جین شارپ برجسته ترین نظریه پرداز مبارازت بدون خشونت است و کتابهایش راهنمای عملی مخالفان سیاسی در کشورهای مختلف بوده است ، #از_دیکتاتوری_تا_دموکراسی مشهورترین کتابچه اوست که ایدههایش را در ١٠٠ صفحه توضیح میدهد . برای تغییر شرایط باید #کتاب بخوانیم
📕 خلاصۀ کتاب ( بخش اول ) :
📝 ما هیچوقت به مردم هیچ کشوری نمیگوییم چه باید بکنند چون این چیزیست که خودشان باید تصمیم بگیرند ، ما فقط اطلاعات و تجاربی را در اختیارشان میگذاریم که با هزینههای بسیار آنها را به دست آوردیم تا آنها هزینۀ کمتری بپردازند
📝 اگر برای آینده دوست داریم کاری کنیم بهتر است به چگونگی انجام آن فکر کنیم زیرا هرچقدر هدف مهمتر باشد برنامهریزی اهمیت بیشتری مییابد ، برنامهریزی اینجا به معنای روند انجام کارهاییست که احتمال گذر از وضع کنونی به وضعیت دلخواه را بالا میبرد و این یعنی رسیدن از دیکتاتوری به سیستم دموکراتیک آینده ... فراموش نکنید تنها هدف از بین بردن دیکتاتوری کنونی نیست بلکه جایگزینی آن با سیستمی دموکراتیک است زیرا آن استراتژی که هدفش را نابودی دیکتاتوری کنونی بداند ریسک بزرگی برای به وجود آمدن دیکتاتور دیگر پس از آن میپذیرد
➕ در این شرایط چه باید کرد؟
#خشونت : مبارزه خشونتآمیز را هرگونه که ارزیابی کنیم یک نکته آشکار است و آن اینکه با انتخاب خشونت به عنوان راهِ مبارزه پا به میدانی نهادهایم که دیکتاتورها در آن برتری دارند زیرا آنها کمابیش در سختافزارِ جنگ و حجم نیروهای نظامی نسبت به آزادی خواهان برتری دارند و هرچند فضیلت کسانی که در این راه جان میدهند قابل ستایش است اما این شورشها فقط ماشۀ سرکوبی مردم را توسط دیکتاتورها را میچکاند و توده را در وضعیتی بیدفاعتر قرار میدهد ...
#منجیان_خارجی : بسیاری از کسانی که زیر سلطه حکومتهای دیکتاتوری رنج میبرند به این دلیل که احساس میکنند مردمان تحت ستم کشورشان دیگر اعتماد به نفس لازم برای رویارویی با دیکتاتوری را از دست دادهاند و راهی برای نجاتِ خویش نمیشناسند به تبعیدگاههای خودخواستۀ خارجی مهاجرت میکنند تا شاید با کمکهای بینالمللی بتوانند دیکتاتورها را پایین کشند ... این سناریو به نظر دلچسب میآید اما موانع بزرگی در راه اعتماد و توکل به نجاتبخشان بیگانه وجود دارد چرا که معمولا هیچ نجاتبخش خارجی بدون آنکه تضمینی برای تامین منافع شخصی خود بعد از سقوط دیکتاتور گرفته باشد وجود ندارد و اگر فرض هم بگیریم که دولتی خارجی حقیقتا برای تغییر وضعیت مداخله کند تنها به میدانی میآید که مقاومتِ داخلی پایههای دیکتاتوری را لرزانده و ستمگریهای رژیم گذشته را به جهانیان نشان داده باشد
➕ دیکتاتوریها معمولا شکستناپذیر به نظر میرسند زیرا وجود سازمانهای جاسوسی ، نیروی نظامی و جوخههای اعدام بهدست اندک شماری تصور شکستناپذیری آن در برابر هرگونه نیروی مخالفی را به مردم میدهد اما برخلاف تصور عامه یکهتازترین دیکتاتورها هم به جوامعی که بر آنان حکم میرانند وابستهاند و بیآن نخواهند توانست قدرت سیاسی خود را حفظ کنند ، تاریخ معاصر آسیبپذیر بودن دیکتاتورها را به وضوح نشان میدهد زیرا اکثر آنها در بازۀ زمانی بسیار کوتاهی شکست خوردهاند :
تنها یک دهه (۱۹۸۰ تا ۱۹۹۰) کافی بود تا دیکتاتوری کمونیستها در لهستان ، آلمان ، رومانی و شوروی فرو بریزد ، در چکسلواکی این زمان چند هفته بیشتر نبود . در گواتمالا مبارزه علیه دیکتاتوریهای نظامی کاملا آماد برای سرکوب مردم تنها به حدود دو هفته وقت نیاز داشت ، رژیم قدرتمند شاه ایران در طول چند ماه فروریخت ، دیکتاتوری مارکو در فیلیپین طی چند هفته سقوط کرد و ...
