بانوان کنشگر حقوق مدنی ایران https://t.me/Women_Civil _Rights_Activists
567 subscribers
1.76K photos
1.16K videos
23 files
2.54K links
💠 کانال رسمی بیانیه تکمیلی ۱۴بانوی کنشگر مدنی ایران برای گذار از تمامیت حکومت اسلامی ایران

🟠 لینک کانال پشتیبان بانوان👇
https://t.me/Women_Civil_Rights_Activists

https://t.me/Women_Civil_Rights_Activists1۴
Download Telegram
به یاد شادروان دکتر محمد ملکی؛
سیمای مردی از جنس شعر و تکاپو و رنج و امید

"ریاست دانشگاه تهران" به نام دکتر محمد ملکی گره خورده است، سمَتی که مایۀ نیکنامی و سرافرازی و در عین حال رنج و عذاب او شد.
گویا به توصیۀ سید محمود طالقانی، شورای انقلاب حکم نخستین رئیس دانشگاه تهران در نظام جدید را به نام دکتر ملکی زد. او ادارۀ دانشگاه را شورایی کرد و با رأی اساتید دوباره در سمت خود ابقاء شد. عشق او به آزادی دانشگاه و دفاع تمام قدش از حریم دانشجویان او را به استادی فوق‌العاده محبوب تبدیل کرد؛ اما این فصل از زندگی او با "انقلاب فرهنگی" و تعطیلی دانشگاه‌ها به آخر رسید.
دکتر ملکی تعطیلی دانشگاه‌ها را تاب نیاورد و در موضعی صریح آن را کودتا" نامید. این نوع موضع‌گیری از سوی دادستانی انقلاب تحمل نشد چرا که بیش از دو سال از انقلاب گذشته بود و طبق معمولِ عموم انقلاب‌ها، دوران مدارا و دوستی و برادری انقلابیون به سر آمده و روزهای نابردباری و عداوت و خشونت از راه رسیده بود!
این شد که دکتر ملکی را دستگیر و به جرم وگناه ناکرده، ابتدا به اعدام و سپس به ده سال زندان محکوم کردند. او را به هر اتهامِ ممکن متهم و به هر شیوه‌ای آزار و اذیت کردند. او خود شرحی از این شکنجه‌ها به دست داده است.
پس از تحمل پنج سال زندان، ملکی درسال 65 از حبس آزاد شد. همۀ دوستانش از دیدن چهرۀ او به سختی جا خوردند. او گویی در این پنج سال بیش از 20 سال پیر شده بود! این را بخصوص زنده‌یاد مهندس عزت‌الله سحابی همیشه با تأسف و اندوه در وصف او تکرار می‌کرد.
شاید حتی بیش از دکتر ملکی، همسر و فرزندان او در آن پنج سال رنج بردند. همسرش قدسی خانم با چهار فرزند قد و نیم قد، آوارۀ درِ زندان‌ها شد، بی‌هیچ پناهی یا حمایتی یا هر مایۀ دلگرمی دیگری که سبب تسکین خانواده‌ای شود. مادری تنها با اندوهِ کودکی که از شوک زندانی شدنِ پدر فلج شده بود، در زمانه‌ای که اغلب مردم از خانواده‌های زندانیان سیاسی فاصله می‌گرفتند...
در این میان، ملکی که بخصوص از درد و رنج همبندیانش با داغی بزرگ بر دل از حبس آزاد شده بود، پس از رهایی، لحظه‌ای از تلاش برای گذر جامعه از مصائب مبتلابه‌اش غافل نشد. او که دلی شاعر و سری پرشور و عزمی خستگی‌ناپذیر داشت، در هر صحنه‌ای که حقی پایمال می‌شد یا ستمی بر کسی می‌رفت، بی‌درنگ حضور می‌یافت و صدای اعتراضش را به شیوۀ خود که صریح و‌بی‌پرده‌پوشی و مصلحت‌اندیشی بود، بلند می‌کرد.
همین حضور همیشگی و صدای رسا، در پیرانه‌سری نیز دو بار گذر او را به زندان انداخت. یک بار در اسفند 79 و آن دستگیری معروف در منزل زنده‌یاد محمد بسته‌نگار و بار دیگر در سال 88. برغم کهنسالی، او این دو زندان را با شور نشاط از سر گذراند. روزی که او را از بند 350 زندان اوین آزاد کردند در میان تشویق ممتد و شورانگیز همبندیان، عصا زنان از پله‌ها بالا رفت، در حالی که لبخندی بر لب داشت و نوری از امید در عمق چشمان کم سویش می‌درخشید.
گر چه این امید دیر نپایید، اما ملکی از کوشش و تلاش خود دست برنداشت و به رغم ناتوانی در راه رفتن، هیچگاه در هیچ صحنه‌ای غایب نبود. حاضری همیشگی بود.
آنچه اما او را در کهنسالی بسیاز آزار داد جدا افتادن از فرزندانش بود. فرزندش عمار نتوانست برای دیدار پدر به ایران برگردد و به دکتر ملکی نیز اجازۀ خروج از ایران داده نشد. او چند ماه پس از فوت ناگهانی همسرش قدسی خانم و در حسرت به آغوش گرفتن نوه‌اش، جان به جان آفرین تسلیم کرد و با کوله‌باری عظیم از کوششی بی‌وقفه در راه بهروزی مردم ایران در سرای ابدی آرامش یافت.
خداوند روح لطیف و شاعرانه و رنج‌کشیدۀ او را قرین رحمت بی‌منتهای خود کند و به همۀ دوستان و شاگردان و همراهان و خانوادۀ ارجمندش بویژ دختران و پسرانش - عمار و ابوذر - شکیبایی و اجر دهد. یادش گرامی و نامش ماندگار و جاودانه باد.
#احمد_زیدآبادی
#محمد_ملکی
#دانشگاه_تهران
#زندانی_سیاسی

