. «سقوط، بهایی بود که شورویِ سابق بابت پافشاری بر اثر ایدئولوژیها و باورهای منسوخش پرداخت.»
در دهه ۱۹۷۰ مشکلات مربوط به کمبود غذا گرانی و تورم لجام گسیخته و برنامهریزیهای ضعیف یکی از مشخصات قطعی تاریخ شوروی بود که روز به روز سختتر میشد.
کمبود، گرانی و خشم ناشی از بی عدالتی دست به دست هم داده بودند. و تنزل سطح رفاه فردی در شوروی یا نزول مارپیچ سطح زندگی، که پس از چهل و خورده ای سال از گذشت انقلاب ۱۹۱۷ هنوز موفق نشده بود به سطح زندگی غرب برسد، جامعه را بیش از پیش آماده تغییرات بزرگ می نمود. در عین حال اقتصاد در حال نزول و ضعیف اعمال سیاست خارجی جاه طلبانه را دشوارتر می ساخت.
در شرایط سخت اقتصادی اعضای اصلی حزب و طبقه نخبگان میتوانستند در فروشگاههای مخصوص و یا حتی در خارج از کشور خرید کنند! در مسکو جایی که دو یا چند خانواده به علت کمبود شدید جا در یک آپارتمان باهم زندگی می کردند، مقامات اداری پرنفوذ میتوانستند خانههای طراز اول داشته باشند.
در کشوری که رسماً مبتنی بر آرمان انقلاب بیان میشد همه شهروندان با هم برابرند، اختلاف فاحش میان سطح زندگی مقامات دولتی و حزبی و مردم عادی در تمام سطوح اجتماعی اثر مخربی بر روحیه و امید مردم میگذاشت.
افزایش خشونت و بزه امری طبیعی بود و بدین قرار بود که دولت توجهی نمایش گونه به چنین حرکات جنایت آمیزی نشان می داد. به راستی هم مجازات پارهای دزدی ها و اختلاس ها اعدام بود، اما با این همه مظاهر فساد به صورت روز افزون و سیستماتیک دائما هولناک میشد.
اوضاع اسفناک اقتصادی به گونهای بود که حتی برژنف رهبریِ پیش از گورباچف در یکی از سخنرانیهای خود اینگونه سخن سر داد:
«شما خبر ندارید زندگی چه دشوار است معاش هیچکس با دستمزدش تامین نمیشود.»
نسل سالخورده رهبران شوروی میراث خواران بلشویکهای سال ۱۹۱۷ حکومتی به وجود آورده بودند که عملکرد آن از بسیاری جنبهها نامناسب بود. و اگر امیدی به ادامه حیات این نظام می رفت، لازمهاش اصلاحات بسیار گسترده بود.
تلاش و رهبران حزب کمونیست در دوران آخرین رهبر کاریزماتیک شوروی برای کودتا، گورباچف را متقاعد ساخت که او دیگر نمیتوان به این حزب و ساختار اعتماد کند و در نهایت در تاریخ ۲۴ اوت یعنی شش روز پس از اقدام به کودتای حزب کمونیست مخالف اصلاحات بنیادین، گورباچف از رهبری حزب استعفا کرد.
هر چند او پس از کنارهگیری یک بار دیگر تلاش کرد تا اتحاد در حال فروپاشی شوروی را مبتنی بر اصلاحات بنیادین و عقلانی سرپا نگه دارد. اما تلاشهای او ناکام ماند و متنفّذین قدرتمند و ایدئولوگ کمونیست به او اجازه تغییر ندادند.
در نهایت جمهوریهای شوروی یکی پس از دیگری اعلام استقلال کردند و در ۲۱ دسامبر ۱۹۹۱ تمام آنها بیانیه انتشار دادند که در آن اعلام شده بود اتحاد جماهیر شوروی دیگر وجود ندارد!