➕ نتیجه ساده است : با وجود ظاهر قدرتمند دیکتاتوریها همگی ضعفهای اساسی دارند از جمله بیکفایتیهای داخلی ، رقابتهای شخصی ، ناکارآمدیهای نهادهای اقتصادی و غیره که اگر بتوان بر آنها تمرکز کرد در طول زمان مقاومت آن را در برابر تغییر وضعیت پایین میآورد اما این بدان معنا نیست که دیکتاتوری بدون رویارویی با خطرها و آسیبها نابود میشود. هرگونه جریان آزادیخواهانه خطرها و رنجهای بالقوه به همراه دارد و برای عملی شدن نیازمند زمان است
➕ رهایی از دیکتاتوری ممکن است اما نقل قول مشهوری هست که «آزادی، رایگان نیست» ، هیچ نیروی خارجی برای بخشش آزادی به هیچ مردم تحت ستمی نخواهد آمد و باید مردم یاد بگیرند که چگونه خود را آزاد کنند و این به آسانی ممکن نیست اما آزادی که با چنین مبارزهای به دست آمده باشد میتواند پایدار باشد و مردمی را بسازد که با سختکوشی این آزادی را پاس میدارند ...
@Library_Telegram
📕 خلاصۀ کتاب ( بخش اول ) :
📝 ما هیچوقت به مردم هیچ کشوری نمیگوییم چه باید بکنند چون این چیزیست که خودشان باید تصمیم بگیرند ، ما فقط اطلاعات و تجاربی را در اختیارشان میگذاریم که با هزینههای بسیار آنها را به دست آوردیم تا آنها هزینۀ کمتری بپردازند
📝 اگر برای آینده دوست داریم کاری کنیم بهتر است به چگونگی انجام آن فکر کنیم زیرا هرچقدر هدف مهمتر باشد برنامهریزی اهمیت بیشتری مییابد ، برنامهریزی اینجا به معنای روند انجام کارهاییست که احتمال گذر از وضع کنونی به وضعیت دلخواه را بالا میبرد و این یعنی رسیدن از دیکتاتوری به سیستم دموکراتیک آینده ... فراموش نکنید تنها هدف از بین بردن دیکتاتوری کنونی نیست بلکه جایگزینی آن با سیستمی دموکراتیک است زیرا آن استراتژی که هدفش را نابودی دیکتاتوری کنونی بداند ریسک بزرگی برای به وجود آمدن دیکتاتور دیگر پس از آن میپذیرد
➕ در این شرایط چه باید کرد؟
#خشونت : مبارزه خشونتآمیز را هرگونه که ارزیابی کنیم یک نکته آشکار است و آن اینکه با انتخاب خشونت به عنوان راهِ مبارزه پا به میدانی نهادهایم که دیکتاتورها در آن برتری دارند زیرا آنها کمابیش در سختافزارِ جنگ و حجم نیروهای نظامی نسبت به آزادی خواهان برتری دارند و هرچند فضیلت کسانی که در این راه جان میدهند قابل ستایش است اما این شورشها فقط ماشۀ سرکوبی مردم را توسط دیکتاتورها را میچکاند و توده را در وضعیتی بیدفاعتر قرار میدهد ...
