آنتی شبهات
14.5K subscribers
3.03K photos
5.04K videos
156 files
2.32K links
🚨 آرشیو مطالب کانال ⬇️
@Antii_shobahaat

«آنتی شبهات،
جایی برای رهایی از باورهای تقلیدی
و رسیدن به ایمان تحقیقی
اینجا حقایق را آن طور که هست ببینید
نه آن طور که نشان داده می‌شوند»
آدرس سایت آنتی شبهات:
https://anti-shobahat.com
Download Telegram
سلسله‌‌ی اثباتِ نبوّتِ سیّدنا محمّدﷺ {21}

مرحله‌ی نخست: اثباتِ صداقتِ پیامبرِ اسلام (ص) از طریق سیره

19. آخرتِ تلخِ عزیزترین افراد

توضیح: در زندگیِ پیامبرﷺ، پدرش عبدالله، مادرش آمنه، پدربزرگش عبدالمطّلب و عمویش ابوطالب از عزیزترین بستگانِ او بودند. طبیعتاً هرکسی والدینش را بسیار دوست دارد و اگر زندگی‌نامه‌ی ایشان را بخوانیم، بیشترین یاری و حمایت را از جانبِ عبدالمطلب و ابوطالب دریافت کرده بود. عجیب این است که طبقِ اعلامِ خودِ پیامبرﷺ، هر چهار نفر مشمولِ غضبِ الهی شده‌اند و به دوزخ رفته‌اند و حتّی وقتی پیامبرﷺ به زیارتِ قبرِ مادرش رفت، خواست طلبِ استغفار کند امّا به صحابه فرمود: «از خدا اجازه خواستم که برای مادرم استغفار کنم، امّا اجازه داده نشد» و گفته شده برای این موضوع -یا در روایتی به دلیل استغفار برای ابوطالب- آیه‌ی ۱۱۳ توبه نازل شد و پیامبرﷺ را از استغفار برای مشرکین منع کرد [١]

وجهِ استدلال: اگر دین و آخرت و بهشت و دوزخ ساخته‌ی دروغینِ پیامبرﷺ بود، هیچ‌وقت به مردم اعلام نمی‌کرد عزیزترین افرادِ زندگی‌اش به دوزخ رفته‌اند و حتّی از طلبِ استغفار برای آن‌ها منع شده است. تمامِ زندگیِ پیامبرﷺ را که بگردید، کمتر کسی را می‌یابید که اندازه‌ی این افراد برای ایشان محبوب بوده باشند. پس چرا باید چنین نام‌و‌یادی از آن‌ها در ذهنِ جامعه‌ی اسلامی باقی بگذارد؟

وثاقتِ تاریخی: علی رغمِ اعتراضاتی که ممکن است وارد شود، صحابه‌ی زیادی این ماجراها را نقل کرده‌اند. برای ابوطالب از پنج‌تن‌ از صحابه، با الفاظ مختلف و با اسناد صحيح در معتبرترین کتب مثل صحیحین بخاری و مسلم روایت شده و متَّفقٌ علیه است. برای بانو آمنه از چهار نفر از صحابه با الفاظِ متفاوت و اسنادِ صحیح و برای عبدالله نیز از دو صحابی با اسناد صحيح نقل شده است. برای عبدالمطّلب هم اگرچه روایاتی آمده امّا در اسنادِ آن اختلاف است و برخی آن را تحسین و برخی تضعیف کرده‌اند. حتّی در روایاتِ متّفقٌ علیه زیادی آمده شأنِ نزولِ آیه‌ی ۱۱۳ توبه مربوط به همین ماجرا بوده است. گذشته از این‌ها، چرا باید این تعداد زیاد از صحابه و تابعین به دروغ احادیثی بسازند که عزیزترین افرادِ پیامبرﷺ را جهنّمی معرّفی کند؟ چنین عملی از آن‌ها سر نمی‌زند مگر این‌که کافر باشند، در حالی که حتّی ملحدین هم شکّی در ایمانِ آن‌ها و محبّت‌ شدیدشان به پیامبرﷺ ندارند.

