رضــــــاشاه روحــــــت شاد
7.9K subscribers
2.53K photos
3K videos
92 files
1.18K links
اصول رهایی ایران طبق وصیتنامه شاهنشاه آریامهر بزرگ:
- حفظ پرچم شیر و خورشید
- اطاعت از قانون اساسی مشروطه
- حمایت از فرزندم که به یادگار در بین شماست
پاینده ایران، جاوید شاه
Download Telegram
💢#دموکراسی


🔻تعریف شما از از «دموکراسی‌» چیست؟ تشکیل پارلمان؟ انتخابات و صندوق رأی؟ رئیس‌جمهور و کابینه‌های پارلمانی؟ مشارکت سیاسی مردم در تعیین دولتمردان؟ می‌توان تعاریف ساختاری دقیقی از دموکراسی‌ و نظام دموکراتیک ارائه داد. اما اگر بخواهیم روح دموکراسی‌ را تعریف کنیم باید از این تعاریف و توصیفات صوری کمی فاصله بگیریم و به جوهر دموکراسی‌ برسیم.

بی‌شمارند نظام‌های به ظاهر دموکراتیکی که مرتب انواع انتخابات را در سطوح مختلف برگزار می‌کنند اما در نهایت بخش بزرگی از شهروندان آن کشور بهتر از همه می‌دانند که آنچه بر آن‌ها حاکم است دموکراسی‌ نیست. چگونه می‌توان این مشکل را به گونه‌ای قابل فهم بیان و صورت‌بندی کرد؟ چه اتفاقی در این نظام‌ها رخ می‌دهد که دموکراسی‌ در آن‌ها به ظاهر برقرار است اما در باطن دموکراتیک نیستند؟

دموکراسی در واقع نوعی دستگاه است: «دستگاه انتقال نیرو»، مانند دستگاهی که نیرو را از موتور به چرخ‌ها منتقل می‌کند. دموکراسی‌ دستگاهی است که قرار است نیرو را از جامعه به حاکمیت منتقل کند. این نیرو چیست؟ «ارادۀ جمعی». در واقع دموکراسی بر دو اصل استوار است: «اصلی اخلاقی» که می‌گوید حاکمیت بر مردم زمانی مشروع است که با خواست مردم همراه باشد؛ و «اصلی عقلانی» که می‌گوید قدرت در ارادۀ جمعی نهفته است و برای تولید قدرت، پیوسته باید مبتنی بر ارادۀ جمعی حکومت‌داری کرد.

بنابراین، اکنون دستگاهی باید وجود داشته باشد تا «ارادۀ جمعی» را «شناسایی» و به حاکمیت «منتقل» کند. تعریف اصلی و روح دموکراسی‌ هم در همین کارکرد نهفته است: «دموکراسی دستگاه انتقال نیرو (یعنی ارادۀ جمعی) از جامعه به حکومت است.»

معیار تشخیص اینکه آیا نظامی دموکراتیک هست یا نه همین کارکرد آن است! (نه صندوق رأی و انتخابات‌های رنگارنگ). یعنی اگر نظامی دستگاه انتقال نیرو از جامعه به حاکمیت را داشت، دموکراتیک است، اگر نداشت تنها نمایی از دموکراسی‌ برساخته است.

سینمایی را تصور کنید که بر سردرِ آن پوستر فیلمِ در حال اکران نصب است. صف می‌ایستید. بلیت می‌خرید. وارد سینما می‌شوید. مأمورِ ورودی سینما کاملاً جدی بلیت شما را چک و پاره می‌کند. شما بستنی می‌خرید تا در دقایق اول فیلم کامتان را هم شیرین کنید. وارد سالن می‌شوید. قلقله است. صندلی‌تان را پیدا می‌کنید. می‌نشینید. به موقع آمده‌اید. برق‌ها خاموش می‌شود. نرم‌نرم بستنی‌تان را هم می‌خورید. برق‌ها خاموش است اما هر چه منتظر می‌مانید پرده روشن نمی‌شود. فیلمی اکران نمی‌شود. مردم هم در تاریکی بدون اعتراض نشسته‌اند و پردۀ تاریک را تماشا می‌کنند. از بغل‌دستی‌تان می‌پرسید: «آقا فیلم رو نشون نمی‌دن؟» اما او چنان محو تماشای پردۀ تاریک است که متوجه پرسش شما نمی‌شود... دو ساعت می‌گذرد. مردم در تاریکی می‌نشینند و پرده را تماشا می‌کنند. برق‌‌ها روشن می‌شود. و مردم همه راضی از تماشای فیلم بلند می‌شوند و می‌روند و حین بیرون رفتن احساس خود را نسبت به پایان فیلم بیان می‌کنند... در ادبیات به چنین صحنه‌ای می‌گویند «اَبزورد» (absurd).

