⚜(تاریخ چراغ راه اینده است ... )
آن ز دانش تهی ز غفلت پر
شاه سلطان حسین یخشی دور
سلسله ها همواره با یک سرسلسله بلند همت و خود ساخته رخ می نمایند و با یک ته سلسله خودباخته به خاک فنا و سیاه می نشینند
#مشروطه
#پادشاهی_پارلمانی
#براندازم
#شرم_شهریاری
از جمله سلسله بلند آوازه صفوی که شاید پس از سقوط ساسانیان یکی از سلسله هایی بود که بخش بزرگی از ارج و شکوه ایران را بار دیگر به کشور بازگرداند با شاه اسماعیل رخ نمود و سر به فلک کشید و با شاه سلطان حسین سر به خاک سیاه نهاد.
شاه سلطان حسین نامی است که در تاریخ ایران یک کلید واژه است برای توصیف بی لیاقتی ، وادادگی کاهلی ، بی عرضگی و هر صفت نیکویی که یک شهریار باید از آن بهرمند باشد و نیست. ،
روایت است خوی زیستن در حرمسرا چنان از شاه سلطان حسین انسان بی بها و بر بهره ای ساخته بود که آن خلق مردانه را از او گرفته بود او کاهل تنبل بود سراسر کشور را فساد و اشوب و بدبختی فرا گرفته بود اما شاه علاقه ای نداشت اخبار و رویدادهای کشور را بداند و خود را در آنها درگیر کند
به قول معروف حوصله اش را نداشت
می گویند به جهاتی هم سبک عقل یا شیرین عقل بود انسانی بالغ با عقلی کودکانه. می گویند این شیرین عقلی و دوری از اوضاع و احوال کشور بدان سان بود که هر کس در مورد وضعیت نابسامان کشور به او چیزی می گفت فقط پاسخ می داد یاخشی دور یعنی بسیار خوب.
تا آنجا که شاعری در مورد او به این مضممون سروده
آن زدانش تهی ز غفلت پر
شاه سلطان حسین یخشی دور
اما با این همه شاه سلطان حسین به تمامی چهره کریه تاریخ نیست همین شاه سلطان حسین در ظاهر گاه انسان معقولی می نمیاد چهره زیبایی دارد فرد آرامی و مهربانی است
و به قول معروف از این حیث آدم گول زنک است مثلا جدای از خلق و خوی بی عرضگی و وادادگی و بی بهرگی از دانش کشورداری و لولیدن در حرمسرای شاهی شراب نمی نوشید و پرهیزگار بوده آنچنان که به ملا حسین شهره می شود،
و حتی محمد باقر مجلسی روحانی معروف شیعه از سلطنت او حمایت می کند بیش از دانایان و خردمندان و اهل سیاست با ملایان دمخور می شود( هرچند بعدها گویا میخواره هم میشود)
در تمام دوران حکومتش خرافات و بی خردی چنان دربارش را می گیرد که اطرافش به جای دانایان سیاست ورزان و جنگجویان پر می شود از ملایان رمالان و منجمان انچنان که حتی اگر شاه میل خربزه خوردن داشت می بایت تاس و اسطرلاب می انداختن سعد و نحس و حرام و حلالش را رمال و ملا تفسیر می کردند
و نهایتا این بی خردی تا بدانجا می رسد که برای شکست لشگر محمود افغان تدبیر می شود که باید آبگوشت سحر آمیز پخته شود سپاهیان شاه از آن ابگوشت بخورند آنگاه نامرئی می شوند و محمود را شکست خواهند داد دستور پخت آش نجات بخش ایران هم چنین بود
آبگوشت باید در ظرفی تهیه میشد که در هر یک از آنها دو پاچه بز نر با ۳۲۵ غلاف سبز نخود و تلاوت ۳۲۵ تشهد توسط دوشیزهای بر سر آن خوانده میشد و این سفارشهایی بود که به شاه برای پخت این آبگوشت سحرآمیز داده بودند. ( کتاب انقراض سلسله صفویه و ایام استیلای افاغنه در ایران)
و روشن است که با چنین تدبیری نمی شود ایران را نجات داد
بنابر نقل قول استاد زرین کوب رواج چنین بی خردی هایی باعث شد تا مردم دست از تفکر قیام و سلحشوری بکشند و به تدابیر شاه بی خرد عادت کنند و امید ببندند
روشن است نهایت چنین شاهی و کشوری به کجا می انجامد
بدانجا که در حمله محمود افغان و محاصره اصفهان خود شاه سلطان حسین تاج شاهی بر سر محمود می نهد. و این چنین کشور بهای بی عرضگی و بی خیالی و وادادگی شاهی شیرین عقل و کودک صفت و بی عار و تنبل و خرافه پرداز را میدهد.
