🔺🔺بیانیه هشتصد و نود نفر از فعالان فرهنگی، مدنی، و سیاسی در محکومیت موج سرکوب و بازداشت پژوهشگران مستقل و چپگرا
موج احضار، تفتیش منزل و ضبط وسایل، و بازداشت پژوهشگران اجتماعی و اقتصاددانان مستقل و چپ گرا در یک هفته گذشته با واکنش های زیادی از سوی چهره های علمی و دانشگاهی، فعالان و نهادهای مدنی و سیاسی، و رسانه های داخل و خارج از کشور همراه بوده است.
در همین راستا، هشتصد و نود نفر از فعالان فرهنگی، مدنی، و سیاسی با گرایشهای مختلف ضمن محکوم کردن این اقدامات نخ نما، خواهان آزادی فوری و بی قید شرط این پژوهشگران، و پیگیری عاملان و مسببان فقر و فلاکت حاکم بر ایران شدند.
از جمله چهره های علمی و دانشگاهی مانند یرواند آبراهامیان، شیرین احمدنیا، آذین موحد، سیمین کاظمی، محمدرضا نیکفر، و فعالان مدنی و سیاسی مانند نوشین احمدی خراسانی، منیژه نجم عراقی، ژینا مدرس گرجی، محمود بهشتی لنگرودی، جعفر عظیم زاده، محمد حبیبی، کیوان مهتدی، منصوره بهکیش، نرگس محمدی، نسیم سلطان بیگی، امین بزرگیان، عبدالله مومنی، مهدیه گلرو، و نامهای آشنای دیگر از امضاکنندگان این بیانیه بوده اند.
🔺🔺متن بیانیه هشتصد و نود نفر از فعالان فرهنگی، مدنی، و سیاسی در محکومیت موج سرکوب و بازداشت پژوهشگران مستقل و چپگرا
در تاریخ ما پژوهش، اندیشه و نقد مستقل همواره زیر فشار، سرکوب و تهدید قرار گرفته، و اکنون شاهد موجی از بازداشت، احضار و ارعاب پژوهشگران اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی هستیم، نامهایی همچون پرویز صداقت، شیرین کریمی، مهسا اسداللهنژاد، محمد مالجو و هیمن رحیمی که وجه مشترکشان توجه به اقشار ضعیف بود، و قلمشان - یگانه سلاحشان- تنها به بهبود زندگی آنان متعهد بود. آنان منادی آزادی و عدالت بودهاند.
هر بار که جامعهپژوهان کوشیدهاند با تحلیل و گفتوگو راهی برای فهم وضعیت خود و جامعه بیابند، پاسخ آن نه شنیدن و همراهی، بلکه زندان، تهدید و سکوت اجباری بوده است. این رخدادها ادامهی همان روند است؛ خاموشکردن صداهای منتقد، حذف نگاههای مستقل و به حاشیه راندن اندیشههایی که بر عدالت، آگاهی و حقیقت پافشاری میکنند. اما تاریخ نشان داده که فکر را نمیتوان در بند کشید.
در شرایطی که جامعه درگیر بحرانهای پیاپی، بیعدالتی و نابرابری است، سرکوب اندیشه و تحلیل، به معنای تکرار بنبستها و انکار آگاهی جمعی است. حق اندیشیدن و نقد کردن حقی بنیادین است و هیچ ساختاری نمیتواند به هیچ بهانهای آن را محدود کند. جامعه مدنی و نیروهای اجتماعی ما دیگر در آن شرایطی نیستند که چنین تهاجمی را تاب آورند، برعکس، این تهاجمها به توجه بیشتر به گفتمانی منجر خواهد شد که عدالت و آزادی را در گروی همدیگر میداند.
تنها راه حفظ پویایی جامعه، یکصدایی در مقابله با سرکوب اندیشه و بیان است، و ضمن محکوم کردن چنین اقدامات نخ نمایی، خواهان آزادی فوری و بی قید و شرط این پژوهشگران، و پیگیری عاملان و مسببان فقر و فلاکت حاکم بر ایران هستیم.👇👇👇
موج احضار، تفتیش منزل و ضبط وسایل، و بازداشت پژوهشگران اجتماعی و اقتصاددانان مستقل و چپ گرا در یک هفته گذشته با واکنش های زیادی از سوی چهره های علمی و دانشگاهی، فعالان و نهادهای مدنی و سیاسی، و رسانه های داخل و خارج از کشور همراه بوده است.
در همین راستا، هشتصد و نود نفر از فعالان فرهنگی، مدنی، و سیاسی با گرایشهای مختلف ضمن محکوم کردن این اقدامات نخ نما، خواهان آزادی فوری و بی قید شرط این پژوهشگران، و پیگیری عاملان و مسببان فقر و فلاکت حاکم بر ایران شدند.
از جمله چهره های علمی و دانشگاهی مانند یرواند آبراهامیان، شیرین احمدنیا، آذین موحد، سیمین کاظمی، محمدرضا نیکفر، و فعالان مدنی و سیاسی مانند نوشین احمدی خراسانی، منیژه نجم عراقی، ژینا مدرس گرجی، محمود بهشتی لنگرودی، جعفر عظیم زاده، محمد حبیبی، کیوان مهتدی، منصوره بهکیش، نرگس محمدی، نسیم سلطان بیگی، امین بزرگیان، عبدالله مومنی، مهدیه گلرو، و نامهای آشنای دیگر از امضاکنندگان این بیانیه بوده اند.