آری، «ابزورد»! «پوچ»! دموکراسی‌ای هم که دستگاه انتقال نیرو و اراده به حاکمیت نباشد، مانند سینمایی که وصف کردم ابزود است. گروهی حاکمند، سازوکاری ظاهری هم وجود دارد تا مردم خیال کنند در حاکمیت مشارکت کرده‌اند. اما فقط در تاریکی نشسته‌اند و به پرده‌ای بی‌تصویر چشم دوخته‌اند.

اما این انتهای ماجرا نیست. این نمایش اَبزورد مرحلۀ دیگری هم دارد. تا این‌جا با نوعی دموکراسی ظاهری روبرو شدیم که فقط «بی‌کارکرد» بود، یعنی «دستگاه انتقال نیرو از جامعه به حاکمیت» نبود. همین. اما این دستگاه می‌تواند به جای آن‌که «بی‌کارکرد» باشد، «کارکردی معکوس» بیابد. یعنی ماشینی که قرار بود «نیرو را از جامعه به حاکمیت» منتقل کند، به ماشینی تبدیل می‌شود که «نیرو و اراده را از حاکمیت به جامعه» منتقل می‌کند. در این مورد آنچه دموکراسی (مردم‌سالاری) نامیده می‌شود اتفاقاً به ابزاری برای دور نگاه داشتن مردم از حاکمیت و حتا از آن بدتر، برای استمرار بی‌گزند حاکمیتی جدا از جامعه تبدیل می‌شود. بهترین مثال چنین حاکمیت‌هایی «جمهوری‌های خلق» به سبک سوسیالیستی‌ است که زمانی بر نیمی از جهان حاکم بود و امروز هم نمونه‌های آن یافت می‌شود. و چقدر هم بر دو واژۀ «خلق» (دِمو) و «جمهوری» (کراسی) تأکید می‌کنند!

این چنین است که دموکراسی می‌تواند ابتدا به «دستگاهی بی‌کارکرد» و در مرحلۀ بعد به «دستگاهی با کارکرد معکوس» تبدیل شود.

مهدی تدینی

♡ ㅤ    ❍ㅤ    ⎙ㅤ  ⌲            
ˡᶦᵏᵉ  ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ  ˢᵃᵛᵉ  ˢʰᵃʳᵉ

‏رضـــــا شـــــاه روحـــــت شـــاد
𓄂𓆃 @Rezapahlavism
👍52👎1
طومار جمع کردن اهالی شهر ری و ارجاع آن به کاشانی رییس مجلس شورای ملی و مصدق نخست وزیر ،در مخالفت با شرکت زنان در انتخابات!
ارزش های سیاسی بدست آمده در یک فرایند لیبرالی میتواند با یک تومار در فرایند رای گذاری از بین برود ، همه چیز را نمیتوان به رای گذاشت این نکته مهمی بود که شاه می‌دانست.

#دموکراسی
♡ ㅤ    ❍ㅤ    ⎙ㅤ  ⌲            
ˡᶦᵏᵉ  ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ  ˢᵃᵛᵉ  ˢʰᵃʳᵉ

‏رضـــــا شـــــاه روحـــــت شـــاد
𓄂𓆃 @Rezapahlavism
👍59
کلیپ : پاسخ دندان شکن ثابتی به ایرج اسکندری ها

