احادیث و سنت نبوی ﷺ
667 subscribers
821 photos
24 videos
1 link
Download Telegram
1- «وعَنْ أَميرِ الْمُؤْمِنِينَ أبي حفْصٍ عُمرَ بنِ الْخَطَّابِ بْن نُفَيْل بْنِ عَبْد الْعُزَّى بن رياح بْن عبدِ اللَّهِ بْن قُرْطِ بْنِ رزاح بْنِ عَدِيِّ بْن كَعْبِ بْن لُؤَيِّ بن غالبٍ القُرَشِيِّ العدوي رضی الله عنه، قال: سمعْتُ رسُولَ الله صلی الله علیه وسلميقُولُ «إنَّما الأَعمالُ بالنِّيَّات، وإِنَّمَا لِكُلِّ امرئٍ مَا نَوَى، فمنْ كانَتْ هجْرَتُهُ إِلَى الله ورَسُولِهِ فهجرتُه إلى الله ورسُولِه، ومنْ كاَنْت هجْرَتُه لدُنْيَا يُصيبُها، أَو امرَأَةٍ يَنْكحُها فهْجْرَتُهُ إلى ما هَاجَر إليْهِ»» متَّفَقٌ على صحَّتِه.
1- «از حضرت عمر بن الخطاب رضی الله عنه روایت شده که گفت:
از رسول خدا صلی الله علیه وسلمشنیدم که فرمود: همانا ثواب اعمال به نیت بستگی دارد و هر کس نتیجهء نیت خود را درمیابد، پس کسی که هجرت او بسوی خدا و رسول او است ثواب هجرت بسوی خدا ورسولش را در می‌یابد و کسی که هجرتش بسوی دنیا باشد بآن میرسد یا هجرت او برای ازدواج با زنی باشد، پس هجرت او بسوی چیزیست که برای رسیدن به آن هجرت نموده است».
ش: این حدیث معنا و مفهوم وسیعی دارد و می‌رساند که مسلمان باید در همهء اعمال و اقوال خویش رضای خداوند را منظور نظر خویش قرار دهد زیرا بدون اخلاص نیت خداوند ثوابی و مکافاتی نیکو در برابر عمل انسان نمی‌دهد. و هم باید گفت که هجرت لفظی آنست که انسان خانه و کاشانه‌اش را برای خدا رها کند، ولی هجرت حقیقی آنست که انسان از گناهان و منهیات خداوندی دوری جوید چنانچه در حدیث دیگر آمده: و المهاجر من هجر ما نهی الله عنه. (مترجم)

@THEHADIIS
3- «وعَنْ عَائِشَة رضی الله عنه قَالَت قالَ النَّبِيُّ صلی الله علیه وسلم : «لا هِجْرَةَ بَعْدَ الْفَتْحِ، وَلكنْ جِهَادٌ وَنِيَّةٌ، وَإِذَا اسْتُنْفرِتُمْ فانْفِرُوا»» مُتَّفَقٌ عَلَيْه.
وَمَعْنَاه: لا هِجْرَةَ مِنْ مَكَّةَ لأَنَّهَا صَارَتْ دَارَ إِسْلام.

3- «از عائشه رضی الله عنه روایت است که پیامبر خدا صلی الله علیه وسلم فرمود:
هجرتی بعد از فتح نیست، ولی جهاد و نیت جهاد به حال خود باقیست و هرگاه به جهاد دعوت شدید، آن را لبیک گفته، بسوی آن بشتابید».
معنای حدیث آنست که هجرتی از مکه وجود ندارد، زیرا مکهء مکرمه سرزمین اسلام گردیده است.
ش: در بارهء مفهوم این حدیث امام خطابی گوید: برای مسلمانان در آن وقت به علت اینکه مکه فتح گردیده و مسلمانان برای دین‌شان نگرانی نداشته‌اند هجرتی بسوی مدینه لازم نبود. چون، علت وجوب هجرت در ابتداء نیز بخاطر قلت مسلمین در آن وقت در مدینه بوده تا بدین ترتیب مسلمانان در مدینه زیاد شده و قدرت یابند، که در واقع این هجرت به سوی پیامبر خدا و حمایت از ایشان و تعلیم دین بوده است، اما پس از فتح مکه از این امر بی‌نیازی بوده و مسلمین توان و نیروی حمایت از خویش را داشته‌اند. (مترجم)
@THEHADIIS
رسول الله ﷺفرموده

