جزیه ورد شبهات (1).pdf
859.1 KB
مقاله: جزیه و رد شبهات
بررسی تفصیلیِ دیدگاه علمای اسلام بر فلسفهی جزیه و نحوهی اجرای آن
📝مولف: مهدی رومی
- چرا چنين حکمی وجود دارد و از کفار ذمیِ جزیه گرفته ميشود؟
آیا این بی عدالتی نيست؟
- آیا جزیه طبق آیه قرآن فقط ازِ اهلِ کتابِ گرفته ميشود وِ برایِ بقيه ادیان گفته میشود یا شمشير یا اسلام؟
- آیا از ادیانِ دیگر جزیه گرفته ميشود؟ درحالی که قرآن آنرا مختصِ اهلِ کتابِ ميداند!
- وقتی که ایران توسطِ مسلمانان فتح شد آیا از آنان جزیه گرفتند یاِ بين اسلام و شمشير برایِ آنان اختيار داده شد؟
- مبلغ جزیه چقدرِ هست؟
- آیا اختلافِ قول بين فقها در رابطه با این موضوع وجود دارد و علت آن چيست؟
✅ @anti_shobahat
بررسی تفصیلیِ دیدگاه علمای اسلام بر فلسفهی جزیه و نحوهی اجرای آن
📝مولف: مهدی رومی
- چرا چنين حکمی وجود دارد و از کفار ذمیِ جزیه گرفته ميشود؟
آیا این بی عدالتی نيست؟
- آیا جزیه طبق آیه قرآن فقط ازِ اهلِ کتابِ گرفته ميشود وِ برایِ بقيه ادیان گفته میشود یا شمشير یا اسلام؟
- آیا از ادیانِ دیگر جزیه گرفته ميشود؟ درحالی که قرآن آنرا مختصِ اهلِ کتابِ ميداند!
- وقتی که ایران توسطِ مسلمانان فتح شد آیا از آنان جزیه گرفتند یاِ بين اسلام و شمشير برایِ آنان اختيار داده شد؟
- مبلغ جزیه چقدرِ هست؟
- آیا اختلافِ قول بين فقها در رابطه با این موضوع وجود دارد و علت آن چيست؟
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍17❤1
◾ پاسخهای قرآن به سه پرسش در رابطه با مسئلهی شرّ
سوالِ اوّل: چرا خدای مهربان جلویِ شرّ را نمیگیرد؟
پاسخ: چون وجودِ شرّ و التقاطِ آن با خیر موجبِ ایجادِ محلّی برای امتحان و رشدِ شخصیّتِ وجودیِ مخلوقات میشود:
سوالِ دوم: چرا در دنیا عدالت برقرار نیست؟! مثلاً یک کودکِ آفریقایی از گرسنگی میمیرد در حالی که اروپاییها در مال و ثروت غرق شدهاند.
پاسخ: چون اصلاً دنیا محلِّ برقراریِ عدالت نیست، دنیا فقط مکانِ آزمایش است. بلکه عدالت در جهانِ آخرت رخ خواهد داد:
سوال: پس چرا در همین امتحان هم عدالت برقرار نشده؟! مثلاً ثروتمندان میتوانند صدقه بدهند ولی فقراء چنین امکانی ندارند و تازه به دلیلِ فقر، بیشتر در معرضِ ارتکابِ جرایم هستند.
پاسخ: امتحانِ هر کس، به اندازهی وسع و تواناییِ اوست، پس بیعدالتیای رخ نمیدهد:
🤍ᓚ₇ @anti_shobahat
┈┉┈┉•▴•🌸•▴•┉┈┉┈
سوالِ اوّل: چرا خدای مهربان جلویِ شرّ را نمیگیرد؟
پاسخ: چون وجودِ شرّ و التقاطِ آن با خیر موجبِ ایجادِ محلّی برای امتحان و رشدِ شخصیّتِ وجودیِ مخلوقات میشود:
كُلُّ نَفۡسٖ ذَآئِقَةُ ٱلۡمَوۡتِۗ وَنَبۡلُوكُم بِٱلشَّرِّ وَٱلۡخَيۡرِ فِتۡنَةٗۖ وَإِلَيۡنَا تُرۡجَعُونَ ﴿۳۵﴾.
هر كسى طعمِ مرگ را مىچشد. و شما را به خير و شر مىآزماييم. و همه به نزدِ ما بازمىگرديد
سوالِ دوم: چرا در دنیا عدالت برقرار نیست؟! مثلاً یک کودکِ آفریقایی از گرسنگی میمیرد در حالی که اروپاییها در مال و ثروت غرق شدهاند.
پاسخ: چون اصلاً دنیا محلِّ برقراریِ عدالت نیست، دنیا فقط مکانِ آزمایش است. بلکه عدالت در جهانِ آخرت رخ خواهد داد:
وَنَضَعُ ٱلۡمَوَٰزِينَ ٱلۡقِسۡطَ لِيَوۡمِ ٱلۡقِيَٰمَةِ فَلَا تُظۡلَمُ نَفۡسٞ شَيۡـٔٗاۖ وَإِن كَانَ مِثۡقَالَ حَبَّةٖ مِّنۡ خَرۡدَلٍ أَتَيۡنَا بِهَاۗ وَكَفَىٰ بِنَا حَٰسِبِينَ ﴿الأنبياء-۴۷﴾
روزِ قيامت ترازوهاى عدل را تعبيه مىكنيم، و به هيچ كس ستم نمىشود. اگر عملى به سنگينىِ يك خردل هم باشد به حسابش مىآوريم، كه ما حسابكردن را بسندهايم.
سوال: پس چرا در همین امتحان هم عدالت برقرار نشده؟! مثلاً ثروتمندان میتوانند صدقه بدهند ولی فقراء چنین امکانی ندارند و تازه به دلیلِ فقر، بیشتر در معرضِ ارتکابِ جرایم هستند.
پاسخ: امتحانِ هر کس، به اندازهی وسع و تواناییِ اوست، پس بیعدالتیای رخ نمیدهد:
لَا يُكَلِّفُ ٱللَّهُ نَفۡسًا إِلَّا وُسۡعَهَاۚ {البقرة-٢٨٦}
خداوند به هیچکسی بیش از اندازهی توانش، تکلیف نمیدهد.
🤍ᓚ₇ @anti_shobahat
┈┉┈┉•▴•🌸•▴•┉┈┉┈
❤25👍6💯2👏1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
❌️ چرا اسلام زیباست؟!
