📚 نام کتاب: #جنبش_بزرگ_طبرستان
#مازیار #مرداویج #عضدالدوله
👤 نویسنده: #بهمن_انصاری
✍🏿 مهمترین و حساسترین بخش از تاریخ پس از اسلام، همانا #رستاخیز ایران است.
ایرانیان پس از دو قرن سکوت و شوکی که ناشی از یورش اعرابی وحشی بود، به خود آمده و از خواب غفلت بیدار میشوند. جنبشهای بزرگی برای احیای پادشاهی ایرانی و رهایی از یوغ اعراب آغاز میشود.
#بابک_خرم_دین در آذربایجان، #مازیار و #مرداویج در #طبرستان ، #یعقوب_لیث_صفاری در سیستان و نهایتا #برادران_بویه که آنها نیز از اهالی طبرستان هستند، در دورههای زمانی نزدیک به هم، اقدام به احیای پادشاهی ساسانی میکنند.
✍🏾 در این کتاب نویسنده با کمک تواریخ دست اول و منابعی چون #تاریخ_طبری #تاریخ_الامم ابن مسکویه و #الکامل ابن اثیر، به شرح قیام بزرگ طبرستان از مازیار تا مرداویج و سپس فتح بغداد به دست برادران بویه طبرستانی و شاهنشاهی بزرگ عضدالدوله دیلمی میپردازد.
@Library_Telegram⬇️
#مازیار #مرداویج #عضدالدوله
👤 نویسنده: #بهمن_انصاری
✍🏿 مهمترین و حساسترین بخش از تاریخ پس از اسلام، همانا #رستاخیز ایران است.
ایرانیان پس از دو قرن سکوت و شوکی که ناشی از یورش اعرابی وحشی بود، به خود آمده و از خواب غفلت بیدار میشوند. جنبشهای بزرگی برای احیای پادشاهی ایرانی و رهایی از یوغ اعراب آغاز میشود.
#بابک_خرم_دین در آذربایجان، #مازیار و #مرداویج در #طبرستان ، #یعقوب_لیث_صفاری در سیستان و نهایتا #برادران_بویه که آنها نیز از اهالی طبرستان هستند، در دورههای زمانی نزدیک به هم، اقدام به احیای پادشاهی ساسانی میکنند.
✍🏾 در این کتاب نویسنده با کمک تواریخ دست اول و منابعی چون #تاریخ_طبری #تاریخ_الامم ابن مسکویه و #الکامل ابن اثیر، به شرح قیام بزرگ طبرستان از مازیار تا مرداویج و سپس فتح بغداد به دست برادران بویه طبرستانی و شاهنشاهی بزرگ عضدالدوله دیلمی میپردازد.
@Library_Telegram⬇️
Forwarded from موسیقی اصیل ایرانی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نماهنگ ترانه بسیار زیبا و خاطره انگیز
#پاییز
با صدای : زنده یاد #مازیار
💠💠💠
کانال موسیقی اصیل ایرانی
@Original_IR_Music
#پاییز
با صدای : زنده یاد #مازیار
💠💠💠
کانال موسیقی اصیل ایرانی
@Original_IR_Music
✅ " تاراج "
غارتگران خاکِ وطن تاراج کردند
دریـادلان را طُعمـهِ امـواج کردند !
از آبِ مُفت و برقِ مجّانی گذشتند
بعدا" رواجِ اختلاس و باج کردند
از حقّ ِ محرومان سخن گفتند امّا
در کاخِ خود تکیه به تختِ عاج کردند
ترسم زِ بی نانی بمیرَد ملّتی که
عمّامه را حاکم به جای تاج کردند
سرسبزی و آزادگی را چون نخواهند
آفت به شاخ و برگِ سرو و کاج کردند
زندان نصیبِ مردمِ صاحب٘ هُنر شد
اهـلِ قلـم را سینــهِ آمـاج کردند !
تا حرفِ حق را با زبانِ شعر گفتیم
ما را به جُرمِ شاعری اخراج کردند !
#مازیار_نظری
@Library_Telegram
غارتگران خاکِ وطن تاراج کردند
دریـادلان را طُعمـهِ امـواج کردند !