@THEHADIIS
19- «وعَنْ زِرِّ بْنِ حُبْيشٍ قال: أَتيْتُ صفْوانَ بْنِ عسَّالٍ رضی الله عنه أَسْأَلُهُ عن الْمَسْحِ عَلَى الْخُفَّيْنِ فقال: مَا جَاءَ بِكَ يَا زِر؟ فقُلْت: ابْتغَاءُ الْعِلْم، فقَال: إِنَّ الْملائِكَةَ تَضَعُ أَجْنِحتِها لِطَالِبِ الْعِلْمِ رِضاء بمَا يَطلُب، فَقلْت: إِنَّه قدْ حَكَّ في صدْرِي الـْمسْحُ عَلَى الْخُفَّيْنِ بَعْدَ الْغَائِطِ والْبوْل، وكُنْتَ امْرَءاً مِنْ أَصْحاب النَّبِيِّ صلی الله علیه وسلم، فَجئْت أَسْأَلُك: هَلْ سمِعْتَهُ يذْكرُ في ذَلِكَ شيْئا؟ قال: نعَمْ كانَ يأْمُرنا إذا كُنا سفراً أوْ مُسافِرين أَن لا ننْزعَ خفافَنا ثلاثة أَيَّامٍ ولَيَالِيهنَّ إِلاَّ مِنْ جنَابةٍ، لكِنْ مِنْ غائطٍ وبْولٍ ونْوم. فقُلْت: هَل سمِعتهُ يذكُر في الْهوى شيْئا؟ قال: نعمْ كُنَّا مَع رسول الله صلی الله علیه وسلم في سفر، فبيْنا نحنُ عِنْدهُ إِذ نادَاهُ أَعْرابي بصوْتٍ له جهوري: يا مُحمَّد، فأَجَابهُ رسولُ الله صلی الله علیه وسلم نحْوا مِنْ صَوْتِه: «هاؤُمْ» فقُلْتُ له: وَيْحَكَ اغْضُضْ مِنْ صَوْتِكَ فإِنَّك عِنْد النَّبيِّ صلی الله علیه وسلم وقدْ نُهِيت عَنْ هذا، فقال: واللَّه لا أَغضُض: قَالَ الأَعْرابِي: الْمَرْءُ يُحِبُّ الْقَوم ولَمَّا يلْحق بِهِمْ؟ قال النَّبِيُّ صلی الله علیه وسلم: «الْـمرْءُ مع منْ أَحَبَّ يَوْمَ الْقِيامةِ» فما زَالَ يُحدِّثُنَا حتَّى ذكر باباً من الْمَغْرب مَسيرةُ عرْضِه أوْ يسِير الرَّاكِبُ في عرْضِهِ أَرْبَعِينَ أَوْ سَبْعِينَ عَاماً. قَالَ سُفْيانُ أَحدُ الرُّوَاةِ . قِبل الشَّامِ خلقَهُ اللَّهُ تعالى يوْم خلق السموات والأَرْضَ مفْتوحاً لِلتَّوبة لا يُغلقُ حتَّى تَطلُعَ الشَّمْسُ مِنْهُ»» رواه التِّرْمذی وغیره وقال: حدیث حسن صحیح.