🙂 اسلام، آیینی از مهر و معناست؛ جایی که هیچ چیز بیهوده نیست، هیچ لحظهای بیارزش نمیگذرد، و هیچ نیکیای گم نمیشود.
🕯 زیبایی اسلام در همین نگاه عمیق به زندگی و ارزشگذاری به کوچکترین اعمال نیک نهفته است.
🌱 هر چیز، حتی سادهترین کارها، میتواند معنایی عمیق و اثری جاودانه داشته باشد. این دیدگاه باعث میشود که انسان با عشق، امید و هدف زندگی کند، زیرا میداند که هیچ لحظهای از عمرش بیهوده نمیگذرد.
❤️ در حقیقت، اسلام ما را به مهربانی، سخاوت، و توجه به اطرافیان دعوت میکند، تا نه فقط برای خود، بلکه برای همه موجودات، مایه خیر و برکت باشیم.
🔥 این نگاه، زندگی را از پوچی و بیهدفی دور میکند و به آن روحی تازه میبخشد.
✾•┈••✦❀✦••┈✾
✅ @zeinoullah
✅️ @anti_shobahat
🙂 اسلام، آیینی از مهر و معناست؛ جایی که هیچ چیز بیهوده نیست، هیچ لحظهای بیارزش نمیگذرد، و هیچ نیکیای گم نمیشود.
🕯 زیبایی اسلام در همین نگاه عمیق به زندگی و ارزشگذاری به کوچکترین اعمال نیک نهفته است.
🌱 هر چیز، حتی سادهترین کارها، میتواند معنایی عمیق و اثری جاودانه داشته باشد. این دیدگاه باعث میشود که انسان با عشق، امید و هدف زندگی کند، زیرا میداند که هیچ لحظهای از عمرش بیهوده نمیگذرد.
❤️ در حقیقت، اسلام ما را به مهربانی، سخاوت، و توجه به اطرافیان دعوت میکند، تا نه فقط برای خود، بلکه برای همه موجودات، مایه خیر و برکت باشیم.
🔥 این نگاه، زندگی را از پوچی و بیهدفی دور میکند و به آن روحی تازه میبخشد.
✾•┈••✦❀✦••┈✾
✅ @zeinoullah
✅️ @anti_shobahat
❤37👍5❤🔥4😍4💯3🤩2👏1
◾پاسخِ استفان ویکسترا (Stephen Wykstra) به برهانِ شرِّ گزاف
مسئلهی شر در مدلهای مختلفی توسّط خداناباوران مطرح میشود که قدرتمندترینِ آنها «برهانِ شرِّ گزاف» نام دارد. در این مدل، خداناباور قصد ندارد صرفِ وجودِ شر را علیه وجودِ خدا به کار گیرد، بلکه تمرکزِ او روی نوعِ خاصّی از شرور است که به اصطلاح «گزاف» نامیده میشوند؛ یعنی شروری که ادّعا میشود هیچ نفعی در پی ندارند و یا نفعشان به اندازهی بزرگی شرّشان نیست. استناد به صرفِ وجودِ شر، معمولاً به آسانی توسّطِ خداباوران پاسخ داده میشود و بسیاری از خداناباوران ناکارآمدیِ آن را پذیرفتهاند، بنابراین به شکلِ ارتقاءیافتهی آن پناه میبرند.
ویلیام رو (William Rowe) این برهان را به این شکل تقریر میکند:
نزاعِ اصلیِ ویکسترا با این برهان روی مقدّمهی نخست است، یعنی اینکه واقعاً شرورِ گزافی وجود دارند. ادّعا میشود این مقدّمه با اصلِ آسانباوریای که ریچارد سوئینبرن مطرح کرد تضمین میشود:
اگر به نظر برسد چیزی چنان است، پس در بدوِ نظر، باور به آن موجّه است. [2]
پس وقتی ما شروری میبینیم که به نظرمان میرسد خیرِ بیشتری در پی ندارند، موجّه هستیم که آنها را گزاف بنامیم. ویلیام رو این مثالِ مشهور را به عنوانِ نمونه میآورد:
امّا ویکسترا پاسخ میدهد اصلِ آسانباوری به تنهایی معیارِ مورد نیاز را فراهم نمیکند؛ بلکه باید با «شرایطِ دسترسی معقول معرفتی» (به اختصار: CORNEA) [3] همراه باشد:
📚[1] William Rowe, "The Problem of Evil and Some Varieties of Atheism, "American Philosophical Quarterly 16 (1879): 336.
[2] Richard Swinburne, The Existence of God (Oxford: Clarendon Press, (1970), pp. 245,254).
[3] CORNEA: Condition of Reasonable Epistemic Access
[4] Wykstra, "Humean Obstacle", p. 85.
🤍ᓚ₇ @anti_shobahat
┈┉┈┉•▴•🌸•▴•┉┈┉┈
مسئلهی شر در مدلهای مختلفی توسّط خداناباوران مطرح میشود که قدرتمندترینِ آنها «برهانِ شرِّ گزاف» نام دارد. در این مدل، خداناباور قصد ندارد صرفِ وجودِ شر را علیه وجودِ خدا به کار گیرد، بلکه تمرکزِ او روی نوعِ خاصّی از شرور است که به اصطلاح «گزاف» نامیده میشوند؛ یعنی شروری که ادّعا میشود هیچ نفعی در پی ندارند و یا نفعشان به اندازهی بزرگی شرّشان نیست. استناد به صرفِ وجودِ شر، معمولاً به آسانی توسّطِ خداباوران پاسخ داده میشود و بسیاری از خداناباوران ناکارآمدیِ آن را پذیرفتهاند، بنابراین به شکلِ ارتقاءیافتهی آن پناه میبرند.
ویلیام رو (William Rowe) این برهان را به این شکل تقریر میکند:
1- مواردی از رنجهای شدید وجود دارد که یک موجود قادر مطلق و عالم مطلق بدون از دست دادن هیچ خیر برتری یا تجویز هیچ شر برابر یا بدتری، میتوانست مانع آنها بشود..
2. یک موجود عالم مطلق و کاملاً خیر میتوانست مانع هر رنج شدیدی شود؛ فقط زمانی نمیتوانست این کار را انجام دهد که خیر برتری را از دست میداد یا شر برابر یا بدتری را موجب میشد.
