Forwarded from نیلوفرانه | نیلوفر دادور
#نماز_از_دسترفته (۳۴)
خانهای در آنجا(۹)
نامههای اعمال را میآوردند، ترازوها گذاشته میشوند، اعمال را وزن میکنند. چهرهها فروافتاده و غمگین است، دلها نگران و پر از ترس و بدنها لرزان.
و تو نگرانی و نمیدانی سرنوشتت چه خواهد شد!
نمیدانی که کفهی ترازوی نیکیهایت سنگینتر میشود یا کفهی بدیهایت!
در آن لحظه که حسرت انجام ندادن کارهای نیک در گذشته را میخوری و از آیندهات بیخبری در این هنگام فرشتگان آن دسته از بهشتیانی را صدا میزنند که پیشتر از همه وارد بهشت میشوند و تو به این صدا توجه نمیکنی چون هنوز حساب و کتاب طولانی و سنگینی در پیش داری.
گناهانت زیاد است و هوا به شدت گرم! ناگهان فرشتگان اسم تو را صدا میزنند.
شگفتزده میشوی و باور نمیکنی! با خودت میگویی:یعنی من بهشتی شدهام؟! آخر من کجا و اهل بهشت کجا؟ من کجا و شهیدان، پرهیزکاران و نیکوکاران کجا؟!
دوباره به صدا دقت میکنی: انگار واقعا من را صدا میزنند.
فرشتهای میآید، دستت را میگیرد و میگوید: آنجا خانهای داری!
خانهای در بهشت؟ برای من؟! آخر چطور؟ از کی؟
از خودت میپرسی و کل جزئیات زندگیات انگار جلو چشمانت مثل یک فیلم نمایش داده میشود. دوباره با خودت فکر میکنی من که جزو شهیدان در راه الله نیستم، جزو پرهیزکارانی که الله را چنان عبادت میکردند که گویی او را میبینند هم نیستم.
گاهی گناه میکردی و گاهی توبه. گاهی در در مسیر درست بودی و گاهی از راه حق منحرف میشدی..
در حالی که غرق افکارت هستی و زندگیات را مرور میکنی ناگهان خودت را جلوی خانهی بهشتیات میبینی. خانهای که خشتهایش از طلا و نقره، ملات آن از مشک خوشبو، خاک آن از زعفران و ریگهایش از مروارید و مرجان است. خانهای که لباس در آن کهنه نشده و پیری به سراغ انسان نمیآید.
در حیرت و بهت خانه هستی که چشمت به سردر آن میافتد که روی آن نوشتهاند: سنتهای راتبه
بله؛ سرورم صلی الله علیه وسلم فرمودند: «هرکس در شبانهروز 12 رکعت سنت علاوه بر نمازهای فرض بخواند، خانهای در بهشت برایش ساخته میشود»
حتا اگر یک روز هم سنتهای راتبه را بخوانی، الله بابت آن برایت خانهای در بهشت خواهد ساخت تا گواهی باشد برای تو.
فکرش را بکن با خواندن این نمازها، اسمت را در لیست ساکنان بهشت خواهی نوشت و خانهای خواهی داشت در بهشت.
خدای ما مهربان است و بندگانش را دوست دارد. بندهای را که در بهشت برایش خانه ساخته، ضایع نمیکند. او ذات عادل است.
دوست من! چه میشود اگر هر روز خانهای در بهشت برای خودت بسازی!
تصور کن وقتی نامهی اعمالت بررسی میشود، میبینی که صدها خانه در بهشت داری. مگر میشود ساکن آن خانهها نشوی در حالی که ذاتی که از تو حسابرسی میکند، رحمتش همه چیز را در بر گرفته است؟!
در این دنیا نمیشود با حقوق ماهیانه چندین ساله برای خود خانهای ساخت اما با سنتهای راتبه میتوانی برای خودت در بهشت خانه بسازی.
سنتهای راتبه عبارتاند از: دو رکعت قبل از فرض صبح، چهار رکعت قبل از فرض ظهر و دو رکعت بعد از آن، دو رکعت بعد از فرض مغرب و دو رکعت هم بعد از فرض عشاء.
ادامه دارد....