19- «از زر بن حبیش رضی الله عنه روایت است که گفت:
نزد صفوان ابن عسال رضی الله عنه آمدم در موضوع مسح بر روی کفش بپرسم وی گفت:‌ای زر چه چیزی ترا آورد؟
گفتم: به طلب علم آمدم.
گفت: فرشتگان بال‌های خود را برای طالب علم می‌گسترانند، از بسکه از درخواست و طلب وی راضی می‌باشند.
گفتم: مسئلهء مسح بر کفش بعد از رفع ضرورت (بول و براز) بر دلم گذشت، در حالیکه یکی از اصحاب پیامبر صلی الله علیه وسلم بودی و آمدم بپرسم آیا در این مورد از آنحضرت صلی الله علیه وسلم چیزی شنیده‌ای؟
گفت: بلی. آنحضرت صلی الله علیه وسلم امر می‌نمودند که هرگاه در سفر باشیم برای سه شبانه روز کفش‌های (موزه‌ها) مان را بیرون نیاوریم مگر اینکه جنب شویم، لیکن غائط و بول و خواب، و روی آنها را مسح کنیم.
گفتم: آیا از وی در مورد دوستی چیزی شنیده‌ای؟
گفت: بلی. ما با پیامبر صلی الله علیه وسلم در سفر بودیم که ناگهان اعرابیی با صدای بسیار بلند صدا زد، ای محمد، پیامبر صلی الله علیه وسلم با صدای بلند مثل او گفتند: بلی. گفتم: وای بر تو، آهسته داد زن، آیا نمی‌دانی که تو در کنار پیامبر صلی الله علیه وسلم قرار داری و از صدا بلند کردن منع شده ای؟ گفت: آهسته صدا نمی‌زنم.
اعرابی گفت: کسی قومی را دوست می‌دارد در حالیکه هنوز به آنها نپیوسته است؟
آنحضرت  فرمود: هر شخص روز قیامت با کسی دمخور و محشور می‌شود که او را دوست می‌دارد.
همین گونه صحبت نمود، تا از دروازه‌ای صحبت کرد که به سمت مغرب وجود دارد و گذشتن از پهنای آن و در روایتی سواره پهنای آن را در چهل یا هفتاد سال طی می‌کند.
سفیان یکی از روایت کنندگان حدیث می‌گوید: این دروازه به طرف شام قرار دارد، در روز آفرینش آسمان و زمین آن را نیز آفریده است تا لحظه‌ای که آفتاب از آن طلوع نماید».
@THEHADIIS
20- «وعنْ أبي سعِيدٍ سَعْد بْنِ مالك بْنِ سِنانٍ الْخُدْرِيِّ رضی الله عنه أَن نَبِيَّ الله صلی الله علیه وسلم قال: «كان فِيمنْ كَانَ قَبْلكُمْ رَجُلٌ قتل تِسْعةً وتِسْعين نفْسا، فسأَل عن أَعلَم أَهْلِ الأَرْضِ فدُلَّ على راهِب، فَأَتَاهُ فقال: إِنَّهُ قَتَل تِسعةً وتسعِينَ نَفْسا، فَهلْ لَهُ مِنْ توْبَة؟ فقال: لا فقتلَهُ فكمَّلَ بِهِ مِائةً ثمَّ سألَ عن أعلم أهلِ الأرض، فدُلَّ على رجلٍ عالمٍ فقال: إنهَ قَتل مائةَ نفسٍ فهلْ لَهُ مِنْ تَوْبة؟ فقالَ: نَعَمْ ومنْ يحُولُ بيْنَهُ وبيْنَ التوْبة؟ انْطَلِقْ إِلَى أَرْضِ كذا وكذا، فإِنَّ بها أُنَاساً يعْبُدُونَ الله تعالى فاعْبُدِ الله مَعْهُم، ولا تَرْجعْ إِلى أَرْضِكَ فإِنَّهَا أَرْضُ سُوء، فانطَلَق حتَّى إِذا نَصَف الطَّريقُ أَتَاهُ الْـموْتُ فاختَصمتْ فيهِ مَلائكَةُ الرَّحْمَةِ وملاكةُ الْعَذاب. فقالتْ ملائكةُ الرَّحْمَةَ: جاءَ تائِباً مُقْبلا بِقلْبِهِ إِلى اللَّهِ تعالى، وقالَتْ ملائكَةُ الْعذاب: إِنَّهُ لمْ يَعْمَلْ خيْراً قط، فأَتَاهُمْ مَلكٌ في صُورَةِ آدمي فجعلوهُ بيْنهُمْ أَي حكماً فقال قيسوا ما بَيْن الأَرْضَين فإِلَى أَيَّتهما كَان أَدْنى فهْو لَهُ، فقاسُوا فوَجَدُوه أَدْنى إِلَى الأَرْضِ التي أَرَادَ فَقبَضْتهُ مَلائكَةُ الرَّحمةِ» متفقٌ علیه.
وفي روايةٍ في الصحيح: «فكَان إِلَى الْقرْيَةِ الصَّالحَةِ أَقْربَ بِشِبْر، فجُعِل مِنْ أَهْلِها» وفي رِواية في الصحيح: «فأَوْحَى اللَّهُ تعالَى إِلَى هَذِهِ أَن تَبَاعَدِى، وإِلى هَذِهِ أَن تَقرَّبِي وقال: قِيسُوا مَا بيْنهمَا، فَوَجدُوه إِلَى هَذِهِ أَقَرَبَ بِشِبْرٍ فَغُفَرَ لَهُ» . وفي روايةٍ: «فنأَى بِصَدْرِهِ نَحْوهَا»».

