آتش سوزی در اتوبان شهید یاسینی

@Mellig

طوفان امروز از دوربین یک بلاگر

@Mellig

مرد معترض خیابان کارگر داور لیگ برتر فوتسال و فعال مدنی ست که سابقه زندانی شدن در اوین را دارد.
او امروز ۷ اردیبهشت در تهران با پلاکاردی اعتراضی دستگیر شد. پرسش اینجاست،چرا مردم اطراف هیچ حمایتی نکردند؟

@Mellig

اسماعیل بقائی، سخنگوی وزارت خارجه جمهوری اسلامی در خصوص دور چهارم مذاکرات با آمریکا گفت: «سطح مذاکرات ایران و آمریکا کماکان در همان سطحی است که اعلام شده بود.»
او ادامه داد: ««غنی‌سازی اورانیوم در داخل خاک ایران و لغو موثر تحریم‌ها خط قرمزهای ما در مذاکرات است.»

@mellig

علی شمخانی، مشاور سیاسی علی خامنه‌ای و دبیر پیشین شورای عالی امنیت ملی جمهوری اسلامی، در واکنش به تهدیدات اخیر بنیامین نتانیاهو علیه برنامه هسته‌ای جمهوری گفت: «نتانیاهو گفته رآکتورهای هسته‌ای ایران را نابود می‌کند و چیزی کمتر از نابودی کامل توان هسته‌ای ایران قابل قبول نیست. تبعات این اقدام برای اسرائیل غیرقابل تصور است. اما آیا این تهدیدات ناشی از تصمیم مستقل اسرائیل است یا هماهنگ با ترامپ و در راستای مذاکرات با ایران؟»

در همین ارتباط، عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، گفت که جمهوری اسلامی به اندازه کافی قدرتمند است و هرگونه تلاش خارجی برای خرابکاری یا تحمیل سیاست را خنثی خواهد کرد. او گفت: «نه گزینه نظامی مطرح است و نه اگر حمله‌ای صورت گیرد، بدون پاسخ خواهد ماند.»

@mellig

نتانیاهو بخش‌هایی از عملیات پیجری موساد را فاش کرد:

‏«در هفته سوم سپتامبر، ما متوجه شدیم که حماس - یا بهتر است بگوییم حزب‌الله - سه دستگاه پیجر را برای اسکن در ایران فرستاده است. ما قبلاً اسکنری که می‌خواستند وارد کنند را بمباران کرده بودیم، بنابراین از شر آن و فردی که آن را اداره می‌کرد خلاص شده بودیم.

‏وقتی مامور موساد چند ماه قبل آن را به من نشان داد، داشت به من اطلاعاتی را درباره تعدادی که  به داخل فرستاده شده بود می‌داد و من گفتم: «خب، آیا واقعاً کار را انجام می‌دهد؟ منظورم این است که چقدر TNT آنجا گذاشته‌اید؟» و او گفت: «نمی‌دانم. نانو… نانوگرم، چیزی شبیه به آن.»

‏گفتم: «این چه کار می‌کند؟ هیچ کاری نمی‌کند که!» او گفت: «اوه نه، این کار می‌کند.»

‏گفتم: «این را به من بده.» من پیجر را گرفتم و آن را روی صفحه چوبی دفترم پرتاب کردم و آن را سوراخ کرد. گفتم: باشه. پس برو جلو.

‏اما حالا همه آماده بودیم که برویم، و  معلوم شد که دارند آن‌ها را اسکن می‌کنند. من در مورد آن فهمیدم و خیلی عصبی شدم. گفتم: «چی؟ چرا این را به من نگفتی؟» گفتند: «خب، چند روز پیش اتفاق افتاد.»

‏پرسیدم: «چقدر طول می‌کشد تا این کار ( اسکن کردن پیجرها) را انجام دهند؟» گفتند ممکن است یک روز طول بکشد.
‏گفتم: "خب، پس ما باید فوراً این کار را انجام دهیم."

@mellig