از آبِ مُفت و برقِ مجّانی گذشتند
بعدا" رواجِ اختلاس و باج کردند
از حقّ ِ محرومان سخن گفتند امّا
در کاخِ خود تکیه به تختِ عاج کردند
ترسم زِ بی نانی بمیرَد ملّتی که
عمّامه را حاکم به جای تاج کردند
سرسبزی و آزادگی را چون نخواهند
آفت به شاخ و برگِ سرو و کاج کردند
زندان نصیبِ مردمِ صاحب٘ هُنر شد
اهـلِ قلـم را سینــهِ آمـاج کردند !
تا حرفِ حق را با زبانِ شعر گفتیم
ما را به جُرمِ شاعری اخراج کردند !
#مازیار_نظری
@Library_Telegram
✅ " درد وطن "
ای که چشمانِ تو از ماتم و اندوه تَر است
سهمِ چشمانِ من از مالِ شما بیشتر است
ما مسلمان و به جُز ما همه در کُفر ولی
آتشِ خشمِ خدا بر سرِ ما شعله ور است
هر چه بارانِ بلا بر سرِ ما نازل شد
طبقِ معمول شنیدیم قضا و قَدَر است
این چه داغیست که بر جان و تنِ ما افتاد؟
این چه آهیست که در سینهِ ما مستتر است؟
لافِ مَردی نزن ای جیره خورِ نامَردان
مردِ صادق پیِ نان نیست رفیقِ خطر است
انگِ یاغیگری و فتنـه نزن بر مردم
هر کسی هموطنم کُشت خودش فتنه گر است
از من و جمله اراذل چه توقّع داری؟
قاضیِ معرکه وقتی که به دنبالِ شَر است
این هم از ذاتِ بد و سیرتِ جلّادان است
گـردنِ مردمِ آزاده به زیرِ تبـر است !
طفلِ معصومِ وطن راه به جایی نَبرَد
تا اسیرِ دو سه تا بی خِرَد و کلّه خر است
دلِ چوپان و کشاورز و رعیّت خون شد
کدخدای دهِ ما بس که بد و بی پدر است
به خدای تو قسم لایقِ سلطانی نیست
آنکه از حالِ من و حالِ شما بی خبر است
شاعر و اهلِ هنر در وطنِ خویش غریب
صاحبِ فکر و قلم بی رمَق و در به در است
یارب این شهر چه شهریست ؟ که فرزندِ وطن
چمدان بسته و ناچار به فکرِ سفر است !
هر که بشکست دلی پاک تقاصَش باقیست
تو مپندار که آهِ دلِ ما بی اثر است
این درختی که چهل سال از عمرش رفته
چوبِ خُشکیست که سرما زده و بی ثمر است
بعدِ پاییز و زمستان برسد فصلِ بهار
آخرِ این شبِ تاریک طلوعِ سحر است
هُنر آن نیست که در خدمتِ ناکس باشد
هر که از دردِ وطن گفت خدای هُنر است
شیخ و زاهد نپسندند اگر حرفِ مرا
شعرِ ناقابلِ من پیشِ خدا معتبر است
#مازیار_نظری
@Library_Telegram
ای که چشمانِ تو از ماتم و اندوه تَر است
سهمِ چشمانِ من از مالِ شما بیشتر است
ما مسلمان و به جُز ما همه در کُفر ولی
آتشِ خشمِ خدا بر سرِ ما شعله ور است
هر چه بارانِ بلا بر سرِ ما نازل شد
طبقِ معمول شنیدیم قضا و قَدَر است
این چه داغیست که بر جان و تنِ ما افتاد؟
این چه آهیست که در سینهِ ما مستتر است؟
لافِ مَردی نزن ای جیره خورِ نامَردان
مردِ صادق پیِ نان نیست رفیقِ خطر است
انگِ یاغیگری و فتنـه نزن بر مردم
هر کسی هموطنم کُشت خودش فتنه گر است
از من و جمله اراذل چه توقّع داری؟
قاضیِ معرکه وقتی که به دنبالِ شَر است
این هم از ذاتِ بد و سیرتِ جلّادان است
گـردنِ مردمِ آزاده به زیرِ تبـر است !
