🚩 کودتایی در کار نبود ...
#اوو_مورالس, رئیس جمهور چپگرا و کمونیست بولیوی درحالی پس از ١۴ سال حکمرانی مجبور به فرار از کشورش شد که دستاوردهای حکومتش قابل توجه بود . مورالس از سال 2006 به مدت ١۴ سال رییـس جمهور بولیوی بود و در دوران او اقتصاد کشور فقیر بولیوی به سمت مثبت متحول شد به نحوی که در زمان به قدرت رسیدنش ۶۵ درصد از مردم بولیوی زیر خط فقر بودند و در پایان حکمرانیاش این رقم را به هفده درصد رسانده و بیش از ٣ میلیون بولیویایی را از طبقه فقیر به طبقه متوسط ارتقا داده بود . مورالس با تغییر قانون اساسی فرصتهای برابر آموزشی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی و اداری را در اختیار بومیان فقیر و حاشیهنشین قرار داد و صنایع نفت و گاز کشورش را ملی کرد اما به رغم همۀ این دستاوردها، موقعی که به استبداد روی آورد با واکنش تند مردم روبرو و مجبور به استعفا و فرار از کشور شد ...
مشکلات مورالس از دو سال پیش و زمانی که پس از سه دورۀ پیاپی ریاست جمهوری میخواست برای بار چهارم در انتخابات شرکت کرده و ریاست جمهوری خود را مادامالعمر کند آغاز شد ، او این خواستهاش را به رای عمومی گذاشت و اکثریت رایدهندگان مخالفت خود را ابراز کردند با این حال مورالس به آرای مردم توجهی نکرد و قضیه را به دیوانعالی کشورش برد و قاضیان دست نشاندۀ وی در دیوانعالی به نفع مورالس حکم دادند و با اتکا به همین حکم در انتخابات شرکت کرد. مورالس با فاصله اندک از رقیبش خود را برندۀ انتخابات اعلام کرد اما معلوم شد که با تقلب در انتخابات پیروز شده، مردم به خیابان ها ریختند و اعتراض کردند ارتش هم طرف مردم را گرفت و در نتیجه مورالس مجبور به فرار از کشور شد ...
چه درسی میشود از این حوادث گرفت؟؟ مورالس با برنامههای فقرزدایی خود ناخواسته یک طبقۀ #متوسط نسبتا نیرومند در کشورش ایجاد کرده بود که از حضور آن آگاهی نداشت ، طبقهای که اگر دغدغۀ نان نداشته باشد نهادهای مدنی خاص خودش را به همراه میآورد و دموکراسی و آزادیخواهی از جمله آرمانهایشان است ... پس اگر به عنوان دیکتاتور میخواهی حکومتت جاویدان باشد مردم کشورت را همیشه فقیر و گرسنه نگهدار به خصوص قشر متوسط
@Library_Telegram
#اوو_مورالس, رئیس جمهور چپگرا و کمونیست بولیوی درحالی پس از ١۴ سال حکمرانی مجبور به فرار از کشورش شد که دستاوردهای حکومتش قابل توجه بود . مورالس از سال 2006 به مدت ١۴ سال رییـس جمهور بولیوی بود و در دوران او اقتصاد کشور فقیر بولیوی به سمت مثبت متحول شد به نحوی که در زمان به قدرت رسیدنش ۶۵ درصد از مردم بولیوی زیر خط فقر بودند و در پایان حکمرانیاش این رقم را به هفده درصد رسانده و بیش از ٣ میلیون بولیویایی را از طبقه فقیر به طبقه متوسط ارتقا داده بود . مورالس با تغییر قانون اساسی فرصتهای برابر آموزشی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی و اداری را در اختیار بومیان فقیر و حاشیهنشین قرار داد و صنایع نفت و گاز کشورش را ملی کرد اما به رغم همۀ این دستاوردها، موقعی که به استبداد روی آورد با واکنش تند مردم روبرو و مجبور به استعفا و فرار از کشور شد ...
مشکلات مورالس از دو سال پیش و زمانی که پس از سه دورۀ پیاپی ریاست جمهوری میخواست برای بار چهارم در انتخابات شرکت کرده و ریاست جمهوری خود را مادامالعمر کند آغاز شد ، او این خواستهاش را به رای عمومی گذاشت و اکثریت رایدهندگان مخالفت خود را ابراز کردند با این حال مورالس به آرای مردم توجهی نکرد و قضیه را به دیوانعالی کشورش برد و قاضیان دست نشاندۀ وی در دیوانعالی به نفع مورالس حکم دادند و با اتکا به همین حکم در انتخابات شرکت کرد. مورالس با فاصله اندک از رقیبش خود را برندۀ انتخابات اعلام کرد اما معلوم شد که با تقلب در انتخابات پیروز شده، مردم به خیابان ها ریختند و اعتراض کردند ارتش هم طرف مردم را گرفت و در نتیجه مورالس مجبور به فرار از کشور شد ...
