئنتر برای ایرانیان نامی بزرگ و ماندگار در تاریخ هزاران سالۀ این کشور داشته باشد ؟!
@Library_Telegram
.
#دکتر_محمود_سریعالقلم
➕ زمانی که در سازمان برنامه بودیم بحران اقتصادی در آسیای جنوب شرقی به وجود آمد (سال ١٣٨٣) و در یکی از نشستها از سفیر کرهجنوبی دعوت کردیم تا به ما توضیح دهد که این کشور بحران پیشآمده را چطور مدیریت میکند و چه برنامهای دارد . اما پاسخ سفیر بسیار جالب بود چون او چندبار در سخنانش تاکید کرد که آنها برای گذار از این بحران اصلا برنامۀ خاصی ننوشتهاند و شاید حتی در اقتصادشان برنامه به معنایی که ما در ایران مینویسیم ندارند ... از آن دیدار حدود 17 سال میگذرد و اگر همین امروز سفیر کره جنوبی مجددا این حرف را تکرار کند ممکن است عدهای بخندند که ببینید کره جنوبی برنامه ندارد در حالی که ما در ایران برای دستیابی به توسعه صدها برنامه و سند سیاستگذاری نوشتهایم ولی آیا در همین مدت کرهجنوبی به پیشرفتهای عظیمی دست یافت و بازارهای جهانی را فتح کرد یا ما ؟؟ چرا ؟؟
➕ فکر میکنم در این کشورها حکومت و نخبگان اصول و مبانی توسعه را به درستی ترسیم کردهاند پس مدیریت کشور اینگونه است که بسیاری از مسائل حل شده و وقتی مشکلی پیش بیاید وارد میشوند و با اجماع ملی مساله را حل میکنند ولی ما هنوز در مورد این مفاهیم که سرنوشت کشور را میسازند به جمعبندی نرسیدهایم و مدام بدنبال #الگوی_توسعه هستیم , اصول توسعه در همۀ کشورها یکسان است و هر کشوری که بخواهد به رفاه و توسعۀ پایدار برسد باید این اصول را رعایت کند
➕ اصل اول آزادی عمل بخش خصوصیست یعنی بخش خصوصی برای کارهای اقتصادی سالم آزادی کامل دارد و دیگر دائم نگران قوانین دستوپا گیر حکومتی نیست که برای ادامۀ فعالیتش سنگاندازی میکند ، اصل دوم حیطۀ دخالتهای دولت است یعنی اینکه خط قرمز دولت کجاست ؟ کجا میتواند ورود پیدا کند و کجا نباید وارد شود ؟ آیا با موجودی مواجهیم که میتواند هر تصمیمی بگیرد و هیچ هزینهای نپردازد یا اینکه دولت نقش خود را در هماهنگی و مراقبت از قواعد بازی تعریف کرده است
➕ اصل سوم نحوۀ تعامل با دنیاست ، اخیرا مسئولی گفته بود که ما اصلا نمیخواهیم یک کشور نرمال در نظام بینالملل باشیم و مسئول دیگری گفته بود که نظام بینالملل فرصتی برای همکاری و تعامل در همۀ عرصههاست . هر دو نفر هم در سطوح بالای حاکمیت هستند ولی از دو منظومه متضاد فکری پس در چنین شرایطی نمی توانیم انتظار حکمرانی خوب و باثباتی داشته باشیم و اصل چهارم هم نیروی انسانی متخصّص و کارآمد است که مهمترین عامل پیشرفت کشورها محسوب میشود و انتخاب مدیران بر مبنای ارادت حاصلی جز نابودی منابع کشور نخواهد داشت ... اینها اصول و مبانی هستند که با حذفشان از صجنۀ سیاستگذاری یک کشور توسعه محقق نخواهد شد و بیدلیل نیست اگر امروز در کرهجنوبی ، ژاپن و سنگاپور ثبات حکم فرماست زیرا نسبت به کشور و آیندۀ آن قواعدی وجود دارد که به صورت عمومی پذیرفته شده و دیگر مسائل و پدیدهها روی این قواعد پایهگذاری شدهاند
👈🏻 در نهایت باید گفت توسعه یک کشور باید در راستای منافع حاکمیت آن کشور باشد یعنی حکومت احساس کند که اگر کشور توسعه پیدا کرد و مردم ثروتمند شدند و جامعه به لحاظ اقتصادی مستقل شد، برخلاف منافع حاکمیت نیست اما شاید حاکمیتی هم علاقه داشته باشد که وضع موجود را حفظ کند آنجاست که ما اسمش را تحکیم استبداد میگذاریم.
