#باورهای مردم نه #مقدس و نه شایسته احترام است.!
بخش (1/2)
یک ضرب المثل قدیمی مازندرانی می گوید: « اگر آخوند بر خر سوار شد، یا باید آن #آخوند بمیرد و یا آن خر! و گرنه محال است که آخوند از روی خر پیاده شود!! » بسیار این گفته به گوش می خورد که مبارزه اصلی باید با رژیم جلاد ملایان باشد و این اهریمن خویان ، نماینده اسلام راستین نیستند!! حال سوال ما این است آیا حکومت جمهوری اسلامی جدا از اندیشه ی اسلام و (باورهای شخصی) مردم است؟
بسیاری هستند که می گویند نباید به باورها و اعتقادات شخصی مردم بی احترامی کرد! مردم دین خود را دارند، تنها باید دین از سیاست جدا شود و جلوی سو استفاده از دین را بگیریم!! اما پرسش این است، آیا اینها به راستی باورهای شخصی مردم است یا این که در طول سده ها و با زور شمشیر و همچنین با نگاه داشتنشان در جهل و نادانی و بی سوادی آنها را وادار به پذیرش این اندیشه های پلید و غیر انسانی کرده اند؟!
آیا این انتخاب خود بانوی ایرانی بود که روزی در کشورش پادشاه میشد و اکنون لچک به سر، گوشه ی خانه همچون برده ی مرد و جنس دست دوم که ارزش او نصف انسان های عادی است؟ و آیا این انتخاب آگاهانه بانوی ایرانی بوده که آن کتابی را که این دستورات را در مورد او داده ببوسد و بپرسد و برای اینکه در امان بماند، آن را با خود حمل کند؟ً!! ( و آیا میداند که در آن کتابی که با خود حمل می کند، دستور کتک زدنش را نوشته اند؟!)
آیا به راستی ایرانیانی که قرآن بر سر گذارده و بر سر سفره ها ابوالفضل و ... برای علی و حسن و حسین، این راهزنان خونخوار بر سر و صورت خود می کوبند و اشک می ریزند، هیچ می دانند که این وحشیان تازی با نیاکان آنان چگونه رفتار کرده و در مورد ایرانیان چه می گفته اند؟ به راستی کدام ملتی را سراغ دارید با هزاران سال تمدنی که این همه هم به آن می بالد، گاه فرار و اسباب کشی عده ای راهزن عرب را که تازه دمار از روگار او هم در آورده اند! مبدا گاهشماری خود قرار دهد؟!
حتما ایرانیان بسیاری را می شناسید که نام خود را سید می نهند و افتخار آنان این است که از نوادگان دشمنان خود هستند و به هرکس که این عنوان را داشته باشد احترام بیشتری میگذراند. بر روی فرزندان خود،نام آنها را می نهند و در مدارس، در زاد روز علی و فاطمه، از آنان که این نام را دارند، قدردانی نیز می کنند! پرسش این است آیا مردم ژاپن و ویتنام هم هرگز نام آن نظامیان آمریکایی را که سرزمین آنان را به خاک و خون کشیدند و هست و نیستشان را سوزاندند بر فرزندان خود می نهند و به آن افتخار می کنند و در سالروز مرگ آن خلبان نظامی که بر روی کشورشان بمب اتمی پرتاب کرد بر سر و صورت خود کوبیده و می گریند؟! کدام مدرسه ژاپنی یا ویتنامی است که به کسی به خاطر آنکه همنام با آن نظامی آمریکایی است جایزه بدهد؟
⚡️@bardegi57
بخش (1/2)
یک ضرب المثل قدیمی مازندرانی می گوید: « اگر آخوند بر خر سوار شد، یا باید آن #آخوند بمیرد و یا آن خر! و گرنه محال است که آخوند از روی خر پیاده شود!! » بسیار این گفته به گوش می خورد که مبارزه اصلی باید با رژیم جلاد ملایان باشد و این اهریمن خویان ، نماینده اسلام راستین نیستند!! حال سوال ما این است آیا حکومت جمهوری اسلامی جدا از اندیشه ی اسلام و (باورهای شخصی) مردم است؟
بسیاری هستند که می گویند نباید به باورها و اعتقادات شخصی مردم بی احترامی کرد! مردم دین خود را دارند، تنها باید دین از سیاست جدا شود و جلوی سو استفاده از دین را بگیریم!! اما پرسش این است، آیا اینها به راستی باورهای شخصی مردم است یا این که در طول سده ها و با زور شمشیر و همچنین با نگاه داشتنشان در جهل و نادانی و بی سوادی آنها را وادار به پذیرش این اندیشه های پلید و غیر انسانی کرده اند؟!