3. پس یک موجود قادر مطلق، عالم مطلق و کاملاً خیر وجود ندارد. [1]
نزاعِ اصلیِ ویکسترا با این برهان روی مقدّمهی نخست است، یعنی اینکه واقعاً شرورِ گزافی وجود دارند. ادّعا میشود این مقدّمه با اصلِ آسانباوریای که ریچارد سوئینبرن مطرح کرد تضمین میشود:
اگر به نظر برسد چیزی چنان است، پس در بدوِ نظر، باور به آن موجّه است. [2]
پس وقتی ما شروری میبینیم که به نظرمان میرسد خیرِ بیشتری در پی ندارند، موجّه هستیم که آنها را گزاف بنامیم. ویلیام رو این مثالِ مشهور را به عنوانِ نمونه میآورد:
آهوی بیچارهای که در آتشسوزیِ جنگل گرفتار شده و پیش از مردن، روزها متحمّل درد شدید میشود.
امّا ویکسترا پاسخ میدهد اصلِ آسانباوری به تنهایی معیارِ مورد نیاز را فراهم نمیکند؛ بلکه باید با «شرایطِ دسترسی معقول معرفتی» (به اختصار: CORNEA) [3] همراه باشد:
براساس موقعیت مشخّص S، شخص H فقط زمانی میتواند ادّعا کند «به نظر میرسد P» که برای او معقول باشد که با استفاده از قوای شناختیاش، به این باور برسد که اگر P چنین نبود، موقعیت S احتمالاً متفاوت از آنچه که وی تشخیص داده، میبوده است. [4]ویکسترا معتقد است CORNEA مخرّبِ موردِ ویلیام رو است. چون طبقِ آن، زمانی میتوان گفت «به نظر میرسد که خداوند از این رنج، خیر قابل توجّهی مدِّنظر ندارد» که باور به اینکه «اگر چنین خیر هدفمندی وجود داشته باشد، ما میتوانیم آن را درک کنیم» معقول باشد. امّا از نظر ویکسترا این باور معقول نیست، زیرا موجودی با حکمت نامتناهی، یقیناً از خیرهای قابل توجّهی آگاه است که در محدودهی شناختِ ما نیستند. رو باید نشان دهد دلیلی وجود دارد که فکر کنیم به همهی خیرهایی که خدا بهخاطر آنها شر را تجویز میکند، دسترسی داریم که چنین توقّعی بیوجه است، چون از الزامات خداباوری باور به علم نامتناهی خداست که فراتر از علم ماست.
📚[1] William Rowe, "The Problem of Evil and Some Varieties of Atheism, "American Philosophical Quarterly 16 (1879): 336.
[2] Richard Swinburne, The Existence of God (Oxford: Clarendon Press, (1970), pp. 245,254).
[3] CORNEA: Condition of Reasonable Epistemic Access
[4] Wykstra, "Humean Obstacle", p. 85.
🤍ᓚ₇ @anti_shobahat
┈┉┈┉•▴•🌸•▴•┉┈┉┈
❤12👍2👏1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔥 چه کسی مردم را در قیامت بازخواست میکند؟
🕯 ایمان تکان دهنده مردی ساده!
🕯 ایمان تکان دهنده مردی ساده!
❤29👏8😢3😍3👍2💯1
طبق حدیث نبوی، منظور از «قوة» در آیهی {و اعدو لهم ما استتعطم من قوةٍ و من رباط الخیل ...} چیست؟
ترجمه: و برای آنان هر چه میتوانید از قدرت فراهم آورید و از تجهیزات جنگی مانند اسبهای آماده شده برای نبرد، تا دشمنان خدا و دشمنان خودتان را با آن بترسانید.
ترجمه: و برای آنان هر چه میتوانید از قدرت فراهم آورید و از تجهیزات جنگی مانند اسبهای آماده شده برای نبرد، تا دشمنان خدا و دشمنان خودتان را با آن بترسانید.
Anonymous Quiz
20%
ماهر تر بودن سربازان
12%
زیاد تر بودن تعداد سربازان
36%
قدرت تیر اندازی و یا سلاح های دوربرد
33%
اسب های تازه نفس و قدرتمند
👍21❤6
#اخلاص
شیخ الإسلام ابن تیمیة رحمهالله میگوید:
[منهاج السنة النبویة (۴۷۴/۸)]
شیخ الإسلام ابن تیمیة رحمهالله میگوید:
(هیچ کس دل و نیّت خود را پنهان نکرده مگر آنکه خداوند -نیت و دلش را- بر پهنای صورتش و ناهنجاریهای زبانش ظاهر کرده است، خداوند عزوجل میفرماید: ﴿ولتعرفنهم في لحن القول﴾).
[منهاج السنة النبویة (۴۷۴/۸)]
❤38👍6
Anonymous Quiz
8%
حرمت خون کافر
6%
مسجد الاقصی
70%
کعبه
16%
پیروزی در میدان نبرد
❤🔥31👍5
◾وقتی میگوییم اخلاقیاتِ عینی، دقیقاً منظور از عینیّت (Objectivity) چیست و چرا خداناباوری قاتلِ آن است؟
ویلیام ریچی سورلی (William Ritchie Sorley) فیلسوفِ اسکاتلندی به روشنی مفهومِ اخلاقیاتِ عینی را تشریح میکند:
با این شرایط، آتئیسم به چند دلیل با عینیّتِ اخلاق سرِ ناسازگاری دارد:
1. ما برای باور به عینیّتِ اخلاق، نیاز به تبیینِ منشأِ آن داریم. یعنی دقیقاً باید روشن کنیم چه چیزی سببِ وجودِ واقعیِ خیر و بدی شده است؟ خداباوران خیلی ساده وجودِ آنها را به خداوند نسبت میدهند؛ امّا خداناباوران ناچار از یافتنِ منشأِ طبیعی برای آن هستند که چنین چیزی بسیار دشوار و بعید مینماید. به همین دلیل بسیاری از فلاسفه و دانشمندانِ مشهورِ ملحد این واقعیّتِ تلخ را پذیرفتهاند که اگر اسامیشان را فهرست کنیم، لیستی طولانی میشود.
