کتابخانه تلگرام
79K subscribers
2.87K photos
703 videos
10.5K files
1.95K links
انواع کتاب کمیاب و ممنوعه
رمان، داستان
علمی، تخیلی، آموزشی
تاریخی، سیاسی
مطالب و داستانهای آموزنده و ...

ارتباط با ادمین:⬇️
@Library_Telegram_Bot

صفحه اینستاگرام کانال⬇️
https://www.instagram.com/library_telegram/
Download Telegram
قطعه ای از کتاب

"مستقیم‌ ترین دشمن روشنفکر کسی است که من او را روشنفکر قلابی می‌نامم و از جانب طبقه مسلط اغوا شده است تا به دلایلی که ادعای جدی و دقیق بودن دارند، از ایدئولوژی جزم‌گرا دفاع کند. عده‌ای که منافع آن‌ها به منافع طبقه حاکم وابسته است و نمی‌خواهند و یا نمی‌توانند جز این باشند، قدرت صاحب منصبان را می‌پذیرند و چهره روشنفکر به خود می‌گیرند و مثل او اعتراض به طبقه حاکم را آغاز می‌کنند. اما این اعتراض هم تقلبی است و به صورتی فراهم شده که به خودی خود تحلیل می‌رود و در نتیجه نشان می‌دهد که ایدئولوژی حاکم دربرابر هرگونه اعتراضی مقاوم است.
به عبارت دیگر روشنفکر قلابی مثل روشنفکر واقعی "نه " نمی‌گوید بلکه " نه ولی ... " را رواج می دهد یا " می‌دانم اما..." را . این دلایل، روشنفکر واقعی را به شدت آشفته می‌کند چون پیشتر به تضاد بین جست و جوی حقیقت عملی و ایدئولوژی حاکم پی برده ، پس دلایل اصلاح طلبان را بشدت رد می‌کند و با طرد آن‌ها، خود او پیوسته رادیکال‌تر می‌شود. او به ضرورت به راهی می‌رود که یا باید با اصول طبقه حاکم بجنگد یا با تظاهر به اعتراض ، به آن خدمت کند."


📕#در_دفاع_از_روشنفکران

#ژان_پل_سارتر

@Library_Telegram
در عصر یخبندان بسیاری از حیوانات یخ زدند و مردند.
خارپشتها وخامت اوضاع را دریافتند و تصمیم گرفتند دورهم جمع شوند و بدین ترتیب خود را حفظ کنند.
ولی خارهایشان یکدیگر را زخمی میکرد با اینکه وقتی نزدیکتر بودند گرمتر میشدند ولی تصمیم گرفتند ازکنارهم دور شوند ولی با این وضع از سرما یخ زده می مردند ازاین رو مجبور بودند برگزینند:
یا خارهای دوستان را تحمل کنند و یا نسلشان از روی زمین محو گردد ...
دریافتند که باز گردند و گردهم آیند.

آموختند که با زخم های کوچکی که از همزیستی بسیار نزدیک با کسی بوجود می آید کنار بیایند و زندگی کنند چون گرمای وجود آنها مهمتراست و این چنین توانستند زنده بمانند.

بهترین رابطه این نیست که اشخاص بی عیب و نقص را گردهم آورد بلکه آن است هر فرد بیاموزد با معایب دیگران کنارآید و محاسن آنان را تحسین نماید..!

ﻭﻗﺘﻲ ﺗﻨﻬﺎﻳﻴﻢ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺩﻭﺳﺖ ﻣﻲ ﮔﺮﺩﻳﻢ
ﭘﻴﺪﺍﻳﺶ ﻛﻪ ﻛﺮﺩﻳﻢ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﻋﻴﺐ ﻫﺎﻳﺶ ﻣﻲ ﮔﺮﺩﻳﻢ
ﻭﻗﺘﻲ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺩﺳﺘﺶ ﺩﺍﺩﻳﻢ ﺩﺭ ﺗﻨﻬﺎیی ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺧﺎﻃﺮﺍﺗﺶ میگردیم .