#اسلام_جمال
برگردان و بازنویسی: #عبدالجمیل_جابر #نیلوفر_دادور
https://t.me/Niloofardadvar
t.me/Jamil_Jaber
خانهای در آنجا(۹)
نامههای اعمال را میآوردند، ترازوها گذاشته میشوند، اعمال را وزن میکنند. چهرهها فروافتاده و غمگین است، دلها نگران و پر از ترس و بدنها لرزان.
و تو نگرانی و نمیدانی سرنوشتت چه خواهد شد!
نمیدانی که کفهی ترازوی نیکیهایت سنگینتر میشود یا کفهی بدیهایت!
در آن لحظه که حسرت انجام ندادن کارهای نیک در گذشته را میخوری و از آیندهات بیخبری در این هنگام فرشتگان آن دسته از بهشتیانی را صدا میزنند که پیشتر از همه وارد بهشت میشوند و تو به این صدا توجه نمیکنی چون هنوز حساب و کتاب طولانی و سنگینی در پیش داری.
گناهانت زیاد است و هوا به شدت گرم! ناگهان فرشتگان اسم تو را صدا میزنند.
شگفتزده میشوی و باور نمیکنی! با خودت میگویی:یعنی من بهشتی شدهام؟! آخر من کجا و اهل بهشت کجا؟ من کجا و شهیدان، پرهیزکاران و نیکوکاران کجا؟!
دوباره به صدا دقت میکنی: انگار واقعا من را صدا میزنند.
فرشتهای میآید، دستت را میگیرد و میگوید: آنجا خانهای داری!
خانهای در بهشت؟ برای من؟! آخر چطور؟ از کی؟
از خودت میپرسی و کل جزئیات زندگیات انگار جلو چشمانت مثل یک فیلم نمایش داده میشود. دوباره با خودت فکر میکنی من که جزو شهیدان در راه الله نیستم، جزو پرهیزکارانی که الله را چنان عبادت میکردند که گویی او را میبینند هم نیستم.
گاهی گناه میکردی و گاهی توبه. گاهی در در مسیر درست بودی و گاهی از راه حق منحرف میشدی..
در حالی که غرق افکارت هستی و زندگیات را مرور میکنی ناگهان خودت را جلوی خانهی بهشتیات میبینی. خانهای که خشتهایش از طلا و نقره، ملات آن از مشک خوشبو، خاک آن از زعفران و ریگهایش از مروارید و مرجان است. خانهای که لباس در آن کهنه نشده و پیری به سراغ انسان نمیآید.
در حیرت و بهت خانه هستی که چشمت به سردر آن میافتد که روی آن نوشتهاند: سنتهای راتبه
بله؛ سرورم صلی الله علیه وسلم فرمودند: «هرکس در شبانهروز 12 رکعت سنت علاوه بر نمازهای فرض بخواند، خانهای در بهشت برایش ساخته میشود»
حتا اگر یک روز هم سنتهای راتبه را بخوانی، الله بابت آن برایت خانهای در بهشت خواهد ساخت تا گواهی باشد برای تو.
فکرش را بکن با خواندن این نمازها، اسمت را در لیست ساکنان بهشت خواهی نوشت و خانهای خواهی داشت در بهشت.
خدای ما مهربان است و بندگانش را دوست دارد. بندهای را که در بهشت برایش خانه ساخته، ضایع نمیکند. او ذات عادل است.
دوست من! چه میشود اگر هر روز خانهای در بهشت برای خودت بسازی!
تصور کن وقتی نامهی اعمالت بررسی میشود، میبینی که صدها خانه در بهشت داری. مگر میشود ساکن آن خانهها نشوی در حالی که ذاتی که از تو حسابرسی میکند، رحمتش همه چیز را در بر گرفته است؟!
در این دنیا نمیشود با حقوق ماهیانه چندین ساله برای خود خانهای ساخت اما با سنتهای راتبه میتوانی برای خودت در بهشت خانه بسازی.
سنتهای راتبه عبارتاند از: دو رکعت قبل از فرض صبح، چهار رکعت قبل از فرض ظهر و دو رکعت بعد از آن، دو رکعت بعد از فرض مغرب و دو رکعت هم بعد از فرض عشاء.