🔺🔺متن بیانیه هشتصد و نود نفر از فعالان فرهنگی، مدنی، و سیاسی در محکومیت موج سرکوب و بازداشت پژوهشگران مستقل و چپگرا
در تاریخ ما پژوهش، اندیشه و نقد مستقل همواره زیر فشار، سرکوب و تهدید قرار گرفته، و اکنون شاهد موجی از بازداشت، احضار و ارعاب پژوهشگران اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی هستیم، نامهایی همچون پرویز صداقت، شیرین کریمی، مهسا اسداللهنژاد، محمد مالجو و هیمن رحیمی که وجه مشترکشان توجه به اقشار ضعیف بود، و قلمشان - یگانه سلاحشان- تنها به بهبود زندگی آنان متعهد بود. آنان منادی آزادی و عدالت بودهاند.
هر بار که جامعهپژوهان کوشیدهاند با تحلیل و گفتوگو راهی برای فهم وضعیت خود و جامعه بیابند، پاسخ آن نه شنیدن و همراهی، بلکه زندان، تهدید و سکوت اجباری بوده است. این رخدادها ادامهی همان روند است؛ خاموشکردن صداهای منتقد، حذف نگاههای مستقل و به حاشیه راندن اندیشههایی که بر عدالت، آگاهی و حقیقت پافشاری میکنند. اما تاریخ نشان داده که فکر را نمیتوان در بند کشید.
در شرایطی که جامعه درگیر بحرانهای پیاپی، بیعدالتی و نابرابری است، سرکوب اندیشه و تحلیل، به معنای تکرار بنبستها و انکار آگاهی جمعی است. حق اندیشیدن و نقد کردن حقی بنیادین است و هیچ ساختاری نمیتواند به هیچ بهانهای آن را محدود کند. جامعه مدنی و نیروهای اجتماعی ما دیگر در آن شرایطی نیستند که چنین تهاجمی را تاب آورند، برعکس، این تهاجمها به توجه بیشتر به گفتمانی منجر خواهد شد که عدالت و آزادی را در گروی همدیگر میداند.
تنها راه حفظ پویایی جامعه، یکصدایی در مقابله با سرکوب اندیشه و بیان است، و ضمن محکوم کردن چنین اقدامات نخ نمایی، خواهان آزادی فوری و بی قید و شرط این پژوهشگران، و پیگیری عاملان و مسببان فقر و فلاکت حاکم بر ایران هستیم.👇👇👇
New Microsoft Excel Worksheet.xlsx
33.3 KB
🔺🔺 اسامی هشتصد و نود نفر از فعالان فرهنگی، مدنی، و سیاسی در محکومیت موج سرکوب و بازداشت پژوهشگران مستقل و چپگرا
@ettehad
@ettehad
نان به قیمت جان
🔺جزئیات مرگ دو کارگر پارس خزر از زبان کارگران
بعدازظهر روز گذشته ۱۶ آبان، دو نفر از کارگران پارس خزر به نامهای «امین رحیمی» و «معین پستاره» هر کدام با ۳۸ سال سن و به ترتیب دو و دوازده سال سابقه کار، بدلیل برق گرفتگی جان خود را از دست دادند.
یکی از کارگران این شرکت در گفتگو با ایلنا با تاکید بر عدم رعایت ایمنی در کارخانه پارس خزر در باره چگونگی وقوع این فاجعه گفته است: کارخانه پارس خزر رشت دو حوضچه آب شرب سر باز دارد که در روز حادثه مرحوم «رحیمی» به همراه یکی از همکاران «آقای پستاره» در حال نظافت و تخلیه آب حوضچه کارخانه بودند که به علت اتصالی برق پمپ آب شناور موجود در استخر، آقای رحیمی که داخل آب قرار داشت دچار برق گرفتگی میشود. با بیهوش شدن ناگهانی آقای رحیمی، آقای پستاره که خارج از آب قرار داشت ، برای نجات همکار خود وارد آب استخر میشود که متاسفانه او نیز دچار برق گرفتگی میشود.
طبق اظهارات این کارگر، بعد از وقوع حادثه، یکی دیگر از همکاران که در استخر دوم با تعداد دیگری کارگر مشغول کار نظافت بود، از این واقعه باخبر شده و سریعاً گروههای امداد و نجات را باخبر میکند.
@ettehad
🔺جزئیات مرگ دو کارگر پارس خزر از زبان کارگران
بعدازظهر روز گذشته ۱۶ آبان، دو نفر از کارگران پارس خزر به نامهای «امین رحیمی» و «معین پستاره» هر کدام با ۳۸ سال سن و به ترتیب دو و دوازده سال سابقه کار، بدلیل برق گرفتگی جان خود را از دست دادند.
یکی از کارگران این شرکت در گفتگو با ایلنا با تاکید بر عدم رعایت ایمنی در کارخانه پارس خزر در باره چگونگی وقوع این فاجعه گفته است: کارخانه پارس خزر رشت دو حوضچه آب شرب سر باز دارد که در روز حادثه مرحوم «رحیمی» به همراه یکی از همکاران «آقای پستاره» در حال نظافت و تخلیه آب حوضچه کارخانه بودند که به علت اتصالی برق پمپ آب شناور موجود در استخر، آقای رحیمی که داخل آب قرار داشت دچار برق گرفتگی میشود. با بیهوش شدن ناگهانی آقای رحیمی، آقای پستاره که خارج از آب قرار داشت ، برای نجات همکار خود وارد آب استخر میشود که متاسفانه او نیز دچار برق گرفتگی میشود.
طبق اظهارات این کارگر، بعد از وقوع حادثه، یکی دیگر از همکاران که در استخر دوم با تعداد دیگری کارگر مشغول کار نظافت بود، از این واقعه باخبر شده و سریعاً گروههای امداد و نجات را باخبر میکند.
@ettehad