چه درسی میشود از این حوادث گرفت؟؟ مورالس با برنامههای فقرزدایی خود ناخواسته یک طبقۀ #متوسط نسبتا نیرومند در کشورش ایجاد کرده بود که از حضور آن آگاهی نداشت ، طبقهای که اگر دغدغۀ نان نداشته باشد نهادهای مدنی خاص خودش را به همراه میآورد و دموکراسی و آزادیخواهی از جمله آرمانهایشان است ... پس اگر به عنوان دیکتاتور میخواهی حکومتت جاویدان باشد مردم کشورت را همیشه فقیر و گرسنه نگهدار به خصوص قشر متوسط
@Library_Telegram
#دکتر_محمود_سریعالقلم ( وطنپرستی )
شواهد زیادی داریم که نشان میدهد منافع گروههایی خاص در بسیاری از محافل سیاسی کشور بر منافع ملی اولویت پیدا کردهاند اما اینکه ما مدیریت اقتصادی و سیاسی سالمی نداریم خیلی ارتباطی به #دموکراسی ندارد بلکه به #عدم احساس تعلق تصمیمگیران و سیاستمداران ما به ایران دارد . اینکه چرا من باید نسبت به اهواز تعهد بسیار بیشتری در مقایسه با بصرۀ عراق داشته باشم یا چرا باید در برابر کرمانشاه بیش از فلسطین و در برابر زاهدان بیش از لبنان یا در برابر ارومیه بیش از سوریه متعهد باشم در قدم نخست به این برمیگردد که من ایران را به عنوان واحد ملی خودم نه تنها دوست بدارم بلکه در برابر آن احساس تعهد کنم
وقتی که صاحبمنصبی اختلاس میکند یا اینکه نقدینگی کشور را هفتبرابر میکند تا تورم قابلتوجهی در جامعه ایجاد شود به این علت است که پیامدهای این تصمیم برای افراد تصمیمگیرنده مهم نیست ... خانم #مرکل هر تصمیمی میگیرد یک نگاهش به آینده آلمان است اما آیا برای مسئولان ما مهم است که ایرانی نباید در کشتی حمل مسافر قاچاق از اندونزی به استرالیا غرق شود ؟ آیا برایشان اهمیت دارد که ایرانی نباید با خانوادهاش بهطور مخفیانه در تریلی حامل بار از ترکیه به صورت غیرقانونی به یک کشور اروپایی برود ؟؟ آیا مهم است که ایران در فرار مغزها مقام اول جهانی را دارد ؟؟ آیا اهمیت دارد که اتومبیل قابل اتکاتری در اختیار ایرانی بجای پراید قرار دهد تا سالانه 25هزار نفر در جادهها نمیرند ؟؟ آیا نمایندگان گیلان و مازندران در مجلس از وضعیت سواحل دریای خزر آگاهی دارند ؟؟؟ از این نمونه مسائل میتوانیم تا چند صد مورد فهرست کنیم.
سالهاست در علم اقتصاد و علم سیاست ثابت شده مادامی که مدیران و مجریان کلیدی یک مملکت از طبقه #متوسط ، انتخاب و انتصاب نشوند : فکر کلان و ملی ، مدیریت سیستمی ، توسعه پایدار و خیلی چیزهای دیگر شکل نخواهد گرفت چرا کا طبقۀ متوسط اقتصادی و فرهنگی در #تمام_جوامع معمولا بالاترین احساس تعلق و عشق به کشورشان را دارند ، به آینده و ثبات آن اهمیت میدهند ، اکثر آنان چون بااصالت تربیت شدهاند حلال و حرام را میفهمند و منافع مردم را قربانی منافع شخصی نمیکنند ، چون هم قدرت را درک میكنند و هم محدودیتهای آن را به پیامد سخنان و تصمیمات خود آگاهند و ...
