#یلدا
زمستان=زم به معنای سرما + ِستان پسوند جا و مکان، به معنای آبستن چیزی یا جایی بودن ...
زمستان یعنی فصلی که سرما را با خود آبستن دارد.
اولین شبش یلداست که شامل دو واژه یل+دا می باشد.
در زبان لکی که نزدیک ترین زبان به پارسی میانه و پهلوی و حتی سانسکریت است،((یل)) به معنی نور=زردی ((لکها یرقان و زرده را یلاوی میگویند)) و ((داآ=زاآ=کسی که میزاید)) به معنی زاینده است.
چون زمستان فصلی است که آبستن سرماست پس مونث بوده و شب اولش را که بلند ترین شب سال است و همزمان با تولد مهر یا میترا بوده(( یل دا ))یعنی زایندهء نور ((زردی،حوئَر=مهر،میترا)) مینامند.
علیرغم منابع علمی گوناگون که در بستر اینترنت و نسخ در دسترس بشر که مطالبی را نگاشته اند و هر کدام برداشت هایی را در این مورد ارائه میدهند، ((که البته اختلاف نظرهای زیاد هم دارند))، باید بگویم که باید لک زبان باشی تا معنای واقعی واژه را با تمام وجود لمس کنی.
به هر حال به دلیل نشستن غبار زمان بر چهره جشنی که سبقه ۷۰۰۰ هزار ساله دارد، در طول تاریخ بسیاری از ادیان به شب چله مفهومی دینی دادند. در آیین میترا (کیش مهر)، نخستین روز زمستان به نام «خُوَرروز» (خورشید روز)، روز تولد مهر و نخستین روز سال نو بشمار میآمده است و امروزه کارکرد خود را در تقویم میلادی که ادامه گاهشماری میترایی است و حدود چهارصد سال پس از مبدأ میلادی به وجود آمده؛ ادامه میدهد. فرقههای گوناگون عیسوی، با تفاوتهایی، زادروز مسیح را در یکی از روزهای نزدیک به انقلاب زمستانی میدانند و همچنین جشن سال نو و کریسمس را همچون تقویم کهن سیستانی در همین هنگام برگزار میکنند.
به روایت بیرونی، مبدأ سالشماری تقویم کهن سیستانی از آغاز زمستان بوده و جالب اینکه نام نخستین ماه سال آنان نیز «کریست» بوده است. منسوب داشتن میلاد به میلاد مسیح، به قرون متأخرتر و به جهت بهره برداری سیاسی و مذهبی کشیشان کلیسا باز میگردد و پیش از آن، آنگونه که ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه نقل کرده است، منظور از میلاد، میلاد مهر یا خورشید است. نامگذاری نخستین ماه زمستان و سال نو با نام «دی» به معنای دادار/خداوند از همان باورهای میترایی سرچشمه میگیرد.
تقویم های محلی بدخشان و جنوب تاجیکستان و شمال افغانستان گواه براین مدعاست.
رومیان نیز به دلیل نفوذ آیین مهر روزتولد مسیح را مصادف با همین روز اعلام کردند و جالبتراینکه لباس و کلاه پاپانوئل هم الهام گرفته ازلباس مهرپرستی است.کاج تزئینی شب کریسمس آنها هم ، همان کاجی است که در نقش نگاره های تخت جمشیدی علیرغم زرتشتی بودن هخامنشیان ،اما به دلیل نفوذ چند هزار ساله آیین دیرینه مهرپرستی،بازهم به وفور دیده میشود.
به هر حال در کوران تاریخ فریبنده و صدالبته غبارگرفته و مه الود زمان،دگردیسی بسیار به چشم می آید و اثبات ادعا مجال میطلبد و حوصله،لکن برای پرهیز از اطاله کلام به چگونگی برپایی جشن یلدا در ایران زمین می پردازیم؛
ایرانیان در این بزم یلدایی که همچون دیگر جشن هایشان ریشه در رویدادی کیهانی دارد دور هم جمع میشده و تا صبح به گِرد هم نشسته تا طلوع مهر را پس از شبی که طولانی ترین شب سال است به نظاره بنشینند.
در این شب که یکی از خوش یمن ترین شبهای سال است در هر گوشه از پهنه وسیع جغرافیایی که تحت نفوذ تمدن اصیل پارسی است آداب و رسومی بر پا بوده و گستره لک زبانها هم بعنوان یکی از میراث داران این فرهنگ غنی و نزدیکترین اصالت به پارسی میانه و پهلوی از این کهنه کیش مستثنی نبوده و اسلوب خاص خود را دارد.
در این شب فرزندان خانواده ها، با تمام مشغله هایی که دارند از دور و نزدیک به آغوش گرم خانواده هایشان آمده و در کنار ریش سفیدان و مادربزرگهای فامیل به جشن و سرور مشغول شده و با تناول گندم برشته و شاهدانه و آجیل و غذا های اصیل و ایرانی فخر این شب را، پاس میدارند.
خیلی از خانواده ها به خاطر این دورِهمیِ فرخنده در جوار بزرگ فامیل قوچ سر میبرند.