@Library_Telegram
#دکتر_محمود_سریعالقلم
➕ زمانی که در سازمان برنامه بودیم بحران اقتصادی در آسیای جنوب شرقی به وجود آمد (سال ١٣٨٣) و در یکی از نشستها از سفیر کرهجنوبی دعوت کردیم تا به ما توضیح دهد که این کشور بحران پیشآمده را چطور مدیریت میکند و چه برنامهای دارد . اما پاسخ سفیر بسیار جالب بود چون او چندبار در سخنانش تاکید کرد که آنها برای گذار از این بحران اصلا برنامۀ خاصی ننوشتهاند و شاید حتی در اقتصادشان برنامه به معنایی که ما در ایران مینویسیم ندارند ... از آن دیدار حدود 17 سال میگذرد و اگر همین امروز سفیر کره جنوبی مجددا این حرف را تکرار کند ممکن است عدهای بخندند که ببینید کره جنوبی برنامه ندارد در حالی که ما در ایران برای دستیابی به توسعه صدها برنامه و سند سیاستگذاری نوشتهایم ولی آیا در همین مدت کرهجنوبی به پیشرفتهای عظیمی دست یافت و بازارهای جهانی را فتح کرد یا ما ؟؟ چرا ؟؟
➕ فکر میکنم در این کشورها حکومت و نخبگان اصول و مبانی توسعه را به درستی ترسیم کردهاند پس مدیریت کشور اینگونه است که بسیاری از مسائل حل شده و وقتی مشکلی پیش بیاید وارد میشوند و با اجماع ملی مساله را حل میکنند ولی ما هنوز در مورد این مفاهیم که سرنوشت کشور را میسازند به جمعبندی نرسیدهایم و مدام بدنبال #الگوی_توسعه هستیم , اصول توسعه در همۀ کشورها یکسان است و هر کشوری که بخواهد به رفاه و توسعۀ پایدار برسد باید این اصول را رعایت کند
➕ اصل اول آزادی عمل بخش خصوصیست یعنی بخش خصوصی برای کارهای اقتصادی سالم آزادی کامل دارد و دیگر دائم نگران قوانین دستوپا گیر حکومتی نیست که برای ادامۀ فعالیتش سنگاندازی میکند ، اصل دوم حیطۀ دخالتهای دولت است یعنی اینکه خط قرمز دولت کجاست ؟ کجا میتواند ورود پیدا کند و کجا نباید وارد شود ؟ آیا با موجودی مواجهیم که میتواند هر تصمیمی بگیرد و هیچ هزینهای نپردازد یا اینکه دولت نقش خود را در هماهنگی و مراقبت از قواعد بازی تعریف کرده است
➕ اصل سوم نحوۀ تعامل با دنیاست ، اخیرا مسئولی گفته بود که ما اصلا نمیخواهیم یک کشور نرمال در نظام بینالملل باشیم و مسئول دیگری گفته بود که نظام بینالملل فرصتی برای همکاری و تعامل در همۀ عرصههاست . هر دو نفر هم در سطوح بالای حاکمیت هستند ولی از دو منظومه متضاد فکری پس در چنین شرایطی نمی توانیم انتظار حکمرانی خوب و باثباتی داشته باشیم و اصل چهارم هم نیروی انسانی متخصّص و کارآمد است که مهمترین عامل پیشرفت کشورها محسوب میشود و انتخاب مدیران بر مبنای ارادت حاصلی جز نابودی منابع کشور نخواهد داشت ... اینها اصول و مبانی هستند که با حذفشان از صجنۀ سیاستگذاری یک کشور توسعه محقق نخواهد شد و بیدلیل نیست اگر امروز در کرهجنوبی ، ژاپن و سنگاپور ثبات حکم فرماست زیرا نسبت به کشور و آیندۀ آن قواعدی وجود دارد که به صورت عمومی پذیرفته شده و دیگر مسائل و پدیدهها روی این قواعد پایهگذاری شدهاند
👈🏻 در نهایت باید گفت توسعه یک کشور باید در راستای منافع حاکمیت آن کشور باشد یعنی حکومت احساس کند که اگر کشور توسعه پیدا کرد و مردم ثروتمند شدند و جامعه به لحاظ اقتصادی مستقل شد، برخلاف منافع حاکمیت نیست اما شاید حاکمیتی هم علاقه داشته باشد که وضع موجود را حفظ کند آنجاست که ما اسمش را تحکیم استبداد میگذاریم.