سیاستمدار كسی ست كه میخواهد مسائل و مشکلات مردم را حل كند نه آنكه با جهل و بیدانشی و حُبّ نفس خود، مشكلات مردم را تصاعدی گسترش دهد . سیاستمدار فردی ایدئولوژیك و جزمی نیست كه در ذهنیتهای بسته و غیرواقعی محصور بماند ... تنها چنین سیاستمداری در صورت اشتباه و خطا حاضر به عذرخواهی یا استعفاست چون میداند اگر این کار را نکند چهرۀ کشورش در دنیا تخریب میشود . به کارگیری رای ، آرامش و عقلانیت طبقه متوسط در مدیریت مهمترین رکن مملکتداری درازمدت است و درست در مقابل پوپولیسم و مدیریت فیالبداهه قرار میگیرد
@Library_Telegram
شواهد زیادی داریم که نشان میدهد منافع گروههایی خاص در بسیاری از محافل سیاسی کشور بر منافع ملی اولویت پیدا کردهاند اما اینکه ما مدیریت اقتصادی و سیاسی سالمی نداریم خیلی ارتباطی به #دموکراسی ندارد بلکه به #عدم احساس تعلق تصمیمگیران و سیاستمداران ما به ایران دارد . اینکه چرا من باید نسبت به اهواز تعهد بسیار بیشتری در مقایسه با بصرۀ عراق داشته باشم یا چرا باید در برابر کرمانشاه بیش از فلسطین و در برابر زاهدان بیش از لبنان یا در برابر ارومیه بیش از سوریه متعهد باشم در قدم نخست به این برمیگردد که من ایران را به عنوان واحد ملی خودم نه تنها دوست بدارم بلکه در برابر آن احساس تعهد کنم
وقتی که صاحبمنصبی اختلاس میکند یا اینکه نقدینگی کشور را هفتبرابر میکند تا تورم قابلتوجهی در جامعه ایجاد شود به این علت است که پیامدهای این تصمیم برای افراد تصمیمگیرنده مهم نیست ... خانم #مرکل هر تصمیمی میگیرد یک نگاهش به آینده آلمان است اما آیا برای مسئولان ما مهم است که ایرانی نباید در کشتی حمل مسافر قاچاق از اندونزی به استرالیا غرق شود ؟ آیا برایشان اهمیت دارد که ایرانی نباید با خانوادهاش بهطور مخفیانه در تریلی حامل بار از ترکیه به صورت غیرقانونی به یک کشور اروپایی برود ؟؟ آیا مهم است که ایران در فرار مغزها مقام اول جهانی را دارد ؟؟ آیا اهمیت دارد که اتومبیل قابل اتکاتری در اختیار ایرانی بجای پراید قرار دهد تا سالانه 25هزار نفر در جادهها نمیرند ؟؟ آیا نمایندگان گیلان و مازندران در مجلس از وضعیت سواحل دریای خزر آگاهی دارند ؟؟؟ از این نمونه مسائل میتوانیم تا چند صد مورد فهرست کنیم.
سالهاست در علم اقتصاد و علم سیاست ثابت شده مادامی که مدیران و مجریان کلیدی یک مملکت از طبقه #متوسط ، انتخاب و انتصاب نشوند : فکر کلان و ملی ، مدیریت سیستمی ، توسعه پایدار و خیلی چیزهای دیگر شکل نخواهد گرفت چرا کا طبقۀ متوسط اقتصادی و فرهنگی در #تمام_جوامع معمولا بالاترین احساس تعلق و عشق به کشورشان را دارند ، به آینده و ثبات آن اهمیت میدهند ، اکثر آنان چون بااصالت تربیت شدهاند حلال و حرام را میفهمند و منافع مردم را قربانی منافع شخصی نمیکنند ، چون هم قدرت را درک میكنند و هم محدودیتهای آن را به پیامد سخنان و تصمیمات خود آگاهند و ...
سیاستمدار كسی ست كه میخواهد مسائل و مشکلات مردم را حل كند نه آنكه با جهل و بیدانشی و حُبّ نفس خود، مشكلات مردم را تصاعدی گسترش دهد . سیاستمدار فردی ایدئولوژیك و جزمی نیست كه در ذهنیتهای بسته و غیرواقعی محصور بماند ... تنها چنین سیاستمداری در صورت اشتباه و خطا حاضر به عذرخواهی یا استعفاست چون میداند اگر این کار را نکند چهرۀ کشورش در دنیا تخریب میشود . به کارگیری رای ، آرامش و عقلانیت طبقه متوسط در مدیریت مهمترین رکن مملکتداری درازمدت است و درست در مقابل پوپولیسم و مدیریت فیالبداهه قرار میگیرد
@Library_Telegram