Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
+
دکتر فریدون فرخزاد شگفت انگیز ، بی نظیر و بی بدیل بود 🤍 هیچگاه فراموش نخواهد شد…
ترانه : چرا هیچکس نمیخواد حرفامو باور بکنه
ترانه سرا : ایرج جنتی عطایی
آهنگساز و تنظیم : بابک بیات
اجرا در شوی میخک نقره ای سال ۱۳۵۳
.
.
.
#فریدون_فرخزاد #میخک_نقره_ای #ترانه_ماندگار #ترانه_قدیمی #فرخزاد #شوی_تلویزیونی
@C_B_SHAHZADEH
دکتر فریدون فرخزاد شگفت انگیز ، بی نظیر و بی بدیل بود 🤍 هیچگاه فراموش نخواهد شد…
ترانه : چرا هیچکس نمیخواد حرفامو باور بکنه
ترانه سرا : ایرج جنتی عطایی
آهنگساز و تنظیم : بابک بیات
اجرا در شوی میخک نقره ای سال ۱۳۵۳
.
.
.
#فریدون_فرخزاد #میخک_نقره_ای #ترانه_ماندگار #ترانه_قدیمی #فرخزاد #شوی_تلویزیونی
@C_B_SHAHZADEH
Forwarded from فریدون؛ فصلنامه فکری-تحلیلی
-----
«این یک داستان نیست؛ داستانپردازی در تاریخنگاری از عصر پهلوی»
دکتر نیما قاسمی در مقاله خود در شماره سوم «فریدون» به شناسایی خصلتهای داستانپردازانه از تاریخنگاری از دوران پهلوی دست میزند.
رویکردی سخت انتقادی که تلاش میکند نشان دهد هستیشناسی نویسندگان و مورخان چپگرا چگونه تاریخنگاری آنان درباره عصر پهلوی را به داستانسرایی نزدیک ساخته است.
نیما قاسمی در بخشی از این مقاله مینویسد:
«مشهور است که اگر در پردهی اول یک درام، اسلحهای در دست یک بازیگر باشد، این اسلحه باید در پردهی آخر شلیک کند. این بیان دیگریست از پیوستگی روایت داستانی در منطق یک درام. مسلم این است که با تهدید به ترور، مصدق عملاً اسلحه را در دستان خود نشان داده بود. صدای شلیک اسلحه شنیده شد و در پردهی بعد مصدق، این بار در کسوت نخستوزیر در حال امضای حکم آزادی قاتل بود.
حالا چطور میتوان این قصه را روایت کرد، که پردهی اول از یاد مخاطب برود؟! شگرد روایتگران ما، استفاده از به حاشیه راندن، و محو کردن پردهی اول، و در عوض برجستهسازی و پررنگ کردن حواشیست»
---------
این مقاله را در وبسایت #فریدون بخوانید
https://www.fereydoun.org/articles/69394
@fereydoun_magazine
«این یک داستان نیست؛ داستانپردازی در تاریخنگاری از عصر پهلوی»
دکتر نیما قاسمی در مقاله خود در شماره سوم «فریدون» به شناسایی خصلتهای داستانپردازانه از تاریخنگاری از دوران پهلوی دست میزند.
رویکردی سخت انتقادی که تلاش میکند نشان دهد هستیشناسی نویسندگان و مورخان چپگرا چگونه تاریخنگاری آنان درباره عصر پهلوی را به داستانسرایی نزدیک ساخته است.
نیما قاسمی در بخشی از این مقاله مینویسد:
«مشهور است که اگر در پردهی اول یک درام، اسلحهای در دست یک بازیگر باشد، این اسلحه باید در پردهی آخر شلیک کند. این بیان دیگریست از پیوستگی روایت داستانی در منطق یک درام. مسلم این است که با تهدید به ترور، مصدق عملاً اسلحه را در دستان خود نشان داده بود. صدای شلیک اسلحه شنیده شد و در پردهی بعد مصدق، این بار در کسوت نخستوزیر در حال امضای حکم آزادی قاتل بود.
حالا چطور میتوان این قصه را روایت کرد، که پردهی اول از یاد مخاطب برود؟! شگرد روایتگران ما، استفاده از به حاشیه راندن، و محو کردن پردهی اول، و در عوض برجستهسازی و پررنگ کردن حواشیست»
---------
این مقاله را در وبسایت #فریدون بخوانید
https://www.fereydoun.org/articles/69394
@fereydoun_magazine