آیا این انتخاب خود بانوی ایرانی بود که روزی در کشورش پادشاه میشد و اکنون لچک به سر، گوشه ی خانه همچون برده ی مرد و جنس دست دوم که ارزش او نصف انسان های عادی است؟ و آیا این انتخاب آگاهانه بانوی ایرانی بوده که آن کتابی را که این دستورات را در مورد او داده ببوسد و بپرسد و برای اینکه در امان بماند، آن را با خود حمل کند؟ً!! ( و آیا میداند که در آن کتابی که با خود حمل می کند، دستور کتک زدنش را نوشته اند؟!)
آیا به راستی ایرانیانی که قرآن بر سر گذارده و بر سر سفره ها ابوالفضل و ... برای علی و حسن و حسین، این راهزنان خونخوار بر سر و صورت خود می کوبند و اشک می ریزند، هیچ می دانند که این وحشیان تازی با نیاکان آنان چگونه رفتار کرده و در مورد ایرانیان چه می گفته اند؟ به راستی کدام ملتی را سراغ دارید با هزاران سال تمدنی که این همه هم به آن می بالد، گاه فرار و اسباب کشی عده ای راهزن عرب را که تازه دمار از روگار او هم در آورده اند! مبدا گاهشماری خود قرار دهد؟!
حتما ایرانیان بسیاری را می شناسید که نام خود را سید می نهند و افتخار آنان این است که از نوادگان دشمنان خود هستند و به هرکس که این عنوان را داشته باشد احترام بیشتری میگذراند. بر روی فرزندان خود،نام آنها را می نهند و در مدارس، در زاد روز علی و فاطمه، از آنان که این نام را دارند، قدردانی نیز می کنند! پرسش این است آیا مردم ژاپن و ویتنام هم هرگز نام آن نظامیان آمریکایی را که سرزمین آنان را به خاک و خون کشیدند و هست و نیستشان را سوزاندند بر فرزندان خود می نهند و به آن افتخار می کنند و در سالروز مرگ آن خلبان نظامی که بر روی کشورشان بمب اتمی پرتاب کرد بر سر و صورت خود کوبیده و می گریند؟! کدام مدرسه ژاپنی یا ویتنامی است که به کسی به خاطر آنکه همنام با آن نظامی آمریکایی است جایزه بدهد؟
⚡️@bardegi57
#باورهای مردم نه #مقدس و نه شایسته احترام است.!
بخش (2/2)
آیا این به راستی سزاوار ایرانیان است که وقتی پورانداخت و آذر میدخت، نخستین پادشاهان زن ایرانی بودند، کیسا بانوی مرزبانش و آناهیتا فرمانده نیروی دریاییش بود؛ حالا فاطمه دختر عربی که در 9 سالگی به همسری علی در آمد و در دوران نوجوانی هم مرد، الگوی او باشد.شما به من بگوید که آیا یک دختر نوجوان عرب که به خاطر بیماری نحیف و لاغر شده بود چگونه می تواند الگوی زنان باشد؟ اصلا شاخصه این الگو بودن این خانوم چی هست که باید آن را الگوی قرار داد؟
ای تف به این اختراع کنندگان اسلام و بخصوص آیین شیعه که از کاه کوه ساختن و برای رونق دکان کاسبی خود دست به خرافه و خزولات این چنینی زدند. و تف به اون زنانی که ایرانی هستند ولی این بچه سال را الگوی خود قرار داده اند. به شعور بعضی ها باید شک کرد که اصلا شعوری دارند یا به اجاره داده اند! در حالی که نیاکان ما روزبهان خراسانی، بابک خرمدین و بهمن جازویه، دلاوران ایرانی در راه مبارزه با آیین اهریمنی اسلام و رهایی ایران از چنگال آن جنگیدند و جان خود را دادند، وقتی که منشور کوروش بزرگ، نخستین قوانین حقوق بشر را در برداشت و داریوش هخامنشی پایه گذار اساسی ترین بنیان های شهریگری بود، چرا باید پاسارگارد را آب ببرد و تندیس کوروش در استرلیا و فنلاند ساخته شود، منشور کوروش در ایران نباشد و حتی گوشه ای از قوانین آن هم در ایران به اجرا در نیاید، در مدارس کسی از آن که نامش آرش و کاوه و بابک است قدردانی نکند و در عوض در زاد روز مرگ حسین تازی، مردم پیشانی خود و کودکانشان را بشکافند؟!