رقص و پایکوبی میکنند و فال ((چل سرو)) میگیرند، قصه و خاطره میگویند و سرمستُ هُماگونِ این سرورِ سعد می شوند .
در مسلک و سیاق لک زبانها دیرینه آئینی دیگر وجود دارد به نام ((شال دُرَ کی))
و آن این است که بچه ها در شب ((یل دا)) از بالای پنجره همسایه ها شالی را آویزان کرده و صاحب خانه درخورِ کرم خود هدیه ای را در آن میگذارد،و دل بچه ها را شاد میکند.
اُمّید آن دارم که هر پارسی وَشی در هر کجای گیتی این شب فرخ پِی را به میمنت و شادی در بزم خانواده و بدور از هر غم و پریشان احوالی زنده و میمون بدارد .
ارادتمند پارسایان پارسی گوی؛امیر حسین آموزگار
#منابع:
سایت های داخلی.لغت نامه دهخدا.فرهنگ معین.ویکی پدیا.پژوهشی در اساطیر ایران/ مهردادبهار.اوستای کهن/رضامرادی غیاث آبادی.اندوخته ها/محمودکویر.اثارالباقیه/کورش نیکنام.مطالعات میدانی
✍️ امیرحسین آموزگار
@Library_Telegram
زمستان=زم به معنای سرما + ِستان پسوند جا و مکان، به معنای آبستن چیزی یا جایی بودن ...
زمستان یعنی فصلی که سرما را با خود آبستن دارد.
اولین شبش یلداست که شامل دو واژه یل+دا می باشد.
در زبان لکی که نزدیک ترین زبان به پارسی میانه و پهلوی و حتی سانسکریت است،((یل)) به معنی نور=زردی ((لکها یرقان و زرده را یلاوی میگویند)) و ((داآ=زاآ=کسی که میزاید)) به معنی زاینده است.
چون زمستان فصلی است که آبستن سرماست پس مونث بوده و شب اولش را که بلند ترین شب سال است و همزمان با تولد مهر یا میترا بوده(( یل دا ))یعنی زایندهء نور ((زردی،حوئَر=مهر،میترا)) مینامند.
علیرغم منابع علمی گوناگون که در بستر اینترنت و نسخ در دسترس بشر که مطالبی را نگاشته اند و هر کدام برداشت هایی را در این مورد ارائه میدهند، ((که البته اختلاف نظرهای زیاد هم دارند))، باید بگویم که باید لک زبان باشی تا معنای واقعی واژه را با تمام وجود لمس کنی.
به هر حال به دلیل نشستن غبار زمان بر چهره جشنی که سبقه ۷۰۰۰ هزار ساله دارد، در طول تاریخ بسیاری از ادیان به شب چله مفهومی دینی دادند. در آیین میترا (کیش مهر)، نخستین روز زمستان به نام «خُوَرروز» (خورشید روز)، روز تولد مهر و نخستین روز سال نو بشمار میآمده است و امروزه کارکرد خود را در تقویم میلادی که ادامه گاهشماری میترایی است و حدود چهارصد سال پس از مبدأ میلادی به وجود آمده؛ ادامه میدهد. فرقههای گوناگون عیسوی، با تفاوتهایی، زادروز مسیح را در یکی از روزهای نزدیک به انقلاب زمستانی میدانند و همچنین جشن سال نو و کریسمس را همچون تقویم کهن سیستانی در همین هنگام برگزار میکنند.
به روایت بیرونی، مبدأ سالشماری تقویم کهن سیستانی از آغاز زمستان بوده و جالب اینکه نام نخستین ماه سال آنان نیز «کریست» بوده است. منسوب داشتن میلاد به میلاد مسیح، به قرون متأخرتر و به جهت بهره برداری سیاسی و مذهبی کشیشان کلیسا باز میگردد و پیش از آن، آنگونه که ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه نقل کرده است، منظور از میلاد، میلاد مهر یا خورشید است. نامگذاری نخستین ماه زمستان و سال نو با نام «دی» به معنای دادار/خداوند از همان باورهای میترایی سرچشمه میگیرد.
تقویم های محلی بدخشان و جنوب تاجیکستان و شمال افغانستان گواه براین مدعاست.
رومیان نیز به دلیل نفوذ آیین مهر روزتولد مسیح را مصادف با همین روز اعلام کردند و جالبتراینکه لباس و کلاه پاپانوئل هم الهام گرفته ازلباس مهرپرستی است.کاج تزئینی شب کریسمس آنها هم ، همان کاجی است که در نقش نگاره های تخت جمشیدی علیرغم زرتشتی بودن هخامنشیان ،اما به دلیل نفوذ چند هزار ساله آیین دیرینه مهرپرستی،بازهم به وفور دیده میشود.
به هر حال در کوران تاریخ فریبنده و صدالبته غبارگرفته و مه الود زمان،دگردیسی بسیار به چشم می آید و اثبات ادعا مجال میطلبد و حوصله،لکن برای پرهیز از اطاله کلام به چگونگی برپایی جشن یلدا در ایران زمین می پردازیم؛
ایرانیان در این بزم یلدایی که همچون دیگر جشن هایشان ریشه در رویدادی کیهانی دارد دور هم جمع میشده و تا صبح به گِرد هم نشسته تا طلوع مهر را پس از شبی که طولانی ترین شب سال است به نظاره بنشینند.