📚ارجاعات
[۱] نگاه کنید به: صحيح البخاري ح٣٨٨٣ و صحيح مسلم ح٣٥٧ و ح٢٠٣ و ح٩٧٦ و سنن النّسائی ح۱۸۸۰ و تخريج كتاب السنة للألباني، ح٦٣٨ [البته اسناد این روایات چنان‌که گفتیم گوناگون است و این‌ها فقط یک نمونه هستند]

#اثبات_نبوت
#اثبات_صداقت_پیامبر


@anti_shobahat | آنتی شبهات
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍165👎2😢1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مسلمان شدن یک دختر در لایو؛ الحمدلله☝️❤️
58👍6🔥2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
• فرعون درباره‌ی موسی گفت: ﴿هُوَ مَهِينٌ﴾ یعنی «او بی‌مقدار است»، حال آن‌که الله متعال درباره‌ی ایشان می‌فرماید: ﴿وَاصْطَنَعْتُكَ لِنَفْسِي﴾ «تو را برای خود پروردم». شاید بنده در نگاه فرمانروای زمین کوچک و خوار به نظر آید، حال آن‌که برگزیده‌ی فرمانروای آسمان و زمین است.

• فرعون از شکافته شدن دریا خوشحال شد و فکر کرد راهی است برای رسیدن به موسی، در حالی که الله او را به تدریج به سوی هلاکتش می‌کشاند. خداوند راه هلاکت را برای ستمگران طوری نمایان می‌کند که گویا راه نجاتشان است، تا با پای خود به قتلگاهشان بروند.

• بیشترین داستانی که در قرآن تکرار شده، داستان فرعون است؛ زیرا حالت «فرعون» بیشترین حالتی است که در (طول تاریخ) در میان امت‌ها تکرار می‌شود، و تکرار این داستان (در قرآن) به علت نیاز امت به عبرت‌های آن است.
═══༻✿༺═══
 @zeinoullah
@anti_shobahat
45👍13👏7👎1🔥1
Surah Al - Waqi'ah By Umair Shamim ᴴᴰ
<unknown>
#آرامش امشب 🌴🌊🌙

.

.

.

🎧❤️‍🩹 عمیر شمیم

@anti_shobahat
25👎1
بحث قبل از خواب:

چند تا ایده بگید برای بحث قبل از خواب، البته به موضوع کانال هم ربط داشته باشه

💬نظرتون رو بصورت 👍 / 👎 و یا کامنت بیان کنید

@anti_shobahat | آنتی شبهات
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍19👎1
Forwarded from المخلصون
السلام علیکم بزرگواران، کسانی که می‌خوان در یک کار خیر بزرگ با انجمن المخلصون همکاری کنن برای جزئیات به آیدی زیر پیام بدن.
@Almokhlesun
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍124👎1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خُوش باش که هر که راز داند
داند که خُوشی، خُوشی کشاند

شیرین چو شِکر تو باش شاکر
شاکر هر دم شِکَر سِتاند
═══༻✿༺═══
 @zeinoullah
@anti_shobahat
24👍14👏2👎1🔥1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
به حضرت محمد ﷺ گوش میدم مادر…
57👍6
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«زندگی این دنیا جز لهو و لعب نیست، و زندگی سرای آخرت زندگی است، اگر فهم و شعور داشته باشند. (چرا که به دنبال زندگی جهان مرگ است، ولی آخرت جاودانگی است)». (عنکبوت/ ۶۴)
39👍5
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بهشت پر از گنهکاران است
اما آنهایی که توبه کرده اند.