20- «از ابو سعید سعد بن مالک بن سنان الخدری رضی الله عنه مروی است که:
پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود: در زمانهای پیش از شما مردی بود که 99 نفر را کشته بود. از مردم پرسید که داناترین‌شان کیست؟ وی را به راهبی رهنمائی کردند، نزد راهب آمده اعتراف نمود که او 99 نفر را کشته، آیا توبهء برای او وجود دارد؟ راهب گفت: نه! آن شخص راهب را هم کشت و صد نفر را تکمیل کرد. آنگاه از عالمترین مردم پرسید او را به عالمی راهنمائی کردند. نزد عالم آمده، اعتراف کرد که 100 نفر را کشته است، آیا راهی برای توبه‌اش وجود دارد؟
عالم گفت بلی. چه کسی می‌تواند که بین او و بین توبه مانع شود؟ برو به سرزمین فلان و فلان در آنجا مردمی هستند که خدا را می‌پرستند، تو هم با آن مردم عبادت کن و به سرزمین خویش میا، زیرا این سرزمین جای بدی است، آن مرد رفت و در نیمهء راه مرگش فرا رسید. فرشتگان رحمت و عذاب بر سرش اختلاف کردند. ملائکهء رحمت گفتند: این شخص توبه نموده و از دل بسوی خدا روی آورده است. و ملائکهء عذاب گفتند که هرگز او کار خوبی انجام نداده. فرشته‌ای بصورت آدمی از راه در رسید، و او را حکم در میان خویش قرار دادند، وی گفت: هر دو زمین را اندازه بگیرید به هر کدام که نزدیک‌تر بود از آنش بحساب آورید، آنها هم هر دو زمین را اندازه گرفتند دیدند به سرزمین مطلوبش که قصد آن را داشته نزدیک‌ترین است و ملائکهء رحمت روحش را قبض کردند.
در روایتی در حدیث صحیح آمده: که وجبی به ده نکوکاران نزدیکتر بود. از این رو از جملهء مردم آن بحساب رفت.
در روایتی در صحیح آمده: خداوند به این سرزمین گفت که دور شو و بدیگری گفت که نزدیک شو و گفت بین آن را اندازه بگیرید. چون آنها اندازه گرفتند یک وجب به این قریه نزدیکتر بود، پس خداوند گناهانش را آمرزیده او را مورد رحمت خویش قرار داد».
در روایتی آمده که وی سینهء خود را به طرف آن سرزمین گردانید».
@THEHADIIS
رسول الله ﷺفرموده
@THEHADIIS
56- «الثَّالث: عنْ أبي سُفْيانَ صَخْرِ بْنِ حَربٍ رضی الله عنه . في حديثِه الطَّويلِ في قِصَّةِ هِرقْل، قَالَ هِرقْل: فَماذَا يَأْمُرُكُمْ يعْني النَّبِيَّ صلی الله علیه وسلم قَالَ أَبُو سُفْيَانَ: قُلْت: يقول «اعْبُدُوا اللَّهَ وَحْدَهُ لا تُشرِكُوا بِهِ شَيْئا، واتْرُكُوا ما يَقُولُ آباؤُكُم، ويَأْمُرنَا بالصَّلاةِ والصِّدق، والْعفَاف، والصِّلَةِ»» متفقٌ علیه.