نه اینها باورهای مردم و نه مقدس و نه شایسته احترام است! اینها همه ناشی از جهل و بی خردی و نا آگاهی ناشی از خواب هزار و چهارصد ساله است! به راستی چه کسی گفته خریت شایسته احترام است؟! چرا هنوز باید عده ای کوشش بران کنند که اسلام را صلح آمیز و پاستوریزه جلوه دهند؟! اسلام به راستی همان تازینامه قرآن است و آن کتاب نامقدس و اهریمنی به راستی همان دستورات قتل و غارت و تجاوز و پایمال کردن تمام حقوق و شخصیت بانوان است.
آقایی می گفت؛ «حکایت اسلام خوب و صلح آمیز، همان حکایت پِهِن خوشبو است! پِهِن را هر چقدر هم به آن عطر بزنید باز هم همان پِهِن است و ذات آن عوض نمی شود!» خلاصه اینکه به هیچ وجه باور شخصی مردم نیست و باید بدون رودربایستی و تعارف، بی پرده در مورد آن سخن گفته شود. باور شخصی تا زمانی است که تمامی امورات ریز و درشت مردمی را در دست نگرفته باشد، مردم بایستی بیدار شوند یک بار و پس از هزار و چهارصد سال و این بار جوانان ایرانی، نبرد رستم فرخزاد را با پیروزی بر این آیین اهریمنی به پایان برند.
سرنوشت کشورهایی چون سوئد، آلمان، دانمارک، بریتانیا که بیشتر جمعیت آن را بی دین ها تشکیل می دهند و از طرفی تاریخ بعضی از این کشورها از نه سده هم فراتر نمی رود، چطور با شتابی باور نکردنی در نظم صنعت، حقوق برابر اجتماعی و دانش و تکنولوژی پیشرفت کرده و هنوز در حال پیشرفت است و از سوی دیگر، تصویر کشورهای مذهبی همچون ایران امروز با هزاران سال تمدن! را نیز در ماه عربی محرم در ذهن خود مجسم کنید که چگونه مردم ان در حال به جای آوردن (اعتقادات شخصی) خود هستند!!
تا وقتی که کسی نماز و روزه و باورهای مذهبی به جای آورد، نیاز به آخوند و ملا هم دارد که راهش را به او نشان دهد! با اشاره به جمله نخست و با یک نتیجه گیری بحث راتمام می کنم، سرنوشت ایران یکی از این دو حالت است؛ یا خر و خریت بمیرد و یا این که اخوند هرگز پیاده نخواهد شد! در واقع مذهب بایستی ابتدا از خانه ها و باورهای شخصی مردم و سپس از حکومت جدا شود و بیرون انداخته شود.این به راستی خود هر ملتی است که آنچه که شایسته اوست برای خویش تعیین می کند و این خود هر ملتی است که با باورها و طرز فکرش سرنوشتی را برای خویش رقم میزند.
اگر روزی آخوندی شال و کلاه کرد و به بالای منبر رفت تا روضه اش را آغاز کند اما نگا کرد و دید در آن پایین کسی ننشسته تا به مهملات او گوش دهد، همان موقع آخوند دمش را روی کولش گذاشته و دکانش را جمع می کند. و برای همیشه به گورستان تاریخ می رود و آن روز، روز آزادی ایران خواهد بود.