#منجیان_خارجی : بسیاری از کسانی که زیر سلطه حکومتهای دیکتاتوری رنج میبرند به این دلیل که احساس میکنند مردمان تحت ستم کشورشان دیگر اعتماد به نفس لازم برای رویارویی با دیکتاتوری را از دست دادهاند و راهی برای نجاتِ خویش نمیشناسند به تبعیدگاههای خودخواستۀ خارجی مهاجرت میکنند تا شاید با کمکهای بینالمللی بتوانند دیکتاتورها را پایین کشند ... این سناریو به نظر دلچسب میآید اما موانع بزرگی در راه اعتماد و توکل به نجاتبخشان بیگانه وجود دارد چرا که معمولا هیچ نجاتبخش خارجی بدون آنکه تضمینی برای تامین منافع شخصی خود بعد از سقوط دیکتاتور گرفته باشد وجود ندارد و اگر فرض هم بگیریم که دولتی خارجی حقیقتا برای تغییر وضعیت مداخله کند تنها به میدانی میآید که مقاومتِ داخلی پایههای دیکتاتوری را لرزانده و ستمگریهای رژیم گذشته را به جهانیان نشان داده باشد
➕ دیکتاتوریها معمولا شکستناپذیر به نظر میرسند زیرا وجود سازمانهای جاسوسی ، نیروی نظامی و جوخههای اعدام بهدست اندک شماری تصور شکستناپذیری آن در برابر هرگونه نیروی مخالفی را به مردم میدهد اما برخلاف تصور عامه یکهتازترین دیکتاتورها هم به جوامعی که بر آنان حکم میرانند وابستهاند و بیآن نخواهند توانست قدرت سیاسی خود را حفظ کنند ، تاریخ معاصر آسیبپذیر بودن دیکتاتورها را به وضوح نشان میدهد زیرا اکثر آنها در بازۀ زمانی بسیار کوتاهی شکست خوردهاند :
تنها یک دهه (۱۹۸۰ تا ۱۹۹۰) کافی بود تا دیکتاتوری کمونیستها در لهستان ، آلمان ، رومانی و شوروی فرو بریزد ، در چکسلواکی این زمان چند هفته بیشتر نبود . در گواتمالا مبارزه علیه دیکتاتوریهای نظامی کاملا آماد برای سرکوب مردم تنها به حدود دو هفته وقت نیاز داشت ، رژیم قدرتمند شاه ایران در طول چند ماه فروریخت ، دیکتاتوری مارکو در فیلیپین طی چند هفته سقوط کرد و ...
➕ نتیجه ساده است : با وجود ظاهر قدرتمند دیکتاتوریها همگی ضعفهای اساسی دارند از جمله بیکفایتیهای داخلی ، رقابتهای شخصی ، ناکارآمدیهای نهادهای اقتصادی و غیره که اگر بتوان بر آنها تمرکز کرد در طول زمان مقاومت آن را در برابر تغییر وضعیت پایین میآورد اما این بدان معنا نیست که دیکتاتوری بدون رویارویی با خطرها و آسیبها نابود میشود. هرگونه جریان آزادیخواهانه خطرها و رنجهای بالقوه به همراه دارد و برای عملی شدن نیازمند زمان است
➕ رهایی از دیکتاتوری ممکن است اما نقل قول مشهوری هست که «آزادی، رایگان نیست» ، هیچ نیروی خارجی برای بخشش آزادی به هیچ مردم تحت ستمی نخواهد آمد و باید مردم یاد بگیرند که چگونه خود را آزاد کنند و این به آسانی ممکن نیست اما آزادی که با چنین مبارزهای به دست آمده باشد میتواند پایدار باشد و مردمی را بسازد که با سختکوشی این آزادی را پاس میدارند ...
