#شکارچی....
حکایت ملت ایران
مردی از کنار جنگلی رد می شد، شیری را دید که برای شغالی خط و نشان می کشد. شغال به خانه رفت و در را بست ولی شیر همچنان به حرکات رزمی اش ادامه داد و شغال را به جدال فرا خواند . مرد سرگرم تماشای آنان بود که کلاغی از بالای درخت از او پرسید چه چیز تو را این چنین متعجب کرده است؟
مرد گفت: به خط و نشانهای شیر فکر می کنم ،شغال هم بی توجه به خانه اش رفته بیرون نمی آید!
کلاغ گفت ای نادان آنها تو را سرگرم کرده اند تا روباه بتواند غذایت رابخورد!
مرد دید غذایش از دستش رفته از کلاغه پرسید روباه غذایم را برد شیر و شغال را چه حاصل؟
کلاغه چنین توضیح داد: روباه گرسنه بود توان حمله نداشت، غذایت را خورد و نیرو گرفت، شیرهم بدنش کوفته بود خودش را گرم کرد تا هنگام حمله آماده باشد و شغال هم خسته بود رفت خانه تا نیرویی تازه کند تا آن زمان که جلوتر رفتی هرسه به تو حمله کنند و تو را بخورند!؟
مردپرسید: از اطلاعاتی که به من دادی تو را چه حاصل؟
کلاغ گفت: آنها کیسه زر تو را به من وعده داده بودند تا تو را سرگرم کنم...
@Library_Telegram
حکایت ملت ایران
مردی از کنار جنگلی رد می شد، شیری را دید که برای شغالی خط و نشان می کشد. شغال به خانه رفت و در را بست ولی شیر همچنان به حرکات رزمی اش ادامه داد و شغال را به جدال فرا خواند . مرد سرگرم تماشای آنان بود که کلاغی از بالای درخت از او پرسید چه چیز تو را این چنین متعجب کرده است؟
مرد گفت: به خط و نشانهای شیر فکر می کنم ،شغال هم بی توجه به خانه اش رفته بیرون نمی آید!
کلاغ گفت ای نادان آنها تو را سرگرم کرده اند تا روباه بتواند غذایت رابخورد!
مرد دید غذایش از دستش رفته از کلاغه پرسید روباه غذایم را برد شیر و شغال را چه حاصل؟
کلاغه چنین توضیح داد: روباه گرسنه بود توان حمله نداشت، غذایت را خورد و نیرو گرفت، شیرهم بدنش کوفته بود خودش را گرم کرد تا هنگام حمله آماده باشد و شغال هم خسته بود رفت خانه تا نیرویی تازه کند تا آن زمان که جلوتر رفتی هرسه به تو حمله کنند و تو را بخورند!؟
مردپرسید: از اطلاعاتی که به من دادی تو را چه حاصل؟
کلاغ گفت: آنها کیسه زر تو را به من وعده داده بودند تا تو را سرگرم کنم...
@Library_Telegram
#یک_دقیقه_مطالعه
اگر #انسانها کر نباشند، غرش زنده باد #آزادی!! را حتا از زبان جانوران فاقد شعور نیز می شوند. بسیاری از آنها اندکی پس از اسارت می میرند درست همانند ماهی ای که از آب جدا مانده باشد. اما اینان (انسانها) چشمان خود را بر نور #حقیقت بسته اند و هیچ رغبتی به حفظ آزادی طبیعی خود نشان نمی دهند.
اگر قرار بود حیوانات و وحوش برای خود یک سلسله پادشاهی تأسیس کنند، اصالت و اشرافیت آنها براساس میزان آزادی خواهی شان معین می شد. همه ی حیوانات، از قوی ترین و بزرگترین گرفته تا ضعیفترها و کوچکترها، وقتی به #دام گرفتار می شوند، چنان با چنگ و دندان و منقار و سم و شاخ و... #مقاومت می کنند که هر ناظری به آسانی در می یابد که آنها برای بازپس گیری آزادی شان چنین می کنند، و اگر از دام اسارت رهایی نیابند می توان دید که چطور در حسرت آزادشدن، پژمرده و غمگین می شوند.
آنها هرگز از #اسارت و در #بردگی زیستن لذت نمی برند. چه توضیحی بهتر از رفتار فیلی است که به دام افتاده و تا آخرین ذره های انرژی خود را صرف می کند، پای می گوید و عاج خود را به درختان می زند و از بیخ جدا می کند تامگر از دست #شکارچی رهایی یابد؛ رفتاری که گویای شعور حیوانی او برای آزاد شدن است و او در این راه، عاج خود را فدا می کند و به عنوان خون بهای آزادی اش میدهد......
