🔻کشتار خان طومان تن ما را نلرزاند/ مشتاق تر سرو و صنوبر می فرستیم.
🔹 شعر جدید حامد خاکی برای شهدای خان طومان
تا بال و پر باشد کبوتر میفرستیم
حرف از گذشتن شد اگر، سر می فرستیم
رد می شوند از زیر قرآنِ پدرها
فرزند را با اذنِ مادر می فرستیم
این خاک، نوکرهای خوبی پرورش داد
از خاک سلمان ها ، ابوذر می فرستیم
مازندران ، قم ، یزد ، تهران ، کهکیلویه
عشاق را از کل کشور می فرستیم
کشتار خان طومان تن ما را نلرزاند
مشتاق تر سرو و صنوبر می فرستیم
از آن طرف دارند پیکر می فرستند
از این طرف داریم لشکر می فرستیم
آن قدرها در بین مان فهمیده داریم
هر چه بخواهی نوجوان تر می فرستیم
در عشق زینب عقل را لازم نداریم
دیوانه ایم و باز نوکر می فرستیم
برگشتنِ با سر که شرط عاشقی نیست
سر می بُرند و باز با سر می فرستیم
من می روم تا کار صبرم را بسازند
از سنگ صحنش، سنگ قبرم را بسازند
https://www.instagram.com/p/BFJtw12iMEl/
📡 @tasnimnewschanel
🔹 شعر جدید حامد خاکی برای شهدای خان طومان
تا بال و پر باشد کبوتر میفرستیم
حرف از گذشتن شد اگر، سر می فرستیم
رد می شوند از زیر قرآنِ پدرها
فرزند را با اذنِ مادر می فرستیم
این خاک، نوکرهای خوبی پرورش داد
از خاک سلمان ها ، ابوذر می فرستیم
مازندران ، قم ، یزد ، تهران ، کهکیلویه
عشاق را از کل کشور می فرستیم
کشتار خان طومان تن ما را نلرزاند
مشتاق تر سرو و صنوبر می فرستیم
از آن طرف دارند پیکر می فرستند
از این طرف داریم لشکر می فرستیم
آن قدرها در بین مان فهمیده داریم
هر چه بخواهی نوجوان تر می فرستیم
در عشق زینب عقل را لازم نداریم
دیوانه ایم و باز نوکر می فرستیم
برگشتنِ با سر که شرط عاشقی نیست
سر می بُرند و باز با سر می فرستیم
من می روم تا کار صبرم را بسازند
از سنگ صحنش، سنگ قبرم را بسازند
https://www.instagram.com/p/BFJtw12iMEl/
📡 @tasnimnewschanel
Instagram
حامد خاكي
﷽ . تا بال و پر باشد كبوتر مي فرستيم حرف از گذشتن شد اگر، سر مي فرستيم . رد مي شوند از زير قرآنِ پدرها فرزند را با اذنِ مادر مي فرستيم . اين خاك، نوكرهاي خوبي پرورش داد از خاك سلمان ها ، ابوذر مي فرستيم . مازندران ، قم ، يزد ، تهران ، كهكيلويه عشاق را از…
درس و عبرت:
🌙 ماجرای روزهخواری که امام علی شلاقش زد!
💫سیره امیرالمومنین در عمل به احکام اسلامی ولو در حق یارانش در بیان رهبر انقلاب👇🏻
«شاعرى به نام #نجاشى، براى اميرالمؤمنين و عليه دشمنان آن حضرت، #شعر گفته است. روز #ماه_رمضان، از كوچهاى عبور مىكرد؛ آدم بدى به وى گفت بيا امروز را در كنار ما باش... به زور اين #شاعر را كشاند! او هم بالاخره شاعر بود ديگر!
به خانهى آن فرد رفت و در كنار بساط #روزه_خوارى و شرب خمر نشست. او نمىخواست؛ اما مبتلا شد. بعد هم همه فهميدند كه اينها شرب خمر كردهاند. اميرالمؤمنين گفت: بايد حد خدا را بخورند؛ هشتاد #تازيانه براى شرب خمر، ده يا بيست تازيانه هم اضافه براى اينكه روز ماه رمضان اين كار را كردند!
نجاشى گفت: من شاعر و #مداح حكومت شما هستم. با دشمنان شما اين طور با ابزار زبان مبارزه كردهام. مىخواهى مرا #شلاق بزنى؟! در بيان امروز ما، آن حضرت شبيه اين بيان را فرمودند كه آن به جاى خود محفوظ، خيلى هم عزيزى، خيلى هم خوبى،ارزش هم دارى؛ اما من حد خدا را تعطيل نمىكنم!
آن مرد را خواباندند و تازيانه زدند، او هم شبانه فرار كرد و رفت. گفت: حالا كه در حكومت شما، با شاعر و #هنرمند و #روشنفكرى مثل من، بلد نيستند كه چگونه بايد رفتار كنند، من هم مىروم آن جايى كه مرا بشناسندم و قدرم را بدانند! او پيش #معاويه رفت و گفت معاويه قدر ما را مىداند!
برويد به جهنم! وقتى كسى اين قدر كور است كه نمىتواند از لابهلاى احساسات شخصى خود، درخشندگى #على را ببيند، جزايش همين است كه پيش معاويه برود. عقوبت او همين است كه متعلق به معاويه شود؛ برويد.» ۱۳۷۵/۱۱/۱۲
📡 @tasnimnews
🌙 ماجرای روزهخواری که امام علی شلاقش زد!
💫سیره امیرالمومنین در عمل به احکام اسلامی ولو در حق یارانش در بیان رهبر انقلاب👇🏻
«شاعرى به نام #نجاشى، براى اميرالمؤمنين و عليه دشمنان آن حضرت، #شعر گفته است. روز #ماه_رمضان، از كوچهاى عبور مىكرد؛ آدم بدى به وى گفت بيا امروز را در كنار ما باش... به زور اين #شاعر را كشاند! او هم بالاخره شاعر بود ديگر!
به خانهى آن فرد رفت و در كنار بساط #روزه_خوارى و شرب خمر نشست. او نمىخواست؛ اما مبتلا شد. بعد هم همه فهميدند كه اينها شرب خمر كردهاند. اميرالمؤمنين گفت: بايد حد خدا را بخورند؛ هشتاد #تازيانه براى شرب خمر، ده يا بيست تازيانه هم اضافه براى اينكه روز ماه رمضان اين كار را كردند!
نجاشى گفت: من شاعر و #مداح حكومت شما هستم. با دشمنان شما اين طور با ابزار زبان مبارزه كردهام. مىخواهى مرا #شلاق بزنى؟! در بيان امروز ما، آن حضرت شبيه اين بيان را فرمودند كه آن به جاى خود محفوظ، خيلى هم عزيزى، خيلى هم خوبى،ارزش هم دارى؛ اما من حد خدا را تعطيل نمىكنم!
آن مرد را خواباندند و تازيانه زدند، او هم شبانه فرار كرد و رفت. گفت: حالا كه در حكومت شما، با شاعر و #هنرمند و #روشنفكرى مثل من، بلد نيستند كه چگونه بايد رفتار كنند، من هم مىروم آن جايى كه مرا بشناسندم و قدرم را بدانند! او پيش #معاويه رفت و گفت معاويه قدر ما را مىداند!
برويد به جهنم! وقتى كسى اين قدر كور است كه نمىتواند از لابهلاى احساسات شخصى خود، درخشندگى #على را ببيند، جزايش همين است كه پيش معاويه برود. عقوبت او همين است كه متعلق به معاويه شود؛ برويد.» ۱۳۷۵/۱۱/۱۲
📡 @tasnimnews