در نهایت وقتی به شکل ذلت باری خود و خوانواده اش به دست افغان ها به قتل می رسد ، سرو کله نادرها برای نجات ایران پیدا می شود. از اینرو گاهی وجود یک شاه بی خرد مانع دیده شدن نادرها و ناجی ها است
دلیل روشن است شاه بی خرد چون شاه سلطان حسین به جای عادت مردم به تفکرو سلحشوری و مقاومت و مبارزه و تلاش برای رهایی انها را با خرافات و حرفهای پوچ و تهی در انفعال و تن دادن با قضای اکنون یا وعده به آینده ای نگاه می دارد.
بیاندیشید ایا این رفتارها در امروز ما آشنا نیستند؟ آیا سراسر کشور را آشوب نگرفته و قوم بدتر از محمود افغان بر ما چیره نشده؟
آیا در اینسو آنان که باید جلودار و پرچمدار باشند ما را به رهایی و سلحشوری و قیام عادت میدهند یا عادت به حرف و متل و قصه و نشستن و تن به قضا دادن؟
باری این روزها به نظرم بهتر است به جای یافتن یا ساختن فریدون های خیالی و قلابی ابتدا شاه سلطان حسین های سر مسیرمان را پیدا کنیم،
از شر این شاه سلطان حسین ها که ظاهرا چهره ای معقول و جذاب و صدایی دلربا دارند که رها بشوی و ببری ، هزاران فریدون و نادر را خواهی دید که تا به حال توان دیدنشان را نداشته ای.
@TwitterMamnoe
آن ز دانش تهی ز غفلت پر
شاه سلطان حسین یخشی دور
سلسله ها همواره با یک سرسلسله بلند همت و خود ساخته رخ می نمایند و با یک ته سلسله خودباخته به خاک فنا و سیاه می نشینند
#مشروطه
#پادشاهی_پارلمانی
#براندازم
#شرم_شهریاری
از جمله سلسله بلند آوازه صفوی که شاید پس از سقوط ساسانیان یکی از سلسله هایی بود که بخش بزرگی از ارج و شکوه ایران را بار دیگر به کشور بازگرداند با شاه اسماعیل رخ نمود و سر به فلک کشید و با شاه سلطان حسین سر به خاک سیاه نهاد.
شاه سلطان حسین نامی است که در تاریخ ایران یک کلید واژه است برای توصیف بی لیاقتی ، وادادگی کاهلی ، بی عرضگی و هر صفت نیکویی که یک شهریار باید از آن بهرمند باشد و نیست. ،
روایت است خوی زیستن در حرمسرا چنان از شاه سلطان حسین انسان بی بها و بر بهره ای ساخته بود که آن خلق مردانه را از او گرفته بود او کاهل تنبل بود سراسر کشور را فساد و اشوب و بدبختی فرا گرفته بود اما شاه علاقه ای نداشت اخبار و رویدادهای کشور را بداند و خود را در آنها درگیر کند
به قول معروف حوصله اش را نداشت
می گویند به جهاتی هم سبک عقل یا شیرین عقل بود انسانی بالغ با عقلی کودکانه. می گویند این شیرین عقلی و دوری از اوضاع و احوال کشور بدان سان بود که هر کس در مورد وضعیت نابسامان کشور به او چیزی می گفت فقط پاسخ می داد یاخشی دور یعنی بسیار خوب.