#ژان_پل_سارتر

@Library_Telegram
📕 #آنچه_من_هستم

#ژان_پل_سارتر

ژان پل سارتر سخن‌دان و فیلسوف بزرگ که نوشته هایش به روی تاریخ پر از حوادث قرن بیستم جای گرفته است، این فیلسوفدان مشهور از زمان پیش از شروع شدن جنگ دوم تا سه دهه در تمام مکانها اسمش بر لب بوده است. در صحبتهای و نشانی های آکادمیک به خصوص در امحاسن‌ کلام مارکس و فیلسوفدانان گوناگون تسلط داشته نیمه ی نخست قرن بیستم است. او ده ها سخنرانی کرد و نوشته های او بیشتر از هر فیلسوف دانایی جای افکنده است.و همچین مورد استقبال مردم قرار گرفته است. او در دنیای فلسفه فیلسوفی مطرح و دانا در دنیای ادبیات نمایان بوده است. او یکی از طرفداران پراکسیس بوده است که بسیار شدید به تمام حرفهایی که گفته بود عمل کردو بر هر چیزی که اعتقادی به آن نداشت بی ترس ادامه داد. متصل در هر موضوعی اعتقادات خود را تغییر داد. بلکه نمایان کرد که آدمی با تفکرات ضعیف نمی شود و نه حتی سنگ و درخت در گوشه ای تمام عمر بنشیند و از یک دید به همه ی دنیا نگاه کند. او در زمانی که یکی از شوروی دوستان بود تا اندازه ای ممکن چشم بر اردوگاه های کار اجباری داخل سیبری و دادگاه های جنجالی استالین بست و دوستان مهم و زیادی را از دست داد که یکی از آنها مرلوپونتی نام داشته است.

@Library_Telegram
آنچه من هستم.pdf
2.7 MB
📕 #آنچه_من_هستم

#ژان_پل_سارتر


@Library_Telegram
کتابهای رایگان بیشتر در⬆️
درخواست کتاب⬇️
@Library_Telegram_Bot
#ژان_پل_سارتر
نویسنده و فیلسوف

کوتاه از #سارتر

1_سارتر در 21 ژوئن 1905 در پاریس به دنیا آمد. در کودکی چشم راستش دچار آب مروارید شد، به تدریج انحراف به خارج پیدا کرد و قدرت بیناییش را از دست داد.

2_سارتر در سال 1924 در امتحان ورودی از 35 نفر قبول شده در " دانشسرای عالی" نفر هفتم شد، اماچهار سال بعد در امتحانات نهایی رشته فلسفه مردود می‌شود. دلیل رد شدن نیز عقیده سارتر در مورد فلسفه بود. او عقیده داشت "فلسفه فهمیدنی است، نه حفظ کردنی."

3_در سال 1929 در امتحانات نهایی فلسفه دانشگاه سوربن سارتر با سیمون دوبووار آشنا شد و روابط عاشقانه و دوستانه ی خاصی را تا پایان عمر با او برقرار کرد.

4_سارتر از کودکی در پی کسب شهرت بود. به همین دلیل به نویسندگی روی آورد. با این همه مدت‌های مدیدی نوشته‌هایش یکی پس از دیگری از سوی ناشران بازگشت داده می‌شدند. اما در سال 1938 و با نگارش نخستین رمان فلسفی‌اش با نام "تهوع"به شهرتی فراگیر دست یافت.

5_در سال 1964جایزه ادبی نوبل به سارتر تعلق گرفت، ولی او از پذیرفتن این جایزه خودداری کرد. او در نامه‌ای که به آکادمی نوبل نوشت توضیح داد که نمی‌تواند جایزه را بپذیرد و نمی‌خواهد که هرگز نامش در فهرست دریافت‌کنندگان آن جایزه قرار گیرد. سارتر به‌عنوان یک نویسنده نمی‌خواست نامش با سازمانی مرتبط گردد.

6_از سال 1973 سارتر تقریباً تمامی قدرت بینایی خود را از دست داده بود و دیگر قادر به نوشتن نبود، با این همه او سعی می‌کرد با انجام مصاحبه‌ها، دیدارها و حضور در مراسم کماکان چهره‌ای فعال و اجتماعی از خود نشان دهد.

7_ژان پل سارتر در روز 15 آوریل 1980 در سن 75سالگی در بیمارستان بروسه پاریس در پی خیز ریوی از دنیا رفت. او  حتی تا پایان عمر یک چهره سرشناس جهانی باقی‌ماند؛ خبر درگذشت او به سرعت در سراسر جهان پخش شد و حدود 50 هزار نفر در پاریس در مراسم خاکسپاری اش شرکت کردند.