56- «از ابو سفیان صخر بن حرب رضی الله عنه در حدیث طویل و درازش در قصهء هرقل (هراکلیوس) نقل شده که:
هرقل گفت: آنحضرت صلی الله علیه وسلم شما را به چه امر می‌کند؟
ابوسفیان می‌گوید، گفتم: می‌گوید خدای واحد را بپرستید، به او چیزی را شریک میاورید و ترک نمائید آنچه را که پدران شما می‌گویند و ما را دستور می‌دهد که نماز بخوانیم و راست بگوییم و پاکدامنی ورزیم و صلهء رحم بجای آوریم».
@THEHADIIS
57- «الرَّابِع: عَنْ أبي ثَابِت، وقِيل: أبي سعيد، وقِيل: أبي الْولِيد، سَهْلِ بْنِ حُنيْف، وَهُوَ بدرِي رضی الله عنه ، أَن النبيَّ صلی الله علیه وسلم قال: «مَنْ سَأَلَ اللَّهَ، تعالَى الشِّهَادَة بِصِدْقٍ بَلَّغهُ اللَّهُ مَنَازِلَ الشُّهدَاء، وإِنْ مَاتَ عَلَى فِراشِهِ»» رواه مسلم.

57- «از ابو ثابت یا ابو سعید یا ابو الولید سهل بن حنیف بدری رضی الله عنه روایت است که:
آنحضرت صلی الله علیه وسلم فرمودند: کسی که از روی صدق و راستی از خداوند شهادت را طلب کند خداوند او را از درجات شهداء بهره مند می‌سازد هرچند بر بالینش بمیرد».
ش: مصنف کتاب گوید: از این حدیث، استحباب طلب شهادت، و اینکه انسان می‌باید نیت خیر داشته باشد، دریافت می‌گردد. (مترجم)

@THEHADIIS
رسول الله ﷺفرموده

@THEHADIIS
1406- «وعنْ أبي مسْعُود الْبدْري رضی الله عنه ، قال: أَتاناَ رسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وسلم ، وَنَحْنُ في مَجْلِس سعد بنِ عُبَادَةَ رضی الله عنه ، فقالَ لهُ بَشِيرُ بْنُ سعد: أمرَنَا اللَّه أنْ نُصلِّي علَيْكَ يا رسولَ اللَّه، فَكَيْفَ نُصَّلي علَيْك؟ فَسكَتَ رسولُ اللَّه صلی الله علیه وسلم ، حتى تَمنَّيْنَا أنَّه لمْ يَسْأَلْه، ثمَّ قال رسولُ اللَّه صلی الله علیه وسلم ، قولُوا: اللَّهمَّ صلِّ عَلى مُحَمَّد، وَعَلى آلِ مُحمَّد، كما صليْتَ على آل إبْراهِيم، وَبارِكْ عَلى مُحَمَّد، وعَلى آلِ مُحمَّد، كما بَاركْتَ عَلى آل إبْراهِيم، إنكَ حمِيدٌ مجِيد، والسلام كما قد عَلِمتم»» رواهُ مسلم.