2. فرضِ محال میگیریم که ملحدین بتوانند عینیّتِ اخلاقی را در منظومهی فکری خودشان تبیین کنند، باز هم عینیّتِ اخلاق، یک مسئله است و شناختِ این خوبیوبدیهای عینی، مسئلهای دیگر؛ همهی ما حسِّ اخلاقیای درونِ خود مییابیم که شاید معتقد باشیم حاکی از همان خیروشرهای عینیست. اینجا اگرچه خداباور میتواند به سادگی مدّعی شود فطرتش خطا نمیکند، چون خدا آن را به نحوی ساخته که در این کار موفّق باشد، امّا ملحدین از استناد به وجدان (حسِّ اخلاقی) عاجز هستند؛ زیرا باید نشان دهند چرا معتقدند وجدان توانِ درکِ خوبی و بدیِ عینی را دارد؟
3. ملحدین همگی شکلگیری حسِّ اخلاقی را به فرگشت ربط میدهند و در پروسهی فرگشت، اصلاً مهم نیست انسان خوبی و بدیِ عینی را کشف کند، فقط مهم این است با محیطِ زیستِ خود سازگار شود. پس ملحدین باید نشان دهند محیطِ زیستِ انسان از میانِ بیشمار محیطِ زیستِ ممکن، اتّفاقاً همانطوری بوده که حسّ اخلاقیِ انسان مطابقِ حسنوقبحِ عینی شکل بگیرد! چیزی که البته محال است ثابت شود.
خب؛ حالا مشکلِ این چیست؟ چه اشکالی دارد یک آتئیست به اخلاقِ ذهنی (Subjective) معتقد باشد؟ مشکل از آنجایی شروع میشود که دیگر هیچ آتئیستی نمیتواند به هیچ دینی کوچکترین انتقادی مبتنی بر اخلاقیاتِ عینی کند. اگر داعش، بیگناهان را میکشت و زمانی کلیسا، مرتدین را میسوزاند، در واقعیّت کارِ بدی نکرده بودند! نهایتاً فقط در ذهنِ او، این چیزها موجبِ احساسِ ناراحتی و خشم و کینه میشد که این هیچچیزی دربارهی عالمِ خارج اثبات نمیکند؛ همانطور که یکنفر، آبی دوست دارد، یکنفر قرمز، و اینها نشان نمیدهد در خارجِ ذهن، یکی از یکی زیباتر است!
والحمدلله دائماً وأبدا...
📚ارجاعات
[۱] William Ritchie Sorley, Moral values and the idea of God, p 93
🤍ᓚ₇ @anti_shobahat
┈┉┈┉•▴•🌸•▴•┉┈┉┈
ویلیام ریچی سورلی (William Ritchie Sorley) فیلسوفِ اسکاتلندی به روشنی مفهومِ اخلاقیاتِ عینی را تشریح میکند:
وقتی میگویم «این خوب است» یا «این بد است» منظورم این نیست من تجربهی میل یا بیزاری دارم، یا احساسِ دوستداشتن یا خشم میکنم. این تجربههای ذهنی هم ممکن است باشند، امّا قضاوت (-ِاخلاقی)، به حالتِ ذهنی یا شخصی اشاره ندارد. بلکه به وجودِ یک ارزشِ واقعی در موقعیّت اشاره میکند. در این عینیّت چه چیز پنهان است؟ به وضوح، در وهلهی اوّل به استقلالِ موضوعِ داوری اشاره دارد. اگر من ادّعا کنم: «این خوب است»، این نه تنها برای من، بلکه برای همه معتبر است. اگر بگویم: «این خوب است» و شخصِ دیگری با اشاره به همان وضعیّت بگوید: «این خوب نیست» یکی از ما باید اشتباه کرده باشیم... اعتبارِ یک قضاوتِ اخلاقی به شخصی که توسّطِ او قضاوت میشود بستگی ندارد. [١]پس اخلاقِ عینی، مستقل از ماست؛ اگر تمامِ بشر بگویند کودککشی مجاز است، این عمل هنوز «بد» است. خوب و بد، حقایقی هستند که مثلِ «۲+۲=۴» خارج از ذهنِ ما وجود دارند و چه به آنها معتقد باشیم یا خیر، صحيح هستند.
با این شرایط، آتئیسم به چند دلیل با عینیّتِ اخلاق سرِ ناسازگاری دارد:
1. ما برای باور به عینیّتِ اخلاق، نیاز به تبیینِ منشأِ آن داریم. یعنی دقیقاً باید روشن کنیم چه چیزی سببِ وجودِ واقعیِ خیر و بدی شده است؟ خداباوران خیلی ساده وجودِ آنها را به خداوند نسبت میدهند؛ امّا خداناباوران ناچار از یافتنِ منشأِ طبیعی برای آن هستند که چنین چیزی بسیار دشوار و بعید مینماید. به همین دلیل بسیاری از فلاسفه و دانشمندانِ مشهورِ ملحد این واقعیّتِ تلخ را پذیرفتهاند که اگر اسامیشان را فهرست کنیم، لیستی طولانی میشود.
2. فرضِ محال میگیریم که ملحدین بتوانند عینیّتِ اخلاقی را در منظومهی فکری خودشان تبیین کنند، باز هم عینیّتِ اخلاق، یک مسئله است و شناختِ این خوبیوبدیهای عینی، مسئلهای دیگر؛ همهی ما حسِّ اخلاقیای درونِ خود مییابیم که شاید معتقد باشیم حاکی از همان خیروشرهای عینیست. اینجا اگرچه خداباور میتواند به سادگی مدّعی شود فطرتش خطا نمیکند، چون خدا آن را به نحوی ساخته که در این کار موفّق باشد، امّا ملحدین از استناد به وجدان (حسِّ اخلاقی) عاجز هستند؛ زیرا باید نشان دهند چرا معتقدند وجدان توانِ درکِ خوبی و بدیِ عینی را دارد؟
3. ملحدین همگی شکلگیری حسِّ اخلاقی را به فرگشت ربط میدهند و در پروسهی فرگشت، اصلاً مهم نیست انسان خوبی و بدیِ عینی را کشف کند، فقط مهم این است با محیطِ زیستِ خود سازگار شود. پس ملحدین باید نشان دهند محیطِ زیستِ انسان از میانِ بیشمار محیطِ زیستِ ممکن، اتّفاقاً همانطوری بوده که حسّ اخلاقیِ انسان مطابقِ حسنوقبحِ عینی شکل بگیرد! چیزی که البته محال است ثابت شود.