📕 بردگی اختیاری
✍تین دولابوئتی
@Library_Telegram
اگر #انسانها کر نباشند، غرش زنده باد #آزادی!! را حتا از زبان جانوران فاقد شعور نیز می شوند. بسیاری از آنها اندکی پس از اسارت می میرند درست همانند ماهی ای که از آب جدا مانده باشد. اما اینان (انسانها) چشمان خود را بر نور #حقیقت بسته اند و هیچ رغبتی به حفظ آزادی طبیعی خود نشان نمی دهند.
اگر قرار بود حیوانات و وحوش برای خود یک سلسله پادشاهی تأسیس کنند، اصالت و اشرافیت آنها براساس میزان آزادی خواهی شان معین می شد. همه ی حیوانات، از قوی ترین و بزرگترین گرفته تا ضعیفترها و کوچکترها، وقتی به #دام گرفتار می شوند، چنان با چنگ و دندان و منقار و سم و شاخ و... #مقاومت می کنند که هر ناظری به آسانی در می یابد که آنها برای بازپس گیری آزادی شان چنین می کنند، و اگر از دام اسارت رهایی نیابند می توان دید که چطور در حسرت آزادشدن، پژمرده و غمگین می شوند.
آنها هرگز از #اسارت و در #بردگی زیستن لذت نمی برند. چه توضیحی بهتر از رفتار فیلی است که به دام افتاده و تا آخرین ذره های انرژی خود را صرف می کند، پای می گوید و عاج خود را به درختان می زند و از بیخ جدا می کند تامگر از دست #شکارچی رهایی یابد؛ رفتاری که گویای شعور حیوانی او برای آزاد شدن است و او در این راه، عاج خود را فدا می کند و به عنوان خون بهای آزادی اش میدهد......
📕 بردگی اختیاری
✍تین دولابوئتی
@Library_Telegram
#شکارچی....
مردی از کنار جنگلی رد می شد، شیری را دید که برای شغالی خط و نشان می کشد. شغال به خانه رفت و در را بست ولی شیر همچنان به حرکات رزمی اش ادامه داد و شغال را به جدال فرا خواند . مرد سرگرم تماشای آنان بود که کلاغی از بالای درخت از او پرسید چه چیز تو را این چنین متعجب کرده است؟
مرد گفت: به خط و نشانهای شیر فکر می کنم ،شغال هم بی توجه به خانه اش رفته بیرون نمی آید!
کلاغ گفت ای نادان آنها تو را سرگرم کرده اند تا روباه بتواند غذایت رابخورد!
مرد دید غذایش از دستش رفته از کلاغه پرسید روباه غذایم را برد شیر و شغال را چه حاصل؟
کلاغه چنین توضیح داد: روباه گرسنه بود توان حمله نداشت، غذایت را خورد و نیرو گرفت، شیرهم بدنش کوفته بود خودش را گرم کرد تا هنگام حمله آماده باشد و شغال هم خسته بود رفت خانه تا نیرویی تازه کند تا آن زمان که جلوتر رفتی هرسه به تو حمله کنند و تو را بخورند!؟
مردپرسید: از اطلاعاتی که به من دادی تو را چه حاصل؟
کلاغ گفت: آنها کیسه زر تو را به من وعده داده بودند تا تو را سرگرم کنم...
@Library_Telegram
مردی از کنار جنگلی رد می شد، شیری را دید که برای شغالی خط و نشان می کشد. شغال به خانه رفت و در را بست ولی شیر همچنان به حرکات رزمی اش ادامه داد و شغال را به جدال فرا خواند . مرد سرگرم تماشای آنان بود که کلاغی از بالای درخت از او پرسید چه چیز تو را این چنین متعجب کرده است؟
مرد گفت: به خط و نشانهای شیر فکر می کنم ،شغال هم بی توجه به خانه اش رفته بیرون نمی آید!
کلاغ گفت ای نادان آنها تو را سرگرم کرده اند تا روباه بتواند غذایت رابخورد!
مرد دید غذایش از دستش رفته از کلاغه پرسید روباه غذایم را برد شیر و شغال را چه حاصل؟
کلاغه چنین توضیح داد: روباه گرسنه بود توان حمله نداشت، غذایت را خورد و نیرو گرفت، شیرهم بدنش کوفته بود خودش را گرم کرد تا هنگام حمله آماده باشد و شغال هم خسته بود رفت خانه تا نیرویی تازه کند تا آن زمان که جلوتر رفتی هرسه به تو حمله کنند و تو را بخورند!؟
مردپرسید: از اطلاعاتی که به من دادی تو را چه حاصل؟
کلاغ گفت: آنها کیسه زر تو را به من وعده داده بودند تا تو را سرگرم کنم...
@Library_Telegram