ادامه دارد....
#اسلام_جمال
برگردان و بازنویسی: #عبدالجمیل_جابر #نیلوفر_دادور
https://t.me/Niloofardadvar
t.me/Jamil_Jaber
👍15❤10
Forwarded from نیلوفرانه | نیلوفر دادور
#نماز_از_دسترفته (۳۵)
•تا که دوستش بدارم
خداوند در حدیث قدسی میفرماید:« محبوبترین چیزی که بندهام با آن به من نزدیک میشود فرایض است. او(بنده) همچنان با انجام نوافل آنقدر به من نزدیک میشود تا اينکه محبوب من میگردد. و چون مورد محبت من قرار گرفت، من گوش او میشوم که با آن میشنود، چشم او میشوم که با آن میبیند، دست او میشوم که با آن میگیرد و پای او میشوم که با آن راه میرود؛ و اگر از من طلب کند حتما به او عطا میکنم و اگر پناه بخواهد حتما او را پناه میدهم».
دوست من! تا زمانی که نماز را دوست نداشته باشی نمیتوانی بر نوافل که سنتهای راتبه هم جزو آنها است پایبند باشی. تو باید از مرتبه صرفا ادای فرایض به مرتبه دوستداشتن عبادت ارتقا پیدا کنی.
یاد مداوم الله، شناخت درست او و کاربست اسبابِ خشوع، تو را به مقام حب عبادت میرساند.
همچنین نگاه تو به نماز به عنوان گرهگشای مشکلات دنیوی، ارزش نماز را در قلبت بالا میبرد و به تو در خواندن نمازهای نافله انگیزه میدهد.
پایبندی بر نمازهای نفلی باعث محافظت از نمازهای فرض میشود؛ تو با خواندن نمازهای نفل کار را بر نفس خود و شیطان سخت میکنی. شیطان و نفس دیگر نمیتوانند علیه تو بایستند و تو را از نماز باز دارند. حالا دیگر اولویت آنها این است که تو را به نخواندن نمازهای نفلی متقاعد کنند.
به هر میزان که نمازهای نفل بیشتری بخوانی، به همان میزان شیطان و نفس این دو دشمن تو ضعیف میشوند و هر اندازه که امپراتوری نمازت را گسترش دهی، دو دشمنت از تو میترسند و چون از تو بترسند، دست از سرت بر میدارند و دیگر حتی صدایشان را هم نمیشنوی.
سپاس خدایی را سزد که راه محبتش را برای کسی که در پی آن است واضح و آسان قرار داده.
از تو میخواهم ذهنت را از همه چیز خالی کنی و با آرامش از خودت بپرسی؛ آیا تا به حال به این معنا دقت کردهای که الله دوستت دارد؟
لطفا از کنار این کلمات به راحتی نگذر؛ اینها کلمات معمولی نیستند.
تصور کن الله با آن همه عظمت دوستت دارد.
از زمان آغاز پیدایش جهان تاکنون پادشاهان بیشماری آمدند و رفتند؛ انسانهایی فقیر و انسانهایی هم ثروتمند شدند، حالات برخی مردم دگرگون شد، گروهی سربلند و شماری ذلیل شدند. اما پادشاه واقعی "الله" بود و هست و خواهد بود.
او بینیاز، غنی است. اوست که مردمان را عزت و ذلت میدهد.
تصور کن تو با ذاتی که گرد تغییر به آن راه ندارد در ارتباط هستی؛ او الله است. حالا تصور کن چنین پادشاه قدرتمند و بزرگی دوستت دارد.
وقتی که الله دوستت بدارد؛ آسمانیان و زمینیان نیز دوستت خواهند داشت؛ رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند:« زمانی که الله بندهای را دوست بدارد، به جبریل میگوید که فلانی رادوست میدارم پس تو هم او را دوست بدار. و جبریل در میان آسمانیان ندا میدهد؛ الله فلان انسان را دوست دارد پس شما هم دوستش بدارید و آن فردی از مقبولیت ویژهای در میان زمینیان برخوردار میشود».