@Library_Telegram
در عصر یخبندان بسیاری از حیوانات یخ زدند و مردند.
خارپشتها وخامت اوضاع را دریافتند و تصمیم گرفتند دورهم جمع شوند و بدین ترتیب خود را حفظ کنند.
ولی خارهایشان یکدیگر را زخمی میکرد با اینکه وقتی نزدیکتر بودند گرمتر میشدند ولی تصمیم گرفتند ازکنارهم دور شوند ولی با این وضع از سرما یخ زده می مردند ازاین رو مجبور بودند برگزینند:
یا خارهای دوستان را تحمل کنند و یا نسلشان از روی زمین محو گردد ...
دریافتند که باز گردند و گردهم آیند.

آموختند که با زخم های کوچکی که از همزیستی بسیار نزدیک با کسی بوجود می آید کنار بیایند و زندگی کنند چون گرمای وجود آنها مهمتراست و این چنین توانستند زنده بمانند.

بهترین رابطه این نیست که اشخاص بی عیب و نقص را گردهم آورد بلکه آن است هر فرد بیاموزد با معایب دیگران کنارآید و محاسن آنان را تحسین نماید..!

ﻭﻗﺘﻲ ﺗﻨﻬﺎﻳﻴﻢ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺩﻭﺳﺖ ﻣﻲ ﮔﺮﺩﻳﻢ
ﭘﻴﺪﺍﻳﺶ ﻛﻪ ﻛﺮﺩﻳﻢ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﻋﻴﺐ ﻫﺎﻳﺶ ﻣﻲ ﮔﺮﺩﻳﻢ
ﻭﻗﺘﻲ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺩﺳﺘﺶ ﺩﺍﺩﻳﻢ ﺩﺭ ﺗﻨﻬﺎیی ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺧﺎﻃﺮﺍﺗﺶ میگردیم .

#ژان_پل_سارتر

@Library_Telegram
☕️ قطعه ای از کتاب

می‌خواستم باور کنم که می‌توانم مردم این‌جا را با حرف متقاعد کنم، تو دیدی چه شد؟
آن‌ها درد خود را دوست دارند، به زخم مانوسی احتیاج دارند که با ناخن‌های کثیف‌شان آن را بخراشند و به دقت حفظش کنند، فقط با خشونت است که می‌توان مداوایشان کرد، زیرا درد را جز با درد دیگری نمی‌توان مغلوب کرد!
خداحافظ فیلیپ برو مرا با کابوس‌هایم رها کن.

📕 مگس ها

✍️ #ژان_پل_سارتر

@Library_Telegram
#یک_دقیقه_مطالعه

در عصر یخبندان بسیاری از حیوانات یخ زدند و مردند.
خارپشتها وخامت اوضاع را دریافتند و تصمیم گرفتند دورهم جمع شوند و بدین ترتیب خود را حفظ کنند.
ولی خارهایشان یکدیگر را زخمی میکرد با اینکه وقتی نزدیکتر بودند گرمتر میشدند ولی تصمیم گرفتند ازکنارهم دور شوند ولی با این وضع از سرما یخ زده می مردند ازاین رو مجبور بودند برگزینند:
یا خارهای دوستان را تحمل کنند و یا نسلشان از روی زمین محو گردد ...
دریافتند که باز گردند و گردهم آیند.

آموختند که با زخم های کوچکی که از همزیستی بسیار نزدیک با کسی بوجود می آید کنار بیایند و زندگی کنند چون گرمای وجود آنها مهمتراست و این چنین توانستند زنده بمانند.

بهترین رابطه این نیست که اشخاص بی عیب و نقص را گردهم آورد بلکه آن است هر فرد بیاموزد با معایب دیگران کنارآید و محاسن آنان را تحسین نماید..!

ﻭﻗﺘﻲ ﺗﻨﻬﺎﻳﻴﻢ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺩﻭﺳﺖ ﻣﻲ ﮔﺮﺩﻳﻢ
ﭘﻴﺪﺍﻳﺶ ﻛﻪ ﻛﺮﺩﻳﻢ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﻋﻴﺐ ﻫﺎﻳﺶ ﻣﻲ ﮔﺮﺩﻳﻢ
ﻭﻗﺘﻲ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺩﺳﺘﺶ ﺩﺍﺩﻳﻢ ﺩﺭ ﺗﻨﻬﺎیی ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺧﺎﻃﺮﺍﺗﺶ میگردیم .