1406- «از ابو مسعود بدری رضی الله عنه روایت شده که گفت:
رسول الله صلی الله علیه وسلم نزد ما آمد، در حالیکه ما در مجلس سعد بن عباده رضی الله عنه بودیم. بشیر بن سعد بوی گفت: خداوند ما را امر نموده که بر شما درود فرستیم، پس چگونه بر شما درود فرستیم؟
رسول الله صلی الله علیه وسلم سکوت فرمود، تا اینکه آرزو کردیم کاش از او نپرسیده بودیم!
سپس رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: بگوئید: «اللَّهمَّ صلِّ عَلى مُحَمَّد، وَعَلى آلِ مُحمَّد، كما صلیتَ على آل إبْراهِیم، وَبارِكْ عَلى مُحَمَّد، وعَلى آلِ مُحمَّد، كما بَاركْتَ عَلى آل إبْراهِیم، إنكَ حمِیدٌ مجِیدٌ» و سلام را چنانچه دانستید، بگوئید».
@THEHADIIS
1404- «وعنْ فَضَالَةَ بنِ عُبَيْد رضی الله عنه ، قال: سمِع رسولُ اللَّهِ صلی الله علیه وسلم رَجُلاً يدْعُو في صلاتِهِ لَمْ يُمَجِّدِ اللَّه تَعالى، وَلَمْ يُصلِّ عَلى النبي صلی الله علیه وسلم ، فقال رسولُ اللَّه صلی الله علیه وسلم : «عَجِلَ هذا»، ثمَّ دعَاهُ فقال لهُ ¬ أوْ لِغَيْرِهِ ¬: إذا صلَّى أحَدُكُمْ فليبْدأْ بِتَحْمِيدِ ربِّهِ سُبْحانَهُ والثَّنَاءِ عليه، ثُمَّ يُصلي عَلى النبي صلی الله علیه وسلم ثُمَّ يدْعُو بَعدُ بِما شاءَ»». رواهُ أبو داود والترمذي وقالا: حديثٌ حسن صحيح.

1404- «از فضاله بن رضی ا لله عنهروایت است که:
رسول الله صلی الله علیه وسلم مردی را شنید که در نمازش دعا می‌کرد، نه ثنای حق تعالی را گفت و نه بر پیامبر صلی الله علیه وسلم درود فرستاد. رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: این نفر شتاب نمود و بعد او را خواست و برای او یا غیرش فرمود: هرگاه یکی از شما نماز گزارد، باید به حمد و ثنای پروردگارش شروع کرده و سپس بر پیامبر صلی الله علیه وسلم درود فرستد و بعد از آن هر چه خواست دعا کند».
@THEHADIIS
رسول الله ﷺفرموده
@THEHADIIS
باب(5): درباره‌ی حسن ظن به الله متعال هنگام مرگ


455- عَنْ جَابِرٍ (رضي الله عنه) قَالَ: سَمِعْتُ النَّبِيَّ (صلی الله علیه وآله وسلم) قَبْلَ وَفَاتِهِ بِثَلاَثٍ يَقُولُ: «لاَ يَمُوتَنَّ أَحَدُكُمْ إِلاَّ وَهُوَ يُحْسِنُ بِاللَّهِ الظَّنَّ». (م/2877)


ترجمه: جابر (رضي الله عنه) می‌گوید: شنیدم که نبی اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) سه روز قبل از وفاتش می‌فرمود: «مبادا کسی از شما بمیرد مگر اینکه گمانش نسبت به الله ﻷ نیک باشد».
ارسال از طریق برنامه موبایل صحیح مسلم به زبان فارسی
@THEHADIIS
باب(2) آنچه نزد مریض و میت، گفته می‌شود