وقتی که الله دوستت بدارد؛ به تو آرامش میبخشد. آرامش در واقع نوعی رضایت، خوشبختی، خوشبینی، انرژی، اعتماد به نفس و بینش درست است. اگر آرامش داشته باشی همه چیز خواهی داشت حتی اگر برخی چیزها را نداشته باشی و اگر آرامش نداشتی حتی اگر همه چیز را هم داشته باشی احساس بدبختی خواهی کرد.
وقتی الله دوستت بدارد؛ تو را خوشنود میگرداند و خوشنودی و رضایت، بهشت دنیا است. اگر این نعمت نصیبت شود، همه چیز را زیبا میبینی و اگر احساس رضایت از تو گرفته شود، روی خوشبختی و آرامش را نمیبینی حتی اگر کل دنیا برای تو باشد.
در تاریخ افراد زیادی بودند که از تمام امکانات مادی دنیوی برخوردار بودند اما پیوسته زندگی را به غم و ناراحتی میگذراندند.
من با افراد زیادی روبرو شدهام که فقط غذای همان روزشان را داشتند اما دورنشان خوشبخت بود که اگر این احساس خوشبختی را میان مردم شهرشان پخش میکردند برای همه کافی بود.
همچنان افرادی را دیدهام که از امکانات دنیوی برخوردارد بودند و در عین حال از زندگیشان هم راضی بودند. هم خودشان خوشبخت بودند و هم باعث خوشبختی اطرافیانشان شده بودند. پس احساس رضایت عامل اساسی خوشبختی است.
•وقتی الله دوستت بدارد؛ به تو حکمت میدهد؛ پس هنگام مصیبتها داد و فریاد نمیکنی و با نعمتها مغرور نمیشوی.
الله به آن پیرزن حکمت داد؛ پیرزنی که محصولاتش آتش گرفت و تمام داروندارش را از دست داد اما با این وجود باز هم لبخندزنان به آسمان نگاه کرد و گفت: هر کاری میخواهی بکن که روزی من در دست توست.
و حکمت از صاحب باغ گرفته شد. به دوستش گفت: «داراییهای من از تو بیشتری است» که ناگهان آتش تمام میوههایش را در بر گرفت و نابود کرد. مرد با حسرت دستهایش را به سرش میزد و با چشمهای گریان به داربستهای فروریختهی باغ نگاه میکرد.
•تا که دوستش بدارم
خداوند در حدیث قدسی میفرماید:« محبوبترین چیزی که بندهام با آن به من نزدیک میشود فرایض است. او(بنده) همچنان با انجام نوافل آنقدر به من نزدیک میشود تا اينکه محبوب من میگردد. و چون مورد محبت من قرار گرفت، من گوش او میشوم که با آن میشنود، چشم او میشوم که با آن میبیند، دست او میشوم که با آن میگیرد و پای او میشوم که با آن راه میرود؛ و اگر از من طلب کند حتما به او عطا میکنم و اگر پناه بخواهد حتما او را پناه میدهم».
دوست من! تا زمانی که نماز را دوست نداشته باشی نمیتوانی بر نوافل که سنتهای راتبه هم جزو آنها است پایبند باشی. تو باید از مرتبه صرفا ادای فرایض به مرتبه دوستداشتن عبادت ارتقا پیدا کنی.
یاد مداوم الله، شناخت درست او و کاربست اسبابِ خشوع، تو را به مقام حب عبادت میرساند.
همچنین نگاه تو به نماز به عنوان گرهگشای مشکلات دنیوی، ارزش نماز را در قلبت بالا میبرد و به تو در خواندن نمازهای نافله انگیزه میدهد.
پایبندی بر نمازهای نفلی باعث محافظت از نمازهای فرض میشود؛ تو با خواندن نمازهای نفل کار را بر نفس خود و شیطان سخت میکنی. شیطان و نفس دیگر نمیتوانند علیه تو بایستند و تو را از نماز باز دارند. حالا دیگر اولویت آنها این است که تو را به نخواندن نمازهای نفلی متقاعد کنند.
به هر میزان که نمازهای نفل بیشتری بخوانی، به همان میزان شیطان و نفس این دو دشمن تو ضعیف میشوند و هر اندازه که امپراتوری نمازت را گسترش دهی، دو دشمنت از تو میترسند و چون از تو بترسند، دست از سرت بر میدارند و دیگر حتی صدایشان را هم نمیشنوی.