خب؛ حالا مشکلِ این چیست؟ چه اشکالی دارد یک آتئیست به اخلاقِ ذهنی (Subjective) معتقد باشد؟ مشکل از آنجایی شروع میشود که دیگر هیچ آتئیستی نمیتواند به هیچ دینی کوچکترین انتقادی مبتنی بر اخلاقیاتِ عینی کند. اگر داعش، بیگناهان را میکشت و زمانی کلیسا، مرتدین را میسوزاند، در واقعیّت کارِ بدی نکرده بودند! نهایتاً فقط در ذهنِ او، این چیزها موجبِ احساسِ ناراحتی و خشم و کینه میشد که این هیچچیزی دربارهی عالمِ خارج اثبات نمیکند؛ همانطور که یکنفر، آبی دوست دارد، یکنفر قرمز، و اینها نشان نمیدهد در خارجِ ذهن، یکی از یکی زیباتر است!
والحمدلله دائماً وأبدا...
📚ارجاعات
[۱] William Ritchie Sorley, Moral values and the idea of God, p 93
🤍ᓚ₇ @anti_shobahat
┈┉┈┉•▴•🌸•▴•┉┈┉┈
👍13❤🔥6
معمّای اوثیفرون (Euthyphro's dilemma)
این به معمّای اوثیفرون مشهور است که افلاطون از زبانِ سقراط مطرح کرد. ملحدین، وقتی نمیتوانند در مقابلِ استدلالهایی که علیه سازگاری عینیّتِ اخلاق و خداناباوری ارائه میشود، چیزی ارائه کنند، روی به این مسئله میآورند و مدّعی هستند باورِ خداباور از دو حالت خارج نیست:
📚ارجاعات
[۱] Akhtar, S. (2008). The Quran and the Secular Mind, Abingdon: Routledge, p. 99.
🤍ᓚ₇ @anti_shobahat
┈┉┈┉•▴•🌸•▴•┉┈┉┈
چون x مستقلاً خوب است، خدا به آن فرمان داده، یا چون خدا به آن فرمان داده، x خوب شده است؟
این به معمّای اوثیفرون مشهور است که افلاطون از زبانِ سقراط مطرح کرد. ملحدین، وقتی نمیتوانند در مقابلِ استدلالهایی که علیه سازگاری عینیّتِ اخلاق و خداناباوری ارائه میشود، چیزی ارائه کنند، روی به این مسئله میآورند و مدّعی هستند باورِ خداباور از دو حالت خارج نیست:
1. یا باور دارند خوبی یا بدیِ یک چیز، مستقل از خداست، که دراینصورت برای باور به عینیّتِ اخلاقی نیاز به خدا نداریم.پروفسور شبیر اَختر (Shabbir Akhtar) فیلسوفِ بریتانیاییِ مسلمان، در کتابِ «The Quran and the Secular Mind» راهِ حلّی برای این معمّا ارائه میکند. در واقع این معمّا دوراهیِ کاذب است و ما گزینهی دیگری داریم: خدا ذاتاً خوب است! او مینویسد:
2. یا معتقدند یک چیز مستقلاً خوب یا بد نیست، بلکه خدا خوبییابدیاش را مقرّر کرده که دراینصورت اصلاً اخلاق عینی نیست؛ چون هر چه خدا دلش خواسته آن را تعیین کرده است!
گزینهی سوم نیز وجود دارد: وجودِ خدای دارای ثباتِ اخلاقی که در کتبِ آسمانی آمده است، ذاتِ متعالی که نظرِ خویش را بهطورِ دلخواه در موردِ خیر بودنِ ترحّم و شر بودنِ بداخلاقیِ جنسی تغییر نمیدهد. اینگونه خدا همیشه به خوبی فرمان میدهد، زیرا ماهیّت و ذاتِ او خوب است. [۱]این یعنی حقیقتاً معیاری برای نیکوبد هست، ولی برخلاف شقِّ دومِ دوراهیِ کاذبِ آن معمّا، این معیار خارج از ذاتِ خدا نیست؛ پس اینطور نیست که خدا از آن پیروی کند، چون این معیار در همان ذاتِ نیکِ اوست و آن را تعریف میکند. در واقع ذاتِ خداوند به عنوانِ یک چیزِ واقعی، خوبی را میسازد و به آن عینیّت میدهد.
📚ارجاعات
[۱] Akhtar, S. (2008). The Quran and the Secular Mind, Abingdon: Routledge, p. 99.
🤍ᓚ₇ @anti_shobahat
┈┉┈┉•▴•🌸•▴•┉┈┉┈
❤14👍3
#اخلاص
امام ابن تیمیة رحمه الله میفرماید:
(مجموع الفتاوی: ۲۴۳/۲۲)
امام ابن تیمیة رحمه الله میفرماید:
هر کس نیت خیر داشته باشد و بر حسب توانش به آن عمل کند و از اتمام آن عمل عاجز شود، اجر کامل آن برایش نوشته خواهد شد..
(مجموع الفتاوی: ۲۴۳/۲۲)
❤46❤🔥7👍4🕊2😢1
اوثیفرون و لایبنیتس (Leibniz)
در سال ۱۷۰۶، لایبنیتس که مشخّصاً در مقامِ حمله به روایتِ پوفندورف از اخلاق بود ادّعا میکند که آن حقایقِ ازلی که «ذاتِ عدالت» به آن وابسته است، «به تعبیری، ذاتِ خودِ الوهیّت را شکل میدهند»:
نه خودِ قاعدهی رفتار، و نه ذاتِ عدالت، هیچیک به انتخابِ آزادِ [خدا] وابسته نیستند بلکه به حقایقِ ازلی یعنی متعلّقهای عقل الهی وابستهاند که به تعبیری ذاتِ خودِ الوهیت را شکل میدهند... (Monita quaedam ad samuelis puffendorfii principia; DUTENS IV, III, 280/PW 71-2)
توضیح: معمّای اوثیفرون گاهی توسّط ملحدین برای مقابله با این واقعیت مطرح میشود که الحاد، عقلانیتِ باور به اخلاقیاتِ عینی را از بین میبَرَد. این معمّا خداباوران را بینِ پذیرشِ دو گزینه مخیّر میکند:
ادّعا میشود در صورتِ پذیرشِ گزینهی اوّل، برای باور به عینیتِ اخلاق نیازی به باور به وجودِ خدا نداریم و بنابراین ملحدین هم میتوانند به اخلاقِ عینی معتقد باشند و در صورتِ پذیرشِ گزینهی دوم هم اصلاً اخلاقیات، عینی نیستند و بنابراین خداباوران هم اخلاقِ عینی را قبول ندارند و در این زمینه نسبت به خداناباوران برتر نیستند. امّا پاسخِ لایبنیتس گزینهی دیگری را پیش میکِشد: خوبی و بدی مستقل از ارادهی خدا هستند، امّا از ذاتِ او استقلال ندارند.