@Library_Telegram
Telegram
attach 📎
#دکتر_محمود_سریعالقلم
برخلاف باور موجود که عدهای گمان میکنند سیاستخارجی ایران با رفتن و آمدن دولتها تغییر کرده است با مرور کارنامهٔ نظام جمهوری اسلامی در ۳۰ سال اخیر میتوان به روشنی دریافت که اگر دولتی خارج از ادبیات و واژگان مرسوم حکومت هم عمل کرده اما نهادهای اصلی حاکمیت خیلی سریع به ذات و اساس خود یعنی «تصاد با غرب» بازگشتهاند چنان که چهار دولت پس از جنگ هر کدام قرائت خاص خود از اسلام ، مسائل ایران و روابط خارجی را داشتند اما اصول کلی سیاست خارجی ایران با صلابت خود را حفظ کرده است .
بر اساس قانون اساسی فعلی جمهوری اسلامی در صحنۀ بینالملل سه هدف دارد :
1- تشکیل یک حکومت شیعه : بسیار روشن و طبیعیست که برای تحقق یک حکومت شیعی زمینۀ ائتلاف با هیچ کشور دیگری وجود ندارد زیرا هیچکس در جهان به دنبال تشکیل چنین حکومتی نیست .
2- مبارزه با امپریالیسم و استکبار که شامل قدرتهای بزرگ و اسراییل میشود : الان برای مبارزه با امپریالیسم و استکبار نیز هیچ کشور دیگری وجود ندارد که با آن ائتلاف کنیم . روسیه و چین نیز مدتهاست وارد فاز دیگری شدهاند .
3- دفاع از حقوق مسلمان و مستضعفین جهان به خصوص حمایت از نهضتهای آزادیبخش شیعیان : حمایت از ضعفا در برابر قدرتمندان ممکن است یک اصل انسانی باشد اما همین موضوع باعث هراس بسیاری از دولتها از ایران بخاطر دخالت در امور داخلیشان شده در نتیجه ما امروز نه تنها متحدی در منطقه و جهان نداریم بلکه فقط کشورهایی در دایرۀ عملکرد سیاست خارجی ایران حضور فعال دارند که بخشی از جمعیتشان شیعه هستند .
آنچه ایران را از دیگر کشورهای خاورمیانه متمایز کرده همین ماهیت عقیدتی آن است و اگر جمهوری اسلامی در این مواضع تغییر ایجاد کند که دیگر جمهوری اسلامی نیست . در نظام جمهوری اسلامی زیر نفوذ قدرتهای بزرگ نرفتن یک اصل است . مقاومت در برابر اسرائیل عقیده است دفاع از حقوق مسلمانان یک اصل و عقیده است و هرفردی که در گوشهای از این حاکمیت قرار دارد باید به این ماتریس اعتقادی وفادار باشد و حداقل در ظاهر خود را حامی این ویژگیها نشان دهد زیرا اگر ایران روزی جهتگیریهای کلان خود در سطح بینالمللی و منطقهای را تغییر دهد قطعا کارگزاران راهروهای قدرت نیز تغییر پیدا خواهند کرد و بخش دیگری از رنگینکمان اندیشه و سیاست در جامعهٔ ایرانی فعال خواهند شد