طفلِ معصومِ وطن راه به جایی نَبرَد
تا اسیرِ دو سه تا بی خِرَد و کلّه خر است
دلِ چوپان و کشاورز و رعیّت خون شد
کدخدای دهِ ما بس که بد و بی پدر است
به خدای تو قسم لایقِ سلطانی نیست
آنکه از حالِ من و حالِ شما بی خبر است
شاعر و اهلِ هنر در وطنِ خویش غریب
صاحبِ فکر و قلم بی رمَق و در به در است
یارب این شهر چه شهریست ؟ که فرزندِ وطن
چمدان بسته و ناچار به فکرِ سفر است !
هر که بشکست دلی پاک تقاصَش باقیست
تو مپندار که آهِ دلِ ما بی اثر است
این درختی که چهل سال از عمرش رفته
چوبِ خُشکیست که سرما زده و بی ثمر است
بعدِ پاییز و زمستان برسد فصلِ بهار
آخرِ این شبِ تاریک طلوعِ سحر است
هُنر آن نیست که در خدمتِ ناکس باشد
هر که از دردِ وطن گفت خدای هُنر است
شیخ و زاهد نپسندند اگر حرفِ مرا
شعرِ ناقابلِ من پیشِ خدا معتبر است
#مازیار_نظری
@Library_Telegram
✅ "کرونایی شده شمسُ العِماره" (طنز)
به سوی آسمان تا دادِ مان رفت
صدای ناله و فریادِ مان رفت
کرونا آمد و از یادِ مان رفت
به یک سوزن تمامِ بادِ مان رفت
{ از این ویروسِ زشت و بدقَواره
کرونایی شده شمسُ العِماره ! }
برای عاقلان عینُ الیقین است
شیوعِ این مرض ووهانِ چین است
ولی در کشورِ ما این چنین است :
بلا از بی حجابیِ شهین است !
{ تو عاقل باش و چون گلهای قالی
بزن خود را به خواب و بی خیالی }
به سوی قم پرید از شهرِ ووهان
ناهارش را اگر چه خورد تهران
هَوَس کرد و همان شب رفت گیلان
دو ساعت ماند و بعدش رفت میلان
{ اگر چه این سخن از پایه سُست است
ولیکن شهرِ قم کارش درست است ! }
کرونا می کند در اوج پرواز
زده آنجا حسابی زیرِ آواز :
"تو نیکی می کن و در دجله انداز
که ایزد در بیابانت دهد باز "
{ مگس بر روی شهد و انگبین است
همیشه کارِ این دنیا همین است ! }
در و تخته همیشه جور و جُفت است
صداقت هم شبیهِ حرفِ مُفت است !
کرونا گر چه دست و پا چُلُفت است
شبیهِ گردنِ مُلّا کلُفت است !
{ به ریش و تسبیح و عمّامه سوگند
دروغ و راست با هم خورده پیوند }
#مازیار_نظری
@Library_Telegram
به سوی آسمان تا دادِ مان رفت
صدای ناله و فریادِ مان رفت
کرونا آمد و از یادِ مان رفت
به یک سوزن تمامِ بادِ مان رفت
{ از این ویروسِ زشت و بدقَواره
کرونایی شده شمسُ العِماره ! }
برای عاقلان عینُ الیقین است
شیوعِ این مرض ووهانِ چین است
ولی در کشورِ ما این چنین است :
بلا از بی حجابیِ شهین است !
{ تو عاقل باش و چون گلهای قالی
بزن خود را به خواب و بی خیالی }
به سوی قم پرید از شهرِ ووهان
ناهارش را اگر چه خورد تهران
هَوَس کرد و همان شب رفت گیلان
دو ساعت ماند و بعدش رفت میلان
{ اگر چه این سخن از پایه سُست است
ولیکن شهرِ قم کارش درست است ! }
کرونا می کند در اوج پرواز
زده آنجا حسابی زیرِ آواز :
"تو نیکی می کن و در دجله انداز
که ایزد در بیابانت دهد باز "
{ مگس بر روی شهد و انگبین است
همیشه کارِ این دنیا همین است ! }
در و تخته همیشه جور و جُفت است
صداقت هم شبیهِ حرفِ مُفت است !
کرونا گر چه دست و پا چُلُفت است
شبیهِ گردنِ مُلّا کلُفت است !
{ به ریش و تسبیح و عمّامه سوگند
دروغ و راست با هم خورده پیوند }
#مازیار_نظری
@Library_Telegram