═══༻✿༺═══
 @zeinoullah
@anti_shobahat
30👍4👏3🔥1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
از تناقضات ملحدین☝️
👍376
بحث قبل از خواب:

می‌تونید شبهه‌ای رو به دلخواه انتخاب کرده و اون رو در قالب یک شعر دو بیتی یا تک بیتی جواب بدید؟ مواردی که خوب بودن رو با ذکر نام شاعر در کانال قرار می‌دهیم

💬نظرتون رو بصورت 👍 / 👎و یا کامنت بیان کنید

@anti_shobahat | آنتی شبهات
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍21👎4
آنتی شبهات
بحث قبل از خواب: می‌تونید شبهه‌ای رو به دلخواه انتخاب کرده و اون رو در قالب یک شعر دو بیتی یا تک بیتی جواب بدید؟ مواردی که خوب بودن رو با ذکر نام شاعر در کانال قرار می‌دهیم 💬نظرتون رو بصورت 👍 / 👎و یا کامنت بیان کنید @anti_shobahat | آنتی شبهات
اگر خدا هست، چرا این همه بدی در دنیا وجود دارد؟!

پاسخ به صورت شعر

گر خالق ماست، هستی‌اش بی‌پایان
شر را به بشر داد، با قدرت جان
تا خود بفهمد که خیر از اوست
این حکمت اوست، نه ظلم و زیان

ارسال شده از طرف مخاطبین کانال
27👍4👏3
آنتی شبهات
بحث قبل از خواب: می‌تونید شبهه‌ای رو به دلخواه انتخاب کرده و اون رو در قالب یک شعر دو بیتی یا تک بیتی جواب بدید؟ مواردی که خوب بودن رو با ذکر نام شاعر در کانال قرار می‌دهیم 💬نظرتون رو بصورت 👍 / 👎و یا کامنت بیان کنید @anti_shobahat | آنتی شبهات
الله که خالق همه‌ی انسان‌هاست، پس چرا آدم‌های بد رو همراه خوبان به بهشت نمیبره؟

پاسخ به صورت شعر

بد می‌کنی و نیک طمع می‌داری
هم بد باشد سزای بدکرداری
با اینکه خداوند کریم و است و رحیم
گندم ندهد بار چو جو می‌کاری

ارسال شده از طرف مخاطبین کانال
👍274👏3
آنتی شبهات
بحث قبل از خواب: می‌تونید شبهه‌ای رو به دلخواه انتخاب کرده و اون رو در قالب یک شعر دو بیتی یا تک بیتی جواب بدید؟ مواردی که خوب بودن رو با ذکر نام شاعر در کانال قرار می‌دهیم 💬نظرتون رو بصورت 👍 / 👎و یا کامنت بیان کنید @anti_shobahat | آنتی شبهات
این جهان آفریدگاری ندارد و اتفاقی بوجود آمده!!!

پاسخ به صورت شعر

آفرینش همه تنبیه خداوند دل‌ست
دل ندارد که ندارد به خداوند اقرار

این همه نقش عجب بر در و دیوار وجود
هر که فکرت نکند نقش بود بر دیوار

سعدی رحمه الله
32👏3👍2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سرگذشت جالب کشیش سوئدی☝️❤️
48👍1
سلسله‌‌ی اثباتِ نبوّتِ سیّدنا محمّدﷺ {22}