#ژان_پل_سارتر

@Library_Telegram
☕️ قطعه‌ای از کتاب

می‌خواستم باور کنم که می‌توانم مردم این‌جا را با حرف متقاعد کنم، تو دیدی چه شد؟
آن‌ها درد خود را دوست دارند، به زخم مانوسی احتیاج دارند که با ناخن‌های کثیف‌شان آن را بخراشند و به دقت حفظش کنند، فقط با خشونت است که می‌توان مداوایشان کرد، زیرا درد را جز با درد دیگری نمی‌توان مغلوب کرد!
خداحافظ فیلیپ برو مرا با کابوس‌هایم رها کن.

📕 مگس ها

#ژان_پل_سارتر

@Library_Telegram
#تلنگر 📚

ﻣﻮﺭﭼﮕﺎﻥ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺣﺮﻑ نمی زنند،
ﺍﻣﺎ ﺩﺳﺘﻪ ﺟﻤﻌﯽ ﺩﺍﻧﻪ ﺟﻤﻊ می کنند

ﺯﻧﺒﻮﺭﻫﺎ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺣﺮﻑ نمی زنند،
ﺍﻣﺎ ﺩﺳﺘﻪ ﺟﻤﻌﯽ ﺧﺎﻧﻪ می سازند

ﭘﺮﺳﺘﻮﻫﺎ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺣﺮﻑ نمی زنند،
ﺍﻣﺎ ﺩﺳﺘﻪ ﺟﻤﻌﯽ ﺑﻪ ﺳﻔﺮ می روند

ﺁﺩﻣﻬﺎ ﺑﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺧﻮﺏ حرف می زنند...
ﺗﻨﻬﺎ ﺁﺫﻭﻗﻪ ﺟﻤﻊ می کنند.
ﺗﻨﻬﺎ ﺧﺎﻧﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻨﺎ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ
ﻭ ﺗﻨﻬﺎ ﺳﻔﺮ می کنند.
براستی ﮐﻪ ﺁﺩﻣﯽ ﺗﻨﻬﺎﺗﺮﯾﻦ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ ﺍﺳﺖ ...!

#ژان_پل_سارتر

@Library_Telegram
#دیدار_تاریخی

در سال 1979 دو شخصیت برتر قرن بیستم فرانسه، دو همکلاس قدیمی ، دو دشمن برای تمام‌ عمر یعنی #رمون_آرون و #ژان_پل_سارتر پس از سی سال برای آخرین بار با هم ملاقات کردند. آرون و سارتر در واقع نماینده دو دیدگاه مهم قرن بیستم هستند، آرون محافظه کار و پیرو لیبرالیسم در مقابل سارتر شورشی و طرفدار کمونیسم. درگیری میان آرون و سارتر بعد از جنگ جهانی دوم شدت گرفت تا حدی که به #مسابقه_قرن مشهور شد، اگر چه آرون در زمان حیاتش نتوانست همانند سارتر با اقبال عمومی مواجه شود ، اما با فروپاشی شوروی و اینکه او تقریبا این آینده را برای شوروی پیش بینی کرده بود در نهایت مسابقه را برد هر چند که دیگر خودش و سارتر هیچ کدام زنده نبودند.


@Library_Telegram
📕 #شیطان_و_خدا

#ژان_پل_سارتر

موضوع این نمایشنامه سرگذشت مردی است که می‌خواهد آزادانه اول «بدی» را و سپس «خوبی» را تجربه کند. پس نخست شیطان و سپس خدا را سرمشق خود قرار می‌دهد. اما بیهودگی این انتخاب را درمی‌یابد؛ زیرا کاری عبث است که در انزواء و به دور از جامعه صورت می‌گیرد. صحنه وقایع در آلمان دوره رنسانس می‌باشد در آن زمان که زمین‌داران با زمین‌داران و روستائیان با زمین‌داران می‌جنگند. گوتس، سردار جنگ، که فرزند حرام‌زاده مادری از طبقه اشراف و پدری از طبقه دهقان است، نخست تصمیم گرفته است که بدی کند؛ دست به غارت می‌زند و می‌جنگد و به یارانش خیانت می‌کند؛ ولی سرانجام بدی به نظرش یکنواخت می‌آید و از اینکه همواره باید رذالتهای تازه‌ای ابداع کند خسته می‌شود. در رویارویی با کشیشی که هاینریش نام دارد تصمیم می‌گیرد که از این پس خوبی کند و مرد مقدسی شود. اما انگیزه او عشق به بشر نمی‌باشد، بلکه میل رسیدن به جایگاه است...