452- عَنْ أُمِّ سَلَمَةَ ل قَالَتْ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: «إِذَا حَضَرْتُمْ الْمَرِيضَ أَوْ الْمَيِّتَ فَقُولُوا خَيْرًا، فَإِنَّ الْمَلاَئِكَةَ يُؤَمِّنُونَ عَلَى مَا تَقُولُونَ». قَالَتْ: فَلَمَّا مَاتَ أَبُو سَلَمَةَ أَتَيْتُ النَّبِيَّ (صلی الله علیه وآله وسلم) فَقُلْتُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، إِنَّ أَبَا سَلَمَةَ قَدْ مَاتَ، قَالَ: «قُولِي: اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِي وَلَهُ، وَأَعْقِبْنِي مِنْهُ عُقْبَى حَسَنَةً». قَالَتْ: فَقُلْتُ، فَأَعْقَبَنِي اللَّهُ مَنْ هُوَ خَيْرٌ لِي مِنْهُ، مُحَمَّدًا ص. (م/919)


ترجمه: ام سلمه ل می‌گوید: رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «هر گاه نزد بیمار یا میت، حضور یافتید، دعای خیر کنید؛ زیرا فرشتگان دعای شما را آمین می‌گویند». ا م سلمه می‌گوید: هنگامی‌که ابو سلمه فوت نمود، نزد نبی اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) رفتم و عرض کردم: ای رسول الله! ابوسلمه فوت نمود. پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمود: «بگو بار الها! من و او را مغفرت کن و جانشین خوبی بجای او به من عنایت فرما». ام سلمه ل می‌گوید: من این کلمات را گفتم؛ لذا الله متعال کسی را که برایم از او بهتر بود؛ یعنی محمد (صلی الله علیه وآله وسلم) را به من عنایت فرمود.
ارسال از طریق برنامه موبایل صحیح مسلم به زبان فارسی

@THEHADIIS
باب(8): درباره‌ی ارواح مؤمنان و ارواح کافران


458- عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ (رضي الله عنه) قَالَ: إِذَا خَرَجَتْ رُوحُ الْمُؤْمِنِ تَلَقَّاهَا مَلَكَانِ يُصْعِدَانِهَا، قَالَ حَمَّادٌ: فَذَكَرَ مِنْ طِيبِ رِيحِهَا وَذَكَرَ الْمِسْكَ، قَالَ: وَيَقُولُ أَهْلُ السَّمَاءِ: رُوحٌ طَيِّبَةٌ، جَاءَتْ مِنْ قِبَلِ الأَرْضِ، صَلَّى اللَّهُ عَلَيْكِ وَعَلَى جَسَدٍ كُنْتِ تَعْمُرِينَهُ، فَيُنْطَلَقُ بِهِ إِلَى رَبِّهِ، ﻷ ثُمَّ يَقُولُ: انْطَلِقُوا بِهِ إِلَى آخِرِ الأَجَلِ، قَالَ: وَإِنَّ الْكَافِرَ إِذَا خَرَجَتْ رُوحُهُ، قَالَ حَمَّادٌ: وَذَكَرَ مِنْ نَتْنِهَا وَذَكَرَ لَعْنًا، وَيَقُولُ أَهْلُ السَّمَاءِ: رُوحٌ خَبِيثَةٌ جَاءَتْ مِنْ قِبَلِ الأَرْضِ، قَالَ: فَيُقَالُ: انْطَلِقُوا بِهِ إِلَى آخِرِ الأَجَلِ، قَالَ أَبُو هُرَيْرَةَ: فَرَدَّ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله وسلم) رَيْطَةً كَانَتْ عَلَيْهِ عَلَى أَنْفِهِ هَكَذَا. (م/2872)