مرحله‌ی نخست: اثباتِ صداقتِ پیامبرِ اسلام (ص) از طریق سیره

20. اخلاقِ پیامبرﷺ

توضیح: پیش از ظهورِ پیامبرﷺ جامعه‌ی اعراب در جهالت‌و‌خشونت غوطه‌ور بود. در جنگ مشهور «البسوس» به دلیل کشته‌شدن یک شتر، چهل‌سال دو قبیله با هم جنگیدند. [۱] در «نكاح البَدَل» مردان می‌توانستند زنان‌شان را معاوضه کنند [۲] در «نكاح المَقُت» پسران بعد فوت پدران‌شان با زن‌پدرشان ازدواج می‌کردند [۳] در «نكاح الشّغار» دو مرد، دختران یا خواهران‌شان را به عنوانِ همسر با هم تبادل می‌کردند [۴] در «الإستبضاع» مرد همسرش را به مرد دیگری که شجاعت یا شرف بالایی داشت می‌داد تا حامله‌اش کند [۵] «أصحاب الرأيات» زنانی بودند که با وصلِ پرچمی قرمز به خانه‌ی‌شان خود اعلامِ فاحشگی می‌کردند و هرکس می‌خواست می‌توانست وارد خانه‌شان شود و با آن‌ها آمیزش کند [۶] «الرهط» سنّتی بود که طبق آن گروهی از مردان جمع می‌شدند و با زنی جماع می‌کردند، بعد اگر حامله می‌شد، نزد او می‌رفتند تا آن زن، بچّه را به یکی از آنان منتسب کند [۷] «المضامدة» -که دوستیِ زن با مردانی غیر از همسرش بود- [۸] و «المخادنة» -که به روابطِ پنهانیِ زن و مرد اطلاق می‌شد- نیز رواج داشت. [۹] در عرف‌شان چنین بود که اگر کسی وامش را پرداخت نمی‌کرد تبدیل به برده می‌شد [۱۰] و کنیزان را به زنا وادار می‌کردند تا در قبالش پول بگیرند [۱۱] و فرادست را برای قتلِ فرودست قصاص نمی‌کردند و در مقابلِ قتل یک فرادست چند فرودست می‌کشتند [۱۲] در قرآن هم به عاداتی مثل فرزندکُشی [١۳] و زنده‌به‌گور کردن دختران [۱۴] و به‌ارث‌بردن زنان [۱۵] اشاره شده است و همین موارد کافی‌ست تا به عمقِ جهالتِ آنان پی ببریم. جعفر بن ابوطالب می‌گفت: قبل پیامبرﷺ قوم جاهلی بودیم که بت می‌پرستیدیم و مردار می‌خوردیم و مرتکب فحشاء می‌شدیم و به همسایگان ستم می‌کردیم و قطعِ رحم می‌نمودیم و قوی ضعیف‌مان را می‌بلعید [١۶] در چنین جامعه‌ای بود که محمّدﷺ علیه این پلیدی‌ها قیام کرد و به قول خودش «تمام عادات جاهلی را زیر پا گذاشت» [۱۷] اگر زندگی‌ِ او را بررسی کنیم، شگفت‌زده خواهیم شد از این‌که چطور ممکن است کسی با وجود رشد و نمو در این محیطِ ترسناک، تا این حد به تمام زینت‌های اخلاقی آراسته شده باشد. به گواهِ دوست‌ودشمن او به هیچ‌یک از این رذایل آلوده نبود و از همان ابتدا پاکیِ خود را حفظ کرد و به «امین» ملقّب [۱۸] و به صداقت شهره شد. [۱۹] از همان ابتدا از جهالت‌های این جامعه بیزار شده بود و به غارِ حرا پناه می‌برد تا با خدای یکتا خلوت کند و از نابخردیِ این قوم فاصله بگیرد [٢٠] و همین کافی‌ست تا به عجیب‌بودنِ شخصیتِ پیامبرﷺ پی ببریم. همسرش خدیجه (رض) مس‌گفت قبل بعثت هم به مستمندان کمک می‌کرد و مهمان‌نواز بود و صله‌ی رحم به‌جا می‌آورد و در راهِ حق سختی‌های زیادی تحمّل می‌کرد [٢١] به همین دلیل بود که وقتی رسالتش را اعلام کرد، پیروانش از میان فقراء و نیازمندان بودند و اشراف و اغنیاء با وی مخالفت می‌کردند. در محیطی که مردان به زنان هرگونه ستمی روا می‌داشتند و آنان را چنان‌که اشاره کردیم مانندِ کالا به ارث می‌بردند می‌گفت: «بهترینِ شما کسی‌ست که با خانواده‌اش بهترین باشد» [۲۲] و می‌گفت: «من با کسی که حقِّ زنان را بخورد سخت ممانعت می‌کنم» [۲۳] و می‌گفت: «شما را به نیکی با زنان سفارش می‌کنم» [۲۴] و به نقل همسرش عایشه(رض) «لباسش را خودش می‌دوخت و کفش‌هایش را خودش پینه می‌زد» [۲۵] و «در خدمت خانواده بود تا وقتی که اذان را بشنود و سمت نماز برود» [۲۶] و «هرگز زنی را نزد» [۲۷] و برای نشان‌دادن صمیمیت، آب را از جایی می‌نوشید که همسرش از همان‌جای لیوان نوشیده بود [۲۸] و می‌گفت «آیا حیا نمی‌کند کسی که مانند بردگان زنش را می‌زند و آخر شب با او همبستر می‌شود؟» [٢٩] و می‌گفت «برای هر لقمه‌ای که مرد به همسرش بدهد اجری‌ست» [۳۰] و راهِ توبه را «نیکی به مادر یا خاله» [۳۱] می‌دانست و در مقابل یک‌بار توصیه به احسان در مقابل پدر، سه بار در قبال مادر توصیه‌ی نیکی داشت [۳۲] و دختران را «همنشینان گرامی» می‌نامید [۳۳] و زیرِ پای مادر را به جایگاه بهشت تشبیه می‌کرد [۳۴] و یکی از راه‌های ورود به آن را تربیتِ سه دختر معرّفی کرد [۳۵] و می‌گفت: «هرکس به دخترش نیکی کند، این برایش به پوششی در مقابل آتش تبدیل خواهد شد» [۳۶] و می‌گفت «کسی که دختری داشته باشد و آزارش ندهد و به او توهین نکند و پسرش را بر او برتری ندهد واردِ بهشت می‌شود» [۳۷] و به‌قدری دلسوز زنان بود که به ساربان می‌گفت آهسته بران تا شیشه‌ها (منظور زنان) را نشکنی! [۳۸]

