.
#دکتر_محمود_سریعالقلم
➕ زمانی که در سازمان برنامه بودیم بحران اقتصادی در آسیای جنوب شرقی به وجود آمد (سال ١٣٨٣) و در یکی از نشستها از سفیر کرهجنوبی دعوت کردیم تا به ما توضیح دهد که این کشور بحران پیشآمده را چطور مدیریت میکند و چه برنامهای دارد . اما پاسخ سفیر بسیار جالب بود چون او چندبار در سخنانش تاکید کرد که آنها برای گذار از این بحران اصلا برنامۀ خاصی ننوشتهاند و شاید حتی در اقتصادشان برنامه به معنایی که ما در ایران مینویسیم ندارند ... از آن دیدار حدود 17 سال میگذرد و اگر همین امروز سفیر کره جنوبی مجددا این حرف را تکرار کند ممکن است عدهای بخندند که ببینید کره جنوبی برنامه ندارد در حالی که ما در ایران برای دستیابی به توسعه صدها برنامه و سند سیاستگذاری نوشتهایم ولی آیا در همین مدت کرهجنوبی به پیشرفتهای عظیمی دست یافت و بازارهای جهانی را فتح کرد یا ما ؟؟ چرا ؟؟
➕ فکر میکنم در این کشورها حکومت و نخبگان اصول و مبانی توسعه را به درستی ترسیم کردهاند پس مدیریت کشور اینگونه است که بسیاری از مسائل حل شده و وقتی مشکلی پیش بیاید وارد میشوند و با اجماع ملی مساله را حل میکنند ولی ما هنوز در مورد این مفاهیم که سرنوشت کشور را میسازند به جمعبندی نرسیدهایم و مدام بدنبال #الگوی_توسعه هستیم , اصول توسعه در همۀ کشورها یکسان است و هر کشوری که بخواهد به رفاه و توسعۀ پایدار برسد باید این اصول را رعایت کند
➕ اصل اول آزادی عمل بخش خصوصیست یعنی بخش خصوصی برای کارهای اقتصادی سالم آزادی کامل دارد و دیگر دائم نگران قوانین دستوپا گیر حکومتی نیست که برای ادامۀ فعالیتش سنگاندازی میکند ، اصل دوم حیطۀ دخالتهای دولت است یعنی اینکه خط قرمز دولت کجاست ؟ کجا میتواند ورود پیدا کند و کجا نباید وارد شود ؟ آیا با موجودی مواجهیم که میتواند هر تصمیمی بگیرد و هیچ هزینهای نپردازد یا اینکه دولت نقش خود را در هماهنگی و مراقبت از قواعد بازی تعریف کرده است
➕ اصل سوم نحوۀ تعامل با دنیاست ، اخیرا مسئولی گفته بود که ما اصلا نمیخواهیم یک کشور نرمال در نظام بینالملل باشیم و مسئول دیگری گفته بود که نظام بینالملل فرصتی برای همکاری و تعامل در همۀ عرصههاست . هر دو نفر هم در سطوح بالای حاکمیت هستند ولی از دو منظومه متضاد فکری پس در چنین شرایطی نمی توانیم انتظار حکمرانی خوب و باثباتی داشته باشیم و اصل چهارم هم نیروی انسانی متخصّص و کارآمد است که مهمترین عامل پیشرفت کشورها محسوب میشود و انتخاب مدیران بر مبنای ارادت حاصلی جز نابودی منابع کشور نخواهد داشت ... اینها اصول و مبانی هستند که با حذفشان از صجنۀ سیاستگذاری یک کشور توسعه محقق نخواهد شد و بیدلیل نیست اگر امروز در کرهجنوبی ، ژاپن و سنگاپور ثبات حکم فرماست زیرا نسبت به کشور و آیندۀ آن قواعدی وجود دارد که به صورت عمومی پذیرفته شده و دیگر مسائل و پدیدهها روی این قواعد پایهگذاری شدهاند
👈🏻 در نهایت باید گفت توسعه یک کشور باید در راستای منافع حاکمیت آن کشور باشد یعنی حکومت احساس کند که اگر کشور توسعه پیدا کرد و مردم ثروتمند شدند و جامعه به لحاظ اقتصادی مستقل شد، برخلاف منافع حاکمیت نیست اما شاید حاکمیتی هم علاقه داشته باشد که وضع موجود را حفظ کند آنجاست که ما اسمش را تحکیم استبداد میگذاریم.