تا آنجا که شاعری در مورد او به این مضممون سروده
آن زدانش تهی ز غفلت پر
شاه سلطان حسین یخشی دور
اما با این همه شاه سلطان حسین به تمامی چهره کریه تاریخ نیست همین شاه سلطان حسین در ظاهر گاه انسان معقولی می نمیاد چهره زیبایی دارد فرد آرامی و مهربانی است
و به قول معروف از این حیث آدم گول زنک است مثلا جدای از خلق و خوی بی عرضگی و وادادگی و بی بهرگی از دانش کشورداری و لولیدن در حرمسرای شاهی شراب نمی نوشید و پرهیزگار بوده آنچنان که به ملا حسین شهره می شود،
و حتی محمد باقر مجلسی روحانی معروف شیعه از سلطنت او حمایت می کند بیش از دانایان و خردمندان و اهل سیاست با ملایان دمخور می شود( هرچند بعدها گویا میخواره هم میشود)
در تمام دوران حکومتش خرافات و بی خردی چنان دربارش را می گیرد که اطرافش به جای دانایان سیاست ورزان و جنگجویان پر می شود از ملایان رمالان و منجمان انچنان که حتی اگر شاه میل خربزه خوردن داشت می بایت تاس و اسطرلاب می انداختن سعد و نحس و حرام و حلالش را رمال و ملا تفسیر می کردند
و نهایتا این بی خردی تا بدانجا می رسد که برای شکست لشگر محمود افغان تدبیر می شود که باید آبگوشت سحر آمیز پخته شود سپاهیان شاه از آن ابگوشت بخورند آنگاه نامرئی می شوند و محمود را شکست خواهند داد دستور پخت آش نجات بخش ایران هم چنین بود
آبگوشت باید در ظرفی تهیه میشد که در هر یک از آنها دو پاچه بز نر با ۳۲۵ غلاف سبز نخود و تلاوت ۳۲۵ تشهد توسط دوشیزهای بر سر آن خوانده میشد و این سفارشهایی بود که به شاه برای پخت این آبگوشت سحرآمیز داده بودند. ( کتاب انقراض سلسله صفویه و ایام استیلای افاغنه در ایران)
و روشن است که با چنین تدبیری نمی شود ایران را نجات داد
بنابر نقل قول استاد زرین کوب رواج چنین بی خردی هایی باعث شد تا مردم دست از تفکر قیام و سلحشوری بکشند و به تدابیر شاه بی خرد عادت کنند و امید ببندند
روشن است نهایت چنین شاهی و کشوری به کجا می انجامد
بدانجا که در حمله محمود افغان و محاصره اصفهان خود شاه سلطان حسین تاج شاهی بر سر محمود می نهد. و این چنین کشور بهای بی عرضگی و بی خیالی و وادادگی شاهی شیرین عقل و کودک صفت و بی عار و تنبل و خرافه پرداز را میدهد.
در نهایت وقتی به شکل ذلت باری خود و خوانواده اش به دست افغان ها به قتل می رسد ، سرو کله نادرها برای نجات ایران پیدا می شود. از اینرو گاهی وجود یک شاه بی خرد مانع دیده شدن نادرها و ناجی ها است
دلیل روشن است شاه بی خرد چون شاه سلطان حسین به جای عادت مردم به تفکرو سلحشوری و مقاومت و مبارزه و تلاش برای رهایی انها را با خرافات و حرفهای پوچ و تهی در انفعال و تن دادن با قضای اکنون یا وعده به آینده ای نگاه می دارد.