ادامه دارد...
16👍5👏1
در زمانه‌ای که حاکمان خود را تا حدّ خدا بالا می‌بردند و رسم‌شان این بود که با القابی چون «شاهِ شاهان» و «شاهِ چهارگوشه‌ی زمین» خود را ستایش کنند، وقتی دید یک صحرانشین از دیدنِ او و هیبتش به خود می‌لرزد، به او گفت: «آرام باش! من که پادشاه نیستم! من فرزند زنی هستم که گوشتِ خشکیده می‌خورد!» [٣٩] و می‌گفت: «در حقِّ من افراط نکنید همان‌طور که نصاری در حقِّ مسیح غلو کردند. من فقط بنده‌ی خدا هستم؛ پس بگویید بنده‌ی خدا و رسول او» [٤٠] و می‌گفت: «هرکس بگوید من از یونس بن متّی بهترم دروغ گفته است» [٤١] و وقتی به دلیلِ بیماری مجبور بود نشسته نماز بخواند و اصحاب ایستاده بودند، به آنان اشاره کردند بنشینند و گفت: «گویا می‌خواستید کاری را که فارس و روم انجام می‌دهند را تکرار کنید که برای پادشاهان‌شان می‌ایستند درحالی که آنان نشسته‌اند! پس دیگر این کار را انجام ندهید...» [۴۲] و اَنَس می‌گفت هیچ‌وقت برای آمدنِ پیامبرﷺ از جایمان بلند نمی‌شدیم چون می‌دانستیم از آن کراهت دارد [۴۳] زهدِ پیامبر به حدی بود که عایشه می‌گفت «در یک روز از نان‌وروغن سیر نشد» [۴۴] و «سه‌ماه می‌گذشت که در خانه‌ی ایشان آتشی برای پخت‌وپز روشن نمی‌شد و به آب و خرما اکتفا می‌کرد» [۴۵] و نقل است «او و خانواده‌اش شب‌های زیادی را گرسنه خوابیدند» [۴۶] و «برای سیرکردن خود از خرمای نامرغوب و کهنه استفاده می‌کرد» [۴۷] روزی صحابه دیدند بعد نماز به سرعت از میان‌ِ جمعیت عبور کرد به حدّی که مردم ترسیدند؛ وقتی برگشت دید که متعجّب هستند و به آنان گفت: «یادم افتاد مقداری نقره در خانه داشتم و ترسیدم مبادا مرا به خودش مشغول کند، پس امر کردم که آن را تقسیم کنند» [۴۸] در پوشش با دیگران تفاوتی نداشت و به همین دلیل او را از بقیه تشخیص نمی‌دادند [۴۹] هیچ نگهبانی نداشت [۵۰] روی زمین می‌نشست و روی زمین غذا می‌خورد [۵۱] و حتّی از تکیه‌دادن هنگامِ غذاخوردن بیزار بود [۵۲] روی حصیر می‌خوابید و جای آن روی بدنش می‌ماند و وقتی عُمَر از دیدنِ آن گریست به‌او گفت: «آیا راضی نیستی که دنیا برای آنان باشد و آخرت از آنِ ما؟» [۵۳] برای وعظ و اندرز روی زمین کنار اصحابش می‌نشست تا این‌که خود صحابه پیشنهاد دادند برای این‌که دیگران ایشان را بشناسد صندلی‌ای داشته باشد [۵۴] ارثِ چندانی به جای نگذاشت [۵۵] و هنگام مرگ زره‌اش نزد یک یهودی گرو بود [۵۶] می‌گفت: «من را چه به دنیا؟ من در این دنیا نیستم مگر مثل رهگذری که زیر سایه‌ی درختی استراحت می‌کند و زود می‌رود» [۵۷] همیشه در مقابل سفاهت دیگران بردبار بود. روزی مردی یقه‌اش را گرفت و چنان فشار داد که چهره‌ی پیامبرﷺ سرخ شد و گفت «بگو از پولی که خدا به تو داده به من بدهند!» پیامبر در مقابل این کار فقط خندید و دستور داد که خواسته‌اش را اجابت کنند [۵۸] وقتی یک اعرابی در مسجد ادرار کرد، صحابه خواستند با او برخورد کنند امّا پیامبر جلوی آن‌ها را گرفت و صبر کرد آن مرد از کارش فراغت یابد؛ بعد با زبان آرام به او گفت: «مسجد، جای ناپاکی نیست» و دستور داد روی آن محل آب بپاشند [۵۹] او می‌دانست که اگر در حینِ ادرار به او هجوم بیاورند و مجبورش کنند که ادرارش را قطع کند، احساسِ بدی به او دست خواهد داد و چنین درکی از حال دیگران امروزه هم نایاب است. انس می‌گفت در طولِ نزدیک به ده‌سال خدمتِ پیامبر حتّی یک‌بار هم نشد بگوید چرا چنین کردی و چنان نکردی [۶۰] از عاداتِ او احسان به ضعفاء بود و می‌گفت: «آیا جز این است که به‌خاطر ضعیفان‌تان روزی داده می‌شوید؟» [۶۱] و می‌گفت: «مرا میانِ مستضعفین بجویید» [۶۲] و می‌گفت: «من و صاحب یتیم در بهشت مانندِ این دو (اشاره به دو انگشتِ به‌هم‌چسبیده) هستیم» [۶۳] دعوتِ برده‌ای را برای صرفِ نانِ جویی می‌پذیرفت [۶۴] و وقتش را به صحبت با زنی نیازمند اختصاص می‌داد [۶۵] نقل است زنِ سیاه‌پوستی بود که در مسجد خدمت می‌کرد، روزی پیامبرﷺ او را ندید و وقتی احوالش رو جویا شد گفتند مرده است. پیامبرﷺ ناراحت شد و فرمود «چرا خبرم نکردید؟» در جواب گفتند آن زن فلان و بهمان بود و از منزلتش کاستند. پیامبرﷺ گفت «مرا به مزارش راهنمایی کنید» و سپس برایش نماز خواند [۶۶] بخشندگی‌اش به حدی بود که می‌گفتند: «چیزی از او خواسته نشد که نه بگوید» [۶۷] روزی برایش لباس سفیدی آوردند که به آن نیاز داشت، یکی از صحابه به او گفت لباس تو را برای کفن می‌خواهم، و پیامبر آن را همان‌لحظه بخشید [۶۸] تازه‌مسلمانی وقتی انفاقِ شدیدِ پیامبرﷺ را دید به قومش می‌گفت: «مسلمان شوید که محمّد از فقر نمی‌هراسد» [۶۹] و صفوان بن امیّه می‌گفت پیامبرﷺ منفورترینِ مردم نزدِ من بود، امّا به‌قدری انفاق کرد که به محبوب‌ترینِ آنان برایم تبدیل شد [۷۰] انس می‌گفت پیامبرﷺ سخاوت‌مندترینِ مردم بود و «در رمضان بخشندگی‌اش از باد سبقت می‌گرفت» [۷۱]

