خبرنامه سینما انقلاب
2.05K subscribers
4.78K photos
1.69K videos
50 files
1.63K links
رسانه مستقل سینما انقلاب

ارتباط با ادمین : @ce_admin1
Download Telegram
🔰#گزارش_تصویری یازدهمین محافل هم اندیشی سینما انقلاب و جایزه سینمایی ققنوس/۱

🚩این محافل هرروز به صورت زنده از Farstv و SNNtv و صفحه اینستاگرامی سینما انقلاب با حضور کارشناسان و‌منتقدان سینما ؛ رسانه و خانواده پخش خواهد شد.

@CINEMAENGHELAB
🔰#گزارش_تصویری یازدهمین محافل هم اندیشی سینما انقلاب و جایزه سینمایی ققنوس/2

🚩این محافل هرروز به صورت زنده از Farstv و SNNtv و صفحه اینستاگرامی سینما انقلاب با حضور کارشناسان و‌منتقدان سینما ؛ رسانه و خانواده پخش خواهد شد.

@CINEMAENGHELAB
🔰جهان از چشمان قهرمان

یادداشت علیرضا بلیغ برای فیلم سینمایی #موقعیت_مهدی

🔻روایت شخصیت قهرمانانی همچون فرماندهان دفاع مقدس بسیار دشوار است چرا که دلبستگی و احساس دین مردم نسبت به آنان در گرو عهدی است که این مردان با خدای خویش بسته‏اند و این عهد همچون یک راز در اعماق قلب آنان پنهان خواهد ماند. اما به هرحال آنچه ما از شخصیت آنها می‏شناسیم تجلی این عهد در کلام و کنش و منش مردان جنگ ماست و به همین دلیل معتقدم به رغم دشواری این کار باید دربارة این اسوه‏ها فیلم ساخت.

🔻اما کسی از عهدة ساخت چنین فیلمی برمی‏آید که علاوه بر شناختش از مدیوم سینما تعلق خاطری به موضوع داشته باشد و حجازی‏فر در «موقعیت مهدی» نشان داد پیش از هر چیز با علاقه‏اش به مهدی باکری به سراغ این کار آمده است. او به واقع در مورد باکری یک فیلم ساخته بود و بیش از آن که از پیش از او یک قدیس بسازد روایت خویش را از زندگی روزمره و از همان نقاطی که همة ما در طول حیات آن را تجربه می‏کنیم شروع کرد. او تلاش کرد چگونه نحوة مواجهة مهدی با همان روزمرگی‏ها و تصمیمات خاص او در همان لحظات از او همان شخصیتی را می‏سازد که وقتی ما به عکس او در کوی و برزن می‏نگریم آن را به چشم یک قدیس می‏بینیم.

🔻حجازی‏فر تلاش کرد با وجود عشقش به مهدی باکری با مطلق‏انگاری‏ای که -خصوصاً در سینمای کنونی جهان- قهرمان را می‏سازد فاصله بگیرد و نشان دهد که چگونه مهدی به نحوی واقعی قدم به قدم از ما قبرستان‏نشینان عادات سخیف فاصله می‏گیرد و می‏شود قهرمان قصة او. او تلاش کرد تا آنها که ما در سنت خود اهل فتوت می‏نامیم در قاب سینما روایت کند.

🔻دیالوگ‏های فیلم به زبان ترکی شیرینی قصه را دوچندان و آن را واقعی‏تر کرده بود و غیرمستقیم محاکات از این داشت که چگونه در ایران امری ورای زبان اقوام را گرد هم آورد و در جنگ نیز ما را برای دفاع از این خاک با یکدیگر متحد ساخت؛ امری که زبان فارسی نیز خود در خدمت آن و شاید بقای خویش را مدیون آن است.

🔻اما با این وجود و با همه ارادت حجازی‏فر به باکری که باید آن را ستایش کرد و با این که می‏دانم ایفای نقش او در فیلم‏های دفاع مقدس به واسطة عشق او به اسوه‏های جنگ است اما هنوز برای روایت چنین موقعیتی یک چیز کم دارد و آن را تجربة نزدیک آن صحنه است. می‏توان این خلأ را در تصویرسازی برخی وقایع کارزار دید. اما این چیزی از قدر او برای ساخت این فیلم کم نمی‏کند.