بیاندیشید ایا این رفتارها در امروز ما آشنا نیستند؟ آیا سراسر کشور را آشوب نگرفته و قوم بدتر از محمود افغان بر ما چیره نشده؟
آیا در اینسو آنان که باید جلودار و پرچمدار باشند ما را به رهایی و سلحشوری و قیام عادت میدهند یا عادت به حرف و متل و قصه و نشستن و تن به قضا دادن؟
باری این روزها به نظرم بهتر است به جای یافتن یا ساختن فریدون های خیالی و قلابی ابتدا شاه سلطان حسین های سر مسیرمان را پیدا کنیم،
از شر این شاه سلطان حسین ها که ظاهرا چهره ای معقول و جذاب و صدایی دلربا دارند که رها بشوی و ببری ، هزاران فریدون و نادر را خواهی دید که تا به حال توان دیدنشان را نداشته ای.
@TwitterMamnoe
Telegraph
شاه سلطان حسین
(تاریخ چراغ راه اینده است ... ) آن ز دانش تهی ز غفلت پر شاه سلطان حسین یخشی دور سلسله ها همواره با یک سرسلسله بلند همت و خود ساخته رخ می نمایند و با یک ته سلسله خودباخته به خاک فنا و سیاه می نشینند #مشروطه #پادشاهی_پارلمانی #براندازم #شرم_شهریاری از جمله…
شوتب
طرفدارای شازده مثل طرفدارای تتلو هستند که هرچی بهشون فحش بدوبیراه میگه باز عاشق تتلو هستند با این تفاوت که تتلو آثارش خودش خلق کرده ولی شازده پشت دستاوردهای پدر و پدربزرگش مخفی شده و تنها دستاوردش متحد شدن با تحکیم وحشتی ها و ۵۷یهاست.
Mark Rayan
پیربچه شاهدوستان انچنان به پیسی افتادن که چون هیچ مثال موفقیت رضا پهلوی ندارن سعی میکنن دست اوردهای شاهنشاه اریامهرمان را به او بچسبانند و با عکس در کنار شهبانو فرح به یک منفعلِ کاملا شکست خورده در همه کارهایی که در این44 سال کرده،حقانیت دهند!
#گذر_از_رضا_پهلوی
#شرم_شهریاری
@TwitterMamnoe
طرفدارای شازده مثل طرفدارای تتلو هستند که هرچی بهشون فحش بدوبیراه میگه باز عاشق تتلو هستند با این تفاوت که تتلو آثارش خودش خلق کرده ولی شازده پشت دستاوردهای پدر و پدربزرگش مخفی شده و تنها دستاوردش متحد شدن با تحکیم وحشتی ها و ۵۷یهاست.
Mark Rayan
پیربچه شاهدوستان انچنان به پیسی افتادن که چون هیچ مثال موفقیت رضا پهلوی ندارن سعی میکنن دست اوردهای شاهنشاه اریامهرمان را به او بچسبانند و با عکس در کنار شهبانو فرح به یک منفعلِ کاملا شکست خورده در همه کارهایی که در این44 سال کرده،حقانیت دهند!
#گذر_از_رضا_پهلوی
#شرم_شهریاری
@TwitterMamnoe
Forwarded from پادشاهیخواهان توئیتر
⚜(تاریخ چراغ راه اینده است ... )
آن ز دانش تهی ز غفلت پر
شاه سلطان حسین یخشی دور
سلسله ها همواره با یک سرسلسله بلند همت و خود ساخته رخ می نمایند و با یک ته سلسله خودباخته به خاک فنا و سیاه می نشینند
#مشروطه
#پادشاهی_پارلمانی
#براندازم
#شرم_شهریاری
از جمله سلسله بلند آوازه صفوی که شاید پس از سقوط ساسانیان یکی از سلسله هایی بود که بخش بزرگی از ارج و شکوه ایران را بار دیگر به کشور بازگرداند با شاه اسماعیل رخ نمود و سر به فلک کشید و با شاه سلطان حسین سر به خاک سیاه نهاد.