@Library_Telegram
Telegram
#یک_دقیقه_مطالعه
جین شارپ برجسته ترین نظریه پرداز مبارازت بدون خشونت است و کتابهایش راهنمای عملی مخالفان سیاسی در کشورهای مختلف بوده است ، #از_دیکتاتوری_تا_دموکراسی مشهورترین کتابچه اوست که ایدههایش را در ١٠٠ صفحه توضیح میدهد . برای تغییر شرایط باید #کتاب بخوانیم
📘 خلاصۀ کتاب ( بخش اول ) :
📝 ما هیچوقت به مردم هیچ کشوری نمیگوییم چه باید بکنند چون این چیزیست که خودشان باید تصمیم بگیرند ، ما فقط اطلاعات و تجاربی را در اختیارشان میگذاریم که با هزینههای بسیار آنها را به دست آوردیم تا آنها هزینۀ کمتری بپردازند
📝 اگر برای آینده دوست داریم کاری کنیم بهتر است به چگونگی انجام آن فکر کنیم زیرا هرچقدر هدف مهمتر باشد برنامهریزی اهمیت بیشتری مییابد ، برنامهریزی اینجا به معنای روند انجام کارهاییست که احتمال گذر از وضع کنونی به وضعیت دلخواه را بالا میبرد و این یعنی رسیدن از دیکتاتوری به سیستم دموکراتیک آینده ... فراموش نکنید تنها هدف از بین بردن دیکتاتوری کنونی نیست بلکه جایگزینی آن با سیستمی دموکراتیک است زیرا آن استراتژی که هدفش را نابودی دیکتاتوری کنونی بداند ریسک بزرگی برای به وجود آمدن دیکتاتور دیگر پس از آن میپذیرد
➕ در این شرایط چه باید کرد؟
#خشونت : مبارزه خشونتآمیز را هرگونه که ارزیابی کنیم یک نکته آشکار است و آن اینکه با انتخاب خشونت به عنوان راهِ مبارزه پا به میدانی نهادهایم که دیکتاتورها در آن برتری دارند زیرا آنها کمابیش در سختافزارِ جنگ و حجم نیروهای نظامی نسبت به آزادی خواهان برتری دارند و هرچند فضیلت کسانی که در این راه جان میدهند قابل ستایش است اما این شورشها فقط ماشۀ سرکوبی مردم را توسط دیکتاتورها را میچکاند و توده را در وضعیتی بیدفاعتر قرار میدهد ...
#منجیان_خارجی : بسیاری از کسانی که زیر سلطه حکومتهای دیکتاتوری رنج میبرند به این دلیل که احساس میکنند مردمان تحت ستم کشورشان دیگر اعتماد به نفس لازم برای رویارویی با دیکتاتوری را از دست دادهاند و راهی برای نجاتِ خویش نمیشناسند به تبعیدگاههای خودخواستۀ خارجی مهاجرت میکنند تا شاید با کمکهای بینالمللی بتوانند دیکتاتورها را پایین کشند ... این سناریو به نظر دلچسب میآید اما موانع بزرگی در راه اعتماد و توکل به نجاتبخشان بیگانه وجود دارد چرا که معمولا هیچ نجاتبخش خارجی بدون آنکه تضمینی برای تامین منافع شخصی خود بعد از سقوط دیکتاتور گرفته باشد وجود ندارد و اگر فرض هم بگیریم که دولتی خارجی حقیقتا برای تغییر وضعیت مداخله کند تنها به میدانی میآید که مقاومتِ داخلی پایههای دیکتاتوری را لرزانده و ستمگریهای رژیم گذشته را به جهانیان نشان داده باشد
➕ دیکتاتوریها معمولا شکستناپذیر به نظر میرسند زیرا وجود سازمانهای جاسوسی ، نیروی نظامی و جوخههای اعدام بهدست اندک شماری تصور شکستناپذیری آن در برابر هرگونه نیروی مخالفی را به مردم میدهد اما برخلاف تصور عامه یکهتازترین دیکتاتورها هم به جوامعی که بر آنان حکم میرانند وابستهاند و بیآن نخواهند توانست قدرت سیاسی خود را حفظ کنند ، تاریخ معاصر آسیبپذیر بودن دیکتاتورها را به وضوح نشان میدهد زیرا اکثر آنها در بازۀ زمانی بسیار کوتاهی شکست خوردهاند :
تنها یک دهه (۱۹۸۰ تا ۱۹۹۰) کافی بود تا دیکتاتوری کمونیستها در لهستان ، آلمان ، رومانی و شوروی فرو بریزد ، در چکسلواکی این زمان چند هفته بیشتر نبود . در گواتمالا مبارزه علیه دیکتاتوریهای نظامی کاملا آماد برای سرکوب مردم تنها به حدود دو هفته وقت نیاز داشت ، رژیم قدرتمند شاه ایران در طول چند ماه فروریخت ، دیکتاتوری مارکو در فیلیپین طی چند هفته سقوط کرد و ...