🔻سینمای ایران؛ از بازیگران و فیلم‏سازان تا مدیران و سرمایه‏گذاران با همة زحماتشان هنوز به جنگ بدهکارند و به یک معنا به نسل‏های بعد بدهکارند چرا که همواره قهرمانان چراغ راه آیندة ایران خواهند بود. شاهد این مدعا همین است که پس از سی و اندی سال از جنگ تعداد فیلم‏هایی که از سرداران و دلاوران این کارزار بزرگ تاریخی ساخته شده به عدد انگشتان دو دست نمی‏رسد.

🔻سینمایی که از فقدان قصه رنج می‏برد در متن دوران 40 سالة یک تاریخ پرالتهاب شکل گرفته که انبوهی از قصه و درام را در دل خویش پرورانده است. تشنه است اما گویی چشمه را گم کرده. این بدان معنا نیست که تمام قصه‏ها را در بحبوحة جنگ و انقلاب یافت بلکه سینمای اجتماعی ما نیز متأثر از این وضع تاریخی قصه‏های نابی دارد. اما بیش از موضوع مشکل جای دیگری است؛ آنجاست که سینمای انقلاب را در آنچه باید به آن بنگرد جستجو می‏کنیم نه آن گونه که باید بنگرد. قصة سرداران تنها موضوع سینمای انقلاب نیست که چه بسا باشند اما همه از عهدة روایت آن در سینما برنیایند. سلوک آنها جهانی را ساخته بود و دیدن آن جهان چشمی می‏خواست که اگر آن چشم را داشته باشیم سینمای انقلاب به هرچه نظاره کند آن را در آن جهانی می‌یابد که باکری چند لحظه پیش از شهادتش از آن با احمد کاظمی سخن می‏گفت. موقعیت مهدی تنها موضوعش شخصیت باکری نبود بلکه سعی در آن داشت تا از چشمان او به جهان بنگرد. اگرچه راه طولانی است اما باید تلاش هادی حجازی‏فر را پاس داشت./ نقدنوشت

@CINEMAENGHELAB

 
🔰بی‌قرار قلبی ...

یادداشت محمدرضا وحیدزاده برای فیلم #بدون_قرار_قبلی

🔻بهروز شعیبی فیلمساز عجیبی است. در کارنامه‌اش، هم سریال مینیاتوری و ماندگاری چون «پرده‌نشین» را دارد هم کار سهل‌گیرانه‌ای مثل «روز بلوا». هم در اثری مانند «تنهایی لیلا» چنان نقشی را بازی کرده و هم در فیلم بی‌مانند «دهلیز» چنین بازی شگفتی را از عطاران گرفته؛ با این همه یک نخ تسبیح همة آثارش - حتی شاید بتوان گفت همان‌هایی را هم در که در آن‌ها فقط بازیگر بوده - به هم متصل می‌کند: نجابت.

🔻شعیبی به‌راستی فیلمساز نجیبی است؛ و البته جسور. تهور نزدیک شدن به سوژه‌هایی را دارد که کمتر کسی می‌تواند به سمت آن‌ها برود. ترجیح می‌دهد به جای روشنفکربازی و چرک‌نمایی و نق‌وناله و افزودن زخمی به زخم‌های مخاطب با نشتر بُرندة تصویر و اندوختن نام و اعتباری در سابقة هنری خویش، بیشتر از روشنی بگوید و به سپیدی‌ها بیندیشد؛ ولو به قیمت نزدیک‌شدن به لغزش‌گاه‌هایی پرخطر.

🔻فیلم «بدون قرار قبلی»، یکی از همین فیلم‌های زلال و هم‌دلانه و مصفایی است که در سینمای خسته و تلخ این سال‌ها کمتر همانندش را به خاطر داریم؛ فیلمی است دربارة بازگشت به ریشه‌ها و غبارروبی از دفینه‌ها و جوانه‌زدنی دوباره از دل خاک باران‌خوردة اصالت‌ها؛ با بارقه‌های روشنی از معنویت و نور؛ و البته چنان‌که اقتضای سخن گفتن از این مفاهیم است، کاری صعب و بر لبة تیغ. حقیقت آن است که در سینمای ایران  - به چه علت،‌ نمی‌دانم! – اما ساختن فیلم روشن و امیدبخش، هم‌شانة کارکردن در معدن، از سخت‌ترین کارهاست. در این سینما به آسانی می‌توان بازیگر خموده‌ای را با یقة‌ دریده و تن‌پوشی چرک، روانة کوچه‌های تنگ و نیمه‌تاریک و فرسودة شهر کرد و انبوهی ناسزا و بدوگویی را بر زبانش راند یا پری‌روی دیوسیرت دیگری را بر صندلی پشتی اتوموبیل‌های گران‌قیمت بالای شهر نشاند و به بدکرداری کشاند و پدری ستمگر و درنده‌خوی را چون بلایی آسمانی بر سر مخاطب آوار کرد و با روایت‌های پریشان و بی‌سامان و نافرجام، یکی یکی به جوایز سینمایی نزدیک شد.