شاه سلطان حسین نامی است که در تاریخ ایران یک کلید واژه است برای توصیف بی لیاقتی ، وادادگی کاهلی ، بی عرضگی و هر صفت نیکویی که یک شهریار باید از آن بهرمند باشد و نیست. ،
روایت است خوی زیستن در حرمسرا چنان از شاه سلطان حسین انسان بی بها و بر بهره ای ساخته بود که آن خلق مردانه را از او گرفته بود او کاهل تنبل بود سراسر کشور را فساد و اشوب و بدبختی فرا گرفته بود اما شاه علاقه ای نداشت اخبار و رویدادهای کشور را بداند و خود را در آنها درگیر کند
به قول معروف حوصله اش را نداشت
می گویند به جهاتی هم سبک عقل یا شیرین عقل بود انسانی بالغ با عقلی کودکانه. می گویند این شیرین عقلی و دوری از اوضاع و احوال کشور بدان سان بود که هر کس در مورد وضعیت نابسامان کشور به او چیزی می گفت فقط پاسخ می داد یاخشی دور یعنی بسیار خوب.
تا آنجا که شاعری در مورد او به این مضممون سروده
آن زدانش تهی ز غفلت پر
شاه سلطان حسین یخشی دور
اما با این همه شاه سلطان حسین به تمامی چهره کریه تاریخ نیست همین شاه سلطان حسین در ظاهر گاه انسان معقولی می نمیاد چهره زیبایی دارد فرد آرامی و مهربانی است
و به قول معروف از این حیث آدم گول زنک است مثلا جدای از خلق و خوی بی عرضگی و وادادگی و بی بهرگی از دانش کشورداری و لولیدن در حرمسرای شاهی شراب نمی نوشید و پرهیزگار بوده آنچنان که به ملا حسین شهره می شود،
و حتی محمد باقر مجلسی روحانی معروف شیعه از سلطنت او حمایت می کند بیش از دانایان و خردمندان و اهل سیاست با ملایان دمخور می شود( هرچند بعدها گویا میخواره هم میشود)
در تمام دوران حکومتش خرافات و بی خردی چنان دربارش را می گیرد که اطرافش به جای دانایان سیاست ورزان و جنگجویان پر می شود از ملایان رمالان و منجمان انچنان که حتی اگر شاه میل خربزه خوردن داشت می بایت تاس و اسطرلاب می انداختن سعد و نحس و حرام و حلالش را رمال و ملا تفسیر می کردند
و نهایتا این بی خردی تا بدانجا می رسد که برای شکست لشگر محمود افغان تدبیر می شود که باید آبگوشت سحر آمیز پخته شود سپاهیان شاه از آن ابگوشت بخورند آنگاه نامرئی می شوند و محمود را شکست خواهند داد دستور پخت آش نجات بخش ایران هم چنین بود
آبگوشت باید در ظرفی تهیه میشد که در هر یک از آنها دو پاچه بز نر با ۳۲۵ غلاف سبز نخود و تلاوت ۳۲۵ تشهد توسط دوشیزهای بر سر آن خوانده میشد و این سفارشهایی بود که به شاه برای پخت این آبگوشت سحرآمیز داده بودند. ( کتاب انقراض سلسله صفویه و ایام استیلای افاغنه در ایران)
و روشن است که با چنین تدبیری نمی شود ایران را نجات داد
بنابر نقل قول استاد زرین کوب رواج چنین بی خردی هایی باعث شد تا مردم دست از تفکر قیام و سلحشوری بکشند و به تدابیر شاه بی خرد عادت کنند و امید ببندند
روشن است نهایت چنین شاهی و کشوری به کجا می انجامد
بدانجا که در حمله محمود افغان و محاصره اصفهان خود شاه سلطان حسین تاج شاهی بر سر محمود می نهد. و این چنین کشور بهای بی عرضگی و بی خیالی و وادادگی شاهی شیرین عقل و کودک صفت و بی عار و تنبل و خرافه پرداز را میدهد.