در این شب که یکی از خوش یمن ترین شبهای سال است در هر گوشه از پهنه وسیع جغرافیایی که تحت نفوذ تمدن اصیل پارسی است آداب و رسومی بر پا بوده و گستره لک زبانها هم بعنوان یکی از میراث داران این فرهنگ غنی و نزدیکترین اصالت به پارسی میانه و پهلوی از این کهنه کیش مستثنی نبوده و اسلوب خاص خود را دارد.
در این شب فرزندان خانواده ها، با تمام مشغله هایی که دارند از دور و نزدیک به آغوش گرم خانواده هایشان آمده و در کنار ریش سفیدان و مادربزرگهای فامیل به جشن و سرور مشغول شده و با تناول گندم برشته و شاهدانه و آجیل و غذا های اصیل و ایرانی فخر این شب را، پاس میدارند.
خیلی از خانواده ها به خاطر این دورِهمیِ فرخنده در جوار بزرگ فامیل قوچ سر میبرند.
رقص و پایکوبی میکنند و فال ((چل سرو)) میگیرند، قصه و خاطره میگویند و سرمستُ هُماگونِ این سرورِ سعد می شوند .
در مسلک و سیاق لک زبانها دیرینه آئینی دیگر وجود دارد به نام ((شال دُرَ کی))
و آن این است که بچه ها در شب ((یل دا)) از بالای پنجره همسایه ها شالی را آویزان کرده و صاحب خانه درخورِ کرم خود هدیه ای را در آن میگذارد،و دل بچه ها را شاد میکند.
اُمّید آن دارم که هر پارسی وَشی در هر کجای گیتی این شب فرخ پِی را به میمنت و شادی در بزم خانواده و بدور از هر غم و پریشان احوالی زنده و میمون بدارد .
ارادتمند پارسایان پارسی گوی؛امیر حسین آموزگار
#منابع:
سایت های داخلی.لغت نامه دهخدا.فرهنگ معین.ویکی پدیا.پژوهشی در اساطیر ایران/ مهردادبهار.اوستای کهن/رضامرادی غیاث آبادی.اندوخته ها/محمودکویر.اثارالباقیه/کورش نیکنام.مطالعات میدانی
✍️ امیرحسین آموزگار
@Library_Telegram
Forwarded from موسیقی اصیل ایرانی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
كنسرت زیباى گروه بانوان «نازار»
نوازنده دو تار و سرپرست گروه: #یلدا_عباسى
محل اجرا: برلین آلمان
گروه «نازار» در دی ماه سال ١٣٩۴ به سرپرستی و خوانندگی #یلدا_عباسی، نوازنده دوتار و خواننده موسیقی مقامی، فولکلوریک و کرمانجی خراسان به ثبت رسید و فعالیت خود را آغاز نمود.
«نازار» واژه ای كردی به معنای دختر محبوب، نازنين و ناز آورنده است(نازدار).
در این گروه یلدا عباسی (نوازنده دوتار و خواننده)، فاطمه اسماعیلیان (همخوان)، نیکناز میرقلمی(نوازنده تنبور)، نرگس محمدی(نوازنده دوتار)، مرجان راوندی(نوازنده عود)، مهزاد خردمند(نوازنده کمانچه)، مارال خلیلی(نوازنده دف و دهل)، فریده سرسنگی(نوازنده پرکاشن) و غزاله تهرانی(نوازنده سنتور) به اجرای مقامها، قطعات فولکلوریک فارسی و کردی کرمانجی خراسان می پردازند.
💠💠💠
کانال موسیقی اصیل ایرانی
@Original_IR_Music
نوازنده دو تار و سرپرست گروه: #یلدا_عباسى
محل اجرا: برلین آلمان
گروه «نازار» در دی ماه سال ١٣٩۴ به سرپرستی و خوانندگی #یلدا_عباسی، نوازنده دوتار و خواننده موسیقی مقامی، فولکلوریک و کرمانجی خراسان به ثبت رسید و فعالیت خود را آغاز نمود.
«نازار» واژه ای كردی به معنای دختر محبوب، نازنين و ناز آورنده است(نازدار).
در این گروه یلدا عباسی (نوازنده دوتار و خواننده)، فاطمه اسماعیلیان (همخوان)، نیکناز میرقلمی(نوازنده تنبور)، نرگس محمدی(نوازنده دوتار)، مرجان راوندی(نوازنده عود)، مهزاد خردمند(نوازنده کمانچه)، مارال خلیلی(نوازنده دف و دهل)، فریده سرسنگی(نوازنده پرکاشن) و غزاله تهرانی(نوازنده سنتور) به اجرای مقامها، قطعات فولکلوریک فارسی و کردی کرمانجی خراسان می پردازند.
💠💠💠
کانال موسیقی اصیل ایرانی
@Original_IR_Music