@Library_Telegram
#دکتر_محمود_سریعالقلم
➕ زمانی که در سازمان برنامه بودیم بحران اقتصادی در آسیای جنوب شرقی به وجود آمد (سال ١٣٨٣) و در یکی از نشستها از سفیر کرهجنوبی دعوت کردیم تا به ما توضیح دهد که این کشور بحران پیشآمده را چطور مدیریت میکند و چه برنامهای دارد . اما پاسخ سفیر بسیار جالب بود چون او چندبار در سخنانش تاکید کرد که آنها برای گذار از این بحران اصلا برنامۀ خاصی ننوشتهاند و شاید حتی در اقتصادشان برنامه به معنایی که ما در ایران مینویسیم ندارند ... از آن دیدار حدود 17 سال میگذرد و اگر همین امروز سفیر کره جنوبی مجددا این حرف را تکرار کند ممکن است عدهای بخندند که ببینید کره جنوبی برنامه ندارد در حالی که ما در ایران برای دستیابی به توسعه صدها برنامه و سند سیاستگذاری نوشتهایم ولی آیا در همین مدت کرهجنوبی به پیشرفتهای عظیمی دست یافت و بازارهای جهانی را فتح کرد یا ما ؟؟ چرا ؟؟
➕ فکر میکنم در این کشورها حکومت و نخبگان اصول و مبانی توسعه را به درستی ترسیم کردهاند پس مدیریت کشور اینگونه است که بسیاری از مسائل حل شده و وقتی مشکلی پیش بیاید وارد میشوند و با اجماع ملی مساله را حل میکنند ولی ما هنوز در مورد این مفاهیم که سرنوشت کشور را میسازند به جمعبندی نرسیدهایم و مدام بدنبال #الگوی_توسعه هستیم , اصول توسعه در همۀ کشورها یکسان است و هر کشوری که بخواهد به رفاه و توسعۀ پایدار برسد باید این اصول را رعایت کند
➕ اصل اول آزادی عمل بخش خصوصیست یعنی بخش خصوصی برای کارهای اقتصادی سالم آزادی کامل دارد و دیگر دائم نگران قوانین دستوپا گیر حکومتی نیست که برای ادامۀ فعالیتش سنگاندازی میکند ، اصل دوم حیطۀ دخالتهای دولت است یعنی اینکه خط قرمز دولت کجاست ؟ کجا میتواند ورود پیدا کند و کجا نباید وارد شود ؟ آیا با موجودی مواجهیم که میتواند هر تصمیمی بگیرد و هیچ هزینهای نپردازد یا اینکه دولت نقش خود را در هماهنگی و مراقبت از قواعد بازی تعریف کرده است
➕ اصل سوم نحوۀ تعامل با دنیاست ، اخیرا مسئولی گفته بود که ما اصلا نمیخواهیم یک کشور نرمال در نظام بینالملل باشیم و مسئول دیگری گفته بود که نظام بینالملل فرصتی برای همکاری و تعامل در همۀ عرصههاست . هر دو نفر هم در سطوح بالای حاکمیت هستند ولی از دو منظومه متضاد فکری پس در چنین شرایطی نمی توانیم انتظار حکمرانی خوب و باثباتی داشته باشیم و اصل چهارم هم نیروی انسانی متخصّص و کارآمد است که مهمترین عامل پیشرفت کشورها محسوب میشود و انتخاب مدیران بر مبنای ارادت حاصلی جز نابودی منابع کشور نخواهد داشت ... اینها اصول و مبانی هستند که با حذفشان از صجنۀ سیاستگذاری یک کشور توسعه محقق نخواهد شد و بیدلیل نیست اگر امروز در کرهجنوبی ، ژاپن و سنگاپور ثبات حکم فرماست زیرا نسبت به کشور و آیندۀ آن قواعدی وجود دارد که به صورت عمومی پذیرفته شده و دیگر مسائل و پدیدهها روی این قواعد پایهگذاری شدهاند
👈🏻 در نهایت باید گفت توسعه یک کشور باید در راستای منافع حاکمیت آن کشور باشد یعنی حکومت احساس کند که اگر کشور توسعه پیدا کرد و مردم ثروتمند شدند و جامعه به لحاظ اقتصادی مستقل شد، برخلاف منافع حاکمیت نیست اما شاید حاکمیتی هم علاقه داشته باشد که وضع موجود را حفظ کند آنجاست که ما اسمش را تحکیم استبداد میگذاریم.
@Library_Telegram
Telegram
attach 📎