در نهایت وقتی به شکل ذلت باری خود و خوانواده اش به دست افغان ها به قتل می رسد ، سرو کله نادرها برای نجات ایران پیدا می شود. از اینرو گاهی وجود یک شاه بی خرد مانع دیده شدن نادرها و ناجی ها است
دلیل روشن است شاه بی خرد چون شاه سلطان حسین به جای عادت مردم به تفکرو سلحشوری و مقاومت و مبارزه و تلاش برای رهایی انها را با خرافات و حرفهای پوچ و تهی در انفعال و تن دادن با قضای اکنون یا وعده به آینده ای نگاه می دارد.
بیاندیشید ایا این رفتارها در امروز ما آشنا نیستند؟ آیا سراسر کشور را آشوب نگرفته و قوم بدتر از محمود افغان بر ما چیره نشده؟
آیا در اینسو آنان که باید جلودار و پرچمدار باشند ما را به رهایی و سلحشوری و قیام عادت میدهند یا عادت به حرف و متل و قصه و نشستن و تن به قضا دادن؟
باری این روزها به نظرم بهتر است به جای یافتن یا ساختن فریدون های خیالی و قلابی ابتدا شاه سلطان حسین های سر مسیرمان را پیدا کنیم،
از شر این شاه سلطان حسین ها که ظاهرا چهره ای معقول و جذاب و صدایی دلربا دارند که رها بشوی و ببری ، هزاران فریدون و نادر را خواهی دید که تا به حال توان دیدنشان را نداشته ای.
@TwitterMamnoe
آن ز دانش تهی ز غفلت پر
شاه سلطان حسین یخشی دور
سلسله ها همواره با یک سرسلسله بلند همت و خود ساخته رخ می نمایند و با یک ته سلسله خودباخته به خاک فنا و سیاه می نشینند
#مشروطه
#پادشاهی_پارلمانی
#براندازم
#شرم_شهریاری
از جمله سلسله بلند آوازه صفوی که شاید پس از سقوط ساسانیان یکی از سلسله هایی بود که بخش بزرگی از ارج و شکوه ایران را بار دیگر به کشور بازگرداند با شاه اسماعیل رخ نمود و سر به فلک کشید و با شاه سلطان حسین سر به خاک سیاه نهاد.
شاه سلطان حسین نامی است که در تاریخ ایران یک کلید واژه است برای توصیف بی لیاقتی ، وادادگی کاهلی ، بی عرضگی و هر صفت نیکویی که یک شهریار باید از آن بهرمند باشد و نیست. ،
روایت است خوی زیستن در حرمسرا چنان از شاه سلطان حسین انسان بی بها و بر بهره ای ساخته بود که آن خلق مردانه را از او گرفته بود او کاهل تنبل بود سراسر کشور را فساد و اشوب و بدبختی فرا گرفته بود اما شاه علاقه ای نداشت اخبار و رویدادهای کشور را بداند و خود را در آنها درگیر کند
به قول معروف حوصله اش را نداشت
می گویند به جهاتی هم سبک عقل یا شیرین عقل بود انسانی بالغ با عقلی کودکانه. می گویند این شیرین عقلی و دوری از اوضاع و احوال کشور بدان سان بود که هر کس در مورد وضعیت نابسامان کشور به او چیزی می گفت فقط پاسخ می داد یاخشی دور یعنی بسیار خوب.