@anti_shobahat
در سال ۱۷۰۶، لایبنیتس که مشخّصاً در مقامِ حمله به روایتِ پوفندورف از اخلاق بود ادّعا میکند که آن حقایقِ ازلی که «ذاتِ عدالت» به آن وابسته است، «به تعبیری، ذاتِ خودِ الوهیّت را شکل میدهند»:
نه خودِ قاعدهی رفتار، و نه ذاتِ عدالت، هیچیک به انتخابِ آزادِ [خدا] وابسته نیستند بلکه به حقایقِ ازلی یعنی متعلّقهای عقل الهی وابستهاند که به تعبیری ذاتِ خودِ الوهیت را شکل میدهند... (Monita quaedam ad samuelis puffendorfii principia; DUTENS IV, III, 280/PW 71-2)
این عبارت در سیاقِ هستیشناسیِ لایبنیتس، که در آنجا حقایقِ ضروری حاکی از واقعیاتِ مربوط به ماهیات و روابطِ میانِ آنها هستند یا از آنها استنتاج میشوند، به این معناست که حقایقِ ازلی (مثل حقایقی که ماهیتِ عدالت به آنها وابسته است) نهایتاً حاکی از واقعیاتِ مربوط به ذاتِ خدا هستند. بنابراین، استقلالِ حقایقِ ازلی از ارادهی خدا مستلزمِ استقلال از خدا -حتّی استقلالِ منطقی- نخواهد بود، زیرا اساسیترین حقایقِ ازلی نیز نهایتاً از ماهیتِ خدا منتج میشوند.📚تاریخ فلسفهی اخلاق، دستنامهی آکسفورد، نشر هرمس، جلد دوم، ص ۵۳۱-۵۳۲
توضیح: معمّای اوثیفرون گاهی توسّط ملحدین برای مقابله با این واقعیت مطرح میشود که الحاد، عقلانیتِ باور به اخلاقیاتِ عینی را از بین میبَرَد. این معمّا خداباوران را بینِ پذیرشِ دو گزینه مخیّر میکند:
1. خوبی و بدی مستقل از ارادهی خدا هستند.
2. خوبی و بدی براساسِ ارادهی خدا شکل گرفتهاند
ادّعا میشود در صورتِ پذیرشِ گزینهی اوّل، برای باور به عینیتِ اخلاق نیازی به باور به وجودِ خدا نداریم و بنابراین ملحدین هم میتوانند به اخلاقِ عینی معتقد باشند و در صورتِ پذیرشِ گزینهی دوم هم اصلاً اخلاقیات، عینی نیستند و بنابراین خداباوران هم اخلاقِ عینی را قبول ندارند و در این زمینه نسبت به خداناباوران برتر نیستند. امّا پاسخِ لایبنیتس گزینهی دیگری را پیش میکِشد: خوبی و بدی مستقل از ارادهی خدا هستند، امّا از ذاتِ او استقلال ندارند.
@anti_shobahat
👍16
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
❌️ آیا ما به خاطر اشتباه و گناه آدم و حوا روی زمین آمدیم؟!
🕯 در اسلام، داستان هبوط آدم و حوا به زمین بیشتر به عنوان بخشی از یک طرح الهی برای امتحان و تکامل انسانها مطرح میشود، نه صرفاً به عنوان مجازاتی برای یک اشتباه.
🌱 در قرآن کریم، داستان خلقت آدم (ع) و حوا و هبوط آنها در چندین آیه ذکر شده است. از جمله:
• سوره بقره، آیه 30:
خداوند به ملائکه میفرماید که میخواهد جانشینی در زمین قرار دهد، یعنی از ابتدا هدف، آمدن انسان به زمین بوده است.
• سوره طه، آیات 117- 123:
خداوند به آدم هشدار میدهد که شیطان دشمن اوست. اما پس از وسوسه شدن و خوردن از درخت ممنوعه، خداوند او را میبخشد و او را به زمین میفرستد تا در آنجا زندگی کند، آزمایش شود و راه هدایت را بیابد.
• سوره اعراف، آیات 23 - 24:
آدم و حوا پس از خطا، از خداوند طلب بخشش میکنند و خداوند آنها را هدایت میکند.
🔥 بر اساس این آیات، هبوط انسان به زمین به عنوان یک مرحله از برنامه الهی برای آزمایش و رشد او در نظر گرفته میشود. گناه آدم (ع) باعث این اتفاق نشد، بلکه خداوند از ابتدا انسان را برای حضور در زمین آفریده بود، ولی تجربهی خطای اولیه آدم و حوا، درسی برای همهی انسانها شد تا مراقب وسوسههای شیطان باشند و به سوی خدا بازگردند.
✾•┈••✦❀✦••┈✾
✅ @zeinoullah
✅️ @anti_shobahat
🕯 در اسلام، داستان هبوط آدم و حوا به زمین بیشتر به عنوان بخشی از یک طرح الهی برای امتحان و تکامل انسانها مطرح میشود، نه صرفاً به عنوان مجازاتی برای یک اشتباه.
🌱 در قرآن کریم، داستان خلقت آدم (ع) و حوا و هبوط آنها در چندین آیه ذکر شده است. از جمله:
• سوره بقره، آیه 30:
خداوند به ملائکه میفرماید که میخواهد جانشینی در زمین قرار دهد، یعنی از ابتدا هدف، آمدن انسان به زمین بوده است.
• سوره طه، آیات 117- 123:
خداوند به آدم هشدار میدهد که شیطان دشمن اوست. اما پس از وسوسه شدن و خوردن از درخت ممنوعه، خداوند او را میبخشد و او را به زمین میفرستد تا در آنجا زندگی کند، آزمایش شود و راه هدایت را بیابد.
• سوره اعراف، آیات 23 - 24:
آدم و حوا پس از خطا، از خداوند طلب بخشش میکنند و خداوند آنها را هدایت میکند.