@Library_Telegram
#تلنگر

ﻣﻮﺭﭼﮕﺎﻥ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺣﺮﻑ نمی زنند،
ﺍﻣﺎ ﺩﺳﺘﻪ ﺟﻤﻌﯽ ﺩﺍﻧﻪ ﺟﻤﻊ می کنند

ﺯﻧﺒﻮﺭﻫﺎ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺣﺮﻑ نمی زنند،
ﺍﻣﺎ ﺩﺳﺘﻪ ﺟﻤﻌﯽ ﺧﺎﻧﻪ می سازند

ﭘﺮﺳﺘﻮﻫﺎ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺣﺮﻑ نمی زنند،
ﺍﻣﺎ ﺩﺳﺘﻪ ﺟﻤﻌﯽ ﺑﻪ ﺳﻔﺮ می روند

ﺁﺩﻣﻬﺎ ﺑﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺧﻮﺏ حرف می زنند...
ﺗﻨﻬﺎ ﺁﺫﻭﻗﻪ ﺟﻤﻊ می کنند.
ﺗﻨﻬﺎ ﺧﺎﻧﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻨﺎ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ
ﻭ ﺗﻨﻬﺎ ﺳﻔﺮ می کنند.
براستی ﮐﻪ ﺁﺩﻣﯽ ﺗﻨﻬﺎﺗﺮﯾﻦ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ ﺍﺳﺖ ...!

#ژان_پل_سارتر

@Library_Telegram
#تلنگر 📚

ﻣﻮﺭﭼﮕﺎﻥ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺣﺮﻑ نمی زنند،
ﺍﻣﺎ ﺩﺳﺘﻪ ﺟﻤﻌﯽ ﺩﺍﻧﻪ ﺟﻤﻊ می کنند

ﺯﻧﺒﻮﺭﻫﺎ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺣﺮﻑ نمی زنند،
ﺍﻣﺎ ﺩﺳﺘﻪ ﺟﻤﻌﯽ ﺧﺎﻧﻪ می سازند

ﭘﺮﺳﺘﻮﻫﺎ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺣﺮﻑ نمی زنند،
ﺍﻣﺎ ﺩﺳﺘﻪ ﺟﻤﻌﯽ ﺑﻪ ﺳﻔﺮ می روند

ﺁﺩﻣﻬﺎ ﺑﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺧﻮﺏ حرف می زنند...
ﺗﻨﻬﺎ ﺁﺫﻭﻗﻪ ﺟﻤﻊ می کنند.
ﺗﻨﻬﺎ ﺧﺎﻧﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻨﺎ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ
ﻭ ﺗﻨﻬﺎ ﺳﻔﺮ می کنند.
براستی ﮐﻪ ﺁﺩﻣﯽ ﺗﻨﻬﺎﺗﺮﯾﻦ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ ﺍﺳﺖ ...!

#ژان_پل_سارتر

@Library_Telegram
☕️ قطعه‌ای از کتاب

- من به شما تسلیت می‌گویم - ممکن است اینجا را امضا کنید؟
إو که کاملاً حواسش جای دیگر است از جا برخاسته و دفتر را امضا می کند.
- بسیار خوب! حالا شما رسمی مُرده اید.
إو نمی‌داند از کدام طرف برود و با تردید سوال می‌کند:
- کجا بایستی بروم؟
پیرزن می‌گوید:
- هر جا مایلید ، مُرده ها آزاد هستند.

📕 #کار_از_کار_گذشت

#ژان_پل_سارتر

@Library_Telegram
📕#آخرین_مهلت

#ژان_پل_سارتر


ژان پل سارتر در رمان «آخرین مهلت»، به وقایع آغاز جنگ جهانی دوم پرداخته و بیهودگی جنگ و زندگی مردم آن زمان را بیان می کند و مانند سایر آثارش، انسان را موجودی آزاد می داند که در هر مقام و منزلتی حق دارد از قید و بند اجتماع و از مقررات محدود خود ساخته رها شود .