➕ نتیجه ساده است : با وجود ظاهر قدرتمند دیکتاتوریها همگی ضعفهای اساسی دارند از جمله بیکفایتیهای داخلی ، رقابتهای شخصی ، ناکارآمدیهای نهادهای اقتصادی و غیره که اگر بتوان بر آنها تمرکز کرد در طول زمان مقاومت آن را در برابر تغییر وضعیت پایین میآورد اما این بدان معنا نیست که دیکتاتوری بدون رویارویی با خطرها و آسیبها نابود میشود. هرگونه جریان آزادیخواهانه خطرها و رنجهای بالقوه به همراه دارد و برای عملی شدن نیازمند زمان است
➕ رهایی از دیکتاتوری ممکن است اما نقل قول مشهوری هست که «آزادی، رایگان نیست» ، هیچ نیروی خارجی برای بخشش آزادی به هیچ مردم تحت ستمی نخواهد آمد و باید مردم یاد بگیرند که چگونه خود را آزاد کنند و این به آسانی ممکن نیست اما آزادی که با چنین مبارزهای به دست آمده باشد میتواند پایدار باشد و مردمی را بسازد که با سختکوشی این آزادی را پاس میدارند ...
@Library_Telegram
جین شارپ برجسته ترین نظریه پرداز مبارازت بدون خشونت است و کتابهایش راهنمای عملی مخالفان سیاسی در کشورهای مختلف بوده است ، #از_دیکتاتوری_تا_دموکراسی مشهورترین کتابچه اوست که ایدههایش را در ١٠٠ صفحه توضیح میدهد . برای تغییر شرایط باید #کتاب بخوانیم
📘 خلاصۀ کتاب ( بخش اول ) :
📝 ما هیچوقت به مردم هیچ کشوری نمیگوییم چه باید بکنند چون این چیزیست که خودشان باید تصمیم بگیرند ، ما فقط اطلاعات و تجاربی را در اختیارشان میگذاریم که با هزینههای بسیار آنها را به دست آوردیم تا آنها هزینۀ کمتری بپردازند
📝 اگر برای آینده دوست داریم کاری کنیم بهتر است به چگونگی انجام آن فکر کنیم زیرا هرچقدر هدف مهمتر باشد برنامهریزی اهمیت بیشتری مییابد ، برنامهریزی اینجا به معنای روند انجام کارهاییست که احتمال گذر از وضع کنونی به وضعیت دلخواه را بالا میبرد و این یعنی رسیدن از دیکتاتوری به سیستم دموکراتیک آینده ... فراموش نکنید تنها هدف از بین بردن دیکتاتوری کنونی نیست بلکه جایگزینی آن با سیستمی دموکراتیک است زیرا آن استراتژی که هدفش را نابودی دیکتاتوری کنونی بداند ریسک بزرگی برای به وجود آمدن دیکتاتور دیگر پس از آن میپذیرد
➕ در این شرایط چه باید کرد؟
#خشونت : مبارزه خشونتآمیز را هرگونه که ارزیابی کنیم یک نکته آشکار است و آن اینکه با انتخاب خشونت به عنوان راهِ مبارزه پا به میدانی نهادهایم که دیکتاتورها در آن برتری دارند زیرا آنها کمابیش در سختافزارِ جنگ و حجم نیروهای نظامی نسبت به آزادی خواهان برتری دارند و هرچند فضیلت کسانی که در این راه جان میدهند قابل ستایش است اما این شورشها فقط ماشۀ سرکوبی مردم را توسط دیکتاتورها را میچکاند و توده را در وضعیتی بیدفاعتر قرار میدهد ...