🔥 بر اساس این آیات، هبوط انسان به زمین به عنوان یک مرحله از برنامه الهی برای آزمایش و رشد او در نظر گرفته میشود. گناه آدم (ع) باعث این اتفاق نشد، بلکه خداوند از ابتدا انسان را برای حضور در زمین آفریده بود، ولی تجربهی خطای اولیه آدم و حوا، درسی برای همهی انسانها شد تا مراقب وسوسههای شیطان باشند و به سوی خدا بازگردند.
✾•┈••✦❀✦••┈✾
✅ @zeinoullah
✅️ @anti_shobahat
❤29👏5😁4👍3😍2👎1
*معضلِ داروینی برای نظریههای واقعگرایانهی ارزش
شارون استریت (Sharon Street) رئیسِ گروهِ فلسفهی دانشگاهِ نیویورک و متخصّصِ فرااخلاق (Meta Ethics) سالِ 2006 در مقالهای استدلالی بر پایهی داروینیسم عليه واقعگراییِ اخلاقی تقریر کرد:
📚ارجاعات
[۱] Street, S., 2006, “A Darwinian Dilemma for Realist Theories of Value,” Philosophical Studies, 127: 109–66
🤍ᓚ₇ @anti_shobahat
┈┉┈┉•▴•🌸•▴•┉┈┉┈.
شارون استریت (Sharon Street) رئیسِ گروهِ فلسفهی دانشگاهِ نیویورک و متخصّصِ فرااخلاق (Meta Ethics) سالِ 2006 در مقالهای استدلالی بر پایهی داروینیسم عليه واقعگراییِ اخلاقی تقریر کرد:
1. Human systems of moral, evaluative judgments are “thoroughly saturated with evolutionary influence” because natural selection has shaped human psychological dispositions.
2. Natural selection selected for those moral, evaluative judgments according to biological fitness (rather than tracking moral truths of the realist kind).
3. If human moral beliefs, shaped by evolution, align with moral truths, then this would be sheer coincidence.
4. We are not justified in thinking such a coincidence has occurred.
5. So, we cannot justifiably believe that our moral beliefs accurately represent independent moral truths.
6. So, realism must invariably give way to moral skepticism [۱]
ترجمه:
1. سیستمهای قضاوتهای اخلاقی و ارزیابیِ انسان بهطورِ کامل تحتِ تأثیرِ تکامل قرار دارند، زیرا انتخابِ طبیعیْ تمایلاتِ روانیِ انسان را شکل داده است.
2. انتخابِ طبیعی آن قضاوتهای اخلاقی و ارزیابی را بر اساسِ تناسبِ بیولوژیکی انتخاب کرده است (نه بر اساسِ پیگیریِ حقیقتهای اخلاقی از نوعِ واقعگرایانه).
3. اگر باورهایِ اخلاقیِ انسانی که تحتِ تأثیرِ تکامل شکل گرفتهاند با حقیقتهای اخلاقی همراستا باشند، این تنها یک تصادف خواهد بود.
4. ما توجیهی برای فکر کردن به وقوعِ چنین تصادفی نداریم.
5. بنابراین، ما نمیتوانیم بهطور موجّه باور داشته باشیم که باورهای اخلاقیِ ما بهطور دقیق حقیقتهای اخلاقیِ مستقل را نمایندگی میکنند.
6. بنابراین، واقعگرایی باید بهطورِ اجتنابناپذیری جای خود را به شکگراییِ اخلاقی بدهد.
📚ارجاعات
[۱] Street, S., 2006, “A Darwinian Dilemma for Realist Theories of Value,” Philosophical Studies, 127: 109–66
🤍ᓚ₇ @anti_shobahat
┈┉┈┉•▴•🌸•▴•┉┈┉┈.
👍19❤3🤩3👏2
#اخلاص
یحیی بن کثیر رحمه الله میفرماید:
(حلیة الأولیاء)
یحیی بن کثیر رحمه الله میفرماید:
نیت را فرا بگیرید، که از عمل بسیار نافذتر(کارآمدتر)است.
(حلیة الأولیاء)
👍25❤7❤🔥5
Forwarded from کلید ایمان
رحمت خداوند بر کسی باد که به خاطر باقیگذاشتن و حفظ پیوند و دوستی
از اشتباهات و لغزشها چشمپوشی کند ..
این کار از منش پیامبران است ..
« یوسف ناراحتی خود را از برادرانش در دل پنهان داشت و نگذاشت از آن مطلع شوند ..»
( سوره یوسف آیه ۷۷ )
- ادهم شرقاوی
🤍 🔣 @Kelide_iman
┈┉┈┉•▴•✅ ⬆️ •▴•┉┈┉┈
از اشتباهات و لغزشها چشمپوشی کند ..
این کار از منش پیامبران است ..
« یوسف ناراحتی خود را از برادرانش در دل پنهان داشت و نگذاشت از آن مطلع شوند ..»
( سوره یوسف آیه ۷۷ )
- ادهم شرقاوی
┈┉┈┉•▴•
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤28👍11👏2
◾چرا خداوند جهنّمیها را خلق کرد، با اینکه میدانست جهنّمی میشوند؟
● این سؤال ممکن است با پیشزمینههای زیر مطرح شود:
¹ خلقتِ کسی که جهنّمی میشود، ظلم است.
² خلقتِ کسی که جهنّمی میشود، بیحکمتی است.
³ خلقتِ کسی که جهنّمی میشود، خلافِ رحمت است.
اگر مدّعی هستند چنین خلقتی ظلم به شمار میآید:
اگر مدّعی هستند چنین خلقتی بیحکمتی است:
• براساسِ اصلِ «شرایطِ دسترسیِ معقولِ معرفتی» (به اختصار: CORNEA) [۲]:
اگر مدّعی هستند چنین خلقتی خلافِ رحمت است:
• قبل از هر چیز باید دانست برخلافِ مسیحیت، در اسلام راجع به رحمت و محبّتِ خداوند غلو نمیشود. نخست اینکه رحمتِ خدا اندازهای دارد نه اینکه بینهایت باشد. رسول اللهﷺ فرمود:
در ثانی؛ برخلافِ رحمتِ عامِ خداوند که همه را فرامیگیرد، رحمتِ خاصِّ پروردگار که سببِ رستگاری و نجات میشود فقط شاملِ حالِ متّقین است. عبدالرحمن السّعدی در «تفسیرِ راستین» ذیلِ آیهی ۱۵۶ اعراف مینویسد:
پس خداوند فقط تا اندازهای که لازم باشد و در مقابلِ کسانی که لایق باشند رحیم است. امّا آن افراد چنین شایستگیای نداشتند.