بریده‌ای از کتاب:

ماتیو گفت به راستی که که زندگی دوزخ است.
ایرن گفت یک دوزخ شیرین.
- نه دوزخ تاریکی دوستیها و عشق بر پایه تردید و دوروئی و خواسته ها و منافع شخصی استوار است و همه ما در این دوزخ دست و پا می زنیم.
ایرن گفت اما آزاد هستیم.
ماتیو گفت:
آزاد... در درون ما تضادهای خوفناک دست و پا می زند، حرص، طمع، کینه، دشمنی، شقاوت، دوروئی، با این حال چگونه می توانیم آزاد باشیم؟

@Library_Telegram
قطعه‌ای از کتاب

يک كشور با تمام ساكنين آن بايد در آتش بدبختی و فقر و گرسنگی و تنگنای جا برای زيستن ناله اش به آسمان برود اما در كشور ديگر بقدری زمين و فضای فراخ باشد كه قسمتی از آن را برای سگ ها قصر مجلل بنا كنند، براي سگ ها پاسپان بگذارند و نان و شيرينی را بجای استخوان بخورند در حاليكه در كشور ديگر يا در نقطه‌ای هم مرز آن يک نفر كارگر برای خوابيدن جا نداشته باشد.

📕#آخرين_مهلت 

#ژان_پل_سارتر

@Library_Telegram
☕️ قطعه‌ای از کتاب

شما سرنوشت یکتایی دارید، شما در مسیری کاملاً منحصر به فرد زندگی میکنید و خداوند تمام آن‌چه را برای پیمودن این مسیر احتیاج دارید، برای شما فراهم کرده است...

من فکر می کنم که شفافیت باید همه وقت جانشین راز شود… ما بدنمان را به همه کس تسلیم می‌کنیم، حتی بیرون از هرگونه رابطه‌ی جنسی: توسط نگاه و تماس. وجود هر یک از ما برای دیگری به منزله‌ی بدن است. اما از نظر روحی و فکری چنین نیست، هرچند که اندیشه‌ها گونه‌ای از بدن‌اند. اگر ما بخواهیم واقعاً برای دیگری وجود داشته باشیم، چنان‌که بدنمان وجود دارد، همچنان که بدنمان دائماً ممکن است عریان باشد هرچند مردم هرگز چنین نکنند اندیشه‌هایمان نیز باید چنان ظاهر شوند که گویی از بدن می‌آیند… به عبارت دیگر، بعد از این نباید آن پنهان‌کاری و رازی را داشت که در بعضی از قرون افتخار زن و مرد پنداشته می‌شد، و به نظر من حماقتی بیش نیست.

📕 آنچه من هستم

#ژان_پل_سارتر

@Library_Telegram
دستانم را میتوانی ببندی
پاهایم را میتوانی ببندی
دهانم را میتوانی ببندی
اما ذهنم را هرگز!
یک روز از ذهن من
از ذهن تو، از ذهن ما
هزاران پرستوی وحشی
به آسمان خواهد پرید...

#ژان_پل_سارتر

@Library_Telegram
#تلنگر 📚

ﻣﻮﺭﭼﮕﺎﻥ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺣﺮﻑ نمی‌زنند،
ﺍﻣﺎ ﺩﺳﺘﻪ ﺟﻤﻌﯽ ﺩﺍﻧﻪ ﺟﻤﻊ می‌کنند

ﺯﻧﺒﻮﺭﻫﺎ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺣﺮﻑ نمی‌زنند،
ﺍﻣﺎ ﺩﺳﺘﻪ ﺟﻤﻌﯽ ﺧﺎﻧﻪ می‌سازند

ﭘﺮﺳﺘﻮﻫﺎ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺣﺮﻑ نمی‌زنند،
ﺍﻣﺎ ﺩﺳﺘﻪ ﺟﻤﻌﯽ ﺑﻪ ﺳﻔﺮ می‌روند

آدم‌ها ﺑﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺧﻮﺏ حرف می‌زنند...
ﺗﻨﻬﺎ ﺁﺫﻭﻗﻪ ﺟﻤﻊ می‌کنند.
ﺗﻨﻬﺎ ﺧﺎﻧﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻨﺎ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ
ﻭ ﺗﻨﻬﺎ ﺳﻔﺮ می‌کنند.
براستی ﮐﻪ ﺁﺩﻣﯽ ﺗﻨﻬﺎﺗﺮﯾﻦ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ ﺍﺳﺖ ...!

#ژان_پل_سارتر

@Library_Telegram