📕 #ظهور_و_سقوط_اتحاد_جماهیر_شوروی
✍ #جان_آر_ماتیوز
@Library_Telegram
در دهه ۱۹۷۰ مشکلات مربوط به کمبود غذا گرانی و تورم لجام گسیخته و برنامهریزیهای ضعیف یکی از مشخصات قطعی تاریخ شوروی بود که روز به روز سختتر میشد.
کمبود، گرانی و خشم ناشی از بی عدالتی دست به دست هم داده بودند. و تنزل سطح رفاه فردی در شوروی یا نزول مارپیچ سطح زندگی، که پس از چهل و خورده ای سال از گذشت انقلاب ۱۹۱۷ هنوز موفق نشده بود به سطح زندگی غرب برسد، جامعه را بیش از پیش آماده تغییرات بزرگ می نمود. در عین حال اقتصاد در حال نزول و ضعیف اعمال سیاست خارجی جاه طلبانه را دشوارتر می ساخت.
در شرایط سخت اقتصادی اعضای اصلی حزب و طبقه نخبگان میتوانستند در فروشگاههای مخصوص و یا حتی در خارج از کشور خرید کنند! در مسکو جایی که دو یا چند خانواده به علت کمبود شدید جا در یک آپارتمان باهم زندگی می کردند، مقامات اداری پرنفوذ میتوانستند خانههای طراز اول داشته باشند.
در کشوری که رسماً مبتنی بر آرمان انقلاب بیان میشد همه شهروندان با هم برابرند، اختلاف فاحش میان سطح زندگی مقامات دولتی و حزبی و مردم عادی در تمام سطوح اجتماعی اثر مخربی بر روحیه و امید مردم میگذاشت.
افزایش خشونت و بزه امری طبیعی بود و بدین قرار بود که دولت توجهی نمایش گونه به چنین حرکات جنایت آمیزی نشان می داد. به راستی هم مجازات پارهای دزدی ها و اختلاس ها اعدام بود، اما با این همه مظاهر فساد به صورت روز افزون و سیستماتیک دائما هولناک میشد.
اوضاع اسفناک اقتصادی به گونهای بود که حتی برژنف رهبریِ پیش از گورباچف در یکی از سخنرانیهای خود اینگونه سخن سر داد:
«شما خبر ندارید زندگی چه دشوار است معاش هیچکس با دستمزدش تامین نمیشود.»
نسل سالخورده رهبران شوروی میراث خواران بلشویکهای سال ۱۹۱۷ حکومتی به وجود آورده بودند که عملکرد آن از بسیاری جنبهها نامناسب بود. و اگر امیدی به ادامه حیات این نظام می رفت، لازمهاش اصلاحات بسیار گسترده بود.
تلاش و رهبران حزب کمونیست در دوران آخرین رهبر کاریزماتیک شوروی برای کودتا، گورباچف را متقاعد ساخت که او دیگر نمیتوان به این حزب و ساختار اعتماد کند و در نهایت در تاریخ ۲۴ اوت یعنی شش روز پس از اقدام به کودتای حزب کمونیست مخالف اصلاحات بنیادین، گورباچف از رهبری حزب استعفا کرد.
هر چند او پس از کنارهگیری یک بار دیگر تلاش کرد تا اتحاد در حال فروپاشی شوروی را مبتنی بر اصلاحات بنیادین و عقلانی سرپا نگه دارد. اما تلاشهای او ناکام ماند و متنفّذین قدرتمند و ایدئولوگ کمونیست به او اجازه تغییر ندادند.
در نهایت جمهوریهای شوروی یکی پس از دیگری اعلام استقلال کردند و در ۲۱ دسامبر ۱۹۹۱ تمام آنها بیانیه انتشار دادند که در آن اعلام شده بود اتحاد جماهیر شوروی دیگر وجود ندارد!
📕 #ظهور_و_سقوط_اتحاد_جماهیر_شوروی
✍ #جان_آر_ماتیوز
@Library_Telegram