This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴عبور دامداران #سیل زده روستای چهچهه از روی پل شکسته
روز سه شنبه ۲۷فروردین ۹۸ دامداران سیل زده روستای چهچهه شهرستان #كلات در استان خراسان رضوی برای عبور و مرور مجبور هستند از روی پل شکسته این روستا علیرغم تهدیدات زیادی که برای آنها دارد، استفاده کنند. هیچ مقام و ارگان دولتی تاکنون به آنان سر نزده و رسیدگی به آنها نشده است.
@ettehad
روز سه شنبه ۲۷فروردین ۹۸ دامداران سیل زده روستای چهچهه شهرستان #كلات در استان خراسان رضوی برای عبور و مرور مجبور هستند از روی پل شکسته این روستا علیرغم تهدیدات زیادی که برای آنها دارد، استفاده کنند. هیچ مقام و ارگان دولتی تاکنون به آنان سر نزده و رسیدگی به آنها نشده است.
@ettehad
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴رشته توییت یکی از کاربران توییتر ساکن در مناطق #سیل_زده
وقتی خونه های زیادی اینجا داره هوا میخوره، نصف شهر یا زیر چادرن یا مثل ما سربار فکوفامیل
"50 میلیون رهن و 500 اجاره!اونم پلدختر!"
مردم خونه خرابی که یا زمینهای کشاورزیشون رو آب برده یا محل کسبشون رو سیل تبدیل به ویرونههای پر از بدهکاری کرده، از کجا قراره ماهی 500 اجاره بدن؟
زن فلک زدهء پلدختری بعداز مرگ شوهرش با داشتن دو بچه،به تن فروشی رو اُورد.
بعداز سیل اگه چادر میزد احتمالا تبدیل به "ایستگاه" میشد،اجارهها رو که دید دست بچههاش رو گرفتورفت خرمآباد
یه چهاردیواری گرفته ماهی 100 تومن،با توجه به هزینهء درمان پای دخترش اونجا هم #فروشنده خواهد بود
و اما زنی که وقتی مادرم دنبالم میکرد پشت پیرهنش پناه میگرفتم
به زعم مردم پلدختر از پستترین و پایینترین قوم بود، از وقتی یادش میاد کارگر بوده، کلفت بوده
بعد از پا به سن گذاشتن و بیماری و عمل جراحی تا آخرین لحظه قبل از سیل همچنان کلفت بود
الان یه زن بیکار، بیمار و چادرنشینه
زن جوونی در حین گرفتن طلاق مهریهاش رو بخشیده تا بتونه حضانت دخترش رو بگیره، با کمک مردم یه اتاق اجاره کرده بود وچنتا وسیلهء ارزون برای زندگی جدیدش خریده بود، تکلیف این زن که هیچ پشتوانهء مالی نداره چیه با این اجارهها؟تا کی چادرنشین باقی بمونه؟
پیرزن "رانده شدهء" عراقی (کُرد/عرب)، ساکن پلدختر که خونهء پسرش زندگی میکرده، خونهای که آب تا ارتفاع دو متر اومده بود بالا....
حالا کجا رو داره بره؟
تا کی این زن باید آواره باشه؟ کو سرپناه؟
با زن فقیری تماس گرفتم ببینم چی لازم داره برای خودش و دختر معلولش ببرم، میدونید چی جوابمو داد؟
گفت: برای اون یکی دخترم ببر که خونهاش سازمانیها بوده، هیچی نمونده براشون، جهازشم مردم خریدن، به دخترم کمک کن، من و این بچه خدامون بزرگه.....
دخترش توی چادر بود
اونم زن دیگه ای که جهازش رو بقیه خریده بودن بهم معرفی کرد، زن جدید باردار بود، اونقد این چرخهء معرفی کردنشون طولانی شد که دست از یادداشت کردن برداشتم
آدمای بی سرپناهی که روبروم داشتن با خشم، نفرت،التماس،حرف میزدن این حقو داشتن که به چشمهاشون نگاه شه
حق پناه.
https://telegram.me/ettehad
وقتی خونه های زیادی اینجا داره هوا میخوره، نصف شهر یا زیر چادرن یا مثل ما سربار فکوفامیل
"50 میلیون رهن و 500 اجاره!اونم پلدختر!"
مردم خونه خرابی که یا زمینهای کشاورزیشون رو آب برده یا محل کسبشون رو سیل تبدیل به ویرونههای پر از بدهکاری کرده، از کجا قراره ماهی 500 اجاره بدن؟
زن فلک زدهء پلدختری بعداز مرگ شوهرش با داشتن دو بچه،به تن فروشی رو اُورد.
بعداز سیل اگه چادر میزد احتمالا تبدیل به "ایستگاه" میشد،اجارهها رو که دید دست بچههاش رو گرفتورفت خرمآباد
یه چهاردیواری گرفته ماهی 100 تومن،با توجه به هزینهء درمان پای دخترش اونجا هم #فروشنده خواهد بود
و اما زنی که وقتی مادرم دنبالم میکرد پشت پیرهنش پناه میگرفتم
به زعم مردم پلدختر از پستترین و پایینترین قوم بود، از وقتی یادش میاد کارگر بوده، کلفت بوده
بعد از پا به سن گذاشتن و بیماری و عمل جراحی تا آخرین لحظه قبل از سیل همچنان کلفت بود
الان یه زن بیکار، بیمار و چادرنشینه
زن جوونی در حین گرفتن طلاق مهریهاش رو بخشیده تا بتونه حضانت دخترش رو بگیره، با کمک مردم یه اتاق اجاره کرده بود وچنتا وسیلهء ارزون برای زندگی جدیدش خریده بود، تکلیف این زن که هیچ پشتوانهء مالی نداره چیه با این اجارهها؟تا کی چادرنشین باقی بمونه؟
پیرزن "رانده شدهء" عراقی (کُرد/عرب)، ساکن پلدختر که خونهء پسرش زندگی میکرده، خونهای که آب تا ارتفاع دو متر اومده بود بالا....
حالا کجا رو داره بره؟
تا کی این زن باید آواره باشه؟ کو سرپناه؟
با زن فقیری تماس گرفتم ببینم چی لازم داره برای خودش و دختر معلولش ببرم، میدونید چی جوابمو داد؟
گفت: برای اون یکی دخترم ببر که خونهاش سازمانیها بوده، هیچی نمونده براشون، جهازشم مردم خریدن، به دخترم کمک کن، من و این بچه خدامون بزرگه.....
دخترش توی چادر بود
اونم زن دیگه ای که جهازش رو بقیه خریده بودن بهم معرفی کرد، زن جدید باردار بود، اونقد این چرخهء معرفی کردنشون طولانی شد که دست از یادداشت کردن برداشتم
آدمای بی سرپناهی که روبروم داشتن با خشم، نفرت،التماس،حرف میزدن این حقو داشتن که به چشمهاشون نگاه شه
حق پناه.
https://telegram.me/ettehad
Telegram
اتحادیه آزاد کارگران ایران
ارتباط با ادمین https://t.me/Ettehadyeh20