ترجمه: ابوهریره (رضي الله عنه) می‌گوید: هنگامی‌که روح مؤمن، بیرون می‌رود، دو فرشته آنرا تحویل می‌گیرند و به سمت بالا می‌برند. حماد می‌گوید: ابوهریره (رضي الله عنه) از خوشبویی آن نیز سخن به میان آورد و ادامه داد که: ساکنان آسمان می‌گویند: این، روح پاکی است که از جانب زمین آمده است؛ سلام بر تو و بر جسدی که تو در آن، سکونت داشتی. آنگاه او را بسوی پروردگارش می‌برند. الله می‌گوید: او را به سدرۀ المنتهی ببرید. ا م ا هنگامی‌که روح کافر، بیرون می‌رود. حماد که یکی از راویان است، می‌گوید: آنگاه ابوهریره (رضي الله عنه) از بدبویی او سخن به میان آورد و او را نفرین کرد و افزود: ساکنان آسمان می‌گویند: این، روح پلیدی است که از جانب زمین آمده است. آنگاه می‌گویند: او را به سجین (طبقه‌ی هفتم زیر زمین که ارواح کفار و فجار آنجا هستند) ببرید. ا ب وهریره (رضي الله عنه) می‌گوید: آنگاه رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) ملافه‌ای را که پوشیده بود، اینگونه روی بینی‌اش گذاشت.
ارسال از طریق برنامه موبایل صحیح مسلم به زبان فارسی
@THEHADIIS
رسول الله ﷺفرموده

@THEHADIIS
باب (47): نخستین نشانه‌ی قیامت، طلوع خورشید از مغرب است


2053ـ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَمْرٍو ل قَالَ: حَفِظْتُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله وسلم) حَدِيثًا لَمْ أَنْسَهُ بَعْدُ، سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله وسلم) يَقُولُ: «إِنَّأَوَّلَ الآيَاتِ خُرُوجًا طُلُوعُ الشَّمْسِ مِنْ مَغْرِبِهَا، وَخُرُوجُ الدَّابَّةِ عَلَى النَّاسِ ضُحًى، وَأَيُّهُمَا مَا كَانَتْ قَبْلَ صَاحِبَتِهَافَالأُخْرَى عَلَى إِثْرِهَا قَرِيبًا». (م/2941)


ترجمه: عبدلله بن عمرو ل می‌گوید: از رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) حدیثی حفظ کردم که تاکنون، فراموش ننموده‌ام؛ شنیدم که رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌فرمود: «نخستین نشانه‌هایی که از قیامت، ظاهرمی‌شوند، طلوع خورشید از مغرب، و ظهور دابه (حیوانی که با مردم، صحبت می‌کند) هنگام چاشت است؛ و هریکی از آنها که زودتر، ظاهر شود، دیگری بزودی بعد از آن، آشکارمی‌گردد».
ارسال از طریق برنامه موبایل صحیح مسلم به زبان فارسی
@THEHADIIS
باب (11): نماز خواندن در لباسي كه داراي نقش و نگار باشد


242- «عَنْ عَائِشَةَ ل: أَنَّ النَّبِيَّ (ص) صَلَّى فِي خَمِيصَةٍ لَهَا أَعْلامٌ، فَنَظَرَ إِلَى أَعْلامِهَا نَظْرَةً، فَلَمَّا انْصَرَفَ قَالَ: «اذْهَبُوا بِخَمِيصَتِي هَذِهِ إِلَى أَبِي جَهْمٍ، وَأْتُونِي بِأَنْبِجَانِيَّةِ أَبِي جَهْمٍ، فَإِنَّهَا أَلْهَتْنِي آنِفًا عَنْ صَلاتِي»». (بخارى:373)


ترجمه: «عایشه (رض) می‏فرماید: نبی اكرم (ص) در لباسی كه دارای نقش و نگار بود، نماز خواند. و نظرش به نقش‌های آن، افتاد. پس از اتمام نماز، فرمود: «این چادر را به ابوجهم بدهید و چادر خشن و بی‌نقش و نگار او را برای من بیاورید. زیرا هم اكنون، این نقش و نگارها، توجه مرا از نماز، بسوی خود جلب كرد»».
ارسال از طریق برنامه موبایل صحیح مسلم به زبان فارسی
@THEHADIIS
وقت خورشید گرفتگی

@THEHADIIS