📚ارجاعات
[۱] معجم مقاليد العلوم في الحدود والرسوم، ص: 207
[۲] CORNEA: Condition of Reasonable Epistemic Access
[۳] Wykstra, "Humean Obstacle", p. 85.
[۴] صحيح البخاري، ح ٦٠٠٠
🤍ᓚ₇ @anti_shobahat
┈┉┈┉•▴•🌸•▴•┉┈┉┈
● این سؤال ممکن است با پیشزمینههای زیر مطرح شود:
¹ خلقتِ کسی که جهنّمی میشود، ظلم است.
² خلقتِ کسی که جهنّمی میشود، بیحکمتی است.
³ خلقتِ کسی که جهنّمی میشود، خلافِ رحمت است.
اگر مدّعی هستند چنین خلقتی ظلم به شمار میآید:
• ظلم یعنی رساندنِ چیزی به کسی که شایستهی آن نیست. به همین دلیل گفتهاند:امّا کسی که جهنّمی میشود، با اعمالِ نادرستی که از روی اختیار انجام داده خود را شایستهی جهنّم کرده است. پس چنین خلقتی ظلم نیست.
الظُّلمُ: وضعُ الشَّيءِ في غَيرِ مَوضِعِه (=ظلم قراردادنِ چیزی در غیرِ جایگاهِ شایستهی آن است) [۱].
اگر مدّعی هستند چنین خلقتی بیحکمتی است:
• براساسِ اصلِ «شرایطِ دسترسیِ معقولِ معرفتی» (به اختصار: CORNEA) [۲]:
براساس موقعیت مشخّص S، شخص H فقط زمانی میتواند ادّعا کند «به نظر میرسد P» که برای او معقول باشد که با استفاده از قوای شناختیاش، به این باور برسد که اگر P چنین نبود، موقعیت S احتمالاً متفاوت از آنچه که وی تشخیص داده، میبوده است. [۳]امّا انسان در مقابلِ خداوند نمیتواند شرایطِ دسترسیِ معقولِ معرفتی را دارا باشد چون خداوند عالمِ مطلق است (الحدید: ۳) و انسان به علمِ خداوند احاطه ندارد: وَلَا يُحِيطُونَ بِشَيۡءٖ مِّنۡ عِلۡمِهِۦٓ إِلَّا بِمَا شَآءَ (البقرة: ٢٥٥). پس موجّه نیست مدّعیِ بیحکمتیِ فعلی از افعالِ خداوند شویم.
اگر مدّعی هستند چنین خلقتی خلافِ رحمت است:
• قبل از هر چیز باید دانست برخلافِ مسیحیت، در اسلام راجع به رحمت و محبّتِ خداوند غلو نمیشود. نخست اینکه رحمتِ خدا اندازهای دارد نه اینکه بینهایت باشد. رسول اللهﷺ فرمود:
جَعَلَ اللَّهُ الرَّحْمَةَ مِائَةَ جُزْءٍ، فَأَمْسَكَ عِنْدَهُ تِسْعَةً وَتِسْعِينَ جُزْءًا، وَأَنْزَلَ فِي الأَرْضِ جُزْءًا وَاحِدًا [۴]
خداوند، رحمت را به صد قسمت تقسیم کرد؛ نود و نه قسمتِ آن را نزدِ خودش نگه داشت و یک قسمتاش را به زمین فرستاد (و آن را در دلهای اهلِ زمین قرار داد).
در ثانی؛ برخلافِ رحمتِ عامِ خداوند که همه را فرامیگیرد، رحمتِ خاصِّ پروردگار که سببِ رستگاری و نجات میشود فقط شاملِ حالِ متّقین است. عبدالرحمن السّعدی در «تفسیرِ راستین» ذیلِ آیهی ۱۵۶ اعراف مینویسد:
{ورحمتي وسعت كل شيء} من العالم العلوي والسفلي، البر والفاجر، المؤمن والكافر، فلا مخلوق إلا وقد وصلت إليه رحمة الله، وغمره فضله وإحسانه، ولكن الرحمة الخاصة المقتضية لسعادة الدنيا والآخرة، ليست لكل أحد، ولهذا قال عنها: { فسأكتبها للذين يتقون ...}".
ترجمه:
﴿وَرَحۡمَتِي وَسِعَتۡ كُلَّ شَيۡءٖ﴾ (=رحمتِ من همهچیز را فراگرفته است) از جهانِ بالا و پایین، نیک و فاسق، مومن و کافر، پس هیچ مخلوقی نیست مگر اینکه رحمتِ خدا به او رسیده و فضل و احسانش او را پوشانده است. اما رحمتِ خاصِّ خدا که موجبِ سعادت دنیا و آخرت است به هرکس نمیرسد. بنابر این فرمود: ﴿فَسَأَكۡتُبُهَا لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ﴾ (=آن را برای پرهیزکاران مینویسم)...
پس خداوند فقط تا اندازهای که لازم باشد و در مقابلِ کسانی که لایق باشند رحیم است. امّا آن افراد چنین شایستگیای نداشتند.
📚ارجاعات
[۱] معجم مقاليد العلوم في الحدود والرسوم، ص: 207
[۲] CORNEA: Condition of Reasonable Epistemic Access
[۳] Wykstra, "Humean Obstacle", p. 85.
[۴] صحيح البخاري، ح ٦٠٠٠
🤍ᓚ₇ @anti_shobahat
┈┉┈┉•▴•🌸•▴•┉┈┉┈
❤22👍7💯1
مواظب باش! کسی که قبلاً نماز نمیخواند، اما با فرا رسیدن رمضان به نماز روی آورده، او یک «توبهکننده» است، نه «منافق»! پس مبادا با سرزنش و قضاوت، به جای دلگرمی، او را از رحمت الله دور کنی و یاور شیطان بر برادرت شوی!
- مرکز آموزشی نصر
- مرکز آموزشی نصر
👍82❤🔥18❤13🫡5🤝2
آنتی شبهات
#آرامش_امشب 🤲 🌙 ☁️🪐 🎙️ . . . 🎙 عبدالرحمن مسعد 🤍 ᓚ₇ @anti_shobahat ┈┉┈┉•▴•🌸 •▴•┉┈┉┈
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤22👍4❤🔥2😍2🫡1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
┈┉┈┉•▴•
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤22❤🔥7👍4