سپاس خدایی را سزد که راه محبتش را برای کسی که در پی آن است واضح و آسان قرار داده.
از تو میخواهم ذهنت را از همه چیز خالی کنی و با آرامش از خودت بپرسی؛ آیا تا به حال به این معنا دقت کردهای که الله دوستت دارد؟
لطفا از کنار این کلمات به راحتی نگذر؛ اینها کلمات معمولی نیستند.
تصور کن الله با آن همه عظمت دوستت دارد.
از زمان آغاز پیدایش جهان تاکنون پادشاهان بیشماری آمدند و رفتند؛ انسانهایی فقیر و انسانهایی هم ثروتمند شدند، حالات برخی مردم دگرگون شد، گروهی سربلند و شماری ذلیل شدند. اما پادشاه واقعی "الله" بود و هست و خواهد بود.
او بینیاز، غنی است. اوست که مردمان را عزت و ذلت میدهد.
تصور کن تو با ذاتی که گرد تغییر به آن راه ندارد در ارتباط هستی؛ او الله است. حالا تصور کن چنین پادشاه قدرتمند و بزرگی دوستت دارد.
وقتی که الله دوستت بدارد؛ آسمانیان و زمینیان نیز دوستت خواهند داشت؛ رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند:« زمانی که الله بندهای را دوست بدارد، به جبریل میگوید که فلانی رادوست میدارم پس تو هم او را دوست بدار. و جبریل در میان آسمانیان ندا میدهد؛ الله فلان انسان را دوست دارد پس شما هم دوستش بدارید و آن فردی از مقبولیت ویژهای در میان زمینیان برخوردار میشود».
وقتی که الله دوستت بدارد؛ به تو آرامش میبخشد. آرامش در واقع نوعی رضایت، خوشبختی، خوشبینی، انرژی، اعتماد به نفس و بینش درست است. اگر آرامش داشته باشی همه چیز خواهی داشت حتی اگر برخی چیزها را نداشته باشی و اگر آرامش نداشتی حتی اگر همه چیز را هم داشته باشی احساس بدبختی خواهی کرد.
وقتی الله دوستت بدارد؛ تو را خوشنود میگرداند و خوشنودی و رضایت، بهشت دنیا است. اگر این نعمت نصیبت شود، همه چیز را زیبا میبینی و اگر احساس رضایت از تو گرفته شود، روی خوشبختی و آرامش را نمیبینی حتی اگر کل دنیا برای تو باشد.
در تاریخ افراد زیادی بودند که از تمام امکانات مادی دنیوی برخوردار بودند اما پیوسته زندگی را به غم و ناراحتی میگذراندند.
من با افراد زیادی روبرو شدهام که فقط غذای همان روزشان را داشتند اما دورنشان خوشبخت بود که اگر این احساس خوشبختی را میان مردم شهرشان پخش میکردند برای همه کافی بود.
همچنان افرادی را دیدهام که از امکانات دنیوی برخوردارد بودند و در عین حال از زندگیشان هم راضی بودند. هم خودشان خوشبخت بودند و هم باعث خوشبختی اطرافیانشان شده بودند. پس احساس رضایت عامل اساسی خوشبختی است.
•وقتی الله دوستت بدارد؛ به تو حکمت میدهد؛ پس هنگام مصیبتها داد و فریاد نمیکنی و با نعمتها مغرور نمیشوی.
الله به آن پیرزن حکمت داد؛ پیرزنی که محصولاتش آتش گرفت و تمام داروندارش را از دست داد اما با این وجود باز هم لبخندزنان به آسمان نگاه کرد و گفت: هر کاری میخواهی بکن که روزی من در دست توست.
و حکمت از صاحب باغ گرفته شد. به دوستش گفت: «داراییهای من از تو بیشتری است» که ناگهان آتش تمام میوههایش را در بر گرفت و نابود کرد. مرد با حسرت دستهایش را به سرش میزد و با چشمهای گریان به داربستهای فروریختهی باغ نگاه میکرد.
👍18❤12👌2❤🔥1