تا آنجا که شاعری در مورد او به این مضممون سروده
آن زدانش تهی ز غفلت پر
شاه سلطان حسین یخشی دور
اما با این همه شاه سلطان حسین به تمامی چهره کریه تاریخ نیست همین شاه سلطان حسین در ظاهر گاه انسان معقولی می نمیاد چهره زیبایی دارد فرد آرامی و مهربانی است
و به قول معروف از این حیث آدم گول زنک است مثلا جدای از خلق و خوی بی عرضگی و وادادگی و بی بهرگی از دانش کشورداری و لولیدن در حرمسرای شاهی شراب نمی نوشید و پرهیزگار بوده آنچنان که به ملا حسین شهره می شود،
و حتی محمد باقر مجلسی روحانی معروف شیعه از سلطنت او حمایت می کند بیش از دانایان و خردمندان و اهل سیاست با ملایان دمخور می شود( هرچند بعدها گویا میخواره هم میشود)
در تمام دوران حکومتش خرافات و بی خردی چنان دربارش را می گیرد که اطرافش به جای دانایان سیاست ورزان و جنگجویان پر می شود از ملایان رمالان و منجمان انچنان که حتی اگر شاه میل خربزه خوردن داشت می بایت تاس و اسطرلاب می انداختن سعد و نحس و حرام و حلالش را رمال و ملا تفسیر می کردند
و نهایتا این بی خردی تا بدانجا می رسد که برای شکست لشگر محمود افغان تدبیر می شود که باید آبگوشت سحر آمیز پخته شود سپاهیان شاه از آن ابگوشت بخورند آنگاه نامرئی می شوند و محمود را شکست خواهند داد دستور پخت آش نجات بخش ایران هم چنین بود
آبگوشت باید در ظرفی تهیه میشد که در هر یک از آنها دو پاچه بز نر با ۳۲۵ غلاف سبز نخود و تلاوت ۳۲۵ تشهد توسط دوشیزهای بر سر آن خوانده میشد و این سفارشهایی بود که به شاه برای پخت این آبگوشت سحرآمیز داده بودند. ( کتاب انقراض سلسله صفویه و ایام استیلای افاغنه در ایران)
و روشن است که با چنین تدبیری نمی شود ایران را نجات داد
بنابر نقل قول استاد زرین کوب رواج چنین بی خردی هایی باعث شد تا مردم دست از تفکر قیام و سلحشوری بکشند و به تدابیر شاه بی خرد عادت کنند و امید ببندند
روشن است نهایت چنین شاهی و کشوری به کجا می انجامد
بدانجا که در حمله محمود افغان و محاصره اصفهان خود شاه سلطان حسین تاج شاهی بر سر محمود می نهد. و این چنین کشور بهای بی عرضگی و بی خیالی و وادادگی شاهی شیرین عقل و کودک صفت و بی عار و تنبل و خرافه پرداز را میدهد.
در نهایت وقتی به شکل ذلت باری خود و خوانواده اش به دست افغان ها به قتل می رسد ، سرو کله نادرها برای نجات ایران پیدا می شود. از اینرو گاهی وجود یک شاه بی خرد مانع دیده شدن نادرها و ناجی ها است
دلیل روشن است شاه بی خرد چون شاه سلطان حسین به جای عادت مردم به تفکرو سلحشوری و مقاومت و مبارزه و تلاش برای رهایی انها را با خرافات و حرفهای پوچ و تهی در انفعال و تن دادن با قضای اکنون یا وعده به آینده ای نگاه می دارد.
بیاندیشید ایا این رفتارها در امروز ما آشنا نیستند؟ آیا سراسر کشور را آشوب نگرفته و قوم بدتر از محمود افغان بر ما چیره نشده؟
آیا در اینسو آنان که باید جلودار و پرچمدار باشند ما را به رهایی و سلحشوری و قیام عادت میدهند یا عادت به حرف و متل و قصه و نشستن و تن به قضا دادن؟
باری این روزها به نظرم بهتر است به جای یافتن یا ساختن فریدون های خیالی و قلابی ابتدا شاه سلطان حسین های سر مسیرمان را پیدا کنیم،
از شر این شاه سلطان حسین ها که ظاهرا چهره ای معقول و جذاب و صدایی دلربا دارند که رها بشوی و ببری ، هزاران فریدون و نادر را خواهی دید که تا به حال توان دیدنشان را نداشته ای.
@TwitterMamnoe
Telegraph
شاه سلطان حسین
(تاریخ چراغ راه اینده است ... ) آن ز دانش تهی ز غفلت پر شاه سلطان حسین یخشی دور سلسله ها همواره با یک سرسلسله بلند همت و خود ساخته رخ می نمایند و با یک ته سلسله خودباخته به خاک فنا و سیاه می نشینند #مشروطه #پادشاهی_پارلمانی #براندازم #شرم_شهریاری از جمله…