🔻اما سخن گفتن از ریشه‌ها و رویش‌‌ها به این آسانی نیست؛ ظرافت و دقتی می‌طلبد و حتی جسارتی برای پشت‌چشم‌نازک‌کردن و روی‌درهم‌کشیدن هم‌صنفان و دوستان هنری که هرکسی دل و جرئت رفتن به سمتش را ندارد. حقیقت آن است که فیلم «بدون قرار قبلی» هم به دلیل مضمون اصلی و ایدۀ مرکزی‌اش به شکل دلهره‌آوری به مرزهای ابتذال و کلیشه نزدیک شده است و در لحظاتی نفس مخاطب را به دلیل مماس شدن با آن‌ها بند می‌آورد. فقط کافی بود ماجرای درمان بیماری کودک اوتیستی چند قدم بیشتر از این به پنجره‌فولاد حرم امام رضا(ع) نزدیک می‌شد، یا آن‌که وقوف خانم‌دکتر آلمانی در خانۀ پدری، کمی او را بیش از این متحول می‌کرد یا ارتباط عاطفی شاگرد و دختر استاد، اندکی از این غلیظ‌تر می‌شد؛ خدا می‌داند چه بر سر این فیلم ریزبافت می‌آمد! به باور نگارنده، فیلم «بدون قرار قلبی»، به خوبی «دهلیز» از پس ایدۀ لغزنده و دشوار خود برنیامده، اما از ملهکه نیز به شکل نفسگیری گریخته و با مهارت، اصطلاحاً مویی رد کرده است.

🔻«بدون قرار قبلی» قصۀ تُنکی دارد و بخش مهمی از توانش صرف پردازش صحنه‌های میانی و معرفی شخصیت پدر شده است. فیلم‌نامه را بیش از وقایع، دیالوگ‌ها و متن نامه‌ها پیش می‌برند و بازی پگاه آهنگرانی و لهجۀ بلاتکلیفش چیزی بر اثر نیفزوده و حضور صابر ابر در آن بی‌وجه می‌نماید. با این همه تا حدود قابل قبولی نحوۀ سفر قهرمان و جزئی‌نگاری‌های دلنشین و باحوصلۀ کارگردانی، توانسته مخاطب را به تغییر حال شخصیت اصلی نزدیک سازد و دقایق دلآرامی را در خانۀ پدری – خانه‌ای که این سال‌ها بسیاری کمر به ویرانی‌‌اش بسته‌اند – برای مخاطب بیافریند.

🔻عنوان‌بندی محمد روح‌الامین و تداعی سراب صحرا با نحوۀ حروف‌چینی‌ خاصش هنرمندانه است و صدای محمد معتمدی حال خوش‌آیندی به روایت بخشیده. بازی شعیبی با غزل استاد شفیعی کدکنی و ایهام‌تناسب شاخه‌نبات‌ها به‌راستی زیباست. فیلم بدون قرار قبلی، یک بی‌قراری شیرین و برآمده از قلبی سلیم است که باید حضورش در شرایط فرهنگی ایران امروز بسیار مغتنم دانست./نقدنوشت

@CINEMAENGHELAB
🔆حماسه جنگ تحمیلی از منظری دیگر
✍🏻دکتر وحیداله موسوی

دسته‌ی دختران دومین فیلم منیر قیدی پس از "ویلایی‌ها" است‌. ویژگی این فیلمساز پرداختن به جنگ از منظر زنان است. "ویلایی‌ها" یک ملودرام پشت‌جبهه‌ای جنگی محسوب می‌شد که به تاثیرات جنگ بر خانواده‌های رزمندگان می‌پرداخت. "دسته‌ی دختران" اما زیرژانر دیگری را می‌آزماید: زیرژانر ماموریت جنگی. که البته با عناصر ملودرام و حتی وقفه‌های کمیک نشانه‌گذاری شده است.