ـ 🔹 هرچند این سیاستها به اقتصاد کشور لطمات جدی وارد کرده اما جمهوری اسلامی هرگز پدیدهای اقتصادی نبوده است . تصور کنید جمهوری اسلامی بخواهد عضو گروه ۲۰ شود و این گروه به گروه ۲۱ تغییر نام دهد کما اینکه عربستان ترکیه و برزیل و هند عضو آن هستند و از گروههای تاثیرگذار اقتصادی و سیاسی ست اما با چنین عضویتی دستور کار ، اولویتها ، و گرایشات بینالمللی ایران هم به همان تناسب تغییر میکند . مثلا اگر مسئولان جمهوری اسلامی در کنار سران گروه ۲۰ قرار بگیرند که همگی سکولاریسم را نه در مبنای فلسفی بلکه در مبنای مدیریتی و سیاستگذاری پذیرفتهاند آنگاه مجبور به پذیرش تعهداتی میشود که مبانی هویتی و مشروعیتی آن را خدشهدار میکند
ـ 🉑 در همین راستا کل سیستم مشروعیتی و حاکمیتی کشوری مثل مالزی در چارچوب افزایش صادرات ، سرمایه گذاری خارجی و رفاه مردم است و با نظم موجود جهان کاملاً سازگار است . جمهوری اسلامی چنین پدیدهای نیست نظم داخلی آن بر اساس نظام عقیدتی ، دینی و انقلابی بنا شده و سیاست خارجی آن نیز در تداوم سیاست داخلیست از این رو این مقاله به تغییرناپذیری سیاست خارجی بدون تغییر سیاستهای داخلی تاکید دارد و هیچ دولت و هیچ رئیس جمهوری در آمریکا هم حتی اگر نام خانوادگی او عبدالرحمان باشد نمیتواند بدون تغییر موضع حکومت ایران دربارۀ اسراییل دستاوردی در عادیسازی روابط داشته باشد
@Library_Telegram
برخلاف باور موجود که عدهای گمان میکنند سیاستخارجی ایران با رفتن و آمدن دولتها تغییر کرده است با مرور کارنامهٔ نظام جمهوری اسلامی در ۳۰ سال اخیر میتوان به روشنی دریافت که اگر دولتی خارج از ادبیات و واژگان مرسوم حکومت هم عمل کرده اما نهادهای اصلی حاکمیت خیلی سریع به ذات و اساس خود یعنی «تصاد با غرب» بازگشتهاند چنان که چهار دولت پس از جنگ هر کدام قرائت خاص خود از اسلام ، مسائل ایران و روابط خارجی را داشتند اما اصول کلی سیاست خارجی ایران با صلابت خود را حفظ کرده است .
بر اساس قانون اساسی فعلی جمهوری اسلامی در صحنۀ بینالملل سه هدف دارد :
1- تشکیل یک حکومت شیعه : بسیار روشن و طبیعیست که برای تحقق یک حکومت شیعی زمینۀ ائتلاف با هیچ کشور دیگری وجود ندارد زیرا هیچکس در جهان به دنبال تشکیل چنین حکومتی نیست .
2- مبارزه با امپریالیسم و استکبار که شامل قدرتهای بزرگ و اسراییل میشود : الان برای مبارزه با امپریالیسم و استکبار نیز هیچ کشور دیگری وجود ندارد که با آن ائتلاف کنیم . روسیه و چین نیز مدتهاست وارد فاز دیگری شدهاند .
3- دفاع از حقوق مسلمان و مستضعفین جهان به خصوص حمایت از نهضتهای آزادیبخش شیعیان : حمایت از ضعفا در برابر قدرتمندان ممکن است یک اصل انسانی باشد اما همین موضوع باعث هراس بسیاری از دولتها از ایران بخاطر دخالت در امور داخلیشان شده در نتیجه ما امروز نه تنها متحدی در منطقه و جهان نداریم بلکه فقط کشورهایی در دایرۀ عملکرد سیاست خارجی ایران حضور فعال دارند که بخشی از جمعیتشان شیعه هستند .