#منجیان_خارجی : بسیاری از کسانی که زیر سلطه حکومتهای دیکتاتوری رنج میبرند به این دلیل که احساس میکنند مردمان تحت ستم کشورشان دیگر اعتماد به نفس لازم برای رویارویی با دیکتاتوری را از دست دادهاند و راهی برای نجاتِ خویش نمیشناسند به تبعیدگاههای خودخواستۀ خارجی مهاجرت میکنند تا شاید با کمکهای بینالمللی بتوانند دیکتاتورها را پایین کشند ... این سناریو به نظر دلچسب میآید اما موانع بزرگی در راه اعتماد و توکل به نجاتبخشان بیگانه وجود دارد چرا که معمولا هیچ نجاتبخش خارجی بدون آنکه تضمینی برای تامین منافع شخصی خود بعد از سقوط دیکتاتور گرفته باشد وجود ندارد و اگر فرض هم بگیریم که دولتی خارجی حقیقتا برای تغییر وضعیت مداخله کند تنها به میدانی میآید که مقاومتِ داخلی پایههای دیکتاتوری را لرزانده و ستمگریهای رژیم گذشته را به جهانیان نشان داده باشد
➕ دیکتاتوریها معمولا شکستناپذیر به نظر میرسند زیرا وجود سازمانهای جاسوسی ، نیروی نظامی و جوخههای اعدام بهدست اندک شماری تصور شکستناپذیری آن در برابر هرگونه نیروی مخالفی را به مردم میدهد اما برخلاف تصور عامه یکهتازترین دیکتاتورها هم به جوامعی که بر آنان حکم میرانند وابستهاند و بیآن نخواهند توانست قدرت سیاسی خود را حفظ کنند ، تاریخ معاصر آسیبپذیر بودن دیکتاتورها را به وضوح نشان میدهد زیرا اکثر آنها در بازۀ زمانی بسیار کوتاهی شکست خوردهاند :
تنها یک دهه (۱۹۸۰ تا ۱۹۹۰) کافی بود تا دیکتاتوری کمونیستها در لهستان ، آلمان ، رومانی و شوروی فرو بریزد ، در چکسلواکی این زمان چند هفته بیشتر نبود . در گواتمالا مبارزه علیه دیکتاتوریهای نظامی کاملا آماد برای سرکوب مردم تنها به حدود دو هفته وقت نیاز داشت ، رژیم قدرتمند شاه ایران در طول چند ماه فروریخت ، دیکتاتوری مارکو در فیلیپین طی چند هفته سقوط کرد و ...
➕ نتیجه ساده است : با وجود ظاهر قدرتمند دیکتاتوریها همگی ضعفهای اساسی دارند از جمله بیکفایتیهای داخلی ، رقابتهای شخصی ، ناکارآمدیهای نهادهای اقتصادی و غیره که اگر بتوان بر آنها تمرکز کرد در طول زمان مقاومت آن را در برابر تغییر وضعیت پایین میآورد اما این بدان معنا نیست که دیکتاتوری بدون رویارویی با خطرها و آسیبها نابود میشود. هرگونه جریان آزادیخواهانه خطرها و رنجهای بالقوه به همراه دارد و برای عملی شدن نیازمند زمان است
➕ رهایی از دیکتاتوری ممکن است اما نقل قول مشهوری هست که «آزادی، رایگان نیست» ، هیچ نیروی خارجی برای بخشش آزادی به هیچ مردم تحت ستمی نخواهد آمد و باید مردم یاد بگیرند که چگونه خود را آزاد کنند و این به آسانی ممکن نیست اما آزادی که با چنین مبارزهای به دست آمده باشد میتواند پایدار باشد و مردمی را بسازد که با سختکوشی این آزادی را پاس میدارند ...
@Library_Telegram