⚡️@bardegi57
بخش (2/2)
آیا این به راستی سزاوار ایرانیان است که وقتی پورانداخت و آذر میدخت، نخستین پادشاهان زن ایرانی بودند، کیسا بانوی مرزبانش و آناهیتا فرمانده نیروی دریاییش بود؛ حالا فاطمه دختر عربی که در 9 سالگی به همسری علی در آمد و در دوران نوجوانی هم مرد، الگوی او باشد.شما به من بگوید که آیا یک دختر نوجوان عرب که به خاطر بیماری نحیف و لاغر شده بود چگونه می تواند الگوی زنان باشد؟ اصلا شاخصه این الگو بودن این خانوم چی هست که باید آن را الگوی قرار داد؟
ای تف به این اختراع کنندگان اسلام و بخصوص آیین شیعه که از کاه کوه ساختن و برای رونق دکان کاسبی خود دست به خرافه و خزولات این چنینی زدند. و تف به اون زنانی که ایرانی هستند ولی این بچه سال را الگوی خود قرار داده اند. به شعور بعضی ها باید شک کرد که اصلا شعوری دارند یا به اجاره داده اند! در حالی که نیاکان ما روزبهان خراسانی، بابک خرمدین و بهمن جازویه، دلاوران ایرانی در راه مبارزه با آیین اهریمنی اسلام و رهایی ایران از چنگال آن جنگیدند و جان خود را دادند، وقتی که منشور کوروش بزرگ، نخستین قوانین حقوق بشر را در برداشت و داریوش هخامنشی پایه گذار اساسی ترین بنیان های شهریگری بود، چرا باید پاسارگارد را آب ببرد و تندیس کوروش در استرلیا و فنلاند ساخته شود، منشور کوروش در ایران نباشد و حتی گوشه ای از قوانین آن هم در ایران به اجرا در نیاید، در مدارس کسی از آن که نامش آرش و کاوه و بابک است قدردانی نکند و در عوض در زاد روز مرگ حسین تازی، مردم پیشانی خود و کودکانشان را بشکافند؟!
نه اینها باورهای مردم و نه مقدس و نه شایسته احترام است! اینها همه ناشی از جهل و بی خردی و نا آگاهی ناشی از خواب هزار و چهارصد ساله است! به راستی چه کسی گفته خریت شایسته احترام است؟! چرا هنوز باید عده ای کوشش بران کنند که اسلام را صلح آمیز و پاستوریزه جلوه دهند؟! اسلام به راستی همان تازینامه قرآن است و آن کتاب نامقدس و اهریمنی به راستی همان دستورات قتل و غارت و تجاوز و پایمال کردن تمام حقوق و شخصیت بانوان است.
آقایی می گفت؛ «حکایت اسلام خوب و صلح آمیز، همان حکایت پِهِن خوشبو است! پِهِن را هر چقدر هم به آن عطر بزنید باز هم همان پِهِن است و ذات آن عوض نمی شود!» خلاصه اینکه به هیچ وجه باور شخصی مردم نیست و باید بدون رودربایستی و تعارف، بی پرده در مورد آن سخن گفته شود. باور شخصی تا زمانی است که تمامی امورات ریز و درشت مردمی را در دست نگرفته باشد، مردم بایستی بیدار شوند یک بار و پس از هزار و چهارصد سال و این بار جوانان ایرانی، نبرد رستم فرخزاد را با پیروزی بر این آیین اهریمنی به پایان برند.
سرنوشت کشورهایی چون سوئد، آلمان، دانمارک، بریتانیا که بیشتر جمعیت آن را بی دین ها تشکیل می دهند و از طرفی تاریخ بعضی از این کشورها از نه سده هم فراتر نمی رود، چطور با شتابی باور نکردنی در نظم صنعت، حقوق برابر اجتماعی و دانش و تکنولوژی پیشرفت کرده و هنوز در حال پیشرفت است و از سوی دیگر، تصویر کشورهای مذهبی همچون ایران امروز با هزاران سال تمدن! را نیز در ماه عربی محرم در ذهن خود مجسم کنید که چگونه مردم ان در حال به جای آوردن (اعتقادات شخصی) خود هستند!!
تا وقتی که کسی نماز و روزه و باورهای مذهبی به جای آورد، نیاز به آخوند و ملا هم دارد که راهش را به او نشان دهد! با اشاره به جمله نخست و با یک نتیجه گیری بحث راتمام می کنم، سرنوشت ایران یکی از این دو حالت است؛ یا خر و خریت بمیرد و یا این که اخوند هرگز پیاده نخواهد شد! در واقع مذهب بایستی ابتدا از خانه ها و باورهای شخصی مردم و سپس از حکومت جدا شود و بیرون انداخته شود.این به راستی خود هر ملتی است که آنچه که شایسته اوست برای خویش تعیین می کند و این خود هر ملتی است که با باورها و طرز فکرش سرنوشتی را برای خویش رقم میزند.
اگر روزی آخوندی شال و کلاه کرد و به بالای منبر رفت تا روضه اش را آغاز کند اما نگا کرد و دید در آن پایین کسی ننشسته تا به مهملات او گوش دهد، همان موقع آخوند دمش را روی کولش گذاشته و دکانش را جمع می کند. و برای همیشه به گورستان تاریخ می رود و آن روز، روز آزادی ایران خواهد بود.
⚡️@bardegi57