آنچه ایران را از دیگر کشورهای خاورمیانه متمایز کرده همین ماهیت عقیدتی آن است و اگر جمهوری اسلامی در این مواضع تغییر ایجاد کند که دیگر جمهوری اسلامی نیست . در نظام جمهوری اسلامی زیر نفوذ قدرتهای بزرگ نرفتن یک اصل است . مقاومت در برابر اسرائیل عقیده است دفاع از حقوق مسلمانان یک اصل و عقیده است و هرفردی که در گوشهای از این حاکمیت قرار دارد باید به این ماتریس اعتقادی وفادار باشد و حداقل در ظاهر خود را حامی این ویژگیها نشان دهد زیرا اگر ایران روزی جهتگیریهای کلان خود در سطح بینالمللی و منطقهای را تغییر دهد قطعا کارگزاران راهروهای قدرت نیز تغییر پیدا خواهند کرد و بخش دیگری از رنگینکمان اندیشه و سیاست در جامعهٔ ایرانی فعال خواهند شد
ـ 🔹 هرچند این سیاستها به اقتصاد کشور لطمات جدی وارد کرده اما جمهوری اسلامی هرگز پدیدهای اقتصادی نبوده است . تصور کنید جمهوری اسلامی بخواهد عضو گروه ۲۰ شود و این گروه به گروه ۲۱ تغییر نام دهد کما اینکه عربستان ترکیه و برزیل و هند عضو آن هستند و از گروههای تاثیرگذار اقتصادی و سیاسی ست اما با چنین عضویتی دستور کار ، اولویتها ، و گرایشات بینالمللی ایران هم به همان تناسب تغییر میکند . مثلا اگر مسئولان جمهوری اسلامی در کنار سران گروه ۲۰ قرار بگیرند که همگی سکولاریسم را نه در مبنای فلسفی بلکه در مبنای مدیریتی و سیاستگذاری پذیرفتهاند آنگاه مجبور به پذیرش تعهداتی میشود که مبانی هویتی و مشروعیتی آن را خدشهدار میکند
ـ 🉑 در همین راستا کل سیستم مشروعیتی و حاکمیتی کشوری مثل مالزی در چارچوب افزایش صادرات ، سرمایه گذاری خارجی و رفاه مردم است و با نظم موجود جهان کاملاً سازگار است . جمهوری اسلامی چنین پدیدهای نیست نظم داخلی آن بر اساس نظام عقیدتی ، دینی و انقلابی بنا شده و سیاست خارجی آن نیز در تداوم سیاست داخلیست از این رو این مقاله به تغییرناپذیری سیاست خارجی بدون تغییر سیاستهای داخلی تاکید دارد و هیچ دولت و هیچ رئیس جمهوری در آمریکا هم حتی اگر نام خانوادگی او عبدالرحمان باشد نمیتواند بدون تغییر موضع حکومت ایران دربارۀ اسراییل دستاوردی در عادیسازی روابط داشته باشد
@Library_Telegram
#دکتر_محمود_سریعالقلم
اگر هر يک از ما بتوانیم فرصتی را برای مطالعۀ كتاب روزگاران نوشته دكتر عبدالحسين زرينكوب بگذاريم قطعا متوجه ميشويم كه تاريخ ايرانيان به شدت آغشته به خشونت است لذا طبيعیست كه نمیتوانيم صفاتی مانند تعامل ، تحمل ، خويشتنداری ، صبر و رعايت حقوق انسانها را از تاريخ ايران استخراج كنيم در مقابل واژگانی مانند حذف ، غارت ، ستم ، فرار و مهاجرت به عملكرد تاريخی ما نزديکتر است
اگر حالا آلمان یکی از متوازنترین و مقاومترین کشورها در برابر هرگونه بحران است شاید به این دلیل باشد که سیاستمداران هر دو جناح بجای این که پشت سر هم غیبت کنند و به یکدیگر فحش بدهند و طعنه بزنند واقعاً مینشینند و فکر میکنند . ( گفتگو کردن و فکر کردن ) همان کارهایی که اکثریت ما بلد نیستیم.
@Library_Telegram
اگر هر يک از ما بتوانیم فرصتی را برای مطالعۀ كتاب روزگاران نوشته دكتر عبدالحسين زرينكوب بگذاريم قطعا متوجه ميشويم كه تاريخ ايرانيان به شدت آغشته به خشونت است لذا طبيعیست كه نمیتوانيم صفاتی مانند تعامل ، تحمل ، خويشتنداری ، صبر و رعايت حقوق انسانها را از تاريخ ايران استخراج كنيم در مقابل واژگانی مانند حذف ، غارت ، ستم ، فرار و مهاجرت به عملكرد تاريخی ما نزديکتر است
اگر حالا آلمان یکی از متوازنترین و مقاومترین کشورها در برابر هرگونه بحران است شاید به این دلیل باشد که سیاستمداران هر دو جناح بجای این که پشت سر هم غیبت کنند و به یکدیگر فحش بدهند و طعنه بزنند واقعاً مینشینند و فکر میکنند . ( گفتگو کردن و فکر کردن ) همان کارهایی که اکثریت ما بلد نیستیم.
@Library_Telegram