✍️پ ن:عباس واحدیان
خاطره نویسی برادران انقلابی و مثلا منتقد چون جناب زیدآبادی اینگونه است که از فعالیتهای بزرگ استاد ملکی مثل #بیانیه۱۴ که افتخار همرزمی کنار ایشان را داشتیم یادی نمیکنند چون میدانند استاد ملکی سر و ریشه این استبداد را بر نمی تابید!
بازم همین غنیمت است!
🖤🥀تسلیت مجدد به خانواده عزیز ملکی🥀🖤
💫 امروز با دیدن این هدیه ای که دوست شریف و دربندم #محمد_نوریزاد به دختر گلروی خود #فائزه داده یاد این افتادم که درون اتاق بازداشتگاه اطلاعات جایی نمانده بود که محمد آثار خطاطی و نقاشی اش را نچسبانده باشد!

محمد با استفاده از ظروف یکبار مصرف غذا و لیوان کاغذی چای و خاکستر سیگار بچه ها و خمیر دندانی که بجای چسب استفاده میشد و خلاصه از هر چیزی میتوانست برای نوشتن و خلق زیبایی بهره بگیرد!
قاشق پلاستیکی را مبدل به قلم میکرد تا به دیکتاتور و جلادانش بگوید حتی با زنجیر کردن آزادیخواه و ممانعت از داشتن امکانات نمیشود پویایی و حس آزادیخواهی را به اسارت در آورد!
#محمد_نوریزاد درون قفس هم آزادتر از هر آزاده ایست!
بیاد او که درس اخلاق و ایستادگی میدهد و به احترام همسر و فرزندان شریف نوریزاد که صبورانه سیاه ترین دوران زندگی شان را پشت سر میگذارند!
#فائزه جان سرت را با افتخار بالا بگیر که پدرت یکه تاز عرصه شرف و آزادگی این دورانست!

✍️عباس واحدیان شاهرودی

۲۲/۱۰/۹۹