یکی از اشتباهات دانش آموخته های دانشگاه در ایران این بود که مطالعۀ تاریخ رو از قرن نوزدهم و بیستم شروع کردند و در دام روایت چپ‌ها افتادند که ادعا دارند: «غرب صد ساله متمدن شده و دلیلش هم استعمار شدن جنوب جهانی توسط سفیدهای وحشی امپریالیسته!» در حالی که غرب از قرن سیزدهم همونطور که دورانت تشریح می‌کنه، راه خودش رو از بقیه سوا کرد و متمدن شد و هیچ ربطی هم به استعمار و امپریالیسم نداره. آنچه به عنوان تمدن معاصر غرب شناخته می‌شود، ترکیبی از مناسبات سرمایه‌داری، رشد علوم و فلسفۀ عقلی، انقلاب صنعتی، ملت‌گرایی و دولت-ملت، شهرنشینی، دموکراسی سیاسی، دولت مدرن انتخابی و قانونی، فردیت، جدایی دین از نهاد قدرت سیاسی، جامعۀ مدنی، رعایت حقوق بشر و حقوق مدنی شهروندی، رشد اقتصادی و رفاه اجتماعی و خلاصه راحت‌تر و آسوده‌تر زیستن ذهنی و عینی انسان‌ها با توجه به رشد اجتناب‌ناپذیر تکنولوژی! کاری که دانشگاه در ایران انجام داد تولید میلیون‌ها جانور با حداقل تستوسترون بود که همه مفاهیم مدرن مثل توسعه، تعامل سیاسی دموکراسی،جمهوری ... رو لوث کنند

#دموکراسی
#کمونیست
𓄂𓆃 @Rezapahlavism
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
👍699👏5
برخلاف تصور عمومی ‎#دموکراسی از آرمان‌های مشروطه نبود.

دموکراسی نه در معنای کهن آن در یونان باستان و نه در معنای امروزی آن مترادف یا هم‌معنی واژه ‎#آزادی نبوده و نیست.
اما بی تردید دوران ‎#پادشاهی_پهلوی هم چه طرفه‌های قجری و سفله‌های ج.ا خوششان بیاید یا نه و چه از عقده و غصه و کینه دق کنند ‏کشور ایران آزادترین روزگار تاریخ خود و منطقه را به چشم دید و بسیاری از حقوق و آزادیهای مردم ایران در آن دوره، آرزوی محال امروز مردم ایران است مانند آزادی دین و مذهب، آزادی پوشش و حجاب، آزادی زنان، آزادی شغلی، آزادی شاد بودن و شاد زیستن و…

شاید هم منظور برخی استادان از داشتن آزادی و ‏دموکراسی، آزادی محمدعلی‌ سلطان قاجار در به توپ بستن مجلس شورای ملی یا آزادی مظفر‌الدین سلطان در بریدن سر روشنفکران بزرگی هم‌چون میرزاآقاخان کرمانی به دستور وی باشد!
یا شاید هم آزادی آقامحمدخان قاجار در اهانت‌هایش به مردم ایران هنگام نصیحت فتحعلی‌سلطان!
یا شاید هم آزادی ‏احمد سلطان در بیزاری و تنفر از ایران و مردم ایران! تا حدی که گفت "کلم‌فروشی در کشور سوییس را به پادشاهی بر مردم ایران ترجیح می‌دهم" و لابد از روی علاقه بسیار به ایران وصیّت کرد که او را در کربلا به خاک بسپارند
برای رساندن مردم ایران به آزادی نخست باید آنان را در جایگاه یک ‏انسان آزاد دید به همان گونه‌ای که در دوران پهلوی سیستم ارباب رعیتی قاجاری به‌دست ‎#رضاشاه بزرگ برچیده شد و مردم در برابر قانون دارای حق برابر و آزاد و هرکدام یک شهروند شدند و سپس #شاهنشاه_آریامهر با انقلاب سفید و برنامه‌های دیگر آن جایگاه را به درجه‌ای برتر رساند

‏جایگاهی که پیش از آن در دوران قاجاریه وجود نداشت و جمهوری اسلامی هم به همان دوران ننگین قجری بازگشت.


♡     ❍ㅤ   ⎙ㅤ  ⌲            
ˡᶦᵏᵉ  ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ  ˢᵃᵛᵉ  ˢʰᵃʳᵉ

رضـــــا شـــــاه روحـــــت شـــاد
𓄂𓆃 @Rezapahlavism
👍53😭124👌3💯2