ژانر جنگی، فارغ از زیرژانرهای گوناگون‌اش، طیفی از لحن‌‌های مختلف مانند حماسی، حادثه‌ای، تراژیک و شاعرانه را دربر‌می‌گیرد. اتخاذ این لحن‌ها در فیلم‌های گوناگون همواره به طرح پرسش‌هایی درباره بازنمایی حقیقت تجربه دفاع مقدس منجر شده است، طوری که گاه از ژانر دفاع مقدس برای تمایزگذاری با ژانر جنگی به مفهوم غربی استفاده شده است ( و البته در این میان، دیدگاه‌های شهید آوینی درباب به تصویر کشیدن حقیقت دفاع مقدس بی‌تاثیر نبوده و نیست). با شکل‌گیری گرایشی به بازنمایی رئالیستی در فیلم‌های جنگی از دهه ۱۳۹۰، و خودآگاهی ژانری بیشتر برخی فیلمسازان، همچنان می‌توان پرسش‌هایی را درباب بازنمایی حقیقت جنگ تحمیلی مطرح کرد و به‌نحوی دقیق‌تر فیلم‌ها را سنجید.

تاکید بر پسزمینه‌ها و داستانک‌های گوناگون شخصیت‌های محوری فیلم، زمینه‌ی پرداختن به وجوه گوناگون و تاثیرات جنگ را فراهم می‌کنند. و البته بر شخصیت معلم، رهبر گروه، بیش‌از تاکید شده، کابوس‌های تروماتیک او موتیف‌وار تکرار می‌شوند تا اندوه و تاثیرات ناشی از فقدان دو فرزندش را برجسته کنند. دو شخصیت خرده‌پیرنگ رمانس را در فیلم رقم می‌زنند. دختری جوان که دفاع از شهرش را به اذن پدر برای رفتن از شهر ترجیح داده و مرد جوان گریزان از نبرد که به گروه ملحق می‌شود. آنچه این شخصیت‌ها را کنارهم قرار داده، لزوم کنش‌گری فراتر از نقش‌های تثبیت‌شده است. هدف ماموریت این "جوخه‌ی" خودخوانده، رفتن به دژ و سپس رساندن مهمات به رزمندگان در حال جنگ در گمرک برای دفاع از شهری است که تا ساعاتی دیگر به تسخیر خصم درخواهد آمد. ما با این شخصیت‌ها همسفر می‌شویم و ادیسه‌ای آغاز می‌شود از میان شهروندان آواره‌شده و داغدار در حال گریز، رزمندگان مردمی و رسمی در حال جنگ، زنان و مردان فرزند و خانه ازدست‌داده، اجساد شهدا، نخل‌های سوخته و در حال سقوط و ده‌ها منظره دیگر.

فیلم گاه در پرده دوم دچار افت می‌شود و ریتمی کند و ایستا پیدا می‌کند، پیرنگ اصلی ماموریت چندان برجسته نمی‌شود، تحول برخی شخصیت‌ها چندان محسوس و پررنگ نیست و حتی عنوان فیلم نیز غلط‌انداز است و تصور فیلمی باسمه‌ای را تداعی می‌کند. اما فراموش نکنیم که این فیلم اتفاقی خجسته در ژانر جنگی کشور ماست. صحنه‌ها و نماهای تاثیرگذار و اندیشیده‌شده‌ی سینمایی در فیلم اندک نیست، که عموما در راستای ساختار و منطق روایت‌اند.

این مضمون با پرداخت یا نگرشی متفاوت، به‌راحتی ظرفیت تبدیل‌شدن به فیلمی پر از لحظات پرتعلیق و پرحادثه را دارد. اما... انتخاب‌های آگاهانه باعث شده بازنمایی رئالیستی تراژدی و حماسه، مانع از حصول به حقیقت نشود. تلاش فیلمساز برای ایجاد توازن میان لحن‌های گوناگون ستودنی است. استفاده متفاوت از نمادهای شناخته‌شده، توجه به ابعاد مغفول‌مانده جنگ تحمیلی و آگاهی از امکانات بیانی رسانه سینما به تجلی گوشه‌هایی از حقیقت جنگ منجر شده است.

@cinemaenghelab