ادامه دارد...
19👍3😢1
پیامبرﷺ بسیار باگذشت بود و عایشه می‌گفت «هرگز به خاطر خودش از کسی انتقام نگرفت» [٧٢] و وقتی زنی یهودی او را مسموم کرد اجازه نداد صحابه مجازاتش کنند و او را رها کرد [٧٣] و وقتی مردی با شمشیر می‌خواست در خواب ترورش کند به سادگی از او گذشت به شرطی که دیگر به دشمنی نپردازد [٧٤] حتّی در فتح مکه وقتی بر کسانی که بیشترین آزار را به او رسانده بودند غالب شد و یکی از صحابه ندای «يوم الملحمة» (=روز کشتار و خون‌ریزی) سر داد، کلامش را «کذب» خواند [۷۵] و اهل مکّه را «الطّلقاء» یعنی: «آزادشدگان» نامید [٧۶] خانه‌ی یکی از سرسخت‌ترین دشمنانش (ابوسفیان) را امن اعلام کرد و گفت هرکس وارد آن‌جا شود در امان است [٧۷] مردی بود که ابوبکر به او انفاق می‌کرد؛ امّا وقتی به عایشه (دخترِ ابوبکر و همسرِ پیامبرﷺ) تهمتِ ناروا زد، ابوبکر قسم خورد دیگر به او انفاق نکند. پیامبرﷺ به فرمانِ خدا آیه‌ای در سرزنشِ ابوبکر ابلاغ کرد و به او دستور داد انفاقش را از سر بگیرد [٧۸] درحالی‌که خودِ پیامبر می‌گفت عایشه را از هرکسی بیشتر دوست دارد و عزیزترین همسرش بود [٧٩] وقتی آیه نازل شد که اگر هفتاد‌بار برای کافران استغفار کنی هم بخشیده نمی‌شوند می‌گفت: «اگر می‌دانستم در صورتی که بیشتر از هفتاد بار استغفار کنم آن‌ها بخشیده می‌شوند، این کار را می‌کردم» [٨۰] پیامبر حتی در جنگ هم بالاترین حدِّ انسانیت را رعایت می‌کرد و می‌گفت زنان‌وکودکان [٨١] و سالمندان [٨٢] و تسلیم‌شدگان [٨٣] و کسانی که از نزدیک جنگ عبور می‌کنند اما نمی‌جنگند (به اصطلاح: عسیف) [۸۴] و راهبان [٨٥] و بازرگانان [۸۶] و سفیران [۸۷] را نکشید و زیاده‌روی نکنید و فریب ندهید و مثله و شکنجه نکنید [۸۸] و حتّی درباره‌ی جانیانِ بنی‌قریظه که خطرناک‌ترین شرایطِ تاریخِ اسلام را برای پیامبرﷺ و مسلمانان به وجود آوردند می‌گفت گرمای سلاح و آفتاب را بر آنان جمع نکنید [۸۹] و دستور می‌داد که با اسیران به نیکی رفتار کنید [۹۰] و از آن‌چه خود می‌خورید به آن‌ها بدهید و از آن‌چه خود می‌پوشید آن‌ها را بپوشانید [۹۱] و آنان را با لفظ پسرم و دخترم صدا کنید [۹۲] و بیش از توان از آن‌ها کار نکشید [۹۳] و به آن‌ها تهمت نزنید [۹۳] و نفرینشان نکنید [۹۴] و فریبشان ندهید [۹۵] و از خطاهایشان روزانه هفتاد‌بار کنید [۹۶] و در امور سخت یاری‌شان کنید [۹۷] و بیش از توان از آن‌ها کار نکشید [۹۸] و با آن‌ها مانند برادر باشید [۹۹] و حتّی یک سیلی را شرطِ آزادیِ اسیر قرار داد [۱۰۰] و وقتی هفت برادر بودند که همگی بر یک برده شریک بودند و جز آن خادمی نداشتند، به‌خاطر سیلیِ یکی از این برادران، آن برده را از همه‌ی آن‌ها آزاد کرد [۱۰۱] و طبقِ قانونی به نامِ مکاتبه راهِ بسیار آسانی برای آزادی‌شان قرار داد تا با پرداخت مبلغِ کمی -که خود مالک هم باید در پرداختِ آن کمک کند- فرد آزاد شود [۱۰۲] به فرمانِ قرآن می‌گفت اگر دشمن به صلح متمایل شد صلح کنید [۱۰۳] و می‌گفت هرکس به معاهدی ستم کند، یا از حقش بکاهد، یا او را بر کاری که توانش نیست مکلّف کند، یا چیزی را بدون رضایت از او بگیرد، من روز قیامت دشمن او هستم [۱۰۴] و هرکس معاهدی را بکشد بوی بهشت به مشامش نمی‌رسد. [۱۰۵] پیامبر در جزئی‌ترین کارها نیز الگوی بشریت بود و به گفته‌ی عایشه هیچ‌وقت از غذایی که دوست نداشت ایراد نگرفت [۱۰۶] و هیچ‌وقت دستش را زودتر از کسی که به او دست می‌داد نمی‌کشید [۱۰۷] و همیشه تبسم داشت [۱۰۸] اما کم می‌خندیدو به سکوتِ طولانی عادت داشت [۱۰۹] و می‌گفت هرکس به آخرت ایمان دارد، يا نیک بگوید یا ساکت باشد [۱۱۰] ۱۴۰۰سال قبل از این بی‌عفتی رایج عصر جدید وقتی جهان قدیم هم در بی‌حیایی سر می‌برد، اطرافیانش می‌گفتند مانند دختران پرده‌نشین باحیاست [۱۱۱] و وقتی چیزی را دوست ندارد نه این‌که مستقیم بگوید بلکه از حالات چهره‌اش متوجه می‌شدند [۱۱۲] و می‌گفت حیا شاخه‌ای از ایمان است [۱۱۳] و هر دینی اخلاقی دارد و اخلاق اسلام حیاست [۱۱۴] و در کلام معروفی می‌گفت: «از نخستین چیزهایی که مردم از انبیاء آموخته‌اند این است که اگر حیا نمی‌کنی، پس هر چه می‌خواهی بکن!» [۱۱۵] همواره به رعایت اخلاق در گفتار اهمیّت می‌داد و وقتی یهود به پیامبرﷺ می‌گفتند «السام علیکم»: "مرگ بر شما" عایشه(رض) عصبانی شد و جواب‌شان را به تندی داد، همان‌دم پیامبرﷺ فرمود: «ای عایشه، فحّاش نباش» عایشه گفت مگر نشنیدی چه گفتند؟ پاسخ داد «و مگر نشنیدی من هم گفتم: وعلیکم؟!» [۱۱۶] و عایشه می‌گفت: «پیامبر نه بد دهان بود و نه سخن زشتی می‌گفت و نه دشنام‌دهنده و ياوه‌گو بود؛ و نه در کوچه و بازار اهل هياهو؛ و بدی را با بدی جواب نمی‌داد، بلکه می‌بخشید و گذشت می‌کرد» [۱۱۷]

ادامه دارد...
12👍11👏3👎1🔥1